صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تبلیغات مضره

تاریخ سند: 8 مرداد 1357


موضوع : تبلیغات مضره


متن سند:

به : ریاست ساواک استان اصفهان از : 35زشماره : 130 ـ 1 ـ 02 ـ 205 ـ 952 در مورخه 30 /4 /2537 مصادف با 15 شعبان به خاطر تولد ولی عصر در ساعت 2100 به اتفاق مادرم در یک مراسم مذهبی در خیابان مشتاق نزدیک به پل خواجو شرکت کردم.
حدود ساعت 2230 شخصی که خود را در منبر حاج سید مرتضوی1 معرفی نمود پس از چند دقیقه قرائت دعا و آیه قرآن که درود بر مجاهدین در راه خدا اظهار نمود که امشب می خواهم علت اختلاف بین دستگاه حکومتی و مردم را بیان نمایم اختلاف از 16 سال پیش ریشه گرفت و نامه حضرت آیت الله العظمی خمینی به امیر اسداللّه اعلم که چقدر متن نامه محرمانه بود و جواب وقیحانه ای که اسداللّه علم2 نخست وزیر وقت به آیت الله دادند و سپس واقعه 15 خردادماه را بیان نمود که، آیت الله را دولت کثیف وقت در قیصریه [قیطریه] زندان نمود، پس از چندی آقا را آزاد و روزنامه های وقت نوشتند که علما با دولت به توافق رسیدند.
آیت الله خمینی در مسجد اعظم قم به منبر رفتند و گفتند دروغ است کدام عالمی با دولت توافق کرده است ؟ آیت الله، آقای مسعودی3 را خواستند که چرا خبر دروغ در روزنامه اطلاعات نوشته ای؟ در جواب گفته دستور بوده که بنویسم.
فورا آیت الله را در ترکیه تبعید نمودند، مدت 2 سال در ترکیه بوده و سپس با فشار علما به دستگاه دولتی به نجف اشرف انتقال دادند.
کم کم نارضایتی مردم از دستگاه زیاد و زیادتر شد تا اینکه مردم به پایداری و مقاومت بر علیه دستگاه کثیف ایستادند و خونریزی قم اتفاق افتادـ روزنامه اطلاعات در فلان مورخه نوشته که آیت الله خمینی نتیجه یک دسیسه سیاه و سرخ است و هندی الاصل می باشد.
طلاب قم مقابله کردند و اسلحه ها توسط مزدور دستگاه به روی آنها آتش گشود.
اظهار کرد : درود بر مردم مجاهد درود بر کسانی که در راه خدا کشته می شوند و سپس چهلم گرفتن تبریزی ها به خاطر قمی ها، همان خطّه ای که دستگاه به آنان می نازد، درود بر مردم غیور با ایمان تبریز که قیام کردند و سپس اظهار چهلم گرفتن جهرم، اصفهان، تهران، قم ـ یزد، کرمان و غیره، درود بر مردم اصفهان که 7 روز بازار را تعطیل کردند، دست از کار کشیدند، درود بر جوانان اصفهانی که مقابله می کنند و از کشتن باکی ندارند.
ما امسال عید نداریم لامپ های سرخی که بر سر درب های ادارات دولتی امشب آویزان است، قطرات خونهای سرخی است که دستگاه حکومتی از تن جوانهای مؤمن و بیگناه مردم ریخته است.
آقایان، دستگاه آنقدر که از خونریزیهای اخیر خوشنود گشت، باور کنید از آمدن اربابش کارتر به ایران خوشحال نمی گشت، نتیجتا چون دیدند برای هر چهلم خونریزی می شود، آیت الله فرمودند که دیگر چهلم نگیرند؛ و گفت: امشب می خواهم آراء عمومی بگیریم و با صدای بلند سؤال کرد : آیا شما با زن ها و مردانی که در این اجتماع جمع شده ای [شده اید] به اعمال و رفتار این دستگاه حکومتی موافقید؟؛ و پس از چند شعار از مردم خواست که عقیده های خود را زن و مرد با صدای بلند بیان کنند.
تعدادی از بین جمعیت شعار می دادند که فلان و فلان و در ساعت یک بامداد با شعار درود بر خمینی، مرگ بر ...
خاتمه پذیرفت.
جمعیت شرکت کننده زن و مرد حدود 2500 نفر و حدود 60 تا 70 ضبط در مجلس به چشم می خورد که نوار می گرفتند و صدا را پر می کردند.
صدا با بلندگو تقویت می شد و شاید تا شعاع یک کیلومتری می رسد.
ارزیابی خبر صحت دارد.
ملاحظات: مراتب به منظور هر گونه اقدام بایسته به عرض می رسد.
امنیت داخلی، نوشته شود این شخص دستگیر شده است و در تحقیقات مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
11 /5 [تقــوی ] بخش ـ 11 /5 11 /5 /37 آقای اتابکی

توضیحات سند:

