همچنانکه در جلد یک این مجموعه آمد، پس از غیرقانونی شدن حزب توده، از سالهای ۱۳۲۵ به بعد تعدادی از اعضاء و عناصر حزب توده از ایران گریخته و به تدریج تا سالهای ۱۳۳۵ اکثریت اعضاء و کادر کمیته مرکزی حزب در سرزمینهای بیگانه سکنا گزیدند و متعاقبا بنا به خواست روسها به از سرگیری فعالیتهای خود پرداخته و با تشکیل پلنوم چهارم در مسکو به سر و سامان بخشیدن به برنامههای حزبی اقدام نموده و پس از مدتی مجددا به خواست روسها به آلمان شرقی گسیل شده و فعالیتهای گستردهای را آغاز کرده و به تأسیس شعبات حزبی اقدام و شعبهای نیز تحت عنوان «شعبه غرب» تأسیس نمودند.
در ابتدا «شعبه غرب تحت نظر کامبخش اداره میشد و او با استفاده از پایگاه خود در لایپزیک و برلن، مواظب وضع سازمان حزب در غرب تا آمریکا بود، و مسئله مبارزه و بقاء افراد تودهای را با گروههای مقیم غرب سر و صورت میداد.»[1]
قبل از تأسیس «شعبه غرب» در لایپزیک «کار غرب با رهبری هیئت اجرائیه از داخل ایران اداره میشد.»[2] در این دوران سازمان حزب در اروپای غربی توسط اسکندری اداره میشد و خود او یک حوزه حزبی را در پاریس اداره میکرد و عدهای را دور خودش جمع کرده بود.»[3] پس از شکست جنبش «ملی کردن نفت» و انهدام سازمان حزب در ایران عدهای به غرب آمده و هسته اولیه فعالیت مجدد حزب در غرب را بنا نهادند، در دوران اخیر شعبه غرب ابتدا تحت نظر کیانوری بود. پس از برهم خوردن هیئت اجرائیه و تشکیل بوروی موقت، رهبری «شعبه غرب» به کامبخش سپرده شد.»[4]
«در این مقطع در کار «شعبه غرب» که تحت مسئولیت کامبخش بود دو نفر معاونت میکرد. کیانوری در برلین، که مسئله عبور دادن میهمانان ایرانی را از کشورهای غربی به برلین شرقی و لایپزیک نظارت میکرد و بعلاوه مسئول یک حوزه به اصطلاح «کارگری» مرکب از چند نفر تودهای ساکن برلین غربی نیز بود،[5] و منوچهر بهزادی در لایپزیک که مامور پاسخگوئی به برنامههای ارسالی از جانب غرب و نیز مأمور مدیریت مجله نوبنیاد «پیکار» ارگان «شعبه غرب» بود».[6]
در یکی از گزارشات ساواک که متعاقب این تحولات تهیه گردیده است آمده :
طبق اطلاعات ....... از طرف کمیته مرکزی حزب توده مقیم آلمان شرقی، دکتر کیانوری مسئول تشکیلات حزبی ایرانیان اروپاست و به طور وسیعی در بین دانشجویان ایرانی تبلیغات مینمایند و در کشورهای اروپایی مانند : فرانسه، اطریش و آلمان غربی از تودهایهای فراری، کمیتهای مربوط به آن کشور تشکیل دادهاند و در بین دانشجویان فعالیت مینمایند».[7]
پس از مرگ کامبخش و ورود کیانوری به هیئت دبیران دو نفره، شعبه ایران و غرب به یک شعبه تبدیل شد و مرکز آن به برلین منتقل گردید.[8]
کیانوری خود در اینباره چنین توضیح میدهد:
بدین ترتیب کل وظائف تشکیلاتی حزب یعنی سازماندهی حزب در ایران و کشورهای غربی و کشورهای سوسیالیستی در شعبهای به نام «شعبه تشکیلات کل» متمرکز گردید و به من پیشنهاد شد که به علت تجربه کار تشکیلاتی مسئولیت این شعبه کل را بپذیرم. من با تجربهای که از حسین یزدی داشتم، مطمئن بودم که ساواک برای نفوذ در دبیرخانه مرکزی حزب تنها به او اکتفا نکرده و قطعا عوامل نفوذی دیگری نیز دارد و به برخی از اطرافیان اسکندری مشکوک بودم، و بعلاوه میدانستم که ایرج معمولا در دیدارهای خصوصی با دوستانش، بخصوص اگر کمی مشروب خورده باشد، از پرچانگی دریغ نمیکند. لذا معتقد بودم که که هر اطلاعی که اسکندری بداند ساواک نیز از آن مطلع میشود. بنابراین پیشنهاد کردم به شرطی این مسئولیت را میپذیرم که اولاً، محل کار شعبه تشکیلات بکلی از لایپزیک و دبیرخانه حزب جدا شود و در محلی دور از لایپزیک مستقر شود و کارکنان شعبه تشکیلات مجبور نباشند در لایپزیک زندگی کنند، ثانیاً، من در انتخاب همکاران خود کاملاً آزاد باشم و آنها را به هیئت اجرائیه پیشنهاد کنم........ توصیه رفقای شوروی و آلمانی نیز به من این بود که از افرادی که در دبیرخانه حزب در لایپزیک کار میکنند، غیر از منوچهر بهزادی هیچ کدام را برای همکاری انتخاب نکنم... (لذا) من سه نفر را به عنوان همکار انتخاب کردم.[9] منوچهر بهزادی، انوشیروان ابراهیمی و کاظم ندیم به عنوان کادر فنی.[10]
در طول این دوره «کار غرب و اسامی افراد از همه مخفی بود و اعضاء ساده رهبری اعم از هیئت اجرائیه و کمیته مرکزی جز از راه گزارشهای هر چند یکبار که فاقد تشریح جزئیات بود از آن خبر دیگری نداشتند و سریّت این کار در دوران تسلط کیانوری به مراتب بیشتر شد.
در دوران کیانوری «شعبه غرب» تمام مساعی خود را مصرف کرد تا اولاً افراد بیشتری به خود جلب کند، ثانیاً تمام مساعی «شعبه غرب» را در خدمت «شعبه ایران» قرار دهد.... ولی با این حال، این سالها، سالهایی بود که شعبه غرب عمدهترین اعضاء و سازمانهای خود را از دست داده و عده کمی، شاید قریب سی نفر، بیشتر برایش عضو نمانده بود».[11]
از دیگر سو، متعاقب آغاز فعالیتهای حزب توده در خارج از کشور، ساواک نیز با اعزام تعدادی از عوامل و پرسنل خود به کشورهای خارجی و نیز با به کارگیری بعضی از عوامل درون حزب اقدام به کنترل فعالیتهای عناصر حزب توده در خارج از کشور نمود.
برابر اسناد، اقدامات مراقبتی رژیم شاه در خارج از کشور، ابتدا از آلمان غربی شروع شده و سابقه آغاز این فعالیتها به قبل از تأسیس ساواک باز میگردد و وابستههای نظامی ایران که از سوی وزارت جنگ وقت به مأموریتهای خارجی اعزام میگردیدند این مأموریت را نیز دنبال مینمودند. در اوان شکلگیری این امور، وابسته نظامی ایران در آلمان غربی طی نامهای به تاریخ 8 / ۹ / 1334 چنین نوشته است :
به طوری که اطلاع حاصل شد محصلین غیرنظامی تودهای پس از یک دوره سکوت و عدم فعالیت، مجددا به فعالیت پرداخته و در وین تشکیل جلسه میدهند، و قرار است به زودی روزنامه منتشر نمایند.... در این مورد میخواستم عرض کنم که اولاً مسئله محصلین یکی از مسائل بسیار مهم است. در اینجا قریب به ۲۰۰۰ محصل وجود دارد که بعضی از آنها روبراه، بعضی تودهای، بعضی گرسنه و بعضی مشغول آبروریزی هستند و سرپرست محصلین یک نفر است و از طرف وزارت فرهنگ کمکی به او نمیشود.... و یک نفر از عهده سرپرستی و مراقبت واقعی از آنها بر نمیآید... به این ترتیب فکر اعزام سرهنگ ۲ آیرملو برای مراقبت و پیگیری در مسئله محصلین فکر بسیار پسندیدهای است».[12] که در پی آن به «ریاست دایره ویژه رکن دوم ستاد ارتش» ابلاغ میگردد در این خصوص اقدام نماید.[13]
علیهذا به استناد تاریخهای مندرج در اولین گزارشات مکتوب نمایندگان ساواک، این سازمان از سال ۱۳۳۸ رسما کار خود را در این باره در خارج از کشور آغاز مینماید و این فعالیتها ابتدا در آلمان، فرانسه و اطریش آغاز میگردد.
