صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حضرت عبدالله

تاریخ سند: 23 فروردین 1303


حضرت عبدالله


متن سند:

۲۳ حمل ۱۳۰۳ 0123
نمره ۳
(حضرت عبدالله1 امیر لشکر شمال غرب به دقت و مکرر بخوانند)
(بی پیر مرو که در خرابات گیرم که سکندر زمانی)
ما تصمیم گرفته بودیم که پس از بیانیه رئیس الوزراء (راجع بالغای جمهوریت)2 که دیگر اظهار عقیده نکرده فقط از دور ناظر جریانات باشیم و بس- ولی باز علاقه‌مندی تشکیلات کنونی نظامی و زحمات سردار سپاه در راه استقلال و عظمت ایران که می‌خواهند یک مرتبه اساس آن را خراب کنند- ما را واداشت که کلمه چند هم بگوییم ولو اینکه اولیای محبوب نظامی ما مثل عقاید سابق ما به آنها اهمیت نداده باشند. ما عقاید سیاسی و پیش‌بینی‌های خود را قبلا گفته باشیم- زیرا ما گفتیم که اشخاص متهم به سیاست خارجی نباید در این قیام شرکت داشته باشند. دیدیم نتیجه عکس شد (فشنگچی معروف به انگلیس) که در انظار مردم به قدر یک پول سیاه اهمیتی ندارد فقط به تنهایی هیأت مدیره مجهول شده که معلوم نیست آن هیأت مدیره نامعلوم جمهوری‌خواه است یا سلطنت طلب، ما گفتیم تمامی مهمات نظامی و جنگی در مقابل فکر سیاسی هیچ است (حوادث این چند روزه عقاید ما را تأیید نمود) آری تغییر رژیم اشخاص منورالفکر و دیپلومات [دیپلمات] لازم دارد نه هیأت فلاحین که نه از سیاست خیر دارند و نه از مملکت!
حالیه هم می‌گوییم: چرا صدای جمهوریت خوب یا بد بلند شده یک مرتبه با بیانیه آنرا خفه کردید تمامی محبوبیت نظامی سردار سپه با همین بیانیه از میان رفت زیرا ما هیچ وقت بدون مأخذ حرفی نزده و نخواهیم زد اولاً سلطنت طلبان یعنی طرفداران قاجاریه اساساً با شخص سردار سپه ضد بوده و همواره در پیشرفت مقاصد او موانع تولید خواهند کرد از آن جمله است اسمعیل‌خان3 ایالت کنونی آذربایجان که به لباس دوست داخل شده با دستور احمد شاه کار می‌کند. ابوالقاسم خان سرهنگ که مشغول دسیسه است- و ظفرالدوله که حالش معروف نظامی را بر ضد سردار سپه تحریک می‌نماید- رؤسای ادارات که اسامی‌شان در راپورت قبل عرض شد- ولی اقدامی در عزل آنها دیده نشد- شاید باور ندارید- ولی بدون اطلاع حرفی نزده و نمی‌زنیم- در آتیه نزدیک معلوم می‌شود شاید اوضاع نظامی طهران در تبریز هم پیش آید!!!!!!
۲- (جمهوری طلبان- آزادی خواهان- ملیون- احزاب سیاسی که به کلی کناره‌جویی نموده انگشت ندامت به دهن می‌گویند ما آلت که بودیم چرا یک مرتبه صدا کردیم و یک مرتبه هم خاموش شدیم- اگر این قیام ملی بود با تقاضای سه نفر روحانی چرا تصمیم ملی تغییر یافت. پس کار دیگر در میان بود یعنی تبدیل سلطنت ما هم با اساس سلطنت مخالفت بهتر این است که در کنار مانده ناظر جریانات باشیم) پس احزاب سیاسی هم هیچ وقت به سردار سپه ما کمک نخواهد کرد. مگر این که سیاست سردار سپه تغییر یافته یک مرتبه مانند قائد بزرگ ترکیه (کمال پاشا) خود را به آغوش ملیون انداخته از اشرف و ملاکین و اعیان بخصوص رجال منافق دست بکشد یک مرتبه انقلاب ملی کرده و زمام امور را به دست گیرد.
(جمهوری‌طلبان حقیقی)

توضیحات سند:

١- عبدالله امیر طهماسب ( 1260-1307 ش) در بهمن 1300 فرمانده تیپ گارد سوار لشکر مرکز شد، در فروردین ۱۳۰۱ به درجه سرتیپی‌ رسید و در شهریور همان سال به درجه سرلشکری ارتقا و به فرماندهی لشکر شمال غرب و حکومت نظامی آذربایجان منصوب شد. در تیر ماه ۱۳۰۴ معاون وزارت جنگ و در آبان همین سال در کابینه فروغی وزیر جنگ شد. او در فروردین ۱۳۰۷ به طرز مرموزی در لرستان به قتل رسید. (تاریخ جاوید، ۲ /121-119)
۲- این بیانیه روز ۱۲ حمل (فروردین) ۱۳۰۳ و پس از شکست طرح جمهوری صادر شد؛ سردار سپه پس از کودتای ۱۲۹۹ همواره به فکر خلع قاجاریه و تصاحب حکومت بود. جمهوریت، بهترین دستاویز برای رسیدن به چنین هدفی بود. قصد سردار سپه و یارانش آن بود تا این نیت را از طریق مجلس شورای ملی محقق سازند. مداخله نظامیان در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای ملی و راهیابی نمایندگان طرفدار جمهوری به مجلس تحقق این منظور را آسانتر کرد مجلس پنجم روز ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ افتتاح گردید و قصد جمهوری‌خواهان آن بود که مجلس را آماده سازند تا روز اول سال ۱۳0۳ ش الغای سلطنت و برقراری جمهوری را تصویب نماید. اما مخالفان سردار سپه و جمهوری در مجلس به رهبری سید حسن مدرس به رغم اینکه در اقلیت بودند، کوشیدند تا با جلوگیری از تصویب اعتبار نامه طرفداران سردار سپه و از اکثریت انداختن مجلس مانع تحقق چنین هدفی شوند. در خارج از مجلسی هم روحانیان به مخالفت با جمهوری برخاستند. پس از نمایش‌هایی که طرفداران جمهوری در تهران به راه انداختند. تظاهرات گسترده مردم علیه جمهوری، منجر به پاره‌ای خشونت‌ها و درگیری‎ها انجامید که موقعیت رضا خان را متزلزل ساخت و او را مجبور به عقب نشینی کرد و پس از یک مسافرت نمایشی به قم و دیدار با علما اعلام کرد از جمهوری صرف نظر کرده است. (مکی تاریخ بیست ساله,2 /548-441)
3- سرلشکر اسماعیل امیر فضلی (متوفی ۱۳۳۲). حاکم نظامی آذربایجان ( 1301-1303ش)، در ۱۳۰۵ فرماندار نظامی خوزستان شد. در ۱۳۰۶ رئیس بازرسی امور مالی ارتش گردید و در کابینه جم از ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۸ کفیل وزارت جنگ بود (قاسمی، «سیاستمداران ایران در اسناد محرمانه بریتانیا»، آینده، شمـ ۸-۱۶(۱۳۶۷)، ص ۴۲۸)




منبع:

کتاب زنده تاریخ / شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به روایت اسناد صفحه 64


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.