درحالی که فضای کشور هنوز تحت تأثیر برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز و کشتار دهم فروردین یزد قرار داشت، فرا رسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها، فرصتِ بسیار مناسبی برای برپایی مجالس و محافل مذهبی بود تا با بهره گیری از آن، مبارزه با رژیم شاهنشاهی ادامه یابد. تیمسار شیخان، رئیس ساواک خراسان که این موقعیت را به خوبی میشناخت، در اولین روز اردیبهشت ماه سال 1357ش، طی نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«چون امکان دارد از طرف عناصر برانداز و متعصبین مذهبی که به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمه علیها سلام عزاداری در مساجد و تکایا برگزار میگردد، تحریکاتی صورت گیرد؛ خواهشمند است دستور فرمائید پیشبینیهای لازم تا خاتمه انجام برنامههای عزاداری معمول و هرگونه اتفاقی را در اسرع وقت به این سازمان اعلام نمایند.»[1]
هر چند به خوبی روشن بود که کنترل مردمی که به رهبری امام خمینی(ره) برای احقاق حقّ مسلّم خود بپاخاسته بودند، از دایره امکان نیروهای انتظامی و نظامی و امنیتی بیرون است و گسترة آن، به روستاهای دوردستی چون روستاهای چناران و اسحاقآباد نیشابور رسیده[2] و در روستاهای حاجیآباد، اردکول آهنگران و محسنآباد آهنگران هم سخنرانیهایی «بر ضد حکومت ایران» صورت میگیرد؛[3] تا جائی که حتی برای «افراد وظیفه گروهان شاهرخت»، واقع در 120 کیلومتری شهرستان قائن و 60 کیلومتری مرز افغانستان، اعلامیهای ارسال گردیده که در آن آمده بود:
«هنگامی که گنهکاران و جنایت پیشگان سرور و رهبر مردم باشند و در جامعه بدکاران و دژخیمان احترام شوند، باید در چنین اجتماعی منتظر ناگواریها و بدبختیها بود.»[4]
ولی باوجود آن، تلاش نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی این بود که تمامی جلسات مذهبی، تحت هر نام و عنوانی که تشکیل میشود، مورد کنترل قرار گیرد:
«عدهای از افراد منحرف در سبزوار، تحت پوشش جلسات تفسیر قرآن، مبادرت به فعالیت مینمایند و در اواخر شب جلسات را به طور خصوصی تشکیل و ضمن مبادله کتب و نشریات مضره، اقدام به پخش اعلامیه مینمایند.»[5]
در این موقع، عبدالعظیم ولیان، استاندار خراسان در نامهای به رئیس شهربانی خراسان، از برپایی تظاهرات مردمی اظهار نگرانی کرد و نوشت:
«گروهی اخلالگر در نظر دارند با تجاوز به نظم شهرها در استان خراسان، موجبات ناراحتی مردم و استفاده تبلیغاتی خود را از این قبیل اقدامات فراهم نمایند.»[6]
و از این سو، آیتالله حاج شیخ حسنعلی مروارید نیز، همراه با آیتالله حاج شیخ جواد تهرانی و آیتالله حاج شیخ علی فلسفی تنکابنی با یکی از رهبران عملیات ساواک مشهد، ملاقات و ضمن انتقاد از برخورد با مراسم روزهای نهم و دهم فروردین ماه در مشهد و بازداشت تعدادی از مردم، این نکته را یادآور شد که:
«چنانچه پلیس خشونت نشان ندهد و اجازه داده شود برای کشتهشدگان خود، مجالس ترحیم برگزار نمایند، به مصلحت امنیت کشور خواهد بود.»[7]
اربعین شهدای یزد
مراسم اربعین شهدای تبریز در صبح روز دهم فروردین ماه در مسجد حظیره شهر یزد، با سخنرانی حجتالاسلام حاج شیخ کاظم راشدپور یزدی آغاز شد. پس از پایان مراسم، جمعیت برای تظاهرات به خیابان آمدند که مورد حمله نیروهای نظامی قرار گرفتند و تعدادی از آنان کشته و مجروح شدند.
برپایی اربعین شهدای یزد، سومین اربعین پس از اربعین شهدای 19 دی قم و 29 بهمن تبریز بود که در دستور کار قرار گرفت و همین مسئله کفایت میکرد تا پرویز ثابتی که مقام امنیتی ساواک بود، در بخشنامهای سراسری، دستور دهد:
«بین روزهای 17 تا 20 اردیبهشت ماه جاری، احتمالاً از سوی عناصر ناراحت، مراسم چهلم کشتهشدگان یزد، اهواز، جهرم برگزار خواهد شد و طبق اطلاع، گروههای خبرنگار از آلمان، فرانسه، انگلستان و برخی دیگر از ممالک اروپائی به ایران آمده و گفته شده حوادثی در روزهای 19 اردیبهشت به بعد رخ خواهد داد. ضمن مراقبت دقیق و توجیه منابع، با همکاری سازمانهای انتظامی در این زمینه پیشبینیهای لازم معمول و اخبار مکتسبه را اعلام نمایند.»[8]
امام خمینی (ره) در پیام خود به این مناسبت، به اربعین شهدای یزد اشاره کردند و فرمودند:
«سلام و تحیت بر مؤمنین محترم یزد و سایر شهرهایى که با خون خود بزرگداشت اربعین خونین تبریز را گرامى داشتند. معالأسف ما باید در اربعینى بعد از اربعین بلکه در اربعینات پنجاه ساله دوره سیاه و عزاى این ملت بزرگ، در حوادثى که در این پنجاه سال از اختناق و قتل و حبس و تبعید و بالاتر از آن از ورشکستگى اخلاقى و فرهنگى به دست این دودمان نشاندار، که در عقب نگهداشتن و به فسادگرایاندن و به فحشا کشاندن نسل جوان ما نقش بزرگى داشتهاند و الحق مأموریت را خوب انجام دادهاند، در سوگ بنشینیم.»[9]
و متعاقب آن نیز، «اعلامیهای به امضاء جامعه روحانیت ایران» منتشر گردید که در آن، «از مردم خواسته شده بود به مناسبت چهلم حوادث یزد و جهرم روز سهشنبه مورخ 19 /2 /57 عموماً تعطیل نمایند.»[10]
برپایی مراسم اربعین شهدای یزد در مشهد، در جلسهای که با حضور آقایان: «فلسفی . مروارید. حاج آقا تهرانی و عدهای از روحانیون» در منزل آیتالله سیدعبدالله شیرازی برگزار شد، برنامهریزی شد که بر اساس تماسی که با آیتالله شهید صدوقی گرفته شد، روز 19 اردیبهشت به عنوان روز برگزاری مراسم اربعین شهدای یزد، تعیین گردید[11] و پس از آن، تبلیغات مردمی نیز برای برپایی این مراسم آغاز شد:
«برابر اعلام نیروی پایداری... مشاهده مینماید روی دیوار ساختمان مقابل مدرسه بدیع، با خط درشت به رنگ سیاه نوشته شده روز 19 اردیبهشت، روز چهلم شهدای یزد است.»[12]
و متعاقب آن، ساواک مشهد نیز طی نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«آیتالله سیدعبدالله شیرازی در نظر دارد به مناسبت چهلمین روز حادثةیزد . جهرم . اهواز، روز 19 /2 /37 مجلس یادبودی برگزار نماید. خواهشمند است دستور فرمایند در این مورد پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول دارند.»[13]
در این موقع، اعلامیهای هم با عنوان «متن اعلامیه آیات عظام و علماء اعلام حوزه علمیه مشهد»، با امضای تعدادی از علمای مشهد، خطاب به آیتالله صدوقی منتشر شد که در آن آمده بود:
«اعلامیه شریف که حاکی از فاجعه جانگداز و مصیبت دردناک مظلومین یزد بود، زیارت و موجب تأسف و تأثر شدید هر مسلمان آگاه شد ... برای اینکه تا اندازهای تسکین خاطر مردم مسلمان و ابراز تأسف و تأثر شده باشد، در مشهد چهلمین روز مقتولین یزد و جهرم و اهواز را به مسلمانان عزای عمومی اعلام میکنیم و از همه طبقات محترم تقاضا داریم که مراسم عزا را در این روز با کمال آرامش و متانت برگزار فرمایند ... مجالس ترحیم روز سهشنبه 19 اردیبهشت ماه 1357 »[14]
در زمانی که برنامهریزی برای برپایی مراسم اربعین شهدای یزد صورت میگرفت، در آن سویِ ماجرا نیز نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در شورای هماهنگی استان که تحت مدیریت عبدالعظیم ولیان تشکیل شده بود، در حال برنامهریزی برای چگونگی جلوگیری از برپایی این مراسم و مقابلة شدید با مردم بودند؛ به همین دلیل رئیس شهربانی مشهد در روز سیزدهم اردیبهشت، به فرماندهی لشگر 77 نوشت:
«به مناسبت مراسم چهلم کشتهشدگان یزد و اهواز و جهرم، امکان وقوع حوادثی متصور میگردد .... خواهشمند است دستور فرمایند دو گروهان با تجهیزات کامل از تاریخ 17 /2 /37 الی 23 /2 /37 در قرارگاه لشکر، به نحوی که آمادگی داشته باشند که در موقع ضرورت ظرف مدت مقرر تحت امر این شهربانی قرار گیرد.»[15]
