صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

1ـ روز 26 /10 که همسر اینجانب1 به اتفاق چند تن از همسران افسران گارد شاهنشاهی برای زیارت به مشهد عزیمت نموده بودند در حرم مطهر با 2 بیمار که وضع بسیار بدی داشته و احتمالا جذامی بودند مواجه میشوند که خود را به ضریح بسته بودند.
برحسب وظیفه ای که همسر اینجانب و بانوان مزبور به مناسبت عضویت در انجمن خیریه فرح پهلوی دارند و بخاطر توجه به جنبه های انسانی، به خدام میسپارند که از بیماران مزبور مراقبت کنند تا ترتیب بستری شدن آنان داده شود سپس ضمن تماس با بیمارستان برای آنان جا رزرو میکنند.
در این فاصله موضوع وسیله مسئولین به اطلاع استاندار میرسد و وقتی بانوان مزبور برای انتقال بیماران مراجعه میکنند آنانرا در محل نمی بینند.
در این موقع با استاندار مواجه و مطلب را به اطلاع ایشان میرسانند.
استاندار در حضور همراهان خود با لحن زننده ای به همسر اینجانب اظهار میکند که میخواستی آنها را توی جیب بگذاری و با وجودیکه همسرم را کاملا میشناسد و صبح آنروز نیز با وی ملاقات کوتاهی داشته به او میگوید تو کی هستی و چرا در این امور مداخله میکنی.
همسرم پاسخ میدهد که همسر سرلشگر بدره ای و عضو انجمن خیریه فرح پهلوی است و به علاوه در این مورد مسئله انسانیت مطرح بوده است.
استاندار شروع به ادای جملات موهن نموده و اظهار میدارد سرلشگر بدره ای خودش کیست که تو زنش باشی و در قبال اعتراض همسرم که میگوید چرا نام سرلشگر بدره ای را با عنوان تیمسار خطاب نمیکند، استاندار دستور میدهد دو نفر از خدام با وضع بسیار زننده همسرم را از حرم مطهر اخراج کنند.
2ـ همانروز استاندار بدفتر اینجانب که هنوز از جریان باخبر نبودم تلفن کرد و گفت یک زنی آمده اینجا و میگوید زن سرلشگر بدره ای است آیا زن تو است.
اینجانب اظهار کردم شما که زن مرا کاملا میشناسید.
استاندار اظهار نمود هم اکنون چند تن از وکلای مجلس و سرهنگ حیدری در دفتر کار من هستند در حضور اینها میگویم زن تو اینقدر مزخرف گفت که دستور دادم او را از حرم بیرون کنند.
بدنبال اظهارات تلفنی مزبور هتاکی زیادی نسبت به اینجانب نمود که معلوم بود بخاطر ابراز قدرت نزد کسانی است که در دفتر کارش حضور دارند.
3ـ از لحظه ای که استاندار چنین مطالبی را به اینجانب اظهار کرد و ضمنا توسط یکی از همراهان همسرم از جریان مطلع شدم شدیدا ناراحت هستم و همسرم نیز بعلت کسالت شدید روحی تا این لحظه توانائی حرکت به تهران را نداشته.
علیهذا به مناسبت هتک حیثیت خود و همسرم و علی الخصوص به خاطر اینکه به مقام فرمانده گارد شاهنشاهی و مقام یک زن از جانب استاندار اهانت شده از پیشگاه همایونی استدعا دارد اوامر مبارک مبنی بر رسیدگی به این موضوع و اعاده حیثیت خود و همسرم شرفصدور یابد1.

توضیحات سند:

1ـ گزارش نوشته شده توسط سرلشکر عبدالعلی بدره ای که ماوقع را توضیح و از ولیان بدلیل رفتار زشت نسبت به همسرش به شاه شکایت می کند.
1ـ شاه دستور تحقیق به دفتر ویژه اطلاعات می دهد.

منبع:

کتاب عبد‌العظیم ولیان به روایت اسناد ساواک صفحه 290


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.