صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

هروئین حمیدرضا

هروئین حمیدرضا


متن سند:

هروئین حمیدرضا

دوران سلطنت پهلوی‌ها را بدون هیچ‌ گونه حُب و بُغضی باید یکی از فاسدترین دوره‌های تاریخ ایران دانست. دورانی که در آن فساد تمامی ارکان قدرت از خاندان سلطنتی و دربار تا پایین‌ترین رده‌های دیوانسالاری را در برگرفته بود.
نگاهی کوتاه به مجموعه اسنادی که در بایگانی دستگاه‌های مختلف امنیتی و نظامی و انتظامی دوران پهلوی‌ها باقی مانده و بخشی از آنها منتشر شده است، به خوبی مؤید این نظر است.
اگرچه ماهیت فساد، مقوله پنهانی است و در لایه‌های مختلف اجتماعی و اداری در جوامع مختلف وجود دارد و در برخی موارد، به آسانی قابل کشف و شناسایی نیست؛ ولی این مسأله در رژیم پهلوی، از چنان عمق و گستره‌ای برخوردار است که به راحتی قابل رؤیت است.
فسادی که در بین درباریان و دولتمردان، شیوع فراوانی داشت و خاندان سلطنتی نیز نه تنها با آن مبارزه نمی‌کردند که خود در اشاعه و ترویج آن در صف اول قرار داشتند.
یکی از انواع مفاسدی که دامنگیر رژیم شاهنشاهی پهلوی بود و برخی از اعضای خاندان سلطنتی در آن نقش مستقیم داشتند، مصرف و قاچاق مواد مخدر بود و این ارثی بود که از رضاخان به فرزندان او رسیده بود:
«رضاخان تریاک می‌کشید؛ ولی ظاهراً حالت تجویز و معالجه داشت. گویا شخصی به او گفته بود اگر هر روز مقداری معین تریاک بکشی، از همۀ مرض‌ها مصون می‌مانی؛ به شرطی که منظورت لذت بردن از تریاک نباشد. او نیز همیشه این برنامه را انجام می‌داد و متصدی این کار نیز فردی مشخص بود.»1
پری غفاری ـ یکی از معشوقه‌های شاه ـ نیز با صراحت درباره‌ی تریاک کشی شاه می‌نویسد:
« ضیافت‌ها هم‌چنان برقرار است و جام‌ها به سلامتی ما تهی می‌شود... محمدرضا بعضی شب‌ها بساط تریاک را پهن می‌کند. من هم گاهی بسطی[بستی] می‌زنم.»2
حسین فردوست یکی از علت‌های همراهی هوشنگ دولو با شاه در سن‌موریس را، تهیه بساط منقل و وافور برای او می‌داند.3 در اسناد متعددی نیز به حضور مستمر شاه در منزل دولو و شرکت در بزم تریاک‌کشی به همراه رجال و دولتمردان اشاره شده است.
در کنار امیرهوشنگ دولو، افراد دیگری از رجال سیاسی و نظامی در اطراف شاه پرسه می‌زدند که همگی در مصرف یا قاچاق مواد مخدر فعالیت داشتند که معروف‌ترین آنها، فلیکس آقایان بود که بنا به تصریح فردوست، در باند مافیای بین‌المللی قاچاق مواد مخدر عضویت داشت.4
اکثر خاندان و نزدیکان شاه، نظیر حمیدرضا، محمودرضا، غلامرضا، بهزاد، نازک، هما و شهناز پهلوی نیز به مواد افیونی معتاد بودند و بعضی از آنها به قاچاق مواد مخدر می‌پرداختند که می‌توان به معروف‌ترینشان اشرف، حمیدرضا، محمودرضا و غلامرضا پهلوی اشاره کرد.
پس از درباریان، رجال سیاسی، نظامی و انتظامی، افراد دیگری بودند که در این تجارت پُر سود دخالت داشتند که شاپور بختیار، حسنعلی منصور امیرعباس هویدا نمونه‌‌هایی از آنان بودند.5
