صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 22 آذر 1357


متن سند:

تلگرافات وارده ساعت 1000 روز جاری 3 نفر خبرنگار و فیلم بردار از سی بی اس امریکا و لوموند فرانسه باتفاق دکتر سیاوش صحت به بیمارستان ثریا وارد و ضمن شرکت در اجتماعی از اسیستانها و انترنها و اساتید بیمارستان و مصاحبه هائی با دکتر سیاوش صحت دکتر فشارکی دکتر علی موحدیان بعمل آوردند نامبردگان سپس با 2 نفر از مجروحین وقایع اخیر نیز مصاحبه معموله نامبردگان در پاسخ سئوال خبرنگاران گفتند ما کنار خیابان بودیم که مورد اصابت گلوله قرار گرفتیم و یکی دیگر گفت جلو ماشین مرا گرفتند و گفتند چرا عکس شاه را ندارید و عکس شاه را...
...
و سپس سرم را شکستند دکتر صحت دکتر فشارکی و دکتر موحدیان ضمن صحبتهای خود که به زبان انگلیسی می گفتند به کشتارهای اخیر اعتراض و می گفتند این کشتارها را نظر شاه می دانیم به کارتر بگوئید ما ملت ستمدیده و بدبختی هستیم و کلا اظهارات دکترهای مذکور انتقادآمیز و شدید بود.
1 تقوی

توضیحات سند:

1ـ نمایندگان روزنامه لوموند خود چنین می نویسند : «در اصفهان در روز چهارشنبه 13 دسامبر (22 /9 /57) از لحظه پایان ساعت منع عبور و مرور، یعنی 5 صبح، نظامیان وسایل خود را به محل آوردند.
در تمام چهار راهها و در طول خیابان چهارباغ عباسی راه بندهای بازبینی بر پا کردند.
در ساعت 8 صبح که معمولاً شهر به جنب و جوش در می آمد، همه چیز ظاهرا همچنان خفته بود.
مغازه ها بسته بودند.
همه اتومبیل هایی که چراغ های خود را به علامت طرفداری از شاه روشن نکرده و عکس او را پشت شیشه نگذاشته بودند، توسط نظامیان مسلح با تفنگ و سر نیزه متوقف می شدند.
به اتاق اتومبیل های مختلف ضربه های شدید وارد می آوردند، شیشه های شان را می شکستند.
راننده اتومبیل که حاضر به گفتن جاوید شاه نشده بود با خشنونت بیرون کشیده شده و شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وحشت فرمانروا بود.
بسیاری از رانندگان از ترس مجبور به اطاعت می شدند، اما به محض عبور از منطقه بازبینی، عکسهای شاه را با نفرت می کندند.
در محلات پر جمعیت تیراندازی هم کردند.
مثلاً جوان هفده ساله ای را که اتومبیلی را می شست و حاضر به گفتن جاوید شاه نشده بود، از پشت به مسلسل بستند و او در دم کشته شد.
پزشکان او را در یک انبار عمومی روی یک زنبه جا داده و زیر صندوقهای کهنه پنهان کردند.
در واقع شبکه همبستگی خارق العاده ای در مؤسسات بهداشتی برای جلوگیری از دستیابی به دستگیر شدگان و زخمی ها ایجاد شده بود.
کارکنان بیمارستانها به ما می گفتند که کلانتریها گاه برای صدور جواز دفن پول می خواستند...
و با این حال جسد را تحویل نمی دادند.
پرستاری با عجله دنبال ما آمد : بیایید زخمی ها را به سرویس اورژانس آورده اند...
پنج نفر را آوردند که گلوله خورده بودند...
شب پیش نظامی ها به سوی کسانی که برای اهدای خون آمده بودند تیراندازی کردند...
» (ایران عصیانگر، روزنامه اطلاعات، ش 15951، ص 4)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 20 صفحه 118

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.