ماه مبارک رمضان در مشهد و انعکاس آتشسوزی سینما رکس آبادان
ماه مبارک رمضان سال 1357ش، زمان بسیار مناسبی بود تا علما و روحانیون، از فرصت تجمعاتی که در مساجد و حسینیهها صورت میگرفت، بهره ببرند.
در پانزدهم این ماه که مصادف با روز بیست و هشتم مرداد بود، فاجعة آتشسوزی سینما رکس شهر آبادان، به وقوع پیوست؛ که بر اثر آن، تعداد زیادی از افرادی که برای تماشای فیلم گوزنها به سینما رفته بودند، جان باختند.
این واقعه، احساسات مردم را در شهرهای مختلف ایران برانگیخت و در شهر مشهد نیز دارای بازتابهای فراوانی بود:
«قرار است به مناسبت حادثه سینما رکس آبادان، عدهای از جوانان بعد از نماز شب در منزل آیتالله شیرازی و همچنین در محل برزن سابق عشرتآباد، مبادرت به تظاهرات نمایند.»[1]
«قرار است عدهای از افراطیون مذهبی بعد از افطار، در محل برزن 1 سابق واقع در عشرتآباد اجتماع و متفقاً به منزل آیتالله شیرازی رفته و متن اعلامیهای که از طرف روحانیون آبادان و اهواز در مورد حادثه آبادان صادر شده، قرائت و سپس مبادرت به تظاهرات نمایند.»[2]
در این زمان که مسئله آتشسوزی سینما رکس آبادان در صدر اخبار قرار داشت، گفته شد، آیتالله سیدعبدالله شیرازی نیز قرار است «هیئتی برای بررسی واقعه آبادان»، به آن شهرستان اعزام نماید[3] و همزمان، اعلامیههای متعدد مردمی در مورد این آتشسوزی در سطح شهر مشهد پخش و عاملِ آن، منتسب به دولت شاهنشاهی معرفی شد.[4]
متنِ اعلامیه امام خمینی(ره) در مورد آتشسوزی سینما رکس، که نسخهای از آن به دست عبدالعظیم ولیان که استاندار خراسان بود نیز رسید، بیانگر توطئهای بزرگ در مسیر حرکت انقلاب اسلامی بود:
«دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده، موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمی کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نمودهاند... آتش را به طور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست. گفتار شاه که تظاهرکنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده میدهند و تکرار آن پس از واقعه که این همان وعده بود، شاهد دیگری بر توطئه است... من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر میکنم، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضداسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری میکنند، لوث نماید...»[5]
در این شرایط، نزدیک شدنِ لیالی قدر، که به طور طبیعی موجب حضور گستردهتر مردم در مجالس مذهبی بود، ساواک مشهد را وادار به صدور بخشنامهای به شرح زیر نمود:
«اطلاعات رسیده حاکیست که روحانیون و وعاظ افراطی و طرفدار خمینی در روزهای 19 و 20 و 21 ماه رمضان در منابر خود شدیداً تحریکاتی به عمل خواهند آورد و بعید نیست عناصر افراطی مذهبی و اخلالگر از این فرصت استفاده و دست به اقدامات اخلالگرانه و خرابکارانه بزنند. با همکاری مأمورین انتظامی، پیشبینیهای لازم معمول و هرگونه حوادثی به موقع گزارش گردد.»[6]
سوم شهریور ماه، مصادف با روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان بود. در این روز، براساس برنامهریزیهایی که در بین نیروهای مذهبی، اعم از طلاب و روحانیون و دیگر اقشار مردم صورت گرفته بود، برپایی تظاهرات در دستور کار قرار داشت که ساواک مشهد، که از طریق مأموران نفوذی به صورت دقیق این حرکت را مورد رصد قرار داده بود؛ در نامههایی پی در پی که برای شهربانی خراسان ارسال کرد، نسبت به جلوگیری از این اقدام، هشدار داد:
«عدهای از طلاب علوم دینی متدرجاً در مسجد حاج فرهاد اجتماع و در نظر دارند پس از تشکل، مبادرت به اقدامات دستجمعی و تظاهرات خیابانی نمایند. خواهشمند است دستور فرمائید ضمن تأمین پلیس به تعداد لازم در محل مذکور، در مورد متفرق نمودن آنان به هر نحوی که مقتضی است اقدام لازم به عمل آید.»[7]
«عدهای از متعصبین مذهبی و طلاب علوم دینی در نظر دارند بعد از افطار، در مدخل صحنین عتیق و پهلوی، با استفاده از ازدحام جمعیت، مبادرت به دادن شعار مضره و پخش اعلامیه نمایند. خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد پیشبینیهای لازم به عمل آورند.»[8]
این کنترل امنیتی، امکان هرگونه اقدامی از سوی مردم متدین و مذهبی را گرفت و همین مسئله موجب گردید تا در ساعات پایانی روز، در گزارشی نوشته شود:
«تا ساعت 1700 روز 3 /6 /37 اتفاقی در منطقه خراسان روی نداده است.»[9]
البته این گزارش درحالی برای اداره کل سوم ارسال گردید، که در فردایِ آن، خبر راهپیمایی شبانه مردم تربت حیدریه به اداره کل سوم مخابره شد:
«ساعت 2215 مورخه 3 /6 /37 افراد اخلالگر در شهرستان تربت حیدریه دست به تظاهرات ضد ملی زده، با پرتاب سنگ مبادرت به شکستن 35 جام شیشه از هتل باغ ملی، 15 جام شیشه از 3 شعبه بانک صادرات و شیشههای کیوسک تلفن و تابلوی ساختمان آتش نشانی نمودهاند. افراد اخلالگر در ساعت 2400 مورخه 3 /6 /37 توسط مأمورین شهربانی با همکاری ژاندارمری، متفرق و تعداد 5 نفر دستگیر گردیدند.»[10]
توسعه اقدامات ایذائی
در چنین شرایطی، در حالی که اقدامات نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی، مانع هرگونه حرکت از سوی مردم متدین و مذهبی بود، اقدامات ایذائی جوانان به صورت پراکنده ادامه داشت:
«مقارن ساعتهای 2230 و 2300 شب گذشته، دو شعبه از شعبات بانک صادرات واقع در خیابان خواجه ربیع جنب بیمارستان روانی حجازی و دیگری در کوچه حسینباشی، وسیله گروههای خرابکار با ریختن بنزین به آتش کشیده شد که بلافاصله وسیله مأمورین آتش نشانی از ادامه حریق جلوگیری شده است.»[11]
«ساعت 2245 دقیقه بانک صادرات شعبه آبکوه جنب کوچه گیتی، توسط چند ناشناس شیشههای آن را شکسته و بنزین نیز در پشت و داخل بانک ریخته شده بوده، که مأمورین آتش نشانی به موقع در محل حاضر و از آتش گرفتن بانک جلوگیری مینمایند.»[12]
این شرایط، که در شهرهای مختلف کشور، به صورت غیرقابل کنترل در جریان بود و در متن کتاب دارای اسناد متعددی است، اداره کل سوم را وادار به صدور بخشنامهای به شرح زیر کرد:
«1. از ساعت 0800 صبح روز جمعه سوم شهریور ماه تا ساعت 0800 صبح روز یکشنبه 5 /6 /37 در طول مدت 24 ساعت، هر هشت ساعت به هشت ساعت، یک سوم پرسنل عملیاتی در ساواک آماده به خدمت باشند. 2. این دستور شامل رؤسای ساواکها و معاونین و رؤسای امنیت داخلی و سایر دوایر عملیاتی نیز میباشد. 3. صورت اسامی پرسنل آماده، در خاتمه هر هشت ساعت به مرکز گزارش شود. 4. در خاتمه هر هشت ساعت، چنانچه وقایعی در حوزه استحفاظی ساواکها رخ نداد، گزارش شود.»[13]
چهارم شهریور 1357
از ابتدای روز چهارم شهریور ماه، گروهی از مردم به سوی مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام، که یکی از پایگاههای انقلاب اسلامی در این دوران بود، به حرکت در آمدند؛ و این درحالی بود که ساواک مشهد، خبرِ این تجمع را در روز قبل به شهربانی خراسان اعلام کرده بود:
«افراد اخلالگر در نظر دارند روز 4 /6 /37 در مسجد امام حسن واقع در خیابان فردوسی، اجتماع نمایند و امکان دارد افراد مزبور با اسلحه سرد با پلیس مقابله کنند. ضمناً شعارهائی به مضمون مرگ بر کد 66 جبار و عامل کشتار آبادان، با خود حمل نمایند.»[14]
تجمع مردم در این روز، موجب شد تا تیمسار شیخان در نامهای به ریاست شهربانی خراسان، ضمن اشاره به «مذاکرات تلفنی صبح روز جاری»، از عدم جلوگیری نیروهای انتظامی از این اجتماع، گلایه کرده و بنویسد:
«با آنکه شب گذشته، چگونگی اقدامات افراد اخلالگر در مسجد امام حسن و تأمین اسلحه سرد جهت مقابله با پلیس و تجمع در مدخل و یا جلو مسجد مذکور اعلام گردیده است، معهذا تا کنون مأموران در محل مستقر نشده و در نتیجه به علت بسته بودن درب مسجد، عدهای به محل مذکور در تردد بوده و در ساعت 1000 حدود 200 نفر قصد اجتماع دارند. خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد ضمن پیشبینیهای لازم، اقدامات مقتضی به عمل آورند تا موجبات درگیری با پلیس فراهم نگردد.»[15]
باوجود اقدامات امنیتی که برای کنترل این حرکت صورت گرفت، مردمی که بیشتر آنان از جوانان انقلابی بودند، عزم خود را برای برپایی این تظاهرات، جزم کرده بودند. گزارش ساواک مشهد از ادامه این حرکت، نشانگر این تصمیم است:
«در ساعت 1015 روز 4 /6 /37 عدهای به طور متناوب به طرف خیابان دانش(مسجد امام حسن مجتبی) حرکت، که سپس به طرف خیابان تهران عزیمت، در مقابل هتل مشهد جنب میدان دقیقی اجتماع و تا ساعت 1040 حدود 700 نفر با پاره آجر به طرف پلیس حمله نمودند که بلافاصله مراتب به شهربانی اعلام و پلیس با استفاده از یک گروهان ژاندارمری، نسبت به متفرق نمودن افراد اقدام، لکن افراد مذکور که مجهز به بطری آتشزا میباشند، به افراد پلیس حمله و تا کنون دو نفر به علت آتشسوزی مجروح، به بیمارستان اعزام گردیدهاند. این سازمان به شهربانی اعلام نمود با دریافت نیروی کمکی، نسبت به مهار نمودن اقدامات تعرضی خرابکاران اقدام، تا از گسترش عملیات خرابکاری در سطح شهر جلوگیری گردد.»[16]
«1. عدهای حدود 60 نفر در خیابان نادری نزدیک حرم اجتماع و با فریاد آبادان، آبادان، شاه به آتش کشید، مبادرت به تظاهرات و پرتاب سنگ به طرف پلیس نموده که در نتیجه شلیک دو تیر هوائی از طرف پلیس، افراد متفرق و به طرف کوچه تلفنخانه مرکز تلفن نادر حرکت و مراتب و مسیر آنان بلافاصله به شهربانی اعلام گردیده است. 2. مهاجمین 2 دستگاه موتورسیکلت پلیس را به آتش کشیدهاند. 3. افراد مذکور یک دستگاه کیوسک تلفن را آتش زدند. 4. ساعت 1120 سینما آسیا را آتش زده که مأمورین آتش نشانی مشغول اطفاء حریق میباشند. در ساعت 1125 شیشههای بانک ملی خیابان خاکی را شکستهاند. 5. ساعت 1140 افراد مهاجم به طرف حرم عزیمت تا در صحنین مبادرت به تظاهرات نمایند... 6. عدهای در اطراف کلانتری 2 واقع در خیابان تهران اجتماع و بیم حمله به کلانتری پیشبینی میشد؛ مراتب به شهربانی اعلام گردید.»[17]
حرکت مردم متدین و انقلابی مشهد در این روز، به گونهای بود که سران امنیتی و نظامی و انتظامی را برای تشکیل «جلسه شورای هماهنگی» در ساعت 1030 صبح به کاخ ملکآباد کشاند و گزارش وقایع آن نیز به صورت تلفنی به «وسیله آقای پورشجاع به شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه» رسانده شد و سپس تصمیماتی به شرح زیر، اتخاذ گردید:
«قرار شد که از طرف لشگر، دو گروهان کامل سرباز تا ساعت 19 امروز تحت امر... ریاست شهربانی خراسان قرار گیرد که برای استقرار نظم و آرامش در شهر مورد استفاده واقع و یک گردان سربازهائی که امروز در شهر مشغول نمایش قدرت بودهاند، به سربازخانه مراجعت نماید.»
