صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سناتور عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات

تاریخ سند: 2 تیر 1343


موضوع: سناتور عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات


متن سند:

شماره: 800 /326 روز 31 /3 /43 سناتور عباس مسعودی به چهار نفر از اعضای هیأت تحریریه روزنامه اطلاعات گفته است که به دستور سازمان اطلاعات و امنیت کشور شما به علت تماس با سفارت شوروی باید از کادر هیأت تحریریه اخراج شوید.
سناتور مسعودی همچنین اظهار داشته که گویا این تصمیم را سازمان امنیت به وسیله معینیان1 وزیر اطلاعات به وی ابلاغ کرده و وانمود نموده که چهار نفر هم از کادر اداری روزنامه اطلاعات مشمول این دستور هستند.
صبح روز 1 /4 /43 منوچهر صمصامی دبیر سرویس اقتصادی روزنامه اطلاعات از کار خود برکنار گردیده و به او تکلیف شده که در شعبه آگهی¬ها مشغول کار شود.
اشخاص دیگری که مورد اتهام قرار دارند عبارتند از هوشنگ پورشریعتی2، بحرالدین مهین تاش3، احمد احرار4 و غلامحسین صالحیار5.
سناتور مسعودی به پورشریعتی گفته است که من نهایت سعی خودم را کردم تا مقامات ساواک را از این تصمیم منصرف کنم ولی تا این لحظه موفق نشده¬ام و پورشریعتی را از اینکه مستقیماً با تیمسار پاکروان6 یا دیگر مقامات سازمان امنیت تماس بگیرد برحذر داشته است گفته می¬شود که جرم این عده تماس بیش از حد با مأمورین سفارت شوروی بوده و حتی به دستور سناتور عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات از روز 31 /3 /43 ورود "ولکف" وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی به سالن هیأت تحریریه روزنامه اطلاعات ممنوع شده و از طرف مدیر روزنامه اطلاعات به مسئولین آن روزنامه تأکید گردیده که چنانچه وابستگان مطبوعاتی و اقتصادی سفارت شوروی در تهران به مؤسسه اطلاعات مراجعه کردند آنها را بااطاق منشی سناتور مسعودی هدایت نمایند.
به اداره کل هشتم منعکس شود.
2 /4 عیناً جهت اقدام به اداره 325 ارسال می¬گردد شماره 2 /4 بخش 325 ضمنا اجرای دستور آیا این شخص سابقه هم دارد؟ و برای چه از ورودش جلوگیری می¬شود.
3 /4

توضیحات سند:

