صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 22 اسفند 1343


متن سند:

گیرنده : تیمسار ریاست ساواک اداره کل سوم فرستنده : ساواک استان مرکز شماره : 27173 /20 الف پیرو : 19 /12 /43 ـ 27027 /20 الف در مورخه 19 /12 /43 از آقایان مهدی شفیق و ابوالفضل توکلی بازجوئی به عمل آمد نتیجه به شرح زیر می باشد.
مهدی شفیق در مقابل سؤال اینکه اقدامات حادی که از طرف صادق امانی پیشنهاد شد که در دنیا صدا کند پیرامون چه موضوعی بوده است اظهار داشته نظر به اینکه به وسیله اعلامیه چاپ کردن و پخش کردن، دولت، توجهی به خواسته روحانیون نمی گذارد و نظر آنها را تامین نمی کند ما باید کاری بکنیم که در دنیا صدا کند که در نتیجه مجبور شود به خواسته روحانیون ترتیب اثر بدهد لکن صریحا اقدامات حاد را بیان نکرده ضمنا اضافه کرد آن سه نفر که با اقدامات حاد موافق بودند (مهدی عراقی، صادق امانی، عباس مدرسی) استعفا کرده اند.
1 اظهار داشته 5 یا 6 روز بعد از واقعه ترور2 مطلع شدم منزل صادق امانی تحت مراقبت مقامات انتظامی است زیرا همسایه منزل ما است.
اضافه نموده بعد از دستگیری صادق امانی دو جلسه یکی در منزل حبیب اللهیان و دیگری در منزل مهدیان بوده است.
ضمنا گفته هفته بعد از ترور جلسه ای در منزل مهدی عراقی داشتیم.
اظهار می دارد مهدی عراقی از جریان ترور چیزی به ما نگفت و صادق اسلامی هم دخالتی نداشت بلکه عباس مدرسی بود که طرفدار اقدام حاد بود و مهدی عراقی اظهار می نمود صادق امانی در چندی قبل به محمد بخارائی درس علوم دینی می داده است.
اضافه می نماید چون بعد از ترور مشکوک بودم و نمی دانستم به چه دلیل صادق امانی تحت تعقیب است از این جهت جلساتی داشتیم.
معترف است که سه هزار تومان خرج /50 هزار شماره اعلامیه خمینی راجع به کاپیتولاسیون بوده که دو هزار تومان خمینی داد و هزار تومان من ـ 1500 تومان برای چاپ 20 هزار نسخه قطعنامه اصناف و بازرگانان دادم ـ 550 تومان برای چاپ ده هزار نسخه اعلامیه تلگراف علما تهران به آیت الله خمینی پرداختم ـ 1400 تومان جهت چاپ /20 هزار نسخه اعلامیه راجع به تبعید آیت الله خمینی پرداخته ام.
برای چاپ دو اعلامیه دیگر که یادم نیست 700 تومان و 1500 تومان داده ام ـ 400 تومان جهت چاپ اعلامیه تلگراف اظهار تأسف بهبهانی به آقای خمینی پرداختم که 5 هزار نسخه چاپ شد.
اظهار داشته برای دعوت مردم به مسجد سیدعزیزاللّه جهت مبارزه با دولت برای توزیع اعلامیه و هزینه های غیره 800 تومان پرداخته ام.
اضافه نموده برای مسافرت ابوالفضل توکلی به مشهد و ملاقات با آیت الله میلانی 220 تومان داده ام ـ 300 تومان به مهدی بهادران پرداختم که به رشت و اصفهان و شیراز رفت تا با علما آن شهرستانها تماس گرفته و تلگرافاتی را که برای خمینی نوشته اند بگیرد که در تهران چاپ شود.
