شاهنشاه و شهبانو خوشبخت و خرسندند
تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1350
شاهنشاه و شهبانو خوشبخت و خرسندند
متن سند:
ترجمه از روزنامه ترجمان چاپ استانبول طی چند ماه گذشته شایعات مربوط به اینکه شاه و شهبانو از یکدیگر جدا خواهند شد به سرعت پخش گردید.این شایعه از دو علت بزرگ ناشی می گردید اخباری که از داخل دربار به خارج نفوذ می کرد حاکی از آن بود که شاه و شهبانو در کاخ سعدآباد در قسمت های جدا از یکدیگر زندگی می کنند.
1 علت دوم نیز این بود که شاه و شهبانو طی سالهای اخیر جدا از یکدیگر به مسافرت می رفتند و جدا از یکدیگر در گروه دوستانشان شرکت می کردند.
علیاحضرت شهبانو که از این شایعات به تنگ آمده بود هفته گذشته در دربار یک مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داد.
با فرزندانش و سپس در مقابل تمثال شاه در حالی که خنده بر لب داشت عکس گرفت.
معظم له در پاسخ سئوال خبرنگاران به صراحت اظهار داشت (همانطوری که می بینید من به خاطر شاه و فرزندم زنده هستم).
توضیحات سند:
1ـ درباره مفاسد درباریان از جمله محمدرضا پهلوی چندین کتاب باید نوشت.او از دوران جوانی و تحصیل در مدرسه لوروزه سوئیس دارای مفاسد اخلاقی بود و بعد از ازدواج نیز این مفاسد ادامه داشت: محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح، که زن رسمی اش بود، با زن های زیادی رابطه داشت.
رفیقه های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف و عبدالرضا (برادرش) بودند و اینها بیشتر از رده میهمانداران هواپیمایی های خارجی بودند.
در مسافرت هایش به آمریکا هم زن های متعددی را می دید که دولو به او معرفی کرد و من در جریان نبودم ولی مطلع می شدم و به طور کلی پول های کلانی به این ها می داد.
در مسافرت ها به آمریکا در نیویورک من 2 نفر را به محمدرضا معرفی میکردم.
یکی گدیس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمدرضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد.
این زن بعدا همسر پرنس موناکو شد و اخیرا در یک تصادف اتومبیل درگذشت.
نفر دوم یک دختر آمریکایی 19 ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود.
محمدرضا مرا فرستاد و او را آوردم و چند بار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت.
پس از ازدواج با فرح نیز مستندا می دانم با یک دختر رشتی موبور و زیبا به نام طلا آشنا شد و معرف او دولو (سلطان خاویار) بود.
فرح مسئله را فهمیده بود و گاه مزاحمت هایی برای دختر فراهم می آورد.
ظهور و سقوط ج 1 ـ ص 209 جدای از موارد فوق محمدرضا با دختران و زنان دیگری ارتباط داشت که تهیه آماری از آنها غیرممکن است و آنچه در سندها آمده و مطالب طرح شده در فوق تنها گوشه ای از مفاسد اخلاقی شاه بود.
اسداللّه علم نیز یکی دیگر از افراد فعال در این قضیه بود و رفیقه هایی برای محمدرضا تهیه می کرد و علم یکی از دلایل اختلاف بین خود و فرح را همین مسئله می داند: علیاحضرت فرح با من خوب نیست، حق دارد.
چون اولاً مرا نمی شناسد، ثانیا هر زنی ـ مثل زن خود من ـ با دوست نزدیک شوهر خودش خوب نیست، زیرا فکر می کند اینها با هم عقب زن بازی می روند و اتفاقا درست هم هست ج 2 ص 162 و در جایی دیگر می نویسد: عرض کردم دیشب بعد از شام در کاخ علیاحضرت ملکه پهلوی، سرکار فریده خانم مادر علیاحضرت شهبانو، گوشه های زیادی از بدی من به خصوص و بدی مردها به طور عموم زدند و از این که علیاحضرت شهبانو خوشحال نیستند، مذاکره کردند...
معلوم است بدخواهانی که زندگی غلام و زنم را دارند به هم می زنند، در مورد علیاحضرت همایونی هم مشغول شده اند.
شاهنشاه خیلی در فکر فرو رفتند.
بعد فرمودند، جواب چه دادی؟ عرض کردم، در مورد خودم و زنم که جواب محکم دادم.
گفتم، من همین هستم، خانم علم یا با وضع من می ماند، یا می رود.
فرمودند، خیلی خوب گفتی.
در مورد من چه گفتی؟ عرض کردم، گفتم این حرفها را باور نکنید و اگر بر فرض خودتان هم باور می کنید و دخترتان را دوست دارید، به ایشان عرض نکنید.
فرمودند، باز هم خوب گفتی.
شرح حال هلمز رئیس سابق سیا و سفیر جدید آمریکا در ایران را به تفصیل حضورشان عرض کردم.
اتفاقا این مرد که هم زنش را بعد از 28 سال عروسی طلاق داده و یک زن را با چهار بچه گرفته است.
ج 2 صص 418 و 417 فرح پهلوی از مجموعه این شایعات ناراحت بود.
ولی کاری از دستش ساخته نبود و به عنوان مادر شاه آینده مجبور به تحمل بی وفایی های شوهرش بود و نهایت اینکه او نیز در مقابل بی بندوباری های شاه دارای فساد اخلاق بود و با افرادی همچون کریم پاشابهادری، فریدون جوادی و نجّار سوئیسی و.
.
رابطه غیراخلاقی داشت.