صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی

تاریخ سند: 24 بهمن 1352


موضوع: سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی


متن سند:

از: 302 به: عرض میرسد نامبرده بالا با شفقی (محضردار) تماس حاصل و اظهار داشت، سروان شیخان بمن مطلبی را گفته بود که میخواستم از شما بپرسم و سپس افزود موضوع چیست؟ شفقی گفت دفاتر اسناد رسمی را دارائی همه ماهه بازدید مینماید، و محضر ما را از مهرماه تاکنون رسیدگی ننموده اند، امروز آقا مهمانی برای رسیدگی آمده بودبه سند آقای کرمی و حصارک (باغ سوژه در کرج) برخوردیم، اشتباهی در رقم منطقه بندی دارائی و متراژ شده بود مساحت کل باغ 37 هزار متر مربع می باشد و طبقه بندی منطقه ای متری صدتومان تعیین شده بود و بایستی این سند را سه میلیون و هفتصد هزار تومان بنویسیم در صورتیکه سی ویک میلیون ریال نوشته بودیم که یک میلیون ریال نقدا دریافت شده و سی میلیون در طرف 15 اسفند ماه پرداخت کند و سپس افزود مسئول دارائی اظهار داشت شما بجای اینکه بنویسید 37 میلیون ریال نوشته اید 31 میلیون ریال و شش صد هزار تومان کمتر نوشته اید در نتیجه بایستی تفاوت مالیات را بپردازید، اکنون ما احتیاج به [ناخوانا ]مزبور داریم که ببینیم طول و بعد را که طبق سند مالکیت نوشته ایم چقدر است.
سوژه اظهار داشت رئیس مالیات آنجا نیز برادرزاده ام فرامرز می باشد ضمنا من احتیاج به پولی دارم تو با کرمی صحبت کن او که بایستی در حدود 20 روز دیگر بدهد حالا مقداری از آنرا بمن بپردازید و اگر پس فردا یک اخطار عشریه بکنم کلی گردنش می افتد و این مطلب را بطورخصوصی به او بگو.
سپس سوژه افزود کار خودمان چه شد؟ شفقی اظهار داشت سعید آمد پیش بنده و التماس کرد که من نفهمیدم و اشتباه کردم و چیزی نگفته بودم که اختلافی بوجود آید.
رضائی بمن گفته کار تو را کنار گذاشتم و شفقی افزود من گفتم اصلاً با تو کاری ندارم و شب پیش من با آنها تماس گرفتم و صددرصد اطمینان دادند که تا قبل از اینکه این هفته تمام شود چک پرداختی تیمسار را می آوریم و می دهیم و صددرصد می آورند و می دهند.
سوژه گفت کار خودشان تمام شد؟ شفقی گفت بله کار خودشان نیز تمام شده است و صورتهای اصلاحی را نوشته و به آنها دادند که فردا صبح بدفتر بیاورند، رضائی ـ وخشورزاده و سرهنگ می آیند و فرم را که آنها داده اند می آورند اگر درست بود ما آن را پاراف می کنیم و بنویسیم خاتمه است و آنها بروند پولش را تصفیه کنند و سند هم بگیرند.
سوژه اظهار داشت پس کارشان درست شده است؟ شفقی اظهار داشت بله تیمسار آن کار صددرصد انجام شده است و خاتمه پیدا کرده بود که این کار را کردند، سپس شفقی افزود همانطوریکه قبلاً بعرضتان رسانده بودم حسن شهیدی، صفی پور و آقای دکتر جعفری این سه نفر میخواستند دوسه میلیون تومان پول ببرند و بردند و اشکال هم برطرف شد.
سوژه گفت شما فکر کنید در مورد اینکه چون شما و من قول داده ایم و گرنه این شرایط میگفتم نمی خواهم اصلاً نمیخواهم...
.
ضمنا انشاءالله تا آخر این هفته تمام کنید که من این بدهی هایم را بدهم تشکر می کنم.
ملاحظات: 1ـ اینطور استنباط می شود سوژه باغ کرج خود را بشخصی بنام کرمی فروخته که مبلغی را نقدا دریافت و بقیه را در اسفند ماه بگیرد.
ضمنا از گفتگوی شفقی و سوژه بنظر میرسد قبل از اینکه حل اختلافات زمین خیابان پهلوی روبروی دبیرستان رازی بمرحله نهائی برسد سوژه با گرفتن مبلغی سهم خود را به شرکاء خود صلح کرده است و اکنون با توجه به اظهارات شفقی اختلاف رفع و بنفع شرکاء سوژه تمام شده که از این موضوع نامبرده ناراحت شده و گفته اگر قول نداده بودم میگفتم اصلاً نمیخواهم...
.
2 ـ با توجه به اینکه در تاریخ 11 /11 /52 مقام مدیریت کل مقرر فرموده بودند که از جریان زمین سوژه و شرکاء بطور خلاصه و با رعایت حفاظت مطالبی تهیه و بوزارت دادگستری ارسال شود، در اجرای امر اقدام گردید، اینک بنابر اظهار شفقی که گفته است، حسن شهیدی، صفی پور و دکتر جعفری معاون ثبت کل مبلغی در حدود دو میلیون تومان بردند و اشکال برطرف شد در صورت تصویب پیرو سابقه قبلی روی کاغذ بدون مارک خلاصه ای تهیه و به وزارت دادگستری ارسال گردد.