سرتیپ ایمانی رئیس شهربانی مشهد که به صورت مستقیم رو در روی این تظاهرات قرار داشت، درباره اتفاقات این روز نوشت:
«از ساعت 1020 روز جاری عده[ای] از افراد اخلالگر در خیابانهای تهران . خسروی نو . شاهرضا . شاهرضا نو . فردوسی(دانش) . آخوند خراسانی(خاکی) . خیابان پهلوی . بهار . میدان شاه . خیابان نادری . خیابان شاه عباس و کوچههای فرعی منشعب از خیابانهای مزبور، با سنگ و چوب و پاره آجر و مواد آتشزا، ضمن دادن شعارهای ضد ملی و میهنی و اهانت به کد 66، به طرف مأمورین انتظامی حمله نموده که نسبت به متفرق نمودن آنها وسیله مأمورین اقدام شده و مهاجمان در حین تظاهرات، مبادرت به شکستن شیشههای چندین بانک و مغازه، پرتاب مواد آتشزا به طرف مأمورین نموده، لباس یکی از مأمورین آتش میگیرد که بلافاصله آتش خاموش؛ همچنین یکی دیگر از مأمورین مجروح میگردد. اخلالگران، دو دستگاه موتورسیکلت یاماها بدون شماره متعلق به مأمورین سویل شهربانی را آتش زده و با سنگ، شیشه اتومبیل پیکان کلانتری 1 را شکسته و یک سینما را آتش زده که خسارت جزئی وارد شده و چون مهاجمین به طرف مأمورین حملهور و قصد گرفتن اسلحه آنان را نموده، مأمورین مبادرت به تیراندازی هوائی و زمینی نمودهاند، در نتیجه 3 نفر از مهاجمان مورد اصابت گلوله واقع که به بیمارستان اعزام، که یکی از آنان فوت نموده است و دو نفر دیگر تحت درمان میباشند. تعداد دستگیرشدگان تا ساعت 1830، 74 نفر . تعداد مجروحین 18 نفر . تعداد مأمورین که مجروح شدهاند، 9 نفر میباشند. ضمناً هنوز مهاجمان ضمن هجوم از کوچههای فرعی در خیابانهای شاهرضا . شاهرضا نو، با دادن شعارهای ضد ملی و مضره و اهانت به کد 66، به طرف مأمورین حمله که ضمن در اختیار گرفتن تعداد لازم نیرو از لشگر 77 و ژاندارمری، عوامل مشغول سرکوب نمودن آنان میباشند.»[18]
بهرغم اینکه شهربانی مشهد در گزارش خود با صراحت به «تیراندازی زمینی» و شهادت یکی از تظاهرکنندکان اشاره کرده بود، ساواک مشهد در خبری که برای اداره کل سوم تهیه کرد، تنها به تیراندازی هوائی و مجروح شدن فردی به نام «اسماعیل یوسفی» اشاره کرد:
«ساعت 1130 عوامل پلیس کوچه ملک را به منظور جلوگیری از ورود جمعیت بسته، ناگهان عدهای حدود یکصد نفر به داخل کوچه وارد و با بطری آتش زا در نظر داشتهاند صفوف پلیس را بشکنند، در نتیجه پلیس مبادرت به تیراندازی هوائی نموده و یک تیر به ران یک نفر از مهاجمین به نام اسماعیل یوسفی فرزند برات الله 31 ساله اصابت، که در بیمارستان تحت عمل جراحی و مداوا قرار گرفته است.»[19]
ولی در گزارشی که چند ساعت پس از این خبر ارسال کرد، به شهادت «جوانی نوزده ساله» اشاره نمود:
«ساعت 1550 روز جاری، عدهای حدود یکصد نفر در خیابان شاهرضا نو اجتماع و ضمن دادن شعار، در مقابل پلیس مقاومت، در نتیجه تیراندازی هوائی شروع و یک نفر جوان نوزده ساله مورد اصابت گلوله واقع و در راه رسیدن به بیمارستان فوت نمود. مشخصات متوفی متعاقباً اعلام میگردد.»[20]
تظاهرات روز چهارم شهریور ماه، به میزانی غافلگیرانه و گسترده بود که ساواک خراسان درباره چگونگی و توجیه آن نوشت:
«عاملین اغتشاش که به صورت عوامل جنگهای چریکی شهری مبادرت به تظاهرات و مقابله با پلیس مینمایند و بلافاصله متفرق و سپس در محل دیگری اجتماع و به اقدامات تعرضی خود وسیله بطریهای آتشزا و پاره آجر و غیره برعلیه پلیس اقدام مینمایند، جوانانی در سنین 18 الی 22 ساله و دارای پیراهن و شلوار و کفشهای کتانی و چسبک میباشند. چون پلیس افراد مذکور را به داخل کوچهها گسیل داده، سپس در مدخل کوچه به تعقیب آنان نمیپردازد، افراد مذکور که تشکل خود را از دست نمیدهند، با ایجاد هماهنگی از معبر دیگری وارد خیابان اصلی شده و مبادرت به تظاهرات و تخریب و مبارزه علیه پلیس مینمایند.»[21]
و به شهربانی خراسان نیز دستور داد:
«دستگیر شدگانی که اقدام به تخریب و یا اهانت به کد 66 نموده، که رسیدگی به وضعیت آنان در صلاحیت دادگاههای نظامی است، پس از تشکیل پرونده با مدارک لازم آنان را به زندان شهربانی اعزام، سپس چگونگی اقدامات و وضعیت آنها را جهت تحقیقات تکمیلی به این سازمان اعلام، تا بازجوئی افراد مذکور در زندان آن شهربانی انجام گردد.»[22]
و متعاقبِ آن نیز اعلام کرد:
«با توجه به موقعیت حساس شهر مشهد و تحریک عوامل مخرب و کنترل شدید پلیس در مقابله با اغتشاش و مهاجمین و درگیریهای موضعی که در نقاط مختلف شهر به وجود آمده است، عوامل مذکور در نظر دارند چنانچه به هنگام شب نیروهای موجود(ژاندارم . ارتش) تقویت نشوند، کلیه مهاجمین با استفاده از موقعیت، نسبت به تخریب در سطح کلی شهر و ایجاد آتشسوزیهای قابل توجه اقدام و به مأمورین پلیس و انتظامی حمله نمایند.»[23]
و در نهایت، در ساعت 5 /8 شب، آخرین وضعیت شهر مشهد در روز چهارم شهریور، به شرح زیر برای اداره کل سوم ارسال شد:
«1. ساعت 1830 حدود سی نفر جوان، بقیه شیشههای بانک صادرات شعبه کوچه دریادل را شکستند که قبلاً نیز تعدادی از شیشههای آن توسط خرابکاران شکسته شده بود. سپس در کوچههای اطراف متواری گردیدند.
2 . تعداد دستگیرشدگان تا ساعت 1830، 74 نفر و تعداد مضروبین 15 نفر، تعداد مأمورین مجروح 9 نفر میباشد. ضمناً 3 نفر از مهاجمان مورد اصابت گلوله واقع و یکی از آنان قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرده است.[24] دو نفر دیگر تحت معالجه قرار گرفتهاند.»[25]
در این ایام، اتفاقِ ناگواری هم در مقابل بیت آیتالله شیرازی به وقوع پیوست که انزجار مردم متدین و مذهبی از رژیم شاه و نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی را به میزان قابل توجهی افزایش داد:
«روز 7 /6 /37 افراد پلیس، سه نفر(دو نفر 20 ساله و یک نفر 40 ساله) را که در جلو منزل آیتالله شیرازی مشغول قرائت اعلامیه بودهاند، دستگیر و به داخل خودرو مستقر در روبروی منزل شیرازی برده، پس از استعمال باطون، به فاصله 5 دقیقه آنان را مرخص، که هر سه نفر با گذاردن دست روی صورت و شلوارهای پاره، محل را ترک و مردم که از موضوع آگاه شدهاند، بعید نیست به عنوان عکسالعمل، اقداماتی علیه پلیس انجام دهند.»[26]
یک روز پس از این واقعه، اصناف مشهد در تلگرافی به جعفر شریفامامی که با شعارِ «آشتی ملی» عهدهدار نخستوزیری شده بود و رونوشت آن به «وزارت دادگستری و کانون وکلا» نیز ارسال شد، ضمن توضیح این ماجرا، نوشتند:
«در تاریخ 7 /6 /1357 افرادی که بعد از پایان نماز ظهر از منزل مرجع عالیقدر شیعه آیتاللهالعظمی آقای حاج سید عبدالله شیرازی خارج میشدند، سه نفر از آنها به نظر مأمورین شهربانی که زیر نظر رئیس کلانتری 3 سرهنگ دوم زمانیپور و معاونش سروان صدوقیانی انجام وظیفه میکردهاند، مشکوک به نظر میرسند. مأمورین این سه نفر را گرفته و در داخل مغازه الکتریکی حجت جنب منزل حضرت آیتالله شیرازی، هر سه نفر[را] مورد بازدید بدنی قرار میدهند. بعد از بازدید، سه اعلامیه از اعلامیههای حضرت آیتالله شیرازی به دست میآید. مأمورین به جرم داشتن اعلامیه مرجع تقلید آیتالله شیرازی، هر سه نفر را تحویل کامیون شهربانی که اکثر اوقات در جلو منزل حضرت آیتالله مستقر میباشد میدهند؛ بعد از چند دقیقه مشاهده کردیم که پرده عقب کامیون که همیشه بالاست، پائین آمد... ما تعجب کردیم که مأمورین چرا پرده کامیون را پائین انداختند؛ ایستادیم تا علت را بفهمیم. جناب آقای نخستوزیر، خداوند[را] شاهد میگیریم بر گفتارمان که پس از سه ربع ساعت، دیدیم که مأمورین این سه نفر را در حالی که شلوارهای[آنان را] از پشت سر پاره کرده بودند، از ماشین پائین انداختند و با آنها فجیعترین و کثیفترین عمل ناروا و ضد اسلامی را که از بیان آن شرم داریم، آن هم در ماه مبارک رمضان، کنار مرقد مطهر حضرت رضا(ع) به جرم داشتن اعلامیه مرجع تقلیدشان حضرت آیتالله شیرازی، با این افراد روزهدار در زمان نخستوزیری جنابعالی مرتکب شدهاند. این یک نمونه از اعمال وحشیانه مأمورین دولتی است با این ملت ستمدیده؛ لذا اصناف مشهد به طور جدی از آن مقام محترم خواستار مجازات سریع و شدید نسبت به عاملین این جنایت ناجوانمردانه میباشند و مستدعی است امر و مقرر فرمائید نتیجه را برای آگاهی عموم مأمورین و مردم، در مطبوعات و رسانههای گروهی اعلام نمائید.»[27]
همزمان با این تلگراف، «اعلامیهای در یک صفحه با امضاء فریاد مردم مشهد، تحت عنوان وحشت بزرگ»، در این رابطه منتشر شد که در آن آمده بود:
«درحالی که نخستوزیر جدید از اسلام و شرف و شعائر اسلام حرف میزند، حکومت واقعی از آن شاه است. پلیس حافظ ناموس و در خدمت مردم!!! وحشت بزرگ میآفریند!!»[28]
و حدود یک هفته پس از آن نیز، گفته شد:
«وکلای دادگستری و حقوقدانان، به عنوان اعتراض به دستگیری سه نفر جوان در جلو منزل آیتالله شیرازی در روز 7 /6 /57، قرار است از فردا صبح 15 /6 /57 در دادگستری تهران و مشهد متحصن شوند.»[29]
و در روز پانزده شهریور نیز گزارش گردید که «وکلای دادگستری و حقوقدانانِ» مشهد نیز مانند وکلاء و حقوقدانان تهران، قصد دارند در دادگستری مشهد متحصن شوند.[30]
اربعین شهدای مشهد
نهم شهریور ماه، مصادف با اربعین حوادث مشهد در جریان تشییع پیکر حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی بود. صدور اعلامیه در این مورد و اعلانِ عزای عمومیِ روز پنجشنبه نهم شهریور، علما و روحانیون مشهد را با اختلاف نظرهایی روبهرو کرد که چگونگیِ آن، به شرح زیر برای اداره کل سوم گزارش گردید:
«حسنعلی مروارید ضمن مذاکره با هاشمی نژاد بیان نمود: اعلامیهای در مورد چهلمین روز حوادث مشهد نوشته و عدهای از علماء آن را امضاء نموده، ولی عدهای از امضاء کردن خودداری مینمایند؛ اظهار میدارند چنانچه از ناحیه آیتالله شیرازی اعلامیهای در این مورد صادر نشود، ما نیز آن را امضاء نخواهیم کرد. در این اعلامیه ضمن اشاره به قتل و ضرب و شتم و زندانی کردن عدهای، روز پنجشنبه را عزای عمومی اعلام نمودهایم.»[31]
با وجود اینکه هنوز صدور این اعلامیه به قطعیت نرسیده بود، ساواک مشهد به شهربانی خراسان نوشت:
«عدهای از روحانیون مخالف در صدد هستند به مناسبت چهلمین روز حادثه مشهد اعلامیه نوشته و روز پنجشنبه مورخه 9 /6 /37 را عزای عمومی اعلام نمایند... دستور فرمایند از هم اکنون پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول گردد.»[32]
دو روز پس از طرحِ بحث اختلاف نظر درباره صدور اعلامیه اعلام عزای عمومی روز نهم شهریور، اعلامیهای به همین مناسبت، از سوی آیتالله شیرازی صادر شد:
«چهلمین روز حوادث اسفناک فجایع دردناک مشهد مقدس که در روز تشییع جنازه مرحوم واعظ شهیر ثقهالاسلام آقای حاج شیخ احمد کافی طاب ثراه به وجود آمد و همچنین حوادث خونین و کشته شدن مؤمنین در همدان و رفسنجان و کشکوئیه و غیرذلک فرا میرسد و غمهای مسلمانان تازه تر میگردد... روز پنجشنبه 27 رمضانالمبارک 1398 را اعلام عزا نموده و در سوگ آنان مینشینیم و به منظور تجنب از هرگونه حوادث ناگوار و صحنه خونین جدیدی، از انعقاد مجلس عزا حتی به مناسبت چهلمین روز رحلت فقید سعید برادر بزرگوارم مرحوم آیتالله طاهری و مرحوم آیتالله آخوند طاب ثراهما و از پذیرفتن افراد به این مناسبت معذوریم.»[33]
و همزمان با این اعلامیه، اعلامیه دیگری با امضای آقایان: «سیدکاظم مرعشی. حسنعلی مروارید. جواد تهرانی. علی فلسفی. ابوالحسن شیرازی. محمدمهدی نوقانی. عزالدین الحسینی الموسوی الزنجانی. سید... » به شرح زیر صادر شد:
«چهلمین روز حادثه غمانگیز شانزدهم شعبان 98 مشهد مقدس فرا میرسد. دلهای مردم دیندار از فشار اختناق و قتل و جرح و ضرب و شتم و حبس مسلمانان بی گناه توسط نظام حاکم و نیز از گرفتن و جلب جمع زیادی از مردم مسلمان در اطراف بعض مساجد آن هم در ماه مبارک رمضان که هنوز هم در قید زندان میباشند، بسیار جریحهدار است ... اینک ما برای اظهار تنفر و انزجار از ظلم و ظالمین و برای حمایت از مظلومین و تا اندازهای تسلیت خاطر مؤمنین روز پنجشنبه 26 رمضان 98 را عزای عمومی اعلام میداریم و از همه طبقات محترم خواستاریم که در آن روز مراسم عزا را هرگونه که مصلحت دانستند با کمال آرامش و متانت برگزار نمایند.»[34]
به علت اینکه در هر دو اعلامیه، تکلیف مردم در این روز به روشنی بیان نشده بود، عدهای از روحانیون در حال گفت وگو با آیتالله شیرازی برای برنامهریزی برگزاری مراسمی برای روز نهم شهریور در مدرسه علمیه نواب بودند:
«عدهای از روحانیون افراطی، ضمن مذاکره با آیتالله شیرازی تصمیم گرفته اند درب مدرسه نواب را که به دستور پلیس بسته شده و کلید آن در دست آیتالله شیرازی میباشد، کلید را از وی گرفته و به آقای یگانه سرایدار مدرسه داده و مدرسه را باز نموده و ساعت 0900 روز فوق[نهم شهریور]، به همین مناسبت مجلس یادبودی برگزار و یکی از آخوندهای افراطی سخنرانی نماید.»[35]
اعلام عزای عمومی، موجب گردید تا جلسه شورای هماهنگی استان خراسان در ساعت 730 صبح روز نهم شهریور با هدف هماهنگی لازم برای چگونگی برخورد با این مسئله تشکیل شود، که متأسفانه مشروح مذاکرات اعضای شرکتکننده در این جلسه، در اسناد موجود نبود.[36]
اولین گزارش پس از برپایی جلسه شورای هماهنگی استان، حکایت از مخالفت مسئولین امنیتی و نظامی شهر با برگزاری مراسم اربعین شهدا در مدرسه نواب داشت:
«چون مدرسه احتیاج به تعمیر اساسی داشت، لذا ترتیبی داده شد که این مراسم در مسجد ملاهاشم برگزار شود و به شهربانی اعلام گردید شدیداً مراقبتهای لازم را به عمل آورد و در مدت مراسم ختم و همچنین هنگام خروج و متفرق شدن مردم، کنترل دقیق معمول دارند.»[37]
از ساعات ابتدایی صبح روز نهم، مردم متدین و مذهبی که خود را برای شرکت در مراسم اربعین شهدا آماده کرده بودند، در مقابل منزل آیتالله شیرازی اجتماع کردند، که حضور «خانمهای چادری» در میان آنان چشمگیر بود.[38]
در این روز، «نود درصد مغازههای اطراف حرم، بازار رضا، بازار بزرگ، خیابان خسروی نو» بسته بود و در ساعت 1020 «شیشههای بانک صادرات واقع در خیابان دانش» و نیم ساعت بعد نیز، «یک دستگاه جیپ پیک لشگر 77 خراسان در خیابان سینا مورد تهاجم عدهای ناشناس قرار گرفت و با پرتاب سنگ، شیشههای آن» شکسته شد.[39]
تعدادی از علما و روحانیون مشهد، که از اول وقت در بیت آیتالله شیرازی حاضر شده بودند، به برپایی مجلس در مدرسه نواب اصرار داشتند، که همین مسئله موجب شد تا در تماسی که بین سید محمدعلی شیرازی و رئیس شهربانی خراسان برقرار گردید، رئیس شهربانی با یک گام به عقب، با برگزاری اربعین شهدا در آن مدرسه موافقت نماید، با این شرط که «قبل از برگزاری مراسم چهلم مشهد، به شهربانی مراجعه و کسب اجازه نمایند»، که پاسخ داده شد: «آقایان علماء توقع دارند منبعد شهربانی از آنها اجازه بگیرند.»