ساواک در سالهای بعد به تدریج بر حجم و ابعاد فعالیتهای خود افزوده و در کشورهای دیگری نیز چون : انگلیس، ایتالیا، آمریکا، سوئیس،... به کنترل فعالیتهای اعضاء و هواداران حزب توده و سایر عناصر چپ و کنفدراسیون که به تحلیل ساواک ساخته و پرداخته حزب توده و سایر عناصر چپ بودهاند اقدام نمود. مهدی خانبابا تهرانی در گفتگوی با حمید شوکت در اینباره میگوید :
در جریان اشغال سفارت ایران در ژنو اسناد ساواک به دست ما افتاد.... (این اسناد نشان میداد) ساواک در خارج از کشور جاسوسی میکرد و بر علیه تمامی فعالین و سازمانهای اپوزیسیون و حتی شهروندان ایرانی فعالیت و اقدام غیر قانونی میکرد... بیشتر اسناد نشان از اقدامات و فعالیتهای جاسوسی و پلیسی برعلیه شهروندان ایرانی بود... ساواک به طور سازمانیافته در اروپا حضور داشت و مأموران آن مرتب گزارشاتی را درباره شهروندان ایرانی ارسال میداشتند که کلیه این گزارشات در دفتری ثبت و ارزیابی میشد. حتی در مورد کسانی که میخواستند با رژیم شاه آشتی کنند نیز گزارشاتی موجود بود».[14]
« اسناد منتشره نشان میدادند احمد ملک مهدوی، دبیر اول هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل در ژنو مسئولیت عملیات ساواک در اروپا را به عهده داشت ... ساواک درباره فعالیتهای ایرانیان مقیم آمریکا نیز جاسوسی میکرد، انتشار و افشای اسناد سری ساواک بیانگر جاسوسی در رابطه با دانشجویان ایرانی در خارج از کشور بود و... نام رفیعزاده، وابسته هیئت نمایندگان ایران در سازمان ملل، به عنوان مردی که در رأس عملیات ساواک در ایالات متحده قرار دارد، برده شد... رفیعزاده بعدها در کتابش به نام «شاهد» به نقش خود در این امور اعتراف کرد. اعتراف خود شاه نیز در مصاحبهاش با شبکه تلویزیونی «سیبیاس» مبنی بر اینکه عوامل اطلاعاتی ایران در ایالات متحده فعال هستند و در رابطه با ایرانیان جاسوسی میکنند، باعث شد تا این موضوع انعکاس گستردهتری یابد.... علاوه بر افشای عملیات ویژه ساواک در کشورهای مختلف اروپائی، اسناد بدست آمده از سفارت ایران در ژنو بیانگر خط مشی و اهداف کلی ساواک در خارج از کشور بود. طبق این اسناد استراتژی اصلی ساواک علیه کنفدراسیون که آشکارا هدف اصلی ساواک قرار داشت،[15] شدت بخشیدن به اختلافات موجود و ایجاد انشعاب در آن بود.»[16]
جالب آنجاست که در همه این دوران، بسیاری از سازمانهای اطلاعاتی اروپائی نیز در کنترل و مراقبت از اتباع ایرانی و اعضاء و هواداران گروهها و سازمانهای مخالف رژیم شاه با ساواک همکاری و مبادلاتی به صورت مستمر انجام میدادند، و از جمله مابین سرویس آلمان و ساواک از ابتدا همکاریهائی برقرار و به صورت مرتب اطلاعاتی مبادله میگردید.[17]
در ترجمه اولین گزارشات BVF [18] که در سال ۱۳۳۸ به ساواک ارسال گردیده آمده است :
«اداره BVF» در اولین مرتبه به مناسبت بازدید شاه و ملکه ایران از آلمان غربی در سال ۱۹۵۵ با تشکیلات محصلین ایرانی در آلمان به اسم «سداما» بطور دقیقتری آشنا شد. تا این موقع برای «BVF» شناسائی کمی در مورد محصلین ایرانی موجود بود که بتوان ثابت نمود که کدامیک به حزب توده وابستگی داشته و یا لااقل نزدیک به آن حزب بودهاند. اکنون طبق اطلاعاتی که موجود است در سالهای 54 / 1953 اداره SEDAMA در بن... و در مونیخ واقع بوده و از رهبران فعال تودهای این تشکیلات اشخاص زیر شناخته شدهاند[19] و BVF در ادامه به معرفی و تشریح وضعیت افراد تودهای در آلمان غربی پرداخته است.