1.
نصرت الها معینیان در سال 1304 ه‍ ش در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی خود را در آن جا گذراند.
بعد از آن برای ادامه‌ی تحصیلات به تهران عزیمت نمود و از هنرستان راه آهن فارغ التحصیل شد و آنگاه رشته‌ی سیاسی را در همین هنرستان سپری کرد.
اولین سمتی که معینیان رسما در ادارات دولتی به دست آورد، کارمندی راه آهن بود و با توجه به علاقه و ذوقی که در نویسندگی داشت، به خدمت در مطبوعات درآمد و طی سال‌های متمادی سردبیری چند روزنامه و مجله را به عهده داشت.
در این زمان وی برای آزمایش ذوق نویسندگی به خدمت در اداره رادیو درآمد و معاونت اداره کل انتشارات را قبول کرد.
در سال 1332 کفالت اداره کل انتشارات را عهده‌دار شد، تا اینکه در سال 1334 به مدیر کلی انتشارات و رادیو رسید.
در سال 1337 در کابینه‌ی دکتر اقبال به سمت معاونت نخست وزیر و سرپرستی اداره کل انتشارات و رادیو برگزیده شد و این سمت را در کابینه‌ی شریف امامی، امینی و اسدالهه علم برای خود حفظ کرد.
در کابینه‌ی علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به محمدرضا پهلوی معرفی شد با سمت وزیر راه به عضویت دولت درآمد و در کابینه‌ی سوم علم، سمت وزیر مشاور و سرپرستی انتشارات و رادیو را عهده دار بود.
وی در دولت حسنعلی منصور به وزارت جدید التأسیس اطلاعات رسید که وزارت او تا 7 بهمن 1343 ادامه داشت.
نصرت اللّه معینیان که تدریجا توجه شاه و اسداللّه علم را به خود جلب کرده بود، به دربار راه یافت و رئیس دفتر مخصوص شاه شد که این شغل را تا اوایل انقلاب در اختیار داشت.
معینیان به نخوت و تکبر و برخوردهای زننده با اشخاص مشهور بود.
وی پس از انقلاب اسلامی در خدمت رضا پهلوی فرزند محمدرضا قرار گرفت.
ر.ک : رجال عصر پهلوی؛ نصرت‌اله معینیان به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 2.
هوشنگ پورشریعتی، فرزند احمد در سال 1313 ﻫ ش در لاهیجان متولد شد.
نامبرده پس از سپری کردن دوره‌ی مقدماتی، در دبیرستان‌های رازی و شاهعباس تحصیل کرد، در سال 1334 دیپلم گرفت.
و در سال 1336 دوره‌‌ی روزنامه‌نگاری را در تهران و مؤسسه‌ی اطلاعات به پایان رساند.
مشارالیه ابتدا در وزارت بهداری استخدام و در سال 1335 به عنوان خبرنگار با روزنامه‌ی اطلاعات شروع به همکاری کرد و خبرنگار سرویس سیاسی و پارلمانی و اجتماعی روزنامه‌ی اطلاعات شد.
پورشریعتی در حرفه‌ی خبرنگاری در مسئولیتهای مختلف از جمله خبرنگار خبرگزاری پارس، سردبیر اخبار خبرگزاری پارس، معاون خبرگزاری پارس، مامور بررسی مسائل مطبوعات داخلی، هادی افکار در اداره کل اطلاعات، رئیس داخلی اخبار و خبرنگار آیندگان به کار پرداخت.
ساواک در سال 1350 با استخدام وی در تلویزیون ملی و در سال 1352 با استخدامش در مشاغل حساس بهداری و مدتی نیز به عنوان معاون و سپس در سال 1357 با سرپرستی وی بر خبرگزاری پارس موافقت کرد و در همان سال صلاحیت وی را جهت تأسیس شرکت تبلیغاتی ادکو تائید نمود.
هوشنگ پورشریعتی یکی از معتمدین دستگاه پهلوی و ساواک بود و به عنوان خبرنگار به همراه شاه و نخستوزیر به کشورهای زیادی سفر کرد.
نامبرده با نامهای مستعار شریعت و افتخاری و با شماره رمز مشخص با هدف کسب خبر و شرکت در مراسم انجمن فرهنگی ایران و شوروی با ساواک همکاری داشت.
مشارالیه در حزب رستاخیز و ایران نوین عضویت داشت و مسئول انتشار مجله‌ی هفتگی جوانان حزب ایران نوین بود.
هوشنگ پورشریعتی در 1383 در سن هفتاد سالگی در نیوجرسی آمریکا درگذشت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی) 3.