سردار فاخر حکمت، رئیس مجلس شورای ملی نیز یکی از کسانی بود که با استفاده از مصونیت سیاسی، با ماشین شخصی خود مواد مخدر را از شیراز به تهران حمل می‌کرد و در تهران می‌فروخت و نیز اسامی جهانشاه صالح و عبدالعظیم ولیان در بین وزرا قاچاقچی ثبت شده است.
در بین نظامیان هم، تیمور بختیار مؤسس و اولین رئیس ساواک در قاچاق مواد مخدر شریک اشرف پهلوی بود. غلامعلی اویسی، رئیس شهربانی کل کشور نیز تریاک‌های مکشوفه از قاچاقچیان را تصاحب می‌کرد و از طریق اشرف پهلوی در بازار به فروش می‌رساند و همسر وی نیز در کرمان، تشکیلات فرمدهی تریاک راه‌اندازی کرده بود که از این راه، میلیاردها تومان در بانک‌های خارجی پس‌انداز کرد.6
سرلشکر پرویز خسروانی، معاون ژاندارمری و معاون نخست‌وزیر نیز از قاچاقچیان معروفی بود که با تعداد دیگری از سران نظامی، در کشت خشخاش، تولید و قاچاق مواد مخدر شراکت داشت.
و این درحالی بود که سران رژیم پهلوی، به نام مبارزه با مواد مخدر و فریب افکار عمومی داخلی و بین‌المللی، ده‌ها قاچاقچی خُرده پا را دستگیر و گرفتار زندان و اعدام می‌کرد.
اسناد زیر، بیانگر گوشه‌ای از دخالت‌های درباریان و رجال شاهنشاهی در جریان این فساد بزرگ اجتماعی است:
سند شماره (35)
شماره: اداره یکم عملیات 445/بخش 312 تاریخ: 17 /11 /41
موضوع: قاچاق مواد مخدره
یکی از قاچاقچیان مواد مخدره به طور خصوصی به وکیل خود اظهار داشته شاهپور حمیدرضا با همکاری نعمت‌اله کلان کارمند شهربانی که سمت ریاست دفتر مشارالیه را دارد و تقی علوی‌کیا برادر تیمسار علوی‌کیا قائم‌مقام سابق سازمان امنیت که در خیابان تخت‌جمشید دفتری دارند و به کمک ایادی دیگر باندی برای قاچاق مواد مخدره تشکیل داده و توسط چند نفر از کارمندان و سهامداران شرکت‌های هوایی مواد مخدره مخصوصاً هروئین را از خارج از ایران وارد و در تهران و شهرستانها پخش می‌کنند و در این کار، حسن عرب نیز همکاری نزدیک دارد و اغلب شب‌ها در فرودگاه مهرآباد در دفتر شرکت‌های هواپیمایی بالاخص ایران ایر با کارمندان نشسته است. گوینده افزوده شاهپور حمیدرضا برای پخش رقم بزرگ این مواد شخصاً به عنوان شکار مواد مذکور را از تهران به شهرستانها و از شهرستانها به تهران حمل می‌نماید و چند نفر از افسران و درجه‌داران نیروی هوایی نیز با مشارالیه همکاری می‌کنند و مواد اولیه (تریاک) را نیز از شهرستانهای (تبریز، رضائیه، شاپور، مشهد) برای مشارالیه به تهران حمل و تحت‌نظر وی پخش می‌نمایند و در حال حاضر معروف‌ترین هروئین در تهران به نام هروئین حمیدرضا می‌باشد که بین مصرف‌کنندگان و قاچاقچیان معروف است.
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده نعمت‌اله کلان به کلاسه 36 ـ ک ـ ل ص 3
سه نسخه در بخش 312 ـ اداره سوم. اداره دوم
جهت ضبط در پرونده والاحضرت شاهپور حمیدرضا باستحضار ریاست دفتر اداره کل سوم برسد.
روی پرونده (878) بخش 34

