صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پخش اعلامیه و جزوه در قزوین

تاریخ سند: 2 بهمن 1350


پخش اعلامیه و جزوه در قزوین


متن سند:

تاریخ:2 /11 /1350
پخش اعلامیه و جزوه در قزوین
ساعت18 روز 29 /10 /1350 تعدادی اعلامیه به امضای مسلمانان آگاه و جزوه‌هایی تحت عنوان"استفتائیه‌های طلاب و روحانیون از مراجع تقلید درباره کتاب"شهید جاوید" در پاره‌ای از مساجد قزوین پخش گردید" که توسط مامورین مربوطه جمع آوری گردیده و فتوکپی آنها به پیوست ایفاد می‌گردد.1 در اعلامیه نامبرده اظهارنظر گردیده که سیاست خشن حکومت عراق به عنوان سوژه‌ای برای تبلیغات عوام فریبانه مورد استفاده دولت ایران قرار گرفته است در حالی‌که این دولت با تبعید کسانی مانند خمینی و کشتن گروه‌های مخالفین و به زندان افکندن عده‌ای از مبارزین خود مرتکب جنایات بی‌شمار شده است. در این اعلامیه سخنان سناتور‌ها «جمشید اعلم» 2- «وحیدی»3 در مورد خمینی مورد اعتراض قرار گرفته و از اقدامات مامورین امنیتی در مدرسه فیضیه قم و حرم حضرت معصومه انتقاد شده است.4 در جزوه مورد نظر نیز نویسنده کتاب"شهید جاوید" مورد انتقاد قرار گرفته و به فتوای عده‌ای از علمای شیعه علیه نظریات مشارالیه در کتاب مذکور استناد شده است.
ارزیابی: خبر صحت دارد.
نظریه:---
گیرنده: دفتر ویژه اطلاعات.
312 دلیل وجود تشکیلات در قزوین چه می‌باشد.
نتیجه اقدامات خواسته شود. 3 /11 /50

توضیحات سند:

1. در آستانه شهریور سال 49 که مصادف با محرم سال 1391 ق بود، کتاب شهید جاوید نوشته حجت‌الاسلام نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی منتشر شد و موجی از اختلاف را بین علما ایجاد نمود و در مورد آن نامه‌ها و اطلاعیه‌هایی صادر شد. از آیت‌الله رفیعی قزوینی نیز در این خصوص سئوال گردید و ایشان به آن پاسخ دادند. متن پرسش چنین است:
محضر مبارک حضرت بندگان آیت‌الله‌العظمی سیدالعلما و الحکما و المجتهدین آقای حاج سیدابوالحسن قزوینی دام‌ظله
علی رئوس‌المسلمین
دربارۀ عریضه‌ای که از حوزه مقدسه قم از طرف فضلا و آقایان خطبا به محضر مبارک تقدیم گردیده درباره کتاب شهید جاوید که کتاب به ضمیمه عریضه تقدیم عالی محضر گردیده نتیجه مطالعه را درباره محتویات کتاب مذکور مرقوم و به خانم شریف مزین فرمایید.
سیدمهدی لواسانی

