صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل سناتور جمال امامی

تاریخ سند: 18 مرداد 1338


موضوع: جلسه منزل سناتور جمال امامی


متن سند:

شماره: 2ـ3ـ2095 قبل از ظهر روز جمعه گذشته که طبق معمول عده ای در حدود 40 نفر از طرفداران و اطرافیان سناتور جمال امامی از جمله امیرعلی سیفی نماینده کارگران سیلو به اتفاق 15 نفر از کارمندان سیلو و اکبر دانشگر کارمند راه آهن در معیت 10 نفر از کارمندان بنگاه در منزل او حضور داشته اند.
سناتور امامی می گفت روزی دکتر مصدق و دارودسته اش به او فحاشی می کردند و امروز هم آقای دکتر اقبال و طرفدارانش از قبیل پوروالی1 به او هتاکی می نمایند و واضح است که تا از طرف ارباب پوروالی به او دستور داده نشود این پسر جعلق جرأت و جسارت اقدام به این عمل را ندارد و او منتظر خاتمه تعطیلات مجلس سنا است تا در جلسه علنی مجلس با دلایل و مدارک متقن با دولت مقابله و تکلیف خود را با دولتیان یکسره خواهد کرد.
جمال امامی ضمن صحبت با دوستان نزدیک نیز حملات اخیر روزنامه بامشاد را علیه خود از ناحیه شخص آقای دکتر اقبال نخست وزیر دانسته و پاسخ گویی را موکول به خاتمه تعطیلات مجلس می نماید.
بولتن دفتر اخبار در پرونده سناتور جمال امامی بایگانی شود.
گیرندگان: الف ـ 3

توضیحات سند:

1ـ اسماعیل پوروالی ایروانی فرزند غلامحسین در سال 1304 در مشهد بدنیا آمد.
نامبرده در سن طفولیت بهمراه خانواده اش به تهران کوچ کرد و پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی به دانشگاه تهران راه یافت و لیسانس تاریخ و جغرافیا دریافت نمود.
پوروالی از سال 1319 در زمینه روزنامه نگاری با روزنامه ستاره همکاری می کرد و از سال 1322 با روزنامه بهار ارگان حزب پیکار که بعدها به نبرد و ایران ما تغییر نام یافت فعالیت و همکاری کرد.
اسناد ساواک وی را از عناصر حزب توده معرفی نموده که ضمن چاپ مقالاتی برعلیه دستگاه سلطنت در روزنامه ها، در غائله پیشه وری در آذربایجان با فرقه دموکرات همکاری داشت و از سال 20 تا 27 چندین بار به دلیل چاپ مقالات باصطلاح مضره به فرمانداری نظامی تهران احضار شد.
اسماعیل پوروالی در حزب میهن پرستان نیز عضویت داشت و در سال 1327 بعنوان معاون اداره تبلیغات وزارت اطلاعات بکار پرداخت و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به معاونت سیاسی و سرپرست رادیو تهران انتخاب شد و تا سال 1350 در این سمت باقی بود.
نامبرده در سال 1335 درخواست انتشار روزنامه بامشاد را نمود که با آن موافقت شد و لذا از سال 1336 با هدف طرفداری از دولت و حزب ملیون شروع به فعالیت نمود ولی در همین سال بدلیل چاپ عکسی از محمدرضا و درج شعری نامناسب در حاشیه آن دستگیر و بمدت یکماه در بازداشت به سر برد که با نوشتن نامه ای به شاه با ابراز ندامت درخواست عفو نمود که با قبول توبه و ندامتش از زندان آزاد شد.
مشارالیه در سال 37 در محافل مختلف خود را مشاور دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر وقت معرفی می نمود و با دستور او به مسوولیت امور تبلیغات و انتشارات وزارت کار و بیمه های اجتماعی انتخاب شد.
ساواک در سال 38 طی یک ارزیابی اسماعیل پوروالی را فردی طرفدار مقام سلطنت و دولت فعلی و بدلیل چاپ مقالاتی در روزنامه اش برعلیه کمونیسم، مخالف شوروی و نویسنده ای با استعداد و توانمند و در سیاست خارجی میانه رو معرفی نموده است.
نامبرده در سال 39 به جهت مخالفت با دولت وقت و تلاش برای نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال فعالیت و تبلیغ داشت و در سال 39 بدعوت سفارت یوگسلاوی و با موافقت ساواک جهت بازدید از فدراسیون روزنامه نگاران به آن کشور سفر کرد و در سال 44 بعنوان نماینده دولت و مطبوعات ایران به همراه تعدادی دیگر از روزنامه نگاران بدعوت دولت غاصب اسرائیل به فلسطین اشغالی رفت.
اسماعیل پوروالی در سال 44 به مناسبت بیست و پنجمین سال روزنامه نگاری خود جشنی برپا نمود که نخست وزیر نیز در آن شرکت داشت.
نامبرده در سال 45 در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا سخنرانی نمود و در سال 47 خانه مطبوعات را تأسیس و جهت هرگونه همکاری با ساواک اعلام آمادگی کرد و ساواک در سال 49 با استخدام فرزندش بنام مهرزاد پوروالی در مشاغل حساس شرکت نفت موافقت نمود.
مشارالیه در سال 50 بعنوان مدیر مرکز رادیو و تلویزیون ملی ایران در پاریس به فرانسه رفت و در سال 52 با تهیه جزوه ای درباره تحصیل فرح پهلوی در فرانسه از سوی او از پوروالی قدردانی شد.
در سال 54 مبالغ قابل توجهی از بودجه اختصاصی به مرکز رادیو و تلویزیون ملی در فرانسه را اختلاس کرد و بعلاوه از کانالهای دیگری از جمله وزارت آب و برق، وزارت فرهنگ و هنر، شرکت ملی نفت، کمک های متفرقه ای از بودجه محرمانه نخست وزیری بعناوین مختلف کمک دریافت نمود.
در سال 53 نیز طی نامه ای به دربار خواهان دریافت خسارت بابت توقف انتشار مجله بامشاد را کرد که شاه دستور مساعدت به وی را به دولت داد.
اسماعیل پوروالی دارای فساد اخلاق بود و این مسئله در پاریس بدلیل حضور همسرش در سوئیس و زندگی مجردی ابعاد وسیعتری یافت.
ساواک مستمرا با حضور نامبرده در مراسم تشریفات و در جشن های دو هزار پانصد ساله موافقت نمود و هویدا نیز از خدمات پوروالی به نظام شاهنشاهی تقدیر کرد و از طرف شاه نیز نشانه های همایون و تاج را دریافت نمود.

منبع:

کتاب جمال امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 255

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.