که تلگراف آقای صدوقی3 را که از یزد آورده بود ده هزار نسخه چاپ و توزیع کردیم و 700 تومان هزینه آن شد.
و اضافه نمود یک اعلامیه هم مال حاج حسن آقای قمی4 بوده که مربوط به اعتراض کاپیتولاسیون بوده که پسر خود حاجی از مشهد آورد در حدود 20 هزار نسخه چاپ کردیم و 1300 تومان پول آن را به تصویب هیئت مرکزی پرداختم اظهار داشته قبل از ماه رمضان شخصا به مشهد رفتم تا راجع به روشن شدن کار هیئت در ماه رمضان صحبت کنم که آیت الله میلانی گفتند از قم استفسار شده و بعدا خبر دادند باید گویندگان در جلسات مذهبی واقعیت را بگویند.
در سخنان خود گفته که آیت الله میلانی، را تشویق کردند که تشکیلاتی داشته باشیم البته بعد از تشکیل شدن هیئت از وجود آن اطلاع داشتند لکن آقای شریعتمداری کم و بیش اطلاع داشت.
اضافه کرده تجمع در مسجد سیدعزیزاللّه را از آقای میلانی استفسار کردیم که موافقت کردند و در مورد ماه رمضان هم گفتند سکوت نباید کرد.
ابوالفضل توکلی بینا در مقابل سؤال اینکه چرا بعد از بیست و چند برگ بازجویی واقعیت هیئت را روشن ساخته اید اظهار نموده برای اینکه صادق امانی و مهدی عراقی در جلسات مرکزی ما بودند و یک کار خلاف مورد اعتراض رفقای ما انجام دادند5 (ترور نخست وزیر) ضمنا در جلسه بعد از ترور در منزل مهدی عراقی به ایشان گفتم صادق امانی که می گوید با محمد بخارائی و نیک نژاد و هرندی سابقه درس دارد چرا خود را معرفی نمی نماید.
اظهار کرده بعد از تصویب انجمن های ایالتی و ولایتی از طرف علما و مراجع تقلید به آن اعتراض شد علما برای روشن کردن مردم اعلامیه صادر می کردند و این عمل باعث شد که دستجاتی مشغول پخش اعلامیه شدند و بعد از یک سال دو گروه صادق امانی و بهادران توسط حبیب اللّه عسگری پیشنهاد ائتلاف دادند وبعد از مدتی کار کردن یک اعلامیه به امضای جمعیت های مؤتلفه اسلامی دادیم.
اضافه نموده به مناسبت قراری که با هم گذاشتیم اسم هیئت را هیئت مؤتلفه اسلامی گذاشتیم و تا آنجایی که به خاطرم است در جلسه ای این اسم مورد موافقت قرار گرفت و ضمنا دو یا سه اعلامیه به امضای هیئت های مؤتلفه اسلامی شده است.
در گفته های خود معترف است که پیش نویس اعلامیه هایی به نام هیئت مؤتلفه اسلامی وسیله اسداللّه لاجوردی، صادق اسلامی، عسگراولادی و گاهی مهدی عراقی انجام می شد که پس از تصویب در هیئت مرکزی چاپ می شد.