توضیحات سند:

* موضوع: سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی نامبرده بالا با شفقی (محضردار) در مورد زمین کنار جاده پهلوی که مورد اختلاف عده ای می باشد تلفنی تماس و اظهار نموده شفقی چه خبر؟ شفقی گفت مسئله بدین قرار است که آقای فردوست و سپهبد عظیما یا عظیمی و ارتشبد حجازی یک چنین اسمی (اسم اشتباه است) با سپهبد صدری جلسه ای داشتند و مهندس احدپور را برای انجام کار زمین تعیین نمودند و سپهبدصدر نیز نزد وزیر عدلیه (دادگستری) رفته و تمام پرونده های این زمین حتی پرونده های دادگاه شهرستان که حقوقی بوده جمع و به آقای صادق احمدی سپرده و گفته اند که تمام این پرونده نزد خود شما باشد تا ما مجددا دستور بگیریم و تمام پرونده ها را صورت برداری نموده اند، ضمنا برمبنای وکالتی که سهام داران با قید مبلغ و تعیین سهم به رضائی داده بودند آقای فردوست دستور دادند که یک وکالت نامه با حق توکیل به احدپور بدهند، ضمنا آقای فردوست تلفنی بمن دستور دادند که وکالت نامه را طوری بنویسم که 4 هزار مترمربع از زمین مزبور آنها برای دستگاه بازرسی شاهنشاهی استفاده نمایند این وکالت نامه نوشته و در دفتر نیز ثبت شده است، شفقی سپس افزود قرار است مهندسد احدی پور با اخذ این وکالت نامه برود و استعلام گرفته و مجددا همه اسناد را انتقال داده از جمله سهم خانم شما را مثلاً آنهائی که سند انتقالی را از سال 1342 دفترخانه شماره 157 را دارند مثل خانم شما که از گروس پور خریده، یعنی گروس پور وکالت به پرویز شیخان و پرویز شیخان هم وکالتا باستناد سند گروس پور انتقال قطعی به خانم شما داده است.
سوژه گفت شاید بازرسی شاهنشاهی در کارنباشد و اینها که اسم بردی برای خودشان بخواهند شفقی گفت معلوم نیست این پول زمین را چه شخصی خواهد داد ضمنا خانم شما بایستی شخصا حاضر شوند.
سوژه گفت حالا ما دونفری باهم صحبت میکنیم و کسی هم نمیداند اگر آنها استعلام را بیاورند دیگر فروش زمین اشکالی ندارد؟ شفقی گفت خیر دیگر هیچگونه اشکالی نخواهد داشت، ضمنا من فورا سهم شما را بشخص دیگری انتقال می دهم اجباری نداریم که باآنها معامله کنیم و باستناد استعلام زمین هر که خرید میفروشیم و هیچگونه مانعی هم ندارد.
سوژه اظهار نمود خودم میخرم، زن مطلقه ام می باشد، خودم میگیرم بعدا آنها بیایند از من بخرند حالا شما بگذارید استعلام بیاید آنوقت شفقی گفت من منتظر استعلام نامه میباشم، ضمنا پرونده ها هم تماما نزد صادق احمدی می باشد و پرونده ای در مورد این زمین در هیچیک از شعبات نیست بعضا امامی و وخشورزاده که جزو سهامداران هستند بدادگستری رفته و بعدا اظهار نمودند که پرونده های این زمین نزد صادق احمدی است.
و از طرفی سپهبد صدری نیز به سرهنگ قاجار رئیس کلانتری 3 دستور داده است که هیچکس قدرت دست زدن به آن زمین را ندارد و در آنجا یکنفر مأمور گذاشته و مراقبت شود تا کسی فعل و انفعالات در زمین مورد بحث انجام ندهد.
ضمنا شفقی افزود همه بایستی بفروشند و این احدی پور را خیلی خیلی قلمبه معرفی میکردند.
سوژه گفت شما که میدانید من با خانمم هیچ تماسی ندارم و از طرفی احدی پور مشارالیها را میشناسد میترسم برود و گولش بزند، شما به آنها بگوئید مدارک همه نزد تیمسار می باشد و اگر هم احیانا خانم آمد به او بگوئید تیمسار را دیده اید یا خیر؟ سپس سوژه افزود اگر استعلام را آوردند شما یک فتوکپی تهیه کنید در نتیجه من میگویم که فروشنده نیستم و هیچ غلطی هم نمیتوانند بکنند.
شفقی گفت وقتی استعلام نامه بیاید مسئله تمام است و من بایستی برای هر کسی که آنها میگویند سند بنویسم، ضمنا ضلع جنوبی و غربی متعلق به تیمسار است.
سوژه اظهار نمود اگر من برای شما تلفن کردم و محیط نامساعد بود شما صحبت نکنید و از حالا اسم من مهندس پرویز است و تا آنجا که بتوانم با تلفن منزل با شما تماس میگیرم.
ملاحظات: قطعه زمین مورد بحث کنار جاده پهلوی روبروی دبیرستان رازی واقع که در مورد اختلاف سوژه، سرهنگ بازنشسته میرفخرائی، امامی، وخشورزاده، رضائی، و چند نفر از یکطرف و عده ای کلیمی از طرف دیگر می باشد، ضمنا اینطور که از شنود استنباط میگردد بازرسی شاهنشاهی نیز در این موضوع دخالت نموده است.
بعرض میرسد 29 /12 /52

منبع:

کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 413


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.