مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 20

 روز بیست و پنجم آذرماه . پانزدهم ماه محرم

اعلام وضعیت شهر مشهد توسط ساواک در ساعات ابتدایی شب بیست و چهارم آذرماه، نویدبخش پایانِ عمر رژیم شاهنشاهی بود:

«1. ساعت 1815 روز جاری اطلاع رسید حدود دویست نفر چماق به دست اخلالگر از چهارراه لشگر به طرف فروشگاه لشگر در حرکت می‌‌باشند. مراتب به فرمانداری نظامی اعلام، گیرنده تلفنگرام استوار برادران گفت خواهش می‌‌کنم این اطلاعیه را به ما ندهید همین الان اخلالگران فروشگاه لشگر را آتش می‌‌زنند ولی فرماندار نظامی اقدامی نمی‌نماید.

2. چگونگی از سرهنگ فکور بیات رئیس ضداطلاعات لشگر استفسار، جواب داد افسران و درجه‌داران لشگر در وضع خوبی نیستند و بی‌اندازه از این وضع ناراحتند و غیرقابل کنترل می‌‌باشند، اگر فکری در این مورد نشود وضع بدتر خواهد شد.

3. برابر اعلام 1585 اکثر افسران و درجه ‌داران علناً در بی‌سیمهای فرماندار نظامی به تیمسار جعفری فحش می‌‌دهند و از وی ناراضی هستند.

4. برابر اعلام همین منبع، آقای شجاعی سرپرست آتش ‌نشانی مشهد از سیدمحمدعلی شیرازی سئوال کرد فروشگاه لشگر آتش‌گرفته اجازه می‌‌فرمائید بروم یا خیر. نامبرده جواب داد بگذارید از آقا اجازه بگیرم.

5. انتظامات عبور و مرور را مخالفین به عهده داشته جلوی ماشینها را گرفته چنانچه اسم رمزی که خودشان تعیین کرده‌اند نداند ماشین را آتش و سرنشین را مضروب می‌‌نمایند.»[1]

این وضعیت که در صبح روز بیست و پنجم نیز ادامه یافت، به گونه‌ای بود که انگار شهر مشهد به طور مطلق در اختیار نیروهای مذهبی و انقلابی است:

«شهر در حال حاضر در دست عده‌ای اخلالگر و آشوب‌طلب است و شهربانی و ژاندارمری فقط از ساختمانهای خود حفاظت می‌‌کنند بنابراین آشوب‌طلبان هرگونه اقدامی که دلشان خواست انجام می‌‌دهند.»[2]

موارد دیگری که بیانگر این وضعیت می‌‌باشد، به شرح زیر به ثبت رسیده است:

«1 . از صبح روز 25 /9 /57 اخلالگران چماق به دست در چهارراه‌های مرکزی شهر مشهد و همچنین جلو فروشگاه اتکا لشگر مستقر و در هر چهارراه حدود بیست نفر جوان عبور[و] مرور را کنترل می‌‌نمایند و شماره‌هائی در دست دارند و اتومبیل‌هائی که قصد عبور از آن محل دارند[را] متوقف و در صورت امتناع از فرمان اخلالگران و یا مطابقت با شماره‌ای که در دست دارند مبادرت به کتک کاری و خرد کردن اتومبیل می‌‌نمایند.

2 . از صبح روز جاری عده زیادی از مردم از بیمارستان شاهرضا دیدن نموده و جای پای پوتین سربازان، شکستن شیشه و جای گلوله‌ها را به مردم نشان و شایع کرده‌اند که شش نفر از پزشکان به قتل رسیده است در صورتی که کسی فوت نکرده است.

3 . اخلالگران هر کسی را مجروح و مضروب می‌‌نمایند به بیمارستان شاهرضا برده و در صورت فوت زیر شکنجه به بیرون شهر برده و در محلی پنهان می‌‌نمایند و شایع است چهار نفر از مأمورین ساواک و نظامی مجروح در بیمارستان به سر می‌‌برند.

4 . اسامی عده‌ای از مأمورین نظامی و انتظامی و امنیتی و شماره ماشین آنان در جلو منزل شیرازی و بیمارستان شاهرضا نصب شده است.

5 . نام بیمارستان شاهرضا را به بیمارستان شهدا تغییر دادند.

6 . اجتماعات مختلفی در منزل قمی، مرعشی، شیرازی تشکیل و برخلاف مصالح امنیت ملی سخنرانی‌هایی به عمل می‌‌آمد ... عده زیادی از مردم که اتومبیل آنان مورد بازرسی اخلالگران واقع شده شدیداً ناراحت و از ضعف حکومت در مورد عدم متفرق کردن آنان تعجب می‌‌نمایند.»[3]

در این شرایط، درحالی که اعلام شده بود «وضعیت بیمارستان شاهرضا همچنان غیرعادی و به طور کلی تحت کنترل مخالفین و اوباش می‌‌باشد»،[4] ساواک مشهد با توجه به امتناع کارمندان رادیو تلویزیون خراسان از پخش اعلامیه‌های فرمانداری نظامی در روزهای گذشته، نگران این مسئله نیز بود که:

«در یک لحظه حساس... پیامی کذب از طریق رادیو و احتمالاً تلویزیون در جهت توسعه دامنه اغتشاشات و بالاخره بازداشتن نیروهای فرمانداری نظامی از مأموریت محوله با تقلید صدا پخش گردد.»[5]

شناسایی و دستگیری افرادی که در پایین‌آوردن مجسمه‌های شاهنشاهی در روزهای تاسوعا و عاشورا نقش داشتند، از جمله اقدامات اصلی ساواک و فرمانداری نظامی در این زمان بود[6] و در نقطه مقابل، نیروهای انقلابی هم در حال شناسایی نیروهای امنیتی و نظامی و کسانی بودند که در گروه چماق به دست‌ها و اراذل و اوباش سازماندهی و به عملیات تخریبی و ضرب و جرح مردم اقدام کرده بودند:

«در تظاهرات میهنی دو روز قبل در خیابان محمدرضا شاه چند نفر از مخالفین که در عقب بوده‌اند از افراد و اتومبیل‌ها فیلم ‌برداری می‌‌کردهاند. یکی از بستگانم اظهار می‌‌داشت این فیلم ‌برداری بیشتر برای شناسایی مأمورین و نمره ماشینها بوده است.»[7]

« ناصر قصاب... که در خیابان محمدرضا شاه نرسیده به میدان ثریا دارای قصابی می‌‌باشد، ضمن آنکه در ترک موتور خود سلاح‌های سرد از قبیل ساتور، کارد، چاقو و زنجیر حمل می‌‌نماید، با هم‌دستی تعدادی از دوستانش روزها با موتورسیکلت به شناسائی منازل و اتومبیل‌های پرسنل نظامی، انتظامی و ساواک پرداخته و اظهار نموده است که پس از انجام شناسایی، مبادرت به انجام اقداماتی از قبیل ربودن فرزندان، ضرب ‌و جرح خود آنان را نموده و یا منازل آنان را به آتش خواهند کشید.»[8]

و این اقدام، مسئله‌ای بود که نگرانی شدید مأمورین ساواک خراسان را به دنبال داشت:

«محمد قویدل معروف به هندی یکی از افراد مخالف و طرفدار خمینی است که در اکثر تظاهرات و اغتشاشات شرکت و حتی با بستن بازوبند مأمور انتظامات تظاهرکنندگان مبادرت به اقدامات و فعالیتهایی در جهت تسهیلات فعالیتهای اخلالگران می‌‌نماید. یادشده به علت اینکه در مجاورت سازمان اطلاعات و امنیت خراسان سکونت دارد اکثر کارمندان و اتومبیلهای آنها، مورد شناسایی وی می‌‌باشند. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید نامبرده برابر ماده 5 فرمانداری نظامی دستگیر و از نتیجه این سازمان را آگاه نمایند.»[9]

در این روز، در حالی که در سالن دبیرستان شاهرضا «حدود 400 نفر دانش‌آموزان و دبیران زن و مرد» اجتماع و ضمن اعلام همبستگی، بر اعتصاب تا «اعلام حکومت اسلامی» اصرار داشتند،[10] بیمارستانهای «شهناز، ششم بهمن و شاهرضا» نیز محل تجمع مردم و در اختیار نیروهای مذهبی و انقلابی قرار داشت و به محلی برای ترویج معارف حسینی تبدیل شده بود:

«عده‌ای از اخلالگران مسلح به چوب و چماق و ظاهراً اسلحه سرد در راهرو درمانگاه بیمارستان شهناز پهلوی مستقر و در همان محل استراحت می‌‌نمایند و یکی از آنان اشعاری قرائت و بقیه نوحه‌ سرائی می‌‌کنند و عده نسبتاً زیادی نیز در زمین همان محل مستقر و یک نفر با در دست داشتن اسلحه کمری اشعار حماسه مقاومت را برای آنان قرائت بقیه نیز عین گفتار وی را تکرار می‌‌نمایند... سایر بیمارستانهای مشهد (ششم بهمن . شاهرضا) محل استقرار و فعالیت و تعلیمات افراد اخلالگر قرار گرفته.»[11]

در این روز، نیروهای فرمانداری نظامی «بنا به اوامر صادره از نیروی زمینی شاهنشاهی» از سطح شهر جمع آوری شدند [12]و همین وضعیت موجب گردید تا در شهر مشهد شایع شود که «ارتش مشهد [از رژیم شاهنشاهی] برگشته است » [13]و در جلسه شورای تأمین استان خراسان که در ساعت 1330 با حضور سپهبد عبدالعلی نجیمی نائینی که در این موقع مشاور رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران بود، تشکیل شد، پس از انجام مذاکرات، بنا به دستور محمدرضا پهلوی «لشگر، ژاندارمری، شهربانی[خراسان] زیر امر استاندار» قرار گرفت و مقرر شد:

«فرماندار نظامی با صدور اعلامیه‌ای شدت عمل به خرج داده، از تجمع و اخلالگری اجتماعات جلوگیری، در صورت لزوم محرکین را دستگیر نمایند.»[14]

شرایط شهر در این موقع به میزانی بحرانی بود که «استاندار خراسان و فرماندار نظامی مشهد»، حاضر به مصاحبه با «سه نفر از خبرنگاران روزنامه لوموند» که در روز بیست و چهارم به مشهد آمده بودند، نشدند [15]و در همین روز بیانیه «اعضای سازمان نظام پزشکی مشهد» نیز درباره چگونگی حمله چماقداران با حمایت نیروهای نظامی به بیمارستان‌های ششم بهمن و شاهرضا تکثیر و توزیع گردید که در آن ضمن اشاره به اقدامات جنون‌آمیز رژیم شاهنشاهی در حمله به حرم امام رضا علیه‌السلام و تخریب و آتش زدن مساجد با بهره‌گیری از «منطق چماق و استخدام مزدوران بدنام»، آمده است:

«به اطلاع ملت ایران می‌‌رساند عده‌ای از عوامل مزدور دستگاه حاکمه ایران به منظور خاموش کردن هر نوع بارقه آزادیخواهی، در تاریخ 21 /9 /57 به بیمارستان 17 شهریور مشهد حمله بردند و با بی‌حرمتی به رهبر مجاهد ملت ایران حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی و پاره کردن تمثال‌های ایشان، تهدید کردند چنانچه تابلوی نام بیمارستان به پائین کشیده نشود آن را با رگبار مسلسل معدوم خواهند کرد. صبح روز 22 آذرماه 57 حامیان چماق به دست دستگاه حاکمه ورشکسته ایران که از حمایت کامل مأموران مسلح برخوردار بودند بار دیگر به بیمارستان مزبور حمله بردند و پس از پرتاب سنگ و مضروب نمودن عده‌ای، اتومبیل پاره‌ای از کارکنان و مراجعان بیمارستان را شکستند و به اموال بیمارستان خسارت وارد آوردند.

پزشکان و کارکنان و پرستاران 17 شهریور به منظور اعتراض به عدم وجود امنیت در محیط کار خود و خطری که جان بیماران و مراجعان را تهدید می‌‌کرد، اعلام 3 روز تحصن نمودند.

این تصمیم بی‌درنگ مورد حمایت پزشکان و کارکنان مراکز پزشکی دانشگاه مشهد واقع شد و اینان را به پشتیبانی از خواستهای برحق همکارانشان در سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی خراسان واداشت.

در صبح روز پنجشنبه 23 آذرماه، عمال نشان‌‌دار رژیم درحالی که به وسیله سربازان مسلح پشتیبانی می‌‌شدند این بار با نقشه قبلی از در جنوبی وارد بیمارستان شهدا (شاهرضا سابق) شدند و پس از تخریب اتومبیلهای واقع در محوطه، با سنگ و چوب به بخشهای اطفال و داخلی بیمارستان مزبور حمله بردند که موجب مصدوم شدن سخت دو کودک بیمار و ایجاد رعب و وحشت بسیار در محیط بیمارستان شد. آثار این حمله ظفرنمون به عنوان سند ننگین محکومیت رژیم هنوز بر در و دیوار این دو بخش برجاست. در این هنگام پزشکان، دانشجویان و پرستاران و کارکنان بیمارستان شجاعانه به دفاع از حریم خانه خود و مقابله با متجاوزان برخاستند ولی سربازان به دستور فرمانده خود به پشتیبانی رجّاله‌های حامی رژیم، بارانی از گلوله و گاز اشک‌آور بر روی مدافعان بیمارستان فرو ریختند که در همان لحظات اول موجب مجروح شدن پنج تن از پزشکان و کارکنان[بیمارستان] شهدا شدند. مردم مجاهد مشهد با پیشقدمی روحانیان بیداردل و مبارز به محض وقوف بر فاجعه به یاری برادران مصدوم خود شتافتند ولی مأموران دولت نظامی با بی‌شرمی تمام صحن بیمارستان و مردم بیگناه ایران که در آنجا به پناه آمده بودند به مدت بیش از یک ساعت به زیر رگبار سلاح‌های مرگبار خود گرفتند و موجب مجروح شدن 11 نفر دیگر شدند.

بدین‌سان محیط امن یک بیمارستان، صحنه نبرد یک ‌جانبه یک حکومت تیمارستانی شدند.

اعضای سازمان نظام پزشکی مشهد به نشانه اعتراض به این اعمال وحشیانه و جنون‌آمیز که موجب خدشه‌دار شدن شرف و حیثیت انسانی گردیده در تاریخ 24 آذرماه 57 گرد هم آمدند و پس از بررسی اوضاع تصمیمات زیر را اتخاذ نمودند:

1 . اعضای نظام پزشکی مشهد بار دیگر تصمیم مورخ 15 آذرماه 57 خود را مشعر بر عدم پذیرش دفترچه‌های بیمه نیروهای مسلح مورد تأیید قرار دادند و متذکر شدند افراد مورد نظر البته مانند سایر افراد بیمه نشده کماکان معاینه و مداوا خواهند شد.

2 . از تاریخ 25 آذرماه 57 کلیه مطب‌های شخصی و بیمارستانهای خصوصی تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهند بود.

3 . برای تأمین رفاه بیماران، چند مرکز اورژانس در بیمارستانهای دکتر محمد مصدق (شهناز سابق)، شهدا (شاهرضا سابق)، 25 شهریور، منتصریه و 17 شهریور و در صورت لزوم در سایر مراکزی که نام آنها متعاقباً اعلام خواهد شد دائماً به کار اشتغال خواهند داشت.

4 . در مورد داروخانه‌ها، سوای دو داروخانه شبانه‌ روزی و ثلث داروخانه‌هائی که کشیک خواهند داشت، کلیه داروخانه‌های دیگر تعطیل خواهند بود.

5 . اعضای نظام پزشکی مشهد حمایت کامل خود را از خواستهای روحانیون آگاه و مجاهدی که هم ‌اکنون در بیمارستان شهدا در حال تحصن به سر می‌‌برند اعلام می‌‌دارند.»[16]

در ساعت 8 شب روز بیست و پنجم، «کارکنان استانداری خراسان و فرمانداری مشهد طی اعلامیه‌ای که فرماندار مشهد و قریب یکصد نفر» دیگر آن را امضاء کرده بودند، همبستگی خود را با مراجع تقلید اعلام و آن را جهت آگاهی مردم به منازل آیات مشهد ارسال کردند تا در محل مناسبی نصب گردد[17] و این درحالی بود که پیش از آن هم «کارمندان استانداری، شرکت واحد، فرهنگ و هنر، توانیر، راه‌آهن، دادگستری، مخابرات و نیروگاه برق» نیز همبستگی خود را با جامعه روحانیت اعلام کرده بودند.[18]

از جمله اتفاقات مشکوکی که در روز بیست و پنجم آذرماه در شهر مشهد صورت گرفت این بود که در ابتدای صبح از طریق شهربانی خراسان با برخی از روحانیون تماس گرفته و به آنان اطلاع داده شد چند نفر «از پرسنل شهربانی با اسلحه متواری و قصد دارند به علت اینکه چماق به دست‌ها و اخلالگران به منازلشان حمله نموده‌اند عده‌ای از روحانیون را به قتل برسانند.»[19]

و پس از آن نیز اعلام شد:

«ساعت 0500 روز 25 /9 /57 سه نفر پاسبان ضمن برداشتن سه قبضه اسلحه رولور . ژ 3. اوزی و تعدادی فشنگ،کلانتری 4 را ترک و تصمیم می‌‌گیرند تا بالا آوردن مجدد پیکره کد 66 تعدادی از روحانیون را به قتل برسانند که در ساعت 0530 پاسبان حقیقی به طرف یک نفر آخوند به نام سیداحمد موحدی 55 ساله پیشنماز قریه گلستان که فردی بی‌طرف بوده چند تیر شلیک می‌‌نمایند. سپس در بین سه نفر پاسبان اختلاف افتاده و پاسبانی که به طرف آخوند تیراندازی کرده بود کشته و در ساعت 1030 روز 25 /9 /57 دو نفر مزبور جنازه پاسبان سوم را با اسلحه و مهمات به کلانتری 5 معرفی و پرونده امر تکمیل و به دادگاه نظامی احاله گردید. ضمناً وضع سیداحمد موحدی نسبتاً خوب است.»[20]

 

روز بیست و ششم آذرماه . شانزدهم ماه محرم

در این روزها، خبرهایی در بین نیروهای امنیتی و نظامی در حال رد و بدل شدن بود که نشان از نوعی عملیات روانی برای آماده‌سازی مأمورین نظامی و فراهم‌کردن مقدمات رفتار خشونت‌آمیز آنان با مردم را داشت. نمونه‌هایی از این اخبار به شرح زیر است:

«عده‌ای از مردم در جلوی منزل آیت‌الله شیرازی اجتماع و اظهار می‌‌داشتند آقا گفته است 50 الی 60 نفر افسر و درجه‌دار کادر را بکشید تا بقیه حساب خود را بکنند و مجبور شوند دست کشیده و به ما ملحق شوند.»[21]

«شایع است 520 سرباز از پادگان‌ها فرار و خود را به آیات معرفی نموده‌اند و آیت‌الله شیرازی گفته تا کنون 20 نفر خودشان را معرفی کرده اند.»[22]

«در منزل شیرازی به افراد اسلحه داده شده... اسلحه‌ها 20 تیر روسی کوتاه و علامت آر در هر دو طرف خشاب دیده می‌‌شود و با هر یک از اسلحه‌ها یکصد عدد فشنگ داده‌اند.»[23]

«شخصی در قلعه ساختمان از بلندگوی مسجد در شب صدا می‌‌زده بنا به فتوای آیت‌الله مرعشی خون ارتشیان حلال است آ‌نها را بکشید.»[24]

«عده‌ای از مردم در منزل آیت‌الله شیرازی کمیسیونی تشکیل و شیرازی دستور داده که مردم به صورت گروههای 10 تا 20 نفری درآمده و با سلاح‌های سرد از قبیل چوب دستی، کارد، دشنه، سر چهارراهها عبور و مرور پرسنل نظامی را سد نموده و به ضرب ‌و جرح آنان بپردازند و اضافه نموده که خون آنان حلال است.»[25]

