صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت اطلاعات مجله اللواء خبر دیدار شش روزنامه نگار ایرانی را از اسرائیل درج کرده است و از دولتهای عربی خواسته است که این اسامی را حفظ نموده و با آنها دست ندهند.
اسامی روزنامه نگاران به قرار ذیل است.
اسعد رزم آرا1 ـ از روزنامه مرد مبارز دکتر بهزادی ـ از مجله سپید و سیاه اسماعیل رائین ـ از مجله تهران مصور کاظم زرنگار2 ـ از کیهان انتیرناشنال علی اصغر امیرانی3 ـ از مجله خواندنیها اسماعیل پوروالی ـ از روزنامه بامشاد رونوشت برابر اصل است.

توضیحات سند:

1ـ خلیل اسعد رزم آرا فرزند شفیع در سال 1294 ه ش در ملایر متولد شد.
نامبرد دوره ابتدائی را در شهر ملایر و دوران متوسطه را در همدان و تهران بپایان رساند.
مشارالیه در سال 1320 به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و ناظم و مدیر دبستان سلطانی در ملایر شد.
وی مدتی دبیر دبیرستان پهلوی ملایر و در سال 1325 رئیس فرهنگ تویسرکان و در سال 1326 رئیس فرهنگ نهاوند و در سال 1328 رئیس اوقاف ملایر گردید.
نامبرده مدیر روزنامه مرد مبارز در ملایر بود که به طرفداری از مصدق در سال 31 مقالاتی در این روزنامه چاپ کرد.
وی همچنین در احزاب ملیون و مردم و دمکرات عضویت داشت و دو بار از طرف این احزاب کاندید نمایندگی مجلس شورایملی در شهرستان ملایر شد ولی هر دو بار موفق به راه یافتن به مجلس نشد، امّا در سال 50 به نمایندگی مجلس انتخاب گردید.
خلیل اسعد رزم آرا در ملایر به سوء پیشینه اخلاقی شهرت داشت و دارای چندین پرونده در دادگستری در رابطه با فساد اخلاق و معاونت در سرقت بود.
پدر نامبرده یکی از دوستان رضاشاه بود که در این رابطه چنین می گوید : «به مناسبت دوستی پدرم با رضاشاه کبیر در مأموریت به همدان در سال 1306 رضاشاه در شهر ملایر به منزل ما آمد و شب را منزل ما بود و برای بهبود امور تحصیلی من و برادرانم دستور اکید و اوامر صریح صادر فرمودند.
» در ارزیابی ساواک در رابطه با وی و روزنامه مرد مبارز در سال 38 چنین آمده است : «روزنامه مردم مبارز توسط اسعد رزم آرا مدت کمی است که امتیاز گرفته و در مدت انتشار کوچکترین انحرافی نداشته [وی] مردی متدین و قانع و باهوش است، روزنامه وی با وجود مدت کم تیراژ خوبی دارد شاهپرست و مخالف جدی کمونیسم است از نظر داخلی همگام دولت بوده و خود را با سیاست دولت وفق می دهد.
» مشارالیه در سال 32 به تهران آمد و بعنوان بازرسی کل اوقاف در مرکز بکار مشغول شد ولی در سال 1335 برای روزنامه نگاری از وزارت فرهنگ استعفا داد.
وی از سال 38 خزانه دار کانون روزنامه نگاران تهران و در سال 45 خزانه دار انجمن مطبوعات ایران و در سال 48 در ژسندیکای صنعت چاپ و در حزب ایران نوین قائم مقام مسئول حوزه مدیران روزنامه های حزب بود.
نامبرده از خبرنگارانی بود که در سال 44 به نمایندگی از طرف مطبوعات ایران به اسرائیل مسافرت کرد.
در سال 45 به همراه ناصر رنجبین و مهدی سعید شرفشاهی مخبرین جراید باندی را تشکیل داد که با ارعاب اشخاص، از آنها اخاذی می کردند با اینحال ساواک در همین سال با حضور وی در مراسم شرفیابی موافقت نموده است.
