مقدمه - کتاب جشن تاجگذاری

جشن تاجگذارى به مثابه سایر جشن‌هاى شاهنشاهى با الگوپذیرى از بیگانگان و به خاطر نمایش قدرت و جلال و جبروت سلطنت نزد آنان به منصه ظهور رسید و در این راستا فرح پهلوى که خود را ناظم و کارفرماى امور فرهنگى رژیم پهلوى مى‌انگاشت و در استحاله فرهنگ دینى و ملى ایران به فرهنگ غربى نقشى انکارناپذیر ایفا مى‌نمود، اولین گام‌ها را در سال 45 با مکاتبه با سفارتخانه‌هاى ایران در کشورهاى اروپایى از جمله :

هلند، دانمارک، سوئد و انگلستان برداشت و درخواست فیلم، عکس و اسلاید برنامه جشن‌هاى تاجگذارى این کشورها را جهت کپى‌بردارى براى جشن تاجگذارى نمود.

در نامه ارسالى از سوى دفتر فرح پهلوى چنین آمده است:

«جناب آقاى ظهیر سفیرکبیر محترم شاهنشاهى ایران، لاهه ـ بنا به فرموده علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران خواهشمند است با مراجعه به مقامات دولتى کشور پادشاهى هلند اطلاعات جامعى راجع به برنامه تاجگذاریهایى که انجام شده و مراسم و تشریفات معموله کسب و گزارش فرمایید که به عرض پیشگاه مبارک برسد. ضمنا تحقیق فرمایید که چنانچه والاحضرت همایون ولیعهد کشور نیز در مراسم شرکت مى‌فرمایند نحوه شرکت و تشریفات مربوطه چیست. و در صورت امکان عکس‌هایى از مراسم مذکور تهیه و ارسال فرمایید. از لطفى که در این‌باره خواهید فرمود قبلاً تشکر مى‌کنم. ـ پیشکار علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران، فضل‌اله نبیل[1]

پس از ارسال گزارش‌هاى سفارتخانه و جمع‌بندى آن‌ها، برنامه‌هاى جشن تاجگذارى ایران با الگوى غربى تهیه و تنظیم شد. برنامه‌هایى که سراپا مملو از تظاهر به تفاخر و بزرگنمایى سیماى سلطنت پهلوى با به کارگیرى قطعات بى‌شمار و بى‌حد و حساب انواع جواهرآلات بر روى تاج‌ها، شنل، عصا و سریر زرنگار و... بود. چنانچه مطبوعات داخلى وابسته و جراید خارجى به وصف بى‌مانند این شکوه و جلال پرداختند و بیش از پیش دل ملت مظلوم و ستمدیده ایران را به درد آوردند. به ذکر چند نمونه از خبرهاى جشن در مطبوعات مى‌پردازیم :

«ترجمه از روزنامه هفتگى آ. ب. ث چاپ استانبول مورخ 15 مهر 1346 ـ تاجگذارى ملکه فرح دیبا در تهران به افسانه‌هاى هزار و یک شب شباهت خواهد داشت در مراسم تاجگذارى که بیست روز دیگر انجام خواهد گرفت فاصله بین کاخ سلطنتى و کاخ گلستان که در حدود 20 کیلومتر مى‌باشد با قالى‌هاى ایرانى مفروش خواهد گردید... ملکه فرح دیبا مایلند لباسى را که در مراسم تاجگذارى خواهند پوشید به هیچ‌وجه با لباس ملکه‌هایى که در جشن‌هاى نظیر آن پوشیده‌اند وجه تشابه‌اى نداشته باشد در وهله اول ایشان به طراحان مد فرانسه مراجعه نمودند و مؤسسه «ریور» براى تهیه این لباس از مدل‌هاى قدیمى ایران استفاده نمود. پوران درونجى خیاط مشهور ایرانى به اتفاق 30 نفر همکار از خرداد ماه تاکنون مشغول دوختن مروارید، یاقوت، زمرد، الماس و دیگر سنگ‌هاى قیمتى بر روى دامن 6 مترى ملکه فرح مى‌باشد...!![2]»