سند شماره (36)
به: 342 تاریخ: 23 /5 /52
از: 2ﻫ شماره: 73654/ ...
موضوع: مذاکره
در تاریخ 15 /5 /52 سناتور نمازی از سیدمحمد قریشی نماینده سابق مجلس شورای ملی سؤال نمود از امیرهوشنگ دولو چه خبر دارید. قریشی گفت دولو دو شب قبل رفت به پاریس زیرا از آن روزی که ملکه پهلوی گفت نباید غذا برای شاهنشاه از بیرون بیاورند دیگر دست دولو از دربار کوتاه شد و شهبانو فرح هم از تریاکی بودن دولو خوشش نیامده و به همین دلایل در ایران نمی‌ماند سناتور نمازی گفت قبلاً دولو هر کسی را می‌دید می‌گفت امروز شاهنشاه فرمودند برای ایشان آش‌ جو درست کنم و یا غیره.
نظریه سه‌شنبه: شنبه در مذاکره مزبور حضور داشته است. تاکستان
در پرونده امیرهوشنگ دولو بایگانی شود.
سند شماره (37)
[گزارش مجله اشپیگل]
مجله اشپیگل در شماره مورخ دوشنبه 13 مارس زیر عنوان «تحت حمایت شاهنشاه» می‌نویسد. چنانچه شاهنشاه ایران مایل نباشند دادگاه‌های سوئیس امکان کشف حقایقی را درباره دخالت هوشنگ دولو در قاچاق مواد مخدره نخواهند داشت. زیرا این پرنس که عضو دربار شاهنشاهی و از معتمدان شاهنشاه است از مصونیت سیاسی استفاده می‌کند. این پرنس گویا به علل انسانی و کمک به یک پرنس معتاد این کار را گرفته ولی علل انسانی در سرزمین شاهنشاه مورد توجه نیست.
شاهنشاه ایران به‌عنوان سخت‌گیرترین تعقیب‌کننده قاچاقچیان مواد مخدره از سال 1969 دستور اعدام متجاوز از 1 نفر را صادر کرده است.
چند نفر از قضات دادگستری و کارمندان و روزنامه‌نگاران در ژنو از شاه ایران خواستار سلب مصونیت سیاسی دولو شدند. ولی شاهنشاه ایران فرمودند که جواب ایشان از طریق سیاسی اعلام خواهد گردید. مقامات سوئیسی می‌توانستند دولو را به عنوان - عنصر نامطلوب - در سوئیس اعلام نمایند ولی از آن خودداری کردند حتی بهمن نیرومند مشهورترین مخالف شاهنشاه حق ایراد سخنرانی در سوئیس را ندارد. ایران از طرفی قاچاقچیان مواد مخدره را تعقیب می‌کند و از طرف دیگر قانون منع خشخاش را لغو می‌نماید. زیرا 12 هکتار از کشتزارهای خشخاش به خانواده سلطنتی تعلق دارد. متخصصین کشف مواد مخدره سازمان ملل متحد اعلام داشته‌اند که ایران برخلاف سایر ممالک مواد مخدره مکشوفه را نابود نمی‌نماید به این ترتیب که از 18454 کیلو گرم مواد مکشوفه از 197 ـ 329 کیلوگرم معدوم 152 کیلو برای مصارف طبی به کار رفته و 17973 کیلو گرم باقیمانده است. به این شکل ظن اینکه دیپلمات‌های ایران برای تأمین ارز شاهنشاه خود هروئین و تریاک قاچاق می‌کنند تازگی ندارد. دولو که گویا به انگیزه انسانیت دست به این کار زده دوازده سال قبل نیز به اتهام داشتن و مصرف مواد مخدره در پاریس مورد تعقیب واقع شده و بازداشت گردیده است.
موضوعی که هیچ‌وقت رسماً آشکار نشد این بود که خواهر توانای شاهنشاه ایران در سال 1961 در فرودگاه ژنو با یک چمدان هروئین غافلگیر شد و مصونیت سیاسی مانع تعقیب ایشان گردید.
بعد از واقعه اخیر مدیر La pilule از دادگاه سوئیس تقاضای تجدید‌نظر نموده است. مشارالیه به دادستان سوئیس نوشته‌است که دلایل مبنی براینکه شاهنشاه ایران قاچاقچیان مواد مخدره را که برای خانواده سلطنتی کار می‌کنند حمایت می‌نمایند آشکار شده است.
اشپیگل یک عکس نیز از یک مرد و زن دهقان در حال گرفتن شیره خشخاش و یک کاریکاتور زننده از یک روزنامه سوئیس چاپ نموده است.
آقای سراج مذاکره کنیم. 12 /1 /51

