صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سخنرانی دکتر جواد باهنر در مسجد هدایت پیرو 22143/20 ه 3 ـ 26/6/47

تاریخ سند: 4 مهر 1347


موضوع : سخنرانی دکتر جواد باهنر در مسجد هدایت پیرو 22143/20 ه 3 ـ 26/6/47


متن سند:

رونوشت گزارش خبر شماره 23946 /20 ه 3 ـ منبع 2430 در عصر روز پنجشنبه مورخه 28 /6 پس از ادای نماز مغرب به وسیله سید محمود طالقانی و قرائت قرآن توسط محمود مرتضائی فر در ساعت 2019 آقای دکتر جواد باهنر به منبر رفت و بعد از بیان مقدمه درباره آداب و سنن و قوانین قبل از اسلام شروع به صحبت نمود و اظهار داشت در آن زمان هر قوم و ملتی تابع قوانین و آدابی بودند که از طرف رهبران آن قوم یا ملت آن قوم یا ملت وضع می شد مثلاً ژوستینین1 امپراطور مقتدر در کتاب قانون نامه خود می نویسد زنها را می توان به عنوان برده خرید و فروش کرد و یا هر شخصی که در مزرعه ای به زراعت مشغول است همراه با آن زمین قابل خرید و فروش می باشد.
هیچ کس از افراد طبقه پائین را راهی در دربار بزرگان و یا مقامات دولتی نیست مالیات هائی که وضع می شود بایستی افراد زحمتکش و طبقه کم در آمد آن را بپردازد.
این وضع در کشور ما ایران نیز وجود داشت و اشخاصی که همیشه در زیر شکنجه و رنج طبقه حاکمه به سر می بردند و برای انتقام دنبال فرصت می گشتند هنگامی که لشگریان اسلام به هر ده و شهری از ایران حمله می کردند مردم رنج دیده با آغوش باز از آنها استقبال می نمودند به همین سبب بود که زعمای صدر اسلام توانستند با لشگریان کم ولی با ایمان قسم بزرگی از دنیا را تحت اختیار حکومت واحد اسلامی در آورند.
تعداد شرکت کنندگان قریب 150 نفر و افراد شناخته شده عبارت بودند از مهدی خمسی یکی از زندانی شدگان نهضت آزادی محمدعلی یزدان پناه و برادرش محمد اندوهی.
صادقی.
ناصر صادق2 پسر احمد صادق (که شغل وی سپاهی بهداشت و محل خدمتش اینک در شیراز می باشد) حسین عدالت منش کارمند برق ورامین.
باقر خطیبی مسئول کتابفروشی مسجد هدایت.
محمد خطیبی پسر باقر دانشجوی دانشگاه ملی.
اکبر عسگری شغل معلم هنرستان صنعتی تهران واقع در خیابان قوام السلطنه.
رونوشت برابر اصل است.
اصل در پرونده 161711 بایگانی است.
به استحضار ریاست بخش 312 برسد.
از طرف رئیس بخش 316 - صالحی 19 /9

توضیحات سند:

1ـ ژوستینین یکم یا یوستی نیانوس (زاده 482 یا 483 میلادی ـ مرگ 13 یا 14 نوامبر 565 میلادی) امپراتور روم شرقی از سال 527 تا زمان مرگش بود.
او در نزد کلیسای ارتدکس خاوری به قدیس ژوستین بزرگ شناخته شده است.
او پس از عمویش ژوستین یکم دومین فرمانروا از دودمان ژوستینی بود.
از کارهای یوستی نیانوس نوشتن قانون شهروندی روم و اصلاحات دیوانی و ارتشی بود.
او امپراتور جاه طلبی بود و کوشید تا مرزهای پیشین امپراتوری روم را باز گرداند و این روم غربی و به ویژه شهر رم را نیز در بر می گرفت.
فرمانروایی او به شکوفایی فرهنگ بیزانسی انجامید.
او سازه های چندی از خود به جا گذارد که برجسته ترینش کلیسای ایاصوفیه ـ که تا سده ها مرکز کلیسای ارتدکس خاوری بود ـ می باشد.
یوستی نیانوس کوشش بسیاری برای گسترش مسیحیت نمود.
فرمانروایی یوستی نیانوس هم دوره با پادشاهی خسرو انوشیروان ایران بود.
در 529 که یوستی نیانوس آموزشگاه نو افلاطیونیان را بست فیلسوفانی از آتن به دربار خسرو پناهنده شدند.
یوستی نیانوس چون هم آورد خود ایران را در زمینه بازرگانی پیشتاز می دید، به ناچار از دریانوردان اتیوپیایی برای بازرگانی سود جست.
با این همه از این ترفند هم رومیان بهره چندانی نبردند.
امپراتوری یوستی نیانوس میان سال های 540 تا 562 (میلادی)به جنگ با ساسانیان پرداخت در بهار 540 خسرو یکم به مرزهای روم تاخت.
حلب را تاراج کرد، آنگاه در ژوئن بر انطاکیه چیره گشت.
درعا را محاصره کرد.
آنگاه به پادشاهی کوچک ولی استراتژیک لزستان در کنار دریای سیاه که پیرو رم بود، تاخت و در میان راه از شهرهایی که به دستش می افتاد باج می ستاند.
بلیزاریوس سردار رومی در 541 به پدافند پرداخت و در آغاز پیروزی های کوچکی نیز به دست آورد، ولی در 542 به کنستانتینوپول فراخوانده شد.
در 543 گسترش طاعون جنگ را آرام نمود.
در 544 انوشیروان ادسا را محاصره کرد ولی در دستیابی بدان شهر بزرگ ناکام ماند.
پیشرفت هر دو سوی نبرد اندک بود، پس در 545 دو سوی میدان دست از جنگ کشیدند و بر سر مرزهای جنوبی با هم کنار آمدند.
ولی جنگ لزستان در شمال دنباله داشت تا این که در 557 ایرانیان پذیرفتند در برابر 400 یا 500 پاوند طلا که رومیان به ایشان پرداخت کردند از لزستان بگذرند.
این آشتی پنج سال پایدار ماند.
(تورج دریایی، شاهنشاهی ساسانی، برگردان مرتضی ثاقب فر، ناشر ققنوس) 2ـ ناصر صادق فرزند احمد در سال 1323 در خانواده ای متوسط در تهران متولد شد در دبیرستان مروی درس خواند و از دانشکده فنی تهران فارغ التحصیل شد، در دوره دبیرستان همراه عده ای از دانش آموزان انجمنی تأسیس کرده بود به نام انجمن دین و دانش که در آن به مطالعه کتب و بحث مشغول می شدند.
در سال 1344 پس از تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران به آن پیوست در سال 47 مسئولیت شاخه سازمان در شیراز به وی واگذار شد.
در سال 1349 به عضویت کادر مرکزی درآمد و مسئولیت تدارکات سازمان را عهده دار شد.
در اول شهریور ماه سال 1350 در یورش ساواک دستگیر شد و پس از شکنجه های فراوان به حکم دادگاه نظامی به همراه سه تن از همفکران خود به نامهای علی باکری، محمد بازرگانی و علی میهن دوست در صبحگاه 30 فروردین 1351 تیرباران شد.
(جزوه آنان که شهادت را برگزیدند، از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 368

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.