و در همین تاریخ، برای آنکه شهر را به شیوة پادگانی نظامی در آورد، در دو نامه جداگانه که یک شماره داشت، به فرماندهی ناحیه ژاندارمری استان خراسان نیز نوشت:
«به منظور پیشبینی و جلوگیری از عملیات عناصر خرابکار و مراسم چهلم کشتهشدگان یزد و اهواز و جهرم، خواهشمند است دستور فرمایند تعداد پنج دستگاه نفربر زرهی از تاریخ 17 /2 /37 تحت امر این شهربانی قرار گیرد.»[16]
«پیرو مذاکراتی که در جلسه شورای هماهنگی مورخه 22 /1 /2537 به عمل آمد، به مناسبت مراسم چهلم کشتهشدگان یزد و اهواز و جهرم، دستور فرمایند تعداد یکصد نفر از افراد منتخب و بررسی شده نیروی پایداری از روز 17 /2 /37 به قرارگاه شهربانی اعزام و معرفی گردند.»[17]
اقدامات سنگین و شدیدی که برای پیشگیری از برپایی هرگونه مجلسی به عنوان اربعین شهدای یزد در 19 اردیبهشت صورت گرفت، موجب شد تا بیت آیتالله سیدعبدالله شیرازی که کانون تصمیمگیری و ایجاد حرکت در این رابطه بود، تحت کنترل شبانهروزی واقع شود. در چنین موقعیتی، برنامههای دیگری در دستور کار علماء و روحانیون انقلابی شهر قرار داشت، که گزارش زیر نمونهای از آن است:
«چون منزل شیرازی تحت کنترل میباشد، هاشمینژاد که دارای سوابق مضره و زندانی دارد، به ایادی خود و برای بعضی از طلبهها پیغام فرستاده که فردا (19 /2 /37) به منزل او رفته و در آنجا تظاهرات و اقداماتی بنمایند. چون اقدام هرگونه فعالیت اخلالگرانه از جانب هاشمینژاد امکانپذیر است... دستور فرمائید منزل نامبرده از صبح فردا شدیداً تحت کنترل واقع و از ورود طلاب ناراحت و اخلالگر به منزل نامبرده جلوگیری و مراقبتهای لازم به عمل آورند.»[18]
و نمونهی دیگر آن، قرار تجمع در منزل آیتالله حاج شیخ علی فلسفی تنکابنی بود:
«قرار است فردا (19 /2 /37) مجلسی در منزل فلسفی برگزار و تعدادی از طلاب به منزل وی رفته و در آنجا مبادرت به تظاهرات و ایجاد اخلال نظم نمایند ... دستور فرمائید منزل نامبرده شدیداً تحت کنترل قرار گیرد.»[19]
روز 19 اردیبهشت، مصادف با اول جمادیالثانی و آغاز دهه دوم فاطمیه بود، این، فرصت مناسبی برای برپایی مراسم در منزل علماء و روحانیون بود که دستور کنترلِ آن، به شرح زیر ابلاغ گردید:
«در منزل آیتالله سیدعبدالله شیرازی . عبدالکریم هاشمینژاد... . علی فلسفی . زنجانی پیشنماز زینبیه ... و چند نفر از روحانیون دیگر، از روز 19 /2 /37 الی 23 /2 /37 مجلس روضهخوانی، خواهند داشت ... دستور فرمائید با توجه به چهلمین روز حادثة یزد، جهرم، اهواز و وقایع اخیر، از منازل نامبردگان فوق و سایر روحانیونی که قصد روضهخوانی دارند، مراقبتهای لازم معمول دارند.»[20]
در بامداد روز نوزدهم اردیبهشت، اتاق شماره 117 شهربانی خراسان، متشکل از نمایندگان ارگانهای نظامی و انتظامی و امنیتی مشهد، با عنوان «کمیته ویژه اطلاعاتی»، مرکز فرماندهی مقابله با حرکتهای مردمی شد[21] و اولین گزارشی که در رابطه با وضعیت برگزاری مراسم اربعین شهدای یزد در شهر مشهد، تا ساعت 1030 صبح تهیه گردید، به شرح زیر به ثبت رسید:
«1 . به مناسبت چهلمین روز حادثة یزد، مجلس یادبودی در منزل علی فلسفی از صبح روز 19 /2 /37 دایر است. 2 . قرار است از ساعت 1600 روز 19 /2 /37 به همین مناسبت مجلس یادبودی در منزل حسنعلی مروارید واقع در بازار سرشور جنب مسجد ذوالفقار پلاک 128 دایر شود. 3 . ساعت 0900 روز 19 /2 /37 شیشه دو مغازه به نامهای نگارهند و برکچیان واقع در بازار رضا و دو جام شیشه دو مغازه در بازار فرشفروشها توسط افراد ناراحت شکسته شده است. 4 . شایع است افراد خرابکار مقارن ظهر روز جاری و بعد از نماز جماعت، به طور دستهجمعی در شهر مشهد و به صورت پراکنده مبادرت به خرابکاری خواهند نمود.»[22]
در صبح روز نوزدهم اردیبهشت، شرایط و حال و هوای منزل آیتالله شیرازی نیز به شرح زیر گزارش شد:
«اکثر طلاب متعصبین مذهبی که در بین آنان افراد خرابکار نیز وجود دارد، از صبح روز 19 /2 /37 در منزل آیتالله شیرازی اجتماع و مشغول فرستادن صلوات با صدای بلند و تظاهر میباشند. چون احتمال دارد گردهمآئی افراد ناراحت علاوه بر محل مذکور، به هنگام نماز جماعت در مساجد بناها و ملاهاشم و سایر مساجد به صورت تشکل انجام گیرد و به هنگام پایان نماز جماعت در ظهر و شب با تحریک، افراطیون مذهبی تحت تأثیر واقع و اقدام به عملیات دستهجمعی و تهاجمی بنمایند... دستور فرمائید از هماکنون پیشبینیهای لازم به عمل آورند.»[23]
در گزارش بعدی، که در برگیرنده وضعیت شهر مشهد و سایر شهرهای استان خراسان تا ساعت 11:15بود، نوشته شد:
«1 . کلیه مدارس علوم دینی از صبح روز 19 /2 /37 به مدت دو روز به مناسبت چهلمین روز حادثه اهواز، جهرم و یزد تعطیل خواهد بود. 2 . چهل درصد مغازههای شهر مشهد بسته است. 3 . به مناسبت چهلم یزد، از صبح روز جاری مجلس یادبودی در منزل آیتالله شیرازی برگزار و مردم با صدای بلند صلوات میفرستند. 4 . ساعت 0900 روز جاری از ناحیه افراطیون مذهبی با پرتاب سنگ، شیشه چهار مغازه شکسته شده است. 5 . قرار است عصر روز جاری به مناسبت چهلم یزد در منزل حسنعلی مروارید مجلس یادبودی برگزار گردد. 6 . ساعت 1100 روز جاری عدهای حدود 200 نفر از چهارراه نادری مشهد به طرف میدان شاه حرکت، ضمن دادن شعارهای ضدملی، مبادرت به تظاهرات نموده و پلیس در جریان قرار گرفته و در مورد متفرق نمودن آنان اقدام، در نتیجه عدهای به طرف راهآهن، عدهای دیگر به طرف میدان شاه، حرکت نموده و بعضاً نیز متفرق گردیدهاند. 7. در مجموع وضع مشهد تا ساعت 1115 نسبتاً عادی و هرگونه رویداد متعاقباً اعلام خواهد شد.»[24]
جمعیتی که از بامداد در منزل آیتالله شیرازی تجمع کرده بود، در ساعت 1100 که مراسم به پایان رسید، از بیت ایشان خارج و در حالی که شعار میدادند، «به طرف مجسمه و دروازه قوچان و شاهرضا» حرکت کردند.[25] هنوز عقربههای ساعت به 12 ظهر نرسیده بود که گزارش داده شد:
«عده زیادی در کوچه باغ عنبر در میدان مجسمه اجتماع و قصد تظاهرات و اخلالگری دارند.»[26]
و درباره تظاهرات عصر این روز در صحن عتیق هم، نوشته شد:
«تظاهراتی به مناسبت چهلمین روز حادثة یزد . جهرم . اهواز، در صحن عتیق برگزار شد و عدهای از متظاهرین که چند نفر زن نیز در بین آنان بود، دستگیر گردیدند ... تعداد 35 نفر دستگیر، که تعداد 6 نفر از دستگیر شدگان زن (چهار نفر خانهدار، دو نفر دانشجو) بودهاند.»[27]
در این روز، درحالی که بسیاری از ائمه جماعت، از اقامه نماز جماعت خودداری کرده بودند،[28] آخرین وضعیت شهر مشهد و سایر شهرهای استان خراسان، به عنوان ختم برنامههای روز نوزدهم اردیبهشت، در ساعت 8 شب به شرح زیر به اداره کل سوم ساواک تلفنگرام گردید:
«1 . بین ساعت 1100 الی 1300 روز جاری عدهای از افراطیون مذهبی که از منزل آیتالله شیرازی خارج شده بودند، در خیابان شاهرضا نو . نادری . دروازه قوچان . میدان شاه، تظاهرات متفرقه انجام و با مداخله پلیس متفرق شدند. 2 . از صبح روز جاری، توسط تظاهرکنندگان پنج جام شیشه از بانک صادرات . هفت جام از بانک تهران . چهار جام بانک سپه . دو جام بانک ملی، با پرتاب سنگ شکسته شده است. 3 . تعداد 32 نفر از تظاهرکنندگان توسط پلیس در خیابانهای مشهد دستگیر و بازداشت شدهاند. 4 . ساعت 1730 اطلاع حاصل شد عدهای از افراطیون مذهبی در صحن حرم اجتماع و مبادرت به تظاهرات و دادن شعار مینمایند. مراتب بلافاصله به مسئولین حرم و شهربانی اعلام، لذا 32 نفر توسط مأمورین حرم و پلیس دستگیر و تحویل شهربانی شدهاند.»[29]