«آقای طبسی در بیمارستان شاهرضا اظهار داشت که مأموران دولت (نیروهای انتظامی و امنیتی) را زنده پیش من نیاورید و بلافاصله بکشید زیرا همه اینها از اسلام خارج شده‌اند. باعث تأسف است که افرادی از قبیل طبسی . مرعشی . تهرانی و چند نفر انگشت‌نمای دیگر که مسلم است باعث این تحریکات و اغتشاشات هستند آزادانه می‌‌گردند و فتوای قتل اشخاص را صادر می‌‌کنند و فرمانداری نظامی هم با سهل‌انگاری عمل می‌‌کند.»[26]

این‌گونه گزارش‌ها در حالی برای سلسله مراتب ارسال می‌‌شد که آیت‌الله شیرازی با صراحت اعلام کرده بود:

«از این به بعد کارمندان ساواک را که گرفتار می‌‌شوند کتک نزنید و پیش من بیاورید تا خودم درباره آنها تصمیم بگیرم و نباید کسی را به ناحق کشت.»[27]

در غروب روز بیست و پنجم آذر، نیروهای نظامی که از سطح شهر جمع آوری شده بودند دوباره به شهر بازگشتند [28]و در ساعت 8 شب دانشگاهیان اعلام کردند «کلیه دانشکده‌ها و مؤسسات دانشگاه فردوسی تا اعلام ثانوی» تعطیل است و قرار گذاشتند تا در ساعت 8 صبح روز بیست و ششم «تماماً در باشگاه دانشکده اجتماع کرده و سپس به راهپیمایی بپردازند[29]

مجموعة این اخبار موجب شد که مأمورین فرمانداری نظامی نسبت به افرادی که در بیمارستان شاهرضا تحصن کرده بودند، شدت عمل بیشتری به خرج دهند:

«از صبح روز جاری مأمورین فرماندار نظامی با شدت عمل با اخلالگران رفتار و بیمارستان شاهرضا را محاصره و ارتباط متحصنین را با دیگران قطع نموده‌اند. عده‌ای تحریک می‌‌نمایند که به علت اعتراض به اقدامات فرمانداری نظامی بازار را تعطیل کنند.»[30]

در این روز «تمام بیمارستان‌ها و درمانگاهها و داروخانه‌ها» تعطیل بود[31] و حضور روحانیون که مقام معظم رهبری نیز جزو آنان بود در بین متحصنین در بیمارستان شاهرضا چشمگیر بود:

«اعلامیه‌ای در بیمارستان شاهرضا از طرف شیرازی . طبسی . تهرانی . هاشمی‌نژاد . قمی و خامنه‌ای و عده دیگری از روحانیون به دیوارها نصب و توزیع گردیده است که ما جامعه روحانیون مشهد در بیمارستان شاهرضا تحصن نمودیم تا عمال استعمار، دژخیمان خود را با دستگاه آدم‌کش خود جمع و برکنار برود.»[32]

و کارکنان بیمارستان شهناز نیز قصد داشتند تا با همراهی مردمی که در محوطه بیمارستان اجتماع کرده بودند به طرف بیمارستان شاهرضا حرکت نمایند که با برخورد خشونت‌آمیز نیروهای نظامی روبه‌رو شدند:

«تعدادی حدود 300 نفر در باشگاه اجتماع سپس در محوطه شهناز راهپیمایی وسیله اتومبیل قصد الحاق به کارکنان شاهرضا را داشته که با مخالفت مأمورین مواجه به بیمارستان مذکور مراجعه به صورت راهپیمایی در خیابانها مبادرت به تظاهرات نموده و شعارهائی (دکتر و بیمار را به آتش کشیدند . طفل شیرخوار را به آتش کشیدند . هوا بارانی است. کشتن 66 قانونی است . ارتش آزادگان با رهبری خمینی) می‌‌دادند.»[33]

همزمان با این حرکت، در اطراف بیمارستان شاهرضا نیز که توسط نیروهای فرمانداری نظامی به محاصر درآمده بود، تعدادی اتومبیل در حال بوق زدن ممتد بودند که «با پرتاب گاز اشک‌آور متفرق» شدند.[34]

در این روز همچنین، بر اساس مذاکراتی که بین استاندار خراسان و بیوت آیات قمی و شیرازی صورت گرفته بود، تعدادی از زندانیانی که در جریان تظاهرات و راهپیمایی‌ها دستگیر شده بودند، آزاد شدند:

«آقای استاندار خراسان تلفنی از فرماندار نظامی مشهد و حومه خواسته است که کلیه زندانیان ماده 5 حکومت نظامی آزاد و تحویل آیات قمی و شیرازی نمایند و آیات مذکور تعهد نموده‌اند که افراد خود را از کلیه نقاط شهر جمع‌آوری نموده و با اجازه استاندار خراسان، پسر شیرازی با تعدادی در حدود سه هزار نفر وارد بیمارستان شاهرضا شده و مجدداً استاندار خراسان دستور داده که نیروهای فرمانداری نظامی از دور بیمارستان شاهرضا عقب‌نشینی کنند.»[35]

اوضاع شهر مشهد و تحصن روحانیون و پزشکان و کادر درمانی در بیمارستان شاهرضا که با تعطیلی بیمارستانها همراه بود، به گونه‌ای بود که استاندار خراسان را وادار کرد تا برای حل مسئله دست به دامان حبیب بهار نماینده مشهد در مجلس شورای ملی شود:

«تیمسار سپهبد عزیزی استاندار و نایب التولیه آستان قدس رضوی تلفنی با آقای حبیب بهار مذاکره و اظهار نموده است چون مذاکرات آقای وزیر کار و هیئت همراه ایشان با پزشکان متحصن مشهد به نتیجه‌ای نرسیده است، فوراً به آن شهر عزیمت و ترتیبی بدهند تا به تحصن پزشکان خاتمه داده شود.»[36]

و این درحالی بود که حبیب بهار پیش از این در روز هفدهم آذرماه، به مشهد مسافرت و در گزارش خود پیرامون راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردم در این شهر نوشته بود:

«حدود 50% از قدرت واقعی و نفوذ و موقعیت روحانیون کاسته شده و آیات قمی و شیرازی به دنبال منویات جمعیت کشانده می‌‌شوند ... معلوم گردیده رهبری مردم فعلاً با هاشمی‌نژاد . عباس طبسی . خامنه‌ای . میرزا جواد تهرانی . حاج علی آقا [تهرانی] . طاهر [احمد]زاده که از رهبران کانون نشر حقایق اسلامی محسوب می‌‌گردند، می‌‌باشد. این عده با ایدئولوژی و هدف خاصی فعالیت و گردانندگی تظاهرات را به عهده دارند و در صورتی که پس از بررسی دستگیر شوند مفید خواهد بود ... از نظر روانی و توجه به افکار عمومی، تعویض رؤسای کلانتری‌ها و رئیس شهربانی استان مشهد در آرام‌سازی مشهد بی‌تأثیر نخواهد بود.»[37]

 

روز بیست و هفتم آذرماه . هفدهم ماه محرم . تشییع پیکر شهید محمد منفرد

امام خمینی(ره) در تاریخ سیزدهم ماه محرم، طی اعلامیه‌ای روز بیست و هفتم آذر را که مصادف با هفدهم محرم بود، به مناسبت کشتار وحشیانه رژیم شاهنشاهی در شهرهای مختلف ایران به‌خصوص در اصفهان و نجف آباد، عزای عمومی اعلام کرد:

«جنایاتی که در اصفهان و نجف‌آباد و بعضی از شهرستان‌ها شده است، به قدری با شرافت انسانی منافی است که وجدان هر انسانی را سخت رنج می‌‌دهد. از قرار اطلاع مأمورین شاه با مسلسل به داخل منازل مردم محروم و بی‌دفاع حمله کردند، وسائل را به آتش کشیدند، به زنان محترم اهانت کردند، هر کس را که دیدند جاوید شاه نمی‌گوید بی‌دریغ کشتند... اینجانب مصیبت وارده بر خواهران و برادران سراسر کشور را تسلیت می‌‌گویم و از خدای بزرگ اجر و صبر برای آنان و رحمت واسعه حق تعالی را برای شهدای راه خدا مسئلت می‌‌نمایم و روز دوشنبه هفدهم محرم الحرام را به مناسبت هفتم شهدا، عزای عمومی اعلام می‌‌کنم.»[38]

به همین مناسبت، آیت‌الله واعظ طبسی که در روز 25 آذر در بیت آیت‌الله شیرازی به منبر رفته بود، درباره عزای عمومی روز بیست و هفتم و راهپیمایی در این روز گفت:

«اگر صلاح باشد در آن روز به سازمان امنیت حمله کنیم و جهان را از لوث وجود این ناپاکان پاک گردانیم.»[39]

حمله به ساختمان ساواک، مطلبی بود که حجت‌الاسلام سیدهادی خامنه‌ای نیز در سخنرانی خود در بیمارستان شاهرضا به آن اشاره کرد:

«باید در فکر اسلحه باشیم و تمام این نقشه‌ها را ساواک طراحی می‌‌کند، همانطور که مردم غیرتمند اصفهان به سازمان اصفهان حمله کردند، چنانچه در مشهد هم ما همان کار را انجام دهیم، بهتر خواهد بود.»[40]

و ساواک خراسان هم درباره این راهپیمایی در گزارش‌های جداگانه‌ای اعلام کرد:

«قرار است روز 27 /9 /57 به علت اعلام عزای عمومی از ناحیه روح‌الله خمینی تمام بازار مشهد حتی نانوائی‌ها از باز کردن مغازه‌ها خودداری و در بیمارستان شاهرضا و ششم بهمن و شهناز اجتماع و مبادرت به راهپیمایی نمایند.»[41]

«روز 27 /9 /57 تعطیل عمومی اعلام، قرار است پس از تجمع در بیمارستان شاهرضا و ششم بهمن به طرف حرم راهپیمایی نمایند.»[42]

و فرمانداری نظامی مشهد نیز درباره آن در بولتن اطلاعاتی خود نوشت:

«قرار است در مورخه 27 /9 /57 از طرف روحانیون راهپیمایی انجام شود و پس از عبور از خیابان‌های عدل پهلوی و محمدرضا شاه رهسپار حرم مطهر گردند. این راهپیمایی به منظور نشان دادن قدرت نهائی و تضعیف روحیه پرسنل نظامی و انتظامی انجام می‌‌گیرد.»[43]

در این موقع رئیس ساواک مشهد که از دریافت خبر احتمال حمله به ساختمان ساواک وحشت زده شده بود، در نامه‌ای به فرمانداری نظامی درخواست کرد:

«با توجه به اینکه امکان حمله به سازمان خراسان از ناحیه اخلالگران وجود دارد، خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به تقویت کادر انتظامی سازمان اقدام لازم معمول دارند.»[44]

در این روز تشییع پیکر مطهر شهید محمد منفرد که در جریان حمله چماق‌بدستان به بیمارستان امام رضا علیه‌السلام در روز 23 آذر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و دو روز پس از آن به شهادت رسیده بود،[45] به تظاهرات گسترده‌ای تبدیل شد[46] که اولین تلفنگرام ساواک درباره آن در ساعت 0840 صبح برای فرمانداری نظامی ارسال شد:

«اخلالگران تصمیم دارند ساعت 0830 روز 27 /9 /57 راهپیمایی را از منزل آیت‌الله قمی و شیرازی شروع و به طرف بیمارستان شاهرضا حرکت و به افراد متحصن ملحق و به اتفاق پس از تشکل، در تشییع ‌جنازه فرد کشته شده شرکت و مبادرت به راهپیمایی نمایند و به راه‌پیمایان گفته شده به دستورات مأمورین فرمانداری نظامی توجه ننمایند.»[47]

و همچنین در گزارشی برای اداره کل سوم نیز نوشته شد:

«ساعت 830 روز جاری یکصد و چهل هزار نفر به دستور روحانیون و پزشکان در شاهرضا اجتماع و هاشمی‌نژاد و صفائی و خامنه‌ای ضمن اهانت به کد 66 سخنرانی و خواستار رفتن معظم‌له شدند تمثال کد 66 را جلو بیمارستان به وضع زننده‌ای دستکاری و نصب نموده قرار است جنازه را تا بهشت رضا تشییع ‌نمایند.»[48]

گزارش‌های تفصیلی این حرکت که نشانگر وحدت مثال‌زدنی حوزه و دانشگاه در این زمان بود، با تقلیل دادن جمعیت شرکت‌کننده از 140000 نفر به حدود 50 هزار نفر، به شرح زیر تهیه شد:

«روز جاری دانشگاه فردوسی تعطیل، تعدادی از کارکنان دانشگاه در مقابل منزل آیت‌الله شیرازی اجتماع و در حالی که سیدمحمدعلی شیرازی و سیدمحمود قمی در پیشاپیش مردم در حرکت بودند، ضمن انجام تظاهرات به صورت راهپیمایی به بیمارستان شاهرضا وارد که جمعیت مذکور حدود 50 . 60 هزار نفر تخمین زده شده است. ابتدا دکتر سهامی پیام خمینی را که مربوط به اعتصاب کارکنان شرکت نفت و کمک مردم به آنها قرائت و دانش‌آموزی اشعار مضره‌ای که شخصی به نام محسن کاشانی سروده قرائت، سپس یکی از روحانیون مخالف به نام هاشمی‌نژاد ضمن اهانت به کد 66 پیرامون زندگی خمینی و مسافرت وی از عراق به فرانسه مطالبی عنوان و قرار است یکی از زخمی ‌شده‌های حادثه روز 23 /9 /57 بیمارستان شاهرضا به نام محمد منفرد که روز گذشته فوت شده به گورستان بهشت رضا تشییع گردد. ضمناً در اجتماع مرکز پزشکی شاهرضا فرهنگیان و کارکنان دارائی و آستان قدس رضوی . ایران ناسیونال. رادیو تلویزیون و عشایر خراسان شرکت و در روی یکی از درختان بیمارستان تمثال مبارک شاهنشاه آریامهر که به ‌صورت زننده دستکاری ‌شده نصب گردیده است.»[49]

«اخلالگران پس از تشکل از منازل قمی و شیرازی به طرف بیمارستان شاهرضا عزیمت سپس هاشمی‌نژاد سخنرانی ضمن اهانت به کد 66 برخلاف مصالح و امنیت گفتگو نمود. در ساعت 1200 جنازه محمد منفرد که در اثر اصابت گلوله در حادثه 23 /9 پس از چند روز از بیمارستان تا آخر خیابان ضد تشییع و ساعت 1415 سوار اتومبیلهای شخصی شده به طرف بهشت رضا حرکت کردند. راهپیمایان عکس‌هائی از کشته‌‌شده‌های اخیر و پلاکارد حاوی شعارهای مضره در دست داشتند.»[50]

در این روز، «کلیه مغازه‌ها و اکثر بانکها و بعضی از ادارات» تعطیل بود[51] و مردمی که برای شرکت در مراسم تشییع پیکر شهید محمد منفرد در این اجتماع حضور یافتند، از اطراف و اکناف شهر به بیمارستان شاهرضا آمده بودند. گزارش شهربانی خراسان از این حرکت به شرح زیر است:

«ضمن در دست ‌داشتن عکس بزرگی از خمینی و عکس‌های مختلف از کشته‌شدگان حوادث اخیر و همچنین تعدادی پلاکارد که شعارهای مضره روی آن نوشته شده، در حالی که جنازه شخصی به نام محمد منفرد را که شایع است به علت جراحات وارده در اثر تیراندازی مورخه 23 /9 /57 در بیمارستان شاهرضا روز 25 /9 /57 در بیمارستان مزبور فوت نموده، تشییع می‌‌نموده‌اند و شعارهای مضره برعلیه کد 66 می‌‌دادند؛ مقارن ساعت 1200 از مسیر خیابان بهار، میدان برق، خیابان ضد به طرف گورستان حرکت در انتهای خیابان ضد مقارن ساعت 1415 جمعیت به وسیله اتومبیل‌های مختلف به طرف بهشت رضا رهسپار شدند و در حال حاضر نیز جمعیت با هر وسیله نقلیه که به آن طرف می‌‌روند سوار شده و در حرکت می‌‌باشند.» [52]

در صبح این روز، تابلو بیمارستان شهناز پهلوی پایین آورده شد و به جای آن تابلوی «بیمارستان دکتر محمد مصدق» نصب گردید[53] و گروهی از مردم نیز راهی استانداری شدند تا عکس بزرگی از امام خمینی را «به درب استانداری نصب نمایند» و این اقدامی بود که موجب نگرانی ساواک مشهد گردید تا برای اداره کل سوم بنویسد:

«عدم جلوگیری از عملیات این افراد و پشتیبانی مخالفین باعث خواهد شد در آینده نزدیک، سایر ادارات به تبعیت از استانداری، عکس خمینی را در سر درب ادارات نصب نمایند. مسئول جلوگیری از این اعمال معلوم نیست چه مقامی می‌‌باشد.» [54]

مراسم تدفین شهید محمد منفرد در بهشت رضا در ساعت 6 بعد از ظهر به پایان رسید؛ ولی «تحصن روحانیون و دکترها در بیمارستان شاهرضا» نیز ادامه یافت[55] و این درحالی بود که در اداره کل سوم ساواک این اعتقاد وجود داشت که:

«چنانچه دولت واقعاً می‌‌خواهد به این وضع در مشهد خاتمه دهد باید سیدعلی خامنه‌ای . هاشمی‌نژاد . طبسی واعظ و بخصوص طاهر احمدزاده هروی دستگیر و از منطقه دور شوند، در مقابل فرزندان آیات قمی و شیرازی نیز ایستادگی کند.»[56]

و این نظریه، همان مطلبی است که در بولتن ویژه‌ای که درباره اوضاع و احوال مشهد و دیگر شهرهای استان خراسان در این ایام تهیه و برای محمدرضا پهلوی نیز ارسال شد، با صراحت مورد تأکید قرار گرفت:

«دانشگاهیان مشهد مرعوب و مجذوب هواداران خمینی شده و از آنها دنباله‌روی می‌‌کنند. شوهر خواهر و برادر همسر علی شریعتی گردانندگان اصلی وقایع دانشگاه مشهد هستند و شدیداً به تحریکات خود ادامه می‌‌دهد. عناصر تروریست و متمایل به گروههای تروریست نیز از وضع آشفته موجود نهایت بهره‌برداری را به نفع مقاصد خود به عمل می‌‌آورند. در این میان، بین سازمانهای مسئول در محل هماهنگی نیست. فرماندار نظامی حاضر به تبعیت از استاندار نمی‌باشد، بعلاوه با مسئولین سازمان‌های انتظامی محل هماهنگی ندارد و با مماشاتی که نسبت به مخالفین نموده، به تدریج محبوبیت و قدرت خود را در میان نظامیان از دست داده است. رئیس شهربانی با وجود فرمانداری نظامی، احساس مسئولیت لازم را نمی‌کند و در سایر سازمانهای دولتی نیز به سبب وحشت از مخالفین اقدام مؤثری انجام نمی‌گردد ... چنانچه مصلحت باشد که با انجام تغییراتی در سطح فرمانداری نظامی و سایر سازمان‌های انتظامی، مدیریت قاطع‌تری اعمال و طرفداران خمینی و محرکین از هر طبقه دستگیر و آیات قمی و شیرازی نیز به طرق مقتضی محدود شوند، می‌‌توان امیدوار بود که اوضاع مشهد و شهرهای دیگر خراسان حالت عادی به خود بگیرد.»[57]

 

روز بیست و هشتم آذرماه . هجدهم ماه محرم

در روز بیست و هشتم آذر، تحصن روحانیون و پزشکان در بیمارستان شاهرضا ادامه داشت و نام بیمارستان شاهرضا نیز به بیمارستان امام رضا علیه‌السلام تغییر داده شد و کنترل «چهارراه‌های مرکز شهر و همچنین منطقه احمدآباد» در اختیار نیروهای انقلابی قرار داشت و در حالی که «اوضاع شهر نسبتاً آرام» گزارش شده بود، نوشته شد:

«در حال حاضر چهارراه نادری، جلو منزل آیت‌الله شیرازی، منزل قمی، مرعشی، بیمارستان شاهرضا، عده‌ای از اخلالگران اجتماع و ضمن کنترل عبور و مرور مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی می‌‌نمایند.»[58]

«حدود 30 نفر از اخلالگران چوب به دست از صبح روز جاری آخر خیابان رضا، جلو مسجد رضا جلو ماشین‌ها را گرفته و شماره‌های آنها را کنترل می‌‌نمایند.»[59]

«ساعت 1150 روز جاری 28 /9 /57 یکی از همکاران بخش 2 تلفنی اظهار داشت تعدادی از افراد مخالف در اطراف ساواک و لشکر، شماره ماشین‌هایی که به این دو مرکز رفت و آمد می‌‌کنند یادداشت می‌‌نمایند.»[60]

در این روز باشگاه و سلف سرویس مرکزی دانشگاه فردوسی نیز شاهد تجمع دانشگاهیانی بود که «پس از راهپیمایی در محوطه بیمارستان شهناز و پیاده‌رو خیابان احمدآباد» وارد باشگاه دانشگاه شدند و ضمن استماع اعلامیه امام خمینی (ره)، به سخنرانی شهید حجت‌الاسلام کامیاب که درباره «روی کار آمدن جمهوری اسلامی» بود نیز گوش دادند و سپس برای پیوستن به متحصنین بیمارستان امام رضا علیه‌السلام، راهی آنجا شدند:

«به طور کلی دانشگاهیان که در روز جاری رئیس دانشگاه نیز مدت کوتاهی در جمع آنان بوده، در صددند تا خاتمه تحصن پزشکان شاهرضا، لغو حکومت نظامی و تغییر رژیم به اعتصاب خود خاتمه[ادامه]  داده و گرداننده اصلی، دکتر روحانی می‌‌باشد.»[61]

در روز بیست و هشتم آذرماه که شهر مشهد به صورت ظاهر روز نسبتاً آرامی را پشت سر گذاشت، در و دیوارهای صحن‌های حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام مملو از شعارهای انقلابی و تصاویر امام خمینی(ره) بود و از طرف «کارگران ساختمانی آستان‌قدس» نیز اعلامیه‌ای به دیوار صحن الصاق شد که بیانگر مخالفت با رژیم شاهنشاهی و پشتیبانی از روحانیون و اعتصاب‌‌کنندگان بود؛[62] ولی همزمان با فرارسیدن شب، تظاهرات شبانه نیز آغاز شد که منجر به تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی به سوی تظاهرکنندگان و مجروح و مصدوم شدن آنان گردید. فرمانداری نظامی علت این تظاهرات را «دستگیری یک نفر از اهالی قلعه ساختمان» اعلام کرد و درباره آن نوشت:

«در ساعت 2330 تعدادی بین قلعه ساختمان و قلعه خیابان ضمن انجام تظاهراتی، نیروهای فرمانداری را از پشت بامها مورد اصابت پاره آجر و سنگ و آتش قرار می‌‌دهند که به اخطار با بلندگو و پرتاب گاز اشک‌آور توجه ننموده و شیشه‌های چند خودرو فرمانداری نظامی را به وسیله چوب می‌‌شکنند و در نتیجه تیراندازی هوایی دو نفر از اخلالگران بر اثر کمانه گلوله مجروح و 4 نفر به علت ضربات قنداق تفنگ مصدوم می‌‌گردند.»[63]

در این روز، شهربانی استان خراسان نیز نامه‌ای برای استاندار خراسان ارسال کرد که محتوای آن، بیانگر وضعیت بحرانی رژیم شاهنشاهی در روزهای پایانی عمر خود بود:

«با ازدیاد تعداد ترور پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی و آزادی بدون قید و شرط مخالفین در شهر مشهد که با کمال بی‌پروائی در معابر و خیابانها جلو اتومبیل‌ها و افراد رهگذر را گرفته پس از بازرسی بدنی چنانچه آثار و قرینه‌ای از وابستگی به نیروهای مسلح شاهنشاهی همراه داشته باشند به قصد کشت مورد ضرب و شتم و احیاناً مرگ قرار می‌‌گیرند، هیچگونه تأمینی جهت پرسنل کلانتری‌ها نبوده و مأمورین از ترس جان، قادر به مراقبت‌های لازم از حوزه استحفاظی و انجام مأموریت‌های اداری و حتی خرید مایحتاج ضروری زندگی خود از قبیل نان و گوشت نمی‌باشند. از آنجا که ادامه این وضع روحیه پرسنل نیروهای مسلح را شدیداً تضعیف و متزلزل نموده و عواقب وخیم تری در بر دارد، مراتب جهت استحضار اعلام می‌‌گردد.»[64]

 

روز بیست و نهم آذرماه . نوزدهم ماه محرم

خبر تیراندازی نیروهای نظامی به تظاهرکنندگان در شب گذشته در محله قلعه ساختمان، به زودی در شهر مشهد پخش شد و مردم متدین و انقلابی را تحت تأثیر قرار داد:

«از صبح روز جاری در شهر مشهد شایع شده در تیراندازی شب گذشته از طرف مأمورین فرمانداری نظامی به طرف مردم تعدادی در قلعه ساختمان کشته و زخمی شده اند. قرار است به منظور رسیدگی به این موضوع از طرف آیت‌الله شیرازی و قمی نمایندگانی به آن محل اعزام و در میدان بار نوغان در مغازه حاج ‌محمد مقدم اجتماع نمایند.»[65]

و ژاندارمری خراسان در رابطه با حضور نماینده آیت‌الله قمی در قلعه ساختمان در این روز نوشت:

«در ساعت 0930 مورخه 29 /9 /57 یک نفر نماینده از طرف آیت‌الله قمی به نام مقدم به قریه مذکور وارد و با دعوت مردم به مسجد شروع به سخنرانی مضره ضدملی نموده و اهالی را تشویق به پایداری در مقابل مأمورین فرماندار نظامی نموده[است.]»[66]

و در همین گزارش، «محرک اصلی در قریه ساختمان شخصی به نام شیخ محمد» معرفی و «تقاضای دستگیری وی» مطرح شد.[67]

در گزارشی که ساواک مشهد در این روز درباره واقعه دیشب در قلعه ساختمان تهیه کرد، برخلاف فرمانداری نظامی که تعداد مجروحین را دو نفر نوشته بود، افرادی که مورد اصابت گلوله قرار گرفته را، چهار نفر اعلام کرد:

«شب گذشته بعد از ساعت منع عبور[و] مرور عده‌ای اخلالگر در کوی طلاب و قلعه ساختمان مشهد بیرون آمده مبادرت به دادن شعارهای مضره نمودند. مأمورین فرماندار نظامی به منظور متفرق نمودن آنان مبادرت به تیراندازی هوائی نموده در نتیجه 4 نفر مورد اصابت گلوله واقع و مجروح و چهار نفر دستگیر گردیدند. لذا عده‌ای فرصت‌‌طلب شایع نموده‌اند چند نفر کشته و زخمی شده‌اند. مجروحین در بیمارستان لشگر تحت معالجه هستند.»[68]

و در روز سی‌ام آذر، فرماندهی ژاندارمری ناحیه خراسان نیز گزارشی در این‌باره نوشت که با گزارش‌های فرمانداری نظامی و ساواک مشهد تفاوت‌های بسیار داشت:

«در ساعت 1930 مورخه 28 /9 /57 برای مأموریتی از پاسگاه‌ فوق عازم هنگ مشهد شدند که در قریه ساختمان واقع در سه کیلومتری مشهد تعداد سه الی چهار هزار نفر با چوب و چماق و با دادن شعارهای مضره و ضد ملی مانع عبور خودروهای مأمورین شده‌اند و با پرتاب سنگ به خودرو‌های فوق شیشه یکی از خودروها را شکسته که از طریق هنگ تعدادی مأمور به پاسگاه اعزام و انگیزه تظاهرات توسط اهالی ساختمان، دستگیری غیرنظامی رضا زنجیری صاحب داروخانه مهران قریه ساختمان بوده که از طریق فرماندار نظامی اعلام گردیده بود و تظاهرکنندگان که تعداد آنان افزایش یافته[و] در حدود پنج هزار نفر شده بودند در مسیر جاده و مسجد تجمع و قصد انتقام علیه مأمورین پاسگاه خیابان را داشتند که مراتب به فرمانداری نظامی اعلام و افراد فرماندار نظامی در محل حاضر و با تیراندازی هوائی مردم را متفرق نموده‌اند و اضافه شده که در این تظاهرات سه نفر مجروح گردیده که وسیله تظاهرکنندگان به بیمارستان اعزام [شده‌اند.]»[69]

در روز بیست و نهم آذر، «تحصن روحانیون و دکترها در بیمارستان شاهرضا » ادامه داشت و گروهی از مردم هم برای اعلام همبستگی به دیدار آنان می‌‌رفتند و در مقابل « منزل [آیت‌الله]  شیرازی و چهارراه نادری و خیابان نادری» نیز گروه‌هایی از مردم به تظاهرات مشغول بودند و این درحالی بود ساواک مشهد درباره وضعیت این روز نوشت:

«به ‌طور کلی اوضاع شهر مشهد از صبح روز جاری نسبتاً آرام است.»[70]

در این روز، «وضعیت مرکز پزشکی شهناز و شاهرضا کماکان غیرعادی و خصوصاً بیمارستان شاهرضا در تصرف و اختیار» نیروهای انقلابی بود و در دانشکده‌های دانشگاه فردوسی هم مانند روزهای گذشته تجمعاتی برقرار بود:[71]

«روز جاری دانشگاهیان در حال اعتصاب و حدود 500 نفر دانشگاهی ضمن راهپیمایی در محوطه بیمارستان شهناز و پیاده‌رو مقابل بیمارستان و دادن شعارهائی از جمله مرگ بر کد 66، درود بر خمینی، توپ و تانک دیگر اثر ندارد، جمهوری اسلامی باید ایجاد گردد، در باشگاه دانشگاه اجتماع ... سپس غزالی یکی از روحانیون مخالف درباره امت و امامت و شخصیت خمینی سخنرانی و گفت این جلاد به مردم آذوقه نمی‌دهد تا مردم اذیت و آزار شده به زانو درآیند. در این هنگام نشریه‌ای تحت عنوان برنامه سازمان سیا برای سرکوبی نهضت اسلامی ایران مشتمل بر 5 ماده با امضاء پیروزباد نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی بین مردم توزیع گردید.»[72]

 

روز سی‌ام آذرماه . بیستم ماه محرم

روز سی‌ام آذرماه، پنجشنبه بود. در این روز هم دانشگاهیان در حال اعتصاب بودند و هم دانشگاه تعطیل بود؛ و به همین دلیل مراسم «سخنرانی در بیمارستان شهناز انجام نشد»، ولی تظاهراتی در محوطه بیمارستان امام رضا علیه‌السلام برگزار گردید که در گزارش آن نوشته شد:

«حدود 3000 نفر طلبه و طبقات مختلف مردم در محوطه بیمارستان شاهرضا دست به راهپیمایی زده و شعار جمهوری اسلامی باید ایجاد گردد آری می‌‌دهند.»[73]

و در ساعت 1200 نیز تظاهراتی در چهارراه نادری صورت گرفت که منجر به درگیری مردم با نیروهای نظامی شد:

«عده‌ای از اخلالگران در چهارراه نادری به یک نفر سرگرد که فرماندهی عملیات آن منطقه را به عهده دارد حمله‌ور و با چوب و سنگ وی را مضروب که با اعزام نیروی کمکی و استفاده از گاز اشک‌آور و تیراندازی هوائی مردم را متفرق کردند.»[74]

در روز سی‌ام آذر، تحصن روحانیون و پزشکان در بیمارستان امام رضا علیه‌السلام و تعطیلی «مطب تمام پزشکان مشهد» که از روز بیست و هفتم تعطیل شده بود، ادامه داشت و «حفاظت بیمارستان شهناز پهلوی و ششم بهمن و شاهرضا» هم به عهده مردم و جوانان متدین و انقلابی بود و در نقاط مختلف شهر اعم از بیوت علما و «خیابان نادری و چهارراه نادری» نیز تجمعات و تظاهراتی شکل گرفته بود.[75]

در این روز، تیمسار احمد شیخان که ریاست ساواک مشهد را به عهده داشت، به اداره کل سوم پیشنهاد نمود تا برای درهم شکستن صفوف مردم مبارزی که در این موقع به علت اعتصاب کارکنان شرکت نفت در مضیقه کمبود نفت قرار داشتند، اعلامیه‌ای جعلی به نام امام خمینی(ره) صادر شود تا آنان را علیه ایشان تحریک کند:

«با توجه به اینکه هم‌اکنون اکثر مردم بخصوص مناطق سردسیر کشور از جمله استان خراسان از نظر مواد سوختی (نفت) در مضیقه بوده و به طوری که صف‌های طویلی در مقابل فروشنده‌های مواد نفتی تشکیل می‌‌شود و مخالفین دولت مسئله را طوری وانمود نموده‌اند که کمبود نفت بر اثر جلوگیری دولت به منظور ایجاد بدبینی مردم نسبت به خمینی می‌‌باشد و از طرفی با عنایت به اینکه خمینی در سخنرانی اخیر خود به کارکنان شرکت نفت خطاب نموده که اعتصابات خود را دنبال کنند و حتی حقوق آنان را از سهم امام و سهم سادات پرداخت خواهم کرد لذا اصلح است هرچه زودتر اعلامیه‌ای از طرف وی (یک صفحه) به مضمون اینکه (کارکنان شرکت نفت اعتصاب خود را ادامه داده و حقوق آنان را پرداخت خواهم کرد و نتیجه اعتصاب شما باعث به زانو درآوردن دولت به جهت اینکه مردم در این فصل ناراضی‌تر از دستگاه می‌‌شوند خواهد شد و نتیجتاً به هدف نهائی خود که برگرداندن رژیم شاه می‌‌باشد خواهیم رسید و همچنین از مردم انتظار دارم به نحوی خود را در این فصل زمستان با محیط وفق دهند) چاپ و در صفوف فوق توزیع شود.»[76]

این پیشنهاد به میزانی ساده انگارانه بود که در اداره کل سوم که خود مرکز صدور اعلامیه‌های جعلی در زمان‌های مختلف بود، در ذیل آن نوشته شد:

«باید توجه داشت از طرف خمینی نمی‌توان اعلامیه صادر نمود،[چون] بلافاصله جعلی بودن آن مشخص می‌‌شود. مردم در این ‌باره هشیار شده‌اند.»[77]

 

روز اول دی‌ماه . بیستم و یکم ماه محرم

در اولین روز از زمستان سال 1357ش، وضعیت شهر مشهد به روال گذشته بود. تحصن روحانیون و پزشکان در بیمارستان امام رضا علیه‌السلام کماکان ادامه داشت و مراسم سخنرانی در بیوت آقایان «شیرازی . قمی . مرعشی» برقرار بود و در چهارراه نادری نیز برای در دست گرفتن کنترل چهارراه بین تظاهرکنندگان و پلیس درگیری وجود داشت.[78]

اتفاق مهم در این روز، حضور تعداد کثیری از طبقات مختلف مردم خصوصاً اهالی محله‌ی قلعه ساختمان در مقابل بیت آیت‌الله شیرازی برای شرکت در تشییع پیکر غلامرضا ناجی بود که در شامگاه روز بیست و هشتم آذرماه در آن محله مجروح شده و در بیمارستان شاهرضا به شهادت رسیده بود:

«از اوایل صبح روز جاری به تدریج تعدادی از طبقات مختلف مردم حدود 4 هزار نفر که اکثر آنها از اهالی قلعه ساختمان بوده‌اند در مقابل منزل آیت‌الله شیرازی اجتماع پس از استماع سخنرانی یک نفر شیخ به صورت گروههائی چند نفری راهی بیمارستان شاهرضا گردیده تا در تشییع ‌جنازه یکی از کشته‌‌شدگان قلعه مذکور به نام غلامرضا ناجی شرکت نمایند. در بیمارستان موصوف ابتدا شیخ فاضلی درباره محکوم کردن فرماندار نظامی جدید مشهد سخنرانی‌های تحریک‌آمیز تحت عنوان اینکه فرماندار نظامی جدید مزدور آمریکا بوده و برای کشتن مجاهدین به مشهد آمده است ایراد و سپس جنازه متوفی را در حالی که داخل یک دستگاه آمبولانس گذاشته بودند به صورت راهپیمایی از خیابان بهار، چهارراه لشگر گذشته و هنگامی که مقابل قرارگاه شهربانی خراسان رسیدند مبادرت به دادن شعارهای مضره‌ای تحت عنوان مرگ بر کد 66 نموده و سپس به همراه عده‌ای دیگر که با اتومبیل در حرکت بودند راهی بهشت رضا گردیدند.»[79]

از اوایل صبح این روز در مقابل بیت آیت‌الله قمی نیز گروهی از طبقات مختلف مردم اجتماع کرده بودند که برای تشییع پیکر غلامرضا ناجی راهی بهشت رضا شدند و در بیمارستان شاهرضا نیز «اعلامیه‌هایی تحت عنوان جامعه دانشگاهیان مشهد که در آن از 2 تا 8 دی‌ماه را به عنوان هفته حمایت از مبارزان صنعت نفت ایران اعلام» شده بود، بین تظاهرکنندگان توزیع گردید.[80]

ساواک مشهد در گزارش چگونگی تشییع پیکر غلامرضا ناجی در این روز نوشت:

«حدود پنج هزار نفر از اخلالگران جنازه وی را تحویل و پس از عبور از خیابان دانشگاه، ششم بهمن، عدل پهلوی به بهشت رضا بردند و ساعت 1700 مراجعت نمودند و در مسیر خود برخلاف مصالح امنیت ملی شعار دادند.»[81]

 

روز دوم دی‌ماه . بیستم و دوم محرم . عاشورایی دیگر

وضعیت نسبتاً ثابت شهر مشهد در روز اول و نیمة اول روز دوم دی‌ماه موجب شد که ساواک مشهد در این روز برای بار دیگر ضمن ارسال گزارش‌هایی در رابطه با حمله چماقداران به بیمارستان امام رضا علیه‌السلام در 23 آذر و همچنین حضور تیمسار کاتوزیان برای بررسی آن در مشهد، با بیان نکاتی جدید، این واقعه را بازنویسی کند.

