تاریخ سند: 12 آبان 1348
موضوع: آقای باطبی و رودگری
متن سند:
از: 2/ﻫ تاریخ:12 /8 /1348
به: 312 شماره: 5176/ﻫ
موضوع: آقای باطبی و رودگری
آقای باطبی سرپرست سابق سپاه دانش ساری و ساکن فعلی شهرستان دماوند و آقای رودگری آموزگار و ساکن فعلی شهرستان شاهی چندی قبل از کتابهای جلالآلاحمد1 نظیر غربزدگی، نون و القلم وکتابهای شعر احمد شاملو2 و منوچهر آتشی3 را سئوال میکردند تا در صورت موجود بودن خریداری نمایند.
نظریه منبع: تصور میرود کتب اشاره شده مضره بوده یا از نظر فکری جنبه افراطی داشته باشند ضمناً در ماههای اخیر افرادی که اکثراً دانشآموز دبیرستانهای شاهی میباشند منفرداً در صدد خرید چنین کتبی برآمدهاند.
نظریه رهبر عملیات: به منبع توصیه شد ضمن مراقبت از اعمال و رفتار آقای رودگری آموزگار و تعیین مشخصات کامل یادشده پیرامون شناسائی افرادی که برای ابتیاع کتب مضره مراجعه مینمایند تحقیقات لازم به عمل آورد. ضمناً کتاب غربزدگی جزء کتب مضره میباشد. چالوس
ارسال شود. 12 /8
نادری 12 /8
توضیحات سند:
1. سید جلال آلاحمد، فرزند آیتالله سید احمد طالقانی مشهور به آلاحمد در سال 1302 ﻫ ش در خانوادهاى روحانى چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایى و متوسطه را در تهران خواند سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت. با وقوع جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت و انجمن اصلاح دینی را تأسیس کرد. سپس رشتهی ادبیات فارسى را تا مقطع دکترای ادامه داد. آلاحمد در سال 1323 به حزب توده پیوست و در مدّتى کمتر از 4 سال در ردیف رهبران توده قرار گرفت. وى مدت 2 سال به نوشتن مطالبى پرداخت که خود آن را «پرت و پلا» مىنامد و به سبب همین نوشتهها مأموریت یافت تا زیر نظر احسان طبرى به انتشار نشریه بپردازد. در سال 1326 آموزگار شد و شروع به تدریس کرد و همزمان همکارى نزدیکى با جراید وقت تهران داشت. در همین سال با انشعاب از حزب توده که دنبالهرو سیاست استالین بود، با همکارى خلیل ملکى و انورخامهاى دکتر مظفر بقائی کرمانی یک حزب سوسیالیست (زحمتکشان ملت ایران) را بنا نهاد. در ماجراى ملّى شدن صنعت نفت فعالانه شرکت جست و پس از مرداد 1332 از سیاستکاری و حزببازی به تعبیر خودش کناره گرفت و دنبال کار تحقیق و تعلیم رفت. با بروز تحول عظیم در افکارش و روى آوردن به دین در سال 1340، اسلام را به عنوان یک دین جامع و روحانیت را تنها پایگاه ملى براى مبارزه با غرب و غربزدگى خواند و از امام خمینى(ره) به عنوان منجى یاد کرد. وى براى احراز هویت ملّى، «غربزدگى» را در 1341 منتشر کرد. در سال 1343 به حج رفت از مدینه نامهای به امام خمینی نوشت و مسائل شیعیان احساء را مطرح نمود و «خسى در میقات» را نوشت. در سال 1347 اقدام به تشکیل کانون نویسندگان ایران نمود و کنگرهی هنرمندان دربار را تحریم کرد. مهمترین آرای سیاسى و اجتماعى و مذهبى آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» آمده است. وى تشیع را نوعى نهضت مبارزهی روشنفکرى مىدانست و انتظار و اجتهاد را دو نقطهی اوج آن مىخواند. جلال آل احمد که در طول زندگى 25 کتاب و سفرنامه و مقاله را به رشتهی تحریر درآورد و 11 عنوان ترجمه انجام داد، در شهریور 1348 در اسالم دارفانى را وداع گفت.