«... شماره گوهرهایى که در روى تاج پهلوى نشانده شده به شرح زیر مى‌باشد: 3380 قطعه الماس به وزن 1144 قیراط، 50 قطعه زمرد به وزن 199 قیراط و 2 آنه و دو قطعه یاقوت کبود به وزن 19 قیراط، 368 حبه مروارید غلطان. وزن تاج از زر و گوهر و مخمل، روى هم 444 مثقال یعنى در حدود دو کیلو و هشتاد و تاج شهبانو، وزن تاج با کلاه 9 / 480 و یک گرم مرصع به 36 عدد زمرد، 36 عدد یاقوت، 105 عدد مروارید، 469 و 1 عدد برلیان و 1 قطعه جواهر. تاجى که علیاحضرت فرح در روز جشن تاجگذارى بر سر خواهند گذاشت تقریبا دو کیلو وزن دارد و جواهرات آن در میان طلا و طلاى سفید کار گذاشته شده است، قیمت این تاج را به هیچ‌وجه نمى‌توان تخمین زد و یا حساب کرد این تاج میلیون‌ها دلار ارزش دارد...[3]»

این تبذیر و اسراف سرمایه‌هاى ملى در حالى صورت مى‌گرفت که مردم ایران در اکثر شهرها و روستاها و حتى در پایتخت از اولین و ساده‌ترین امکانات اولیه براى زندگى برخوردار نبودند و مشکلاتى از قبیل: نبود آب آشامیدنى، نبود برق، دارو، پزشک، امکانات درمانى، بیکارى، به‌طور جدى مطرح بود. به چند نمونه از خبرهاى مندرج در جراید وابسته به رژیم پهلوى در زمان برگزارى جشن اشاره مى‌شود :

«بسیارى از خانه‌هاى شمیران لوله‌کشى نشده و مردم به وسیله تانکر، آب مورد نیاز خود را تأمین مى‌کنند، اما این تانکرها نرخ معینى ندارند، یکى آب را تانکرى 18 تومان، دیگرى 15 تومان و دیگرى 12 تومان مى‌فروشد...»[4]

«اهالى خزانه قلعه‌مرغى ساکنین کوچه‌هاى 25 و 26 از نظر آب آشامیدنى در مضیقه هستند و نوشته‌اند با این که چند سال قبل از ما پول گرفتند که به ما آب بدهند ولى تا به حال خبرى از آب نشده است...[5]»

«در چهار کیلومترى شهرستان نطنز قریه‌اى وجود دارد به نام خضر، با هزار نفر سکنه، این دهکده فاقد آب آشامیدنى و زراعتى است و همچنین طبیب و دارو ندارد. اهالى حاضرند بین خودشان پول جمع‌آورى کنند و دولت هم کمک کند تا یک حلقه چاه در این قریه حفر شود و قریه از نیستى نجات پیدا کند.[6]»

«براى درمانگاه ناحیه زرین‌دشت، 2 سال پیش یک باغ و ساختمان واگذار گردید و یک نفر پزشک نیز 9 ماه در آن کار کرد ولى پس از مدتى پزشک مزبور به دماوند منتقل گردید و درمانگاه بسته شد. تنها داروخانه محل نیز همان وقت تعطیل شد و امروز یک مسکن و یا پماد براى زخم‌ها و از این قبیل در زرین‌دشت پیدا نمى‌شود...»[7]

«... سرگردانى 38 زن و مرد و کودک ایرانى در مرز آلمان و چکسلواکى مقامات سه کشور را دچار نگرانى کرده است... دولت آلمان غربى به آنان اجازه ورود نمى‌دهد زیرا بیم آن دارد که آنان مى‌خواهند به‌طور غیرقانونى مشغول کار شوند... این گروه در گاراژى در منطقه ممنوعه بین آلمان و چکسلواکى سکونت یافته‌اند و از طرف صلیب‌سرخ آلمان غذا و مایحتاج دیگر برایشان فراهم مى‌شود... مسافرت این گروه 14 مرداد از ایران آغاز شد و تاکنون از کشورهاى ترکیه، بلغارستان، رومانى، یوگسلاوى و مجارستان عبور کرده‌اند. در میان این 38 نفر سه خانم حامله نیز هست که از جمعه گذشته تاکنون در مرز آلمان و چکسلواکى به سر مى‌برند...»