بحرالدین مهین‌تاش، فرزند بیوک در سال 1310 ه‍ ش در بوشهر متولد شد.
وی دوره ابتدایی را در اراک و متوسطه را در دبیرستان علمیه‌ی تهران گذراند و از دبیرستان مروی دیپلم ادبی گرفت.
نامبرده در سال 1333 به آموزشگاه عالی شهربانی راه یافت، ولی به دلیل عضویت در کمیته‌ی نظامی حزب توده دستگیر و به 10 سال حبس محکوم شد و حکم اخراج از شهربانی گرفت.
مشارالیه در سال 1334 با مکاتبات مستمر و زیادی که با شاه و مسئولان دولتی و نظامی داشت، ضمن اعلام انزجار و تنفر از حزب توده و ابراز پشیمانی درخواست عفو و بخشش کرد که نهایتا در تاریخ 29 /12 /1324 پس از حدود یک سال حبس از زندان آزاد می شد.
بحرالدین مهین‌تاش به دلیل سوء‌ سابقه و محکومیت با مشکل استخدام مواجه بود که به کمک فرمانداری نظامی، دستور استخدام نامبرده صادر شد.
وی در سال 1338 قصد خروج از کشور جهت تحصیل را داشت که ساواک شرط خروجش را دادن تعهد همکاری اطلاعاتی با ساواک اعلام کرد و با موافقت نامبرده برایش پاسپورت صادر شد.
مشارالیه در دانشگاه سوربن پاریس در رشته‌ی روزنامه نگاری و روانشناسی تحصیل کرد و ضمن داشتن نمایندگی روزنامه‌ی اطلاعات در فرانسه با نمایندگی ساواک در آن کشور همکاری داشت.
بحرالدین مهین تاش پس از مراجعت به کشور به فعالیت در روزنامه‌ی اطلاعات ادامه داد و ساواک دستور صدور کارت خبرنگاری برای وی را صادر کرد.
نامبرده با موافقت ساواک در مشاغل دیگری از جمله آب و برق منطقه ای سفید رود، کارمند اداره کل آمار بازرگانی وزارت اقتصاد، مترجم و کمک مترجم اداره کل گمرک، رئیس اداره‌ی انتشارات دفتر آمار، رئیس انتشارات و مطبوعات سازمان نمایشگاه‌ها، دبیر سرویس اقتصادی و اجتماعی روزنامه‌ی آیندگان، دفتر وزارت اطلاعات، رئیس اخبار تلویزیون شیراز و سردبیر اخبار تلویزیون ملی ایران به کار پرداخت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی) 4.
احمد احرار در سال 1313 متولد شد.
او فعالیت مطبوعاتی را از سال 1332 به عنوان خبرنگار پارلمانی اطلاعات آغاز کرد.
مدتی سردبیر مجله‌ی جوانان این مؤسسه و زمانی نیز دبیر سرویس اجتماعی اطلاعات بود.
وی علاوه بر همکاری با روزنامه اطلاعات، به عنوان نویسنده به خصوص در زمینه‌ی مسائل اقتصادی و تاریخی با بسیاری از نشریات همکاری داشت.
احمد احرار روزنامه نگار و پاورقی نویس و صاحب رمان‌های تاریخی شاهزاده و عیار و مردی از جنگل (درباره نهضت میرزا کوچک خان جنگلی) است.
کتاب مردی از جنگل از جالب ترین رمان‌های تاریخی دهه‌ی 40 و 50 به شمار می‌رود.
وی پس از انقلاب اسلامی به فرانسه پناهنده شد و در جریان کودتای نوژه با شاپور بختیار همکاری داشت.
احمد احرار در نشریات سلطنت‌طلبان مقاله می‌نویسد.
5.
غلامحسین صالحیار در سال 1307 ﻫ ش در تهران متولد شد.
دوران ابتدایی را در دبستان‌های پروانه، سادات و جمشید جم و مقطع متوسطه‌ی خود را در دبیرستان‌های فیروز بهرام و دارایی گذراند.
وی از سال 1327 تا 1329 در دانشکده‌ی حقوق ادامه تحصیل داد و در سال 1342 نیز به تحصیل دوره دکترای حقوق پرداخت.
غلامحسین صالحیار پس از اتمام تحصیلات متوسطه در وزارت دارایی استخدام شد.
در سال 1324 به عضویت سازمان جوانان حزب توده‌ی ایران درآمد و تا سال 1326 در آن حزب فعال بود.
در همان سال به علت اینکه او را جزو دسته‌ی انشعابیون قلمداد کردند از سازمان جوانان اخراج شد، اما در اوایل سال 1327 دوباره او را به عضویت پذیرفتند.