سند شماره (38)
به: 322 تاریخ: 3 /5 /51
از: 2 ﻫ شماره: 51731 /2ﻫ
موضوع: مذاکره
در تاریخ 15 /5 /51 سناتور نمازی از محمد قریشی سؤال می‌نمود از امیرهوشنگ دولو چه خبر دارید قریشی گفت امیرهوشنگ با حال ناراحت از کشور خارج شد برای اینکه در سفری که با شاهنشاه به خارج رفته بود از قرار معلوم موقع مراجعت مقداری مواد مخدر از او گرفتند که خانواده دربار خیلی ناراحت شدند که چرا بایستی کسی که با شاه سفر می‌کند سوءاستفاده کند. مدتی هم موضوع را تعقیب می‌کردند و از همه مهم‌تر ملکه مادر خیلی از دولو بدش می‌آمد و می‌گفت چرا باید از خارج منزل شاه برای شام و ناهار پادشاه یک کاسه آش بیاورند. سناتور گفت آش دیگر چه چیزی است قریشی گفت دولو روزی یک کاسه آش بر روی میز ناهار شاهنشاه از منزل خودش می‌فرستاد حالا یا این آش خورده می‌شد یا نمی‌شد دیگر نمی‌دانم و گویا چند بار ملکه مادر حضور داشته که این آش از طرف دولو آورده شده و ناراحت شده است سناتور گفت شاهنشاه از ملکه مادر خیلی حرف شنوایی دارند قریشی گفت چیز دیگر هم که ممکن است ملکه مادر را ناراحت کند این است که دولو دائم پای تریاک نشسته و خلاصه اینکه ممکن است دستور داده باشند که دور از کشور باشد.
نظریه یکشنبه: گزارش فوق را شنبه شنیده است.
در پرونده سناتور نمازی 97339 بایگانی شده است.

سند شماره (39)
به: 327 تاریخ: 9 /12 /48
از: 2 ﻫ شماره: 5722 /2ﻫ
موضوع: امیرهوشنگ دولو
ساعت 18 روز 7 /12 /48 جواد مسعودی برادر سناتور عباس مسعودی در یک صحبت کاملاً خصوصی به سناتور مهدی نمازی اظهار داشت آیا در مدتی که شما مریض بوده‌اید امیرهوشنگ دولو به دیدن و عیادت سرکار آمد یا خیر چون قبلاً به وی اطلاع داده بودم که شما کسالت دارید نمازی پاسخ داد من زیاد از دولو ناراحت و دلتنگ نمی‌شوم چون که وی عقل و شعور درست و حسابی ندارد جواد مسعودی ضمن تأیید نظر سناتور نمازی گفت راستی راستی که وی را خوب شناخته‌اید. و بعد مثال زد که یک روز در معیت چند نفر دیگر که به منزل دولو رفته بوده است با آنکه در بین مدعوین چند نفر غریبه بودند معهذا دولو دو بار راننده خود را احضار نمود و نزد همه میهمانان به وی گفته است امروز شاهنشاه ناهار آبگوشت خواسته‌اند در موقع بردن غذا شخص دیگری را با خود همراه داشته باشد تا مبادا آبگوشت و غذای شاهنشاه بریزد بعد ناطق افزود بعد از لحظه‌ای مجدداً دولو راننده را احضار و سؤال نمود آیا آبگوشت را بردی و راننده پاسخ داد بلی در این موقع سناتور نمازی در این مورد شروع به صحبت نمود و گفت چندین بار دولو در نزد من و چند نفر دیگر نیز این صحبت را نموده پس معلوم می‌شود نزد همه کس چنین موضوعی را عنوان نموده است جواد مسعودی پاسخ داد به همین علت من وی را شخص سالم و باشعوری نمی‌دانم و اکنون نیز به هر کس اظهار می‌نماید که با شاهنشاه می‌خواهم بروم.
توضیح منبع: مراتب بالا از طریق استراق سمع شنیده شده است و نامبردگان به محلی که دولو گفته است می‌خواهد با شاهنشاه برود اشاره‌ای ننموده‌اند.
نظریه رهبر عملیات: منبع قابل اطمینان است و هرگونه اقدام مستقیمی موجب شناسایی منبع خواهد شد.
نظریه 3 ﻫ: نظریه رهبر عملیات مورد تأیید است.

