صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : میهمانی در منزل مرتضی طوسی

تاریخ سند: 17 آذر 1336


موضوع : میهمانی در منزل مرتضی طوسی


متن سند:

از : 20 ه 21 به : 241 شماره : 96945 /20 ه 21 ساعت 2030 روز 10 /9 /36 میهمانی با شرکت 12 نفر در منزل مرتضی طوسی واقع در خیابان نیاوران شمال کاخ نیاوران ـ ترتیب یافت .
شرکت کنندگان در این میهمانی عبارت بودند از ارتشبد آریانا و بانو و مرتضی طوسی و بانو، فیض اله غفاری و بانو، محمد باقر رفیعی عضو انجمن شهر تهران.
استاد دادپی، مهندس حامی استاد دانشکده پلی تکنیک: دکتر حمیدی ـ معاون دانشکده فنی، دکتر منوچهر رفیعی، حسن رفیعی مدیر کل حقوقی گمرک ایران.
ابتدا مهندس حامی روش مأمورین امنیتی را در تظاهرات گذشته غلط دانست و تشکیلات ساواک را خیلی ضعیف توجیه نمود.
آریانا اظهار داشت وقتی سرکار بودم همیشه با این خطرات سروکار داشتم و به عنوان مشاور و راننده و غیره در اطرافم بودند.
مهندس حامی اظهار داشت کارتر1 شاه را به آمریکا دعوت نمود 2000 نفر را که مخلوطی از دانشجویان ایرانی و خارجی بودند نفری 1000 دلار اجیر نمود یعنی دو میلیون دلار خرج کرد و دو میلیارد دلار نفت را برای یکسال ارزان خرید این را می گویند تاجر حسابگر .
به شاه گفت یا قبول کن یا اینها را دوباره (کیش) می کنم و این برنامه را سازمان سیا2 خیلی خوب اجرا کرد وقتی شاه رفت آمریکا سران شلوغ کن دانشکده پلی تکنیک را جمع کردم و گفتم برنامه این هست شماها، گول سیا را نخورید آنها شماها را آلت دست نمودند و حالت سگ را پیداکردید هر وقت خواستند امتیازی بگیرند شماها را کیش می کنند و هر سال سرو صدا از اینجا شروع می شود بیایید امسال این کار را نکنید و بگذارید یک دانشکده دیگر را تحریک کنند همین طور هم شد و چون بچه های دانشگاه تهران هم کم کم عاقل شدند دانشجوهای دانشگاه آریامهر را تحریک کردند.
سپس بحث در مورد فراماسونری ها شد و مهندس حامی اظهار داشت در همه دنیا آزاد هست ولی سازمان فراماسونها3 در ایران غیر قانونی هست ولی اکثر رجال ما عضو فراماسونها هستند مثل فلاح قائم مقام شرکت ملی نفت و من در هر دادگاهی بخواهید ثابت می کنم کدام یک از رجال ما فراماسونری هستند سپس ناطق در مورد دکتر مصدق اظهار داشت در یک قرن گذشته دو ابرمرد ایران ظهور نموده یکی رضاشاه4 و دیگری دکتر مصدق5 هست ولی باید بگویم دکتر مصدق یک مخرب خوبی بود آمد و انگلیسیها را بیرون کرد و نفت را ملی نمود من معتقد هستم پس از این فتوحات باید کنار می رفت چون مصدق سازنده نبود و فقط مخرب بود.
سپس آریانا و دکتر حمیدی به بحث در مورد شعرا در ایران پرداختند و در این زمینه مقداری بحث شد.
این میهمانی در ساعت 2400 خاتمه یافت.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد نظریه سه شنبه ـ شنبه در اظهارات خود صادق بوده و خبر فوق را کتبا گزارش نموده است.
آموز چهارشنبه ـ نظریه سه شنبه مورد تایید است.
سنان

توضیحات سند:

1ـ جیمز ارل کارتر جونیر : در چهاردهم اکتبر سال 1924 در جورجیا به دنیا آمد.
او از فرمانداران دموکرات امریکا طی انتخابات عمومی 1976 به زمامداری امریکا رسید.
با توجه به تجارب کم او در سیاست خارجی، مفسران سیاسی از همان موقع پیش بینی حوادث خلاف انتظاری را در دوران حکومت او می کردند.
«کارتر» که وارث حکومت نیکسون بود و به دنبال رسوایی «واترگیت» و بی آبرویی بزرگترین مقام اجرایی امریکا روی کار آمده بود، خود را به ظاهر پای بند مذهب نشان داده و احیای «اخلاقیات» را در صدر برنامه دولت خویش قرار داد.
ضمناً برای گمراه کردن افکار برآشفته عالمیان از سوابق اعمال سرکوبگرانه امریکا، مدعی طرفداری از «حقوق بشر» و آزادیهای فردی و اجتماعی شد.
او حمایت خود را از ناراضیان سیاسی شوروی اعلام داشت و در این راه تا مرحله ای پیش رفت که خلاف ظواهر و اتیکت دیپلماسی بود و به دخالت در امور دیگران تعبیر گشت.
هنوز دو سال از حکومتش نگذشته بود که رژیم شاه در ایران سرنگون گشت و یک سال بعد یک رژیم طرفدار امریکا ـ نیکاراگوئه ـ در امریکای لاتین بدنبال انقلابی سرنگون گشت.
به علت موضع گیری های متضاد و متعارض در برابر خیزشهای جدید کارتر در صحنه بین المللی بود؛ که متحدان امریکا با آمریت و تفوق آن دولت در روابط دو جانبه به مقاومت و مخالفت برخاستند.
مهم ترین مساله ای که کارتر تا آخرین روز حکومتش با آن سرو کار داشت، عوارضی بود که حکومت جمهوری اسلامی ایران برای او بار آورده بود.
از جمله موفقیتهای حکومتش امضای قرارداد «کمپ دیوید » بود که سادات جرأت امضای آنرا نداشت، ولی در اردیبهشت 58 به دنبال فعل و انفعالات جدید منطقه توانست آنرا سرانجام دهد.
مواضع کارتر در برابر انقلاب اسلامی همواره منفعلانه بوده و هیچگاه قدرت ابتکار عمل بدست نیاورد.
رک : رویدادهای مهم تاریخ ـ حسام الدین امامی، ص 451 2 ـ سیا(سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) «سیا» مخفف نام انگلیسی سازمان اطلاعات مرکزی امریکاست که فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا را در خارج از آن کشور رهبری می کند.
این سازمان در سال 1947 تاسیس شده و تاسال 1962 مرتبا در حال توسعه بود تا اینکه در این سال پس از گزارشهای نادرست به کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا، کندی محدویتهایی در کار آن بوجود آورد و به همین جهت پس از قتل کندی در سال 1963 شایع شد که عوامل سیا در این ماجرا دست داشته اند.
میدان اصلی فعالیتهای سازمان سیا در خارج امریکاست و نقش این سازمان در عملیاتی از قبیل سرنگون ساختن حکومت مصدق در سال 1953 و کودتای شیلی در سال 1973 علنی شده است.
در ماجرای کودتای 28 مرداد 1332 این اقدام سیا موجب بازگرداندن محمد رضاشاه از رم به ایران شده و سرآغاز ظهور رژیم استبدادی شاه برای اجرای مقاصد سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا گردید.
از سال 1973 به بعد موقعیت سیا، بعلت ناتوانی این سازمان در تشخیص آمادگی مصر برای حمله به مواضع اسرائیل در طول کانال سوئز و پیش بینی جنگ اکتبر 1973 تضعیف شد و کشف مداخله عوامل سیا در ماجرای واترگیت که به استعفای نیکسون از مقام ریاست جمهوری آمریکا انجامید، ضربه دیگری به اعتبار این سازمان زد.
یکی از نخستین اقدامات کارتر پس از انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری امریکا برکناری رئیس سازمان سیا و تعیین یک دریاسالار آمریکایی به ریاست این سازمان بود که بعلت بی تجربگی در این کار بیشتر موجب تضعیف سیا گردید.
سیا با وجود داشتن عوامل متعددی در ایران از پیش بینی انقلاب ایران عاجز ماند و پس از بروز علائم انقلاب در تابستان 1357 نیز پیش بینی کرد که وضع رژیم سلطنتی در ایران محکم است و حوادثی که رخ داده تزلزلی در ارکان رژیم پدید نخواهد آورد! آخرین ماجرا در مورد سیا که موجب تضعیف این سازمان شده دخالت در امور انقلاب اسلامی ایران است.
سازمان سیا پس از بیست سال که از تثبیت انقلاب اسلامی می گذرد درصدد براندازی نظام به شیوه های گذشته می باشد.
3 ـ فراماسونری Freemasonery سازمانی کاملا مخفی و گاه نیمه مخفی که با استفاده از روابط پیچیده و پنهانی میان اعضای خود، از نفوذ و قدرت فراوانی در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف برخوردار است.
کلمه «فراماسون» کلمه ای است با ریشه فرانسوی Francmacon که در زبان انگلیسی Freemasonگفته می شود.
این عبارت معنای لفظی بنای آزاد دارد و در تشریح بیشتر آن گفته اند «افزارمند یا بنایی که آزاد بوده و با ابزارهایی مانند تبر، چکش، گرز و اسکنه روی سنگهای تراش بردار کار می کرده با توجه به این که چنین سنگی در زبان انگلیسی Freestone فری ستون نام دارد، فری میسن نامیده می شده است.