این پاسخ به میزانی برای تیمسار شیخان، رئیس ساواک مشهد گران بود که در ذیل آن نوشت:
«چنانچه با روند جاری روحانیون و گروهها در فضای باز سیاسی موجود به پیش بروند، کنترل آنان، نیاز به سالیان درازی وقت خواهد بود، که خطراتی را به دنبال خواهد داشت.»[40]
جمعیتی که تعداد آن در گزارش ساواک مشهد 5000 نفر برآورد شده، پس از سخنرانیهایی که در منزل آیتالله شیرازی صورت گرفت،[41] به مدرسه نواب رفت و مراسم در ساعت 2 بعدازظهر، با سخنرانی شهید حجتالاسلام والمسلمین هاشمینژاد آغاز شد. پس از پایان این سخنرانی که مدت آن 45 دقیقه بود، مردم با پارچه نوشتههایی که از قبل تهیه کرده بودند، برای تظاهرات به خیابان آمدند:
«مردم، پس از ختم جلسه، هنگام متفرق شدن، پرچمهای سفید با شعارهای: مرگ بر 66، زنده باد آزادی و حکومت اسلامی را به اهتزاز درآورده و پلیس اجباراً سه تیر هوائی شلیک، در نتیجه مردم به دو دسته تقسیم شدهاند، گروه اول به طرف منزل آیتالله شیرازی و گروه دوم به طرف خیابان طبرسی حرکت و در خیابان طبرسی، اقدام به شکستن شیشههای بانک و آتش زدن بانکها نموده و در نتیجه تیراندازی، دو نفر مورد اصابت گلوله واقع و کشته میشوند و چند نفر زخمی میگردند. همزمان با این تظاهرات، عدهای حدود 700 نفر که گروهی از آنان چوب و چماق همراه داشتهاند، از خیابان شاهرضا نو به طرف خیابان نادری حرکت و پلیس با استفاده از گاز اشکآور در مورد متفرق نمودن آنان اقدام نموده است. تظاهر کنندگان، یک نفر از کشته شدگان را همراه خود حمل و به منزل آیتالله شیرازی میبرند و نفر دیگر را به منزل سید کاظم مرعشی بردهاند، که به علت وخامت حالش فوت مینماید. دستور داده شد بلافاصله 2 نفر کشته و زخمیشدگان را به بیمارستان اعزام، از محل حادثه دور سازند. در حال حاضر عوامل آشوبگر در خیابانهای مختلف شهر به تظاهرات و جنگ و گریز مشغول و پلیس در تعقیب آنها میباشد و تعدادی از شیشههای شعب بانکها را شکسته و اعلامیه نیز پخش شده است. دستور داده شد آن عده از عواملی که مبادرت به تخریب یا آتشسوزی مینمایند، دستگیر گردند.»[42]
وضعیت شهر مشهد، در ساعت 1830، پس از گذشت حدود 4 ساعت از آغاز تظاهرات مردم، به شرح زیر اعلام شد:
«در حوادث روز جاری، در مسیر خیابانهای نادری و شاهرخ و شاهرضا نو و خیابان خاکی، شیشههای 11 بانک صادرات، 3 بانک ملی، یک بانک پارس، 2 بانک سپه، 2 بانک ایرانشهر، یک بانک بازرگانی، یک بانک تهران، یک بانک عمران، جمعاً 22 بانک، توسط اغتشاش کنندگان شکسته شده است. چهار بانک صادرات توسط اغتشاشکنندگان آتش زده شد و توسط آتشنشانی نسبت به اطفاء حریق اقدام گردید... عدهای حدود بیست نفر زیر 18 سال در میدان شاه مشهد به طرف مجسمه شاهنشاه آریامهر با سنگ اهانت و متواری گردیدهاند. اقدامات تعرضی فوق، موجبات ناراحتی پلیس را فراهم و مبادرت به تیراندازی هوائی نمودهاند.»[43]
و آقایان: «عبدالکریم هاشمی نژاد و سید کاظم مرعشی و عباس واعظ طبسی»، مسببین اصلی واقعة این روز معرفی[44] و پیکر مطهر شهدای این روز نیز، «جهت انجام تشریفات قانونی، به بهشت رضا حمل» شد.[45]
در روز دهم شهریور، درحالی وضعیت شهر مشهد «آرام و عادی» اعلام شد که آمار شهدا و مجروحین و دستگیر شدگان به شرح زیر اعلام گردید:
«در حوادث مورخه 9 /6 /37 مشهد 3 نفر از اغتشاش کنندگان مورد اصابت گلوله واقع و 2 نفر کشته و یکی از آنان به نام حمید نادری فرزند محمود 20 ساله شغل دانشجو مجروح و به بیمارستان سوانح اعزام گردید. مشخصات کشتهشدگان تاکنون مشخص نشده است.[46] تعداد دستگیر شدگان 8 نفر میباشد.»[47]
مردمی که در تظاهرات روز نهم، دو شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده بودند، تصمیم گرفتند تا در روز دهم، برای تشییع پیکر مطهر آنان در «فلکه طبرسی» اجتماع کنند.[48] این حرکت در ساعت 1400 روز دهم از منزل آیتالله سیدکاظم مرعشی، به طرف مسجدالرضا آغاز شد تا با همراهی افرادی که در مسجدالرضا اجتماع کرده بودند، تظاهرات آغاز شود که «پلیس، با آمادگی قبلی با گاز اشک آور موفق میشود افراد مزبور را متفرق و تعدادی از آنان را دستگیر نماید.»[49]
11 شهریور. برگزاری مراسم سوم شهدا
برنامهریزی برای برگزاری مراسم بزرگداشت شهدایِ روز نهم شهریور، که برپایی آن با مخالفتِ «بعضی از روحانیون» همراه بود،[50] موجب شد تا ساواک مشهد با ارسال نامهای به شهربانی خراسان، به تحریک مأمورین شهربانی برای مقابله با مردم مبادرت نماید:
«روحانیون افراطی در نظر دارند فردا مورخه 11 /6 /37 مجلس ختمی در یکی از مساجد برای کشته شدن پسر مهدیزاده زرگر که در حوادث روز گذشته به قتل رسیده، برگزار نمایند و عدهای از افراد اخلالگر در صدد تهیه اسید برآمدهاند تا پس از مجلس ختم مزبور، با پلیس مقابله و احیاناً از اسید استفاده نمایند... دستور فرمائید اقدامات مراقبتی لازم معمول و به کلیه داروخانهها و مراکز داروئی و گاراژها (باطریفروشها) ابلاغ نمایند از فروش اسید به افراد متفرقه و ناشناس، خودداری و چگونگی را به کلانتری محل اطلاع دهند.»[51]
با وجود اختلاف نظری که در برگزاری این مراسم وجود داشت، [52]روحانیون انقلابی و دانشجویان و جوانان، تصمیم گرفتند از صبح روز نهم «به تمام مغازهدارها ابلاغ نمایند که دکاکین خود را ببندند و بعد از نماز ظهر نیز در مسجد بناها مجلس یادبودی برگزار نمایند و در صورت جلوگیری توسط پلیس، به مسجد حاج ملاهاشم و مسجدالرضا رفته و مبادرت به تظاهرات» نمایند.[53]
در روز یازدهم شهریور، اکثر «مغازههای اطراف حرم، بازار رضا، بازار فرش فروشها» تعطیل شد[54] و همزمان با نماز ظهر، مردم برای شرکت در این مراسم، به مسجد بناها آمدند؛ ولی «با مراقبت شدیدی که به عمل آمد»، از برگزاری مراسم جلوگیری شد؛ از این رو، تعدادی از جمعیت حاضر در مسجد که تعداد آنان را 500 نفر نوشتهاند، برای برپایی تظاهرات از مسجد خارج شدند، که به علت شرایط نظامی موجود، موفق به اقدام خاصی نشدند:
«عدهای حدود 500 نفر از مردم، از مسجد بیرون آمده و سیدکاظم مرعشی و چند نفر از روحانیون که در جلوی آنان بودند سپس به دو گروه تقسیم و عدهای به طرف فلکه دقیقی و بقیه به طرف منزل آیتالله شیرازی حرکت مینمایند. گروه مرعشی در فلکه دقیقی اجتماع و در ساعت 1530 توسط پلیس و نیروی پشتیبانی به تدریج متفرق و برخوردی ایجاد نشد. گروهی که به طرف منزل شیرازی حرکت میکرد نیز متفرق گردید.»[55]
روز دوازدهم شهریور
گزارشهای تهیه شده از حرکت مردم در نقاط مختلف شهر در روز دوازدهم شهریور، نشانگر برنامهریزی برای حرکتی بزرگ از ساعتهای اولیه صبح بود:
«ساعت 0730 عده زیادی از مردم جلو مدرسه نواب و منزل آیتالله شیرازی اجتماع و قصد راهپیمایی دارند. درب مسجد فاضل بسته و شیخی جلو درب ایستاده و افراد بخصوصی را راه میدهد و اعلامیه مربوط به راه پیمائی روز 13 /6 /37 را جلو مسجد چسباندهاند و عدهای به طرف خیابان تهران و خسروی نو و عدهای قصد دارند به طرف خیابان طبرسی بروند. ساعت 0800 اغذیه فروشی آپادانا واقع در خیابان سوم اسفند، با ریختن بنزین آتش زده شده... ساعت 0800 حدود 700 نفر از جوانان از مسجدالرضا خارج و از طریق چهارراه لشگر، اللهاکبرگویان به طرف حرم راهافتادند. موسوی خراسانی در پیش آنها افتاده است. 0810 حدود پانصد نفر در جلو مدرسه نواب اجتماع و هر لحظه بر تعداد آنها اضافه میشود. شایع است پلیس امروز کاری نخواهد کرد و راهها را نخواهد بست. آقای مرعشی و شیخ ابوالحسن شیرازی در جلو مدرسه نواب اجتماع و منتظر آیتالله شیرازی هستند. حدود بیست هزار نفر جمعیت جمع هستند. در کلیه مناطق هستند. داخل مدرسه نواب میشوند.»[56]
با وجود این گزارش، که در آن از جمعیت 20000 نفری مجتمع در مقابل مدرسه علمیه نواب سخن گفته شده، هیچگونه گزارش دیگری از حرکت مردم و اتفاقات احتمالی در این روز، در سوابق موجود نبود.
