صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سیداحمد سادات خراسانی (واعظ) و هیئت متشکله به رهبری وی در قاسم‌آباد رفسنجان

تاریخ سند: 27 تیر 1345


موضوع: سیداحمد سادات خراسانی (واعظ) و هیئت متشکله به رهبری وی در قاسم‌آباد رفسنجان


متن سند:

از: 8/ﻫ تاریخ:27 /4 /1345
به: 316 شماره: 1773 /8 ﻫ
موضوع: سیداحمد سادات خراسانی (واعظ) و هیئت متشکله به رهبری وی در قاسم‌آباد رفسنجان
پیرو: 1767 /8 ﻫ ـ 20 /4 /45

ساعت 7 بعدازظهر روز 23 /4 /45 به قریه قاسم‌آباد رفته نماز جماعت تمام شده بود لذا چند نفر از اعضاء هیئت دور هم جمع شده و با صدای بلند صحبت می‌کردند که از شهربانی ـ ژاندارمری و سازمان امنیت مأمور بفرستند رسیدگی کنند تا ثابت شود که نظر ما عبادت است و منظور سیاسی در بین نیست لذا من به آنها نزدیک شده و ضمن گفتگو افراد مزبور علت دودستگی و اختلاف مردم قاسم‌آباد و شفیع‌آباد را اینطور بیان داشتند که از پول مردم بلندگوئی تهیه و در مسجد شفیع‌آباد گذارده شده ولی افراد فرقه شیخیه مانع از استفاده بلندگو بودند تا اینکه تقریباً 5 ماه قبل حاج آقای خراسانی ضمن تشکیل هیئتی با پول مردم این مسجد را در قاسم‌آباد به نام آقای خمینی بنا نهادند و از آن موقع دودستگی به وجود آمد و شیخی‌ها ما را متهم نموده‌اند که ما و حاج آقای خراسانی با ساختن این مسجد فعالیت سیاسی داریم در صورتی که ما به دستور حاج آقا تمثال شاهنشاه و پرچم ایران را تهیه و در مسجد نصب کرده‌ایم و چون نیت ما خدمت در راه دین است اشخاص را طوری تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که از فرسنگ‌ها راه شب‌های جمعه به این مسجد می‌آیند و در همین موقع چندین نفر را نشان دادند که از اعضاء هیئت بوده و از دهات اطراف آمده بودند. سپس در ساعت 9 حاج آقا خراسانی منبر رفت و از روی کتابی 5 مسئله دینی خواند و مسئله زکوۀ را تشریح کرد و آنگاه دفترچه کوچکی از جیب خود بیرون آورد و اساسنامه هیئت را در یازده ماده تشریح کرد که خلاصه آن به شرح زیر می‌باشد:
مدیر و رهبر هیئت با نظر هیئت مدیره انتخاب و باید یکی از علماء باشد.
اعضاء هیئت‌ مدیره مرکب از 9 نفر و باید از اهالی محل باشند.
کسانی که در این هیئت ثبت نام می‌نمایند قرآن را زیارت نموده که نفع شخصی را نخواسته و در خارج موجبات تفرقه بین افراد را فراهم نسازند.
ثبت‌نام کنندگان باید هر هفته شب‌های جمعه در محل هیئت (مسجد آقای خمینی) حاضر و چنانچه عضوی سه هفته متوالی بدون عذر موجه غیبت نماید نام او از دفتر خارج می‌شود.
اعضاء هیئت هر هفته 5 ریال برای مخارج و مجالس وعظ وایام عزاداری روزی 5 ریال باید بپردازند.
مدیر و رهبر این هیئت هر هفته شب‌های جمعه باید 5 مسئله از روی کتاب بخواند و شرح دهد.
اعضاء هیئت پس از وعظ رهبر هیئت باید به مدت نیم ساعت یا بیشتر عزاداری نمایند.
پس از تشریح مواد فوق‌الذکر حاج آقا خراسانی اظهار داشت امشب آقایان باید هر چه می‌توانند پول بپردازند چون ما مقروض هستیم و از جای دیگر هم پولی نداریم و باید از شما بگیریم و خرج کنیم. آنگاه عزاداری شروع شد و پس از پایان عزاداری من نزد حاج آقا رفته و گفتم اساسنامه هیئت را قبول دارم و بنابراین سعادت ثبت‌نام و افتخار ورود به هیئت را می‌خواهم داشته باشم و ایشان هم به سیدحسین بنا که گویا منشی هیئت بود دستور داد نام مرا در ردیف 140 در دفتر اعضاء ثبت نماید و من هم مبلغ 20 ریال حق عضویت برای چهار هفته پرداخت نموده و به حاج آقا اظهار داشتم اگر اجازه دهید پرچمی برای هیئت تهیه شود و ایشان گفت مانعی ندارد روی پارچه‌ای با رنگ سبز بنویسید هیئت متحده سه قریه قاسم‌آباد ـ شفیع‌آباد و نصرت‌آباد و نام واقف را هم زیر آن بنویسید ولی من از ایشان خواستم که نام واقف نوشته نشود و ایشان هم موافقت کرد.
در این موقع مبلغ /950 ریال جمع‌آوری شده بود که حاج آقا اظهار داشت ما هنوز مبلغ /1500 تومان بابت موتور و بلندگو بدهی داریم که باید پرداخت شود سپس یکی از اعضاء هیئت‌مدیره از حاج آقا اجازه خواست که عکس آقای خمینی را که از شیخ عباس نامی گرفته به او برگرداند ولی حاج آقا گفت هر موقع شیخ عباس عکس را مطالبه کرد بگو جنس قاچاق را مطالبه نکند و فعلاً عکس باشد من خودم با صاحب عکس صحبت می‌کنم. در اینجا مجلس خاتمه یافت و من به اتفاق حاج آقا رهسپار شهر شدیم و در بین راه حاج آقا مطالبی به شرح زیر اظهار داشت:
بلندگوئی با پول مردم در مسجد سابق گذارده‌اند که مدت /6 سال از آن استفاده نشده و هر موقع برای عزاداری خواسته‌اند یک عده رقاص به بهانه خرابی بلندگو را نمی‌دادند لذا بعد از اینکه من این هئیت و مسجد را درست کردم رسماً از من شکایت کردند که روی منبر به شاهنشاه توهین کرده‌ام ولی چون حرف منطقی نداشتند و از طرفی مأمورین صالح و صادق دولت رسیدگی کردند و خلاف آن ثابت شد پرونده را بایگانی نمودند و من خوشحالم برای رقابت با هئیت ما آن دسته دیگر مسجد خود را تعمیر و شب‌های جمعه از همان بلندگو عزاداری می‌کنند و من چون کارم زیاد است و تقریباً سالی /8 ماه در رفسنجان نیستم نمی‌خواهم با راه زیاد و تحمل خستگی به قاسم‌آباد بیایم ولی بنا به خواهش اعضاء هیئت که تا به حال در مقابل دسته شیخی قاسم‌آباد ایستادگی کرده و کتک خورده‌اند و ناسزا شنیده‌اند تا موقعی که رفسنجان هستم در جلسات آنها می‌آیم و از آنها نیز ممنونم که حرفم را شنیده و سکوت اختیار کرده‌اند زیرا همیشه آن دسته می‌خواهند آشوبی بپا کنند من مانع می‌شوم و هتاکی‌های آنها را بلاجواب گذارده‌ام سپس مشارالیه در پایان مطالب خود اظهار داشت چنین جلسه روحانی و مذهبی در تمام شهر رفسنجان و دهات اطراف وجود ندارد.



منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 125


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.