هرچند چگونگی و میزانِ اقدامات مردم در این روز در گزارش های ساواک و دیگر دستگاههای نظامی و انتظامی به طور کامل به ثبت نرسید، ولی در گزارشی که فردایِ آن روز، توسط شهربانی خراسان برای عبدالعظیم ولیان ارسال شد، وسعت این حرکت، به خوبی مشهود است:
«برابر گزارش یگان مربوطه، اغلب مغازهها و دکاکین ... در سطح شهر مشهد بسته بوده و اجتماعاتی تشکیل و به طور پراکنده تظاهراتی نیز در خیابانهای اصلی شهر به وقوع پیوسته که وسیله نیروی تحت امر، تظاهرکنندگان متفرق گردیدند. ضمناً وسیله عوامل اخلالگر، تعداد پنج جام شیشه بانک صادرات و تابلو آن، هفت جام شیشه بانک تهران و تابلو آن، چهار جام شیشه بانک سپه، دو جام شیشه بانک ملی واقع در خیابان شاهرضا شکسته شده و تعداد 33 نفر از اخلالگران دستگیر، که مراتب تحت پیگرد میباشد و همچنین در منزل سیدعبدالله شیرازی مجلس ترحیم برگزار و شیخ محمدحسن رجائی به منبر رفته و مطالبی درباره قدرت علماء صحبت نمود. ضمناً ساعت 1730 عدهای از طلاب علوم دینی و دانشجویان پسر و دختر و طبقات مختلف، ضمن اجتماع در صحن عتیق، تظاهراتی توام با دادن شعار نمودند که نسبت به متفرق نمودن آنان به موقع اقدام و تعداد 35 نفر از اخلالگران شناسائی و وسیله مأمورین مربوطه دستگیر و مراتب تحت پیگرد میباشد.»[30]
توسعة اقدامات ایذائی
هرچه اقدامات کنترلی نیروهای انتظامی و امنیتی بیشتر و از اجتماعات و راهپیماییهای آرام و مشروع مردم جلوگیری میشد، جوانان پرشور انقلابی نیز بر اقدامات ایذائی خود میافزودند؛ که بهطور طبیعی، شکستن و به آتش کشیدن شعبههای بانک صادرات و دفاتر حزب رستاخیز، در صدر این اقدامات قرار داشت. نمونهای از گزارشهای ثبت شده در رابطه با این حرکت در شهرهای مختلف استان خراسان رضوی در این ایام، به شرح زیر است:
«روز 31 /2 /37 افراد مخرب و ماجراجو، اقدام به شکستن شیشه و آتش زدن شعبه بانک صادرات واقع در خیابان نادری مقابل کوچه نور را نموده و متواری شدهاند.»[31]
«ساعت 1730 روز جاری[16 اردیبهشت]، یک نفر جوان وارد مشروبفروشی مارس واقع در خیابان جم شده و پس از خرید دو شیشه آبجو، مبادرت به پرتاب دو بطری آتشزا به قفسههای مغازه کرده و همراه نفر دوم که با سوزوکی 80 خارج مغازه منتظر وی بوده، متواری میگردد.»[32]
«با توجه به حمله شش نفر از افراطیون مذهبی به سینما دیاموند و شکستن شیشه آن محل، احتمال دارد گروههای خرابکار در هفته جاری ضمن تشکل، به بانکها و اماکن عمومی حمله و ایجاد خرابکاری و یا حریق بنمایند.»[33]
همین مقدار حرکتهای ایذائی، به میزانی از اهمیت برخوردار بود که استاندار خراسان را مجبور به نوشتن نامهای به ریاست شهربانی خراسان، به شرح زیر نمود:
«خواهشمند است با توجه به اهمیت تأمین شهر مشهد و مناطق طبقهبندی شده و به ویژه اهمیت حفاظت از کاخ اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در باغ ملکآباد، دستور فرمائید مسئولان امر در تعیین نقاط حساس، کاخ مزبور را نیز در نظر بگیرند.»[34]
انقلاب در دانشگاه فردوسی
حرکتهای دانشجویی دانشکدههای مختلف دانشگاه فردوسی مشهد که در فروردین ماه سال 1357 آغاز شده بود، در این شرایط رو به فزونی گذاشت. گزارشی درباره اعلامیه دستنویسی که در روز چهارم اردیبهشت ماه در دانشکده ادبیات منتشر گردید، نشانگر این حقیقت است:
«به منظور حفظ همبستگی استاد و دانشجو، به پشتیبانی از تصمیم شورای استادان دانشکده در مورد تعطیل کلاسها، به عنوان اعتراض به روش وحشیانه پلیس که منجر به مضروب شدن یکی از استادان دانشکده ادبیات شده، از شرکت در کلاسها خودداری و ضمن نوشتن (گارد بیرون شو . دانشگاه خانه ماست) اضافه شده انزجار خود را از حضور پلیس در محیط مقدس دانشگاه اعلام میداریم.»[35]
اربعین شهدای یزد، در حرکتهای دانشجویی نیز بروز و ظهوری چشمگیر داشت. در اعلامیهای که در این رابطه با «امضاء دانشجویان مبارز» در «دانشکدههای پزشکی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی» پخش شد، آمده بود:
«چهل روز از شهادت مردم غیور و مبارز یزد و جهرم و اهواز که در راه مبارزه با رژیم ضد خدا و ضد خلقی محمدرضا شاهی به دستور سرسپردگان امپریالیسم . صهیونیسم و به وسیله مزدوران حکومت پهلوی با مسلسلهای اسرائیلی شهید شدند، میگذرد... ما دانشجویان مبارز دانشگاه به پشتیبانی از خلق محروم و به منظور بزرگداشت خون شهیدانش و نشان دادن نفرت خویش از طبقه حاکم از روز دوشنبه 18 /2 /57 تا روز پنجشنبه 21 /2 /57 کلاسها را تحریم مینمائیم و از اساتید محترم و کلیه دانشجویان انتظار همکاری داریم...»[36]
و در اعلامیه دیگری که خطاب به «برادران و خواهران دانشجو» و با امضای «دانشجویان دانشگاه مشهد»، در دانشکده پزشکی دانشگاه فردوسی پخش شد، با استناد به عبارتِ «آنها که رفتند کاری حسینی کردند ... »، نوشته شد:
«در این هنگام که زمانه شاهد میطلبد، شهیدان سخنشان را گفتند و با قطرهقطرۀ خونشان در دادگاه زمان برعلیه رژیم دژخیمان به شهادت ایستادند. و اکنون ما پیامآور پیامشان همبستگی خود را به راه و هدفشان اعلام میداریم. چهلمین روز شهادت مردم مبارز یزد، جهرم و اهواز ... را با تعطیل همگانی کلاس در روز سهشنبه و چهارشنبه 19 و 20 /2 /57 گرامی میداریم ...»[37]
به همین علت بود که ساواک مشهد در رابطه با این حرکت هشدار داد و در نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«نظر به اینکه عدهای از دانشجویان اخلالگر و ناراحت از تاریخ 18 /2 /37 الی 21 /2 /37 در نظر دارند تحت عنوان چهلمین روز حوادث یزد . جهرم و اهواز، مبادرت به تعطیل کلاسها و اقدامات تخریبی در دانشگاه فردوسی نمایند... دستور فرمائید پیشبینی و مراقبتهای لازم در این زمینه (در داخل توسط گارد و در خارج از محیط دانشگاه به هر نحوی که مقتضی است) معمول و نتیجه را به این سازمان نیز اعلام نمایند.»[38]
روز چهارشنبه 18 اردیبهشت، وضعیت دانشگاه فردوسی آرام گزارش شد:
«اکثریت کلاسهای دانشکدهها (به استثنای دانشکده علوم، که کلاسهای آن به علت عدم حضور دانشجویان تشکیل نگردید) با حضور دانشجویان تشکیل گردیده است.»[39]
و در گزارش دیگری درباره دلیل این آرامش! نوشته شد:
«دانشجویان دانشکده پزشکی در نظر داشتهاند که به مناسبت چهلمین روز حادثه اهواز، یزد و جهرم در تاریخهای 18 و 19 و 20 /2 /37 اعتصاب نموده و کلاسها را تعطیل نمایند و به همین علت، صبح روز جاری از رفتن به کلاسها خودداری مینمودهاند، که با حضور دانشجویان بورسیه ارتش شاهنشاهی در کلاسهای مربوطه، دیگران نیز مجبور به رفتن به کلاس و تشکیل کلاس گردیدهاند. ضمناً شایع کرده بودند که هرکس به کلاس برود، عاقبت وخیمی خواهد داشت.»[40]
در این زمان، حرکتهای دانشجویی در مشهد نیز، به دلیل کنترلهای بسیار شدیدی که صورت میگرفت، تابعی از حرکتهای مردمی بود؛ که تظاهرات دانشجویان دانشکده ادبیات در روز بیست و سوم اردیبهشت ماه، از آن جنس است:
«حدود ساعت 1200 روز 23 /2 /37 در حدود 60 الی 70 نفر که اکثر آنها دانشجویان متعصب مذهبی دانشکده ادبیات بودند، با در دست داشتن پلاکاردها و دادن شعارهای مختلف، خودشان را به حرم رسانیده و سپس متفرق شدند.»[41]
دو روز پس از این تظاهرات، وضعیت دانشگاه فردوسی در روز 25 اردیبهشت که مصادف با هفتمین روز حادثة قم بود، به شرح زیر گزارش شد:
«روز جاری، وضعیت دانشگاه فردوسی آرام و تاکنون 47 کلاس با شرکت کلیه دانشجویان مربوطه تشکیل و 87 کلاس دیگر (اکثراً در دانشکدههای علوم، ادبیات و کشاورزی) به علت عدم حضور دانشجویان تشکیل نگردیده و 5 کلاس نیز با تعداد قلیلی از دانشجویان تشکیل شده است.»[42]
