مقدمه - کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک

اشاره

حوزه و دانشگاه دو بازوى پرتوان نهضت اسلامى ایران بوده که طى سالیان دراز در کنار یکدیگر به مبارزه علیه ستمگران و استعمارگران برخاسته‌اند و دوشادوش هم در حرکتهاى مردمى نقش آفرینى نموده‌اند.

مدرسه کهن فیضیه، که از مدارس اصلى و پر تردد شهر مذهبى قم است کانون و قلب تپنده انقلاب اسلامى بوده است این مدرسه با تربیت صدها طلبه و دانشمند دینى به رشد و ارتقاء فکرى و فرهنگى جامعه خدمات فراوان ارائه نموده است .

به دلیل محوریت فیضیه در حوزه علمیه قم و آمد و شد طلاب در  آن، همیشه مرکز اتفاقات و تصمیم‌گیرى‌هاى مهم بوده است و در طول زمان این مدرسه به عنوان پایگاهى براى افشاگرى و روشنگرى در برابر رژیم ددمنش شاهنشاهى قرار داشته است.

بزرگانى همچون شهید نواب صفوى و شهید سید عبدالحسین واحدى در این مدرسه با سخنرانى‌هاى خویش طلاب و مردم را به شورش علیه بیدادگران فراخوانده‌اند.

در فیضیه سنگى قرار داشته است که هر سخنران انقلابى روى آن مى‌ایستاده و سخنرانى مى‌کرده است. از این رو این سنگ به «حجر انقلاب» مشهور شده است اما اوج حرکت آفرینى فیضیه و مطرح شدن آن در صحنه سیاسى کشور به سالهاى پس از 1340 باز مى‌گردد. در حقیقت نام فیضیه با نام حاج آقا روح‌اللّه‌ خمینى(ره) عجین مى‌گردد. فیضیه اصلى‌ترین پایگاه سخنرانى‌ها و افشاگرى‌هاى حضرت امام(ره)، و سپس مهمترین جایگاه شاگردان و مریدان آن بزرگوار مى‌گردد که با تنفس در آن فضا از عطر خمینى شامه روح خود را نوازش مى‌دادند و با الهام از  آن روح قدسى الهى خود را براى مبارزه با طاغوت آماده‌تر مى‌ساختند. طلاب و فضلاى انقلابى طرفدار حضرت امام از پایگاه فیضیه اعلامیه‌ها، نامه‌ها و سخنرانى‌هاى ایشان را تهیه، تکثیر و توزیع مى‌نمودند.

طلاب ساکن در مدرسه فیضیه چونان دیگر روحانیان صادق و انقلابى به نهضت انقلاب اسلامى جان بخشیده‌اند و در این راه سختى‌ها و مشکلات فراوان را پذیرا شدند اولین حمله وحشیانه به مدرسه فیضیه به دوم فروردین سال 42 باز مى‌گردد. در آن روز که مصادف با 25 شوال و شهادت حضرت امام صادق(ع) بود، نیروهاى سرکوب و تباهى رژیم براى فرو نشاندن خشم خود از مواضع حضرت امام خمینى (ره) به مدرسه حمله کرده و با قتل و غارت به ضرب و شتم طلاب پرداختند و با شکستن شیشه‌ها در و دیوار مدرسه را تخریب کردند.

اما این نهایت کار نبود بلکه خود آغازى براى حرکات بعدى شد دستگیرى طلاب و اعزام آنان به سربازى و برخورد خشن با آنان نتوانست این سنگر عظیم را تخریب کند و یا به تسخیر رژیم شاه در آورد. روحانیون اعزامى به سربازخانه‌ها خود به عاملى جهت افشاى ماهیت ضد دینى رژیم شاهنشاهى تبدیل شدند و برخى نیز مجددا به حوزه بازگشتند و این مسئله خود مشکل ساز گردید.

مردم شهرستانهاى مختلف کشور که از هجوم وحشیانه عوامل رژیم شاه به فیضیه به خشم آمده بودند براى بازسازى آن اقدام به ارسال وجوه نقدى نمودند.

در تاریخ 19 / 8 / 42 ساواک فارس گزارشى را براى مرکز ارسال کرده و طى آن این حرکت خودجوش مردمى را چنین توصیف کرده است.

«در چندى قبل از قم دستورى رسیده بود که مردم شهرستانها پولى براى تعمیر مدرسه فیضیه قم جمع‌آورى و به حسابى که در بانک ملى قم بنام آقاى خمینى باز شده حواله شود اخیرا باز موضوع را تجدید و دستور داده شده که وجوهى که افراد میدهند به نام فرد فرد خانواده خود باشد و منظورشان این بود که بعدا تبلیغ کنند تعداد زیادى از افراد در این کار شرکت نموده‌اند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر

حریرى 

طلاب مدرسه با حمایت‌هاى مردمى که مهمتر از ارسال وجوه نقدى، همدردى و همدلى با روحانیت بود به حرکات انقلابى خود ادامه دادند و نه تنها از سرکوبها نترسیده و هراسى به خود راه نداده‌اند که مصمم‌تر از گذشته به حرکات انقلابى خود استمرار بخشیدند.