«... یک نفر از اعضاى این گروه گفت که در مرداد ماه گذشته به عزم سکونت در اروپا از وطنشان حرکت کرده‌اند و امیدوار بودند بتوانند در کشورهاى اروپایى به بافتن قالى بپردازند... گروه مزبور خود را قالى‌باف معرفى کرده‌اند از شنبه گذشته تاکنون در مرز آلمان غربى و چکسلواکى سرگردان مى‌باشند، دولت آلمان به این عده که فاقد پول و وسایل هستند اجازه ورود نمى‌دهد و دولت چکسلواکى هم از دادن اجازه برگشت به آنان خوددارى مى‌ورزد...[8]»

بى‌توجهى و بى‌محلى سردمداران رژیم پهلوى به مشکلات و گرفتارى‌هاى مردم آن‌چنان عمیق و ژرف بود که حتى در پاره‌اى موارد دل همدستان و هم کیشانشان را بدرد آورد و برخى جراید وابسته به این دربار ستم‌شاهى بغض گلویشان ترکید و بانگ برآوردند که گویا در این مملکت مردمى هم وجود دارند که بایستى به درد دلشان رسید و برروى آلام و مصیبت‌هایشان مرحم گذارد ولى حتى این نجواهاى جسته و گریخته هم کار به جایى نبرد و شاه که سرمست از تکیه بر تاج و تخت کیانى خود بود اندک توجهى به این امور نداشت. نمونه‌اى که در مهر 1346 اتفاق افتاد مسئله سیل مازندران و به زیر آب رفتن و در خطر سیلاب قرار گرفتن روستاهاى متعدد این استان بود چنانچه روزنامه کیهان گزارش داد:

«... سیل اخیر مازندران هزاران رأس دام را نابود کرد و صدها هکتار زمین زراعتى و باغ و مرتع را به کلى از بین برد. با وجود آن که طوفان و رگبار اکنون در بسیارى از نقاط سیل زده فرو نشسته، هنوز ده‌ها در محاصره آب مانده است و دسترسى به پاره‌اى از این قراء امکان‌پذیر نیست. طغیان این رود در مسیر خود قراى عزت‌الدین، دُول مرز، چهارتپه، حلوشارل، باى‌کلا، طبقده گیلدوا، برزین‌آباد و چند ده دیگر که در هر کدام حداقل 100 خانوار زندگى مى‌کردند بکلى درهم کوبید. شدت آسیب و ویرانى در دهات مزبور به حدى بود که حتى یک خانه سالم برجاى نماند. گفته مى‌شود تلفات دام در روستاهاى سیل زده به 20 هزار گاو و گوسفند و اسب و بز مى‌رسد. پاره‌اى از دهات هنوز در محاصره آب است و در یکى از این قراء تمام راهها از بین رفته و دسترسى به قریه مزبور ممکن نیست. با تمام کوششى که به‌عمل آمده هنوز از سرنوشت اهالى این قریه اطلاعى در دست نیست.»[9]

روزنامه‌هاى وابسته به دربار براى آن که بر چهره جشن تاجگذارى شاه کوچکترین گرد فلاکت و تیره‌بختى مردم ننشیند، از بازگویى خسارات جانى سنگینى که در این حادثه به بار آمده بود خوددارى کردند و تنها با اشاره به بى‌اطلاعى از سرنوشت اهالى این قریه از کنار این صحنه دردناک گذشتند؛ لیکن طبق گزارشى که آن روز به خارج رسید سیلاب ویران‌گر، دهها قریه مازندران را با اهالى و سکنه آن در کام خود فرو برده بود و قربانیان آن حادثه به دهها خانوار مى‌رسید.

مردم ایران با اندوه فراوان به یارى سیل‌زدگان شتافتند و به جمع‌آورى اعانه براى آسیب‌دیدگان آواره و محروم پرداختند. در شرایطى که شاه و اعوانش از دسترنج توده‌هاى زحمتکش و محروم به جشن و پایکوبى و عیش و عشرت سرگرم بودند و تاج دو کیلویى آکنده از جواهرات و مروارید را بر فرق شاه و شهبانو نهادند و در برابر ملت رنجدیده و محروم، دهن کجى کردند.[10]

مردم در جشنى که خود هزینه سرسام آور را پرداختند شرکت نداشتند، سهم آنان تنها کسر حقوق ازکارمندان، اخذ وجه از دانش‌آموزان، صنوف مختلف و... بود در زیر شاهد نمونه‌هایى از اخذ وجه در رابطه با جشن تاجگذارى از مردم هستیم.