و این، وضعیتی بود که در روزهای بعد نیز ادامه یافت:
«روز جاری [26 اردیبهشت] وضعیت دانشگاه فردوسی آرام و تاکنون 46 کلاس با حضور دانشجویان تشکیل گردیده و 81 کلاس دیگر به علت عدم حضور دانشجویان در دانشکدههای پزشکی، علوم، ادبیات و کشاورزی تشکیل نگردیده و دو کلاس درس دانشکده مهندسی با شرکت یک نفر دانشجو تشکیل شده است.»[43]
پس از گذشت چند روز، براساس هماهنگیهایی که صورت گرفت، در روز سیام اردیبهشت صحن دانشگاه فردوسی، شاهد تظاهراتی بود که منجر به خشونت و دستگیری دو نفر از دانشجویان گردید:
«1 . روز جاری تعداد 120 نفر دانشجو در دانشکدههای کشاورزی و دندانپزشکی اجتماع و ضمن امتناع از حضور در کلاس و دادن شعار (زنده و جاوید باد یاد شهیدان)، خواستار اخراج گارد از دانشگاه فردوسی گردیدند که... وسیله مأمورین گارد دانشجویان از دانشکدههای مزبور متفرق گردیدند و در موقع خروج، یک جام شیشه در دانشکده کشاورزی در اثر هجوم دانشجویان شکسته میشود و دو نفر دانشجو وسیله مأمورین گارد دستگیر گردیدهاند. 2 . حدود 90 نفر دانشجوی دانشکده ادبیات در این دانشکده اجتماع و ضمن عدم حضور در کلاس درس، خواستار اخراج مأمورین گارد از دانشکده گردیدند که دانشجویان مزبور وسیله مأمورین گارد متفرق و از دانشکده به بیرون هدایت شدهاند. 3 . روز جاری اکثر کلاسهای درس به علت عدم حضور دانشجویان در دانشگاه فردوسی تعطیل میباشد، به طوری که از 138 کلاس، فقط 26 کلاس تشکیل و 112 کلاس دیگر دائر نگردیده است.»[44]
و در همین اوضاع و احوال، دانشجویان دانشکده پزشکی که تصمیم گرفته بودند تا «به طور کلی از شرکت در امتحانات خودداری نمایند»، در قطعنامهای خواستار موارد زیر شدند:
«1 . برداشتن گارد از دانشگاه 2 . عقب افتادن امتحانات نیمه دوم سال تحصیلی 3 . بخشیدن غیبتهای دانشجویان 4 . آزادی زندانیان سیاسی»[45]
و اعتصابات دانشجویی نیز ادامة یافت تا جایی که در روز نهم خرداد ماه، از 116 کلاس درس دانشکدههای مختلف، فقط 5 کلاس تشکیل گردید و 111 کلاس دیگر به علت عدم حضور دانشجویان تشکیل نشد.[46]
بازتاب حادثه 19 اردیبهشت قم درخراسان رضوی
فضای نظامی سنگین حاکم بر شهر مشهد، که با ضرب و شتم و دستگیریهای فراوان همراه بود، امکان هرگونه حرکتی را در روز نوزدهم اردیبهشت ماه، از مردمی که آماده برگزاری مراسمی باشکوه برای شهدای یزد بودند، گرفت. هنوز روز بیستم اردیبهشت آغاز نشده بود که ساواک خراسان در نامهای به شهربانی اعلام کرد:
«عدهای از افراطیون مذهبی در نظر دارند قبل از ظهر روز 20 /2 /37 در پشت باغ نادری و کوچه آب میرزا اجتماع، پس از تشکل کامل و در صورت تعطیل بودن بازار، در خیابان نادری و شاهرضا نو راه افتاده و اقدام به خرابکاری و تظاهرات نمایند... دستور فرمائید پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول دارند.»[47]
از جمله وقایعی که حرکت بعدی مردم متدین و مذهبی را در سراسر کشور، تحتتأثیر قرار داد، واقعة حمله به بیوت مراجع تقلید در شهر قم و کشتن تعدادی از تظاهرکنندگان در نوزدهم اردیبهشت بود. این حرکت در مشهد، با تعطیلی نمازهای جماعت[48] آغاز شد:
«عدهای از روحانیون افراطی، به علت همدردی با روحانیون قم به مدت سه روز از تاریخ 23 /2 /37 نماز جماعت را تحریم و به مدت یک هفته نیز مدارس علمیه مشهد تعطیل خواهد بود.»[49]
و متعاقب آن، آیتالله شیرازی در مجلسی که در روز بیست و دوم اردیبهشت به مناسبت شهدای 19 اردیبهشت قم برگزار کرد، از برپایی «مجلس ختم برای کشتهشدگان قم» خبر داد[50] و ساواک مشهد نیز از احتمالِ تظاهرات مردمی، گزارش تهیه نمود:
«قرار است صبح روز 23 /2 /37 عدهای از افراطیون مذهبی در بین میلانهای چهارم و پنجم خیابان گاراژداران اجتماع و یک دستگاه اتومبیل وانت، تعدادی میله آهنی در همان محل پیاده و اجتماعکنندگان با میلههای مذکور در خیابان راه افتاده و به بانکها و پلیس حملهور شوند.»[51]
«عدهای از متعصبین مذهبی و دانشجویان محرک در نظر دارند بعد از نماز ظهر در چهارراه گاراژداران و صحن عتیق، همچنین پائین خیابان مقابل بانک تهران، متدرجاً اجتماع نموده و در موقعیت مناسبی اقدام به شکستن شیشههای بانکها و سایر مراکز دولتی بنمایند و چنانچه پلیس در محلهای مذکور کنترل خاصی به عمل آورد، اقدامات مشابهی بعدازظهر روز جاری در محلهای مذکور و خیابانهای مرکزی شهر انجام و متواری گردند.»[52]
اخبار ساواک مشهد از احتمال تظاهرات مردم در روز بیست و سوم اردیبهشت کاملاً صحیح بود. انجام این تظاهرات موجب شد تا ساواک مشهد از اختلاف نظری که با شهربانی خراسان در جریان برخورد با مردم دارد نیز به طور ضمنی گزارش تهیه کند:
«ساعت 1230 روز 23 /2 /37 حدود 150 نفر از افراطیون مذهبی در خیابان صفوی اجتماع و ضمن دادن شعار مضره، یک جام شیشه بانک تهران را شکسته و بلافاصله متفرق شدند و با اعلام اینکه قبل از تشکل کامل افراد فوق، مراتب به شهربانی خراسان اعلام شده بود، فقط یک نفر از آنان دستگیر و تحقیقات پیرامون شناسائی سایر اخلالگران ادامه دارد.»[53]
روز بیست و پنجم اردیبهشت، مصادف با هفتمین روز شهدای حادثه قم و اخبار رسیده به ساواک مشهد، حکایت از تظاهراتی دیگر داشت:
«عدهای از طلاب علوم دینی و افراطیون مذهبی و کسبه و دانشجویان دانشگاه، تصمیم دارند به تأسی از برنامه اعتصاب تهران و به عنوان همدردی با آنان روز 25 /2 /37 اعتصاب نمود و در سطح شهر مشهد دست به تظاهرات بزنند.»[54]
«عدهای از طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی در نقاط مختلف شهر پراکنده و ضمن ایجاد هماهنگی به طرف مدرسه نواب در حرکت میباشند و در نظر دارند از ساعت 12 به بعد حوادثی را در سطح شهر مشهد به وجود آورند.»[55]
و در این روز، بازاریان و کسبه و مغازهدارانِ شهر نیز مانند روزهای دیگر در صف مقدم مبارزه قرار داشتند:
«اکثر مغازههای بازار رضا و بازار فرشفروشها و مغازههای خیابان خسروینو، به مناسبت هفتم کشتهشدگان قم تعطیل نمودهاند.»[56]
در جریان اقدامات صورت گرفته، آقایان: «سیدعبدالکریم هاشمینژاد . عباس واعظ طبسی . محمدرضا محامی»، به دلیل فعالیتهایی که داشتند، از روحانیون مؤثر و محرک تشخیص داده شدند و طرد آنان از مشهد در دستور کار قرار گرفت:
«در نظر است با تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی، هاشمینژاد به یکی از شهرهای کردنشین تبعید و پرونده عباس واعظ طبسی، طوری تنظیم و به دادگاه احاله گردد که منجر به محکومیت وی گردد. پرونده محمدرضا محامی نیز تحت بررسی است.»[57]
همزمان با تصمیمگیری برای دستگیری و برخورد با تعدادی از علماء و روحانیون، برای دستگیری بیشتر کسانی که در تظاهرات شرکت میکردند و امنیتی نمودنِ اتهام آنان، در نامهای به شهربانی خراسان نوشته شد:
«در سه ماهه اخیر، اخیراً اغلب عناصر اخلالگر ضمن ایجاد هماهنگی با متعصبین مذهبی و طلاب علوم دینی در جهت ایجاد اغتشاش و بینظمی، تبانی و عملاً ضمن اختلال در نظم، مبادرت به اقدامات دستجمعی و تخریب و نوشتن شعار و توزیع نشریات و اهانت به مقدسات ملی نموده، که ادامه این وضع از نظر امنیتی به مصلحت نمیباشد. خواهشمند است دستور فرمایند از این تاریخ، کلیه عناصر و عواملی که به شرح زیر مرتکب جرائم ضدامنیتی شده و دستگیر میگردند، با اسناد و مدارک متهم کننده و تشریح نوع فعالیت آنان، به این سازمان اعزام تا پس از تحقیق و تکمیل پروندههای مربوط، در دادسرای دادگاه نظامی تحت پیگرد قرار گیرند.