در تاریخ 20 / 7 / 42 طى گزارشى چنین مى‌خوانیم:

«دروس حوزه علمیه قم از صبح امروز شروع گردیده و بطورى که بین روحانیون شایع است طلبه‌هایى را که براى خدمت سربازى آورده‌اند قصد فرار دارند»

طلاب تنها به جرم مبارزه دستگیر و به ناحق به سربازى اعزام شده بودند زیرا طبق قوانین، هر دانشجو یا محصلى از معافیت تحصیلى برخوردار است آنان به کار تبلیغى در پادگانها مشغول شدند و گروهى نیز فرار کردند و به پایگاه اصلى خود که همان فیضیه بود بازگشتند و مدرسه را محل نصب و توزیع اعلامیه و شبنامه نمودند بطورى که ساواک براى جلوگیرى از این مطلب مجبور به تأسیس یک پست نگهبانى شد.

«بطورى که استحضار دارند در مدرسه فیضیه پس از جریانات روز دوم فروردین اغلب اعلامیه‌هائى که با دست نوشته شده و یا بصورت کپیه تهیه شده و مفاد آن بر علیه دولت و له روحانیون بود بدیوار الصاق میگردید با اینکه بدفعات اعلامیه‌هاى مزبور جمع‌آورى میگردید معذالک بازهم در هر فرصت الصاق اینگونه اعلامیه‌ها تکرار میگردید از تاریخ 25 / 9 / 42 یک پست نگهبانى پلیس با لباس شخصى در مدرسه فیضیه گمارده شد و از آن تاریخ تا کنون دیگر نصب اعلامیه‌ها موقوف گردیده و از این عمل نتیجه مطلوب حاصل گردیده است و عکس العملى هم از طرف روحانیون و طلاب نشده است و عمل شهربانى نسبت بجلوگیرى از اینگونه تحریکات که اغلب شبانه و بطور محرمانه انجام میگردید شایان تقدیر است.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم

ح. بدیعى 

ایجاد این پست نگهبانى نه تنها فایده‌اى نکرد بلکه باعث جرى‌تر شدن طلاب انقلابى شد و طلاب همچنان به حرکات خویش ادامه دادند.

 

سالگردهاى واقعه فیضیه

رژیم شاه پس از سرکوب مدرسه فیضیه بر این گمان بود که دیگر حادثه‌اى اتفاق نخواهد افتاد و خصوصا پس از وقایع 15 خرداد 1342 و دستگیرى و تبعید حضرت امام در سال 1343 تصور مى‌رفت که فیضیه به مرور از آن حرارت خویش افتاده است. اما سالگرد شهداى فیضیه همه ساله به جریانى براى افشاى ماهیت رژیم شاه مبدل مى‌شد.

«برابر گزارش هنگ ژاندارمرى قم کمیسیون اطلاعاتى شهرستان قم در تاریخ 6 / 12 / 43 در فرماندارى قم تشکیل و تصمیم گرفته میشود که چون روز 7 / 12 / 34 مصادف با شب وفات حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و روز زد و خورد مدرسه فیضیه قم بوده طبق اطلاع حاصله طلاب در نظر دارند به این منظور مجلسى در مسجد امام ترتیب دهند و امکان دارد تشنجاتى ایجاد نمایند، لذا از طرف کمسیون تصمیم گرفته مى‌شود که شهربانى پیش بینى‌هاى لازم را از نظر تأمین شهر معمول و بیست نفر ژاندارم مجهز به اسلحه مربوطه و گاز اشک آور در اختیار شهربانى گذارده شود که به همین ترتیب عمل ضمنا از تاریخ .... اسفندماه دربهاى مسجد امام را مامورین مى‌بندند لذا به تدریج عده‌اى در حدود دو هزار نفر در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیه السلام اجتماع و مقارن ساعت بیست در حدود پانصد نفر از آنها بصورت دسته‌جمعى در حالى که شعار مى‌دادند (عزیز ما خمینى مرجع ما خمینى) از درب صحن به طرف میدان آستانه حرکت مى‌کنند.

این حرکات در سال 1344 نیز تکرار شد.

«نظر به اینکه روز 27 / 11 / 44 مصادف با دومین سال واقعه مسجد فیضیه قم مى‌باشد به همین مناسبت از طرف پاره‌اى از عناصر افراطى مذهبى در نظر است احتمالاً مراسمى در بعضى از مساجد و تکایا برگذار گردد. خواهشمند است دستور فرمائید ضمن مراقبتهاى لازم در جریان فعالیتهاى اینگونه اشخاص بوده و نتیجه را سریعا اعلام نمایند.

و همه ساله اقدامات مشابهى صورت مى‌گرفت. بزرگداشت فیضیه به عنوان یک جریان انقلابى براى رسوا کردن رژیم شاه در سرلوحه اقدامات طلاب قرار داشت بطورى که در آستانه سالگرد شهادت امام صادق (ع) هر سال ساواک با دستپاچگى جلسات مفصلى براى جلوگیرى از چنین حرکاتى تشکیل مى‌داد.