«شماره: 932 ـ تاریخ 17 / 4 / 46 ـ تیمسار سپهبد مبصر ریاست کمیته انتظامى شوراى عالى تاجگذارى به‌طورى که اطلاع مى‌دهند آقاى آذرفر رئیس صنف کامیون‌داران دستور اخذ پولهایى به نام تاجگذارى از کامیون‌داران داده است و به این ترتیب به تفاوت پول‌هایى از کامیون‌داران گرفته مى‌شود که این خود باعث عدم رضایت عده‌اى از این صنف گردیده و موجبات ناراحتى براى اشخاص را فراهم شده است...[11]»

«شماره : 1258 ـ تاریخ : 19 / 5 / 46 ـ جناب آقاى مهندس سرلک استاندار و ریاست محترم شوراى تاجگذارى استان آذربایجان شرقى ـ

به‌طورى که اطلاع دادند مقامات شهردارى تبریز اقدام به پخش بلیط‌هاى بخت‌آزمایى به منظور انجام تشریفات جشن تاجگذارى اعلیحضرتین بین کسبه و اشخاص متفرقه توزیع نموده و آنها را به خریدن این بلیط‌ها تهدید نموده‌اند... اینک با ایفاد عین بلیط که روى آن کمیته منطقه 5 جشن شاهنشاهى تبریز نوشته شده و به دست کارمندان شهردارى تبریز با فشار توزیع گردیده خواهشمند است دستور فرمایید موضوع را جدا تحت رسیدگى قرار داده اولاً مسئولین را مورد مآخذه قرار دهند. ثانیا در جلوگیرى از این قبیل اقدامات دستورات جدى و مقتضى به ادارات تابعه صادر فرمایند...[12]»

«شماره : 1287 ـ تاریخ: 21 / 5 / 46 ـ تیمسار سپهبد مبصر ریاست کمیته انتظامى شوراى عالى تاجگذارى ـ به‌طورى که از منابع مختلف اطلاع مى‌دهند عده‌اى کلاش و سوءاستفاده‌چى با سرو وضع خوب و مرتب به دنبال اشخاص رفته و به‌عنوان کمک در شرکت جشن فرخنده تاجگذارى اعلیحضرتین اشخاص را فریفته یا مستقیما به تهدید پرداخته که چنانچه کمک مادى نکنید جزء لیست سیاه در خواهید آمد...[13]»

«به: 323 ـ از: 8 ه تاریخ: 27 / 7 / 46 ـ شماره: 5315 / 8 ه ـ روز 24 / 7 / 46 عباس کوکبى‌زاده کارگر بافنده قالیباف اظهار داشت که مسئولین دبستان جودت براى چراغانى از اطفال مبلغ یک صد ریال درخواست دارند چون قادر نیستم مبلغ درخواستى را بدهم به اطفال فشار آورده‌اند که باید وجه بیاورید...[14]»

«از: بخش 324 ـ تاریخ 23 / 8 / 46 ـ گزارش ـ به استحضار عالى مى‌رساند: منظور: جمع‌آورى پول جهت برگزارى جشن فرخنده تاجگذارى در شهرستان گرگان ـ سابقه : برابر اطلاع به دستور تیمسار مزین در گرگان از هر راننده تاکسى 300 ریال و از معتمدین محل هریک هفت هزار ریال جهت هزینه برگزارى جشن‌هاى تاجگذارى اخذ و کنسرتى نیز با شرکت بانو مرضیه در شهرستان مذکور تشکیل و پول‌هایى جمع‌آورى شده است...[15]»

«به: 322 ـ از: 11 /  ه ـ تاریخ: 19 / 10 / 46 ـ شماره: 1499 / 11 /  ه ـ موضوع: سوخت زمستانى مدارس زابل در سال‌هاى گذشته میزان مصرفى سوخت زمستانى هر بخارى در روز سه لیتر نفت بوده که به همان اندازه ماهیانه از قرار هر لیترى 5 / 2 ریال پرداخت مى‌کردند. در سال جارى اداره آموزش و پرورش زابل به کلیه دبستان‌هاى تابعه این شهرستان براى هر بخارى دو لیتر نفت در روز منظور نموده‌اند لذا عده‌اى از مدیران مدارس براى روشن شدن موضوع به اداره مراجعه سئوالاتى در این مورد نموده‌اند که متصدیان مسئول شفاها پاسخ داده‌اند که چون امسال براى برگزارى جشن فرخنده تاجگذارى شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانوى ایران مبلغى خرج کرده‌ایم و اعتبار هم در این زمینه نداشتیم ناچاریم که این مبلغ هزینه جشن فرخنده تاجگذارى را از همین اعتبار سوخت تأمین نماییم...[16]»