1 . کلیه عواملی که فعالیتهای آنان در قلمرو اهداف تروریستی انجام میشود. 2 . کلیه افرادی که در زمینه مرام کمونیستی مبادرت به تبلیغ و یا فعالیتهای عملی انفرادی و گروهی انجام میدهند. 3 . افرادی که برعلیه رژیم کشور شاهنشاهی و مقام شامخ سلطنت، مبادرت به دادن شعار و یا هر اقدام مشابهی انجام میدهند. 4 . عاملین هرگونه ایجاد بینظمی و تحریک پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی. 5 . کلیه افرادی که علیه رژیم شاهنشاهی به هر نحوی اقدام و یا مبادرت به صدور نشریه و سخنرانی روی منابر و تشکیل و اداره گروههای برانداز مذهبی را به عهده دارند. 6 . عاملین تخریب و اشغال و آتشسوزی در اماکن و مؤسسات دولتی و حساس ملی به نحوی که در شماره پیروی اشاره شده است. 7 . افرادی که ضمن تخریب و ایجاد آتشسوزی، نسبت به شخص یا خانه و وسایل دولتی و انتظامی و نظامی حمله مینمایند. 8 . افرادی که مبادرت به کوششهای تجزیهطلبانه و ضدملی مینمایند.»[58]
به همین علت بود که «در ساعت 1600 روز 31 /2 /37»، سرهنگ 2 زمانیپور که کلانتر بخش 3 مشهد بود، همراه با تعدادی از مأمورین، به مدرسه علمیه نواب رفت تا حجره طلبههایی را که 22 نفر از آنان به اتهام: «شعارهای ضدملی و توهین به کد 66 [شاه] و حمله به مأمورین با سنگ و خنجر و چوب و تحریک مردم به بلوا و آشوب و برهم زدن نظم عمومی و آتشزدن اتومبیلها و مغازهها و شکستن شیشههای بانکها» دستگیر شده بودند و گفته شده بود که در حجرههای آنان «اسلحه گرم و سرد و اوراق مضره و عکسهای تحریککننده و کتابهای مضره و بمب مولوتف» مخفی کردهاند، بازرسی نماید.
در این یورش، «حجرهها به ترتیب یکایک» مورد بازرسی قرار گرفت و جز تعدادی کتاب، چیزی به دست نیامد.[59]
پس از این بازرسی، تصمیمی که برای دستگیری و تبعید تعدادی از روحانیون گرفته شده بود، به شرح زیر کامل شد:
«1 . در نظر است سه نفر از عوامل خمینی که عملاً مشغول فعالیتهای ضدملی میباشند[و] در بر هم زدن نظم عمومی و تحریک مردم به اغتشاش و فعالیتهای ضدملی شرکت داشتهاند، دستگیر و به دادگاه نظامی معرفی گردند.
الف . عبدالکریم هاشمینژاد ب . سیدحسین موسوی جهانآبادی پ . عباس واعظ طبسی ...
2 . حسین آزاد صفائی . علی فلسفی . امیر مجد، با نظر کمیسیون امنیت اجتماعی به یکی از مناطق سنی نشین تبعید خواهند شد.
3 . حدود بیست نفر از طلاب که در تظاهرات اخیر دست داشتهاند و لیست آنان با اولین پیک ارسال خواهد شد، جهت انجام خدمت نظام به حوزه وظیفه عمومی معرفی خواهند گردید.
4 . سایر عوامل شناخته شده، تحت مراقبت و در صورت اقدام به اعمال مجدد ضدملی، در مورد آنان نیز تصمیم لازم اتخاذ خواهد شد.»[60]
در این شرایط، تصمیم گرفته شد تا با آرایش نظامی دادن به شهر و ایجاد رعب و وحشت بیشتر، از امکان برپایی هرگونه تظاهرات جلوگیری شود. نامه عبدالعظیم ولیان به فرمانده لشگر 77 خراسان بیانگر این واقعیت است:
«در مورد در اختیار گذاشتن یک گروهان سرباز با تجهیزات سازمانی و تعدادی نیروبر، خواهشمند است با توجه به اهمیت موضوع، از اقدامی که در این مورد معمول خواهند فرمود، اینجانب را مستحضر فرمائید.»[61]
باوجود این اقدامات، جوانان غیوری که از کشتهشدن در راه هدف ابایی نداشتند، با بهرهگیری از فرصتهای مناسب، به فعالیتهای خود ادامه میدادند:
«ساعت 1140 روز 28 /2 /37 حدود بیست نفر جوان، به بانک صادرات در کوچه تپل محله مشهد حمله و تعداد پنج جام شیشه بانک مذکور را شکسته و بلافاصله آن محل را ترک مینمایند.»[62]
«حدود 300 نفر افراد متعصب مذهبی و طلاب و متفرقه، در خواجهربیع مشغول تظاهرات بوده، ضمن دادن شعار در نظر دارند مبادرت به تخریب نمایند.»[63]
یکی از شهدای 19 اردیبهشت ماه در شهر قم، حسین خزعلی فرزند آیتالله ابوالقاسم خزعلی بود که پس از گذشت 10 روز، پیکر مطهر او برای خاکسپاری به مشهد منتقل شد؛ که این اقدام نیز فرصت دیگری را برای تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی و ترویج روحیه جهاد و شهادتطلبی فراهم آورد:
«در روز جمعه 29 /2 /37 جنازةیک نفر دانشجو به نام خزعلی را از قم به مشهد آورده و در خواجهربیع دفن کردهاند. حدود 200 یا 300 نفر در این موقع شعارهائی میدادهاند. روی قبر او پلاکاردی گذاشته و نوشته بودند: ما جهاد میکنیم برای شهدای قم.»[64]
و در روز شنبه نیز، تظاهرات دیگری در خواجهربیع گزارش شد:
«روز 30 /2 /37 عدهای با دسته گل در خواجهربیع به سر قبر دانشجو حسین خزعلی آمده و پس از گذاشتن دسته گل، موقع خروج از باغ خواجهربیع. یک نفر از آنان که پسربچه کوچکی بود، اظهار داشته درود بر خمینی. ما پیرو قرآن هستیم و سایرین صلوات فرستادهاند.»[65]
طبیعی بود که ساواک مشهد در تلاش بود تا اجازه بهرهگیری از این فرصت را نیز به هر صورت ممکن، از مردمی که از هر اجتماعی برای اظهار انزجار از حکومت پهلوی استفاده میکردند، سلب نماید:
«قرار است عصر روز 1 /3 /37 به مناسبت کشته شدن شخصی به نام خزعلی در قم، از طرف عموی وی در مسجد محرابخان واقع در محله نوغان مشهد، مجلس یادبودی تشکیل گردد و از عدهای از طلاب علوم دینی و روحانیون افراطی دعوت شده در این مجلس شرکت نمایند. چون احتمال دارد پس از خاتمه مجلس، عدهای مبادرت به تظاهرات نمایند، خواهشمند است دستور فرمائید مراقبتهای لازم معمول دارند.»[66]
مسافرت محمدرضا پهلوی به مشهد
با آغاز زمزمههای مسافرت محمدرضا پهلوی به مشهد مقدس در هفتم خرداد، اعلامیهای در سطح شهر پخش شد که در آن آمده بود:
«تا چند روز دیگر شاه دیکتاتور طبق معمول برای دادن دستورات تازه ضد مردمی به عامل جبّار خود ولیان و سایر مزدوران دستگاه و به جهت غارت هرچه بیشتر اموال عمومی به مشهد میآید ... ما مردم خراسان ضمن محکوم نمودن شاه و عمال او در این استان، با هرگونه شرکت در مراسم استقبال و غیره مخالف هستیم و با هر وسیلهای که بتوانیم مخالفت خود را ابراز مینمائیم.»[67]
این اقدام کافی بود تا رئیس ساواک خراسان در نامهای به شهربانی، به تحلیل این حرکت پرداخته و ضمن ابراز نگرانی، بنویسد:
«با در نظر گرفتن متن اعلامیههای مختلف و منتشره در سطح شهر و محیط دانشگاه، که توسط عوامل منحرف و متعصبین مذهبی و دانشجویان توزیع گردیده و توجه به همبستگی گروههای مذهبی و کمونیستی و همچنین تشریففرمائی قریبالوقوع اعلیحضرتین به مشهد، این امکان وجود خواهد داشت که عناصر مفسدهجو از فرصتهای مناسب استفاده و در مسیر و یا به هنگام خاتمه خط سیر ملوکانه، حوادث مختلفی را به منظور بهرهبرداری سیاسی و جلب توجه عامه (از قبیل پرتاب نارنجک و یا به آتشکشیدن طاق گلها و یا پخش اعلامیه توسط بمبهای پرتاب نشریه) به وجود آورده و نظم مناطق مختلف را موقتاً مختل سازند. از طرفی به علت عدم حضور دانشجویان در کلاسهای درس و تعطیل دانشگاه و پراکندگی آنان، همچنین طلاب علوم دینی و روحانیون در سطح شهر و مسیر، این احتمال را تقویت خواهد نمود که این افراد با تشکیل اجتماعات متشکل، همزمان در نقاط مختلف دست به اقدامات تخریبی بزنند. علیهذا به منظور مقابله با هرگونه رویداد پیشبینی نشده، به ویژه پس از عبور موکب اعلیحضرتین از مسیر تعیین شده و برهم خوردن نظم خط سیر، بروز حوادث بیشتر امکانپذیر است ... دستور فرمایند در این مورد پیشبینیهای لازم به عمل آورده و دستورات لازم به عوامل حفاظت تا خاتمه اقامت شاهنشاه آریامهر صادر فرمایند.»[68]
