صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سیمین دانشور و هما ناطق

تاریخ سند: 17 خرداد 1355


موضوع : سیمین دانشور و هما ناطق


متن سند:

از : 20 ه 11 به : 321 بطوریکه این روزها در دانشگاه تهران شایع است گروهی از طرفداران اسلامی که دانشجو بوده و عده زیادی از آنها دختر می باشند عملاً مشاهده می کنند که رویه دو زن در دانشگاه ضمن اینکه ادعای روشنفکری و مبارزه می کنند برخلاف اسلام است و عملاً جوانان را از اسلام دور می کنند لذا حدود 30 نفر از دانشجویان دختر وابسته به انجمن اسلامی به کلاس درس هما ناطق1 رفته و شروع به انتقاد از او می کنند و می گویند شما که خود را مبارز و ترقی خواه میدانید و می خواهید جامعه اصلاح شود و با پلیدی مبارزه می کنید خود رسما در حضور همه سیگار می کشید و شب ها به کاباره و کافه می روید و مشروب می خورید و علنا به مقدسات مذهبی توهین می کنید.
سپس همین وضع را با سیمین دانشور در می آورند و حتی به او اعتراض می کنند که شما از نام شوهر خود مرحوم جلال آل احمد سوءاستفاده می کنید ولی حرفهایتان و زندگی شما مایه ننگ است و مغایر اسلام.
سپس چند اعلامیه نیز بر سر در دانشکده ها و کلاسهای دانشگاه می چسبانند که در این اعلامیه ها به سیمین دانشور و هما ناطق (همسر ناصر پاکدامن)2 به علت رفتار ناشایست و مغایر اسلام حمله می کنند و آنها را به باد انتقاد می گیرند.
سپس شایع شده که عده ای از همین دختران متعصب در چند جلسه حرفهای خلاف اسلام و خلاف انسانی سیمین دانشور و هما ناطق را در سر کلاس درس ضبط کرده بودند نزد رئیس دانشکده برده و موضوع را به ایشان اطلاع می دهند که دو نفر فوق الذکر حتی سرکلاس درس رسمی درس بی ایمانی و مغایر اسلام می دهند.
نظریه شنبه : بنا به اظهار خانم نوشین نفیسی دختر سعید نفیسی3 خانم کوبان4 که در دانشکده هنرهای زیبا درس می دهد اعلامیه ها را دیده است.
ضمنا منشی گروه باستانشناسی و چند نفر دیگر در تایید این موضوع مطالبی اظهار داشته اند و چنین به نظر می رسد دختران اسلامی دانشگاه از رفتار و حرفهای ضد اسلامی دو نفر فوق به تنگ آمده و رسما وارد مبارزه شده اند.
نظریه یکشنبه : با توجه به سوابق سیمین دانشور و هما ناطق احتمال صحت خبر زیاد است.
نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه تایید می گردد.
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه تایید می گردد.
رهبر عملیات بهنام 12 /3 /35 رئیس دایره مراتی از طرف رئیس بخش 11 ـ محمودزاده رئیس اداره کل...
اصل در پرونده سیمین دانشور بکلاسه 1257 بایگانی شود رونوشت در پرونده ناصر پاکدامن شوهر هما ناطق بایگانی شود 12 /4 /35

توضیحات سند:

1ـ هما ناطق فرزند ناصح در سال 1313 ه ش در تهران متولد شد.
دوره ابتدائی و متوسطه را در ایران گذراند و بعدها به فرانسه رفت و در رشته تاریخ، دکترا دریافت کرد.
وی در اظهارات و نوشته های خود تمایل به عقاید و آراء سوسیالیستی نشان می داد.
هما ناطق مقام علمی خود را تا استادیاری گروه تاریخ دانشگاه تهران طی کرد و مدتی نیز مدیر گروه تحقیق تاریخ اجتماعی ایران در همین دانشگاه بود.
وی در زمینه تحقیقات تاریخی تحت تأثیر فریدون آدمیت بود.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با «اتحاد چپ» همکاری نمود و سپس به همراه شوهرش (ناصر پاکدامن) به فرانسه پناهنده شد.
2ـ دکتر ناصر پاکدامن همدانی فرزند علی اصغر در سال 1306 ه ش در تهران به دنیا آمد.
دوران ابتدائی را دردبستان های ادب و اقبال و دوران متوسطه را در دبیرستان های علمیه و دارالفنون سپری کرد و در سال 1329 به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یافت.
مشارالیه که در سال 1334 مدتی مجله ماهانه سخن را اداره می کرد و مقالاتی در رابطه با نقاشی، و خیمه شب بازی و...
در آن می نوشت در این سال، متقاضی استخدام در کادر مرکزی سازمان برنامه شد ولی به علت اینکه شاگرد اوّل دانشکده بود، از بورس دولتی استفاده کرد و جهت ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام شد.
وی که قبل از رفتن به فرانسه، عضو انجمن فرهنگی ایران و فرانسه بود، در کشور فرانسه به تحصیل ادامه داد.
مشارالیه در این رابطه چنین گفته است : «سال 36 امتحان دکترا را گذراندم و همراه با شروع رساله دکتری به تحصیل در جمعیت شناسی و آمار پرداختم (38ـ37) از سال 39 تحصیل در جامعه شناسی را شروع کردم».
ناصر پاکدامن در فرانسه به فعالیت های دانشجوئی پرداخت و مدتی با جامعه سوسیالیست های ایرانی در اروپا همراهی کرد و از سران آن به شمار می رفت و مدتی نیز با کنفدراسیون ارتباط گرفت و از گردانندگان مهم مجله «نامه پارسی» ارگان کنفدراسیون، معرفی شد.
مشارالیه در مردادماه سال 1346 به ایران مراجعت کرد و به علّت ارتباطی که در فرانسه با مرحوم جلال آل احمد برقرار کرده بود، با او و با افراد نهضت سوسیالیست ها، ارتباط برقرار کرد.
وی در 26 /1 /47 به ساواک احضار شد و در خصوص اشتغال خود در فرانسه، چنین گفت : «پنج سال قبل هم در مؤسسه تحقیقات علمی فرانسه کار می کردم، دو سال قبل نیز در دانشگاه پاریس تدریس می کردم» ناصر پاکدامن که متقاضی استخدام در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بود، بر اساس مذاکره جهانگیر تفضلی با نصیری رئیس ساواک به این خواسته رسید و در سال 1348 به ریاست اداره آموزش دانشکده اقتصاد نائل آمد.
در سال 1350 که نام ناصر پاکدامن در لیست 47 نفره اساتید دانشگاه تهران، جهت تصفیه قرار گرفت، با ضمانت رئیس دانشگاه ابقا گردید.
در سال 1351 تقاضای سفر یکساله به امریکا را جهت تدریس نمود و که مورد موافقت قرار گرفت.
مشارالیه پس از اینکه در سال 1352 از امریکا بازگشت، به کار خود در دانشگاه تهران ادامه داد و سپس به عضویت هیئت علمی دانشگاه درآمد.
با شروع فعالیت مجدد کانون نویسندگان در سال 56، ناصر پاکدامن نیز به آنان پیوست که در تاریخ 15 /9 /57 دستگیر و بلافاصله آزاد شد.
وی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با گروههای چپ همکاری نمود و در سال 1360 به فرانسه پناهنده شد.
3ـ سعید نفیسی فرزند علی اکبر (ناظم الاطباء) در سال 1274 ه ش در تهران متولد شد و پس از تحصیلات دوران ابتدائی به اروپا سفر کرد و در آنجا تحصیلات خود را تکمیل نمود.
نامبرده پس از مراجعت به کشور در سال 1293 در وزارت داخله استخدام شد و در سال 1294 به وزارت فواید عامه منتقل شد و تا سال 1306 که به وزارت فرهنگ انتقال یافت در مشاغل مختلف مشغول کار بوده است.