با عنایت به سندهاى مطروحه فوق، به وضوح مسئله اخذ اجبارى وجه از مردم جهت برگزارى جشن مشخص مى‌گردد، لیکن به مانند سایر جشن‌ها و یا تشریفات زائد شاهنشاهى گذشته، رژیم سعى باطلى در جهت منحرف کردن اذهان عمومى از این‌گونه اقدامات ناجوانمردانه و زشت خود دارد و آن را به افراد سوءاستفاده‌چى و فرصت‌طلب و امثالهم مرتبط مى‌سازد در حالى که افرادى که مراجعه کردند با لباسى مرتب و کارت شناسایى و به‌طور رسمى و کاملاً عیان و آشکار از مردم پول گرفته‌اند و جالب‌تر آن که پس از افشاى مسئله و گزارش موضوع، به ذکر دستور پیگیرى بسنده شده و در اسناد هیچ‌گونه پیگیرى‌هاى بعدى وجود ندارد در حالى که اسم و مشخصات کامل افراد ـ مسئولین نهادها و مراکز دولتى و ... براى ساواک مشخص و دستگیرى آنان در اسرع وقت امکان‌پذیر بوده، ولى چون موضوع از جانب خود ساواک و سایر نهادهاى دست اندرکار جشن برنامه‌ریزى و اجرا شده بود، چه کسى را مى‌توان بازداشت کرد؟

شاه و درباریانش با برپایى این جشن، دل مردم مسلمان و غیور خود را به درد آوردند و در عوض موجبات شادى و مسرت دشمنان اسلام و قرآن را فراهم نمودند. از جمله گروههایى که از برگزارى جشن تاجگذارى اظهار رضایت و خرسندى کردند و بازتاب وسیع و مثبتى از آن در رسانه‌هاى خود ارائه کردند. یهودیان و به ویژه یهودیان اسرائیل و صهیونیست‌ها بودند. آنان برنامه جامعى تدارک دیدند و در کشور خود جشن گرفتند و پیام‌هاى تبریک و تهنیت براى محمدرضا شاه فرستادند و او را که در باطن مدافع حقوق اسرائیل بود و در ظاهر از موضع اعراب طرفدارى مى‌کرد ستودند و براى او هدیه‌اى گرانبها تدارک دیدند. آسورى‌هاى مقیم امریکا نیز در جشن شرکت داشتند و با استفاده از رسانه‌هاى امریکایى جلوه‌اى مثبت و زیبا از این جشن ارائه کردند. پر واضح است که در چنین شرایطى که امریکا و اسرائیل و صهیونیست‌ها شاد و خرسند هستند، لاجرم بایستى مردم مسلمان ایران در غم و اندوه و ماتم فرو روند. در این راستا جامعه روحانیت ایران طى اعلامیه‌اى تحت عنوان «عزایى به نام جشن» علیه مراسم تاجگذارى اعلام موضع کرد و به ذکر جنایات و ستم‌ها و خودکامگى‌ها و ظلم و استبداد رژیم پهلوى از یک سو و از طرف دیگر مظلومیت، محرومیت و درد و رنج ملت ایران پرداخت. در زیر چند فراز از این اعلامیه آورده شده است:

«هموطنان محترم، همه شما شاهد اوضاعى هستید که این روزها بر این کشور فلک‌زده مى‌گذرد و مى‌بینید که دستگاه حاکمه به نیمه جان مردم غارت زده و اسیر ایران افتاده و چه بر سر آنان مى‌آورد؟! اگر کسى خون بهاى پدرش را هم از دیگرى طلبکار باشد با این پررویى و بى‌پروایى و گستاخى و سرسختى مطالبه نمى‌نماید. اى کاش اینها از مردم فقط مزد خدمت نکرده را مى‌خواستند، یک عمر حکومت مستبدانه و دیکتاتورى، نیم قرن فشار و خفقان و زور و سلب آزادى، دهها سال ظلم و ستم و زندان و شکنجه، یک نسل غارت و چپاول و دزدى و رشوه و فساد، یک دوران طولانى وطن‌فروشى و خدمت به بیگانه و جنایت به ملت، این است برگى از پرونده خدمات دستگاه حاکمه ایران که این روزها از ملت ایران مطالبه اجر و مزد آنها را دارد!! در نهایت پررویى از ملتى که در زیر بار سنگین تحمیلات ظالمانه آنها کمر خم کرده است توقع دارند که در مقابل مشکلات طاقت‌فرسا خم به ابرو نیاورده و با کمال خوشرویى و مخلصانه در جشن و عزاى آنها که درست در جهت مخالف عزا و جشن ملت است فعالانه شرکت کند!!... جشنى که درست در آستانه برگزارى آنها، جلادان هیأت حاکمه یورش جدیدى به مراکز علمى و دینى برده و آشیانه طلاب بى‌پناه قم را مکررا در نیمه‌هاى شب مورد هجوم قرار داده و چندین نفر از جوانان فاضل و دانشمند حوزه قم... را از پشت میز مطالعه به زندان هولناک قزل‌قلعه منتقل کرده... چنین جشنى قطعا مورد استقبال علاقه‌مندان به دیانت نیست و مطمئنا میمنت و مبارکى در آن وجود ندارد.»[17]

با پخش این اعلامیه در میان مردم و انعکاس آن در روحیه رژیم که تأثیر قوى و خردکننده‌اى داشت موجب شد تا رژیم توسط ساواک بر مراقبت‌ها و کنترل خود بیفزاید، لذا جلسات کمیته امنیتى جشن تاجگذارى به‌طور جد و مستمر پیگیرى مى‌شد. در زیر به ذکر یکى از این جلسات و صورتجلسه مصوب آن بسنده شده است:

«تیمسار سپهبد یزدان‌پناه ریاست شوراى عالى تاجگذارى ـ عطف به شماره 226 مورخ 9 / 1 / 46 برنامه تفصیلى کار کمیته تأمین شوراى عالى تاجگذارى در مراسم تاجگذارى اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران را به شرح موارد زیر جهت تصویب اعلام مى‌دارد:

1ـ مراقبت دقیق فعالیت‌هاى کلیه احزاب و دستجات سیاسى مخالف و یا آن‌هایى که سابقه مخالفت و فعالیت مضره داشته‌اند و همچنین افرادى که به‌طور مستقل سابقه فعالیت مضره و سیاسى داشته و یا دارند.

2ـ احزاب و دستجات و افرادى که مرتکب کوچکترین فعالیت مضره سیاسى گردند مسئولین و مسببین آن بلافاصله دستگیر و تحت بازجویى دقیق قرار خواهند گرفت و از هرگونه فعالیت آن حزب دسته و یا فرد به شدت جلوگیرى خواهد شد.

3ـ شدت مراقبت مندرج در موارد 1 و 2 از دو ماه قبل از شروع مراسم آغاز تا پایان مراسم ادامه خواهد داشت. نحوه اقدام ساواک در این مدت به ترتیبى خواهد بود که هرگونه فعالیت مضره در نطفه خفه شده و امکان علنى شدن آن فعالیت بوجود نیاید...[18]»

این دستورالعمل 14 ماده‌اى به تصویب رسید و به مورد اجرا گذارده شد و متعاقب آن ساواک که روحانیون در خط امام و به اصطلاح خودش افراطى را سرمنشأ و مسبب هرگونه فعالیت مخالف سیاسى مى‌دانست با یورش به حوزه علمیه قم، دهها نفر از مجاهدان روحانى و اساتید و طلاب را دستگیر و به تبعیدگاه‌ها یا سیاه‌چال‌هاى زندان گسیل داشت و تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌هاى غیرانسانى قرار داد.[19]