چند روز پس از این پیشبینی، ضداطلاعات وابسته به گروه پدافند هوایی مشهد گزارش داد:
«کسب اطلاع گردیده در مورخ 7 /3 /2537 تعداد 300 نفر از دانشجویان قصد دارند به خودرو حامل اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران حمله نمایند.»[69]
و در همین روز، ضداطلاعات لشگر 77 هم در خبری نوشت:
«یک برگ اعلامیه دستنویس مضره در میدان پهلوی (ضد) جنب بانک صادرات پخش که عنوان آن «قابل توجه مردم شریف خراسان»، در متن آن از تشریففرمائی اخیر، نام برده و عنوان گردیده که مقداری گلهای خارجی گرانقیمت از خارج وارد و طاق نصرتها را تزئین نمودهاند و ضمن اهانت و مطالب مضره دیگر، عنوان داشته که موارد زیر را رعایت نمایند. 1 . آذوقه و مایحتاج خود را حداقل برای یک هفته تهیه کنند. 2 . حداقل یک روز قبل از ورود فریدون[شاه] به مشهد، از رفتن اطفال به مدرسه جلوگیری کنند. 3 . از بردن اطفال به عنوان استقبال خودداری کنند. ضمناً یادآور گردیده که هر کس به تذکرات فوق عمل نکند، هرگونه حادثه ناگواری مستقیماً متوجه خودشان خواهد بود.»[70]
و ضداطلاعات شهربانی خراسان نیز گزارش کرد:
«عدهای از مخالفین در نظر دارند در مراسم تشریففرمائی فردا مورخه 7 /3 /37 تعدادی اعلامیه و شعار مضره و توهینآمیز نسبت به مقام شامخ سلطنت تهیه و آنها را به گردن چند قلاده سگ ولگرد آویزان و در سطح شهر به ویژه مسیرهای تشریففرمائی رها سازند.»[71]
یک روز قبل از حضور محمدرضا پهلوی در مشهد، «یکی از پایههای تزئین شده به سبزه و گل مصنوعی» که در مسیر حرکت او قرار داشت، به آتش کشیده شد و در همین روز، «طاق گل واقع در خیابان نخریسی» نیز با «پرتاب دو بطری آتشزا یعنی کوکتل مولوتف» مورد حمله قرار گرفت.[72]
15 خرداد 1357
اولین جرقهی بزرگداشت سالگرد قیام خونین مردم در 15 خرداد سال 1342 در مشهد، 22 روز قبل از فرا رسیدن 15 خرداد زده شد تا در گزارشِ مربوط به آن نوشته شود:
«شنیده شده، طلاب و روحانیون متعصب مشهد و قم قصد دارند در روز 15 خرداد که مصادف با سالگرد دستگیری و تبعید خمینی میباشد با پخش اعلامیه مضره و انجام تظاهرات نظم عمومی را مختل نمایند.»[73]
و در دومین روز خرداد ماه، گزارش گردید:
«شایع است که از 15 خرداد 37 به مدت 15 روز مغازهها و دکاکین بازار به عنوان اعتراض به کشتهشدگان قم تعطیل خواهند بود و به مردم هشدار داده میشود که آذوقه تهیه نمایند.»[74]
و چند روز بعد نیز ساواک قوچان نوشت: «در قوچان هم شایع است که روز 15 خرداد قرار است در تمام شهرهای ایران آشوب و خرابکاری شود.»[75]
15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و روز بسیار مهمی بود که از سال 1342 به بعد، هر ساله به هر نحوی که ممکن بود، گرامی داشته میشد و به همین علت، در این زمان که انقلاب اسلامی فراگیر شده بود، پیشگیری از اتفاقات احتمالی در این روز، اداره کل امنیتی ساواک را به صدور بخشنامهای سراسری وادار کرد:
«با توجه به وقایع اخیر، به احتمال زیاد روز 15 /3 /37 از طرف متعصبین مذهبی و گروههای افراطی، تظاهراتی انجام خواهد شد. از هم اکنون با همکاری مراجع انتظامی پیشبینیهای لازم معمول و با استفاده از منابع و کلیه امکانات، دقیقاً در جریان هرگونه فعالیت عناصر افراطی قرار گرفته و در مورد خنثی نمودن به موقع اینگونه فعالیتها، اقدام لازم به عمل آورده، نتیجه را اعلام نمائید.»[76]
در تاریخ دهم خرداد، اعلامیهای به امضای «روحانیون و دانشجویان مبارز مشهد» در نقاط مختلف شهر پخش شد که در آن خواستارِ عدم حضور مردم در محل کار و بیرون نیامدن از خانه تا ساعت 5 بعدازظهر شده بود[77] و این درحالی بود که آیتالله حاج سیدحسن قمی هم که در این موقع فعالیت خود را توسعه داده بود، در همین تاریخ اعلامیهای منتشر کرد، که در آن آمده بود:
«ملت مسلمان ایران آنها که سنشان اقتضا دارد، در نظر دارند که حکومت خودکامه خونخوار در 12 محرم 1383 /15 خرداد 1342 بر اثر مخالفتهای علنی و آشکاری که با برنامههای ضداسلامی و ضدانسانی و قانونشکنی آنها داشتیم، به وسیله مأمورین دژخیمان خون آشام خود و با ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، جنایتکارترین حمله غیرانسانی خود را آغاز کرد؛ علماء اعلام را دستگیر نموده و به تهران آورده و زندانی نمودند ... و با ضرب و جرح و کشتار هولناک، صدها نفر بیگناه به خاک و خون کشیده و کشته شدند و یا بعداً تیرباران شدند ... چون نظر ملت است که خاطره این روز تاریخی در هر سال تجدید شود و در طرف مقابل، نظام حاکم خونخوار به شیوه گذشته خود مهیا است هرگونه تظاهراتی را با سرنیزه و رگبار مسلسل و ضرب و جرح و کشتار سرکوب نماید، من برای حفظ جان ملت مسلمان و نریختن خون بیگناهان ... چنین مصلحت میدانم که ... در آن روز اعتصاب عمومی نموده و همه کارها را تعطیل و حتیالامکان در خانهها مانده و برای غیر کارهای ضروری از خانه خارج نشوند.»[78]
استاندار خراسان، برای مقابله با تعطیلی مغازههای بازار و خیابان، «رؤسای اصناف و اتحادیههای صنفی» را در روز چهاردهم خرداد فراخواند و به آنان دستور داد تا در روز 15 خرداد، مغازههای خود را تعطیل نکنند؛ ولی این دستور در اقدام تجار و کسبة متدین، که عبدالعظیم ولیان را به عنوان عنصری فاسد میشناختند، هیچ تأثیری نداشت تا ساواک خراسان در اعلام وضعیت شهر مشهد تا ساعت 11 صبح روز 15 خرداد، بنویسد:
«کلیه مدارس علوم دینی تعطیل است... از صبح روز 15 /3 /37 اکثر مغازههای خیابانهای مرکزی شهر و بازار و اطراف حرم بسته، لیکن رفت و آمد به صورت عادی در خیابانها جریان دارد. چون قرار بود برای صاحبان مغازههای بسته شده تضییقاتی فراهم گردد، چگونگی در ساعت 1000 روز جاری وسیله استاندار به شرفعرض ملوکانه رسید و قرار شد برق و تلفن بعضی از مغازههای بسته شده، قطع گردد.»[79]
اولین اقدام مأمورین شهربانی در ساعت 30 دقیقه بامداد روز 15 خرداد، جمعآوری پلاکاردهایی بود که «بالای سر در مدرسه علمیه نواب نصب» شده بود و متعاقب آن نیز، دستگیری فردی به نام «نیازعلی آهی فرزند قربان» در این رابطه بود.[80]
در این روز، تلاشهای بسیاری برای باز کردن مغازههایی که بسته بودند، صورت گرفت که در برخی موارد نیز موفق بود؛ ولی در نهایت، یکی از اقداماتی که برای مقابله با اعتصاب کسبه بازار و خیابان توسط نیروهای امنیتی سازماندهی شد، وارد نمودنِ خسارت به مغازههای بسته بود:
«بین ساعت 1500 الی 1530 تعداد سی و یک جام شیشه مغازههای واقع در خیابانهای پهلوی، کوی طلاب، بازار رضا، میدان محمدرضا شاه، خیابان رضا، خیابان پیرنیا که بسته بودند، توسط موتورسواران ناشناسی با پرتاب سنگ و میلههای آهنی شکسته و بلافاصله متواری گردیدهاند.»[81]