سند شماره (4)
شماره: 2ـ3ـ5347 تاریخ: 2 /12 /37
موضوع: جلسه دکتر جهانشاه صالح
ساعت 19 دیروز ده نفر من‌جمله دکتر سلام‌اله جاوید، دکتر دهقانی پزشک وزارت بهداری، دکتر تربتی کارمند وزارت اطلاعات، مهندس تبریزی رئیس اداره امور اجتماعی وزارت کشور، آزادی‌بخش کارمند وزارت دارایی، احمد شارق و علی‌اصغر عدیلی کارمند وزارت فرهنگ و قائم‌مقامی داماد اللهیار صالح در منزل دکتر جهانشاه صالح حضور داشته‌اند.
مهندس تبریزی در خصوص قاچاق تریاک و فروش آن در 1 صفحه کاغذ بزرگ مطالبی تهیه کرده بود که محرمانه به دکتر صالح ارائه داده و قرار است قسمتی از آن در بعضی از جراید درج شود و صالح می‌گفت واقعاً تعجب می‌کند با اینکه همه معتقدند و می‌گویند که استعمال مواد مخدره خود‌کشی است معهذا چرا استعمال تریاک و مواد مخدره جلوگیری نمی‌شود و معلوم نیست عاملین فروش با چه مقاماتی مربوط و از طرف چه کسی حمایت می‌شوند و تربتی پاسخ داد شایع است که عده‌ای از متنفذین و رجال از جمله احمد شفیق مواد مخدره از خارج وارد کشور می‌نماید و فلان سناتور هم تریاک می‌فروشد.
در این جلسه شخصی متخلص به قمشه‌ای اشعاری را که در مذمت استعمال تریاک سروده بود قرائت کرد و صحبت مهم دیگری به عمل نیامد.
1ـ رونوشت در پرونده شهربانی کل کشور
2ـ رونوشت در پرونده قاچاق تریاک
3ـ رونوشت در پرونده مبارزه با کشت تریاک
آقای خلیقی
1ـ دفتر اخبار
2ـ بهره‌برداری بررسی و به شایعاتی بایگانی

سند شماره (41)
عزیز اعظم زنگنه نماینده مجلس شورای ملی اظهار داشته چون در جریان کشت باند قاچاقچیان مشهد و بازداشت دو نفر سرهنگ و ژاندارمری معلوم شده که سیدجعفر بهبهانی نیز در این کار دخالت داشته است و حتی یکی از افسران مزبور بنا به توصیه کتبی و اقدامات سیدجعفر بهبهانی به آن نواحی اعزام گردید، لذا دولت برای جمع‌آوری مدارکی دال بر مداخله مشارالیه در این امر مشغول اقدام می‌باشد تا تقاضای سلب مصونیت سیدجعفر بهبهانی را از مجلس شورای ملی بنماید.
مشارالیه اضافه نمود که عماد تربتی و کدیور و نمایندگان مجلس نیز با این باند همکاری داشته‌اند. سیدجعفر بهبهانی نیز در چند روز اخیر که متوجه اقدامات دولت گردیده به طور کاملاً محسوس روش مخالفت‌آمیز را نسبت به دولت تغییر داده و در واقع جنبه محافظه‌کاری به خود گرفته.
عزیز اعظم زنگنه که در موقع تشریف‌فرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاه به نواحی زلزله‌زده غرب در التزام رکاب شاهانه بود و با هواپیما به نواحی مذکور عزیمت نموده‌اند در مورد فوق ذهن شاهانه را روشن و روی همین اصل دولت با امیدواری کاملی نسبت به سلب مصونیت سیدجعفر بهبهانی برای تهیه مدارک مذکور مشغول اقدام گردیده است.
اصل در پرونده قاچاقچیان منطقه خراسان در پرونده سیدجعفر بهبهانی بایگانی شود. 22 /11