وی که در سال 1307 معلم مدرسه سیاسی و دارالفنون و در سال 1308 معلم زبان فارسی و فرانسه در مدرسه صنعتی تجارت بود و پس از آن در سال 1311 به عنوان معلم مدرسه عالیه حقوق بکار پرداخت.
سعید نفیسی همچنان در سال 1315 استاد دانشگاه ادبیات و دانشسرایعالی و به مدت دو سال نیز در بانک ملی ایران کار کرده است و از این زمان تا سال 1331 که درخواست بازنشستگی داشت استاد دانشکده ادبیات و دانشسرایعالی باقی ماند.
نامبرده عضو انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی (عضو هیئت مدیره) بود و در زمینه ادبیات فارسی فردی مطلع و صاحب آثار علمی است و دارای نشان اول درجه علمی می باشد.
در سال 1331 پس از فوت مستشارالدوله، رئیس انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، تعدادی از عناصر توده ای در صدد جایگزینی نفیسی به جای او بودند و در همان سال نامبرده به عضویت هیئت مدیره کنفرانس صلح کشوری انتخاب شد.
در سال 36 که نفیسی مدتی در پاریس بسر می برد در محل اقامت وی عناصر چپی و ایرانیان ناراضی مقیم فرانسه تردد داشته اند.
نفیسی در سال 1338 ریاست هیئت ایرانی شرکت کننده در کنفرانس خاورمیانه نزدیک که در لبنان به منظور تقویت نفوذ کمونیسم تشکیل می شد را برعهده داشت امّا این کنفرانس به دلیل مخالفت نخست وزیر لبنان برگزار نگردید.
نفیسی در سال 39 از افراد سابق و مؤثر توده ای معرفی شده و در همین سال مسافرتی هم به کشور شوروی داشت که در مراجعت، از شوروی تعریف کرده است.
نامبرده در سال 1341 به دعوت دولت آذربایجان و برای شرکت در جشن یکصدوپنجاهمین سال تولد میرزا فتحعلی آخوندزاده به بادکوبه سفر کرد و در سال 43 در سفر دیگری به شوروی جهت شرکت در جشن پانصد و پنجاهمین سال تولد جامی به وی درجه دکتری افتخاری و استادی دانشگاه اعطاء گردید.
سعید نفیسی در سال 1345 از دنیا رفت.
از وی آثار زیادی بجای مانده است از آن جمله اند : پورسینا، سلطنت شاهنشاهی پهلوی 2 جلد ـ تاریخ اجتماعی ایران 2 جلد ـ نیمه راه بهشت و...
4ـ سیما کوبان فرزند تقی در سال 1318 ه ش در تهران به دنیا آمد.
پدرش افسر ارتش بود.
مشارالیه دوران ابتدائی را در دبستان فیروزکوهی و متوسطه را در دبیرستان های ژاندارک و انوشیروان در تهران سپری کرد و در سال 1336 دیپلم گرفت.
در سال 1337 به بلژیک رفت و در شهر بروکسل در مدرسه سلطنتی عالی هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت و فوق لیسانس گرفت و در سال 1342 به ایران بازگشت و به عنوان کارمند روزمزد به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبا به تدریس پرداخت.
وی در سال 1345 به فرانسه رفت و در شهر پاریس در مدرسه دولتی عالی هنرهای زیبا و مدرسه دولتی هنرهای تزئینی به تکمیل تحصیلات خود اقدام کرد و در دانشگاه سوربن نیز در رشته جامعه شناسی هنر اسلامی، تحصیل کرد.
کوبان در فرانسه، به عضویت کمیته ملی هنرهای تجسمی وابسته به انجمن بین المللی هنرهای تجسمی وابسته به یونسکو درآمد و در سال 1348 به ایران بازگشت و به عنوان استادیار دانشکده هنرهای زیبا با استخدام وی موافقت شد.
مشارالیها که در یکی از مکاتبات بنام سیما خوبان حافظی معرفی گردیده است، در سال 1350 در لیست 47 نفره اساتید مشمول تصفیه قرار گرفت که این اقدام عملی نشد.
وی در سال های 55 و 56 در مراسم تشریفات مختلف از جمله مراسم کاخ گلستان شرکت کرد و در سال 1357 رئیس گروه بررسی تجسّمی دانشکده هنرهای زیبا شد.
وی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به تبلیغ به نفع ضد انقلاب پرداخته بود، در سال 1361 از دانشگاه اخراج و به عنوان کارشناس در شهرداری به کار مشغول شد.

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 194


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.