گزارش اول، ماجرای حمله چماقداران:

«حدود ساعت 1030 روز 23 /9 /57 صدای جاوید شاه گفتن تعداد زیادی از افراد شاهدوست از حوالی خیابان بهار و نزدیک بیمارستان شنیده می‌‌شد و تعدادی نیز سوار اتومبیل بودند که بعداً مخالفین شماره‌های اتومبیل‌ها را برداشته تا در فرصت مناسب نسبت به اذیت و آزار آنها اقدام کنند. در موقعی که موافقین شعارهای ملی و میهنی می‌‌دادند آسیستان‌ها، انترن‌های بخش‌های داخلی اطفال و جراحی منجمله ثاقبی، بهرامی و صحت و غیره با پاره سنگ به طرف آنها حمله و تعدادی نیز میله‌های آهنی بیمارستان را کنده و به طرف موافقین حمله که موافقین از این اقدام ناراحت شده از روی نرده‌ها وارد بیمارستان شده و به اتومبیل‌ها حمله کردند. در این هنگام خانم‌ها واحدی، نصیری و فریده علیزاده و حتی دکتر اعتماد رضائی بهرامی به منزل آیات شیرازی و قمی تلفن و درخواست کمک کردند و پس از آنکه مأمورین در محل حاضر شدند موافقین فرار کردند به طرف مأمورین نیز سنگ پرتاب و حتی از باک اتومبیل‌ها بنزین کشیدند و در داخل بطری کرده و با قرار دادن باند به طرف مأمورین پرتاب که در اثر تیراندازی دهقانیان، توکلی، استاد کاظم و محمد منفرد زخمی که محمد منفرد چند روز بعد فوت گردید. در اثر تیراندازی به اتاق اعتماد رضائی خساراتی وارد گردیده و افراد طرفدار خمینی وسایل بخشها را به هم ریخته و حتی در آنجا آتش به پا کردند که اگر گاز اشک‌آور انداخته شود مصونیت پیدا کنند.»[82]

گزارش دوم حضور تیمسار کاتوزیان:

«بعد از حادثه روز 23 /9 /57 بیمارستان شاهرضا، تیمسار کاتوزیان به اتفاق اعضاء هیئت اعزامی از طرف نخست‌وزیر که قصد ورود به بیمارستان را داشته‌اند ابتدا افراد چماق به دست و طرفدار خمینی جلوی آنها را گرفته و از آنها خواسته‌اند که بگویند مرگ بر شاه، غیر از کاتوزیان بقیه به شاهنشاه اهانت کردند و کاتوزیان با ناراحتی وارد بیمارستان شد و به اتاقی که کمیته انتخابی پزشکان بیمارستان شاهرضا و چند نفر از نمایندگان روحانیون مخالف در آن بودند هدایت شدند. سرپرستی کمیته انتخابی پزشکان را دکتر اهرابی‌نژاد عهده‌دار می‌‌باشد و اهرابی‌‌نژاد، حجازی و داودی پزشکان بیمارستان شاهرضا عضو این کمیته هستند. بعد از مذاکراتی که از کم و کیف آن اطلاعی به دست نیامده دکتر اعتماد رضائی از اتاق بیرون آمده و عنوان داشته، خوب اعضاء هیئت را خراب کردیم و از آنها سئوال کردیم از طرف چه کسی آمده‌اید و وقتی گفته از طرف نخست‌وزیر، در جواب عنوان کردیم ما در اصل نخست‌وزیر را قبول نداریم و با وضع زننده‌ای هیئت اعزامی را از بیمارستان خارج کردند ... ضمناً برابر اطلاعات واصله که به موقع به مرکز نیز گزارش اعلام گردیده یکی از روحانیون مخالفی که در بیمارستان شاهرضا بوده و با تیمسار کاتوزیان وارد مذاکره شده خامنه‌ای بوده که از کاتوزیان سئوال می‌‌کند برای چه آمده‌اید. او در جواب گفته من از مریدان آیت‌الله مرعشی هستم و برای دست‌بوس او آمده‌ام که خامنه‌ای گفته مرعشی اینجا نیست و اگر قصد دست‌بوسی دارید به منزلش می‌‌رفتید و باز شنیده شده که خامنه‌ای گفته خواسته ما یکی است و آن اینکه شاه نباید در مملکت باشد.»[83]

شاید به همین دلیل بود که اداره کل سوم در نامه‌ای که در این روز برای ساواک مشهد ارسال کرد، ضمن اشاره به وضعیت بیمارستان ششم بهمن، خواستار تحقیق فوری پیرامون آن شد:

«دکتر جاودانی جمعی بیمارستان ششم بهمن مورخه 23 /9 /57 عده‌ای از پزشکان بیمارستان مذکور را جمع‌آوری و اظهار داشته منازل افسران و درجه‌داران را شناسائی و شماره ماشین آنها را جمع‌آوری تا به موقع هجوم و غارت نمایند. اکثر پزشکان بیمارستان مورد بحث مسلح به اسلحه کمری و وسائل آتش‌زا در بیمارستان می‌‌باشند و در همانجا تحصن اختیار نموده‌اند و عناصر اخلالگر در پشت‌بام‌ها با چوب و دشنه نگهبانی می‌‌دهند.»[84]

در روز دوم دی‌ماه نیز در حالی که «تحصن در بیمارستان شاهرضا و تعطیلی مطب پزشکان» ادامه داشت، «اوضاع مشهد نسبتاً آرام» گزارش گردید و درباره اجتماعات مردمی در سطح شهر نوشته شد:

«از صبح روز جاری اجتماعات مختلفی در منازل قمی، شیرازی، مرعشی و بیمارستان‌های شهناز، ششم بهمن، شاهرضا اجتماع و به دادن شعار مضره پرداختند.»[85]

«در ساعت 1130 . 2 /10 /57 حدود 7 الی 8 هزار نفر از طبقات مختلف مردم در مسجد گوهرشاد جمع شده و قصد دارند پس از اتمام سخنرانی به منظور کمبود نفت راهپیمایی نمایند.»[86]

و در ساعت 2 بعد از ظهر به فرمانداری نظامی اعلام شد که «تعدادی اتومبیل در حال حاضر که چراغ‌های خود را روشن نموده‌اند از قوچان به طرف مشهد در حرکت می‌‌باشند[87] و در ساعت 9 شب نیز درباره وضعیت شهر نوشته شد:

«ساعت 1430 یک نفر سرهنگ شهربانی به نام طاهری پس از صرف ناهار در چلوکبابی واقع در خیابان نادری مورد حمله عده‌ای از اخلالگران واقع و وی را دستگیر و ضمن کتک‌کاری و پاره کردن لباس‌های وی کشان‌کشان به منزل شیرازی می‌‌برند که با دخالت مأمورین فرمانداری نظامی و پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازی هوائی افسر مزبور آزاد و دو نفر درجه‌دار فرماندار نظامی بر اثر پرتاب سنگ از ناحیه اخلالگران زخمی و به کلانتری 3 اعزام می‌‌دارند.

در ‌ساعت 1630 مأمورین فرمانداری نظامی دو نفر مجروح را قصد ‌داشتند با آمبولانس به بیمارستان ببرند که در خیابان نادری نزدیک میدان شاه اخلالگران با بستن راه وسیله یک پیکان به آمبولانس حمله و دو نفر زخمی را به بیمارستان شهناز (در اختیار اخلالگران می‌‌باشد) اعزام و تفنگ ژ 3 سرباز را اخذ و یک نفر درجه‌دار را دستگیر و ضمن کتک‌کاری به منزل آیت‌الله شیرازی می‌‌برند و آمبولانس را به آتش می‌‌کشند.

با اقداماتی که به عمل آمده قرار شد سیدمحمدعلی شیرازی درجه دار مذکور را مرخص ولی از وجود اسیر اظهار بی‌اطلاعی نمود. فرماندار نظامی مدعی است در این حادثه دو نفر کشته و سه نفر دیگر زخمی شده‌اند ولی روحانیون اظهار می‌‌دارند حدود ده نفر در این حادثه کشته و 62 نفر زخمی شده است.»[88]

درباره چگونگی این تظاهرات که نشانگر درگیری شدید نیروهای نظامی با تظاهر کنندگان است، گزارشی در سوابق موجود نیست، جز اینکه نوشته‌اند:

«در ساعت 1620 روز 2 /10 /57 یک دستگاه آمبولانس ارتشی که به منظور حمل استوار ضیابری که در عملیات خیابان نادری از ناحیه بینی مضروب گردیده بود به بیمارستان لشگر در حرکت بود در میدان شاه توسط یک دستگاه پیکان راه بر آمبولانس مذکور بسته که پس از متوقف شدن، اخلالگران سرنشینان آن را که عبارت بودند از سرباز وظیفه محمد لطیف راننده . گروهبان رمضانعلی نیکو پزشکیار . سرباز وظیفه عباس اسحاقی تأمین آمبولانس و استوار یاد شده را پیاده نموده و مضروب نمودند و آمبولانس را به آتش می‌‌کشند سپس استوار ضیابری را به منزل شیرازی و سرباز لطیف راننده را به بیمارستان شهناز و سرباز اسحاقی را سوار یک دستگاه خودرو ژیان نموده و پس از خلع سلاح وی، او را از ماشین به بیرون پرتاب می‌‌نمایند. در نتیجه یک قبضه تفنگ ژ 3 مربوط به وی به ‌انضمام 60 تیر فشنگ به سرقت برده شده است. بلافاصله نیروهای فرمانداری نظامی وارد عمل شده و پس از استفاده از بلندگو و گاز اشک‌آور چون هیچکس متفرق نشده لذا تیراندازی هوائی انجام و درگیری ایجاد که در نتیجه 2 نفر از اخلالگران کشته و 3 نفر زخمی شدند.»[89]

و در همین گزارش در چند سطر پایین‌تر، به‌رغم اینکه به درگیری و کشته و مجروح‌شدن تظاهرکنندگان اشاره شده، نوشته‌اند:

«در ساعت 1810 روز 2 /10 /57 جمعیتی حدود 2000 نفر از چهارراه نادری به طرف خیابان پهلوی حرکت و در نزدیکی چهارراه دروازه طلائی با نیروهای فرمانداری نظامی برخورد که با استفاده از بلندگو و و گاز اشک‌آور چون متفرق نگردیده‌اند مبادرت به تیراندازی هوائی و به منظور قطع درگیری، نیروها محل مذکور را ترک نمودند.»[90]

و در گزارشی که ساواک مشهد برای اداره کل سوم ارسال کرد، آمده است:

«با توجه به درگیری مأمورین نظامی با تظاهرکنندگان در مورخه 2 /10 /57 که چند نفر کشته و تعدادی زخمی شده که مخالفین قصد دارند به خانه‌های پرسنل نظامی و پرسنل ساواک حمله کنند.»[91]

و در گزارشی دیگر که در روز سوم دی‌ماه تهیه و ارسال گردید، درباره تعداد مجروحین و شهدای این واقعه نوشته شد:

«تعداد کشته‌‌شدگان روز گذشته 10 نفر و تعداد مجروحین در شهناز 22 نفر و در شاهرضا 38 نفر صورت داده شده»[92]

در این موقع که فرار سربازان از پادگانها رو به فزونی گذاشته و نارضایتی از رژیم شاهنشاهی در بین نیروهای نظامی و انتظامی نیز علنی شده بود، ساواک مشهد با اشاره به این مطلب که «در منزل شیرازی عنوان شده ما در بین کارمندان ساواک مأمور داریم که مرتباً اخبار را به ما می‌‌دهند»، نگرانی خود را از همکاری ساواکی‌های بازنشسته با نیروهای مذهبی به شکل زیر اعلام کرد:

«با توجه به اینکه تعدادی کارمند ساواک بازنشسته شده و در مشهد زندگی می‌‌کنند و ممکن است تحت تأثیر وقایع روز قرار گرفته باشند و احتمالاً کارمندانی که تعصب مذهبی دارند یا احیاناً مرعوب شده باشند امکان دادن خبر ممکن است وجود داشته باشد.»[93]

 

روز سوم دی‌ماه . بیستم و سوم ماه محرم . تشییع شهدا

واقعة خونین بعد از ظهر روز دوم دی‌ماه و به غنیمت بردن یک قبضه اسلحه ژ 3 توسط تظاهرکنندگان، موجب شد تا تیمسار اویسی که فرماندار نیروی زمینی بود، ضمن تماس تلفنی با سیدمحمدعلی شیرازی، از او تقاضا کند تا اسلحه به نیروهای نظامی بازگردانده شود. پاسخ سیدمحمدعلی شیرازی به او، بیانگر بخشی از چگونگی تظاهرات و برخورد نیروهای نظامی با تظاهرکنندگان در بعد از ظهر روز دوم دی‌ماه است:

«منزل آقا را به رگبار مسلسل بستند و مردم متوحش شدند و حدود 90 نفر زخمی شده و هشت نفر کشته شده‌اند. یک نفر درجه‌دار را بدون اسلحه به منزل آقا آوردند و می‌‌خواستند بکشند من و برادرانم جلوگیری کردیم و او را تحویل دادیم و از تفنگ سرباز اطلاعی ندارم. هر شب در شهر مشهد سرقت می‌‌شود و مردم به ما مراجعه می‌‌نمایند. تمام برخوردها و دزدی‌ها در اثر وجود مأمورین فرمانداری نظامی در شهر می‌‌باشد چنانچه این نیروها را جمع آور[ی] و در پادگان مستقر نمایند بهتر خواهد بود.

تیمسار اویسی جواب دادند سرقت‌ها مربوط به فرمانداری نظامی نمی‌باشد و در صورت برداشتن مأمورین اخلالگران برای دیگران ایجاد ناامنی و آتش‌سوزی خواهند کرد ولی در این مورد بررسی خواهم کرد.»[94]

در رابطه با این واقعه خونین، اعلامیه‌ای با عنوان «متن اعلامیه حضرت آیات عظام مراجع عالیقدر حوزه علمیه مشهد درباره حوادث اخیر مشهد مقدس و اعلام عزای عمومی» منتشر شد که برای اولین بار دارای امضای مشترک آیات شیرازی و قمی و بیانگر وحدت رویه مبارزه تا سقوط رژیم شاهنشاهی بود. در این اعلامیه آمده است:

«در حالی که هنوز خون قربانیان بیمارستان امام رضا (ع) خشک نشده و مجروحان حادثه التیام نیافته، تخت بیمارستان را ترک نگفته‌اند؛ در حالی که بیش از ده روز از تحصن علمای اسلام و مردم مسلمان در بیمارستان می‌‌گذرد و به تقاضاهای منطقی آنان پاسخ نداده‌اند، نظام فاسد و سفاک باز هم فاجعه آفرید و مظلومان بسیار بیشتری را به خاک و خون کشید و با منطق سنتی خود به متحصنان حق‌ طلب پاسخ گفت. فرمانده نظامی تازه‌نفس همانطور که انتظار می‌‌رفت [و] خود را به درجه‌داران ارتش معرفی کرده بود، قیافه واقعی خود را نشان داد و لیاقت و کفایت خویش را برای مأموریتی که به عهده‌اش محول کرده‌اند ثابت نمود. مأموریت سفاکی، جلادی، ارعاب و هر جنایتی که با طبیعت رژیم استبداد[ی]  ایران سنخیت داشته، عطش خون‌ آشام او را تسکین بدهد که البته تسکین پذیر نیست و چون جهنمی ملتهب و سرکش، فریاد هل من مزید می‌‌زند. عامل و مباشر این فاجعه را از سابقه او در کرج می‌‌شناسیم که بر صغیر و کبیر ابقا نمی‌کرد و نیمه شب بدون هیچ علتی همراه یاغیان دیگر به خانه‌ها حمله می‌‌نمود. او یک جانی دیوانه است و جنون جنایت دارد و از کشتن و زدن و بستن بی‌پناهان و بی‌گناهان لذت می‌‌برد. پیداست از چنان نظام فاسد منحوسی، فرمانده نظامی جز این قبیل عناصر خطرناک و مفسد فی الارض انتظار نباید داشت؛ ولی مزاج مردم آزاده و قهرمان مشهد مقدس چنین خونخواری را تحمل نمی‌کند و ما جداً اخطار می‌‌کنیم تا مردم انتقام خود را از او نگرفته‌اند هرچه زودتر باید این شهر مقدس مشهد را ترک گوید. فاجعه تازه بعدازظهر دیروز (شنبه 22 محرم . 2 دیماه) اتفاق ‌افتاد. مأموران حکومت نظامی در چند نقطه شهر بدون جهت به روی مردم آتش گشودند و آنان را از دم درو کردند و تا پاسی از شب تیراندازی و رگبار مسلسل ادامه داشت، که نتیجه آن 10 کشته و بیش از 60 زخمی گزارش شده است. این رقم بیش از مقتولین و مصدومین اکثر حوادث سابق مشهد است. همانطور که مکرراً اعلام کرده‌ایم و عملاً هم به ثبوت رسیده، مردم مجاهد و از جان ‌گذشته ایران از این سفاکی‌ها ترس ندارند و از مبارزه انسانی و اسلامی خود تا برقراری نظام عادلانه اسلامی دست برنمی‌دارند. در رابطه با این هدف مقدس و آن فجایع سهمگین، تحصن علمای اعلام و جامعه روحانیت مشهد در بیمارستان امام رضا (ع) ادامه دارد و از حمایت کامل اینجانبان و قاطبه مراجع تقلید و صفوف فشرده مسلمانان مجاهد برخوردار است. گرچه برادران ما در مشهد و سراسر کشور خود به خود عزادار و در حال اعتصاب هستند، اما عظمت فاجعه ایجاب می‌‌کند که بار دیگر ملت، مراتب انزجار و خشم و نفرت و نیز همبستگی خود را در مقابله با نظام و جنایاتش اظهار نماید. لهذا روزهای دوشنبه 24 و سه ‌شنبه 25 محرم‌الحرام که روز سه ‌شنبه نیز مصادف با وفات امام سجاد علیه‌السلام پیشوائی که مبارزاتش مکمل قیام حسینی بود، می‌‌باشد، روز‌های عزا و تعطیل عمومی و راهپیمایی اعلام می‌‌شود. جنایتکاران و حامیان بیگانه آنان باید بدانند به یاری خداوند دادگر و با توجهات خاصه ولی منتقمش عج ملت ایران انتقام قطره قطره خون عزیزان و قهرمانان خود را خواهد گرفت و زمان آن نزدیک است.