در تاریخ 4 / 11 / 1346 نیز جلسه‌اى تشکیل شد و طى آن تصمیماتى به شرح زیر گرفته شد:

«در ساعت 30 / 11 روز 4 / 11 / 46 بمنظور هماهنگ نمودن اطلاعات و اقدامات شهربانى، ژاندارمرى و ساواک در مورد واقعه سالروز مدرسه فیضیه که مصادف با رحلت امام جعفر صادق میباشد کمیته اطلاعاتى شهرستان قم در اطاق ریاست ساواک با حضور رئیس شهربانى و نماینده ژاندارمرى تشکیل و بمنظور پیش‌گیرى از هرگونه وقایع احتمالى و جلوگیرى از هرگونه فعالیتهاى مشکوک و مضر عناصر افراطى تصمیمات زیر اتخاذ گردید.

1 ـ شهربانى از مراسم سوگوارى که در پوشش رحلت امام جعفر صادق(ع) تشکیل مى‌گردد مراقبتهاى لازم معمول و از وعاظ و ناطقین فاقد صلاحیت به منبر جلوگیرى ونیز قبل از منبر رفتن وعاظ، شهربانى تذکرات لازم را بدهد.

اما این حرکات مذبوحانه نتوانست تا سالیان سال از اقدامات طلاب جلوگیرى کند.

 

طرح تعویض مدیر مدرسه فیضیه

ساواک قم که از فعالیتهاى انقلابى در مدرسه فیضیه به تنگ آمده بود در پى چاره‌جویى به فکر تعویض مدیر مدرسه افتاد گزارش زیر را ساواک مرکز تهیه کرده است و در تاریخ 19 / 8 / 46 آن را به ریاست ساواک داده است.

«ساواک قم در فروردین ماه 46 اعلام نموده بود در چند ماه اخیر اعلامیه‌هایى در مدرسه فیضیه قم الصاق گردید و ضمن تحقیقات لازم تا کنون تهیه و الصاق کننده اعلامیه‌هاى مزبور شناخته نشده‌اند و به نظر میرسد تهیه و توزیع اینگونه اعلامیه‌ها با نظر احمد غروى متصدى مدرسه مزبور مى‌باشد زیرا با وجودى که کرارا بوى اعلام گردیده که از الصاق اعلامیه‌هاى مضره و پخش آن وسیله طلاب در مدرسه فیضیه جلوگیرى و طلابى که به اینگونه اعمال مبادرت مینمایند معرفى کند معهذا نامبرده تا کنون اقدامى در این مورد ننموده است.

ساواک قم اضافه نموده با توجه به اینکه کلیه فعالیت طلاب ناراحت در حال حاضر فقط در مدرسه فیضیه قم صورت میگیرد و این مدرسه را بصورت سنگرى براى خود درآورده‌اند در صورت تصویب شخص مورد بحث بانساواک احضار و چنانچه حاضر بهمکارى نگردید بمرکز اعزام تا شخص دیگرى که صلاحیت داشته باشد با نظر آیات‌اله شریعتمدارى و گلپایگانى جهت سرپرستى مدرسه مزبور انتخاب گردد.

در اجراى اوامر صادره بساواک قم اعلام گردید شخص مزبور را احضار و ضمن دادن تذکر و اخذ تعهد از وى مبنى بر داشتن همکارى لازم فعلاً در مدرسه فیضیه انجام وظیفه نماید تا در صورتیکه در آینده عدم همکارى وى محرز گردید تصمیم مقتضى در باره یاد شده اتخاذ گردد ضمنا چگونگى فعالیتهاى مشارالیه در مورد پخش و توزیع اعلامیه در مدرسه مزبور باطلاع نماینده آیت‌اله شریعتمدارى رسانیده تا ویرا از ادامه رویه ایکه در پیش گرفته بازدارند.

ساواک قم در پاسخ اعلام داشته بود که احمد غروى به هیچوجه با آن ساواک همکارى نمینماید و مدارس فیضیه و دارالشفاء مرکز فساد و پخش و توزیع اعلامیه و عکس خمینى گردیده و در صورت تصویب مشارالیه تعویض و شخص دیگرى به جاى وى انتخاب گردد که در اجراى امر مراتب بسازمان اوقاف منعکس و همچنین بساواک قم ابلاغ گردید که در مورد تعویض احمد غروى نظرات آیات‌اله شریعتمدارى و گلپایگانى را استفسار نمایند.

در تاریخ 2 / 8 / 46 ساواک قم اعلام مینماید با اقداماتیکه بعمل آمده احمد غروى استعفاى خود را از تصدى مدارس فیضیه و دارالشفاء به آیت‌اله گلپایگانى تسلیم نموده است ولى آیت‌اله گلپایگانى با استعفاء این شخص موافقت نکرده و در نتیجه نامبرده مجددا مشغول بانجام وظیفه گردیده است.

رئیس وقت ساواک ارتشبد نصیرى که از چنین وضعیتى به شدت عصبانى است مطلب فوق را چنین پى نوشت مى‌کند.