قطع تلفن و برق مغازههایی که در این روز تعطیل کرده بودند، بر اساس تصمیمات شورای هماهنگی استان عملی شد که این مسئله، محملی برای حرکتهای بعدی نیروهای انقلابی گردید:
«در اجرای تصمیمات متخذه در شورای هماهنگی مبنی بر قطع تلفن و برق و بستن بعضی از مغازهها، عدهای از طلاب به منزل شیرازی مراجعه و درباره انجام عکسالعمل به پشتیبانی از نارضائیهای کسبه، مطالبی عنوان و در نظر دارند که تظاهراتی به منظور همدردی با کسبه به وجود آورند.»[82]
«عدهای از افراطیون مذهبی در نظر دارند به طرفداری از کسانی که اخیراً برق و تلفن آنان قطع شده، در ترانسفورماتورهای برق، ایجاد خرابکاری نموده و یا مبادرت به قطع برق بعضی از مؤسسات دولتی بنمایند.»[83]
«عدهای از روحانیون مخالف در نظر دارند به خاطر همدردی با مغازهدارانی که برق آنها قطع شده، نماز امشب [18 خرداد] را در مساجد در تاریکی برگزار نمایند.»[84]
«ساعت 2100 روز 16 /3 /37 موقعی که برقها خاموش بوده، طلاب مدرسه نواب هم سیمهای برق مدرسه خود را قطع کردهاند و در جواب مأمورین وابسته که چرا برق مدرسه را قطع کردهاید، اظهار داشتهاند: چرا باید ما برق داشته باشیم، در صورتی که برق کسبه خیابان نادری را قطع نمودهاند و آنان در تاریکی به سر میبرند.»[85]
«ساعت 2115 روز 17 /3 /37 سیدعبدالله شیرازی در خاموشی برق، نماز جماعت را در منزلش برگزار و این عمل به منظور همدردی با کسانی که برق ندارند، بوده است.»[86]
و این درحالی بود که حتی مغازه دارانی که در روز 15 خرداد به جبر یا اختیار مغازه خود را باز کرده بودند، در حمایت از کسبهای که بنا بر «بند یک ماده 37 قانون نظام صنفی» مغازههایشان را تعطیل کردند، مغازههای خود را بستند.[87]
پس از قطع برق و تلفن مغازهها، دستور داده شد تا جواز کسب کسانی که مغازههای خود را تعطیل کردهاند، ضبط شود:
«برابر تصمیم شورای هماهنگی مشهد، تعداد صد و یک مغازه که در تاریخ 15 /3 /37 به علت همفکری با عناصر مخرب بسته بودهاند و لیست آنها از طریق اطاق اصناف تهیه شده، طبق مقررات نظام صنفی، جواز کسب آنان برای مدتی ضبط گردیده است.»[88]
که این تصمیم، بر اثر پیگیریهای پشت پرده و جلسهای که عدهای کسبه با عبدالعظیم ولیان داشتند، مورد تجدید نظر قرار گرفت و در گزارش آن نوشته شد:
«قرار شد ساعت 1030 روز جاری استاندار با کسبه مذاکره و درباره بخشیدن کسبه برای آخرین بار اجازه باز کردن مغازه آنان داده شود.»[89]
دستگیری روحانیون مشهد
سه روز پس از پایان یافتنِ ماجراهای 15 خرداد در مشهد، ساواک مشهد در نامهای به شهربانی خراسان نوشت:
«با توجه به رویدادهای اخیر و فعالیت بعضی از روحانیون و متعصبین مذهبی که به طور انفرادی و یا با استفاده از مجالس مذهبی متشکله، به نحوی در اخلال نظم و تحریک مردم به اعتصاب و اقدامات دستهجمعی مشارکت داشتهاند و به منظور جلوگیری از هرگونه فعالیت آنان، خواهشمند است دستور فرمائید از این تاریخ در سطح استان کلیه مجالس مذهبی کنترل و چنانچه واعظی در چنین مجالسی اقدام به بیان مطالب تحریکآمیز نمود، دستگیر و تحت تعقیب قانونی قرار گیرند و از تشکیل مجالسی که بدون کسب مجوز از کلانتریهای پاسگاههای مربوطه منعقد و یا مطالب خلاف و تحریکآمیز عنوان میگردد جلوگیری، مسئول تشکیل و برگزاری مجلس و واعظ مربوط و یا شخصی که با استفاده از منابر اقدام به تحریک مینماید تحت پیگرد قرار گیرند.»[90]
و چند روز بعد از این دستور، که حکایت از سختگیری بیشتر نسبت به روحانیون و مردم مذهبی داشت، برنامه دستگیری روحانیونی که چگونگی آن از قبل طراحی شده بود، عملی گردید و در صبح روز بیست و دوم خرداد، آقایان: «عبدالکریم هاشمینژاد و محمدرضا محامی و عباس واعظ طبسی و سیدحسین موسوی جهانآبادی» دستگیر شدند.[91]
در همین روز، عدهای از طلاب علوم دینی و بازاریان به منزل آیتالله شیرازی رفتند و خواستار تعطیل درس و نمازهای جماعت و بازار شدند.[92]
هنوز خبر این دستگیری، در سطح شهر پخش نشده بود که بر اثر اقداماتی که صورت گرفت، ناصر مقدم ضمن تماس با ساواک مشهد، برای پیشگیری از برپایی تظاهراتی دیگر، دستور آزادی دستگیرشدگان را صادر کرد:
«در اجرای اوامر تلفنی تیمسار ریاست ساواک، چهار نفر دستگیرشدگان، به طور انفرادی توجیه و با توجه به سوابقی که داشته و پروندههای آنان در این سازمان و دادگاه عادی موجود میباشد، اطلاعات آنان اخذ و ضمن تأکید مبنی بر عدم اقدام برعلیه مصالح مملکت، قرار آنان تبدیل و مرخص گردیدند.»[93]
چهلم شهدای قم
درحالی که در شهر مشهد نیز مانند دیگر شهرهای ایران، تظاهرات مردمی به صورت پراکنده صورت میگرفت[94] و اقدامات ایذائی مانند شکستنِ «سه جام شیشه از بانک عمران واقع در خیابان دانشگاه وسیله تعدادی دانشجو» ادامه داشت،[95] در اعلامیههایی که منتشرگردید، روز 27 خرداد ماه، به مناسبت اربعین شهدای قم در روز 19 اردیبهشت، عزای عمومی اعلام شد.[96]
از جمله این اعلامیهها، اعلامیه آیتالله شیرازی به شرح زیر بود:
«حوادث جانگداز و حملات وحشیانه در شهر مذهبی قم و شهرستانهای دیگر و هجوم بیرحمانه بر منازل حضرات آیات عظام و مراجع تقلید دامت برکاتهم و هتک حریم آنان، موجب تأثر و تألم اینجانب و حوزه علمیه گردیده، ضمن اظهار تأثر شدید و ابراز تنفر و انزجار از اینگونه اعمال ضدانسانی، این مصیبت را به پیشگاه مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و به عموم مسلمانان بالخصوص خانوادههای داغدیده، تسلیت عرض مینمایم ... اینک با فرا رسیدن روز شنبه 11 رجب 1398 که مصادف با چهلمین روز دومین حوادث خونین قم و کشتهشدن عده[ای] از طلاب حوزه علمیه و افراد دیگر است، اعلان عزا نموده و به منظور اینکه مبادا از تظاهرات و تجمعات افراد، مغرضین سوءاستفاده نموده و حملات مجددی که منجر به حوادث خونین دیگری شود پیش آید، آن روز را به عنوان عزا در منزل مستقر شده و از پذیرائی عموم افراد خودداری مینمائیم. البته عموم طبقات ملت در این عزا با حوزههای علمیه همصدا خواهند بود...»[97]
که اسناد چگونگی برپایی مجالس و محافل و اقدامات آن، در جلد بعدی این مجموعه درج شده است.
[1]. همین کتاب، سند شماره: 5441/ ﻫ1، تاریخ: 1 /2 /2537[1357]
[2]. همین کتاب، سند شماره: 5457 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /2 /2537[1357]
[3]. همین کتاب، سند شماره: 1570 /312، تاریخ: 10 /2 /2537[1357]
[4]. همین کتاب، سند شماره: 5473 /9 ﻫ 1، تاریخ: 2 /2 /2537[1357] اسناد فراوانی از چگونگی فعالیتهای انقلابی در روستاهای مختلف استان خراسان رضوی موجود است که اسناد مشروح آن در متن کتاب آمده است و علاقمندان میتوانند برای آگاهی از آن، این اسناد را ملاحظه نمایند.
[5]. همین کتاب، سند شماره: 5516/ ﻫ 1، تاریخ: 7 /2 /2537[1357]
[6]. همین کتاب، سند شماره: 610/م، تاریخ: 3 /2 /2537[1357]
[7]. همین کتاب، سند شماره: 5491/ ﻫ 1، تاریخ: 4 /2 /2537[1357]
[8]. همین کتاب، سند شماره: 1367 /312، تاریخ: 7 /2 /2537[1357]
[9]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 3 . سند شماره: 16 /1 /23 /5 /5، تاریخ: 17 /2 /2537[1357] و صحیفه امام . ج3 . ص 379.