بدین ترتیب با شکلگیری و تقویت فعالیتهای ساواک در خارج از کشور، نمایندگان ساواک با کمک و همراهی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای میزبان و به کارگیری شبکه منابع و نفوذ در درون حزب توده اقدام به کنترل و مراقبت از تحرکات و فعالیتهای عناصر و اعضاء حزب توده نموده و اخبار، گزارشات و جمع بندیهای خود را به طور مستمر به تهران ارسال میکردند.
در گزارش ویژه یکی از نمایندگیهای ساواک در اروپا در آبانماه ۱۳۳۹، راجع به «چگونگی استفاده حزب توده از دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور» آمده است :
«بطور کلی باید گفت که نحوه و چگونگی استفاده کمونیستها از محصلین ایرانی مقیم خارج از کشور بستگی کامل به شرایط و امکانات محلی دارد و معمولا کمونیستها برای رسیدن به منظور و هدف اصلی خود که کشانیدن دانشجویان و جوانان به فعالیتهای ضد ملی میباشد نخست امکانات موجود تبلیغاتی را در نظر میگیرند و آن را با شرایط محلی توافق میدهند، آنوقت نحوه و تاکتیک کار سیاسی بین دانشجویان را تعیین مینمایند. به همین جهت است که صرفنظر از استراتژی واحد آنها که در همه جا یکی است نحوه و یا تاکتیک رسیدن به آن در کشورها و حتی شهرهای مختلف یک مملکت تغییر میکند. کمونیستها برای اجرای مقاصد سیاسی خود فعالین مطمئن و قابل اعتمادی را که دارند روانه محل مورد نظر میکنند و به آنها برای اتخاذ تاکتیک تا آنجا که مغایرتی با استراتژی جهانی کمونیزم نداشته باشد آزادی عمل میدهند و این فعالین با دیرکتیوهائیکه[20] از مسئولین خود دریافت میدارند برنامه خود را به مورد اجرا میگذارند. مکانیزم فعالیت این افراد در شرایط کار مخفی و علنی حزب کاملاً متفاوت است ولی شیوه و متد آنها تقریباً یکی است. برای روشن شدن مسئله باید گفت که اکنون در کلیه ممالک اروپای غربی که دانشجویان ایرانی وجود دارند برنامه فعالیت کمونیستها... و تاکتیک حزب توده در کشاندن دانشجویان به فعالیتهای کمونیستی به شرح زیر است :
در قسمتی از گزارش «سری» دیگری که در تاریخ 13 / ۸ / 41 تهیه گردیده، در خصوص فعالیتهای آن مقطع حزب توده آمده است :
«کمیته مرکزی کلیه افراد حزبی مقیم خارج از کشور را در یک سازمان واحد متشکل ساخته و با دادن مأموریت و مسئولیتی برای هر یک از آنها در کشورهای اروپایی و آمریکایی، به فعالیت و تبلیغات مضره در بین سایر ایرانیان میپردازد... کمیته مرکزی حزب توده تمام هم خود را به تبلیغات و فعالیت بین دانشجویان ایرانی مصروف داشته و با عناوین مختلف ضمن نفوذ در سازمانها و انجمنهای دانشجویی، میکوشد رهبری باطنی سازمانهای مختلف را به تدریج در دست گرفته و با در اختیار داشتن عناصر ورزیده و تعلیم یافته حزبی در کشورهای اروپای غربی، مخصوصاً جوانانی را که از نظر اخلاقی و تحصیلات ممتاز هستند به اطراف حزب جلب نماید و با توجه به یک سابقه تاریخی، هدف نهایی کمیته مرکزی حزب منحله توده استفاده از وجود این قبیل دانشجویان به عنوان کادرهای روشنفکر و ورزیده جهت ادامه مبارزه آینده حزب در داخل کشور میباشد.[22] و در دو گزارش دیگر به ترتیب مربوط به سال ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ آمده است : |
«حزب توده در خارج از کشور برای اجرای مقاصد خود کما کان دو هدف را تعقیب میکند :