رئیس ساواک قم احضار و باو دستور داده که این اعلامیه را نزد آقاى گلپایگانى ببرد و باو تفهیم نماید که شما از عناصر مخرب و فاسد حمایت میکنید اگر میتوانید اداره کنید و با اعمال خلاف آنها موافق نیستید این شخص را برکنار و شخص صالح و با قدرتى را منصوب نمائید اگر نمیتوانید اعلام نمائید تا خود دولت اداره نماید جواب هروقت داده شد دستور میدهم چه بکنید؟

اما علیرغم این همه دستور غلاظ و شداد ساواک قم و تهران در برابر قدرت مرجعیت و روحانیت هیچ کارى از پیش نمى‌برند و طرح تعویض مدیر مدرسه فیضیه به شکست مى‌انجامد.

 

طرح اشغال فیضیه تحت پوشش تعمیر

مشکلات و مسایلى که مدرسه فیضیه براى رژیم شاه ایجاد مى‌کرد هر روز طرحى را به نظر مسئولین امر مى‌رساند نهایتا رژیم براى اشغال فیضیه و بیرون نمودن طلاب آن و جایگزینى افراد جدید به جاى آنها طرح تعمیر مدرسه را ارائه مى‌کند.

در روز 5 / 6 / 1346 در کمیسیون امنیت قم جلسه‌اى تشکیل دادند که بانى آن جلسه ساواک بوده است. طى این جلسه تصمیم گرفتند تا سحرگاه 7 / 6 / 1346 به مدرسه یورش برده و آن را اشغال کنند.

در بند 1 صورت جلسه شروع تعمیرات ساعت 3 صبح تعیین شده است براستى چرا ساعت 3  براى شروع تعمیرات؟ آیا جز آنست که قصد اشغال داشته‌اند؟

در متن اخبار و گزارشهایى که در کتاب آورده شده است این مطلب یعنى «بهانه بودن تعمیرات» به خوبى روشن خواهد شد.

متن صورت مجلس به شرح زیر است:

« صورتمجلس »

«ساعت  9 صبح روز 5 / 6 / 46 بر حسب دعوت شفاهى سرکار سرهنگ مهران ریاست ساواک قم کمیسیون امنیت با حضور امضاء کنندگان زیر در دفتر ایشان تشکیل چون جناب آقاى مهران تولیت آستانه مقدسه بدادسراى قم نوشته‌اند که مدرسه فیضیه ودارالشفاء که جزو بیتوتات آستانه است بایستى تعمیر گردد و به لحاظ قفل بودن بعضى از حجرات و اینکه امکان دارد اثاثیه و لوازمى از محصلین علوم دینى در حجرات وجود داشته باشد لذا مراتب را اطلاع دادند که براى حفاظت و صورت بردارى اثاثیه و لوازم آنها نمایندگان دادسرا و شهربانى حاضر شوند تا براى تعمیر اطاقهاى بسته مانعى وجود نداشته باشد و بشهربانى هم اعلام نموده‌اند که از نظر موقعیت محل احتیاج بمراقبت بیشترى میباشد و تقاضا نموده‌اند مامورین انتظامى در تمام مدت بنائى مراقبتهاى لازم بنمایند لذا کمیسیون براى جلوگیرى از هرگونه اخلال نظم تصمیمات زیر را اتخاذ نمود:

1 ـ شروع تعمیرات از ساعت 3 صبح روز سه شنبه 7 / 6 / 46 (که از هر موقع مدارس فیضیه و دارالشفاء خلوت‌تر است) آغاز گردد.

2 ـ پس از ورود بنا و کارگر مامورین آستانه از ورود کلیه اشخاص تا خاتمه بنائى به مدارس مذکور جلوگیرى خواهند نمود مگر اینکه با اجازه آستانه باشد.

3 ـ مامورین آستانه پس از شروع تعمیر به طلابى که فعلا در مدرسه سکونت دارند و به موجب اطلاع در حدود 36 حجره میباشد (بقیه طلاب فعلا در مسافرت میباشند) اخطار خواهند نمود که در ظرف 48 ساعت حجره خود را تخلیه نمایند که پس از تعمیر به آنان واگذار شود هر آینه از نظر مادى طلبه‌اى جهت اجاره اطاق در مضیقه باشد آستانه بوى کمک لازم خواهد نمود.

4 ـ نسبت به حجرات مقفل نیز با حضور نماینده دادسرا و مامورین آستانه نسبت بتخلیه آنها اقدام چنانچه اثاثیه‌اى در حجرات مقفل وجود داشته باشد صورت بردارى و به رسم امانت در یکى از حجرات مدرسه از طرف آستانه نگهدارى تا بعدا بصاحبش مسترد گردد.

5 ـ چون ممکن است از طرف بعضى از طلاب افراطى تحریکاتى بشود براى پیش‌گیرى از هرگونه پیش آمد سوء کلیه مامورین شهربانى بحال آماده خواهند بود و آقاى رئیس شهربانى از شهربانى کل کشور تقاضاى تقویت خواهند نمود و در تمام مدت مراقبتهاى لازم و احتیاطى بدون تظاهر در نقاط حساس شهر بعمل خواهند آورد.