متن پاسخ آقای حاج سیدابوالحسن رفیعی قزوینی دربارۀ کتاب شهید جاوید
بسم‌الله تعالی
حقیر با دقت کتاب مزبور را مطالعه نمودم، در دو مورد مسامحه شده است: اول در ضمن بیانات نوشته است که در واقعه کربلا اموری پشت پرده بوده که بعد ظاهر شد و از این جهت نظریاتم که تأسیس حکومت در عراق بود تبدیل نظر صلح با مخالف شد و این درست نیست نقلاً و عقلاً،‌ اما از طریق نقل اخبار متظافره متکاثره معتبره در بحار و غیره وارد است که در نزد ائمه (ع) مصحف فاطمه و جفر و جامعه می‌باشد. از این‌رو «عالم بما کان و ما یکون و ما هو کائن الی القیامه» می‌باشند، حتی میرسید شریف سنی حنفی مذهب در شرح مواقف می‌گوید: جفر و جامعه دو کتاب بودند از علی کرم‌الله وجهه به قول او و ائمه مشهورین (ع) از اولاد آن حضرت برطبق آن دو کتاب در وقایع حکم می‌نمودند و خبر می‌دادند و هرکه بخواهد تفضیل این اخبار را بداند مراجعه کند به جلد هفتم بحارالانوار و این مطلب به قدری اشتهار بین شیعه داشته و دارد که اظهار نظر برخلاف آن از منکرات در نزد آنان خواهد بود.
اما از طریق برهان عقلی باید دانست که ارتقا از مقام حس و تخیل به عالم تعقل که قهراً‌ از ارتقا به مقام ولایت کلید امامت است. در ارتقای عقلی مرتبه چهارم آن عقل مستفاد است که مقام مشاهدۀ معقولات است،‌ یعنی از کثرت صفای تعقل مثل این است که مشاهدۀ معقولات می‌نماید. مثل احساس بصر و این مقام را فؤاد گویند «ماکذب الفؤاد و مارأی» پس امام قبل از وصول به مقام ولایت و امامت واجب است احاطه به تمام معقولات ومدرکات را دارا باشد و گرنه وصول به مقام ولایت و امامت قبل از احاطه تمام به معقولات و حوادث طفره عقلیه خواهد بود و طفره عقلیه مثل حسّیه محال عقلی است حتی در مرتبه عقل مستفاد غفلت هم محال است.
دوم فرق بین ارادۀ تشریعیه و تکوینیه کاملاً‌ نداده‌اند و نگذارده زیرا در اراده بایست تعلق به محبوب بگیرد و لهذا تمام مأمور به اوامر تشریعیه مطلوب مولی و محبوب اوست.
اما در اراده تکوینیه که غالباً‌ بر آن اطلاق مشیت می‌شود مستلزم محبوبیت متعلق آن نیست بلکه حوادث عالم اغلب ناشی از تصادم اسباب و علل عرضیه و علل اتفاقیه می‌شود، مجملاً کتاب مزبور مطابقت کامله با مسلک تشیع ندارد.
ابوالحسن الحسینی القزوینی عفی عنه
(ر ک: اسناد انقلاب اسلامی، جلد 2، صفحه 204 و 205)
در مورد کتاب شهید جاوید و کارکرد رژیم در گسترش اختلاف بین علما درباره آن و نظر حضرت امام خمینی در این مسئله رک: پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،‌ مسجد هدایت تهران،‌ جلد دوم، صفحه 245 و 246
2. جمشید اعلم، فرزند اسدالله‌ در سال 1280 ﻫ ش، در شهر وان ترکیه متولد شد. وى پس از طى دوره‌ی مقدماتى، مقطع متوسطه را در دبیرستان‌هاى علمیه و دارالفنون به پایان رساند و جهت ادامه‌ی تحصیلات به فرانسه رفت. اعلم در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده‌ی ادبیات، زبان فرانسه را تکمیل کرد و با تخصص گوش و حلق و بینى از دانشکده‌ی پزشکى فارغ‌التحصیل شد و پس از ازدواج با دخترى فرانسوى‌تبار به ایران مراجعت کرد. وى ابتدا در بهدارى ارتش مشغول خدمت شد و بعد از آن در بیمارستان شماره یک شهردارى به کار پرداخت. در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از سال 1327 در دانشکده‌ی پزشکى به تدریس پرداخت. جمشید اعلم مشاغل مهمى چون: تدریس در هنرسرایعالى، پزشک و رئیس بیمارستان وزیرى با حق آموزش، رئیس بخش گوش و حلق و بینى بیمارستان فارابى، رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو شوراى مرکزى دانشگاه‌ها، صاحب امتیاز مجله‌ی راه علم با روش علمى، نماینده‌ی مجلس شوراى ملى و سنا از شهرستان قزوین را عهده‌دار بود. او در سال 1339 به اسرائیل سفر کرد. ساواک وى را اهل مشروب، پول و مقام، خودخواه، شوخ، متکبر و ضعیف‌کش معرفى کرده است. او همچنین نشان‌هاى 2 و 3 همایون، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضا پهلوى و تعدادى نشان از کشورهاى خارجى دریافت کرد. اعلم در تشکیلات فراماسونرى عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانى علیه امام خمینى (ره) در مجلس سنا، توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد و جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد. با پیروزی انقلاب اسلام جمشید اعلم دستگیر و بنابر رأی دادگاه انقلاب در مهر 1358 اعدام شد
3. علامه محمدعلی وحیدی، در سال 1278 ﻫ ش در کرمانشاه به دنیا آمد. وی معروف به علامه وحیدی روحانی‌نمایی بود که در جوانی جزو نزدیکان آیت‌الله شهرستانی به شمار می‌رفت، اما به علت خیانت و جعل نامه‌ای در حمایت از شخص بزه‌کاری با مهر آیت‌الله شهرستانی‌، آیت‌الله شهرستانی وی را از خود راند و مهر خود را نیز شکست‌. از نکات جالب توجه زندگی وحیدی این است که سپهبد امیراحمدی (از نزدیکان رضا شاه‌) طی تلگرافی او را مجتهد قلمداد می‌کند و علامه وحیدی نیز از حرف او برای اجتهاد خود استفاده می‌کند و بر همین اساس نیز نیابت تولیت مدرسه‌ی سپهسالار به وی سپرده می‌شود.
وی با کنار گذاشتن لباس روحانیت وارد مجلس شورای ملی شد و در دوره‌ی بیستم مجلس به هنگام آغاز نطقش گفت‌: «به نام خدا و شاهنشاه‌».
او پس از اظهار این جمله که «شاه خدای روی زمین است‌»، مورد اعتراض سردار فاخر حکمت (1) قرار گرفت‌. حکمت به وی گفت اینجا خانه‌ی ملت است و کسی حق ندارد سخنان کفرآمیز به زبان آورد و او را وادار به ترک تریبون کرد.
شاه و دستگاه تبلیغاتی او از وحیدی به عنوان یک مجتهد و مرجع تقلید یاد می‌کردند. وحیدی برای نخستین بار از پشت تریبون مجلس به حضرت امام (ره‌) اهانت کرد. سخنانش به قدری توهین‌آمیز و بی‌شرمانه بود که ساواک آن را موجب گسترش اعتراضات مردم و روحانیت دانست‌. محمدعلی وحیدی در 22 فروردین 1358 اعدام شد.
4. در اعتراض به اظهارات سناتورهای مجلس سنا، جمشید اعلم و علامه وحیدی به ساحت مقدس حضرت امام (ره) اعتراضاتی در شهر قم صورت گرفت که مأمورین رژیم پهلوی در صحن حرم حضرت معصومه و مدرسه فیضیه به معترضین حمله کرده و آنهارا مورد ضرب و شتم قرار دادند. در واکنش به این اقدام، حوزه علمیه قم درس‌های خود را تعطیل کرد.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 96


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.