«بدنبال انتشار قطعنامه یازدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب منحله توده عدهای از افراد این حزب در اروپای غربی استعفا و از عضویت در حزب کنارهگیری نمودهاند. افراد مذکور معتقدند که کادر رهبری حزب توده در شرایط کنونی نمیتواند رهبر یک حزب تودهای که در ایران فعالیت مینماید باشد، زیرا آنها به خاطر اقامت مدیدشان در کشورهای خارجی از ملت جدا شده و دیگر نمیتوانند مدافع حقوق ملت خود باشند.»[24]
بهر حال با گسترش فعالیتهای ساواک و وارد آوردن ضرباتی به حزب توده، حزب نیز ضمن اتخاذ تدابیری جهت خنثیسازی و جلوگیری از نفوذ و دسترسی ساواک به اطلاعات و اقدامات درونی حزب، تغییر و تحولاتی در شیوهها و روشهای فعالیت خود اعمال نموده و به اعضاء و هواداران خود اعلام میکرد. در اطلاعیه هیئت دبیران کمیته مرکزی حزب توده که در تاریخ 14 / ۵ / 49 از رادیو پیک منتشر گردیده در اینباره آمده است :
«سازمان امنیت برای جلوگیری از اعتلای جنبش ملی و دمکراتیک کشور ما از هیچوسیله تحریکآمیزی علیه سازمانهای حزب توده ایران و مسئولین آن روگردان نیست. تدابیری که از طرف رهبری حزب در مورد عدم تمرکز سازمانی اتخاذ شده، طی چند سال اخیر کار تخریبی سازمان امنیت را تا حدود زیادی خنثی نموده است، ولی این ایمنی نسبی نباید ما را خام کند و خوشبینی خارج ازاندازهای به وجود آورد. بعکس باید به هوشیاری انقلابی افزوده و بر پایه تجربیات مثبت گذشته اصول عدم تمرکز سازمانی را هر چه بیشتر و دقیقتر بکار بست و شرایط پنهانکاری را بیش از پیش محکم ساخت. تا هنگامی که شرایط لازم آماده نشده و رهبری حزب اجتماع مسئولین یا افراد را در اتخاذ تصمیمات مشترک واجب نشمرده است باید جداً از این قبیل اجتماعات وسیع پرهیز نمود. تجربیات گذشته به وضوح نشان میدهد که در موارد بسیاری بیانضباطیها و تخلفات افراد حزبی از اصول صحیح پنهانکاری وسیله جلب توجه پلیس و گرفتاریها و نابسامانیهای بیشمار شده است.
وظیفه مسئولین واحدها و سازمانهاست که افراد تحت مسئولیت خود را از افتادن در دام احساسات و انقلابیگریهای کاذب و از اقدامات چپ روانه، ماجراجویانه و تحریکآمیز بر حذر دارند و آنها را براساس اصول سازمانی ما یعنی عدم تمرکز، تلفیق کار مخفی و علنی، ترجیح کیفیت برکمیت و رعایت قواعد سازماندهی مخفی متشکل ساخته، برای مبارزه بردبارانه پیگیر و با انضباط در راه تحقق شعارهای واقعبینانه حزب هر چه بیشتر مجهز سازند.»[25]
البته ساواک در روند پیگیری اهداف و برنامههای خود غیر از بهرهمندی از همکاری سرویسهای اطلاعاتی در کشورهای خارجی، از هدایتها و برنامهریزی مستشارهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس در داخل کشور نیز کاملاً بهره میگرفته و دقیقاً در مسیر طراحی شده از جانب آنان حرکت میکرده است. در ترجمه گزارش سری یکی از این مستشاریها که در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۶۳ تحت عنوان «عملیات برای ابراز ندامت توده ایها» برای تیمسار فردوست ارسال شده آمده است :
«اقامت رهبران پیشین حزب منحله توده در کشورهای بلوک شوروی همواره خطری برای امنیت داخلی ایران ایجاد مینماید. این اشخاص فقط حملات تبلیغاتی نسبت به ایران انجام نمیدهند بلکه وسیلهای هستند که از طریق شوروی، کمونیستهای ایرانی را تحت نفوذ قرار داده و رهبری میکنند و در صورتیکه سوانحی در ایران روی دهد ممکن است بعضی از همین افراد در کشور ظاهر شده و ایجاد خطر و اغتشاش نمایند. بنابراین مصلحت این است که حتیالمقدور این نیروی خارجی حزب توده را تضعیف نموده و از بین برد و بهترین راه برای نیل به این مقصود این است که افراد آنان را وادار نمود اعراض کرده و ابراز ندامت نمایند و آن را در جراید منتشر نمود تا اینکه تشکیلات آنها ضعیف شود.