صالحیار تا 28 مرداد 1332 با توده‌ای‌ها ارتباط داشته و بالاترین سمت او دبیر نمایش سازمان جوانان بوده است و در این مقطع علاوه بر خدمت در وزارت دارایی شب‌ها نیز در تئاتر سعدی به عنوان هنرپیشه کار میکرد و علناً به نفع حزب منحله‌ی توده فعالیت داشت.
غلامحسین صالحیار پس از کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 به کلی ارتباط خود را با حزب توده قطع و در کنار روزنامه‌نگاران طرفدار رژیم شاه مدتی سردبیر روزنامه‌ی اطلاعات بود که به علت اختلاف نظر در سبک و سلیقه‌ی کار به عنوان اعتراض از ادامه‌ی خدمت در مؤسسه‌ی اطلاعات خودداری کرد و با پست سردبیری در مجله‌ی تهران مصور مشغول به کار شد.
صالحیار پس از آشنایی با «داریوش همایون» به دبیری روزنامه‌ی آیندگان رسید.
در سال 1349 به رادیو و تلویزیون رفته، در سمت مدیرکل خبرگزاری مشغول به کار شد.
پس از چندی با عضویت در حزب اقلیت مردم سردبیری روزنامه‌ی مردم ارگان حزب مردم را به عهده گرفت و با تأسیس حزب رستاخیز به عضویت آن حزب درآمد.
صالحیار علاوه برمسئولیتهای ذکر شده سردبیری نشریات وزارت اطلاعات را نیز مدتی برعهده داشت و از اعضای پایهگذار سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود.
وی چندین دوره دبیری سندیکا را نیز به عهده داشت.
وی در سال‌های اخیر در خارج از کشور درگذشت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی) 6.
سرلشکر حسن پاکروان، فرزند فتح اللّه در سال 1290 شمسی در تهران به دنیا آمد.
پدرش از دولتمردان عصر رضاخان بود که در زمان فاجعه‌ی قتل عام در مسجد گوهرشاد، استانداری خراسان را به عهده داشت.
تحصیلات نظامی خود را در دانشکده‌ی «پواتیه» و « فونتن بلو» فرانسه به پایان رسانید و در سال 1312 به ایران بازگشت و مدت‌ها به عنوان مربی در دانشکده‌ی افسری اشتغال داشت.
در سال‌های 1320 تا 1322 افسر ستاد ارتش و در سال‌های 1323 تا 1324 فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب بود.
پاکروان در سال‌های 1325 تا 1327 افسر رکن دوم ستاد ارتش شد و در سال‌های 1328 تا 1329 به عنوان وابسته‌ی نظامی به پاکستان رفت.
پس از بازگشت به ایران مدتی ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و مجددا در سال‌های 1333 تا 1334 به عنوان وابسته‌ی نظامی به هند رفت.
با تأسیس ساواک در اسفند 1335 پاکروان معاون ساواک شد و در اسفند 1339 به دنبال عزل تیمور بختیار به ریاست ساواک رسید.
وی تا سال 1343 ریاست ساواک را بر عهده داشت و از جمله حوادث زمان او فاجعه‌ی حمله به مدرسه‌ی فیضیه، سرکوب قیام 15 خرداد و دستگیری حضرت امام و هزاران نفر بین سال‌های 1342 تا 1343 بود.
وی سپس جای خود را به نصیری داد و به عنوان وزیر اطلاعات وارد نخستین کابینه‌ی هویدا شد (1345ـ1343).
او از شهریور 1345 تا مهر 1348 سفیر ایران در پاکستان بود و در این تاریخ به عنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و تا آبان 1352 در پاریس مستقر بود.
در بازگشت به ایران، از سال 1352 توسط ارتشبد فردوست در بازرسی شاهنشاهی به کار گرفته شد و در مهرماه 1356 به عنوان مشاور و سرپرست امور مالی وزارت دربار به استخدام درآمد.
پاکروان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر و بعد از محاکمه، در تاریخ 22 /1 /1358 اعدام شد.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، جلد 2، صص 449 ـ 448.

منبع:

کتاب مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک صفحه 116


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.