مشهد مقدس 23 محرم الحرام 1399 مطابق با 3 /10 /1357

حسن طباطبائی قمی . سیدعبدالله شیرازی »[95]

اولین عکس‌العمل مردم متدین و مذهبی در برابر جنایتِ روز دوم دی‌ماه، تعطیل عمومی شهر مشهد بود:

«برابر اعلام مراجع تقلید، بازاریان و اصناف مشهد به منظور اعلام همبستگی خود با سایر مردم و اعتراض به حادثه مورخه 2 /10 /57 از صبح روز 3 /10 /57 مغازه‌های خود را بسته‌اند. همچنین کلیه ادارات و بانکها تا دستور ثانوی تعطیل کرده‌اند.»[96]

این خبر را ساواک مشهد در ساعت 8 صبح برای فرمانداری نظامی ارسال و درباره برنامه تشییع پیکر مطهر شهدا نوشت:

«روحانیون مدعی هستند که در حادثه مورخه 2 /10 /57 هشت نفر کشته شده و جنازه آنان در بیمارستان شاهرضا (هفت نفر شاهرضا، یک نفر در بیمارستان شهناز) می‌‌باشند؛ در نظر دارند اجتماعی در محل‌های فوق تشکیل و جسد کشته‌شدگان را در مسیر خیابان‌های بهار، ششم بهمن، خیابان ضد تشییع و سپس به خانواده آنان تحویل تا نسبت به دفن آنان در بهشت رضا یا خواجه‌ربیع اقدام نمایند.»[97]

و دو ساعت پس از آن اطلاع داد:

«به دستور خامنه‌‌ای روحانی مخالف، اجساد دو نفر از کشته ‌شدگان بعدازظهر دیروز غیرمحسوس از مرکز پزشکی شهناز به بیمارستان شاهرضا منتقل و قرار است تعداد زیادی از دانشگاهیان از محل باشگاه به صورت راهپیمایی وارد بیمارستان شاهرضا شده از آنجا اجساد کشته ‌شدگان را تا بهشت رضا تشییع نمایند.»[98]

دومین عکس‌العملی که در این روز بروز و ظهور یافت، تقویت حس انتقامجویی در مردم و جوانان انقلابی بود که درباره آن گزارش‌های متعددی تهیه شد:

«حدود ساعت 945 روز جاری (3 /10 /57) سرپاسبان کاتب جمعی دایره دبیرخانه ‌این شهربانی که برای خرید بلیط به راه‌آهن عزیمت نموده در مراجعت توسط عوامل اخلالگر شناسائی و دستگیر و مورد ضرب و جرح قرار گرفته و به طوری که شایع شده وی را کشته و اونیفورم وی را در میدان شهرداری آویزان نموده‌اند. از سرنوشت وی اطلاع دقیقی در دست نمی‌باشد.»[99]

«عده‌ای در بیمارستان شهناز به عنوان مأمور ساواک دستگیر و پس از مضروب نمودن در اطاق زندانی چند نفر دانشجو نگهبانی می‌‌دهند و به منزل افراد دستگیر شده مراجعه و بازرسی نموده‌اند. جلو بیمارستان شاهرضا 2 نفر را به عنوان کارمند ساواک دستگیر و به شدت کتک کاری سپس به داخل بیمارستان برده مشخص گردید کارمند شهرداری هستند و آزاد نمودند. در شهناز، پزشکان و مخالفین جلسه‌ای تشکیل و تصمیم دارند ظرف 48 ساعت فرماندار نظامی جدید را ترور کنند.»[100]

در روز سوم دی‌ماه در محیط‌های دانشجویی طبق معمول هر روزه فعالیت‌های انقلابی برقرار بود و جمعیتی که در باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع کرده بودند، پس از انجام برنامه سخنرانی و اعلام این مطلب که «دانشکده‌های مختلف دانشگاه فردوسی تا برقراری جمهوری اسلامی و سرنگونی رژیم و رفتن شاه تشکیل نخواهد شد»، به صورت راهپیمایی راهی بیمارستان شاهرضا شدند تا در برنامه تشییع پیکر شهدا شرکت کنند.[101] و از ساعت 5 /9 صبح نیز اجتماعی در مسجد گوهرشاد برپا بود که درباره آن نوشته شد:

«تعداد حدود 5000 نفر از طبقات مختلف مردم که اکثراً از فرهنگیان بوده در مسجد گوهرشاد اجتماع، سیدرضا کامیاب سخنرانی‌های تحریک‌آمیز در مورد کد 66 نموده و آنگاه به سایر اجتماع‌کنندگان در بیمارستان شاهرضا پیوسته و سپس ضمن تشییع جنازه کشته‌شدگان در خیابان‌های منتهی به بهشت رضا مبادرت به راهپیمایی عظیمی نموده و شعارهای ضد میهنی می‌‌دادند.»[102]

در اجتماع عظیم مردم در محوطه بیمارستان امام رضا علیه‌السلام و اطراف آن در این روز، که تعداد آنان را «حدود 200000» نفر نوشته‌اند، پیش از آنکه تشییع پیکر شهدا آغاز شود، رهبر معظم انقلاب اسلامی سخنرانی کرد و به تشریح «فرهنگ استعماری و اینکه این فرهنگ استعماری، ازهاری‌ها و میرهادی‌ها را تربیت کرده و به همین دلیل است که فرهنگیان از رفتن سر کلاس‌های مدارس خودداری و در حال اعتصاب هستند»، پرداخت[103] و پس از ایشان نیز شهید هاشمی‌نژاد سخنرانی کرد و ضمن تشریح واقعه خونین بعد از ظهر روز دوم دی، گفت: «فرماندار نظامی مشهد، احساسات مشهدی‌ها را جریحه‌دار نموده و هرچه زودتر باید تعویض گردد.» و سپس در رابطه با تکرار توطئه‌ای که مدتی بود در برخی از راهپیمایی‌های مردمی در شهر مشهد بروز داشت تا حرکت انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی مارکسیستی و کمونیستی معرفی شود، هشدار داد:

«در راهپیمایی مراقب باشید که ممکن است افراد دولتی با بالا بردن پرچمهای داس و چکش دار بخواهند حرکت اسلامی ما را به نحو دیگری به جهانیان معرفی کنند.»[104]

ساواک مشهد وضعیت شهر را در ساعت 12 ظهر این روز، در 10 بند به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال کرد:

«1. بازار مشهد از صبح روز جاری تعطیل است. عده زیادی از مردم در جلوی منزل شیرازی، قمی، مرعشی، میدان شاه، چهارراه دروازه طلائی و جلوی بیمارستان شهناز و شاهرضا اجتماع و مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهای ضد ملی نموده‌اند.

2. تعداد کشته ‌شده‌های مورخ 2 /10 /57 مشهد 8 نفر می‌‌باشد و تعداد زیادی از مردم در جلوی بیمارستان شاهرضا اجتماع تا اجساد کشته ‌شدگان را تشییع نمایند.

3. ساعت 1100 عده زیادی در باشگاه بیمارستان شهناز پهلوی که وابسته به دانشگاه می‌‌باشد اجتماع و جسد دو نفر از کشته‌شدگان را از بیمارستان شهناز تا بیمارستان شاهرضا تشییع کرده‌اند تا از آنجا تمام اجساد کشته‌‌شدگان را تشییع نمایند.

4. سیدعلی خامنه‌ای در بیمارستان شاهرضا برای مجتمعین درباره حوادث اخیر و برخلاف مصالح مملکتی سخنرانی می‌‌کند.

5. دانشجویانی که از بیمارستان شهناز دو جسد را تشییع می‌‌کردند پرچم‌های کمونیستی قرمز رنگ با آرم داس و چکش حمل می‌‌کردند.

6. ساعت 1025 اخلالگران یک دستگاه اتومبیل پیکان شهربانی با دو نفر سرنشین[را] در میدان شاه متوقف و یکی از آنها را کشته و جسد وی را آویزان و سپس در جلوی بیمارستان شاهرضا به معرض تماشا گذاردند.

7. در مشهد سه روز عزای عمومی اعلام و قرار است روز سه‌‌شنبه مبادرت به راهپیمایی نمایند.

8. شایع نموده‌اند امشب به کلانتری‌ها و منازل ارتشی‌ها و ساواکی‌ها حمله خواهند کرد و میدان شاه را در روز سه ‌شنبه تبدیل به گورستان خواهند نمود.

9. تبلیغات ضد ملی شدیداً در مشهد ادامه دارد، در هر محلی بر هر نحوی از انحاء علیه دستگاه حاکمه تبلیغات می‌‌نمایند و شهر مشهد آبستن حوادث می‌‌باشد.

10. تصمیم دارند چند نفر از کشته ‌شدگان را در میدان شاه مشهد دفن و نام میدان مذکور را میدان شهدا نام گذاری نمایند.»[105]

و متعاقب آن نیز اعلام شد:

«جلو منزل شیرازی و قمی اعلام نموده‌اند دیشب 23 نفر کشته و 124 نفر مجروح و به خون نیاز است در نتیجه عده‌ای به بیمارستان مراجعه و خون می‌‌دهند. عده‌ای اخلالگر به اطاق اصناف حمله درب[و] پنجره آن را شکسته خواستند آنجا را به آتش بکشند. حدود 150000 نفر در تشییع ‌جنازه شب گذشته اجتماع نموده‌اند... جمعیت اجتماع ‌کننده ساعت 1230 به طرف بهشت رضا حرکت و مبادرت به دادن شعار مضره و حمل پلاکارد نمودند.»[106]

و در بعد از ظهر نیز گزارش داده شد:

«جماعتی که جهت تشییع جنازه به بهشت رضا رفته بودند، ساعت 1600 وسیله اتوبوس و سایر وسایل نقلیه به شهر مراجعت و متفرق گردیده‌اند.»[107]

و این درحالی بود که شهربانی خراسان وضعیت شهر مشهد در این روز را بسیار نگران کننده توصیف کرد:

«به طور کلی روز جاری شهر ناآرام، وضعیت غیر عادی و در همه سطوح به ویژه پرسنل انتظامی حالت اضطراب و نگرانی مجدد حکم‌فرما گردیده و عناصر اخلالگر شدیداً قصد انتقام‌جوئی، به طوری که چنانچه پرسنل را با انیفورم و سیویل ببینند بلافاصله نسبت به کشتن آن اقدام نمایند. اکثر ادارات و مؤسسات، بانکها به حالت نیمه تعطیل بوده و اکثر پرسنل آن در تشییع‌ جنازه شرکت نموده‌اند. کلیه دکاکین در سطح شهر تعطیل بوده است. ضمناً حدود ساعت 1645 مراسم به خاک سپردن جنازه‌ها خاتمه پذیرفته ‌است و شرکت‌‌کنندگان در مراسم به تدریج در حال مراجعت به شهر می‌‌باشند.»[108]

بنابر گزارش فرمانداری نظامی مشهد، در ساعت 9 شب روز سوم دی‌ماه اعلام گردید که تعداد ده جسد در بهشت رضا علیه‌السلام دفن گردیده و درباره آن نوشته شد:

«برای همگی از بیمارستان شاهرضای مشهد جواز دفن صادر شده. ضمناً از دفن‌شدگان دو تن مأمور انتظامی و دو تن مربوط به کشته ‌شدگان حادثه شب گذشته می‌‌باشند.»[109]

این آمار در حالی برای اداره کل سوم ارسال شد که در فردای آن روز، در گزارش دیگری اعلام شد:

«برابر اطلاعات به‌ دست ‌آمده یک نفر از عوامل فرماندار نظامی در تاریخ 3 جاری به بهشت رضا تلفن و خود را دکتر روحانی معرفی و از مسئول بهشت رضا استفسار می‌‌نماید چند جنازه برای دفن آورده‌اند. مسئول اظهار نموده 11 جواز دفن صادر شده و به دست من رسیده ولی فقط هفت جنازه دفن ‌شده که دو نفر نظامی (استوار یکم ساکت ضیابری درجه‌دار ارتش و سرپاسبان یکم خدابخش کاتب جمعی شهربانی مشهد) و پنج نفر مجهول‌الهویه می‌‌باشند.»[110]

و همچنین در بند هفتم گزارش وضعیت شهر مشهد در روز چهارم دی‌ماه نوشته شد:

«برابر اعلام مسئولین بهشت رضا بعدازظهر روز 3 /10 /57 جنازه 10 نفر از بیمارستان تا بهشت رضا تشییع که 7 نفر آنان در بهشت رضا دفن و 3 جنازه[را] مجدداً به بیمارستان برمی‌گردانند تا در خواجه‌ربیع و قریه عنبران ببرند.»[111]

و فرمانداری نظامی مشهد نیز در بولتن خلاصه اطلاعاتی خود، خبر دیگری نوشت که با گزارش‌های بالا کاملاً متفاوت بود:

«برابر گزارش مسئول گورستان بهشت رضا در روز 3 /10 /57 تعداد 9 جنازه توسط مخالفین به بهشت رضا حمل و توسط خود آنان دفن گردیده است.»[112]

گزارش پایانی ساواک مشهد درباره وقایع این روز، خبری بود که در ساعت 11 شب برای اداره کل سوم ارسال شد:

«پیرو مذاکرات تلفنی تا ساعت 2130 روز جاری تغییر نام میدان و دفن کردن جنازه‌ها در میدان شاه عملی نگردید، ولی اجتماع زیادی از تظاهرکنندگان در حال حاضر در میدان مورد نظر اجتماع و با دادن شعارهای ضدملی و میهنی کلیه اشجار اطراف میدان را سوزانیده و کنده و پایه مجسمه اعلیحضرت رضاشاه کبیر را نیز تخریب نمودند.»[113]

روز چهارم دی‌ماه . بیستم و چهارم ماه محرم . تشییع و تجلیل از شهدا

روز چهارم دی‌ماه در اعلامیه آیات شیرازی و قمی تعطیل عمومی اعلام شده بود و به همین علت «98% مغازه‌ها و دکاکین شهر مشهد» تعطیل بود. کارمندان و کارکنان شعبات مختلف بانکها و ادارات دولتی به محل کار خود نیامده بودند و «فقط رؤسای ادارات و مدیران کل سر خدمت حاضر شده» و همچنین «مأموران شهربانی و فرمانداری نظامی» در شهر دیده نمی‌شدند تا جائی که درباره این وضعیت نوشته شد: «شهر در اشغال اخلالگران» است.

با آغاز روز، جمعیتی که تعداد آنان را «حدود 5 هزار نفر» نوشته‌اند، در میدان شاه که اینک در بین مردم به نام شهدا مزین شده بود، تجمع کردند و «پایه مجسمه رضا شاه را با وسائل پتک از بین برده و با خاک یکسان» کردند.[114]

در ساعت 1130 پیکر مطهر 3 نفر از شهدای بعد از ظهر روز دوم دی‌ماه، با حضور جمعیتی که تعداد آنان «حدود 10 هزار نفر» اعلام شد، پس از سخنرانی شهید هاشمی‌نژاد[115]«از بیمارستان شاهرضا تشییع که 2 نفر به خواجه‌ربیع و یک نفر به قریه عنبران»[116] منتقل گردید و این درحالی بود که درباره اسامی شهدا نوشته شد:

«اسامی کشته ‌شدگان بدین شرح است. فریدون بهارلو . خلیل اسماعیل‌زاده . هادی مقدم . اسماعیل عنبرانی . حسن لک‌زائی و بقیه مجهول‌الهویه می‌‌باشند.»[117]

در این روز شهر مشهد به میزانی تحت کنترل مردم بود که درباره آن نوشته شد:

«در تاریخ 4 /10 /57 رفت ‌و آمدهای اتومبیل‌های نیروهای مسلح در سطح شهر با اشکال انجام می‌‌گرفت در نتیجه به منظور رساندن غذا به زندان نسوان با مشکلاتی روبرو گردید.»[118]

 تشییع پیکر مقدس شهدای انقلاب اسلامی در بعد از ظهر روز چهارم نیز ادامه یافت که از چگونگی آن گزارشی در سوابق موجود نیست، جز اینکه نوشته‌اند:

«بعدازظهر روز 4 /10 /57 حدود دو هزار نفر از اخلالگران با در دست ‌داشتن کشته‌شدگان اخیر در اطراف فلکه حرم راهپیمایی و مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی نمودند.»[119]

قرار بود در شامگاه روز چهارم دی، مراسم بزرگداشتی به نام و یاد شهدای روز دوم تشکیل شود که خبر آن در ساعت 8 صبح این روز به اطلاع فرمانداری نظامی مشهد رسانده شد:

«قرار است امشب به مناسبت کشته‌شدگان اخیر مشهد مجلس ترحیمی در منزل آیت‌الله قمی و مسجد گوهرشاد برگزار و عبدالکریم هاشمی‌نژاد سخنرانی خواهد نمود.... مجلس ختم در مسجد گوهرشاد از ساعت 1400 الی 1600 خواهد بود.»[120]

و این خبری بود که در ساعت 10 صبح برای بار دیگر به وسیله تلفنگرام برای فرمانداری نظامی تکرار شد:

«آیات شیرازی و قمی از ساعت 1200 الی 1600 روز جاری مجلس ختمی برای کشته‌شدگان ترتیب داده‌اند.»[121]

در این روز در باشگاه دانشگاه فردوسی نیز مراسمی برگزار شد که حجت‌الاسلام شهید کامیاب یکی از سخنرانان آن بود که سخنرانی وی «در زمینه نفت و جمهوری اسلامی» بود و در پایان آن گفت:

«ما باید تا پیروزی بر رژیم، مبارزه کنیم و راه برگشتی نیز نداریم.»[122]

تحصن یک هفته‌ای کارمندان دادگستری از صبح روز چهارم دی آغاز شد و همزمان درباره تشکل و سازماندهی نیروهای مذهبی و انقلابی نیز نوشته شد:

«عناصر اخلالگر گروههای سه‌گانه‌ای به شرح زیر تشکیل داده‌اند:

الف . گروه ضربت، جهت کارهای اجرائی

ب . گروه انتشار اخبار، به منظور چاپ و پخش خبر و جمع‌آوری پول

پ . کمیته 7 نفری، به منظور اخذ تصمیم صدور دستورات به گروه ضربت»[123]

 

روز پنجم دی‌ماه . بیستم و پنجم ماه محرم . تعطیل عمومی و شورش در زندان

روز پنجم دی‌ماه مصادف با روز بیست و پنجم محرم و سالروز شهادت امام سجاد علیه‌السلام بود. این روز در اعلامیه‌ای که پس از واقعة بعد از ظهر روز دوم دی‌ماه با امضای آیات شیرازی و قمی صادر شد، روز عزا و تعطیل عمومی اعلام شد. به‌رغم آنکه این اعلامیه با تاریخ روز سوم دی‌ماه انتشار یافت، ولی ساواک مشهد خبر آن را پیش از آنکه این اعلامیه تکثیر و منتشر شود، در همان روز دوم برای فرمانداری نظامی مشهد ارسال کرد:

«مراجع تقلید مشهد اعلام نموده‌اند از روز سه‌‌شنبه مورخه 5 /10 /57 به مناسبت وفات امام چهارم تعطیل اعلام و قرار است صبح روز فوق در بیمارستان شاهرضا اجتماع و مبادرت به راهپیمایی نمایند.»[124]

در ساعت 5 /9 صبح روز چهارم دی‌ماه، شهربانی خراسان به ساواک مشهد نوشت:

«روز 5 /10 /57 از طرف آیات عظام به منظور شرکت در راهپیمایی از کلیه طبقات مختلف مردم در مشهد دعوت به عمل آمده است.»[125]

و متعاقب آن ساواک مشهد نیز به اداره کل سوم اطلاع داد:

«ساعت 0800 روز 5 /10 /57 قرار است دانشگاهیان در باشگاه اجتماع و به صورت راهپیمایی به طرف منزل شیرازی حرکت تا به اتفاق سایر طبقات مبادرت به راهپیمایی نمایند.»[126]

و در ساعت 10 شب روز چهارم نیز در گزارش‌های جداگانه‌ای اعلام کرد:

«برابر شایعات عده‌ای از اخلالگران قصد دارند روز 5 /10 /57 به مراکز حساس نظامی و انتظامی حمله و محل‌های مذکور را با آتش بکشند.»[127]

«اخلالگران و اشغال‌کنندگان بیمارستان شاهرضا تصمیم دارند از تاریخ 5 /10 /57 سالن راه‌آهن مشهد را به عنوان پایگاه انتخاب نمایند... به علت اینکه شرکت ملی نفت به ارتش و پادگان‌های نظامی نفت می‌‌فروشد به مناسبت تظاهرات روز 5 /10 /57 شرکت ملی نفت مشهد و کوی کارمندان پلیس و پادگانها و اماکن حساس پلیس و انتظامی و امنیتی مورد تهدید اخلالگران قرار خواهد گرفت. ضمناً با توجه به وقایع و حوادث 24 ساعت گذشته در مشهد، روز 5 /10 /57 به احتمال قوی شهر مشهد آبستن حوادث و اتفاقات ناگواری می‌‌باشد.»[128]

در همین ساعت (10 شب روز چهارم دی‌ماه)، جلسه‌ای در بیمارستان امام رضا علیه‌السلام برای هماهنگی درباره راهپیمایی روز پنجم برگزار شد که سیدمحمدعلی شیرازی و سیدمحمود قمی نیز در جمع روحانیون و پزشکان متحصن در بیمارستان حضور یافتند.[129] در این جلسه تصمیم گرفته شد:

«قرار است از ساعت 0830 روز پنجم راه‌پیمایان از منزل شیرازی، قمی و مدرسه نواب حرکت و پس از حرکت از خیابانهای نادری، فلکه حرم، خیابان اعلم به چهارراه ضد رفته و از خیابان عدل پهلوی و چهارراه لشگر به بیمارستان شاهرضا مراجعت و به راهپیمایی خود خاتمه دهند.»[130]

چگونگی برپایی و برگزاری این راهپیمایی در گزارشی که ساواک مشهد در ساعت 2 بعداز ظهر تهیه کرد، به شرح زیر است:

«از صبح روز جاری گروههای زیادی از اخلالگران از نقاط مختلف شهر مشهد و شهرستانها و شهرک‌های اطراف در جلو منزل شیرازی، قمی، مرعشی اجتماع سپس به طرف حرم و خیابان تهران، فلکه برق، فلکه یادبود، میدان 28 مرداد، از جلو شهربانی عبور نموده و به طرف چهارراه لشگر و بیمارستان شاهرضا حرکت کردند. جمعیت مذکور حدود پانصدهزار نفر تخمین زده می‌‌شد و فرزندان آیات شیرازی و قمی . سیدکاظم مرعشی . محمدمهدی نوغانی . هاشمی‌نژاد . موسوی خراسانی و سیدمحمدعلی میلانی و پسر بروجردی و سایر آخوندهای مخالف میانه رو در جلو جمعیت بودند و شیخ صفائی نیز مشغول دادن شعار بود... هر گروه که از جلو شهربانی خراسان عبور می‌‌کرد، حدود 20 دقیقه توقف پس از دادن شعارهای زننده و سخنرانی ضد ملی حرکت [می]‌نمودند. راه‌پیمایان شعارها و عکس‌های مختلفی از کشته‌شدگان سابق حمل و در مسیر خود شعارهائی به شرح زیر می‌‌دادند.