سند شماره (42)
شماره: 796 /311 تاریخ: 17 /6 /41
موضوع: سرهنگ عقیلی و سوءاستفاده به نام دربار
مأمور مربوطه چندی است که وسیله علی راست‌شاهین کارمند بانک ملی شعبه سعدی با سرهنگ بازنشسته عقیلی که خود را پیشکار شاهپور حمیدرضا معرفی می‌کند آشنا شده و به او مراجعه کرده که کار امتیاز مجله وی را وسیله والاحضرت در وزارت کشور درست کند (مأمور تقاضای امتیاز مجله ثروت ملل کرده ولی پرونده در وزارت کشور است و اجازه داده نمی‌شود) خود آقای علی راست‌شاهین برای اینکه رئیس بانک ملی شعبه کرج بشود شخصاً دو هزار تومان نقد و 4 هزار تومان سفته به والاحضرت داده و یک نفر دیگر را هم به اسم شجاع چاغروند که سابقاً معاون شعبه خرم‌آباد بوده معرفی کرده که وی نیز پانصد تومان به والاحضرت داده که شغل سابقش را برایش بگیرد و دو سه هزار تومان دیگر بدهد این کارها را قریب دو ماه به امروز و فردا کردن عاطل گذارده بودند که کار مأمور نیز به آنها اضافه شده و چون والاحضرت به اروپا رفته و مأمور خبر نداشته لذا ندانسته مبلغ یک هزار تومان تحویل سرهنگ عقیلی داده که ترتیب کار را بدهد وقتی پول را گرفته گفته است که شاهپور حمیدرضا به اروپا رفته ولی وسیله والاحضرت محمودرضا کارت را درست می‌کنم و شروع کرده به لاف‌و گزاف گفتن که دربار از صدر تا ذیل کارچاق کن هستند و حتی مواردی را ذکر کرده که وسیله اعلیحضرت کارهایی انجام داده است از جمله گفته است از یک نفر مقداری تریاک گرفته بودند شبانه 4 هزار تومان آوردند اینجا که متهم را خلاص بکنیم شخصاً رفتم نزد اعلیحضرت ولی ایشان گفتند که اینطور موارد را پیش من نیاور انجام نمی‌دهم خلاصه حتی از ملکه مادر و بعد هم آقای علاء و هیراد و غیره نام برده که برای ما کار نشد ندارد چند روزی گذشته ولی خبری نشده و چون مأمور مجدداً مراجعه کرده است سرهنگ عقیلی متوسل به جهانگیر وحید برادر زن والاحضرت حمیدرضا شده وی نیز مبلغی پول مطالبه کرده که برود نزد وزیر کشور و کار را یکسره بکند بعداً در اثر کثرت مراجعه مأمور به خانه والاحضرت حمیدرضا در کوی صاحبقرانیه (خانه‌های بانک عمران) کم‌کم هم با سرهنگ عقیلی و هم با جهانگیر وحید باصطلاح خودمانی شده و مشاهده کرده که آنها هر دو معتاد به هروئین هستند و علناً جلوی مأمور هروئین می‌کشیده‌اند آن هم به مقدار زیاد و یک پسر دهاتی به اسم غلامرضا هم برایشان هروئین می‌آورد. در یکی دو مورد سر درد دل سرهنگ عقیلی باز شده و گفته است که وی مدت 21 سال جان پناه و فرمانده محافظین شاه فقید بوده ولی شاه فعلی پس از روی کار آمدن وی را طرد کرده است بعد افزوده که همسر شاهپور حمیدرضا به نام هما مثل خود والاحضرت معتاد به هروئین است و در عین حال سابقه نامطلوبی از لحاظ عصمتی دارد حتی با دارودسته پری غفاری دمساز است و خانه‌ای در تخت‌جمشید دارد و اصولاً زن شرعی والاحضرت نبوده و