1ـ حجت الاسلام سید یحیی مرتضوی در سال 1322 ه.
ش در خمینی شهر اصفهان متولد شد.
وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد اساتیدی نظیر سید ناصر مهدوی، شیخ حیدرعلی صلواتی، فاضل کوهانی، شیخ مرتضی مقتدایی و شیخ احمد فیاض به تحصیل علوم دینیه پرداخت و در سال 1342 به نجف اشرف عزیمت و نزد آیت الله شهید محمدباقر صدر، سیدمحمد روحانی، سیدعبداللّه شیرازی، دکتر محمد صادقی و حضرت امام(ره) تلمذ کرد.
در سال 1347 به ایران برگشت و در درس آیت الله حاج آقا حسین خادمی و میرسیدعلی بهبهانی حاضر گردید.
وی با شروع نهضت حضرت امام(ره) در سال 1341 شروع به فعالیت نمود و در عید نوروز 1342 اقدام به انتشار اعلامیه و چاپ کارت پستال از حضرت امام(ره) نمود.
در سال 1342 دو بار توسط ساواک دستگیر و سپس آزاد شد.
در سالهای 49 و 57 نیز به علت فعالیتهای انقلابی مدتی بازداشت گردید.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سازمان تبلیغات اسلامی و سپس در قوه قضائیه مشغول خدمت بوده است.
1ـ در متن سند محرمانه تایپ شده است.
2ـ امیر اسداللّه علم پسر محمد ابراهیم خان شوکت الملک، خان منطقه قائنات و بیرجند.
در سال 1298 ه.
ش در بیرجند زاده شد.
تحصیلاتش را تا اخذ دیپلم کشاورزی در بیرجند و کرج ادامه داد.
اما از ادامه تحصیلات عالی باز ماند.
او که خاندانش به دلیل حکمرانی در مناطق مرزی مجاور سرحد هندوستان با سرویس های اطلاعاتی امپراطوری استعمارگر انگلستان روابط تنگاتنگی داشتند در سال 1318 با دختر یکی دیگر از خانواده اشرافی وابسته به بریتانیا یعنی ابراهیم خان قوام الملک شیرازی ازدواج کرد.
این خاستگاه خانوادگی و آن ازدواج در پیشرفت های بعدی علم جوان که در دهه 20 به جای پدر، امیر قائنات و مرتبط با انگلیسی ها شده بود تأثیر بسزایی داشت.
علم در سن 26 سالگی فرماندار کل بلوچستان شد و در کابینه دوم محمد ساعد مراغه ای (آبان 1327 ـ فروردین 1329) وزیر کشاورزی و در کابینه سپهبد رزم آراء (تیر تا اسفند 1329) وزیر کار بود.
در دوران ملی شدن نفت و سرنگونی دولت مصدق به دربار پهلوی وفادار ماند و از این پس تا پایان عمر از جمله مشاوران نزدیک شاه باقی ماند.
اسداللّه علم در تمامی این سالها خود را«غلام خانه زاد» دربار می دانست.
در سال 1341 شاه پس از جلب اعتماد دولت امریکا علی امینی را از نخست وزیری برکنار و فرد مورد اعتماد خود یعنی اسداللّه علم را که خود از بزرگترین ملاکان و فئودالهای کشور به شمار می رفت مأمور اجرای طرح اصلاحات ارضی کرد و به نخست وزیری گمارد.
در دوران صدارت علم قیام خونین 15 خرداد به رهبری امام خمینی (ره) روی داد و علم در سرکوبی این قیام و کشتار مردم مسلمان نقش مستقیمی داشت.
در سال 1343 علم تصدی ریاست دانشگاه پهلوی (شیراز) را بر عهده گرفت.
امّا در سال 1344 به مقام وزارت دربار منصوب و تا سال 1356 و اندکی قبل از مرگ خود (25 فروردین ماه 1357) در همین سمت باقی ماند.
در طول تمام این سالها علم یکی از محرمترین نزدیکان و شاهدان شاه به شمار می رفت و بسیاری معتقدند مرگ نابهنگام و فقدان او در سردرگمی و انفعال و روان پریشی شاه در جریان انقلاب تأثیر بسزایی داشت.
کتاب خاطرات علم که گزیده ای از آن 15 سال پس از در گذشت او ابتدا در خارج و سپس در داخل کشور انتشار یافت.
ضمن آنکه گویای بسیاری از واقعیات پشت پرده دربار پهلوی در دهه های 40 و 50 به شمار می رود نقش این مهم رجل متنفذ و نیرومند عصر پهلوی را بازگو می کند.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی.
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
ص 54 ـ 35 و شکست شاهانه.
ماروین زونیس.
ترجمه عباس مخبر 3ـ سناتور عباس مسعودی موسس و مدیر روزنامه اطلاعات در سال 1280 ش در تهران متولد گردید.
تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در تهران در مدرسه دارالفنون پایان داد و سپس وارد کارهای مطبوعاتی و خبرنگاری گردید و در عین حال تحصیلات خود را در خارج از محیط مدرسه ادامه داد و به تکمیل زبان خارجه و فرا گرفتن رشته های عالی اشتغال ورزید.
زندگی سیاسی وی از اوایل سال 1300 آغاز شد.
در این سال وی مرکز اطلاعات را دایر نمود و تا سه سال این موسسه دایر بود و اخبار داخله و خبرهای خبر گزاری های خارجی که که به وسیله مخبرین خود کسب می کرد در اختیار نشریه و مجلدات پایتخت می گذاشت.
چندی بعد تصمیم گرفت برای اولین بار روزنامه یومیه عصر را منتشر سازد و در تیرماه 1305 امتیاز روزنامه اطلاعات به نام وی صادر شد و مرکز اطلاعات به روزنامه اطلاعات تبدیل شد و از آن سال تاکنون هر روز عصر روزنامه اطلاعات مرتبا چاپ و نشر می یابد.
فعالیتهای پارلمانی وی از سال 1314 ش شروع شد و او در آن سال به وکالت دوره دهم مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه تهران راه یافت.
شش دوره متوالی (تا پایان دوره پانزدهم) در آن سمت باقی ماند در سال 1328 که انتخابات مجلس سنا برای اولین بار در تهران برگزار شد، با سمت سناتوری تهران به این مجلس راه یافت و در دوره دوم سنا هم این سمت را داشت.
مسعودی عضو جمعیت فراماسونری، لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل کلوپ روتاری و عضو کلوپ تهران بود.
وی سرانجام در سال 1353 در سن 73 سالگی به علت سکته فوت کرد.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 584


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.