6 ـ تا تقویت مامورین شهربانى قم از مرکز ـ فرماندهى هنگ ژاندارمرى اظهار داشتند با وجود اینکه بعلت ماموریتهاى مختلفه هنگ ژاندارمرى از لحاظ مامور در مضیقه میباشد معهذا 20 نفر مامور به سرپرستى یک افسر و یکدستگاه کامانکار بحال آماده در هنگ ژاندارمرى خواهد بود تا به تقاضاى شهربانى در اختیار آنان گذارده شود.

7 ـ مامورین اطلاعاتى ساواک و شهربانى در تمام مدت مراقبتهاى لازم معمول و هرگونه اخبار مکتسبه را بوسیله سازمان مربوطه گزارش خواهند داد.

8 ـ جهت نحوه تعمیرات و مقدم و مؤخر شدن در تعمیر قسمتهاى مورد احتیاج و اجراى اوامر صادره بنحو مطلوب و احسن ـ سرکار سرهنگ مهران تماس مستقیم و نظارت لازم با آستانه مقدسه خواهند داشت.

و براى اجراى هر چه صحیح‌تر چنین اقدامى ساواک قم از ساواک مرکز درخواست مى‌کند نیروهاى شهربانى از تهران براى تقویت به قم عزیمت کنند.

«ساعت 1700 ـ 5 / 6 / 46 ـ عطف  /  35156 / 316 ـ 18 / 5

مسئول کشف 117 ـ 333

طبق تصویب کمیسیون امنیت که صورتجلسه آن وسیله پیک تقدیم خواهد شد چون تعویق در امر تعمیرات مدارس فیضیه و دارالشفا جایز نبود لذا تصمیم گرفته شد از ساعت 3 بامداد روز سه شنبه 7 / 6 / 46 اقدامات لازم در مورد تخلیه و تعمیر مدارس با حضور نماینده دادستان و مامورین انتظامى شروع شود مقرر فرمائید بشهربانى ابلاغ نمایند جهت تقویت شهربانى قم اقدامات لازم معمول و نتیجه را به این ساواک امر بابلاغ فرمایند. مهران

و بر اساس گزارش بعدى رأس ساعت سه بامداد این یورش انجام گرفت.

«باستحضار میرساند از ساعت 3 بامداد در اجراى اوامر صادره کلیه مامورین در محل‌هاى خود حاضر و پس از باز شدن درب مدرسه ساعت شش صبح جارى طبق تصمیمات قبلى نسبت به بستن درب مدرسه فیضیه و دارالشفا وسیله مامورین انتظامى اقدام و پس از نصب اعلانى مبنى بر شروع تعمیرات از طرف آستانه بسر در فیضیه به کلیه طلاب مقیم مدارس مذکور وسیله آقاى صعودى نماینده تولیت ابلاغ شد که چون تعمیرات مدارس شروع شده طلاب نسبت به تخلیه حجره‌هاى خود اقدام و پس از خاتمه تعمیرات به دفتر آستانه جهت نام نویسى مراجعه فرمایند و براى بثمر رساندن این اقدامات بلادرنگ عمله و بنا شروع به تخریب قسمتهائى از مدرسه نموده که عده‌اى از طلاب از مدرسه خارج و به دیگران 24 ساعت فرصت داده شد که نسبت به تهیه مسکن و تخلیه حجره‌هاى مربوطه اقدام نمایند در حال حاضر مامورین انتظامى با حضور نماینده دادستان و نماینده تولیت مشغول بازرسى از حجره‌هاى مقفل میباشند و کلیه تصاویر خمینى اعم از کوچک و بزرگ جمع‌آورى و کلیه اقدامات زیر نظر این ساواک انجام و تا کنون اتفاق قابل عرضى رخ نداده است.

اما تمهیدات و پیشى بینى‌هاى ساواک و متفکران رژیم شاه براى سرکوب فیضیه و اشغال آن بلافاصله با واکنش‌هاى شدید مردم و روحانیت همراه شد. در اولین گام، عدم برگزارى نماز جماعت، در مساجد، اقدامى بود که براى اعلان مخالفت با این حرکت غیر قانونى و غیر اخلاقى رژیم شاه صورت گرفت.

«پس از شروع تعمیرات مدارس فیضیه و دارالشفاء و اقدامات معموله براى این منظور آیات قم براى عدم مراجعه طلاب به آنان در مراسم به جا آوردن نماز جماعت حاضر نشده و شریعتمدارى و گلپایگانى براى انجام نماز نماینده خود را بمساجد اعزام مینمایند.

گزارش فوق در همان تاریخ 7 / 6 / 46 براى ساواک مرکز ارسال شده است و نشان مى‌دهد که با وجود تصمیم‌گیرى محرمانه ساواک و بررسى همه جوانب امر، به محض آنکه خبر در شهر منتشر شد واکنش منفى خود را برجاى گذارد.

اما ساواک بى توجه به این واقعیتها همچنان به پیگیرى این مسئله ادامه داد و براى شناسایى افراد انقلابى تلاش کرد تا از حضور آنان در مدرسه جلوگیرى کند.