البته یکى دو حرکت از سوى دانشجویان داخل و خارج کشور نیز در مخالفت با جشن تاجگذارى انجام شد و تعدادى اعلامیه در کوههاى شیرپلا (آبشار دوقلو)، پخش مى‌گردد که ساواک آن‌ها را متعلق به سازمان کوهنوردى کاخ جوانان مى‌داند و برخورد جدى و قاطع هم با آن صورت نمى‌گیرد و چندان برد و نفوذى هم در میان مردم ندارد. و در خارج کشور هم اعلامیه‌اى توسط یک گروه ناشناس به نام مازیار توزیع مى‌شود که طى آن مبادرت به صدور بخشنامه‌اى نموده و به کلیه مسئولین کشورى دستور مى‌دهد که هیچ‌گونه جشن و مراسمى در این سال برپا نکنند، حتى جشن تولد شاه را هم حذف کنند وگرنه با متخلفین برخورد قاطع خواهد شد.

البته این بخشنامه به شوخى بى‌مزه‌اى بیشتر شباهت داشت تا مبارزه منطقى و جدى با رژیم لذا ساواک هم خیلى عادى و سرد از کنار مسئله گذشته است. اما تظاهرات دانشجویان در روز 3 و 4 آبان 46 در ایالت کالیفرنیا و شهر سانفراسیسکو جلوه‌اى دیگرى داشت که در روز اول به‌طور آرام ولى در روز بعد وسیع‌تر و یا شعارهاى تندتر و با پرتاپ گوجه فرنگى و سیب‌زمینى در جلوى سرکنسولگرى ایران اجرا شد که با دخالت پلیس تعدادى از دانشجویان تظاهرکننده دستگیر شدند.[20]

اما آنچه قابل ذکر، مطالعه و بررسى است نقش سازنده، به موقع، جدى، منطقى، شجاعانه و مستمر روحانیت مبارز و انقلابى و متعهد پیرو خط امام است. اینان به‌طور جد در راه مبارزه بودند، ماندند، دستگیر شدند، تبعید گردیدند، شکنجه‌ها دیدند، مصیبت‌ها کشیدند ولى دست از مبارزه نشستند و کنار نکشیدند. درخصوص مبارزه با جشن تاجگذارى هم تعدادى از همین قشر در سنگر مبارزه ایستادند، ساواک خود گویاى حرکت و پویایى و جدیت و پیگیرى مستمر آنان در راه دفاع از سنگر دین و اسلام است. در زیر به ذکر خلاصه چند گزارش ساواک در این زمینه مى‌پردازیم :

«از: 316 ـ تاریخ: 29 / 7 / 46 ـ گزارش ـ درباره: عبدالرحیم ربانى شیرازى ـ محترمانه به‌عرض مى‌رساند. ساواک قم اعلام داشته بود که نامبرده بالا با شیخ حسینعلى منتظرى و ناصر مکارم شیرازى و چند نفر دیگر مسئول جمع‌آورى آمارى راجع به جشن فرخنده تاجگذارى مى‌باشد. ساواک مزبور اضافه کرده بود با توجه به این که اعمال و رفتار عبدالرحیم ربانى تحت مراقبت مى‌باشد وى بعضا از دید مأمورین خارج مى‌گردد و پیشنهاد نموده در صورت تصویب مشارالیه دستگیر و محل اقامت وى بازرسى و تحت تعقیب قرار گیرد. باتوجه به این که اطلاع رسیده بود که ربانى شیرازى داراى دستگاه پلى‌کپى مى‌باشد و در امر تکثیر و توزیع اعلامیه خمینى خطاب به جناب آقاى نخست‌وزیر دست داشته است لذا به ساواک قم اعلام گردید ضمن مراقبت دقیق از ربانى در صورت ورود پنهانى مراتب را اعلام تا مأمورى براى این کار از مرکز اعزام شود. اینک ساواک مزبور اعلام داشته باتوجه به این که نامبرده داراى فعالیت‌هاى مشکوکى بوده و با افراد ناراحت در تماس مى‌باشد به منظور دستگیرى وى لزوم ورود پنهانى ضرورى مى‌باشد و براى انجام این منظور نسبت به تهیه کروکى داخل منزل مشارالیه و ساکنین آن اقدام لازم به‌عمل آمده است... با عرض این که یکى از متهمین توزیع اعلامیه اعتراف نموده که ربانى شیرازى در تکثیر و توزیع اعلامیه مزبور دخالت داشته و رابط وى نوکر حسینعلى منتظرى معرفى که نسبت به دستگیرى نوکر حسینعلى منتظرى اقدام گردیده بنابراین با دستگیرى نوکر مورد بحث احتمال مى‌رود که ربانى شیرازى پیش‌بینى‌هاى لازم را بنماید در صورت تصویب به ساواک قم اعلام شود ضمن بازرسى محل سکونت و کار ربانى شیرازى فورا وى را دستگیر و ضمن بازجویى مقدماتى به مرکز اعزام نمایند.[21]»