ساواک نقاط ضعف وی را چنین ثبت کرده است : «فعال و خوش برخورد و متظاهر و هوچی و فاقد عفت کلام و بد دهن و بد چشم و اهل زدوبند و دسته بندی و شایعاتی به میزان وسیع مبنی برهمجنس بازی و انحراف جنسی وی در افواه وجود دارد.
» وی همچنین پرونده ای در دادگاه داشته که قصد دخول به عنف به حمام زنانه را داشته که نگهبان از او جلوگیری اما نامبرده کارگر حمام را ضرب و شتم نموده است بعلاوه مشارالیه دارای مفاسد دیگری بوده که قلم از درج آن شرم دارد.
در همین راستا در سال 50 مردم ملایر در اعتراض به انتخاب نامبرده بعنوان نماینده مجلس شورایملی از شهرستان طی نامه ای به مسئولین وقت او را فردی که در طفولیت بدنام بود به دزدی مال و ناموس پرداخته و باعث متلاشی نمودن چند خانواده بعلت تجاوز به عنف به آنها، قاچاق فروش و جمع آوری میلیونها ریال ثروت از راه حرام و نامشروع و کلاشیهای بارز، معرفی کرده اند.
رزم آرا همچنین مدیر عامل شرکت ام (کشت و صنعت) و عضو حزب رستاخیز بود و در زمان نمایندگی مجلس شورایملی در مناقصه ای جهت احداث اسفالت جاده ملایر ـ توره توسط شرکت داس با تبانی با شرکت مذکور از یک طرف و شالچیان از طرف دیگر مبالغ زیاد اختلاس داشتند.
نامبرده چندین بار از طرف رژیم محمدرضا پهلوی مفتخر به دریافت نشانهای اصلاحات ارضی ـ تاجگذاری ـ سپاس و...
گردید.
در عین حال وی با نام مستعار رزمجو به شماره رمز ...
با ساواک نیز همکاری داشت.
2ـ محمد کاظم زرنگار فرزند محمد در سال 1291 ه ش در عوض استان فارس بدنیا آمد.
نامبرده در شهر بمبئی هندوستان در دبیرستان بارداهای اسکول دیپلم و از دانشکده حقوق سان زادیبرز دانشگاه بمبئی لیسانس دریافت نمود.
مشارالیه بدلیل طرفداری از مصدق در 28 مرداد 1332 به جزیره سیری تبعید شد و با اظهار ندامت و پشیمانی مورد عفو واقع و بعضویت حزب مردم در آمد.
ساواک در سال 42 با شرکت وی در کنفرانس قاهره موافقت و همچنین به دعوت سفارت کبری انگلیس جهت شرکت در نمایشگاه کتاب به آن کشور سفر کرد.
محمدکاظم زرنگار در سال 1344 جزء روزنامه نگارانی بود که بنمایندگی از مطبوعات ایران به اسرائیل سفر نمود و در همانسال بدلیل درج مقاله ای بنام مجلس هیچ کار نمی کند برای مدت 6 ماه محکوم به تبعید از مرکز شد ولی یکماه بعد به مناسبت بیست و پنجمین سال سلطنت پهلوی مورد عفو واقع شد.
نامبرده مخبر نیویورک تایمز و روزنامه پاکستانی دان در تهران، مترجم اداره انتشارات و رادیو و بعنوان خبرنگار با شاه در سفرهای خارجی همراه بود.
در سال 46 ساواک با سردبیری وی در روزنامه انترنشنال و شرکت در جشن های شاهنشاهی موافقت کرد.
وی به همراه یک آمریکائی بنام گریگوری ژوزف لیمبا شرکت تبلیغاتی رابطان بین المللی را تأسیس نمود و ساواک با اعزام نامبرده بعنوان وابسته مطبوعاتی به کشورهای اروپائی و آمریکائی موافقت کرد و ساواک مجددا در سال 54 صلاحیت وی را جهت سفر به اسرائیل تأیید نمود.