13 شهریور . عید سعید فطر
برنامه راهپیمایی در روز عید سعید فطر، سراسری بود و به همین دلیل، اداره کل سوم در بخشنامهای عمومی دستور داد:
«با توجه به اینکه امکان دارد روز 13 /6/ عناصر خرابکار در نقاط مختلف کشور پس از ادای نماز عید فطر در خیابانها و معابر عمومی به راه افتاده و ایجاد تخریب و آتشسوزی نمایند، بفرموده مقرر است از ساعت 0700 صبح روز مذکور، آمادگی کامل در آن سازمان برقرار و علاوه بر پرسنل عملیاتی که مسئولیت امور مربوطه را به عهدهدارند، حداقل یک سوم از پرسنل ساواک در محل کار حضور یافته و تا آخرین ساعت روز که احتمال وقوع حوادث میرود، سرگرم کار بوده و هرگونه خبر و حادثهای را سریعاً به مرکز منعکس نمایند. ضمناً ظرف روز جاری، درخواست تشکیل شورای هماهنگی فوقالعاده نموده و با طرح موضوع پیشبینیهای انتظامی و اطلاعاتی لازم به عمل آورند.»[57]
و براساس این بخشنامه، ساواک مشهد به شهربانی خراسان نوشت:
«با توجه به اینکه امکان دارد گروههای مخالف با استفاده از تجمع و تمرکز روحانیون و متعصبین مذهبی به هنگام برگزاری نماز عید فطر در مساجد به ویژه مسجد گوهرشاد . صحنین مطهر و غیره، اقدام به عکسالعملهای دستجمعی و دادن شعارهای مضره و تخریب بنمایند ... دستور فرمایند به هر نحوی که مقتضی است پیشبینیهای لازم معمول تا از بروز هرگونه حوادثی به موقع جلوگیری گردد.»[58]
بر اساس دستور اداره کل سوم ساواک، «شورای تأمین استان خراسان» در ساعت 10 صبح روز 12 شهریور تشکیل گردید و تصمیم گرفته شد:
«شهربانی با استفاده از نیروی پشتیبانی و ارتش، پیشبینی و مراقبت لازم را در مراکزی[که] نماز عید برگزار میگردد برقرار و کنترل کلیه نمازگزاران را تا خاتمه نماز و متفرق شدن مردم انجام دهد. ضمناً ژاندارمری در منطقه استحفاظی خود، پیشبینی و مراقبت لازم را به همین نحو انجام دهد.»[59]
در حالی که ساواک و شهربانی خراسان در تدارک مقابله با حرکت مردم در روز عید سعید فطر بودند، اعلامیهای با امضای «روحانیون و اصناف مبارز مشهد» در سطح شهر مشهد پخش شد که در آن آمده بود:
«روز دوشنبه عید فطر از ساعت 8 صبح راهپیمایی آرامی با حضور علماء اعلام از محل مدرسه نواب برگزار میشود. مسیر حرکت از این قرار است: مدرسه نواب. فلکه حرم مطهر. خیابان تهران. خیابان خسروی نو. خیابان شاهرضا. خیابان نادری. مدرسه نواب.»[60]
پرویز ثابتی که از برنامهریزی برای راهپیمایی روز عید فطر در سراسر کشور آگاهی کامل داشت، در این موقعیت به جنگ روانی روی آورد تا با ایجاد جوّ رعب و وحشت، مردم را از حضور در این حرکت عظیم باز دارد و در همین راستا، در بخشنامهای با درجه بندی «آنی. سرّی»، دستور داد:
«به شدت به وسیله عوامل مورد اعتماد در منطقه و بین مردم، شایع شود که دولت به مأمورین دستور داده چنانچه روز عید فطر دستجاتی به تظاهرات پرداختند، آنان را به گلوله ببندند، تا عوامل اخلالگر را نابود و به ماجراهای آشوب طلبانه خاتمه دهند.»[61]
مأمورین شهربانی برای کنترل این حرکت در مشهد، از ساعت 0500 روز 13 /6 /57 با در اختیار گرفتن تعداد دو گروهان آماده از لشگر 77، در محلهایی که محل تجمع راهپیمایان بود، مستقر شدند؛[62] ولی بهرغم این تهدیدات، مردم متدین و روزهدار مشهد، که پس از یک ماه عبادت و بندگی، برای اقامه نماز عید فطر به مساجد سراسر شهر سرازیر شده بودند، پس از برپایی نماز، برای تظاهراتی آرام به خیابان آمدند. گزارشهای مربوط به این حرکت بزرگ، به شرح زیر به ثبت رسیده است:
«از صبح روز جاری 13 /6 /57 پس از برگزاری نماز عید فطر، گروهی از جوانان به تعداد تقریبی 300 نفر در جلوی مسجدالرضا از خیابان سیمتری اجتماع نموده و به رهبری سید حسین موسوی جهانآبادی پیشنماز مسجد مزبور، در خیابانهای سیمتری، پهلوی، خسروی، شاهرضا، نادری عبور نموده و در جلوی مدرسه نواب، به جمعیتی که قبلاً اجتماع نموده بودند ملحق شدند.»[63]
«حدود 25000 نفر از مردم مشهد تدریجاً در جلوی مدرسه نواب و اطراف حرم اجتماع و در ساعت 0915 روز 13 /6 /57 به طرف حرم حرکت، راهپیمایان پرچمهای مشکی در دست دارند و اعلامیه زیادی توهین به کد 66 در بین مردم پخش شده است. حدود 200 نفر زن با چادر مشکی و نقاب، وارد مدرسه نواب شدند. شیخ عباس واعظ طبسی در مدرسه نواب برای اجتماع کنندگان سخنرانی نموده است. در مدخل مدرسه نواب، پرچم سفیدی با خط قرمز نوشته شده است(برچیده باد سلسله ... برقرار[باد] حکومت اسلامی) راهپیمائی در ساعت 0925 از مدرسه نواب به طرف حرم و مسجد گوهرشاد شروع شده. شیخ ابوالحسن شیرازی، سیدکاظم مرعشی، شیخ عزالدین زنجانی، سید حسین موسوی خراسانی و عدهای از روحانیون مخالف، در پیشاپیش جمعیت در حرکت میباشند.»[64]
«عدهای از راهپیمایان قصد دارند مسیر خود را عوض و از طریق مدرسه نواب [و] اطراف حرم، به طرف خیابان طبرسی و بلوار راهآهن بروند. راهپیمایان اکثراً روزنامهای در دست دارند که جلو آفتاب گرفتهاند و سعی دارند از دید پلیس مخفی باشند.»[65]
توصیف این راهپیمایی که از ساعت 0925 دقیقه صبح آغاز شد، در ساعت 1240 بعدازظهر به شرح زیر به ثبت رسید:
«1. تعداد جمعیت به 8 هزار نفر کاهش یافته و آرایش بدین شرح است: الف. ده نفر موتورسوار در پیشاپیش جمعیت در حرکت هستند. ب. راهپیمایان مرد به دنبال جمعیت. پ. حدود 200 نفر زن در عقب جمعیت در حرکت هستند، اکثر زنها، کیف و ساک حمل مینمایند.(احتمالاً سنگ یا اعلامیه میباشد.) 2. راه پیمائی از طرف فلکه حرم و میدان دقیقی به طرف خسروی نو ادامه دارد. در چهارراه خسروی، عدهای به طرف منزل آیت اله شیرازی و عدهای دیگر به صوب گنبد سبز(خیابان خاکی) و عدهای دیگر به طرف مسجد بناها عزیمت نمودهاند. 3. پلاکارتهائی در خصوص برقراری حکومت اسلامی و شعاری به مضمون: پرستو از قفس پرید. ارتش چرا خواب هستی، بیدار شو. هدف برچیدن خاندان ننگین پهلوی. معاویه زمان، قرآن بر سر نی میکند، حمل میگردد. 4. عکس خمینی و رضا حسنزاده، محصلی که اخیراً در مشهد کشته شده، توسط افراد حمل میگردد... 6. عدهای از متظاهرین قصد خرابکارانه داشته، لکن تا کنون اقدامی انجام نشده است... 8. عدهای حدود 100 نفر در کوچه مسجد تلفنخانه واقع در خیابان شاهرضای مشهد نشسته، مشغول تلاوت قرآن میباشند... 9. ساعت 1020 حدود 40 نفر شیشههای بانکهای صادرات و سپه در میدان سوم اسفند مشهد را شکسته و متواری شدهاند. 10. تظاهرکنندگان در مقابل درب صحن کهنه حرم اجتماع و شیخ عباس طبسی واعظ روی کرسی رفته و عنوان نموده همانطور که بدون سر و صدا تظاهرات را انجام میدهیم، حالا هم بدون سر و صدا به تظاهرات خاتمه میدهیم؛ در نتیجه ساعت 1113 تظاهرکنندگان متفرق و پلاکارتهای مختلف را جمع نموده و افراد مذکور به خیابانهای تهران. طبس[طبرسی]. نادری روانه شدهاند.»[66]
16 شهریور . برگزاری مراسم هفتم شهدا
محلِ شهادت شهدای روز نهم شهریورماه مشهد، «خیابان طبرسی و فلکه طبرسی» بود و به همین دلیل، گروهی از مردم متدین و مذهبی شهر که از آنان تحت عنوان «افراطیون مذهبی» یاد شد، تصمیم گرفتند تا در ساعت 8 صبح روز پانزدهم شهریور، در محل شهادت آنان، مراسمی برگزار نمایند.[67]
گزارشی از چگونگی برپایی احتمالی این تظاهرات در سوابق موجود نیست، ولی در همین روز، مجلس یادبودی به مناسبت هفتمین روز شهادت شهید علی مهدی زاده در مسجد امام رضا علیهالسلام در خیابان آبکوه مشهد برگزار گردید،[68] که در گزارش آن نوشته شد:
«مقارن ساعت 2330 روز 15 /6 /57 پس از خاتمه مجلسی که در مسجد امام رضا در خیابان آبکوه برگزار شده بود، عدهای از افراد شرکت کننده، در خیابان حرکت و تظاهراتی نموده و پس از عبور از خیابانهای آبکوه، شاهرخ، نادری، در میدان شاه، بعد از دادن تذکرات لازم از طرف نیروهای انتظامی، متفرق شدهاند.»[69]
در کنار این اقدامات پراکنده که به نظر خودجوش بود، برنامهریزی برای اعلام تعطیلی روز شانزدهم نیز صورت گرفت که آیتالله شیرازی، این اقدام را به درخواست اصناف مشهد نسبت داد:
«آیتالله شیرازی ... در مورد تعطیل عمومی روز 16 /6 /37... جواب داد اصناف مشهد خواسته اند روز پنجشنبه مورخ 16 /6 /37 را تعطیل عمومی اعلام نمایند.»[70]
و این درحالی بود که بنا بر گزارش ساواک مشهد، «در راهپیمائی مورخه 13 /6 /57 مشهد، به تظاهر کنندگان ابلاغ شده که مورخه 16 /6 /57 بازار مشهد تعطیل و اعلام عزا نمایند.»[71]
اعلام تعطیلی روز پنجشنبه شانزدهم شهریور ماه، محل مناقشه بود، تا جایی که آقای عباسی که داماد آیتالله شریعتمداری بود، ضمن تماس با آیتاللهزاده شیرازی گفت:
«احزاب جدید قصد دارند با تعطیل نمودن روز پنجشنبه مورخه 16 /6 /37، مراجع تقلید را خراب نمایند. اگر قرار است تعطیل شود، باید مراجع تقلید اعلامیه صادر نمایند و علتی ندارد بازار تعطیل شود و این موضوع نیز باید در جراید محلی نوشته شود. سید محمدعلی گفت آیتالله نوری اعلامیهای صادر کردهاند. عباسی گفت او را نیز اغفال کردهاند.»[72]
تشکیل جلسه «شورای تأمین استان خراسان» در ساعت 5 بعد از ظهر روز پانزدهم شهریور به ریاست حسن سراج حجازی، که بدون سر و صدا جایگزین عبدالعظیم ولیان شده بود و تصمیمات متخذه در این جلسه، حکایت از تصمیم نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی به مقابله با حرکت مردم داشت. در این جلسه، سرتیپ ایمانی، رئیس شهربانی خراسان، ضمن توضیح اقداماتی که قرار است در روز شانزدهم شهریور صورت پذیرد، تقاضای نیروی کمکی نمود تا شهر مشهد را به صورت نیمه جنگی در آورد:
«قرار است روز 16 /6 /2537 به عنوان عزای ملی، اصناف و بازاریان در سراسر کشور دست از کار کشیده و تعطیل نمایند، ... لذا پیشنهاد مینمایم دو گروهان سرباز با ساز و برگ کامل، از فردا 16 /6 /2537 ساعت 0700 صبح در شهربانی آماده باشد که از شهربانی و کلانتریها حفاظت نماید، تا شهربانی بتواند کلیه نیروی خود را بسیج نموده و به نقاط حساس شهر گسیل و اعزام نماید، همچنین دو گروهان سرباز در مرکز لشگر به حال آماده باشد، تا در صورت لزوم از وجود آنان بتوان استفاده نمود.
ضمناً سه دستگاه نفربر زرهی از ژاندارمری و یک فروند هلیکوپتر یو اچ وان برای مراقبت هوائی، در یگان مذکور آمادگی لازم را داشته باشد، تا طبق تقاضای شهربانی مورد استفاده قرار گیرد.»[73]
با وجود اقدامات و تمهیداتی که برای برپایی تظاهرات در روز شانزدهم شهریور اندیشیده شد، هیچگونه حرکتی در شهر مشهد مشاهده نگردید تا ساواک مشهد در گزارش ارسالی خود به اداره کل سوم بنویسد:
«از صبح روز 16 /6 /37، اوضاع مشهد عادی و تمام مغازههای بازار و خیابانهای مشهد باز است.»[74]
جمعه سیاه و هفدهم شهریور خونین در مشهد
در روز شانزدهم شهریور، اعلامیهای درباره برگزاری مجلس هفتمین روز شهدا در مشهد پخش شد که گزارش آن به شرح زیر به ثبت رسید:
«قرار است قبل از ظهر روز 17 /6 /37، به مناسبت هفتمین روز کشتهشدگان حادثه مشهد، مجلس یادبودی از طرف روحانیون و اصناف مشهد در مدرسه نواب منعقد و در این مورد اعلامیهای نیز در سطح مشهد توزیع شده است.»[75]
ساواک مشهد، آقایان: «سید حسین موسوی خراسانی. شیخ حسین صفائی. سید کاظم مرعشی و عباس واعظ طبسی» را به عنوان برنامهریز برپایی این مجلس معرفی نمود و درخصوص علت عدم برگزاری این مراسم در روزهای پانزدهم و شانزدهم نیز نوشت:
«هفتمین روز کشتهشدگان، مورخ 15 /6 /57 بوده و برای اینکه بازار مشهد تعطیل نباشد، روز 17 /6 /57 منعقد خواهد شد. موضوع به شهربانی خراسان اعلام، مراقبت ادامه دارد و قرار است آیتالله شیرازی نیز در این مجلس شرکت نماید.»[76]
در این روز، برای بازگشت آیتالله سید حسن قمی به مشهد،[77] که در عنوانِ مستقلی به آن پرداخته خواهد شد، نیز برنامهریزی و تدارک دیده شده بود؛ و همچنین قرار بود «تعدادی خبرنگار خارجی جهت تهیه عکس و رپرتاژ و فیلم برداری از تجمع مردم در مدرسه نواب و همچنین مصاحبه با آیتالله شیرازی، به مشهد وارد شوند»[78] که به صورت ناگهانی در نامهای به اداره کل سوم خبر از اعلام حکومت نظامی در مشهد داده شد:
«برابر ابلاغ فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی به فرمانده لشگر 77 خراسان، از ساعت 0400 روز جاری به مدت شش ماه در مشهد حکومت نظامی برقرار گردید. قرار شد مراتب وسیله رادیو و اعلامیه به مردم اعلام گردد.»[79]
در این زمان، در تماسی که در صبح روز هفدهم بین علامه نوری و سیدمحمدعلی شیرازی برقرار شد، علامه نوری ضمن صحبت درباره اعلام حکومت نظامی در «دوازده شهر ایران»، گفت:
«ما عدهای را مأمور کردیم به مردم ابلاغ نمایند که متفرق شوند، شما هم همین کار را انجام دهید.»[80]
بازگشت آیتالله قمی به مشهد
پس از روی کار آمدن جعفر شریف امامی با شعار «آشتی ملی»، شرایط سیاسی کشور به سمت و سویی پیش رفت که آزادی زندانیان سیاسی و پایان یافتن محکومیت برخی از تبعید شدگان، در دستور کار رژیم شاهنشاهی قرار گرفت. از این رو، برخی از طرفداران آیتالله قمی، با تهیه طوماری، خواستار مراجعت ایشان به مشهد مقدس شدند[81] و در این رابطه، «تعدادی از روحانیون مشهد، تلگرافی به مراجع تقلید در قم و مشهد و آیتالله شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی، شیرازی مخابره و خواهان مراجعت آیتالله سید حسن طباطبائی قمی به مشهد» گردیدند.[82]
با آغاز زمزمهی بازگشت آیتالله قمی به مشهد و مژده این بازگشت توسط «هواداران حاج حسن قمی به یکدیگر»،[83] رئیس ساواک خراسان تصمیم گرفت تا از این موقعیت برای ایجاد شقاق و اختلاف بین ایشان و آیتالله شیرازی استفاده کند و با همین هدف نیز با سید محمدعلی شیرازی ملاقات کرد تا او را در این برنامهریزی با خود همراه کند. در جریان این اقدام بود که در ذیل گزارش خود با سید محمدعلی شیرازی نوشت:
«در حال حاضر مراجعت قمی به مشهد به مصلحت نمیباشد و چنانچه قرار است از تبعید خارج گردد، اصلح است که در منطقه دیگری اقامت نماید.»[84]
در روز دوازدهم شهریورماه، رضا عطارپور، معروف به دکتر حسینزاده، با فرمان پرویز ثابتی،[85] همراه با برادرِ آیتالله قمی به نام آقای سید عباس نجاتی، برای اعلام پایان دوران تبعید آیتالله قمی، به کرج رفت و پس از گفتگوهایی که در رابطه با آزادی آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری به عنوان شرطِ آیتالله قمی، بین آنان صورت گرفت، «بلافاصله، مأموران انتظامی از مقابل منزل وی جمعآوری» شدند.[86]
و متعاقب این اقدامات، به ساواک مشهد نوشته شد:
«ادامه تبعید سیدحسن طباطبائی قمی فعلاً منتفی و قرار است یاد شده ظرف چند روز آینده به مشهد عزیمت نماید. با استفاده از امکانات موجود، مراقبتهای لازم معمول و نتیجه اعلام.»[87]
و همزمان، در شهر مشهد نیز شایع گردید که آیتالله قمی روز چهاردهم شهریور وارد مشهد میشود؛[88] ولی ساواک تهران در گزارشی که پیرامون این موضوع تهیه نمود، نوشت:
«به احتمال قوی نامبرده بالا قصد دارد روز جمعه مورخ 17 /6 /57 کرج را به مقصد مشهد ترک نماید.»[89]
با قطعی شدنِ مراجعت آیتالله قمی به مشهد، آیتالله شیرازی تصمیم گرفت به مناسبت ورود ایشان، اعلامیهای صادر نماید تا این حرکت، «به طور ساده» برگزار نشود. در این اعلامیه آمده است:
«مراجعت و تشرف حضرت آیتالله طباطبائی قمی دامت برکاته را به اطلاع عموم میرسانیم و به منظور تعظیم شعائر اسلامی و تجلیل از مقام روحانیت، از آقایان علمای اعلام و طلاب محترم حوزه علمیه مشهد مقدس و عموم مؤمنین دعوت میشود که در مراسم استقبال معظم له شرکت نموده و موجبات خشنودی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را فراهم آورند و اکیداً توصیه مینمائیم که کمال متانت و نظم و آرامش را مراعات نمائید.»[90]
ولی علامه نوری در مکالمهای که با سیدمحمدعلی شیرازی داشت، گفت:
«ما با علمای تهران مذاکراتی کردهایم و صحیح نیست که آقای قمی در مشهد باشند و صحیح نیست که آقای شیرازی و یا قمی تحتالشعاع یکدیگر قرار گیرند، افراد بیغرضی گفتهاند حیف است تهران مرکز تشیع، خالی از مقام روحانی باشد.»[91]
این مسئله به میزانی مهم بود که بخشی از مباحث جلسه شورای تأمین استان خراسان که در ساعت 5 بعد از ظهر روز پانزدهم شهریور تشکیل گردید، به آن اختصاص داده شد و رئیس شهربانی خراسان درباره آن گفت:
«پس فردا 17 /6 /2537 قرار است آیتالله طباطبائی قمی که سالها از مشهد به کرج تبعید بوده است، به مشهد مراجعت نماید و طبق اطلاع رسیده، کلیه بازاریان و عوامل مخالف دولت در نظر دارند از مشارالیه استقبال بینظیری به عمل آورند، بخصوص اینکه روز 17 /6 /2537 مصادف با روز جمعه و تعطیل همگانی است... مریدان قمی پیشبینی نمودهاند به منظور جلوگیری از هرگونه برخورد با نیروی انتظامی، حدود 300 نفر از عوامل خود را به عنوان مأمور در اطراف استقبال کنندگان و به منظور حفظ انتظامات و جلوگیری از ورود افراد بیگانه به داخل صفوف مستقبلین بگمارند. همچنین قرار است آیتالله قمی را با یک دستگاه اتومبیل که به وسیله تعداد زیادی خودروهای سواری و اتوبوس مشایعت خواهد شد، تا میدان دقیقی آورده و از آنجا به صورت پیاده و از درب صحن عتیق برای زیارت به حرم مطهر وارد و پس از زیارت، به طور پیاده از درب مسجد گوهرشاد تا منزل هدایت نمایند.