«از : ساواک قم ـ به مدیریت کل اداره سوم 316 ـ تاریخ 17 / 7 / 46 ـ شماره: 2674 / 21 ـ درباره: عبدالرحیم ربانى شیرازى، دعائى و فهیم کرمانى ـ اطلاع تلفنى وسیله شخص ناشناس حاکیست که عبدالرحیم ربانى شیرازى، دعائى و فهیم کرمانى در رأس اقداماتى علیه سیاست کشور قرار و قبل از جشن‌هاى فرخنده تاجگذارى به تشکیل مجالس مخفى و اشاعه اعلامیه‌هاى گوناگون و انجام شعارهاى ضد ملى پرداخته و اقدامات مرموزانه دیگرى انجام مى‌دهند... و براى دستگیرى سیدمحمود دعائى نیز اقداماتى به‌عمل آمده که نتیجه متعاقبا به استحضار خواهد رسید.»[22]

«به: ساواک قم ـ از: مرکز ـ تاریخ: 28 / 6 / 46 ـ شماره: 30929 / 316 ـ طبق اطلاع طى چند روز اخیر عبدالرحیم ربانى شیرازى از قم به تهران مسافرت و ضمن تماس با سیدعلى غیورى پیشنماز مسجد پل‌سیمان و دریافت مبلغى وجه جهت چاپ متن نامه خمینى به‌عنوان آقاى نخست‌وزیر مراجعت نمود. در نامه مزبور که پستى ارسال خواهد شد خمینى نسبت به برگزارى مراسم جشن تاجگذارى و هم‌چنین در مورد تبعیدش مطالب حادى را عنوان کرده دستور فرمایند...»[23]

این مبارزات و مخالفت‌ها، شاید در آن برهه به ظاهر به ثمر ننشست و رژیم ستم‌شاهى با اصرار و زور سرنیزه جشن تاجگذارى خود را برپا نموده، لیکن تأثیر روحیه مبارزه و استمرار در خط ظلم‌ستیزى و دفاع از سنگر حق و حقیقت گم‌شدنى و شکست خوردنى نیست و باگذشت تنها یک دهه پس از برگزارى جشن تاجگذارى این صداهاى حق‌پرستانه گردهم آمدند و با هم یکى شدند و به صورت صداى ملتى آگاه و مسلم و انقلابى درآمدند و طومار ظلم و ستم و استبداد شاهى را براى همیشه در بهمن 57 در هم پیچیدند و بدین ترتیب بود که طلیعه نور و آزادى و جشن واقعى ملت ایران به منصه ظهور رسید.

مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]ـ اسناد همین کتاب ص 1 ـ 6

[2]ـ پیشین، ص 312 ـ 313

[3]ـ روزنامه کیهان، 19 و 26 مهر 1346

[4]ـ پیشین، 18 مهر 1346

[5]ـ پیشین، 23 مهر 1346

[6]ـ پیشین، 12 مهر 1346

[7] ـ پیشین، 25 مهر 1346

[8]ـ پیشین، 5 مهر 1346

[9]ـ پیشین، 2 آبان 1346

[10]ـ نهضت امام خمینى، ج 2، ص 413

[11]ـ پیشین، ص 126

[12]ـ پیشین، ص 180

[13]ـ پیشین، ص 181 ـ 182

[14]ـ پیشین، ص 375

[15]ـ پیشین، ص 484 و 449

[16]ـ پیشین، ص 508

[17]ـ نهضت امام خمینى، ج 2، ص 416 ـ 418

[18]ـ اسناد همین کتاب، ص 233 ـ 236

[19]ـ نهضت امام خمینى، ج 2، ص 419 و 420

[20] ـ اسناد همین کتاب، ص 431

[21] ـ پیشین، ص 388 ـ 389

[22]ـ پیشین، ص 337

[23]ـ پیشین، ص 268

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.