نیز احتمال داده اند که بدین گونه افزارمندان «آزاد» Freeمی گفتند زیرا که در روزگار حاکمیت نظامهای فئودالی آنان آزاد بودند که به هر نقطه ای از کشور که خدماتشان مورد نیاز بوده سفر کنند و به کار پردازند.
از آنجا که این افزارمندان از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره مند بودند، اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می داشتند و از طریق نشانه ها و علامتهای قراردادی میان خود ارتباط برقرار می کردند.
این شرایط خود به خود موجب تشکیل انجمنهای صنفی میان ایشان می شد.
در تاریخ جهانی فراماسونری از این گونه انجمنها با لقب «فراماسونری عملی» یاد می کنند.
این گروههای صنفی از آنجا که دارای تخصصهای ویژه بودند و از این راه درآمدهای خوبی می اندوختند اندک اندک در زمره اقشار مهم و با نفوذ اجتماع درآمدند و هم اینان در پایه گذاری تمدن بورژوازی اروپا پس از رنسانس تأثیر بسیار داشتند.
قدرت نفوذ جایگاه بنایان آزاد در جامعه اروپا تا آنجا رسید که بسیاری از ثروتمندان و قدرتمندان اروپا با آن که بنا و معمار نبودند، در انجمنهای این صنف عضو می شدند و با ایشان ارتباط برقرار می کردند.
رفته رفته انجمنهای مخفی بنایی به انجمنهایی بدل شد که بنایان در آن در اقلیت بودند و بیشتر اعضای آن را ثروتمندان و قدرتمندان تشکیل می دادند.
با گسترش روزافزون انجمنهای فراماسونری (که در اصطلاح «لژ»های فراماسونری خوانده می شدند) ضرورت ایجاد یک تشکیلات منظم و منسجم که محصول اتحاد لژهای مختلف باشد احساس شد، از این رو در سال 1717 م (1096ش) چهار لژ مهم انگلستان طی یک گردهمایی مهم که در لندن برگزار شد با اتحاد خویش لژ اعظم انگلستان را تشکیل دادند.
همچنین در این گردهمایی مواد مهمی نیز به تصویب رسید؛ از جمله این که حقوق فراماسونری از این تاریخ به بعد فقط به گروه بنایان عملی محدود نخواهد بود.
بلکه هر فردی که لیاقتش در لژهای قانونی به اثبات برسد می تواند به سلک ماسونی در آمده و از حقوق آن استفاده کند و این اعلام رسمی آغاز دوره ای جدید در تاریخ فراماسونری بود که اصطلاحا فراماسونری نظری یا نمادین خوانده می شود.
بعدها لژهای اعظم دیگری در کشورهای مختلف اروپا از جمله فرانسه، اسکاتلند، آلمان و اسپانیا تشکیل شد.
لژهای فراماسونری که متأثر از افکار دوره رنسانس اروپا و برابر با نیازهای روزگار خود شعار «آزادی، برابری و برادری» را برگزیده بودند، در اروپا قدرت فراوانی یافته در صدر قوای استعمارگر اروپایی به کشورهای پیرامونی و مستعمره نیز راه یافتند.
در کشورهای مستعمره لژهای فراماسونری با جذب اقشار مختلف مردم خصوصا روشنفکران و نخبگان جامعه از ایشان برای تثبیت نفوذ و قدرت استعماری خود بهره می جستند.
در کشور ما نخستین لژ فراماسونری در سال 1324 ق مطابق با 1907 م تحت عنوان «لژ بیداری ایران» در تهران شکل گرفت.
پیش از این تاریخ بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور به عضویت لژهای فراماسونری در آمده بودند و حتی برخی از ایشان چون میرزا ملکم خان ناظم الدوله به تلاشهایی نافرجام برای تشکیل یک لژ فراماسونری در ایران دست زده بودند.
اما لژ بیداری ایران نخستین لژ وسیع و قانونی فراماسونری بود که به شکل مخفیانه در ایران آغاز به کار کرد.
این لژ ماهیتی فرانسوی داشت و تحت نظر لژ شرق اعظم (گرانداوریان) فرانسه فعالیت می کرد.
بعدها در دوره حکومت پهلوی پدیده فراماسونری در ایران گسترش بسیاری پیدا کرد و لژهای متعددی با هویتهای فرانسوی، انگلیسی، اسکاتلندی، آلمانی و احتمالا آمریکایی در شهرهای مختلف تأسیس و فعالیت می کردند.
از آغاز شکل گیری رسمی پدیده فراماسونری در ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر دولتمردان و سیاستمداران ایران وابسته به لژهای فراماسونری بودند و به عبارت دیگر بخش مهمی از سیاست و دولت در ایران توسط ماسونها اداره می شد.
فراماسونها معمولاً در ظاهر به موازین اخلاقی و انسانی بسیار تاکید می کنند و لژهای خود را انجمنهایی علمی و اخلاقی به شمار می آورند.
لکن در عمل برای دستیابی به اهداف خود که از اهداف لژهای مادر ـ در کشورهای استعمارگر ـ جدا نیست، دست به هر عملی می زنند.
تشکیلات سازمانی فراماسونری در کشورهای پیرامونی به گونه دیگر عمل می کنند که اعضای آنها خواسته یا ناخواسته به مهره هایی برای پیشبرد اهداف بیگانگان در کشور خود بدل می شوند.