«با توجه به اینکه مقرر است به صاحبان حجراتى که از آنها اوراق و مدارک مضره و همچنین نوار سخنرانى و عکس و آلبوم خمینى بدست آمده اجازه سکونت در مدارس مزبور داده نشود خواهشمند است دستور فرمائید ضمن اعلام نتیجه اقدامات معموله اسامى صاحبان این قبیل حجرات را نیز تهیه و با تعیین نظریه آن ساواک در مورد هر یک از آنان به موقع ارسال دارند.

با این حال اعتراضات علما، مراجع و طلاب رژیم شاه را تحت فشار شدیدى قرار داد که در نتیجه نخست‌وزیر، بدون هماهنگى با ساواک مجبور به اعزام نماینده‌اى به قم شد که با مراجع سخن بگوید و از آنان دلجویى نماید روز 12 / 6 / 1346 یعنى تنها پنج روز پس از واقعه اشغال فیضیه فردى به نام کوثرى به عنوان نماینده مخصوص نخست‌وزیر به قم رفت.

«ساعت 30 ـ 8 صبح روز جارى آقاى کوثرى نماینده مخصوص آقاى نخست وزیر بمنظور ملاقات با آیات بقم وارد و در منازل آقایان با آنان ملاقات نمود و بطورى که آقاى کوثر بعد از ملاقات با آیات اظهار داشتند تعمیر مدارس فیضیه و دارالشفا مورد تایید آقایان بوده و اضافه نمودند که ما هم میدانیم که عناصر ناصالحى وجود دارند که بایستى از این محیط طرد گردند منتها نحوه عمل دستگاههاى انتظامى خوب نبوده و با کمک سرباز و کماندو بجنگ ما آمده‌اند.

هرچند در این گزارش براى دلخوشى مقامات ساواک مرکز از قول علما نوشته است که آنها نیز با قدام طلاب مخالفند اما خواهیم خواند که آنچه مورد مخالفت قرار گرفته اقدامات ضد انسانى ساواک بوده است که در پوشش تعمیرات، به مدرسه حمله کرده و کلیه اثاثیه طلاب را به هم ریخته و آنان را آواره کرده است.

ساواک، به اقدامات خود همچنان ادامه داد و براى آنکه بتواند کار خود را به انجام برساند، به طرحها و نقشه‌هاى سرکوب گرانه روى آورد که در ظاهر موجه نیز باشد اما هیچ کس فریب ترفندهاى ساواک را نخورد یکى از این طرحها، شیوه واگذارى حجرات به طلاب بوده است که براى آن شرط و شروطى تعیین کردند گزارش ساواک قم در 22 / 6 / 1346 به این شرح است:

«محترما بعرض میرساند ساواک قم اعلام داشته در مورد واگذارى حجرات مدارس مزبور پس از تعمیرات لازم به طلاب شرایط ذیل باطلاع آیت‌اله گلپایگانى رسیده است.

1 ـ براى نام نویسى و اسکان طلاب در مدارس مزبور با نظر هیئت 6 نفرى (که سه نفر از اعضاى آن از طرف آیت‌اله شریعتمدارى و سه نفر از طرف آیت‌اله گلپایگانى انتخاب میشوند) صورت گیرد.

2 ـ طلابیکه سن آنان از بیست سال کمتر است اجازه اسکان در مدارس داده نشود.

3 ـ حجرات مدارس به طلابى داده شود که مراحل تحصیلى سطح و خارج را طى میکنند و قبل از اسکان هویت آنان براى ساواک روشن گردد.

4 ـ از اسکان کلیه طلابى که قبلاً در مدارس فیضیه و دارالشفاء اقامت داشته‌اند و در حجره آنان مدارک مضره کشف گردیده ممانعت گردد و به محض مراجعه به ساواک معرفى گردند.

5 ـ احمد غروى مسئول مدرسه فیضیه و دارالشفاء تعویض و اداره امور مدارس مزبور بعهده شخص دیگرى واگذار گردد.

6 ـ هریک از طلابى که ساواک اقامت آنان را در مدارس مذکور صلاح نداند از اسکان آنان خوددارى نمایند.

 

شکست طرحهاى ساواک

این گونه اقدامات مذبوحانه براى جلوگیرى از طلاب طرفدار انقلاب اسلامى نتوانست کارى از پیش ببرد و رژیم شاه تحت فشار افکار عمومى و برخوردهاى مراجع مجبور به عقب نشینى شد و همین امر، طراحان ساواک قم را که سرمست از اشغال فیضیه بودند به یأس و ناامیدى کشاند بطورى که مقدم مدیر کل سوم ساواک در تاریخ 5 / 7 / 46 یعنى کمتر از یک ماه پس از اشغال فیضیه، براى ساواک قم نامه‌اى ارسال نمود و آن‌ها را بدلیل عدم موفقیت سرزنش کرد. امّا ساواک قم در پاسخ به این نامه اظهار داشت که برنامه شکست خورده است و هیچ گونه کارى از پیش نبرده‌اند و «طرحها و برنامه‌هاى این ساواک ... خنثى گردید»!!