[10]. همین کتاب، سند شماره: 5615/ ﻫ1، تاریخ: 13 /2 /2537[1357]
[11]. همین کتاب، سند شماره: 3209 /26/ ﻫ ، تاریخ: 11 /2 /2537[1357]
[12]. همین کتاب، سند شماره: 224 /1888 /02 /501، تاریخ: 12 /2 /2537[1357]
[13]. همین کتاب، سند شماره: 5639/ ﻫ 1، تاریخ: 16 /2 /2537[1357]
[14]. همین کتاب، سند شماره: 5642/ ﻫ1، تاریخ: 16 /2 /2537[1357]
[15]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542 تاریخ: 13 /2 /2537[1357]
[16]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 13 /2 /2537[1357]
[17]. همین کتاب، سند شماره: 1 /1 /2 /25 /542، تاریخ: 13 /2 /2537[1357]
[18]. همین کتاب، سند شماره: 5707/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /2 /2537[1357]
[19]. همین کتاب، سند شماره: 5708/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /2 /2537[1357]
[20]. همین کتاب، سند شماره: 5719/ ﻫ 1، تاریخ: 20 /2 /2537[1357]
[21]. همین کتاب، سند شماره: 1 /2 /25 /542، تاریخ: 18 /2 /2537[1357]
[22]. همین کتاب، سند شماره: 5709/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[23]. همین کتاب، سند شماره: 5711/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[24]. همین کتاب، سند شماره: 5712/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[25]. همین کتاب، سند شماره: 5713/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[26]. همین کتاب، سند شماره: 5716/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[27]. همین کتاب، سند شماره: 5757 /9 ﻫ 1، تاریخ: 25 /2 /2537[1357]
[28]. همین کتاب، سند شماره: 2522 /542، تاریخ: 24 /2 /2537[1357]
[29]. همین کتاب، سند شماره: 5718/ ﻫ1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[30]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ: 20 /2 /2537[1357]
[31]. همین کتاب، سند شماره: 5544 /9 ﻫ1، تاریخ: 9 /2 /2537[1357]
[32]. همین کتاب، سند شماره: 5645/ ﻫ1، تاریخ: 16 /2 /2537[1357]
[33]. همین کتاب، سند شماره: 5731/ ﻫ1، تاریخ: 23 /2 /2537[1357]
[34]. همین کتاب، سند شماره: 910/م، تاریخ: 20 /2 /2537[1357]
[35]. همین کتاب، سند شماره: 8324/ ﻫ2، تاریخ: 4 /2 /2537[1357]
[36]. همین کتاب، سند شماره: 8515/ ﻫ 2، تاریخ: 17 /2 /2537[1357]
[37]. همین کتاب، سند شماره: 8546/ ﻫ 2، تاریخ: 18 /2 /2537[1357]
[38]. همین کتاب، سند شماره: 8514/ ﻫ 2، تاریخ: 17 /2 /2537[1357]
[39]. همان.
[40]. همین کتاب، سند شماره: 15 /02 /501/س، تاریخ: 18 /2 /2537[1357]
[41]. همین کتاب، سند شماره: 8749 /9 ﻫ 2، تاریخ: 8 /3 /2537[1357]
[42]. همین کتاب، سند شماره: 8622/ ﻫ 2، تاریخ: 25 /2 /2537[1357]
[43]. همین کتاب، سند شماره: 8627/ ﻫ2، تاریخ: 26 /2 /2537[1357]
[44]. همین کتاب، سند شماره: 8667/ ﻫ 2، تاریخ: 30 /2 /2537[1357]
[45]. همین کتاب، سند شماره: 43 /02 /501/س، تاریخ: 4 /3 /2537[1357]
[46]. همین کتاب، سند شماره: 8756/ ﻫ 2، تاریخ: 9 /3 /2537[1357]
[47]. همین کتاب، سند شماره: 5717/ ﻫ 1، تاریخ: 19 /2 /2537[1357]
[48]. همین کتاب، سند شماره: 5724/ ﻫ1، تاریخ: 22 /2 /2537[1357]
[49]. همین کتاب، سند شماره: 5732/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /2 /2537[1357]
[50]. همین کتاب، سند شماره: 1274 /16 /57، تاریخ: 26 /2 /2537[1357]
[51]. همین کتاب، سند شماره: 5728/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /2 /2537[1357]
[52]. همین کتاب، سند شماره: 5734/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /2 /2537[1357]
[53]. همین کتاب، سند شماره: 5735/ ﻫ 1، تاریخ: 23 /2 /2537[1357]
[54]. همین کتاب، سند شماره: 5752/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /2 /2537[1357]
[55]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 25 /2 /2537[1357]
[56]. همین کتاب، سند شماره: 5816/ ﻫ 1، تاریخ: 26 /2 /2537[1357]
[57]. همین کتاب، سند شماره: 5773/ ﻫ 1، تاریخ: 25 /2 /2537[1357]
[58]. همین کتاب، سند شماره: 5805/ ﻫ 1، تاریخ: 26 /2 /2537[1357]
[59]. همین کتاب، سند گزارش بازرسی مدرسه نواب به تاریخ: 31 /2 /2537[1357]
[60]. همین کتاب، سند شماره: 5959/ ﻫ 1، تاریخ: 4 /3 /2537[1357]
[61]. همین کتاب، سند شماره: 1115/م، تاریخ: 26 /2 /2537[1357]
[62]. همین کتاب، سند شماره: 5853 /9 ﻫ 1، تاریخ: 28 /2 /2537[1357]
[63]. همین کتاب، سند شماره: 5854 /9 ﻫ 1، تاریخ: 29 /2 /2537[1357]
[64]. همین کتاب، سند شماره: 147 /02 /501، تاریخ: 31 /2 /2537[1357]
[65]. همین کتاب، سند شماره: /1888 /02 /501، تاریخ: 3 /3 /2537[1357]
[66]. همین کتاب، سند شماره: 5913/ ﻫ 1، تاریخ: 1 /3 /2537[1357]
[67]. همین کتاب، سند شماره: 5946/ ﻫ 1، تاریخ: 2 /3 /2537[1357]
[68]. همین کتاب، سند شماره: 5952/ ﻫ 1، تاریخ: 3 /3 /2537[1357]
[69]. همین کتاب، سند شماره: 14 /53 /21 /504، تاریخ: 6 /3 /2537[1357]
[70]. همین کتاب، سند شماره: 59 /09 /606 /958، تاریخ: 6 /3 /2537[1357]
[71]. همین کتاب، سند شماره: 37 /2 /1 /304، تاریخ: 6 /3 /2537[1357]
[72]. همین کتاب، سند شماره: 395 /28 /57، تاریخ: 6 /3 /2537[1357]
[73]. همین کتاب، سند شماره: 5754 /9 ﻫ 1، تاریخ: 24 /2 /2537[1357]
[74]. همین کتاب، سند شماره: 5945/ ﻫ 1، تاریخ: 2 /3 /2537[1357]
[75]. همین کتاب، سند شماره: 3203/ق ﻫ ، تاریخ: 8 /3 /2537[1357]
[76]. همین کتاب، سند شماره: 2989 /312، تاریخ: 8 /3 /2537[1357]
[77]. همین کتاب، اسناد شماره: 6003/ ﻫ 1، تاریخ: 10 /3 /2537[1357]؛ شماره: 8781/ ﻫ 2، تاریخ: 11 /3 /2537[1357]
[78]. همین کتاب، سند شماره: 21653 /20 ﻫ 12، تاریخ: 13 /3 /2537[1357]
[79]. همین کتاب، سند شماره: 6110 /9 ﻫ 1، تاریخ: 15 /3 /2537[1357] همانگونه که در بالا ذکر شد و در اسناد متن کتاب به دفعات شاهد آن خواهیم بود، یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی در خراسان، ارسال مستقیم گزارش فعالیتهای علماء، روحانیون، حوزههای علمیه و اقشار مختلف مردم برای محمدرضا پهلوی و کسب دستور از وی بود.
[80]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 15 /3 /2537[1357]
[81]. همین کتاب، سند شماره: 6118 /9 ﻫ 1، تاریخ: 15 /3 /2537[1357]
[82]. همین کتاب، سند شماره: 6145/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /3 /2537[1357]
[83]. همین کتاب، سند شماره: 6147/ ﻫ 1، تاریخ: 17 /3 /2537[1357]
[84]. همین کتاب، سند شماره: 6160/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /3 /2537[1357]
[85]. همین کتاب، سند شماره: 2 /25 /542، تاریخ:20 /3 /2537[1357]
[86]. همین کتاب، سند شماره: 1 /1274 /16 /57، تاریخ: 23 /3 /2537[1357]
[87]. همین کتاب، سند بدون شماره، تاریخ: 17 /3 /2537[1357]
[88]. همین کتاب، سند شماره: 10633 /9 ﻫ 3، تاریخ: 18 /3 /2537[1357]
[89]. همین کتاب، سند شماره: 6156 /9 ﻫ 1، تاریخ: 18 /3 /2537[1357]
[90]. همین کتاب، سند شماره: 6159/ ﻫ 1، تاریخ: 18 /3 /2537[1357]
[91]. آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک. سند شماره: 6232/ ﻫ 1، تاریخ: 22 /3 /2537[1357]
[92]. همین کتاب، سند شماره: 6260/ ﻫ1، تاریخ: 22 /3 /2537[1357]
[93]. همین کتاب، سند شماره: 6266/ﻫ 1، تاریخ: 22 /3 /2537[1357]
[94]. همین کتاب، سند شماره: 36 /119 /02 /507، تاریخ: 23 /3 /2537[1357]
[95]. همین کتاب، سند شماره: 8937/ ﻫ 2، تاریخ: 24 /3 /2537[1357]
[96]. همین کتاب، سند شماره: 6274/ ﻫ 1، تاریخ: 24 /3 /2537[1357]
[97]. همین کتاب، سند شماره: 6280 /9 ﻫ 1، تاریخ: 24 /3 /2537[1357]