از افراد تودهای که از کشورهای شرقی خارج شدهاند چنین استنباط میشود که سایر افراد تودهای که هنوز در آن کشورها هستند راضی و خشنود نبوده و مایل هستند به کشور ایران مراجعت نمایند».
در ادامه این گزارش آمده است :
«پیشنهاد زیر به پیشگاه اعلیحضرت معروض گردیده و با تیمسار سرلشکر پاکروان مذاکره شده و مورد موافقت قرار گرفته است که :
الف) ساواک و دفتر مستشاری به معیت یکدیگر صورتی از افراد تودهای که اکنون در کشورهای بلوک شوروی اقامت دارند و خارج شدن آنها از آنجا طرف توجه بوده و تصور میرود که قابل انتباه نیز هستند تهیه خواهند نمود.
ب) از پیشگاه شاهنشاه استدعا خواهد شد برای این اشخاص فرمان عفو صادر نموده و وعده رجوع کار به آنها داده شود و اجازه داده شد به ایران مراجعت نمایند، مشروط بر اینکه انتباه و پشیمانی خود را از عضویت حزب توده در جراید انتشار داده و حاضر شوند مشترک از آنها تحقیقاتی از فعالیت حزب توده به عمل آید.[26]
جالب آنجاست که هزینههای اجرای این نوع طرحها نیز تماماً از سوی دفاتر مستشاری پرداخت میشده است. به ادامه سند مذکور در اینباره توجه نمایید:
«دفتر مستشاری برای هر یک از اعضای حزب توده که آماده برای ابراز ندامت گردید مبلغ ۲۵۰۰ دلار خواهد پرداخت. از این مبلغ دو هزار دلار به عنوان کمک به فرد تودهای که نادم گردیده، داده میشود تا به زندگانی نوینش در ایران سر و صورتی دهد و مبلغ پانصد دلار نیز به کارمندان ساواک که مستقیماً در فراهم ساختن وسائل انتباه آن دست داشته پرداخت خواهد شد.»[27]
در طرح دیگری تحت عنوان «محو کامل بقایای حزب توده در خارج از کشور» پس از ذکر مقدمهای در خصوص فعالیتهای حزب توده آمده است که «عواملی که باعث ایجاد توسعه فعالیتهای کمونیستی میگردند بایستی معدوم گردند و سپس به ارائه طرحی بشرح زیر پرداخته شده است :
«۱- چون در حال حاضر کادر رهبری حزب توده در خارج از کشور بوده و با استفاده از کلیه امکانات که برای خود در اغلب کشورها بدست آورده سعی مینمایند که به هر ترتیبی شده در طبقه دانشجو و روشنفکری که در خارج از کشور به تحصیل اشتغال دارند رسوخ نموده و چون قطعاً این عده پس از بازگشت به ایران دارای مشاغلی در شئون مختلف اجتماعی خواهند بود، به این ترتیب به تدریج خواهند توانست قسمتهایی از امور کشور را در دست گیرند. برای بیاثر گذراندن این اقدامات لازم است که کادرهای سیاسی سفارتخانههای شاهنشاهی و سرپرستیها در اختیار ساواک بوده و در شهرهایی که تعداد دانشجویان ایرانی زیاد است شعبههایی از طرف سرپرستی تأسیس گردد.
۲- ایجاد کار برای دانشجویانی که پس از فراغت از تحصیل به کشور باز میگردند.
٣- تقویت فرستندههای رادیو ایران و توسعه فعالیتهای اداره انتشارات و رادیو
۴- ایجاد پارازیت در فرستندههایی که خود را به نامهای «صدای ملی» ، «صدای آزاد ایران» و «پیک ایران» مینامند.