اظهار داشته یک اعلامیه ای اخیرا به نام اصناف و بازرگانان به صورت قطعنامه 5 یا 6 ماده بوده که از دولت تقاضا کرده بودند که به آنها توجه شود و از جمله مراجعت آیت الله خمینی را خواستار بودند متن این اعلامیه در هیئت در منزل عسگری نوشته شد البته یک نسخه لاجوردی نوشت و یک نسخه دیگر را عسگری که از روی این دو نسخه یک اعلامیه تهیه شد که تحویل شفیق دادند و مشارالیه هم کار چاپ آن را به احمد شهاب داد.
اضافه نمود اعلامیه ها بعد از چاپ سه قسمت می شد که هر قسمت به یک دسته داده می شد.
معترف است که تهیه تراکت تجمع قاطبه طبقات برای روز 21 آذر در مسجد حاج عزیزاللّه در منزل عسگری به دست لاجوردی و عسگری و امانی تهیه گردید.
اظهار داشته اعلامیه6 اعتراض به کاپیتولاسیون را من از آیت الله خمینی گرفتم و به تهران آوردم و در هیئت مرکزی تصویب شد و /50 هزار نسخه به چاپ رسید و اضافه نموده یکی از کارهای هیئت ما این بوده که اغلب اعلامیه های علما ومراجع تقلید را اخذ و در هیئت مرکزی تصویب و چاپ نموده و توزیع می کردیم.
گفته یک سفر جهت ملاقات و مذاکره با آیت الله میلانی به مشهد رفتم و مهدی بهادران پس از تصویب با خرج هیئت به بعضی شهرستانها (یزد.
اصفهان.
اهواز) رفت اعلامیه و تلگرافاتی از آنها گرفت که به هیئت ارائه داد.
در مقابل سؤال اینکه در کدام جلسه و چه کسی راجع به اقدامات حاد صحبت کرده جواب داد در حدود چهار یا پنج ماه قبل جلسه ای در منزل عسگراولادی بوده که تقربیا تمام کلیه اعضا هیئت حاضر بودند صادق امانی در این مورد صحبت کرده و مهدی عراقی هم با او موافق بوده لکن از طرف بقیه با وی مخالفت شد.
اظهار داشته قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، تساوی حقوق زن و مرد، کاپیتولاسیون برخلاف اسلام و ما مخالف آنها می باشیم.
در گفتار خود اضافه کرده بعضی از افراد هیئت مرکزی دارای گروههای فرعی بودند.
اظهار داشته بعد از دستگیری صادق امانی، مجددا جلساتی داشتیم یک جلسه در منزل سیدمحمود میرفندرسکی، یک جلسه در منزل حبیب اللهیان،7 یک جلسه در منزل مهدیان و شاید دو جلسه دیگر هم در منزل مهدی عراقی.
معترف است بین روحانیون آیت الله خمینی و میلانی از جمعیت مؤتلفه اسلامی اطلاع داشتند.
دوستی خود را با اکبر هاشمی [رفسنجانی] در اواخر ماه رمضان در منزل سیدمحسن امیرحسینی ذکر کرده و اضافه کرده قبل از جلسه فوق نیز در منزل آیت الله خمینی او را دیده ولی آشنایی نداشته است.
از آقایان مرتضی محمد حسین تجریش [تجریشی]، غضنفر یمینی شریف، اسداللّه بادامچیان و علی حبیب اللهیان نیز در مورخه 19 /12 /43 بازجویی به عمل آمده لکن نکات قابل توجهی ذکر ننموده اند از متهمین بازجوئی همچنان ادامه دارد که نتایج حاصله متعاقبا گزارش خواهد شد.
رئیس ساواک استان مرکز.
مولوی