مریدان قمی از هر لحاظ مسئولیت نظم این استقبال را به عهده گرفتهاند، ولی امکان دارد عوامل ناراحت و اخلالگر و عواملی که احیاناً به تحریک بعضی از افراطیون، با ورود قمی ممکن است مخالف باشند، اغتشاشاتی از این صنوف به عمل آورند که ایجاب مینماید شهربانی حتیالمقدور بدون درگیری، از استقبالکنندگان مراقبت لازم را در این خط سیر به عمل آورد و ژاندارمری در منطقه استحفاظی خود در مورد جلوگیری از ورود خودروها و افراد متفرقه به داخل باند جلوگیری نماید و به منظور خروج هرچه زودتر آیتالله قمی از فرودگاه، اجازه داده شود فقط یک دستگاه خودرو که مسئولیت آن با آقای مقدسی خواهد بود، داخل و در باند فرودگاه مستقر و آیتالله قمی را در باند فرودگاه سوار نموده و خارج گردد.»[92]
ساواک کرج، در نامهای «ساعت 1200 روز جمعه مورخه 17 /6 /57» را زمانِ حرکت آیتالله قمی به سمت فرودگاه مهرآباد اعلام کرد؛[93] و متعاقب آن نوشت:
«آیتالله سیدحسن طباطبائی قمی به اتفاق همراهان، پس از برگزاری نماز در منزل خود، ساعت 1325 کرج را به صوب فرودگاه مهرآباد ترک نموده است.»[94]
و ساواک مشهد نیز در اولین مکاتبه خود با فرماندار نظامی مشهد اعلام کرد:
«عدهای از افراطیون مذهبی قصد داشتند بعدازظهر روز 17 /6 /37 به مناسبت ورود آیتالله قمی به مشهد در مدرسه نواب اجتماع و به استقبال ایشان بروند و مطابق برنامه قبلی، قمی را به صورت پیاده به حرم و از آنجا به منزل خود ببرند. حال این عده در نظر دارند این برنامه را با حضور حدود 50 هزار نفر اجرا و به طور دستجمعی از وی استقبال نمایند. چون برابر مقررات فرماندار نظامی، تجمع بیش از سه نفر ممنوع میباشد و با توجه به اینکه مستقبلین قصد دارند برنامه تنظیمی خود را اجرا نمایند، خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد پیشبینیهای لازم به منظور جلوگیری از تجمع آنان دستورات لازم صادر نمایند.»[95]
آیتالله قمی در زمانِ اعلام شده برای حرکت به سوی مشهد، به فرودگاه مهرآباد آمد، ولی پس از مدت زمانی، به «بهانه نقص فنی هواپیما» به کرج بازگردانده شد و در نیمههای شب نیز منزل او مورد هجوم یک نفر ناشناس! قرار گرفت.[96]
در این شرایط که گروه زیادی از مردم خود را برای استقبال از آیتالله قمی آماده کرده بودند، اولین گزارش از اوضاع و احوال شهر مشهد در روز هفدهم شهریور، به شرح زیر به ثبت رسید:
«از ساعت 0800 با توجه به اعلامیه قبلی، عدهای در مدرسه نواب اجتماع و توسط نظامیان متفرق گردیدهاند. ساعت 0945 در حوالی مدرسه نواب چهار عدد نارنجک دستساز از طرف افراد ناشناس به طرف مأمورین نظامی پرتاب، ولی عمل نکرده و جمعآوری نمودهاند و مسببین متواری گردیدهاند.»[97]
و متعاقب آن، درگیری پلیس با جمعیت کثیری که برای استقبال از آیتالله قمی در مسیر فرودگاه مشهد حضور داشتند، گزارش گردید:
«1. از ساعت 1200 روز 17 /6 /57 تعداد 5000 نفر از افراطیون مذهبی و طرفداران قمی به ترتیب در چهارراه مقدم واقع در بلوار فرودگاه مشهد، به منظور استقبال از آیتالله قمی اجتماع و مأمورین انتظامی برای متفرق نمودن آنها ابتدا از ماشینهای آتشنشانی استفاده، چون مردم مقاومت کردند، چند تیر هوائی به صورت رگبار شلیک و اجتماعکنندگان آن محل را ترک و در میدان پهلوی در خیابان تهران نشستند. مأمورین مشغول متفرق کردن آنان میباشند. تا کنون در این جریان به کسی آسیب نرسیده است. 2. در ساعت 1600 روز جاری در چهارراه مقدم، عدهای از مردم با چوب و چماق به مأمورین حمله، که نسبت به متفرق نمودن آنان اقدام گردید.»[98]
و پس از آن، اعلام شد:
«1. ساعت 1600 در چهارراه مقدم یک نفر از تظاهر کنندگان با پرتاب سنگ از ناحیه افراطیون مذهبی، مضروب و به بیمارستان اعزام گردید. 2. تظاهرکنندگان به طور پراکنده در بعضی از نقاط شهر مشهد مبادرت به پخش اعلامیه مضره و دادن شعار نموده و توسط مأمورین متفرق گردیدند. 3. ساعت 1730 حدود شش هزار نفر در فلکه دقیقی و فلکه برق و خیابان تهران اجتماع و مأمورین با استفاده از گاز اشکآور و تیراندازی هوائی، مشغول متفرق نمودن افراد هستند. در این حادثه، یک زن و دو مرد مورد اصابت گلوله واقع و به بیمارستان اعزام و یک نفر از آنان که زن بوده، فوت و مشخصات آنان و وضعیت مجروحین متعاقباً اعلام خواهد شد. 4. تظاهر کنندگان در خیابان گاراژداران، مقداری لاستیک کهنه را آتش زده تا گاز اشکآور را خنثی نمایند.»[99]
روز هفدهم شهریور خونین در مشهد، روز شهادت اولین شهیده انقلاب اسلامی در این شهر نیز بود که «انیس خورشید» نام داشت. در این روز، تظاهرات مردم به وسعت شهر بود که در ساعت 8 شب، درباره «آخرین وضعیت» آن نوشته شد:
«1. ساعت 1820 عدهای در حدود 500 نفر از تظاهر کنندگان در خیابان جنت و پشت باغ ملی، مبادرت به دادن شعار تحت عنوان به همت خمینی، شاه تو را میکشیم، نمودهاند. 2. در برخورد روز جاری بین مأمورین و تظاهر کنندگان در خیابانهای بلوار انقلاب، تهران، ضد، فلکه برق، میدان پهلوی و فلکه آب، تعداد 14 نفر مورد اصابت گلوله واقع که دو نفر به نامهای حسین حسینی 4 ساله، خانم انیس خورشید 35 ساله فوت و حال پسربچه 14 سالهای رضایت بخش نیست و 11 نفر بقیه، تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند. 3. در جریان روز جاری، تعداد 21 نفر دستگیر که تحت بازجوئی میباشند. 4. در ساعت 2000، وضعیت شهر مشهد نسبت به ساعتهای قبل نسبتاً عادی و تظاهرکنندگان متفرق و در بعضی از نقاط شهر، اجتماعات کوچکی تشکیل و مبادرت به دادن شعار و تظاهرات نموده، که توسط مأمورین متفرق میشوند.»[100]
پس از فرا رسیدنِ شب و آرام شدن نسبی اوضاع و احوال شهر، ساواک مشهد ضمن ارسال نامهای به فرماندار نظامی، آقایان: «1. عباس واعظ طبسی 2. سیدکاظم مرعشی 3. ابوالحسن مقدسی شیرازی 4. محمدرضا مقدسی شیرازی 5. حسین آزاد صفائی 6. سید حسین موسوی جهانآبادی 7. محمدرضا محامی 8. مهدی نوغانی» را مسبب اصلی ماجرای این روز معرفی و درخواست دستگیری سریع آنان را «به استناد ماده 5 فرماندار نظامی» نمود[101] و این درحالی بود که تا ساعات پایانی شب، هنوز در سطح شهر، تظاهرات به صورت پراکنده ادامه داشت:
«ساعت 2300 مورخه 17 /6 /57، عدهای در کوچههای مشرف به خیابان طبرسی که ماشین رو نمیباشد، اجتماع و ضمن تظاهرات، مبادرت به دادن شعار مضره نموده و مأمورین برای متفرق کردن آنان چند تیر هوائی شلیک کردند.»[102]
و دو روز پس از واقعه 17 شهریور مشهد، به اداره کل سوم نوشته شد:
«دو نفر جوان که در حادثه مورخه 17 /6 /57 مشهد مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند، فوت و تعداد کشته شدگان به چهار نفر رسیده است.»[103]
روز هیجدهم شهریور
در ساعت 1730 روز هفدهم شهریور، آیتالله سیدکاظم مرعشی ضمن برقراری تماس با آیتالله شریعتمداری و ارائه گزارشی از اوضاع و احوال شهر مشهد، گفت:
«با توجه به حکومت نظامی، مردم آماده هستند؛ چنانچه جنابعالی دستور بفرمائید حتی مدت یک ماه اعتصاب عمومی بکنند؛ الان کسبه و نمایندگان اصناف در منزل من هستند و تقاضا دارند و اگر صلاح بدانید اعتصاب نمایند.»[104]
آیتالله شریعتمداری پاسخ در این مورد را به فردا موکول کرد و همین مسئله موجب شد تا حجتالاسلام محمدمهدی نوغانی ضمن تماس با آیتالله سیدکاظم مرعشی بگوید:
«ما نباید منتظر آیتالله شریعتمداری باشیم تا اعلامیه اعتصاب را صادر نماید. ما باید امشب اعلامیه صادر و روز 18 /6 /57 را اعتصاب عمومی اعلام نمائیم.»[105]
این مکالمه موجب شد تا اداره کل سوم در تلگرافی خیلی فوری به ساواک مشهد دستور دهد:
«محمدمهدی نوغانی را دستگیر و از نتیجه اقدامات، این اداره کل را آگاه سازید.»[106]
به دنبال این دستور، در ساعتهای اولیه روز شنبه هیجدهم شهریور، «سیدکاظم مرعشی و محمدمهدی نوغانی» دستگیر شدند و ساواک مشهد ضمن اعلام این خبر به فرمانداری نظامی، نوشت:
«قرار است عدهای از افراطیون مذهبی به علت اعتراض به حکومت نظامی، در مدرسه نواب اجتماع و در صورت بسته بودن درب مدرسه، در مسجد حاج ملاهاشم و یا سایر مساجد اجتماع و مبادرت به تظاهرات نمایند.»[107]
در این روز، درحالی که بستگان آیتالله قمی در تدارک باز گرداندن ایشان با اتومبیل یا قطار به مشهد بودند،[108] آیتالله شیرازی نیز با صدور اعلامیهای، به علت حوادث خونین روز هفدهم شهریور، عزای عمومی اعلام کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم. انالله و انا الیه راجعون. با قلبی مملو از تأثر و تألم شدید و موجی از اندوه و غم فاجعه دردناک و کشتار دستجمعی روز جمعه 5 شوال المکرم برابر با 17 شهریور 57 تهران را به پیشگاه مقدس حضرت ولیالله المنتقم حجت ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم ملت غیور ایران تسلیت عرض مینمائیم. صحنه خونینی که در آن بسیاری از برادران ایمانی و فرزندان عزیزمان به خاک و خون غلطیدهاند ... این خون ریزیهای پی در پی و دستجمعی صفحه تاریخ را شدید لکه دار مینماید ... ما این عمل وحشیانه را ... به شدت محکوم مینمائیم و به منظور همدردی با بازماندگان مقتولین این حادثه در سوگ و عزای آنان مینشینیم و از عموم مسلمانان و برادران ایمانی انتظار میرود که با حوزههای علمیه و روحانیت در این عزای عمومی و ملی همکاری نموده و اکیداً توصیه مینمائیم که به هیچگونه تظاهراتی دست نزنند و در رفت و آمد خود کمال آرامش را انجام دهند.»[109]
در روز هیجدهم شهریور، در عین حال که اوضاع مشهد تا ساعت 1200 عادی اعلام شد، ولی «بازار رضا و بازار بزرگ مشهد تمام تعطیل و پنجاه درصد مغازههای خیابانهای اطراف حرم تعطیل» بود[110] و ساواک مشهد نیز در تدارک دستگیری رهبران و برنامهریزانِ جریان راهپیمایی هفدهم شهریور بود:
«پیرو شمارهای که به فرمانداری نظامی درباره دستگیری 8 نفر نوشتهیم، از دو نفر دستگیر شده دیشب تحقیق و به فرمانداری نظامی اعزام، که برابر ماده 5 بازداشت گردند. در مورد نوقانی که دیشب دستگیر شده، به مرکز جواب دهید که برابر ماده 5 دستگیر و بازداشت شد. بقیه 6 نفر دیگر، امشب دستگیر و اسامی دستگیر شدگان به طور کلی به مرکز اعلام گردد.»[111]
بازتاب جمعه خونین تهران
جنایتی که در روز جمعه هفدهم شهریور ماه در میدان ژاله شهر تهران به وقوع پیوست، به میزانی بزرگ بود که این جمعه را برای همیشه به عنوانِ «جمعه سیاه» در تاریخ ثبت کرد و در شهرهای مختلف کشور، دارای بازتابهای فراوانی بود.