۵- تماس با مقامات خارجی جهت انعکاس پیشرفتهای علمی، صنعتی و اقتصادی ایران از طریق جراید، رادیو و تلویزیونهای آنها
۶- در حال حاضر قسمت عمده مخارج حزب توده به وسیله دولت شوروی و اعاناتی که از طرف احزاب کمونیستی جهان به حزب توده میشود تأمین میگردد. مقدار کمکی که دولت شوروی در سال ۱۹۶۱ برای کمک به حزب توده گرفته بود بالغ به سیصد هزار روبل بوده، علیهذا چنانچه بتوان از طریق دیپلماتیک دولت مزبور را متقاعد نمایند که از کمک به حزب توده خودداری نماید بسیار مفید خواهد بود.
۷- ایجاد جنگ اعصاب در بین افراد متواری حزب توده
۸- تحبیب و تشویق و تطمیع افراد حزبی و کسانی که پس از سالها فعالیت به نفع حزب توده و درک حقایق از گذشته خود نادم شدهاند.
9- از افراد سرشناسی که تا کنون از حزب توده برگشته و در حال حاضر میتوانند در اختیار دستگاه باشند خواسته شود تا ضمن نوشتن مقالات و شرح آنچه که بر آنان گذشته است سایر افراد حزبی را در جریان وضع حزب توده بگذارند.»[28]
به هر حال محصول اقدامات و پیگیریهای ساواک و کسب همکاری سایر سرویسها در طول این سالها بر صدها جلد پرونده و هزاران برگ سند بالغ گردیده است که هماکنون در مرکز اسناد وزارت اطلاعات نگاهداری میگردند. متأسفانه شیوه دستهبندی اسناد و گزارشات که احتمالاً با نگرش عملیاتی در ساواک تفکیک، تنظیم و بایگانی شدهاند امکان یک مطالعه و بررسی مناسب را فراهم نمینمود. لذا لازم مینمود که جهت تهیه و تنظیم این مجموعه ابتدائاً اسناد و گزارشات مربوط انتخاب و متعاقباً در خصوص تفکیک و موضوع بندیهای جدید اسناد اقدام نمود و نیز اسناد را به ترتیب زمانی وقوع حوادث و اتفاقات تنظیم نمود تا اخبار و گزارشات رخدادهای پراکنده، خط و ربط منطقی به دست دهد و کار مطالعه برای خواننده سهل گردد که به همین نحو اقدام گردید. علیهذا همچنانکه فعالیتهای حزب و اعضاء و عناصر وابسته در طول سالهای مورد مطالعه دچار فراز و نشیبهای متعددی بوده است، سازمان و اقدامات ساواک نیز در طول این سالها دچار تحولات و نوسانات مختلفی بوده که در برنامهها و فعالیتهای آن تأثیرگذارده است. در مقاطعی اقدامات به قوت پیگیری و در مقاطعی با ضعف دنبال میشده، در مواردی پیگیریها با برنامه انجام میگرفته و در بعضی هیچ محاسبه و برنامهریزی در پی نبوده است..... و در نتیجه اخبار و گزارشات بعضا منقطع و تحلیلها و جمعبندیها در مواردی نادرست ارزیابی شدهاند.
از این رو جهت تشریح و گویاسازی هر چه بهتر اسناد تلاش شد هر چه بیشتر از منابع دیگر نیز بهرهبرداری گردد تا تصویر روشنتری از بعضی از مقاطع و فعالیتهای حزب توده بدست آید، گرچه کتب و منابعی نیز که به درستی و تفصیل به شرح فعالیتهای حزب در خارج از کشور پرداخته باشند چندان نیست و مطالب مطروحه در آنان نیز دچار نقصان است و نیز بعضا حاوی نظریات و دیدگاههای شخصی، و خصوصاً در تعیین مقاطع دقیق تاریخی حوادث و اتفاقات دچار اشتباه. بهر تقدیر امیدواریم مطالعه دقیق و تعمیق در این اسناد، اسرار و ابعاد متعددی از فعالیتهای چند ده ساله حزب توده و طرحها و اقدامات ساواک در خارج از کشور در اینباره را تبیین نماید و انگیزه تحقیق در ابعاد دیگری را برای محققین فراهم نماید.