3ـ علی اصغر امیرانی فرزند مظفر در سال 1294 ه.
ش در بیجار متولد شد.
نامبرده ابتدا در گروس در مکتب درس خواند و در سن ده سالگی به تهران آمد و در منزل ستوان محمودخان اورلین خان در خدمت فرزندانش بود.
مشارالیه سپس در دبیرستان شرف تحصیل نمود و از دارالفنون دیپلم گرفت و به کار صحافی پرداخت و در سال 1319 در روزنامه اطلاعات مشغول بکار شد و از همین زمان بفکر انتشار مجله خواندنیها افتاد که تا پیروزی انقلاب اسلامی منتشر می شد.
علی اصغر امیرانی از دوستان نزدیک سپهبد زاهدی و با نامبرده در جهت مخالفت با مصدق همکاری داشته است و مجله اش در خدمت رژیم ظالم پهلوی بود و در همین رأستا هنگامیکه در سال 38 مجله اش توقیف شده بود با دستور محمدرضا پهلوی از آن رفع توفیف گردید.
ارزیابی ساواک در سال 39 از مجله خواندنیها بدین شرح میباشد : «یک مجله حرفه ایست تیراژ قابل توجهی دارد.
با مصدق مبارزه کرده در سیاست داخلی انتقادی ملایم، در سیاست خارجی با دولت متابعت کرده طرفدار مقام شامخ سلطنت بوده و با دولت سپهبد به علت دوستی با وی همکاری نزدیک داشت.
» نامبرده با مقامات انگلیسی ارتباط داشت و ضمن جلوگیری از چاپ هرگونه مقاله ای علیه انگلیس و امریکا در مجله خواندنیها، از چاپ چنین مقالاتی در سایر روزنامه ها بشدت ناراحت می شد و از طریق دکتر رضا امینی که کارمند سفارت آمریکا در تهران بود با مقامات سیاسی امریکا در تماس بود و در انجمن فرهنگی ایران و آمریکا عضویت داشت.
علی اصغر امیرانی در جهت برخورد با اتباع خارجی و ملاقات با نمایندگی مطبوعات سفارتخانه ها و کادر سیاسی آنها و کنترل آنها با ساواک همکاری داشت و از سال 47 جهت ارتباط گیری سهل الوصول و انتقال بموقع گزارشات از طرف آن سازمان دارای بی سیم بود.
ساواک بدلیل همکاری مفید وی، کمک های زیادی از مجاری مختلف از جمله دادن آگهی به مجله از طریق وزارت اطلاعات، کمک های بلا عوض از طریق شرکت نفت و وامهای متعدد با مبالغ زیاد از طریق بانک های مختلف، به او می نمود.
مشارالیه در سال 44 به نمایندگی از طرف مطبوعات ایران به اسرائیل سفر نمود و در سفرهای مختلف خارجی با مسئولین دولتی همراه بود و از جمله سفری با محمدرضا بخارج از کشور داشت.
علی اصغر امیرانی با اکثر مسئولین مملکت در دوره های مختلف ارتباط نزدیک داشت و در سال 45 در جلسه ای با نخست وزیر و در سال 55 ملاقاتی با فرح داشت.
نامبرده در سال 48 دو جلد کتاب با عنوان خواجه تاجدار را جهت فرح ارسال نموده که ضمن تشکر متقابل دفتر فرح طی تلگرامی سی و هشتمین سال انتشار مجله خواندنیها را به امیرانی تبریک گفته است و در سال 57 رئیس ساواک نیز طی نامه ای از امیرانی و مجله خواندنیها بدلیل چاپ مقالات میهن پرستانه و مفید تشکر کرده است.
مشارالیه در کلوپ عصر و باشگاه سوارکاران که وابستگی به دربار داشتند عضویت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 186

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.