بازتاب این واقعه در شهر مشهد، که خود نیز شاهد جمعه سیاهی در ابعاد کوچکتر بود، به شرح زیر گزارش شده است:
«از صبح روز 19 /6 کلیه مغازههای بازار رضا و بازار بزرگ و خیابانهای اطراف حرم و حدود 70% مغازههای سایر نقاط شهر مشهد تعطیل است.»[112]
«بازار و خیابانهای اطراف حرم و مرکز شهر مشهد، عصر روز 19 /6 /57، 90% بسته بوده است.»[113]
در روز نوزدهم شهریور، شهر مشهد و مردم متدین و مذهبی آن، در التهاب دستگیری «سیدکاظم مرعشی و محمدمهدی نوغانی» قرار داشتند و درحالی که ساواک مشهد به جنگ روانی روی آورده و دستور داده بود تا شایعهای با این عنوان که «ممکن است عاملین تحریک، اگر منجر به قتل و کشتار شده باشد، تا حد اعدام محکوم» شوند، مورد بهرهبرداری عوامل اطلاعاتی قرار گیرد، تعدادی از علما و روحانیون، در تلاش برای آزادی دستگیرشدگان بودند:
«مورخه 19 /6 /57 چند نفر از روحانیون منجمله حسنعلی مروارید. علی فلسفی. جواد تهرانی، در منزل آیتالله شیرازی اجتماع و سیدمحمدعلی در حضور نامبردگان تلفنی با من مذاکره و تقاضا نمود که دو نفر مذکور آزاد شوند. جواب داده شد نامبردگان مردم را تحریک به اغتشاش و شورش نموده و در نتیجه چند نفر از افراد بیگانه کشته شده و عامل این جریانات شناخته شدهاند و توسط فرمانداری نظامی دستگیر و بازداشت شدهاند.»[114]
در این شرایط، اعتصابِ روز نوزدهم کسبه و اصناف بازار و خیابان مشهد، اقدامی بود که در روز بیستم شهریور نیز ادامه یافت:
«از صبح روز 20 /6 /57 تمام مغازههای بازار رضا و بازار بزرگ و خیابانهای اطراف حرم و 90% مغازههای خیابان وسط شهر بسته است.»[115]
و اعلامیههایی به امضای بازرگانان و اصناف مشهد، در بازار مشهد پخش شد که ضمن آن، از بازاریان درخواست شده بود برای همکاری با یکدیگر در مورد پرداخت دیون و چک و سفته، رعایت حال همدیگر را بنمایند و از بانکها نیز خواسته شده بود از برگشت اوراق بهادار خودداری نمایند.[116]
در این اوضاع و احوال، آیتالله قمی در ساعت 1 بامداد روز بیست و یکم شهریور به اتفاق تعداد محدودی از همراهان، به مشهد بازگشت.[117]
این بازگشت درحالی صورت گرفت که فرماندار نظامی مشهد در «گزارش نوبهای عملیاتی شماره3» خود نوشت:
«با آمدن آیتالله قمی، عاملی بر عوامل محرک مردم ناراضی و تظاهر کننده، اضافه شده است... با ورود آیتالله قمی به مشهد، طرفداران وی روز به روز برای شروع یک تظاهر ممکن است از مشارالیه الهام بگیرند.»[118]
روز بیست و یکم شهریور نیز «بازار مشهد و مغازههای خیابانهای شهر کمافیالسابق تعطیل» بود و عده زیادی از مردم برای دیدار با آیتالله قمی به سوی بیت ایشان در رفت و آمد بودند.[119]
در این روز، اعلامیهای با امضای «روحانیون مبارز مشهد»، تکثیر و توزیع گردید که در آن ضمن اشاره به جنایات نیروهای نظامی در کشتار 17 شهریور تهران و دستگیری تعدادی از روحانیون مشهد، خبر از ادامه تعطیلیها تا روز 24 شهریور ماه داده بود:
«بدین وسیله به آگاهی برادران و خواهران مبارز و اصناف محترم و متعهد شهر مقدس مشهد میرسانیم، همانطور که در این ایام مطلعید، بعد از کشتار وحشیانه روز جمعه 17 شهریور ماه شهر تهران و قتل عامهای سایر شهرها توسط سربازان مزدور اسرائیلی و گاردیهای خون آشام ارتش حکومت موجود، که در آن هزاران نفر از افراد بیگناه و مبارز ملت عزیز ما به خاک و خون کشیده شدند و نیز بعد از ایجاد اختناق و خفقان با اعلان حکومت نظامی توسط رژیم سفاک حاکم، دستور علماء اعلام مبنی بر عزای عمومی اعلان گردید و لذا اصناف محترم سراسر ایران، برای ابراز تنفر خود از رژیم فاسد حاکم و محکوم کردن آن، از روز جمعه 17 شهریور ماه مبادرت به تعطیل عمومی نمودند که دولت را سخت به وحشت انداخته و امید آن میرود که تحولات سیاسی جدیدی در تاریخ مبارزات ملت مسلمان ایران به وجود آید. پس از اعلان حکومت غیرقانونی نظامی هم شاهد بودیم که حکومت سفاک حاکم، دست به اقدامات جدیدی زده که من جمله کشتار وسیع سراسری و دستگیری عده کثیری از علماء طراز اول متعهد و مسئول کلیه شهرها میباشد که در شهر مقدس مشهد، حضرت آیتالله آقای سید کاظم مرعشی. حضرت آیتالله آقای حاج شیخ مهدی نوقانی . حضرت حجتالاسلام استاد موسوی خراسانی. حضرت حجتالاسلام آقای صفائی، از آن جمله میباشند که طبق خبر موثق رسیده، اکنون در زندان شهربانی وکیل آباد به سر میبرند؛ لذا بدین وسیله به آگاهیتان میرسانیم از آن جائیکه تعطیلات سراسری و یک پارچه بوده، ما نیز نمیتوانیم از آن تخلف ورزیم و طبق اخبار رسیده از تهران و قم و نیز تصمیم علماء اعلام، این تعطیل حداقل تا آخر روز جمعه 24 شهریور ماه ادامه خواهد یافت و در روزهای پنجشنبه و جمعه، مجالس عزای عمومی در سراسر ایران برقرار میگردد.
لذا خواهشمندیم با کلیه امکاناتتان، در این مجالس بزرگداشت شهداء واقع[واقعه] اخیر شرکت نموده و برای چندمین بار یکپارچگی و تشکل خود را به ملت عزیز و علماء اعلام اعلان دارید. ضمناً آدرس مجالس مذکور را در اعلامیه ثانوی به اطلاع عموم میرسانیم و نیز گزارش کامل جریانات اخیر از 17 شهریور ماه به بعد را در یک اعلامیه جداگانه به عرضتان خواهیم رساند.»[120]
در این موقع، در گزارش نوبهای عملیاتی شماره 5 فرمانداری نظامی مشهد، نوشته شد:
«به علت آرامش نسبی در شهر و کنترل فرمانداری نظامی بر تمام مناطق موجود، عملیات نظامی انجام نگرفته و یگانها با هوشیاری کافی و استقرار در مناطق حیاتی و حساس و مهم، از بروز آشوب و اغتشاش جلوگیری به عمل آوردهاند.»[121]
و در گزارش نوبهای عملیاتی شماره 6 نیز قید گردید:
«بهعلت اعلام عزای عمومی در مورخه 23 و 24 شهریور ماه، تعداد سه گروهان از عناصر تیپ 2 و سایر یگانهای لشگر و یک گروهان تانک، به حالت آماده درجه 1 در سربازخانه نگهداری تا در صورت بروز هرگونه اغتشاش، در پشتیبانی عملیاتی سایر یگانهای مستقر در کلانتریها گذارده شوند.»[122]
در روز بیست و دوم شهریور که «مغازههای بازار بزرگ و بازار رضا و خیابانهای وسط شهر، کمافیالسابق تعطیل» بود، در منزل آیتالله قمی با بلندگو اعلام گردید که روز 23 شهریور، «به مناسبت هفتمین روز شهدای راه آزادی» از سوی ایشان، عزای عمومی اعلام گردیده است[123] و در همین روز، از سوی آیتالله شیرازی نیز اعلامیهای صادر شد که در آن ضمن اعلام عزای عمومی روز بیست و سوم شهریور، پایان اعتصاب یک هفتهای اصناف و بازاریان مشهد را نیز اعلام کرده بود:
«اکنون که یک هفته از حوادث جانگداز و کشتار دسته جمعی مسلمانان در تهران و غیره میگذرد و حوزههای علمیه و ملت شریف و غیور ایران به منظور ابراز تنفر از این حوادث سیاه کننده چهره تاریخ ... از کار و شغلشان دست برداشته و به یک اعتصاب عمومی و دسته جمعی اقدام نمودهاند ... وظیفه میدانم که از همگی آنان و از حوزههای علمیه مشهد مقدس و قم و دیگر اماکن که در طلیعه این نهضت اسلامی قدم برمیدارند، تشکر و سپاسگزاری نمایم ... اینک به منظور بزرگداشت خونهای به ناحق ریخته شده و همدردی با بازماندگان مقتولین در هفتمین روز آنان، مجدد اعلام عزا نموده و برای تجنب از وقوع حوادث ناگوار روز پنجشنبه 11 شوال 1398 برابر 23 شهریور را در منازل به سر برند و از هرگونه رفت و آمد خودداری فرمایند و با تقدیر و تشکر فراوان از طبقات مختلف ملت، از آنان خواستاریم که روز شنبه 13 شوال بازارها را باز نموده و به کارهای خود رسیدگی بنمایند.»[124]
با وجود اینکه در اعلامیه آیتالله شیرازی نسبت به عدم برپایی مجالس عمومی تذکر داده شده و از سوی آیتالله قمی نیز اعلام شده بود که: «روز پنج شنبه مورخه 23 /6 /57 به مناسبت هفتمین روز کشته شدگان تهران عزادار بوده و از مردم خواسته از منازل خود خارج نشوند»؛[125] ولی در گزارش فرمانداری نظامی مشهد نوشته شد:
«تعدادی از عناصر اخلالگر و آشوبطلب، در نظر دارند در روزهای پنجشنبه و جمعه 23 و 24 شهریور ماه جاری، مجلس یادبودی در نقاط مختلف شهر مشهد برگزار نمایند و از عموم مردم دعوت گردیده است که با کلیه امکانات، به مناسبت بزرگداشت درگذشتگان وقایع اخیر، در این مراسم شرکت نمایند.»[126]
بیست و سوم و بیست و چهارم شهریور . روز عزای عمومی
از صبح روز 23 /6 /57 بهرغم اینکه تمام مغازههای بازار بزرگ و بازار رضا در خیابانهای اطراف حرم و وسط شهر و حدود 60% مغازههای سایر نقاط شهر مشهد بسته بود،[127] و «برابر اعلام کلانتریهای ششگانه، مجموع دکاکین بسته شده در سطح شهر 85%» اعلام گردید،[128] ولی اتفاق قابل توجهی در سطح شهر رخ نداد و تنها گزارش شد:
«ساعت 1915 روز جاری، عدهای در حدود 150 نفر جوان و نوجوان در داخل حرم مطهر شروع به سینهزنی و دادن شعارهائی مانند(امام ما خمینی است. خمینی امام حسینی. رهبر ما خمینی، کشور ما حسینی. بیدارباش برادر، برادرت کشته شد. جاوید شاه، جاوید شاه، شاه نجف خمینی) و بین دارالسیاده و دارالحفاظ حرکت نموده که در ساعت 10 /20 یاد شدگان متفرق و اکثراً به خارج رفتند.»[129]
«ساعت 1930 روز 23 /6 /1357 جمعیتی حدود 200 نفر در صحن مطهر حرم حضرت رضا(ع) مشغول شعار دادن بودند، که وسیله مأمورین متفرق گردیدند.»[130]
و همچنین از طریق منابع اطلاعاتی خبر داده شد:
«قرار است از ساعت 0900 روز 24 /6 /57 چند نفر از روحانیون در منزل آیتالله قمی و شیرازی سخنرانی و عده کثیری از مردم در این اجتماع شرکت خواهند نمود. ضمناً آیتالله قمی نیز سخنرانی خواهد کرد.»[131]
و در گزارش نوبهای فرمانداری نظامی نیز نوشته شد:
«ساعت 1830 مورخه 24 /6 /57 حدود 150 نفر جوان بین 18 تا 20 سال در داخل حرم، با دادن شعارهای مضره در حال سینه زنی حرکت میکردند.»[132]
در جریان تلاشهای پشت پردهای که از سوی بیوت آیات عظام قمی و شیرازی صورت گرفت، بهرغم مخالفتی که رئیس ساواک مشهد با آزادی روحانیون دستگیر شده داشت،[133] قرار بازداشت «چهار نفر آقایان 1. سیدکاظم مرعشی 2. محمدمهدی نوغانی 3. سیدحسین آزاد صفائی 4. سیدحسین موسوی جهانآبادی» در روز بیست و چهارم شهریور، «به قرار التزام هر یک به مبلغ یک میلیون ریال تبدیل» و از زندان آزاد شدند.[134] که این آزادی، به علت اختلاف نظر رئیس ساواک با فرماندار نظامی، انتقال از زندانی به زندان دیگر بود:
«روز جاری، فرمانداری نظامی مشهد چهار نفر متهمان به اسامی 1. سیدکاظم مرعشی 2. محمدمهدی نوغانی 3. سیدعلیاصغر موسوی جهانآبادی و سیدحسین آزاد صفائی را با قرار التزام مرخص، که چون آزادی آنان به مصلحت نبود، طی یک قرار قانونی توسط این سازمان بازداشت گردیدند.»[135]
حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام . پایگاه انقلاب اسلامی
در حالی که «بازار مشهد و سایر شهرهای استان خراسان» از صبح روز بیست و پنجم شهریور باز شده بود،[136] ساواک مشهد در گزارشی که برای اداره کل سوم ارسال نمود، نحوه برخورد فرماندار نظامی با بیوت آیتالله قمی و آیتالله شیرازی در رابطه با رعایت قوانین حکومت نظامی را عاجزانه تعبیر کرد و درباره آن نوشت:
«چنانچه فرماندار حکومت نظامی در مورد متفرق نمودن مردم اظهار عجز نماید و به طور التماسآمیز از پسر قمی برای متفرق نمودن آنان کمک بخواهد، پس از لغو حکومت نظامی هیچ نیروئی جلودار این مردم نخواهد شد.»[137]
در این شرایط، گزارش نوبهای عملیاتی فرمانداری نظامی، حکایت از «آرامش نسبی در شهر و کنترل فرماندار نظامی بر تمام نقاط موجود» داشت،[138] و این درحالی بود در این موقعیت، حرم مطهر حضرت امام رضا علیه آلاف التحیه والثناء به عنوان یکی از پایگاههای انقلاب اسلامی، هر شب شاهد تظاهرات گروهی از جوانان بود:
«ساعت 2045 روز 25 /6 /57 حدود 400 نفر جوان در داخل حرم مطهر مبادرت به تظاهرات نموده و ضمن دادن شعارهائی(خمینی. خمینی. شاه نجف خمینی. جاوید شاه. جاوید شاه. شاه نجف خمینی) متواری و سرپرست آنان به نام مسلم اسکندری دستگیر و بازداشت گردید.»[139]
تظاهرات شبانه در صحن حرم امام رضا علیهالسلام موجب گردید تا در گزارش فرمانداری نظامی درباره آن نوشته شود:
«عوامل مخرب و آشوب طلب در مدت برگزاری حکومت نظامی در مشهد، فرصت عملیات خرابکارانه خود را نیافته، لیکن با استفاده از جمعیتی که به منظور زیارت به حرم مطهر حضرت رضا(ع) میروند، داخل حرم شده و سپس با اجتماع کوچکی شروع به سینه زنی و نوحه خوانی مینمایند.»[140]
و رئیس شهربانی خراسان نیز در نامهای به استاندار خراسان و نایبالتولیه آستان قدس، ضمن گلایه از عدم همکاری خدام حرم با نیروهای انتظامی در شناسایی تظاهرکنندگان، برای پیشگیری از ادامه این تظاهرات نوشت:
«بدانگونه که استحضار دارند. در چند شب اخیر عدهای از اخلالگران و افراطیون مذهبی و عوامل فرصت طلب، در داخل حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام مبادرت به سینهزنی و دادن شعارهای مضره نموده و ضمن اینکه با اعمال و رفتار خود، موجبات ناراحتی زائرین را فراهم نمودهاند، باعث اختلال نظم در حرم مطهر شدهاند و با توجه به آموزشهای مکرر که به خدام آستانقدس به منظور همکاری با نیروهای انتظامی در این قبیل موارد داده شده، متأسفانه هیچگونه اقدام مثبتی حتی جهت متفرق نمودن اجتماعکنندگان و رفع مزاحمت آنان از مردم که جزو وظایف اولیه آنان است، ننمودهاند. علیهذا چون امکان دارد این عمل در آینده نیز تکرار شده و اینگونه عوامل، حرم مطهر را پایگاهی جهت اجرای اعمال خلاف خود بنمایند، از این رو خواهشمند است مقرر فرمایند خدام مستقر در حرم و صحنین، از اجتماع اینگونه عناصر در داخل حرم و صحنین جلوگیری نموده و نسبت به شناسائی و دستگیری و معرفی اخلالگران به مأمورین انتظامی، اقدام لازم به عمل آورند. بدیهی است تعداد کافی مأمورین اطلاعاتی در داخل حرم و صحنین به منظور تشریک مساعی با خدام گمارده خواهند شد.»[141]
این نامه موجب شد تا تمهیدات بیشتری برای کنترل جمعیت حاضر در حرم صورت پذیرد و بر همین اساس، تعداد 7 نفر از جوانان شرکت کننده در تظاهراتِ شامگاه بیست و ششم شهریورماه دستگیر شدند:
«ساعت 1800 روز 26 /6 /57 حدود پنجاه نفر جوان زیر بیست سال از پشت پنجره فولاد در صحن عتیق شروع به سینه زنی نموده، سپس به داخل حرم حرکت و پس از دادن شعارهائی(نهضت ما حسینی . رهبر ما خمینی . مسلمان بپا خیز . برادرت کشته شد)، متفرق و هفت نفر از آنان توسط عوامل دستگیر و به فرمانداری نظامی معرفی گردیدند.»[142]
در این میان، آیتالله شیرازی در «اعتراض به حکومت نظامی و دستگیری عدهای از علمای مشهد و کشته شدن عدهای از مردم»، از ائمه جماعات مشهد درخواست عدم اقامه نماز جماعت در مساجد را کرد که به صورت یک پارچه عملی شد.[143]
این حرکت، موجب گردید تا ساواک مشهد در یک عقب نشینی آشکار، اقدام به واسطه تراشی برای آزادی روحانیون دستگیر شده و بهره برداری از آن را بنماید:
«ترتیبی داده شد که سید محمود قمی از طرف پدرش و سید محمدعلی شیرازی از طرف پدرش، تقاضای استخلاص دستگیرشدگان را بنمایند که به همین ترتیب عمل شد. ضمناً سید کاظم مرعشی در مرحله یکم آزاد، پس از آزادی با من ملاقات و تقاضای مرخص شدن سه نفر دیگر را نمود. با این ترتیب، مرعشی نیز مرهون اقدام ساواک در مورد آزادی سه نفر دیگر قرار گرفت.»[144]
اوضاع شهر مشهد و سایر شهرهای خراسان در روز بیست و هشتم شهریور «عادی» اعلام شد[145] و این درحالی بود که صحن حرم مطهر امام رضا علیه السلام باز هم شاهد تظاهرات جوانان متدین و مذهبی بود:
«حدود 60 نفر از جوانان متعصب مذهبی در حرم مطهر حضرت رضا به عنوان نوحهسرائی اجتماع و سپس شروع به تظاهرات و دادن شعار نموده که توسط مأمورین مربوط به آنان تذکر لازم داده شد و توجه ننمودند، در نتیجه سه نفر از آنها به نامهای 1. علی نظامزاده فرزند هاشم شغل بنا اهل اصفهان 2. جواد عیدیانی فرزند اسماعیل شغل کاشیکار 16 ساله اهل مشهد 3. عباس رضائی فرزند محمدعلی شغل رنگکار 19 ساله اهل اصفهان، توسط عوامل مربوط دستگیر و تحویل فرمانداری نظامی گردیدند.»[146]
در این موقع، وقوع زلزله دردناک طبس که سراسر کشور را تحت تأثیر قرار داد، در مشهد مقدس نیز فرصتی برای برپایی مجالس ترحیم و اعلام عزای عمومی از سوی آیتالله شیرازی و آیتالله قمی بود:
«اعلامیهای از طرف آیتالله قمی صادر و بین مردم و کسبه توزیع، که در آن ضمن اشاره به کشتار گذشته در ایران و حادثه زلزله طبس، فردا(29 /6 /57) عزای عمومی اعلام و از مردم دعوت که در مراسم عزاداری که در منزل وی برگزار میگردد، شرکت کنند.(از ساعت 1600 الی 1800 مورخه 29 /6 /1357)»
«اعلامیهای نیز از طرف آیتالله شیرازی به مناسبت زلزله طبس صادر و از مردم خواسته شده که در مراسم عزاداری که در منزل وی برگزار میگردد، شرکت کنند.(ساعت 1600 الی 1800 روز 29 /6 /57)»[147]
محاصره بیت امام خمینی(ره) و بازتاب آن
در آغاز مهرماه سال 1357ش، حزب بعث عراق براساس توافقاتی که در راستای پیشگیری از فعالیتهای امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی صورت داده بود، بیت ایشان را به محاصره نیروهای نظامی درآورد؛ که این اقدام با اعتراض گستردهای مواجه شد.
خبرگزاریهای فرانسه و یونایتدپرس در اینباره گفتند:
«دولت عراق در قبال فشارهای دولت ایران تسلیم شده است و از ملاقات مردم با آیتالله خمینی جلوگیری میکند. از دو روز قبل مقامات عراقی، آیتالله خمینی را ممنوعالملاقات کردهاند و به او اجازه نمیدهند تا از خانه خارج شود و یا با دیگران ملاقات کند.»[148]
ساواک مشهد که در حوزههای علمیه مشهد منبع داشت، در گزارشی که در اینباره برای اداره کل سوم ارسال کرد، نوشت:
«دولت عراق به روحالله خمینی ابلاغ نموده علیه حکومت ایران فعالیت ننماید و در صورت تکرار باید از عراق خارج شود. خمینی جواب داده من نمیدانستم دولت عراق مستعمره ایران است؛ لذا مأمورین دولت عراق منزل خمینی را محاصره و به کسی اجازه نمیدهند با وی ملاقات نماید و با خارج از منزل تماس بگیرد. طرفداران خمینی از نجف با طرفداران وی در ایران تلفنی تماس و توصیه کردهاند به علت اعتراض به اعمال حکومت عراق، به مدت سه روز بازار ایران را تعطیل نمایند.»[149]
انعکاس خبر محاصره بیت امام خمینی(ره) در نجف اشرف، اعتصاب همگانی و اعتراضات مردمی بسیاری را در سراسر کشور به دنبال داشت. خبر این اقدام در استان خراسان، در نامه ساواک مشهد به اداره کل سوم به شرح زیر منعکس شده است:
«اخیراً از طرف افراطیون مذهبی اعلامیههای تحریکآمیزی جهت برخی از کارمندان مؤسسات دولتی و خصوصی در شهرستانها ارسال و از کلیه کارمندان، بخصوص از کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران خواسته شده است که به منظور همدردی و همفکری، روزهای 1و2 /7 /57 دست از کار بکشند.»[150]
در این اوضاع و احوال، ساواک خراسان در بخشنامهای به ساواکهای شهرستانهای استان خراسان نوشت:
«به قرار اطلاع، اخیراً دولت عراق محدودیتهائی برای خمینی فراهم نموده؛ متعاقب آن عوامل خمینی از عراق با عدهای از روحانیون در ایران تماس گرفته، تصمیم دارند به منظور اعتراض به اقدامات دولت عراق، دست به تظاهرات و احیاناً یک سلسله اقدامات ایذائی از جمله خرابکاری و آتشسوزی در مراکز مختلف بزنند. سریعاً با همکاری مراجع انتظامی، پیشبینی و مراقبت لازم معمول، هرگونه اقدامی در این مورد به موقع خنثی، نتیجه سریعاً اعلام.»[151]
پس از اینکه این خبر در سطح شهر پخش شد، از صبح روز چهارم مهرماه، «عدهای از طلاب و روحانیون در منزل آیتالله قمی اجتماع» و خواستار صدور اعلامیهای به منظور اعتراض به این اقدام دولت عراق شدند و همچنین اعلامیهای به درب مدرسه سلیمان خان نصب شد که در آن از مردم خواسته شده بود «به علت اعتراض به اقدامات حکومت عراق علیه خمینی، در منزل آیتالله قمی متحصن شوند.»[152] و از سویِ دیگر گزارش شد که: «عدهای از روحانیون افراطی مشهد منجمله عباس واعظ طبسی. محمدرضا محامی. حسنعلی مروارید. علی فلسفی» به منظور اتخاذ تصمیم علیه حکومت عراق، در منزل آیتالله میرزا جواد تهرانی اجتماع کردهاند.[153]
تبادل نظرهای صورت گرفته در منزل آیتالله میرزا جواد تهرانی، منجر به تهیه پیش نویس اعلامیهای گردید که توسط آیتالله حاج شیخ عباس طبسی به بیت آیتالله قمی برده شد و به صورت اعلامیه زیر منتشر گردید:[154]
«بسماللهالرحمنالرحیم. به قرار اطلاعات واصله از منابع موثق، با کمال تأسف عوامل دولت جمهوری عراق در رابطه با نظام حاکم، ایجاد تضییقاتی را نسبت به حضرت آیتالله آقای خمینی دامت برکاته به مرحله عمل گذاشته است که ضمن پیشنهاد صریح دائر بر خودداری از اقداماتی علیه حکومت ظالم و متجاوز ایران، که قاطعانه از ناحیه معظمله رد شده است، اقدام به محاصره منزل ایشان نموده و به تدریج از تردد و ملاقات مردم با ایشان، ممانعت[155] مینمایند. اقدامات وسیع و همهجانبه از ناحیه مقامات روحانی و طبقات مختلفه در داخل و خارج کشور در شرف انجام میباشد و مسئله شدیداً دنبال خواهد شد. اطلاعیه به منظور اعلام مطلب به قاطبه مردم مسلمان ایران صادر گردید و در اعلامیه بعدی، نتیجه اقدامات و در صورت لزوم تعطیل همگانی را اعلام خواهیم نمود.»[156]
و همزمان، آیتالله شیرازی نیز در اینباره تلگرافی برای امام خمینی(ره) ارسال کرد که متن آن «به صورت اعلامیه تکثیر و در شهر مشهد پخش» شد.[157]
آیتالله قمی پس از تماسی که در این رابطه با آیتالله شریعتمداری برقرار کرد و با پاسخ منفی ایشان در رابطه با «تعطیل و اعتصاب عمومی» مواجه شد،[158] اقدام به صدور اعلامیه دیگری به شرح ذیل نمود:
«بسماللهالرحمنالرحیم والحمدلله . به طوری که قبلاً ضمن صدور اعلامیههایی شما را در جریان قرار دادیم که دولت جمهوری عراق در رابطه با نظام حاکم ایران که مخالفتهای او با اسلام و مردم مسلمان مشخص شده است، اخیراً از رفت و آمد در منزل حضرت آیتالله آقای خمینی جلوگیری و تماس مردم را با معظمله قطع نمودهاند. ما ضمن ابراز تأسف نسبت به این رفتار و تجاوز غیرقانونی آنها، روز یکشنبه 28 شهر شوال مطابق با 9 /7 /1357 را به عنوان تعطیل عمومی و سراسری اعلام میداریم و ضمناً برای آنکه آدمکشهای خونآشام، برای آدمکشی خود بهانهای به دست نیاورند، مناسب است در خانههای خود بمانند و با کمال خلوص نیت و توسل به مقام مقدس حضرت ولی امر ارواحنا له الفداه و عجلالله تعالی فرجه شریف، از خداوند متعال بخواهند که هر چه زودتر همه مشکلاتی را که برای جامعه مسلمان ایران پیش آمده، رفع فرماید و نیز لازم است جامعه شیعه ایران بدانند که تا رسیدن به اهداف عالیه اسلام و اجراء احکام عادلانه قرآن، مبارزه ادامه خواهد داشت. ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین.»[159]
پرویز ثابتی که مقام امنیتی ساواک بود، چون سراسر ایران را در جریانِ این بیاحترامی به ساحت امام خمینی(ره) در حال انفجار میدید، در بخشنامهای سراسری، ضمن اشاره به برنامهریزی علماء و روحانیون برای تعطیل عمومی روزهای هفتم و هشتم مهر ماه، نوشت:
«اخیراً در پارهای محافل در مورد ایجاد محدودیت برای خمینی از جانب دولت عراق نقل شده و بر همین مبنا عنوان میگردد روزهای 7 و 8 /7 /57 به منظور اعتراض به این امر در ایران تعطیل عمومی خواهد بود. دستور فرمائید با استفاده از کلیه امکانات در سطح وسیع در منطقه استحفاظی شایع کنند که این محدودیتها تدریجاً منتفی شده و با اقداماتی که دولت ایران به عمل آورده، برای او محدودیتی وجود ندارد. ضمناً تا ساعت 0700 روز شنبه 8 /7 /57 وضعیت منطقه را از نقطه نظر احتمال تعطیل اعلام دارند.»[160]
شرح حرکتها و اقداماتی که در رابطه با محاصره بیت امام خمینی(ره) در نجف اشرف، در مشهد مقدس و دیگر شهرهای استان خراسان رضوی صورت گرفته است، در اسناد جلد بعدی این مجموعه آمده است.
[1]. همین کتاب، سند شماره: 7525 /9ﻫ1- تاریخ: 1 /6 /2537[1357]
[2]. همین کتاب، سند شماره: 7535/ﻫ1- تاریخ: 1 /6 /2537[1357]
[3]. همین کتاب، سند شماره: 7556 /9ﻫ1- تاریخ: 2 /6 /2537[1357]
[4]. همین کتاب، اسناد شماره: 7546 /9ﻫ1- تاریخ: 2 /6 /2537[1357] ؛ شماره: 7549/ﻫ1- تاریخ: 2 /6 /2537[1357]
[5]. همین کتاب، سند شماره: 7560/ﻫ /1- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[6]. همین کتاب، سند شماره: 7538/ﻫ1- تاریخ: 1 /6 /2537[1357]
[7]. همین کتاب، سند شماره: 7566/ﻫ1- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[8]. همین کتاب، سند شماره: 7568/ﻫ1- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[9]. همین کتاب، سند شماره: 7573/ﻫ1- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[10]. همین کتاب، سند شماره: 7579/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[11]. همین کتاب، اسناد شماره: 2- 1 /6 /2537 ؛ بدون شماره ـ تاریخ: 1 /6 /2537[1357]
[12]. همین کتاب، اسناد بدون شماره - 1 /6 /2537 ؛ شماره: 25 /542- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[13]. همین کتاب، سند شماره: 2025 /130- تاریخ: 2 /6 /2537[1357]
[14]. همین کتاب، سند شماره: 7575/ﻫ1- تاریخ: 3 /6 /2537[1357]
[15]. همین کتاب، سند شماره: 7576/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[16]. همین کتاب، سند شماره: 7578/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[17]. همین کتاب، سند شماره: 7581 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[18]. همین کتاب، گزارش بدون تاریخ و شماره شهربانی خراسان.