توضیحات سند:

1ـ ر.ک : پاورقی ص 26 همین کتاب.
2ـ منظور ترور حسنعلی منصور می باشد.
پس از ماجرای کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه، خشم مردم مسلمانی و قهرمان ایران در ضمیر پاک شهید محمد بخارایی و یارانش شعله ور شد.
او که فدایی و سرباز اسلام بود در روز پنجشنبه اول بهمن 1343 ش در مقابل مجلس شورای ملی، با گلوله آتشین خود، به زندگی حسنعلی منصور، نخست ویری که لایحه کاپیتولاسیون را به مجلس برده و از تصویب گذارنده بود، پایان داده.
ر.ک : کوثر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، تابستان 1378، ج اول، ص 168.
3ـ آیه اللّه شیخ محمد صدوقی در سال 1287 ش، در یزد چشم به جهان گشود.
نسب ایشان به فقیه جلیل القدر شیعه شیخ صدوق می رسد.
وی در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی میرزا محمد کرمانشاهی پسرعموی خویش به تحصیل علوم پرداخت و در سال 1309 ش، به قم عزیمت و در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت نمود.
ایشان از بدو ورود به قم، به دوستی و هم صحبتی با امام خمینی (ره) دل بست و با بالا گرفتن موج توفنده جریان فدائیان اسلام، خانه خود را پناهگاه امن آنان قرار داد و به همکاری با ایشان پرداخت.
او در ممانعت از خوانده شدن نماز بر جنازه رضا شاه فعالیت چشمگیری داشت.
در سال 1330 به یزد بازگشت در پی واقعه 15 خرداد 1342 در اعتراض به دستگیری حضرت امام به تهران مهاجرت نمود.
در سال 1343، با تبعید امام به ترکیه در خانه به سوگ نشست و از اقامه جماعت خودداری کرد و دیگران را هم از گفتن اذان و برپایی جماعت منع کرد.
آیت الله صدوقی ضمن سر و سامان دادن به حوزه علمیه یزد در هر فرصتی مخالفت خود را با رژیم شاه آشکار می کرد.
در سال 1354 ممنوع الخروج شد و به سال 1356 سپاه اسلام را در یزد تشکیل داد.
با وقوع شهادت حاج آقا مصطفی خمینی به سازماندهی مبارزات در بخش وسیعی از کشور اقدام نمود و نقش محوری خود را در طول مبارزات سالهای 1356 و 1357 که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، به خوبی ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب برای تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی از طرف مردم یزد راهی مجلس خبرگان شد و برای تدوین اصل ولایت فقیه تلاش بسیار نمود.
امامت جمعه و نمایندگی امام، مسئولیت دیگری بود که او به عهده گرفت حضرت آیت الله صدوقی که به فرموده حضرت امام(ره) عزیزی بود که در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت سرانجام در روز یازدهم تیرماه 1361 با دهان روزه در محراب نماز جمعه توسط منافقین شقی به شهادت رسید.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی 4ـ آیت الله سید حسن طباطبایی قمی در سال 1289 ه ش در شهر نجف اشرف متولد شد.
وی مقدمات علوم دینی را نزد والدین خود فراگرفت.
ایشان پس از عزیمت به مشهد، در سال 1310 شمسی به نجف بازگشته و مراتب عالی علوم اسلامی را نزد اساتید برجسته ای چون آیه اللّه العظمی میرزامحمدحسین نائینی سپری کرد.
آیه اللّه قمی در سال 1327 ش، بار دیگر به ایران مراجعت و در شهر مقدس مشهد رحل اقامت افکند.
وی ضمن اقامه جماعت در مسجد گوهر شاد به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی پرداخت.
ایشان در سال 1342 به دلیل مخالفت با رژیم پهلوی دستگیر و به شهرستان کرج تبعید گردید.
وی پس ازپیروزی انقلاب اسلامی مواضع دیگری اتخاذ نمود و همواره به مشکل آفرینی و ایجاد تشنج پرداخت اما با آگاهی و هوشیاری امت اسلامی نتوانست خللی در روند انقلاب اسلامی به وجود آورد.
5 ـ ر ک : پاورقی ص 26 همین کتاب.
6ـ امام خمینی (ره) در تاریخ 4 آبان 1343 ش، برابر با 20 جمادی الثانی 1384 در اعتراض و مخالفت با کاپیتولاسیون اعلامیه ای را خطاب به علما، روحانیون و مردم مسلمان ایران صادر نمودند.
در بخشی از این اعلامیه چنین آمده بود : «...
بر حسب این رای ننگین، اگر یک مستشار آمریکایی یا یک خادم مستشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالیرتبه ایران، هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد، محاکم ایران حق رسیدگی ندارد.
ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی کند...
!» ر.ک : صحیفه امام خمینی (ره)، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، چاپ اول، پائیز 1378، ج اول، ص 409.
6ـ علی حبیب اللهیان فرزند محمد هادی در سال 1302 ش در اصفهان متولد شد.
در بیوگرافی تنظیمی ساواک شغل وی فروشنده لوازم منزل در بازار تهران عنوان شده است.
وی که از اعضای اصلی و مرکزی هیئت های موتلفه اسلامی بود پس از ترور حسنعلی منصور مورد سوءظن ساواک قرار گرفت.
براین اساس در مورخه 22 /12 /43 دستگیر و روانه زندان شد.
به موجب رای صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر اداره دادرسی ارتش به اتهام عضویت در هیئت های مؤتلفه و اقدام علیه امنیت کشور به یک سال حبس تادیبی محکوم گشت.
پس از طی دوران محکومیت در زندانهای قزل قلعه، عشرت آباد و قصر و در مورخه 15 /12 /44 از زندان آزاد شد.
بدنبال مراقبتها و سخت گیریهای ساواک نسبت به مبارزین در سال 45 وی تقاضا صدور گذرنامه به مقصد کشور عراق را نمود که با عزیمت وی مخالفت گردید.
وی پس از پیروزی انقلاب به فعالیت خود در بازار ادامه داد.

منبع:

کتاب شهید محمدصادق اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 31





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.