پدیده فراماسونری با پدیده صهیونیسم و تفکرات یهودی رابطه ای تنگاتنگ دارد و تأثیر این رابطه در قوانین و آداب و سنن فراماسونری به وضوح مشهود است.
وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال، ج 2، ص 554 4 ـ رضا شاه پهلوی رضا پهلوی فرزند عباسقلی خان سواد کوهی، مشهور به داداش بیک، در سال 1256 خورشیدی در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران، متولد شد.
در دوران کودکی فاقد سرپرست بوده و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش نیز، محروم مانده بود.
رضا خان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت گردید و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق وارد خدمت قزاقخانه شد.
هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان می جنگید.
پس از واقعه به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمد علیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دسته های قزاق بود که تحت فرماندهی عین الدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت.
در مدتی که در قزاقخانه خدمت می کرد، مناصب و درجاتی را طی کرده و در سال 1294 خورشیدی رئیس آتریاد همدان گردید.
در سال 1299 خورشیدی با زمینه چینی مفصل دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی بوقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت.
درباره چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به کمک دولت انگلیس اتفاق افتاد.
پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 خورشیدی فرمان ریاست وزرایی سید ضیاء الدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون منصوب گشت.
هنوز چند ماهی از عمر کابینه سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینه های قوام السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد.
او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینه ای را که روی کار می آمد، ساقط می کرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد و یکی از کارهایی را که انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود.
هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد.
این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می گرفت.
سرانجام سردار سپه در تاریخ 1302 خورشیدی فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 شمسی مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد.
در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل قاجاریه از سلطنت و تفویض آن به سردار سپه توسط علی اکبر داور و تیمور تاش، با زور و تهدید به امضای نمایندگان رسید و از آبان 1304 به تصویب مجلس شورای ملی رسید، در نهایت رضاشاه در اردیبهشت 1305 تاجگذاری کرد و رسما به سلطنت رسید.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران و استعفای رضاشاه از سلطنت و واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، وی توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده اش ایران را به سوی جزیره موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی رفت.
سرانجام رضاشاه پهلوی در روز چهارشنبه مرداد ماه سال 1323 خورشیدی در شهر ژوهانسبورگ وفات یافت و جنازه اش در همان سال به قاهره انتقال یافت.
ر.ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.
5 ـ دکتر محمد مصدق: در سال 1258 ه.
ش در تهران متولد شد و به دلیل اینکه مادرش وابسته به خاندان قجر بود به مصدق السلطنه ملقب شد وی تحصیلات خود را در رشته حقوق در فرانسه و سوئیس به پایان رسانده و در سی سالگی به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافت (و نماینده ادوار 5ـ 6ـ 14و 16 بوده)، همچنین دکتر مصدق وزیر مالیه و وزیر امور خارجه در سالهای 1300ـ1302 و از سال 1330 تا 1332 نخست وزیر بوده، مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت و از مؤسسان جبهه ملی بوده و در جریان نهضت ملی شدن نفت و حکومت ملی به دلیل روحیه ملی گرایی نتوانست با جناح مذهبی همکاری کند.
او از مخالفان قرارداد ننگین 1919 وثوق الدوله بوده است.
اختلاف در دوران نهضت، زمینه ای برای کودتای 28مرداد 1332 شد.
مصدق پس از کودتای امریکایی دستگیر و زندانی شد و پس از محاکمه به احمد آباد (کرج) تبعید و سرانجام در 14 اسفند 1345 فوت نموده است.
ر.ک: شهید آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص 81

منبع:

کتاب ارتشبد بهرام آریانا به روایت اسناد ساواک صفحه 179


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.