سید جلال آلاحمد به روایت اسناد ساواک،تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى،1379
2. احمد شاملو، فرزند حیدر در سال 1304 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. در دهه 1320 به حزب توده پیوست. از سال 1326 با چاپ مجموعهاى شعر تحت عنوان «آهنگهاى فراموش شده» پا به عرصه شعر و ادب گذاشت. این مجموعه چندان مورد استقبال قرار نگرفت و به فراموشى سپرده شد، اما کتاب «هواى تازه» که جستجو و تمرین موفقى بود، شاملو را به عنوان شاعرى خوش سبک معرفی و موجبات شهرت وی شد. شاملو متأثر از شعر غرب بود، و به رغم تأثیرپذیری از نیمایوشیج نمىتوان او را پیرو نیما دانست.
شاملو سه بار ازدواج کرد که آخرین آن با زنی به نام «آیدا» بود که شاملو دو کتابش را به وی تقدیم کرده است. شاملو سالها سردبیرى چند نشریه از جمله «ایرانشهر» را به عهده داشت. برخى از آثار وى عبارتند از : باغ آئینه، آیدا در آئینه، آیدا، درخت و خنجر خاطره، ققنوس در باران، پابرهنهها، غزل غزلهاى سلیمان و... احد شاملو در مرداد 1379درگذشت.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
3. منوچهر آتشی، فرزند محمدجعفر در سال 1310 ﻫ ش در دهرود دشتستان (دشتى) برازجان به دنیا آمد. به علت وضعیت نامطلوب خانوادگى در سن ده سالگى تحصیل را شروع کرد و در بندر کنگان از توابع بوشهر به مدرسه رفت. منوچهر آتشی پس از اخذ دیپلم متوسطه از دانشسراى مقدماتى شیراز، از سال 1333تا 1339 در دبستانهاى بوشهر به معلمى پرداخت. در سال 1339 به دانشسرایعالى راه یافت و در سال 1343 پس از اخذ لیسانس زبان انگلیسى، به عنوان دبیر به بوشهر مراجعت کرد. وی مدتى سرپرست دایره امور تربیتى حوزه فرهنگى کل بنادر و جزایر خلیج فارس شد. در سال 1344 ریاست دبیرستان ایراندخت بوشهر را به عهده گرفت و در 20 شهریور 1346 به شهرستان قزوین منتقل شد. وى که در دوران تحصیل در دانشسراى مقدماتى در شیراز، به حزب توده گرایش پیدا کرده بود، در گزارش ساواک چنین معرفى شده است : «از جمله افرادى است که در حزب توده فعالیت داشته که پس از دستگیرى به دادسراى بوشهر اعزام و تبرئه شده است. با افرادى که نسبت به حزب توده و جبهه ملى سمپاتى دارند، معاشرت دارد. دبیر زبان انگلیسى بوده که شعر نو مىسراید و کتاب شعرش «آهنگ دیگر» است.» منوچهر آتشى در سال 1349 به تهران منتقل شد و ضمن تدریس در دبیرستانهاى تهران، با روزنامه کیهان نیز شروع به همکارى کرد و در سال 1351 با موافقت ساواک در رادیو و تلویزیون استخدام شد و به عنوان نویسنده، مترجم و ویراستار مجله تماشا، شروع به فعالیت کرد. در سال 1354 به علت اینکه نویسنده گفتار سریال «دلیران تنگستان» بود، مورد تشویق وزارت دربار قرار گرفت و با اشتغال وى در روزنامه رستاخیز و مجله جوانان رستاخیز موافقت شد. آتشی در همین سال به عضویت حزب رستاخیز درآمد. در سال 1355 جهت بازدید از نمایشگاه هنرهاى اسلامى به لندن اعزام شد و چندبار هم در مراسم مختلف تشریفات شرکت کرد. منوچهر آتشى با سرودن شعر بلند «اسفند ماه مرد» به مناسبت زاد روز رضاشاه، مراتب شاهدوستى خود را بیش از پیش اعلام کرد و با نوشتن نامه سرگشادهاى به فرح پهلوى، مورد مساعدت او قرار گرفت. منوجهر اتشی در سال 1384 بر اثر ایست قلبی در بیمارستان سینای تهران درگذشت. از وی مجموعه اثاری مانند: آواز خاک،آهنگ دیگر ،دیدار در فلق و غزل غزل های سورنا باقی مانده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 65