مرگ بر کد 66 . ما کد 66 را نمی‌خواهیم . استقلال، آزادی، حکومت اسلامی . تا شاه کفن نشود، ایران وطن نشود . حکومت قانونی فقط حکومت مصدق بود و شعارهائی به لاتین در مورد فلسطین و اریتره حمل می‌‌کردند.

این راهپیمایی از ساعت 0830 شروع و هنوز ادامه دارد و تا این ساعت اتفاق سوئی رخ نداده است. تعدادی از معلولین در جلو راه‌پیمایان در حرکت می‌‌باشند و وانمود می‌‌نمایند که در حوادث اخیر تیر خورده اند.»[131]

و شهربانی خراسان نیز در گزارش خود، ضمن اینکه ساعت شروع راهپیمایی را 11 صبح اعلام کرد، نوشت:

«روز جاری به انگیزه راهپیمایی کلیه دکاکین و ادارات دولتی که تعداد[ی از] آنان پلاکاردهای همبستگی در داخل تظاهر کنندگان حمل می‌‌نمودند و نیز مؤسسات و بانکها در سطح شهر تعطیل، نیروها از اوایل صبح از سطح شهر جمع‌آوری شده و حالت اضطراب و نگرانی در بین خانواده‌ها خصوصاً پرسنل نظامی و خانواده‌هایشان حکمفرما گردیده است.»[132]

راهپیمایی روز پنجم دی‌ماه بدون آنکه اتفاق خاصی در مسیر آن رخ دهد، همراه با سخنرانی مقام معظم رهبری و قرائت قطعنامه توسط ایشان خاتمه یافت:

«راهپیمایی در ساعت 1430 خاتمه یافت و اخلالگران در بیمارستان شاهرضا اجتماع و سیدعلی خامنه‌ای برای آنان سخنرانی و مفاد قطعنامه تحصن ‌کنندگان را قرائت و مردم در ساعت 1530 متفرق گردیده‌اند و تحصن یازده روزه پزشکان و روحانیون خاتمه یافت و متفرق گردیده‌اند. قرار است از فردا مطبهای خود را دایر نمایند.»[133]

هنوز راهپیمایی مردم متدین و مذهبی مشهد در این روز پایان نیافته بود که اطلاع داده شد:

«حدود ساعت 1510 تعداد 700 نفر زندانیان بند 2 ندامتگاه مشهد اقدام به شورش نموده و با وسایل آهنی، شیشه‌های سالن ملاقات را شکسته و از آنجا به پشت درب آهنی و میله‌های آهنی دیوار اول زندان رسیدند. چون درب‌های اتوماتیک بسته بودند لذا در داخل زندان مبادرت به خراب کردن تأسیسات و آتش‌سوزی نمودند. نگهبانان زندان به منظور کنترل زندانیان اقدام به تیراندازی هوائی نموده و چون موفقیتی حاصل نگردید از فرمانداری نظامی مشهد تقاضای نیروی کمکی نموده و نیروهای کمکی به علت هجوم خودروهای عده‌ای چماق به دست و خانواده‌های زندانیان در مسیر جاده وکیل آباد و جاده زندان و مسدود نمودن راه، با تأخیر به پشت دیوارهای زندان رسیده لکن به علت بسته بودن درب اتوماتیک (اصلی) که در اثر نبودن نیروی برق از کار افتاده قادر به کمک نبودند. حدود ساعت 1615 در اثر تقاضای استاندار، پسر آیت‌الله شیرازی جهت مذاکره وارد زندان شده لیکن تاکنون(1900) موفق به مذاکره با زندانیان نشده است.

ضمناً با وسایل آتش‌نشانی، حریق ایجاد شده اطفاء گردیده است. تاکنون [از] میزان خسارات وارده و تعداد مجروحین و احتمالاً کشته‌شدگان داخل زندان به علت عدم دسترسی به مأموران زندان، مشخص نشده[و]  اطلاعی در دست نیست. عده کثیری از مردم و خانواده زندانیان در مسیر جاده زندان تجمع نموده‌اند. در حال حاضر حریق خاموش و مسئولین امر مسئول کشیدن کابل برق و ایجاد روشنائی در زندان و اطراف آن می‌‌باشند.»[134]

در این موقع، مردمی که از این موضوع با خبر شدند و نگران جان انقلابیون دستگیر شده بودند، با هر وسیله ممکن راهی زندان که در محله وکیل آباد قرار داشت، شدند:

«در ساعت 1600 عده‌ای از عناصر اخلالگر به منظور کمک به فعالیت‌های زندانیان به وسیله کامیون و اتومبیل به طرف زندان حرکت نمودند.»[135]

با توجه به شرایط موجود، شورای تأمین استان خراسان بلافاصله تشکیل جلسه داد که از مفاد آن گزارشی در سوابق موجود نیست؛ ولی متعاقب آن در ساعت 10 شب، توسط شهربانی تلفنگرامی برای فرماندهی ناحیه ژاندارمری خراسان ارسال شد که در آن ضمن اشاره به مذاکرات حضوری در این جلسه، تقاضای کمک کرد:

«پیرو مذاکرات حضوری در شورای تأمین بعدازظهر روز جاری 5 /10 /57 در مورد شورش زندانیان، به آگاهی می‌‌رساند با فرارسیدن شب و قطع برقهای داخل زندان، وضع داخلی زندان وخیم‌تر گردیده و زندانیان کماکان با وسائل، مشغول تخریب و آتش‌سوزی و کندن درب بوده و قصد فرار دارند.

با نگرش به اینکه زندان همچنان در محاصره نیروها قرار دارند ولی با شایعه ‌سازی قوی که در داخل شده مبنی بر اینکه مأموران زندان شهربانی و زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی را به آتش کشیده‌اند جمعیت کثیری در نزدیکی زندان اجتماع نموده‌اند با توجه به وضع حساس روز و اینکه نیروهای تحت امر برای انجام مأموریت محوله کافی نمی‌باشد از طرفی زندان در حوزه استحفاظی آن فرماندهی است، خواهشمند است دستور فرمایند حداکثر کمک‌های لازم از نظر نیرو با توجه به وضع بحرانی در اختیار شهربانی قرار دهند و از دستوراتی که در این مورد صادر می‌‌فرمایند این شهربانی را آگاه سازند.»[136]

 

روز ششم دی‌ماه . بیستم و ششم ماه محرم . شورش در زندان

در ساعات پایانی روز پنجم دی‌ماه، نیروهای کمکی نظامی به اطراف زندان مشهد رسیدند و گزارش اقداماتی که در این‌خصوص صورت گرفت و در تمامی طول شب ادامه یافت، به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال شد:

«حدود ساعت 2300 روز 5 /10 /57 نیروهای کمکی به اطراف زندان رسیده و عده‌ای را متفرق نمودند. زندانیان نیز با شکستن میله‌های زندان به پشت درب نگهبانی زندان رسیده و قبل از درگیری با مأموران، پسر آیت‌الله شیرازی با آنان صحبت کرده و آنها را قانع نمود که به داخل زندان بر‌گردند. زندانیان نیز به همین نحو عمل نموده و دو نفر که در اثر کمانه نمودن تیر مجروح شده بودند در اختیار نگهبان قرار گرفت. این موضوع را پسر آیت‌الله شیرازی به مردم تفهیم و با توجه به نزدیک شدن ساعت منع عبور و مرور در ساعت 1145 دقیقه[2345] مردم متفرق شده و بدون هیچگونه حادثه‌ای به خانه‌های خود مراجعت نمودند.

زندانیان، کلیه تأسیسات داخل زندان را به آتش کشیده و در حال حاضر زندان برای نگهداری زندانیان فاقد وسایل رفاهی می‌‌باشد. شورای تأمین استان که در ساعت 0430 تشکیل گردید مسائل را مطرح و استاندار و رئیس شهربانی با وزیر کشور و جانشین ریاست شهربانی و رئیس دادگستری با وزیر دادگستری و دادستان لشگر 77 با رئیس دادرسی ارتش و من با ریاست ساواک مذاکره و به اطلاع ‌رسانیدم که در اسرع وقت اقدام کنند یک هیئت تام‌الاختیار از مقامات مسئول برای رسیدگی به وضع زندانیان اعزام دارند زیرا پسر شیرازی تا ساعت 0800 روز 6 /10 /57 به زندانیان قول داده که به وضعشان رسیدگی شود. در حال حاضر زندانیان در صحن حیاط اجتماع و تعداد کثیری از مردم مشهد به اطراف زندان حرکت و جاده زندان قابل عبور نمی‌باشد. مأموران شهربانی و فرمانداری نظامی مشهد مراقب وضع می‌‌باشند.»[137]

در روز ششم دی‌ماه، «بازار و مغازه‌های شهر مشهد» باز، ولی دادگستری تعطیل و «بقیه ادارات نیمه تعطیل» بود و درحالی که «اجتماعات مختلف در خیابان نادری، میدان شاه، جلوی بیمارستانهای شاهرضا، ششم بهمن، شهناز، خیابان ارک، کوی دکترها، خیابان دانشگاه تشکیل و علیه هیئت حاکمه شعار» می‌‌دادند؛ گروهی از مردم نیز که در جریان اقدامات زندانیان قرار گرفته بودند، برای کمک به آنان عازم زندان وکیل‌آباد شدند:

«از صبح روز جاری تعداد زیادی از مردم مجهز به وسائل مختلف میله‌های آهنی، کلنگ، چوب دستی، احتمالاً اسلحه کمری و وسائل جوشکاری و کاربیت به طرف زندان وکیل آباد حرکت و محل مذکور را محاصره، به طور کلی جاده وکیل آباد مسدود شده و تلاش می‌‌نمایند به زندان حمله تا نسبت به آزادی زندانیان اقدام نمایند. افراد مذکور از بیرون شعار داده و زندانیان که در محوطه زندان هستند جواب می‌‌دهند. نیروهای فرمانداری نظامی و مأموران زندان را تقویت نموده‌اند. سیدمحمدعلی شیرازی، مرعشی و نوغانی برای مذاکره با زندانیان به آن محل اعزام لیکن تا کنون نتیجه‌ای عاید نشده است و در سه راه زندان یک نفر از مردم در اثر اصابت گلوله مأمورین مجروح شده است.»[138]

در مذاکره‌ای که سیدمحمدعلی شیرازی در این روز با زندانیان داشت، در مرحله اول تقاضای آزادی «70 نفر زندانیان سیاسی» برای «اطمینان بقیه به تصمیمات بعدی مقامات» را نمود، ولی تیمسار شیخان معتقد بود:

«آزادی این عده که 13 نفر آنان از گذشته و بقیه اخیراً وسیله فرمانداری نظامی دستگیر ‌گردیده‌اند به مصلحت نبوده و جز تبلیغ به نفع روحانیون نتیجه‌ای ندارد.»[139]

در گزارش بعدی که درباره این اتفاق تهیه شد، تعداد زندانیانی که تقاضای آزادی آنان شده بود به 83 نفر افزایش یافت و موضوع در شورای تأمین استان مطرح شد:

«سیدمحمدعلی شیرازی با عده‌ای از روحانیون، صورت 83 نفر زندانی سیاسی را از زندان اخذ و تقاضای آزادی آنان را نمودند. در شورای تأمین استان، فرماندار نظامی اعلام نمود که 32 نفر از زندانیان فرمانداری نظامی در زندان هستند که از یک سال تا سه سال محکومیت حاصل و بخشودگی آنان بایستی به شرف‌عرض همایونی برسد که به همین نحو عمل گردید و دستور آزادی 32 نفر شرف‌صدور یافت. این بخشش جهت ترخیص به زندان ابلاغ لیکن محمدعلی شیرازی اظهار داشت که 83 نفر بایستی مرخص می‌‌گردیدند بنابراین تقاضا دارند که بخشودگی 51 نفر باقیمانده نیز به شرف‌عرض همایونی برسد که با این 32 نفر که روحانیون قول داده‌اند یکجا آزاد گردند. خواهشمند است دستور فرمائید در مورد 51 دیگر سریعاً مراتب به شرف‌عرض همایونی رسانیده شود که مانند 32 نفر اوامر لازم صادر گردد.»[140]

شرایط شهر مشهد در این زمان به گونه‌ای بود که در بولتن 18 صفحه‌ای «معاونت عملیات و فرماندهی و کنترل ستاد ارتش» درباره آن نوشته شد:

«در مشهد کلیه ادارات دولتی غیر از ارتش و نیروهای انتظامی وابستگی خود را به مخالفین مدتها است اعلام داشته‌اند و تیمسار سپهبد امیرعزیزی به نام استاندار وجود دارد ولی عملاً کاری از دست او ساخته نیست. در کلیه ادارات و مؤسسات دولتی غیر از ارتش و نیروهای انتظامی، تمثال مبارک شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران را پائین آورده‌اند.»[141]

 

وضعیت شهرستان‌های استان خراسان رضوی از تاریخ 25 آذر 1357 تا 6 دی 1357

لازم به ذکر است به علت اهمیت حوادث و اتفاقاتی که در این موقع در شهر مشهد صورت گرفت و تمامی توجه ساواک و بخش‌های امنیتی نیروهای نظامی و انتظامی در خراسان معطوف به آن بود؛ در این 12 روز، گزارش چندانی از فعالیت‌هایی که در شهرهای استان صورت می‌‌گرفت، تهیه نشده است.

 

شهرستان تایباد

سازماندهی چماق‌بدستان و فریب خوردگان برای حمایت از رژیم شاهنشاهی در شهرستان تایباد در روزهای گذشته به میزانی علنی و آشکارا صورت گرفته بود که یکی از «کارکنان رادیو و تلویزیون تایباد» در روز شانزدهم آذر درباره آن گفت:  

«اگر این مردمی که تظاهرات موافق به راه انداخته‌اند جرأت و جسارت به حد کامل دارند در مشهد اقدام به تظاهرات ملی نمایند تا مخالفین آنها را تکه تکه کنند.»[142]

انتشار خبر به پایین‌کشیدن مجسمه‌های شاهنشاهی در روزهای تاسوعا و عاشورا در شهر مشهد، به میزانی مسرت‌بخش بود که «عده‌ای از کارکنان مرکز فرستنده رادیو تلویزیون خراسان در تایباد» به‌رغم اینکه «از متعصبین مذهبی» معرفی شدند، در روز بیست و یکم آذر که مصادف با روز یازدهم ماه محرم بود، «بعد از شنیدن خبر پائین‌آوردن مجسمه‌های اعلیحضرت رضاشاه کبیر و شاهنشاه آریامهر در شهر مشهد در مرکز فرستنده رادیو تلویزیون جشن گرفته و به رقص و پایکوبی» ‌پرداختند.[143]

این روزها مصادف با ماه محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه‌السلام بود و به همین مناسبت، هم پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) در سطح شهر تایباد رونق داشت[144] و هم مجالس وعظ و خطابه در تایباد و مناطق اطراف آن، به مجالس آگاهی‌بخشی علیه رژیم شاهنشاهی تبدیل شده بود:

«آقای فاضلی واعظ سخنران اخیراً در مسجد قریه کاریز از توابع شهر تایباد به منبر رفته و ضمن اظهار مطالب خلاف واقع و تحریک‌آمیز مبادرت به سخنرانیهای ضد ملی و میهنی نموده و اهالی را دعوت به انجام تظاهرات و دادن شعارهای مخالف دولت نموده است.»[145]

در این موقع یکی از اقدامات اساسی که در شهر تایباد حجت‌الاسلام شیخ محمد محدثی پرچمدار آن بود، تلاش برای پیشگیری از ایجاد اختلافات عمیق بین اهل تسنن و تشیع در این مناطق بود تا از این طریق با طراحی ساواک و دیگر دستگاه‌های اطلاعاتی نیروهای نظامی و انتظامی که از این اختلاف بهره می‌‌بردند و برای برپایی تظاهرات در حمایت از رژیم شاهنشاهی برنامه‌ریزی می‌‌کردند، مقابله شود.[146]

و این تلاشی بود که مثمر ثمر واقع و موجب حضور اهل تسنن در صحنه‌های مقابله با رژیم شاه ‌شد:

«آقای سیداحمد شاه اهل تسنن کشاورز و ملاک و فروشنده تراکتورهای فیات و لوازم یدکی اتومبیل در شهر تایباد حدود دو ماه قبل جهت خرید تراکتور فیات به شیراز و جهرم مسافرت و با فروشنده نماینده فیات که برادر خانم آیت‌الله دستغیب می‌‌باشد تماس و توسط یاد شده به آیت‌الله دستغیب معرفی و با وی ملاقات نموده است. سیداحمد شاه پس از ملاقات با آیت‌الله دستغیب تحت تأثیر یاد شده قرار گرفته و اعمال و رفتارش تغییر نموده است.»[147]

از اتفاقات دیگری که در این روزها در این منطقه رخ داد، کم کاری «کارکنان گمرک مرزی دوغارون» بود که به موجب آن «از صدور نفت و مواد سوختی به افغانستان جلوگیری» گردید که در روز سوم دی‌ماه درباره آن نوشته شد:

«فعلاً بیش از بیست و پنج دستگاه تانکر حامل سوخت در تایباد متوقف و منتظر دریافت اجازه خروج هستند.»[148]

 

شهرستان تربت‌جام

شهرستان تربت‌جام در این ایام موقعیتی حساس داشت و به همین دلیل، ساواک به شدت نگرانِ تحت تأثیر قرار گرفتنِ «جامعه اهل تسنن» از سخنان آیت‌الله حاج علی شیخ توسلی بود که هم «مورد قبول اکثر شیعیان تربت ‌جام و قراء اطراف» قرار داشت و هم «تظاهرات مخالف دولت» را در شهرستان تربت‌جام و روستاهای اطراف رهبری می‌‌کرد.