«برنامه‌هائیکه در مورد تخلیه و تعمیر مدارس فیضیه و دارالشفا در بدو امر و پس از خاتمه تعمیرات و نحوه اسکان طلاب از طرف این ساواک پیشنهاد شده بود و اجراى آن هم هیچگونه مانعى نداشت پس از تعطیل و تخلیه مدارس از طلاب و ورود آقاى کوثرى نماینده مخصوص جناب آقاى نخست وزیر بقم و ملاقات با آیات و مراجعت ایشان به تهران از مرکز به آقاى مهران تولیت تلفنى اطلاع داده شد که عملیات و تعمیرات مدارس فیضیه و دارالشفا به آقایان گلپایگانى و شریعتمدارى تحویل شود که مراتب طى شماره 1771 / 21 ـ 14 / 6 / 46 ـ و 1770 / 21 ـ 14 / 6 / 46 بعرض رسیده و چون در مورد تحویل مدارس به آیات بموجب نامه‌هاى مشروحه فوق امریه‌اى باین ساواک واصل نشد و ساواک با این کیفیت در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود لذا وسیله آقاى مهران تولیت در اجراى امر جناب آقاى نخست‌وزیر ساعت 11 صبح روز 14 / 6 / 46 مدارس مزبور به نمایندگان آیات تحویل و با این ترتیب کلیه برنامه‌ها و تصمیمات این ساواک بى‌نتیجه ماند و پس از صدور اوامر جناب آقاى نخست وزیر و ابلاغ آن وسیله آقاى کوثرى نماینده مخصوص به آیات و عدم وصول امریه از آن اداره کل در مورد عدم تحویل مدارس مداخله و یا ممانعت این ساواک دیگر ضرورتى نداشته چون با صدور دستور جناب آقاى نخست وزیر طرحها و برنامه‌هاى این ساواک در مورد تشکیلات و سازمان بندى مدارس خنثى گردید و آیات مدارس را در اختیار گرفتند و در مقابل [از] هرگونه تعهدى شانه خالى نموده در حال حاضر نیز از تحویل حجره به طلاب سازمان تبلیغات دینى اوقاف بعنوان اینکه کافر هستند جلوگیرى و حتى احمد غروى مسئول موقت مدارس لفظا بیکى از طلاب اظهار کرده که اگر گردنم هم زده شود به شما طلاب سازمان تبلیغات دینى اوقاف حجره نمیدهم و مراجعه شما به سازمان امنیت بى نتیجه است. با بررسى موضوع این نتیجه حاصل میگردد که اقداماتیکه وسیله سازمان اوقاف مرکز در زمینه تحویل مدارس فیضیه و دارالشفا به آیات و اطلاع آن به جناب آقاى نخست وزیر و صدور دستور از طرف ایشان بعمل آمده کلا بدون اطلاع ساواک مرکز و این ساواک بوده و اگر غیر از این مى‌بود قطعا آن اداره کل هم مقارن وصول دستور جناب آقاى نخست وزیر به آقاى مهران تولیت قم اوامر لازم صادر میفرمودند. ضمنا چون این ساواک از منظور جناب آقاى نخست وزیر در باره واگذارى مدارس آیات اطلاعى ندارد مقرر فرمائید چنانچه سیاست فعلى ایجاب مینماید ساواک در امور مربوط بمدارس مزبور از جمله اسکان طلاب دخالت نماید اوامر عالى را ابلاغ فرمایند.

 

ورود مجدد طلاب انقلابى به مدرسه فیضیه

این حرکات از سوى ساواک، هیچ فایده‌اى را در برنداشت و فیضیه، با ورود پیروزمندانه اسلام، مجددا رونق گرفت و نصب اعلامیه‌ها علیه رژیم شاه سران ساواک را به وحشت افکند بطورى که در توبیخ نامه‌اى به قم چنین نوشتند:

«4 ـ همانطورى که طى شماره‌هاى 35650 / 316 ـ 12 / 6 / 46 ـ 35759 / 316 ـ 20 / 6 / 46 و 45311 / 316 ـ 17 / 7 / 46 خواسته شده میبایست اسکان مجدد طلاب در مدارس مورد بحث با نظر آنساواک انجام و به‌هیچ‌وجه اجازه سکونت به طلاب ناصالح داده نشود با توجه به اینکه دادن شعار و نصب اعلامیه خمینى روى دیوار مدرسه فیضیه مؤید آنست که مجددا طلاب ناراحت باین مدرسه راه یافته‌اند علیهذا در مورد اسکان طلاب چگونگى اقدامات معموله را مشروحا اعلام دارند.

اقدامات طلاب که حتى با کمترین امکانات صورت مى‌گرفت به شدت تحت کنترل قرار داشت بطورى که با مهر کوچکى به اندازه یک کبریت بود بر در و دیوار شعار به نفع امام خمینى حک گردید و این امر مسئولین ساواک را عصبانى کرد. در تاریخ 2 / 8 / 46 این گزارش به تهران ارسال شد.

«بعد از نیمه شب مجددا در مدرسه فیضیه وسیله مهر لاستیکى که به اندازه یک کبریت است و جمله جاویدالخمینى روى او بوده دیوارهاى طبقه یک مدرسه را وسیله آن ممهور نموده بودند که در ساعت 9 همان روز محو گردید و فعلاً شعارى روى هیچیک از دیوارها نیست.

