تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1342
بدینوسیله یک برگ فتوکپی1 نامهای که به امضای دو سرباز وظیفه
متن سند:
از: اداره کل سوم تاریخ: 21 /2 /1342
به: ریاست ساواک تهران شماره: 7396 /314
بدینوسیله یک برگ فتوکپی1 نامهای که به امضای دو سرباز وظیفه در مورد چهار نفر سرتیپ که به نامهای عاریتی در بعضی از نقاط، از آن جمله در منزل تیمسار سرتیپ اسفندیار شهریاری در دو فرسخی کرج جمع و نقشه طرح و بر ضد اوضاع حاضر و به نفع سپهبد کیا مذاکراتی مینمایند، واصل گردیده، به پیوست ایفاد خواهشمند است دستور فرمایید چگونگی را تحقیق و نتیجه را سریعاً اعلام دارند.2
مدیرکل اداره سوم . امجدی3
از طرف کنگرلو4
خیلی فوری. رونوشت به ساواک کرج ارسال، نتیجه را اعلام دارند. 23 /2 /42
رونوشت با ضمائم مربوطه به ساواک کرج ایفاد میگردد که نتیجه را ضمن اعاده مرجوعه اعلام دارند.
______________________
1. در بخشی از نامهی مورد اشاره که به سختی قابلِ خواندن میباشد، آمده است: «من شبی که مخفی با لباس شخصی محلی بود که جنتآباد میگفتند در اینجا بودن و من هم مواظب ماشین بودیم و کلیه این افسرها اسمهای دارند به نام حسن، مرتضی، موسی و کسی نفهمد چه کار هستند... خود را مانند گربهای به توی باغ رساندم و روی درخت رفتم که اینها را خوب میدیدم که در... نشسته بودند و روی میز نقشه بود که سرتیپ اسفندیار شهریاری به بقیه اشخاص طرح کودتای عراق را تشریح میکرد ...» بخش ضمائم
2. اعلام نتیجه این گزارش طی شماره 11762 /314- 25 /3 /42 مورد پیگیری قرار گرفت بخش ضمائم که ساواک کرج طی شماره 942/س ت کرج – 31 /4 /42 در پاسخ نوشت: «ضمن تحقیقاتی که به عمل آمده تیمسار اسفندیار شهریاری که گویا فعلاً در اداره تدارکات ارتش خدمت مینماید چندی قبل مزرعهای را به نام کهریز واقع در سه کیلومتری حصارک کرج از آقای ذبیحالله کارخانهای مقیم کمالآباد ساوجبلاغ خریداری و تأسیساتی از قبیل ساختمان مسکونی. استخر و غیره در مزرعه مزبور احداث مینماید و به منظور حفاظت از مزرعه دو نفر سرباز وظیفه را در کهریز میگمارد. پس از چندی روی اصل استفاده از مراتع و تپههای اطراف مزرعه اختلافی بین تیمسار شهریاری و آقایان پرویز کمالزاده و عبدالحسین کمالزاده که در نزدیکی کهریز املاکی دارند ایجاد میشود و در نتیجه در اوایل فروردین 1342 منجر به نزاع و زد و خوردی بین تیمسار شهریاری و آقایان پرویز و عبدالحسین کمالزاده میگردد که پرونده مربوطه از طرف گروهان ژاندارمری کرج تعقیب و جهت رسیدگی به دادسرای شهرستان کرج ارسال گردیده است. از طرف دیگر تیمسار شهریاری پس از خرید مزرعه اغلب روزهای جمعه و تعطیل به اتفاق بعضی اشخاص اعم از ارتشی و شخصی من جمله سرکار سرهنگ دادفر به منظور گردش به مزرعه کهریز میآیند. علیهذا با توجه به نزاعی که بین تیمسار شهریاری و آقایان پرویز و عبدالحسین کمالزاده رخ داده و گزارش سرباز وظیفه هم فاقد امضا و نام فرستنده میباشد تصور میرود که گزارش مزبور از طرف پرویز و عبدالحسین کمالزاده یا دو نفر سرباز وظیفه که نگهبان مزرعه تیمسار شهریاری بودهاند روی اغراض شخصی صورت گرفته باشد. ضمناً دو نفر سرباز وظیفه که قبلاً در مزرعه کهریز نگهبانی میدادهاند مدتی است به تهران اعزام گردیدهاند.» بخش ضمائم
3. سرتیپ مصطفى امجدى، فرزند سیفالدین در سال 1298 ش در خوی به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری شد و در مهر 1319 با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل گردید. مشاغل وی در ارتش عبارت بود از: رئیس رکن 2 ستاد لشگر گارد، فرمانده گردان توپخانه، مدیر کل اداره چهارم ساواک، مدیر کل اداره سوم ساواک، ریاست تربیت بدنی و معاونت نخستوزیری و عضویت در مجلس سنا امجدی هنگامی که مدیرکل وقت اداره کل سوم ساواک بود ارتباط بسیار نزدیکى با تیمور بختیار داشت و در تخلفات و جنایات دوران بختیار سهیم بود. به گفته فردوست: «ساواک در واقع بختیار بود. علوى کیا و دو برادر امجدى (سرلشگر امجدى و سرتیپ مصطفى امجدى) کل این تشکیلات بازیچه امجدىها بود که به نفع بختیار کار مىکردند.»
پس از واقعه 15 خرداد 1342، به دلیل اینکه ساواک و علىالخصوص اداره کل سوم نتوانسته بود اطلاعات دقیق و پیشبینى از وقوع حادثه داشته باشد، محمدرضا دستور برکنارى امجدى را صادر کرد و مقدم جایگزین وى گردید. فردوست در این زمینه مىگوید «حدود ساعت 8 شب 15 خرداد 42 در ملاقاتى که من و اویسى با محمدرضا داشتیم، دستور برکنارى امجدى را داد و من فرداى آن روز وى را برکنار کرده و مقدم را جایگزین او نمودم، ولى به امجدى قول دادم که پس از گذشت چند ماه در محل دیگرى شغل مناسبى برایش پیدا خواهم کرد. او تشکر کرد و من نیز به وعده خود وفا کردم و مدتى بعد ترتیبى دادم که رئیس یکى از مناطق سهگانه شیلات شمال شود، از شغل جدید خود بسیار راضى بود و سالها تا زمانى که خواست، در این شغل ماند و بسیار ثروتمند هم شد.» وی عضو باشگاه ورزشی شاهنشاهی بود و به پاس خدماتش به رژیم نشانهای افتخار درجه 3، لیاقت درجه 1، دانش4، کوشش 3 و رستاخیز 3 را دریافت کرد. امجدی عضو حزب رستاخیز بود. وی در سال 1375 درگذشت.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1386.
4. اصغر کنگرلو، فرزند احمد در سال 1299 ش در تهران به دنیا آمد. وی در سال 1321 در رشتهی مهندسی از دانشکدهی افسری فارغالتحصیل شد و تا درجهی سرهنگی در ارتش اشتغال به کار داشت. نامبرده در سال 1342 به ساواک منتقل شد و تا سال 1344 رئیس ساواک مازندران بود. وی در سال 1344 از محمدرضا پهلوی درجهی سرتیپی گرفت و به سمت مدیرکل ادارهی چهارم ساواک منصوب شد. وی به پاس خدماتش به رژیم پهلوی مدالهای تاج، دانش، اصلاحات ارضی، سپاس، همایون و ... را دریافت داشت. اسناد ساواک . پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 74