همانگونه که در اسناد جلد قبل آمده است، بخشی از فعالیت‌های انقلابی در شهرستان تربت‌جام مانند توزیع اعلامیه، توسط نیروهای نظامی و انتظامی و خانواده‌ها و فرزندان آنان صورت می‌‌گرفت که نشانگر جایگاه بسیار ضعیف رژیم شاهنشاهی در بین مردم بود:

«تعدادی اعلامیه دست‌ نویس در دبیرستان دخترانه ایراندخت شهرستان تربت‌جام پخش شده است. یک برگ از اعلامیه‌های مورد بحث را در دست بتول امینی دختر استوار امینی شاغل در پادگان نظامی جام مشاهده نمودم و در مقابل سئوال من اظهار داشت که اعلامیه‌ها را خودمان از طرف خواهران مشهدی نوشته‌ایم.»[149]

ماه محرم و برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیه‌السلام، فرصت بسیار مناسبی برای روشنگری و آگاهی بخشی بود. در ساعت 8 شب تاسوعا در مسجد علوی‌های تربت‌جام، آقای هادی رضائیان که دانش آموز بود ضمن قرائت مقاله‌ای انقلابی، «نوار جدیدی از سخنرانی روح‌الله خمینی و نوار اشعاری که دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه اجرا نموده بودند» را نیز پخش کرد[150] و در ساعت 5 /9 شب شام غریبان نیز در «مسجد مهدیه طباطبائی»، آیت‌الله توسلی به منبر رفت که پس از آن تظاهراتی صورت گرفت که تا ساعت 5 /1 بامداد به طول انجامید:

«عده زیادی از متعصبین مذهبی... پس از سخنرانی حاجی توسلی و انجام مراسم شام غریبان، شروع به دادن شعارهای ضد ملی و میهنی نموده و از مسجد خارج و مراسم مزبور را در چند کوچه و خیابان انجام و به منظور جلب توجه اهالی جام در خیابان‌ها نیز مبادرت به دادن شعار نموده و ساعت یک نیم شب به مسجد برگشته و متفرق شده‌اند.»[151]

در روز بیست و یکم آذرماه که یک روز بعد از عاشورا بود، جمعیتی که از ساعت 8 صبح در مسجد مهدیه طباطبائی اجتماع کرده بودند، پس از سخنرانی حجت‌الاسلام صادقی و آیت‌الله توسلی، با سر دادن شعارهای انقلابی در مسجد، در ساعت 10 صبح به راهپیمایی پرداختند و سپس به مسجد علوی‌ها رفته و در آنجا نیز حجت‌الاسلام عرفانی سخنرانی نمود. در این موقع، گروهی از افرادی که برای مقابله با راهپیمایی مردم سازماندهی شده بودند، به نزدیکی مسجد علوی‌ها آمدند که این حرکت، حادثه‌ای را به دنبال نداشت.[152]

و در روز بیست و چهارم آذر نیز، «حدود 5000 نفر از بربری‌های منطقه بالاجام و خرم‌آباد از توابع شهرستان تربت‌جام در جاده آسیائی مشهد . تربت جام اجتماع و ضمن دادن شعارهای ضد ملی و میهنی»، از اتومبیل‌های عبوری خواستار شعارهای انقلابی شدند که این اقدام هم به آیت‌الله توسلی نسبت داده شد.[153]

در این موقع برپایی نمایشگاه فروش کتاب در مسجد مهدیه طباطبائی که یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب اسلامی در تربت‌جام بود، فعالیتی در خور توجه بود[154] و آگاهی انقلابی مردم به میزانی افزایش یافته بود که هر کس در حمایت از رژیم شاهشناهی حرفی می‌‌زد، حتی در بین اقوام خود نیز جایگاهی نداشت:

«آقای حاجی پیشنماز رضائیان واعظ و سخنران در شهرستان تربت جام شخصی است خوشنام، سلیم‌النفس و موافق دولت و رژیم که در کلیه منابر و جلسات روضه‌خوانی خود مردم را به آرامش و پشتیبانی از رژیم شاهنشاهی دعوت و از دولت طرفداری و جهت موافقین سخنرانی و خاندان جلیل سلطنت را دعا می‌‌نماید... شیخ مزبور... از طرف عده‌ای از اقوام خودش ... مورد تهدید قرار گرفته و او را کافر نامیده‌اند.»[155]

در روز بیست و هفتم آذرماه گزارش داده شد که «محمد زمردی مدیر عکاسی سایان در شهرستان تربت جام از متعصبین مذهبی طرفدار خمینی» است و درباره برپایی تظاهرات موافقین رژیم شاهنشاهی گفته است:

«افرادی که جاوید شاه می‌‌گویند با پول خریداری شده‌اند؛ آنها هم اینطور نخواهند ماند و روزی فرا می‌‌رسد که زبانشان یارای جاوید شاه گفتن نداشته و بر خمینی درود خواهند فرستاد. درود و جاوید نه با پول، بلکه از صمیم قلب و از دل و جان بر خمینی»[156]

و این درحالی بود که فرماندار تربت‌جام هم که مرتضی مرادیان خلج نام داشت، در این‌باره ‌گفت:

«تظاهرات ملی و میهنی به دستور مسئولین ژاندارمری صورت گرفته است.»[157]

ایجاد وحدت و انسجام بین اهل تسنن و تشیع، اقدامی اساسی بود که در این موقع از سوی علما و روحانیون و مردم متدین و مذهبی دنبال می‌‌شد. ساواک تایباد درباره این اقدام در تربت‌جام نوشت:

«صبح روز جاری عده‌ای از اهالی بخش خواف که پیرو مذهب تسنن می‌‌باشند به شهر تایباد وارد تا به اتفاق عده‌ای از اهل تسنن و تشیع تایباد به شهرستان تربت‌جام عزیمت و با پادرمیانی، اختلاف شیعه و سنی را برطرف و آنها را با یکدیگر آشتی دهند. شایع است که آیت‌الله شیرازی نیز به همین منظور به اتفاق چند نفر از آیات از مشهد رهسپار تربت ‌جام گردیده‌اند.»[158]

این حرکت به میزانی اهمیت داشت که موجب نگرانی ساواک شد تا در روز چهارم دی‌ماه درباره چگونگی آن بنویسد:

«آیت‌الله شیرازی قصد عزیمت به تربت‌ جام و مذاکره با اهل تسنن دارد. شاه عالمی و توسلی از هم‌اکنون اهالی شهرستانهای فریمان و جام را برای پیشواز از نامبرده آماده می‌‌سازند. نامبردگان قصد دارند برای اهل تسنن در مزار تربت‌جام سخنرانی و در پوشش آشتی همبستگی وی را جلب نمایند. به نظر این سازمان چنانچه آیت‌الله شیرازی در صورت عزیمت به تربت ‌جام گروه عظیمی به همراه او خواهند آمد متقابلاً اهل تسنن نیز به جمع‌آوری طرفداران خود خواهند رفت چون اختلافات دو گروه ریشه مذهبی دارد برخورد بین آنان اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. مراجع در جریان است ولی در صورت مسافرت نامبرده مأمورین جام قادر به کنترل اوضاع نخواهند بود.»[159]

بر اساس این گزارش، ساواک مشهد نیز در روز پنجم دی‌ماه ضمن اعلام این خبر، به اداره کل سوم اطلاع داد:

«نظر به اینکه احتمال دارد درگیری بین دو گروه به وجود آید مراتب به استانداری، شهربانی، ژاندارمری اعلام گردیده است.»[160]

 

شهرستان تربت‌حیدریه

در بعد از ظهر روز سوم آذرماه که مصادف با شب هفتم شهدای روز بیست و ششم تظاهرات مردم مشهد بود، در شهرستان تربت‌حیدریه تظاهراتی صورت گرفت که منجر به تیراندازی نیروهای انتظامی و دستگیری «22 نفر از محرکین و عاملین» آن گردید؛[161] ولی تظاهرات در روز یازدهم آذر که مصادف با اولین روز محرم بود، به خون کشیده شد و نه تنها 24 نفر دیگر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند که تعدادی نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و زخمی شدند که یکی از آنان به نام رضا عسگری به شهادت رسید.[162]

مردم متدین و انقلابی شهرستان تربت حیدریه در این موقع به میزانی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی مصصم بودند که در روز بیست و پنجم آذر در دو گزارش جداگانه درباره آنان نوشته شد:

«اخلالگران شهرستان تربت‌حیدریه تصمیم دارند که در آینده به محض اینکه مأمورین انتظامی متظاهرین را با پرتاب نارنجک و گاز اشک‌آور متفرق نمودند و در صحنه فقط مأمورین باقی بمانند، از پشت‌بام‌ها مأمورین را با مسلسل کلاشینکف به رگبار ببندند.»[163]

«در شهرستان تربت‌‌حیدریه وسیله افراد مخرب به جوانان فریب ‌خورده دستور داده می‌‌شود که سر و صورت خود را اصلاح نموده و لباس سربازی بپوشند و عملیات فریب‌کارانه انجام دهند. ضمناً در کلیه تظاهرات وسیله اخلالگران عکس گرفته می‌‌شود.»[164]

اعزام مبلّغ در ماه محرم به روستاهای اطراف تربت حیدریه و سخنرانی‌های انقلابی که از آن به عنوان «تحریک مردم و تبلیغ آنان علیه رژیم سلطنت» یاد شد،[165] از جمله برنامه‌هایی بود که موجب شد تا فعالیت‌ها و اقدامات انقلابی در مناطق و روستاهای اطراف آن مانند «روستای دولت آباد زاوه»[166] نیز فراوانی قابل توجهی پیدا کند:

«حدود 50 نفر از دانش‌آموزان قریه‌های قاسم آباد و دشت زوزن از توابع بخش خواف که در تربت‌حیدریه مشغول تحصیل می‌‌باشند به علت تعطیل بودن مدارس به قریه‌های خود مراجعه و به تحریک ابراهیم زنگنه (دانش‌آموز در تربت‌حیدریه) و علی زنگنه چگنی (کدخدای قاسم‌آباد) که شیعه و متعصب مذهبی می‌‌باشند و با همکاری حسین زنگنه (شغل راننده) و علی جوانشیری (شغل آموزگار) و محمدرضا زنگنه در قریه قاسم آباد تجمع و ضمن پخش اعلامیه‌ای از روح‌الله خمینی مبادرت به انجام شعارهای ضد ملی و میهنی و مرگ بر دشمنان خمینی نموده‌اند.»[167]

از جمله پایگاه‌هایی که در این زمان در تربت حیدریه در راستای تبلیغ و ترویج مبانی دینی و مبارزه و مقابله با رژیم شاهنشاهی فعالیت داشت، جمعیت عصمتیه بود که در سال‌های پایانی دهه 1340ش با هدف آموزش و تربیت بانوان تأسیس شده بود و از همان زمان مورد حساسیت ساواک قرار داشت:

«در مورخه 22 /9 /1357 واعظ حسن ربانی در عصمتیه شهرستان تربت حیدریه به روی منبر رفته و مبادرت به اظهارات ضد ملی و میهنی نموده و حرف‌های رکیکی نسبت به خاندان جلیل سلطنت عنوان نموده است و حتی خانم ضیائی که سرپرست عصمتیه می‌‌باشد، تبلیغاتی برعلیه مملکت و مقام شامخ سلطنت نموده است.»[168]

و در روز بیست و هفتم آذرماه «کلیه مغازه‌های شهرستان تربت حیدریه تعطیل» بود و در ساعت 5 /10 صبح پس از پایان مراسم سخنرانی در مسجد جامع، تظاهراتی صورت گرفت که در گزارش آن نوشته شد:

«عده‌ای حدود پانصد نفر با داشتن پلاکاردهائی، شعار ضد ملی می‌‌داده‌اند که وسیله نیروهای انتظامی پراکنده شده‌اند و یک نفر از آنان دستگیر گردیده است.»[169]

 

شهرستان درگز

به‌رغم اینکه فعالیت‌های انقلابی در شهرستان درگز به شدت تحت کنترل قرار داشت؛ تا جایی که از برگزاری سخنرانی مذهبی در مسجد صاحب‌الزمان (عج) جلوگیری گردید؛ فرماندار درگز که فردی به نام جعفری بود، به میزانی از شرایط موجود وحشت زده شد که برای حفاظت از خود تقاضای اسلحه کمری نمود که این درخواست در روز بیست و نهم آذرماه برای جلب موافقت، برای «تیمسار ارتشبد قره باغی وزیر کشور» نیز ارسال شد:

« فرماندار درگز تقاضای واگذاری یک قبضه اسلحه کمری برای حفاظت جان خود و خانواده‌اش را نموده. در این خصوص با لشگر 77 مشهد مکاتبه، پاسخ رسیده واگذاری جنگ‌افزار به سازمانهای غیرارتشی مغایر با مقررات می‌‌باشد. مجدداً فرمانداری درگز اعلام داشته کراراً وسیله نامه‌های پستی و اعلامیه‌های منتشره خود و خانواده‌ام تهدید به قتل شده و این کار همه روزه ادامه دارد و درخواست واگذاری اسلحه کمری فقط به منظور دفاع در برابر حمله احتمالی تهدیدکنندگان می‌‌باشد.»[170]

شهرستان سبزوار

در تظاهراتی که در ساعت 5 /9 صبح روز دوم ماه محرم با حضور «روحانیون، دانشجویان، فرهنگیان، دانش‌آموزان، بانوان، کشاورزان و کسبه» در «خیابانهای بیهق، فلکه زند، پیش آهنگی، کاشفی، رضوی، عطار، ملک ناوی» شهرستان سبزوار برگزار شد، با صراحت اعلام گردید:

«ما پیروز می‌‌شویم و رژیم فعلی را قبول نداریم، رهبر خمینی می‌‌باشد[171]

اعتقاد به پیروزی تحت رهبری امام خمینی (ره)، باوری بود که مورد قبول تمامی مردم متدین و مذهبی قرار داشت و موجب تلاش مضاعف آنان برای مقابله با رژیم شاهنشاهی در شهر و روستاهای اطراف آن بود:[172]

«در ساعت 1130 مورخ 13 /9 /57 عده زیادی در معیت فخر سبزواری و چند نفر دیگر از روحانیون طبق دعوت محمد نامنی فرزند حاج رمضانعلی، میرزا محمدرضا فرزند شیخ علی اکبر، حاج علی اصغر نامنی ‌فرزند رمضانعلی از سبزوار به قریه نامن وارد و درباره افرادی که دشمن دین و مملکت و آزادی می‌‌باشند سخنرانی و شعارهای ضد ملی داده و نزدیک بوده که بین روستائیان برخورد به وقوع بپیوندد و سپس ناهار را در منزل حاج علی اصغر صرف کرده‌اند.»[173]

 

شهرستان فریمان

در این ایام هیچگونه گزارشی از فعالیت‌های انقلابی مردم متدین و مذهبی شهرستان فریمان و مناطق و روستاهای اطراف آن در سوابق موجود نیست جز اینکه در روز بیست و نهم آذرماه نوشته‌اند:

«کارمندان شرکت مخابرات فریمان مکالمات تلفنی دستگاه‌های انتظامی را استراق ‌سمع و مطالب را در اختیار مخالفین می‌‌گذارند.»[174]

 

شهرستان قوچان

در تظاهرات روز بیست و یکم آذرماه که برابر با یازدهم ماه محرم بود، تیراندازی مستقیم نیروهای انتظامی به سوی مردم، منجر به مجروح شدن تعدادی از آنان شد. شهربانی استان خراسان در روز بیست و هشتم آذر، درست یک هفته بعد از این راهپیمایی گزارشی درباره آن نوشت که بیانگر وضعیت این روزهای شهرستان قوچان در جریان موافقین و مخالفین است:

«از ساعت 720 روز 21 /9 /57 راههای ورودی به شهر مسدود و از ورود روستایی‌های موافق و مخالف جلوگیری شده است. در ‌ساعت 1150 گروهی از مخالفین در پشت مسجد جامع با شیشه‌های اسید و مواد آتش‌زا و میله آهنی به مأمورین حمله که اقدام به تیراندازی می‌‌شود و یک نفر به نام احمد کریمی با مواد مذکور دستگیر و مردم متفرق می‌‌شوند. در ساعت 1230 از بیمارستان شیر و خورشید اطلاع داده‌اند دو نفر به نامان مسعود نقاشان و حسن شادکام مورد اصابت گلوله واقع و بستری می‌‌گردند و امکان دارد به وسیله مخالفین مجروح شده باشند.»[175]

چگونگی مقابله با اقداماتی که توسط اشرار در شهرستان قوچان صورت می‌‌گرفت، نیازمند برنامه‌ریزی و هماهنگی بود تا هم نسبت به آگاهی بخشی از افرادی که فریب خورده بودند اقدام شود و هم نسبت به تضعیف روحیه چماق‌بدستان فعالیت‌هایی صورت پذیرد که این مسئله در گفت‌وگوی تلفنی فردی به نام «حاجی مشتاقی از قوچان» با داماد آیت‌الله قمی که در روز بیست و پنجم آذرماه صورت گرفت، مشهود است[176] و در همین روز به فرمانداری نظامی مشهد اعلام شد:

«عده‌ای از مردم و طلاب از آیت‌الله مرعشی تقاضا کرده‌اند که به قوچان مسافرت نمایند، برابر اطلاع تا کنون این مسافرت صورت نگرفته است.»[177]

و در روز بیست و ششم آذر به اداره کل سوم اطلاع داده شد:

«سرهنگ ابراهیمی رئیس شهربانی قوچان و منانی رئیس سازمان امنیت قوچان و سرهنگ طباطبائی افسر ارتش از طرف مخالفین محکوم به مرگ اعلام شده‌اند.»[178]

 

شهرستان کاشمر

تشییع پیکر حجت‌الاسلام شیخ محمد بهبودی در روز عاشورا، که در جریان راهپیمایی روز هفدهم آذرماه مجروح و در شب عاشورای حسینی در شهرستان تربت‌حیدریه به شهادت رسیده بود، راهپیمایی روز بیستم آذرماه مردم متدین و مذهبی کاشمر را به تظاهراتی بزرگ تبدیل کرد. در این موقع، اداره کل سوم ساواک برنامه ریزی کرد تا به وسیله پول، خود را به خانواده این شهید عزیز نزدیک و از تأثیرگذاری شهادت او در شهرستان کاشمر و مناطق اطراف آن بکاهد که ساواک مشهد در پاسخ این طراحی نوشت:

«شخص مورد نظر یکی از روحانیون مخالف بوده و خانواده وی نیز از جمله مخالفین کاشمر می‌‌باشد. با توجه به موقعیت فعلی تماس با خانواده وی به مصلحت نیست.»[179]

و این درحالی بود که در این موقع نه تنها مردم انقلابی کاشمر در مسیر انقلاب اسلامی و مقابله با رژیم پهلوی قرار داشتند که حتی مسئولین قضائی و انتظامی شهر نیز از طرفداران امام خمینی(ره) معرفی شدند:

«در شهرستان کاشمر شایع است که رئیس شهربانی سرهنگ محمدعلی آذریار و ستوانیکم ذوالجناحی و فرماندار و دادستان و بازپرس به نام ایزدپناه و آقای پرویز که دادرس دادسرا می‌‌باشد، از مخالفین شاه و جزو طرفداران روح‌الله خمینی می‌‌باشند که این شایعه وحشت عظیمی در روحیه مردم شاهدوست کاشمر به وجود آورده است.»[180]

در روز پنجم دی‌ماه در شهرستان کاشمر تظاهراتی انجام شد که منجر به درگیری نیروهای نظامی و انتظامی با مردم گردید که از چگونگی آن گزارشی در سوابق موجود نیست، جز اینکه نوشته‌اند:

«در تظاهرات روز جاری که توسط اخلالگران در شهر کاشمر صورت گرفت یک نفر در اثر پرتاب سنگ کشته و سه نفر از مأمورین مجروح شدند.»[181]

 

شهرستان گناباد

در این زمان فعالیت‌های انقلابی مانند پخش اعلامیه امام خمینی(ره) و دیگر علما و تظاهرات در شهرستان گناباد و مناطق و روستاهای اطراف آن ادامه داشت که نمونه‌های آن تظاهرات مشترک مردم شهرستان گناباد و مردم کاخک در روز بیست و هفتم آذرماه و پخش اعلامیه در بجستان است:

«ساعت 1130 مورخه 27 /9 /57 اطلاع حاصل شده که تعدادی از اهالی گناباد به بخش کاخک عزیمت تا با اهالی آن بخش دست به تظاهرات بزنند که فرمانده گروهان با تعدادی مأمور به محل عزیمت و تظاهرکنندگان با مشاهده مأمورین پراکنده شده‌اند.»[182]

«بدینوسیله 12 برگ اوراق مضره و تعداد 9 پوستر که وسیله مأمورین از بجستان به دست آمده به‌ پیوست ایفاد می‌‌گردد.»[183]

شهرستان نیشابور

به‌رغم اینکه در روز بیست و پنجم آذرماه گفته شد «بهروز بهادری رئیس آموزش و پرورش نیشابور موفق به شکستن اعتصاب دبیران و آموزگاران شهر نیشابور گردیده»،[184] در روز سوم دی‌ماه به استاندار خراسان اطلاع داده شد:  

«حدود 60 نفر از معلمین مخالف شهرستان نیشابور با همکاری شیخ حسین انصاری که از روحانیون افراطی می‌‌باشد مبادرت به تشکیل کمیته‌هائی 1 . کمیته کسب خبر 2 . کمیته تبلیغ 3 . کمیته امور مالی 4 . کمیته اجرائی و غیره نموده‌اند ... اظهار داشته‌اند راهی را که پیش گرفته‌اند گرسنگی و تیر خوردن دارد، هر کس نمی‌خواهد از ابتدا شرکت نکند و معلمین که مدارس و کلاس‌های خود را تعطیل ننموده‌اند شناسائی شده‌اند و بایستی در آینده نتیجه عمل خود را ببینند.»[185]

در صبح روز پنجم دی‌ماه تظاهراتی در شهرستان نیشابور صورت گرفت که از کم و کیف آن گزارشی در سوابق موجود نیست، جز اینکه درباره آن نوشته شد:

«قبل از ظهر روز 5 /10 حدود پنج هزار نفر در شهر نیشابور به رهبری شیخ حسین انصاری و امیر مجد تظاهراتی انجام و حادثه سوئی رخ نداد.»[186]

و در همین روز از همبستگی رؤسای ادارات و کادر اداری از جمله دادستان و رئیس دادگستری نیشابور با تظاهر کنندگان نیز خبر داده شد:

«در تظاهرات ضدملی و میهنی که در شهرستان نیشابور تشکیل گردیده اکثر رؤسای ادارات و مسئولین و کارمندان عالیرتبه آن شهرستان شرکت داشته‌اند از جمله کارمندان و قضات دادگستری که خود آنان برابر مقررات باید متخلفین را مجازات نمایند در اینگونه تظاهرات شرکت و باعث تشویق محرکین و افراطیون می‌‌گردند.»[187]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. همین مجموعه، جلد نوزدهم . سند شماره: 21507/ﻫ 1، تاریخ: 24 /9 /1357.  