دو بچه فعلی آنها به اسم بهزاد و نازک بطور غیر شرعی بدنیا آمده‌اند و تنها وقتی خواسته ‌آنها را به لندن بفرستند یک کلاه شرعی درست کردند و برایشان شناسنامه گرفتند اعلیحضرت از ابتدا با معاشرت هما و شاهپور حمیدرضا موافق نبوده و مرتباً تکلیف می‌کرده که از او جدا شود اما والاحضرت که می‌دیده هما وسیله‌ای است برای تأمین نظریات وی اعم از تهیه هروئین فراوان و جمع کردن زنان زیبا به دور خود نمی‌توانست از او صرف‌نظر کند حتی شاهنشاه تهدید کرده که او را از حقوق شاهپوری محروم خواهد کرد و مقدماتی نیز چیده شده که از طرف سازمان امنیت هما توقیف شود ولی باز هم مؤثر واقع نشده است.
سرهنگ عقیلی که از دربار و شاهنشاه به طور جدی ناراضی است اضافه کرده که همه اینها بهانه است چون حمیدرضا مثل شاهپور علی‌رضا فقید جسور و بی‌باک است و شاه می‌خواهد او را مثل آن برادرش از میان بردارد سرهنگ مذکور افزوده است که وی نیز چند بار این موضوع را به او تذکر داده است و دلیلش هم این است که سایر برادران که تملق شاه را می‌گویند صاحب همه چیز هستند و این یکی به خرج یومیه محتاج است حتی گاهی اوقات که خیلی دلتنگ می‌شود نزد سرهنگ مذکور ‌های‌های گریه می‌کند. سرهنگ عقیلی در این زمینه مفصل صحبت کرده و گفته است نامبرده شب‌ها را تا نیمه شب در خانه والاحضرت می‌گذراند و برای خواب به شهر به منزل خودش واقع در خیابان بهار. بالاتر از بیمارستان شهربانی. کوچه شکیبا. کاشی 14 می‌آید و باز صبح زود به صاحبقرانیه می‌رود داخل منزل والاحضرت هم دو بچه ایشان و چند کلفت و نوکر و راننده و باغبان در کمال رقت زندگی می‌کنند با هم دعوا دارند گاهی خرج یومیه ندارند و خلاصه منتظرند ببینند کسی از در برسد از او چند تومانی بگیرند جهانگیر وحید برادر زن والاحضرت هم در همان خانه مشغول هروئین زدن است از قرار معلوم پرونده‌هایی در دادگستری دارد و تحت تعقیب است و حکم جلب وی نیز صادر شده به طوری که جرأت نمی‌کند که از خانه بیرون بیاید روی هم رفته این دو نفر به نام دربار و والاحضرت حمیدرضا افراد ساده را به داخل خانه می‌کشانند و سر کسیه می‌کنند.
نظریه: طی تحقیقات بعدی که به عمل آمده عقیلی که خود را سرهنگ بازنشسته معرفی می‌کند در حقیقت استوار بازنشسته می‌باشد.

توضیحات سند:

1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج 1، مؤسسه اطلاعات، 1372، ص 72
2. پروین غفاری، تا سیاهی و در دام شاه، ترجمه و نشر کتاب، تهران 1376، ص 57
3. خاطرات حسین فردوست، پیشین، صص 321 ـ 322
4. همان، ص 263
5. ابراهیم ذوالفقاری، قصه هویدا، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، بهار 1376، ص 57
6. خاطرات حسین فردوست، پیشین، ص 265

منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 51









صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.