در این مجلد ابتدا به مطالعه اسناد و گزارشات مربوط به طرحها و برنامهها، نظریات و تحلیلها و هماهنگی و همکاریهای داخلی و خارجی و دیگر اقدامات و فعالیتهای ساواک در خصوص حزب توده میپردازیم و در پی آن به شرح و بررسی اسناد مربوط به فعالیتهای حزب توده در کشورهای فرانسه، انگلیس، ایتالیا، آمریکا و سایر کشورهای اروپائی و اسکاندیناوی خواهیم پرداخت
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
[1] . کژراهه - خاطراتی از تاریخ حزب توده - احسان طبری - ص ۲۱۳، ۲۱۹
[2] . پیشین - ص ۲۲۰
[3] . خاطرات نورالدین کیانوری - موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه - ص ۳۸۰
[4] . کژراهه - خاطراتی از تاریخ حزب توده - احسان طبری - ص ۲۲۰ - ۲۲۱
[5] . پیشین - ص ۲۳۱
[6] . پیشین - ص ۲۲۱
[7] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۱
[8] . کژراهه - خاطراتی از تاریخ حزب توده - احسان طبری - ص ۲۱۳
[9]. شعبه تشکیلات، به مسئولیت کیانوری، مرکب از بخش ایران به مسئولیت خود کیانوری، بخش کار در غرب به مسئولیت منوچهر بهزادی و بخش کشورهای اطراف ایران به مسئولیت انوشیروان ابراهیمی بود.
[10] . خاطرات نورالدین کیانوری - موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه - ص ۴۲۱ الی ۴۷۳
[11] . کژ راهه - خاطراتی از تاریخ حزب توده - احسان طبری - ص ۲۱۳ الی ۲۲۳
[12] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۲
[13] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۳
[14] . نگاهی از درون به جنبش چپ ایران - حمید شوکت - جلد ۲ - ص - ۲۶۶ و ۲۶۷
[15] . در تائید این نظریه به یکی از گزارشات ساواک در اینباره توجه فرمائید : «کنفدراسیون جهانی محصلین ایرانی در خارج از کشور که قلب پر طپش آن در آلمان و اعضایش در آمریکا، فرانسه، ایتالیا، انگلیس و غیره در جنبش و حرکت هستند در حال حاضر مهمترین سازمان مخالف شناخته شده و فعال است و در واقع در حال حاضر به تنها سازمان بزرگ سر تاسری که در خارج از کشور علیه رژیم ایران فعالیتهای مداوم میکنند تبدیل شده است. اکنون تمام مخالفان از تودهای چینی، کمونیستهای جور واجور، جبهه ملیها، سوسیالیستها و آنارشیستها و مغرضین و مخالفین ... در زیر چتر کنفدراسیون جمع شدهاند و از این طریق فعالیت میکنند... بهر حال این پدیده بزرگ و خطرناک تدریج بزرگتر و خطرناکتر میشود و باید با آن مبارزه شدید کرد. مبارزهای که صبر و حوصله و دقت و کاردانی میخواهد و با بررسیهایی که شده ضعیفترین محل رخنه به بدنه کنفدراسیون انجمن دانشجویی انگلستان است» (ضمیمه شماره ۴)
[16] . کنفدراسیون - تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور - افشین متین - ص ۳۸۴ الی ۳۸۶)
[17] . جهت بررسی ضمیمه شماره ۵ را ملاحظه فرمائید.
[18] . Bunes amt fur Ver FasSungsschutz، به معنی «سازمان حفاظت از قانون اساسی آلمان فدرال» میباشد، که بعنوان یک سازمان اطلاعاتی مخفی، بخشی از زیر مجموعه وزارت کشور آلمان محسوب میگردد. وظیفه این سازمان به اصطلاح حفاظت از قانون اساسی، جمع آوری و ارزیابی اطلاعات، کنترل گروههای افراطی چپ و راست، کنترل اقدامات و فعالیتهای تهدیدآمیز اتباع بیگانه، اقدامات ضد جاسوسی و ارتباط و همکاری با سازمانهای اطلاعاتی خارجی میباشد.
[19] . اسناد ساواک ۔ مندرج در صفحه ۹ و ۱۰ جلد ۱ همین مجموعه
[20] . هدایت و راهنمائی
[21] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۶
[22] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۷
[23] . سناد ساواک - ضمیمه شماره ۸
[24] . پیشین
[25] . گزارش ساواک - ضمیمه شماره ۹
[26] . سند ساواک - ضمیمه شماره ۱۰
[27] . پیشین
[28] . اسناد ساواک به ضمیمه شماره ۱۱