[19]. همین کتاب، سند شماره: 7586 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[20]. همین کتاب، سند شماره: 7591 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[21]. همین کتاب، سند شماره: 7580/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[22]. همین کتاب، سند شماره: 7589/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[23]. همین کتاب، سند شماره: 7592/ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[24]. ساواک مشهد پیرو این گزارش، طی شماره 7641/ﻫ1- تاریخ: 6 /6 /2537 به اداره کل سوم نوشت: «از شخص فوت شده هیچگونه مدرکی جهت شناسائی به دست نیامده، به نام مجهولالهویه وسیله شهربانی دفن گردید.
[25]. همین کتاب، سند شماره: 7594 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[26]. همین کتاب، سند شماره: 7692 /9ﻫ1- تاریخ: 8 /6 /2537[1357]
[27]. همین کتاب، تلگراف اصناف مشهد ـ تاریخ: 8 /6 /2537[1357]
[28]. همین کتاب، سند شماره: 7704 /9ﻫ - تاریخ: 9 /6 /1357.
[29]. همین کتاب، سند شماره: 75 /524- تاریخ: 14 /6 /1357.
[30]. همین کتاب، سند شماره: 7885 /9ﻫ1 - تاریخ: 15 /6 /1357.
[31]. همین کتاب، سند شماره: 7585 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /6 /2537[1357]
[32]. همین کتاب، سند شماره: 7604/ﻫ1- تاریخ: 5 /6 /2537[1357]
[33]. همین کتاب، سند شماره: 7649 /9ﻫ1- تاریخ: 6 /6 /2537[1357]
[34]. همین کتاب، سند شماره: 7699 /9ﻫ1- تاریخ: 8 /6 /2537[1357]
[35]. همین کتاب، سند شماره: 7698 /9ﻫ1- تاریخ: 8 /6 /2537[1357]
[36]. همین کتاب، برگ اول صورت جلسه مذاکرات شورای هماهنگی استان خراسان ـ تاریخ: 9 /6 /2537[1357]
[37]. همین کتاب، سند شماره: 7705 /9ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /1357.
[38]. همین کتاب، سند شماره: 7707 /9ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /2537[1357]
[39]. همین کتاب، سند شماره: 7708 /9ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /1357.
[40]. همین کتاب، سند شماره: 7712/ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /1357.
[41]. همین کتاب، سند شماره: 7716 /9ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /2537[1357]
[42]. همین کتاب، سند شماره: 7715 /9ﻫ- تاریخ: 9 /6 /1357.
[43]. همین کتاب، سند شماره: 7717/ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /1357.
[44]. همین کتاب، سند شماره: 7720/ﻫ1- تاریخ: 9 /6 /2537[1357]
[45]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /524- تاریخ: 9 /6 /2537[1357]
[46]. در گزارش بعدی، اسامی شهدای حادثه، علی مهدیزاده فرزند محمدرضا و رضا حسنزاده محصل از اهالی مشهد اعلام شد.
[47]. همین کتاب، سند شماره: 7721 /9ﻫ1- تاریخ: 10 /6 /2537[1357]
[48]. همین کتاب، سند شماره: 7722/ﻫ1- تاریخ: 10 /6 /2537[1357]
[49]. همین کتاب، سند شماره: 7724 /9ﻫ1- تاریخ:10 /6 /2537[1357]
[50]. همین کتاب، سند شماره: 7752/ﻫ1- تاریخ: 11 /6 /2537[1357]
[51]. همین کتاب، سند شماره: 7723/ﻫ1- تاریخ: 10 /6 /2537[1357]
[52]. همین کتاب، سند شماره: 7755 /9ﻫ1- تاریخ: 11 /6 /2537[1357]
[53]. همین کتاب، سند شماره: 7752/ﻫ1- تاریخ: 11 /6 /2537[1357]
[54]. همین کتاب، سند شماره: 7749/ﻫ1- تاریخ:11 /6 /2537[1357]
[55]. همین کتاب، سند شماره: 7769 /9ﻫ1- تاریخ:11 /6 /2537[1357]
[56]. همین کتاب، سند بدون شماره و تاریخ.
[57]. همین کتاب، سند شماره: 6705 /312- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[58]. همین کتاب، سند شماره: 7823/ﻫ1- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[59]. همین کتاب، سند شماره: 7836/ﻫ - تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[60]. همین کتاب، سند شماره: 7834 /9ﻫ1- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[61]. همین کتاب، سند شماره: 6749 /312- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[62]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542- تاریخ: 13 /6 /2537[1357]
[63]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542- تاریخ: 13 /6 /2537[1357]
[64]. همین کتاب، سند شماره: 7840 /9ﻫ - تاریخ: 13 /6 /2537[1357]
[65]. همین کتاب، سند شماره: 7839 /9ﻫ1- تاریخ: 13 /6 /2537[1357]
[66]. همین کتاب، سند شماره: 7842 /9ﻫ1- تاریخ: 13 /6 /1357.
[67]. همین کتاب، سند شماره: 7863/ﻫ1- تاریخ: 14 /6 /2537[1357]
[68]. همین کتاب، سند شماره: 7896- تاریخ: 16 /6 /1357.
[69]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542- تاریخ: 16 /6 /1357.
[70]. همین کتاب، سند شماره: 7869 /9ﻫ1- تاریخ: 15 /6 /1357.
[71]. همین کتاب، سند شماره: 7883/ﻫ1- تاریخ: 15 /6 /2537[1357]
[72]. همین کتاب، سند شماره: 7884 /9ﻫ1- تاریخ: 15 /6 /1357.
[73]. همین کتاب، سند صورتجلسه شورای تأمین استان خراسان ـ ساعت 1700 ـ تاریخ: 15 /6 /2537[1357]
[74]. همین کتاب، سند شماره: 7895/ﻫ1- تاریخ: 16 /6 /1357.
[75]. همین کتاب، سند شماره: 7897 /9ﻫ1- تاریخ: 16 /6 /2537[1357]
[76]. همین کتاب، سند شماره: 7898 /9ﻫ1- تاریخ: 16 /6 /2537[1357]
[77]. همین کتاب، سند شماره: 13792- تاریخ: 16 /6 /2537[1357]
[78]. همین کتاب، سند شماره: 7900/ﻫ1- تاریخ: 16 /6 /2537[1357]
[79]. همین کتاب، سند شماره: 7900/ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[80]. همین کتاب، سند شماره: 7901 /9ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[81]. همین کتاب، سند شماره: 7689/ﻫ1- تاریخ: 8 /6 /2537[1357]
[82]. همین کتاب، سند شماره: 7781/ﻫ1- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[83]. همین کتاب، سند شماره: 7826 /9ﻫ1- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[84]. همین کتاب، سند شماره: 7779/ﻫ1- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[85]. همین کتاب، سند شماره: 24621 /20ﻫ 12- تاریخ: 12 /6 /2537[1357]
[86]. همین کتاب، سند شماره: 13733 /20ﻫ ک- تاریخ: 12 /6 /1357.
[87]. همین کتاب، سند شماره: 6755 /312- تاریخ: 13 /6 /2537[1357]
[88]. همین کتاب، سند شماره: 95625 /20ﻫ - تاریخ: 13 /6 /1357.
[89]. همین کتاب، سند شماره: 24685 /20ﻫ 12- تاریخ: 14 /6 /1357.
[90]. همین کتاب، صورتجلسه شورای تأمین استان خراسان ـ تاریخ: 15 /6 /2537[1357]
[91]. همین کتاب، سند شماره: 7886 /9ﻫ1- تاریخ: 15 /6 /1357.
[92]. همین کتاب، صورتجلسه شورای تأمین استان خراسان ـ تاریخ: 15 /6 /2537[1357]
[93]. همین کتاب، سند شماره: 13792- تاریخ: 16 /6 /1357.
[94]. همین کتاب، سند شماره: 13809 /20ﻫ ک - تاریخ: 17 /6 /1357.
[95]. همین کتاب، سند شماره: 7902 /9ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /2537[1357]
[96]. همین کتاب، سند شماره: 7925/ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /1357.
[97]. همین کتاب، سند شماره: 7902 /9ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[98]. همین کتاب، سند شماره: 7905 /9ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[99]. همین کتاب، سند شماره: 9710/ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[100]. همین کتاب، سند شماره: 7912/ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[101]. همین کتاب، سند شماره: 7907/ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /1357.
[102]. همین کتاب، سند شماره: 7933 /9ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /2537[1357]
[103]. همین کتاب، سند شماره: 7968 /9ﻫ1- تاریخ: 19 /6 /1357.
[104]. همین کتاب، سند شماره: 7909 /9ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /2537[1357]
[105]. همین کتاب، سند شماره: 7911/ﻫ1- تاریخ: 17 /6 /2537[1357]
[106]. همین کتاب، سند شماره: 523- تاریخ: 17 /6 /1357.
[107]. همین کتاب، سند شماره: 7914 /9ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /1357.
[108]. همین کتاب، سند شماره: 7913 /9ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /1357.
[109]. همین کتاب، سند شماره: 7915 /9ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /1357.
[110]. همین کتاب، سند شماره: 7933 /9ﻫ1- تاریخ: 18 /6 /2537[1357]
[111]. همین کتاب، سند یادداشت رئیس ساواک مشهد به سرهنگ افضلی ـ تاریخ: 18 /6 /1357.
[112]. همین کتاب، سند شماره: 7949 /9ﻫ1- تاریخ: 19 /6 /1357.
[113]. همین کتاب، سند شماره: 7968 /9ﻫ1- تاریخ: 19 /6 /1357.
[114]. همین کتاب، سند شماره: 8101/ﻫ1- تاریخ:20 /6 /1357.
[115]. همین کتاب، سند شماره: 7999/ﻫ1- تاریخ:20 /6 /1357.
[116]. همین کتاب، سند بدون شماره - [تاریخ: 21 /6 /57].
[117]. همین کتاب، سند شماره: 8107 /9ﻫ1- تاریخ: 21 /6 /1357.
[118]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 3. از 0600. 19 الی 0600. 21 /6 /1357.
[119]. همین کتاب، سند بدون شماره - [تاریخ: 21 /6 /57].
[120]. همین کتاب، اعلامیه تاریخ: 21 /6 /1357.
[121]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 5 فرمانداری نظامی مشهد. مدت دوره از 0600. 21 الی 0600. 22 شهریور ماه 1357.
[122]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 6 فرمانداری نظامی مشهد. مدت دوره از 0600. 22 الی 0600. 23 شهریور ماه 1357.
[123]. همین کتاب، سند شماره: 8164 /9ﻫ1- تاریخ: 22 /6 /1357.
[124]. همین کتاب، سند شماره: 8168 /9ﻫ1- تاریخ: 22 /6 /1357.
[125]. همین کتاب، سند شماره: 8179 /9ﻫ1- تاریخ: 23 /6 /1357.
[126]. همین کتاب، سند شماره: 21- تاریخ: 22 /6 /1357.
[127]. همین کتاب، سند شماره: 8179 /9ﻫ1- تاریخ: 23 /6 /1357.
[128]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای اطلاعاتی شماره 5. از ساعت 0600. 23 الی 0600. 25 /6 /1357.
[129]. همین کتاب، سند شماره: 1 /25 /542 - تاریخ:23 /6 /1357.
[130]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای اطلاعاتی شماره 5. از ساعت 0600. 23 الی 0600. 25 /6 /1357.
[131]. همین کتاب، سند شماره: 8189 /9ﻫ1- تاریخ: 23 /6 /1357.
[132]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای اطلاعاتی شماره 5. از ساعت 0600. 23 الی 0600. 25 /6 /1357.
[133]. همین کتاب، سند شماره: 8194/ﻫ1- تاریخ: 24 /6 /1357.
[134]. همین کتاب، سند شماره: 46733 /10410 /12- تاریخ: 24 /6 /1357.
[135]. همین کتاب، سند شماره: 8196/ﻫ1- تاریخ: 24 /6 /1357.
[136]. همین کتاب، سند شماره: 8211 /9ﻫ1- تاریخ: 25 /6 /1357.
[137]. همین کتاب، سند شماره: 8213 /9ﻫ1- تاریخ: 25 /6 /1357.
[138]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای عملیاتی شماره 9. مدت دور از 0600. 25 الی 0600. 26 شهریور ماه 1357.
[139]. همین کتاب، سند شماره: 8233 /9ﻫ1- تاریخ: 26 /6 /1357.
[140]. همین کتاب، سند خلاصه اطلاعاتی شماره 10. مدت دوره از 600. 25 /6 /57 تا 600. 26 /6 /1357.
[141]. همین کتاب، سند شماره: 165 /547- تاریخ: 26 /6 /1357.
[142]. همین کتاب، سند شماره: 8246 /9ﻫ1- تاریخ: 27 /6 /1357.
[143]. همین کتاب، سند شماره: 1274 /16 /57- تاریخ: 26 /6 /1357.
[144]. همین کتاب، سند شماره: 8266/ ﻫ - تاریخ: 27 /6 /1357.
[145]. همین کتاب، سند شماره: 8277/ﻫ1- تاریخ: 28 /6 /1357.
[146]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542- تاریخ: 28 /6 /1357.
[147]. همین کتاب، سند گزارش نوبهای اطلاعاتی شماره 7. مدت دوره از ساعت 0600. 27 /6 /57 الی 0600. 29 /6 /1357.
[148]. روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، ج 2، ص 362.
[149]. همین کتاب، سند شماره: 8342 /9ﻫ1- تاریخ: 2 /7 /1357.
[150]. همین کتاب، سند شماره: 8351/ﻫ1- تاریخ: 31 /6 /1357.
[151]. همین کتاب، سند شماره: 8387/ﻫ1- تاریخ: 4 /7 /1357.
[152]. همین کتاب، سند شماره: 8393 /9ﻫ1- تاریخ: 4 /7 /1357.
[153]. همین کتاب، سند شماره: 8395 /9/ﻫ1- تاریخ: 4 /7 /1357.
[154]. همین کتاب، سند شماره: 8396 /9ﻫ1- تاریخ: 5 /7 /1357.
[155]. اصل: مخالفت.
[156]. همین کتاب، سند اعلامیه آیتالله قمی به تاریخ 23 شوال مطابق 4 مهر ماه 57.
[157]. همین کتاب، سند شماره: 8397 /9ﻫ1- تاریخ: 5 /7 /1357.
[158]. همین کتاب، سند شماره: 8397 /9ﻫ1- تاریخ: 5 /7 /1357.
[159]. همین کتاب، سند اعلامیه آیتالله قمی به تاریخ 24 شهر شوال مطابق با 5 /7 /1357.
[160]. همین مجموعه،ج15، سند شماره: 7543 /312- 6 /7 /1357.