[2]. همین کتاب، سند شماره: 1516 /7 ف، تاریخ: 25 /9 /1357.

[3]. همین کتاب، سند شماره: 21544 /9 ﻫ 1، تاریخ: 25 /9 /1357.

[4]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 99 . مدت دوره از ساعت 0600 . 24 /9 /57 الی 600 . 25 /9 /57.

[5]. همین کتاب، سند شماره: 12165 /9 ﻫ 3، تاریخ: 25 /9 /1357.

[6]. همین کتاب، سند شماره: 8 /6 /02 /501، تاریخ: 25 /9 /1357.

[7]. همین کتاب، سند بدون شماره- [25 /9 /1357].

[8]. همین کتاب، سند شماره: 10 /6 /02 /501، تاریخ: 25 /9 /1357.

[9]. همین کتاب، سند شماره: 21519/ﻫ 1- تاریخ: 25 /9 /1357.

[10]. همین کتاب، سند شماره: 24919 /9 ﻫ 2، تاریخ: 27 /9 /1357.

[11]. همین کتاب، سند شماره: 21522 /9 ﻫ 1، تاریخ: 25 /9 /1357.

[12]. همین کتاب، سند شماره: 6 /63 /02 /501، تاریخ: 28 /9 /1357.

[13]. همین کتاب، سند شماره: 21524/ﻫ 1، تاریخ: 25 /9 /1357.

[14]. همین کتاب، سند شماره: 21543/ﻫ /1، تاریخ: 25 /9 /1357.

[15]. همین کتاب، سند شماره: 19092 /9و2 ، تاریخ: 25 /9 /1357.

[16]. سند بیانیه اعضای نظام پزشکی مشهد.

[17]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 100 . مدت دوره از ساعت 0600 . 25 /9 /57 الی 600 . 26 /9 /57.

[18]. همین کتاب، اسناد شماره: 21555/ﻫ ـ 26 /9 /1357. ؛ شماره: 12187/ﻫ 3، تاریخ: 26 /9 /1357. 

[19]. همین کتاب، سند شماره: 21516/ﻫ 1، تاریخ: 25 /9 /1357.

[20]. همین کتاب، سند شماره: 21545 /9 ﻫ 1، تاریخ: 26 /9 /1357.

[21]. همین کتاب، سند شماره: 223 /02 /501 /1/ف /958، تاریخ: 28 /9 /1357.

[22]. همین کتاب، سند شماره: 24877 /9 ﻫ 2، تاریخ: 26 /9 /1357. 

[23]. سند دایره دوم بخش ضد جاسوسی، تاریخ: 26 /9 /1357.

[24]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 100 . مدت دوره از ساعت 0600 . 25 /9 /57 الی 600 . 26 /9 /57.

[25]. همان.

[26]. سند دایره دوم بخش ضد جاسوسی، تاریخ: 26 /9 /1357.

[27]. همین کتاب، سند شماره: 24928 /9 ﻫ 2، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[28]. همین کتاب، سند شماره: 6 /63 /02 /501، تاریخ: 28 /9 /1357.

[29]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 100 . مدت دوره از ساعت 0600 . 25 /9 /57 الی 600 . 26 /9 /57.

[30]. همین کتاب، سند شماره: 21555/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357.

[31]. همین کتاب، سند شماره: 21549/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357. 

[32]. سند دایره دوم بخش ضد جاسوسی، تاریخ: 26 /9 /1357.

[33]. همین کتاب، سند شماره: 24904/ﻫ 2، تاریخ: 26 /9 /1357.

[34]. همان.

[35]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 101. مدت دوره از ساعت 0600 . 26 /9 /57 الی 600 . 27 /9 /57.

[36]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 26 /9 /1357.

[37]. همین کتاب، سند شماره: 9194 /312ک ، تاریخ: 26 /9 /1357.

[38]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد ، ج 5 ، سند شماره: 4858 /26 ﻫ ، تاریخ: 27 /9 /1357.

[39]. سند دایره دوم بخش ضد جاسوسی، تاریخ: 26 /9 /1357.

[40]. همین کتاب، سند شماره: 21560/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357.  

[41]. همین کتاب، سند شماره: 21549 /9 ﻫ 1، تاریخ: 26 /9 /1357.

[42]. همین کتاب، سند شماره: 21555/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357. 

[43]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 101. مدت دوره از ساعت 0600 . 26 /9 /57 الی 600 . 27 /9 /57.

[44]. همین کتاب، سند شماره: 21560/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357.  

[45]. همین کتاب، سند شماره: 21547/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357. 

[46]. همین کتاب، سند شماره: 21549/ﻫ ، تاریخ: 26 /9 /1357.

[47]. همین کتاب، سند شماره: 21562/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[48]. همین کتاب، سند شماره: 21585/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357.

[49]. همین کتاب، سند شماره: 24933/ﻫ2، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[50]. همین کتاب، سند شماره: 21587/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357.

[51]. همان.

[52]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 27 /9 /1357.

[53]. همین کتاب، سند شماره: 24934/ﻫ 2، تاریخ: 27 /9 /1357.

[54]. همین کتاب، سند شماره: 21577/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[55]. همین کتاب، سند شماره: 21587/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357.

[56]. همین کتاب، سند شماره: 21585/ﻫ 1، تاریخ: 27 /9 /1357.

[57]. سند بولتن ویژه بدون شماره و تاریخ.

[58]. همین کتاب، سند شماره: 21597/ﻫ 1- [28 /9 /1357].

[59]. همین کتاب، سند شماره: 21589 /9 ﻫ 1، تاریخ: 28 /9 /1357. 

[60]. همین کتاب، سند شماره: بدون شماره، تاریخ: 28 /9 /1357.

[61]. همین کتاب، سند شماره: 24939/ﻫ 2، تاریخ: 28 /9 /1357.

[62]. همین کتاب، سند شماره: 3 /549، تاریخ: 28 /9 /1357.

[63]. همین کتاب، خلاصه اطلاعاتی شماره 103 . مدت دوره از ساعت 0600 . 28 /9 /57 الی 600 . 29 /9 /57.

[64]. همین کتاب، سند شماره: 9 /2 /25 /542، تاریخ: 28 /9 /1357.

[65]. همین کتاب، سند شماره: 21620 /9 ﻫ 1 ، تاریخ: 29 /9 /1357.

[66]. همین کتاب، سند شماره: 103 /132 /77 /401 /12، تاریخ: 30 /9 /1357.

[67]. همان.

[68]. همین کتاب، سند شماره: 21622/ﻫ 1، تاریخ: 29 /9 /1357.

[69]. همین کتاب، سند شماره: 103 /132 /77 /401 /12، تاریخ: 30 /9 /1357.

[70]. همین کتاب، سند شماره: 21624/ﻫ 1، تاریخ: 29 /9 /1357.

[71]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 29 /9 /1357.

[72]. همین کتاب، سند شماره: 24960، تاریخ: 29 /9 /1357.

[73]. همین کتاب، سند شماره: 24972/ﻫ 2، تاریخ: 30 /9 /1357. 

[74]. همین کتاب، سند شماره: 21658 /9 ﻫ 1، تاریخ: 30 /9 /1357. 

[75]. همان.

[76]. همین کتاب، سند شماره: /ﻫ 1، تاریخ: 30 /9 /1357.

[77]. همین کتاب، سند شماره: 21657/ﻫ 1، تاریخ: 30 /9 /1357. 

[78]. همین کتاب، سند شماره: 21660 /9 ﻫ 1، تاریخ: 1 /10 /1357.

[79]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 106 . مدت دوره از ساعت 0600 . 1 /10 /57 الی 600 . 2 /10 /57.

[80]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 1 /10 /1357.

[81]. همین کتاب، سند شماره: 21660 /9 ﻫ 1، تاریخ: 1 /10 /1357.

[82]. همین کتاب، سند شماره: 24996 /9 ﻫ 2، تاریخ: 2 /10 /1357.

[83]. همین کتاب، سند شماره: 25000 /9 ﻫ 2، تاریخ: 2 /10 /1357.

[84]. همین کتاب، سند شماره: 6176 /312، تاریخ: 2 /10 /1357.

[85]. همین کتاب، سند شماره: 21665/ﻫ ، تاریخ: 2 /10 /1357.

[86]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 107 . مدت دوره از ساعت 0600 . 2 /10 /1357. الی 600 . 3 /10 /57. در همین سند نوشته شده است: «در مورخه 2 /10 /57 کمیسیون فرهنگیان مشهد در مسجد گوهرشاد برگزار و ضمن قرائت اعلامیه فرهنگیان تهران تصمیم گرفته شد تا اطلاع ثانوی مدرسه‌ها کمافی‌السابق تعطیل باشد.»

[87]. همین کتاب، سند شماره: 21663 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /10 /1357.

[88]. همین کتاب، سند شماره: 21667 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /10 /1357. در گزارش خلاصه اطلاعاتی شماره 107 درباره این موضوع نوشته شده است: «در ساعت 1500 روز 2 /10 /1357. سرهنگ طاهری رئیس آگاهی شهربانی خراسان در جلو منزل شیرازی وسیله مهاجمین مجروح که به منظور نجات وی نیروهای فرمانداری نظامی در محل حاضر به علت پرتاب سنگ توسط اخلالگران استوار ضیاوری[ضیابری] از گردان تانک از ناحیه بینی مضروب که فوراً به کلانتری تخلیه می‌گردد.»

[89]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 107 . مدت دوره از ساعت 0600 . 2 /10 /57 الی 600 . 3 /10 /57.

[90]. همان.

[91]. همین کتاب، سند شماره: 13836/ج، تاریخ: 2 /10 /1357.

[92]. همین کتاب، سند شماره: 25041/ﻫ 2، تاریخ: 3 /10 /1357.

[93]. همین کتاب، سند شماره: 13836/ج، تاریخ: 2 /10 /1357.

[94]. همین کتاب، سند شماره: 21700 /9 ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[95]. همین کتاب، سند اعلامیه مورخه 23 محرم‌الحرام 1399.

[96]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 108 . مدت دوره از ساعت 0600 . 3 /10 /57 الی 600 . 4 /10 /57.

[97]. همین کتاب، سند شماره: 21674/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[98]. همین کتاب، سند شماره: 25001/ﻫ 2، تاریخ: 3 /10 /1357.

[99]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 3 /10 /1357.

[100]. همین کتاب، سند شماره: 21703/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.  

[101]. همین کتاب، سند شماره: 25038/ﻫ 2، تاریخ: 3 /10 /1357.

[102]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 3 /10 /1357.

[103]. همین کتاب، سند شماره: 25041/ﻫ 2، تاریخ: 3 /10 /1357.

[104]. همین کتاب، سند شماره: 25052/ﻫ 2، تاریخ: 4 /10 /1357.

[105]. همین کتاب، سند شماره: 21701/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[106]. همین کتاب، سند شماره: 21703/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[107]. همین کتاب، سند شماره: 21705/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[108]. همین کتاب، سند شماره: 2 /2 /25 /542، تاریخ: 3 /10 /1357.

[109]. همین کتاب، سند شماره: 21708 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /10 /1357.

[110]. همین کتاب، سند شماره: 21745/ﻫ 1، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[111]. همین کتاب، سند شماره: 21748 /9 ﻫ ، تاریخ: 4 /10 /1357.

[112]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 109 . مدت دوره از ساعت 0600 . 4 /10 /57 الی 600 . 5 /10 /57.

[113]. همین کتاب، سند شماره: 21709/ﻫ 1، تاریخ: 3 /10 /1357.

[114]. همین کتاب، سند شماره: 21748 /9ﻫ ، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[115]. همین کتاب، سند شماره: 21753 /9 ﻫ 1، تاریخ: 4 /10 /1357.

[116]. در گزارش دیگری در این‌باره نوشته شده: «روز جاری تعداد کثیری از طبقات مختلف مردم در بیمارستان شاهرضا اجتماع تا اجساد دو نفر کشته شده حادثه اخیر را به خواجه‌ربیع و عنبران تشییع نمایند.» همین کتاب، سند شماره: 25065/ﻫ 2، تاریخ: 4 /10 /1357.

[117]. همین کتاب، سند شماره: 21748 /9ﻫ، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[118]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 109 . مدت دوره از ساعت 0600 . 4 /10 /57 الی 600 . 5 /10 /57.

[119]. همین کتاب، سند شماره: 21753 /9 ﻫ 1، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[120]. همین کتاب، سند شماره: 21710/ﻫ 1، تاریخ: 4 /10 /1357.

[121]. همین کتاب، سند شماره: 25049/ﻫ 2، تاریخ: 4 /10 /1357.

[122]. همین کتاب، سند شماره: 25065/ﻫ 2، تاریخ: 4 /10 /1357.

[123]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 109 . مدت دوره از ساعت 0600 . 4 /10 /57 الی 600 . 5 /10 /57.

[124]. همین کتاب، سند شماره: 21663 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /10 /1357.

[125]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 4 /10 /1357.

[126]. همین کتاب، سند شماره: 25065/ﻫ 2، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[127]. همین کتاب، سند شماره: 12751 /9 ﻫ 1، تاریخ: 4 /10 /1357. 

[128]. همین کتاب، سند شماره: 21755 /9 ﻫ 1، تاریخ 4 /10 /1357.

[129]. همین کتاب، سند شماره: 21756/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[130]. همین کتاب، سند شماره: 21757/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[131]. همین کتاب، سند شماره: 21766/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[132]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /524، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[133]. همین کتاب، سند شماره: 21772 /9 ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[134]. همین کتاب، سند شماره: 21775/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[135]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 110 . مدت دوره از ساعت 0600 . 5 /10 /57 الی 600 . 6 /10 /57.

[136]. همین کتاب، سند شماره: 85 /547، تاریخ: 5 /10 /1357.

[137]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.

[138]. همین کتاب، سند شماره: 21787/ﻫ 1، تاریخ: 6 /10 /1357. 

[139]. همین کتاب، سند شماره: 21797/ﻫ 1، تاریخ: 6 /10 /1357. 

[140]. همین کتاب، سند شماره: 21798/ﻫ 1، تاریخ: 6 /10 /1357.  

[141]. همین کتاب، بولتن 18 صفحه‌ای معاونت عملیات و فرماندهی و کنترل ستاد ارتش.

[142]. همین کتاب، سند شماره: 2990/ت، تاریخ: 26 /9 /1357.

[143]. همین کتاب، سند شماره: 2991/ت، تاریخ: 26 /9 /1357.

[144]. همین کتاب، سند شماره: 3071/ت، تاریخ: 2 /10 /1357.

[145]. همین کتاب، سند شماره: 3072/ت، تاریخ: 2 /10 /1357.

[146]. همین کتاب، سند شماره: 3080/ت، تاریخ: 2 /10 /1357.

[147]. همین کتاب، سند شماره: 3078/ت، تاریخ: 2 /10 /1357.

[148]. همین کتاب، سند شماره: 8 /77 /401 /5794، تاریخ: 3 /10 /1357.

[149]. همین کتاب، سند شماره: 2989/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[150]. همین کتاب، سند شماره: 3012/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[151]. همین کتاب، سند شماره: 3006/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[152]. همین کتاب، سند شماره: 3008/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[153]. همین کتاب، سند شماره: 3045/ت، تاریخ: 30 /9 /1357.

[154]. همین کتاب، سند شماره: 2997/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[155]. همین کتاب، سند شماره: 3009/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[156]. همین کتاب، سند شماره: 3017/ت، تاریخ: 27 /9 /1357.

[157]. همین کتاب، سند شماره: 12208 /9 ﻫ 3، تاریخ: 28 /9 /1357. 

[158]. همین کتاب، سند شماره: 3030/ت، تاریخ: 28 /9 /1357.

[159]. همین کتاب، سند شماره: 3085/ﻫ ، تاریخ: 4 /10 /1357.

[160]. همین کتاب، سند شماره: 21743/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357.

[161]. همین کتاب، سند شماره: 3633 /1 /57، تاریخ: 25 /9 /1357.

[162]. همین کتاب، سند شماره: 11 /25 /542، تاریخ: 25 /9 /1357.

[163]. همین کتاب، سند شماره: 12 /19139 /04 /507 /962، تاریخ: 25 /9 /1357.

[164]. همین کتاب، سند شماره: 16 /19139 /04 /507 /962، تاریخ: 25 /9 /1357.

[165]. همین کتاب، سند شماره: 65 /1790 /04 /507 /962، تاریخ: 30 /9 /1357. 

[166]. همین کتاب، سند شماره: 12197 /9 ﻫ 3، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[167]. همین کتاب، سند شماره: 3035/ت، تاریخ: 29 /9 /1357.

[168]. همین کتاب، سند شماره: 11 /19141 /04 /507 /962، تاریخ: 30 /9 /1357.

[169]. همین کتاب، سند شماره: 21 /25 /542، تاریخ: 5 /10 /1357.

[170]. همین کتاب، سند شماره: 7006/م، تاریخ: 29 /9 /1357.

[171]. همین کتاب، سند شماره: 4 /25 /542، تاریخ: 27 /9 /1357.

[172]. همین کتاب، سند شماره: 12194 /9 ﻫ 3، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[173]. همین کتاب، سند شماره: 12237 /9 ﻫ 3، تاریخ: 3 /10 /1357.  

[174]. همین کتاب، سند شماره: 1888 /02 /501، تاریخ: 29 /9 /1357.

[175]. همین کتاب، سند شماره: 5 /25 /542، تاریخ: 28 /9 /1357.

[176]. همین کتاب، سند شماره: 21525/ﻫ ، تاریخ: 25 /9 /1357.

[177]. همین کتاب، سند شماره: 1274 /16 /57، تاریخ: 25 /9 /1357.

[178]. همین کتاب، سند شماره: 24877 /9 ﻫ 2، تاریخ: 26 /9 /1357.

[179]. همین کتاب، سند شماره: 21592/ﻫ 1، تاریخ: 28 /9 /1357. 

[180]. همین کتاب، سند شماره: 21576 /9 ﻫ1، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[181]. همین کتاب، سند شماره: 21774/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[182]. همین کتاب، سند شماره: 78 /132 /77 /401 /12، تاریخ: 28 /9 /1357.

[183]. همین کتاب، سند شماره: 1889 /02 /501، تاریخ: 27 /9 /1357. 

[184]. همین کتاب، سند شماره: 24919 /9 ﻫ 2، تاریخ: 27 /9 /1357.

[185]. همین کتاب، سند شماره: 3173 /1 /57، تاریخ: 3 /10 /1357.

[186]. همین کتاب، سند شماره: 21774/ﻫ 1، تاریخ: 5 /10 /1357. 

[187]. همین کتاب، سند شماره: 111 /02 /501 /57، تاریخ: 3 /10 /1357. 

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.