مهران

رئیس کل ساواک در ذیل این نامه دستور شدید صادر کرد که باید این افراد شناسایى و دستگیر شوند.

«بفرموده باید ضمن مراقبت محرمانه و استفاده از عوامل نفوذى نسبت به شناسایى و دستگیرى عاملین اصلى و ضبط مهر لاستیکى اقدام شود دستور فرمایید در اجراى اوامر صادره سریعا اقدام و نتیجه را اعلام دارند.»

مقدم

لیکن چنین اقداماتى نتوانست مانع حرکات پر جوش و خروش فرزندان معنوى امام (ره) گردد.

 

اقدامات موازى ساواک

رژیم شاه که از اقتدار فیضیه و قم، به وحشت افتاده بود به فکر اقداماتى موازى افتاد تا طى آن با ظاهرى زیبا و تحت عنوان «نظم بخشى» به حوزه‌هاى علمیه و دروس طلاب، و در حقیقت براى از بین بردن پایگاه انقلاب اسلامى، «دانشکده علوم اسلامى» را تأسیس نماید، یا با «دارالترویج» به تربیت روحانیون دست پرورده اقدام کند و یا با تقویت مدرسه سپهسالار تهران طلابى موافق با رژیم شاه را به کار بگیرد. اما بى‌توجهى به ماهیت رژیم شاهنشاهى همه این طرحها را به شکست کشاند.

در تاریخ 17 / 11 / 46 ساواک قم پیشنهادى را براى تأسیس دانشکده علوم اسلامى براى ساواک مرکز مى‌فرستد.

«محترما معروض میدارد  ساواک قم اعلام داشته بطوریکه استحضار دارند یکى از طبقات اجتماع که با اصلاحات و اقدامات مترقیانه دولت مخالفت میکنند طبقه روحانیون فعلى میباشد که گردانندگان اصلى این عده علماء و مراجع تقلید هستند و بظاهر خود را حامى و پشتیبان طلاب معرفى مینمایند در صورتیکه جز به نفع شخصى خود به چیز دیگرى نمی‌اندیشند.

ساواک مذکور افزوده است بمنظور پایان دادن به این وضع نابسامان و جلوگیرى از هرج و مرجى که در بین این طبقه موجود است پیشنهاد میشود دولت در شهرستان قم و در جنب تشکیلات روحانیت اقدام به تأسیس دانشکده‌اى بنام (دانشکده علوم اسلامى) بنماید و در آن با در نظر گرفتن کلیه جوانب امر از لحاظ ساختمان و وسائل لازم طبق مقتضیات زمان اقدام شود. و رشته‌هاى علوم عقلى و نقلى تدریس و نشریاتى نیز منتشر گردد. و طلاب پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده مزبور مفتخر باخذ دانشنامه لیسانس در علوم اسلامى شوند.

ساواک موصوف اضافه نموده این اقدام ضمن تضعیف موقعیت فعلى روحانیون افراطى، انعکاس آن نیز در سایر کشورهاى اسلامى بسیار مطلوب خواهد بود.

اما ساواک مرکز با بررسى همه جانبه این موضوع بخوبى مى‌فهمد که با توجه به عدم پایگاه رژیم شاهنشاهى در بین مردم و روحانیت چنین اقدامى هیچ ثمر نخواهد داشت و لذا در نظریه‌اى که ذیل این مطلب آمده نوشته است که این اقدام از نظر تئورى خوبست ولى در مرحله عمل قابل انجام نیست و روحانیت مبارز آن را تحریم خواهند کرد و در عمل شکست مى‌خورد.

این اعتراف به قدرت روحانیت در برابر رژیم شاهنشاهى است که کلیه برنامه‌هاى آنان را به شکست کشانده است.

این نظریه جالب را با هم مى‌خوانیم:

نظریه :

تأسیس دانشکده بنحوى که ساواک قم پیشنهاد کرده از نظر تئورى اقدامى شایسته و پسندیده است لیکن در مرحله عمل نه تنها با اشکالات و موانع مهمى برخورد خواهد کرد بلکه با مقایسه با اقدامات ضرورى دیگر این عمل بهیچوجه مثمر ثمر واقع نخواهد شد. زیرا چنانچه تأسیس دانشکده از طرف دولت و بنام دولت باشد روحانیون افراطى همکارى و ورود در این دانشکده را تحریم خواهند کرد و از طرفى طلابیکه در دانشکده مفروض ثبت نام نمایند باحتمال قریب به یقین شهریه آنان از طرف روحانیون قطع خواهد شد و ناچار هزینه آنان میبایست از طرف دانشکده تأمین شود و این امر نیز خالى از اشکال نیست ضمنا مشابه این عمل طى چند سال اخیر انجام میشده بدینمعنى که آزمایشى از طلاب بنام (امتحان تصدیق مدرسى) بعمل می‌آمد و طلاب پس از موفقیت در امتحان باخذ دیپلم نایل میشدند سپس با گذراندن کنکور در دانشکده الهیات و معارف اسلامى تحصیلات خود را ادامه میدادند و موفق باخذ دانشنامه لیسانس در علوم عقلى و یا نقلى میشدند که این موضوع با توجه به اینکه مستلزم هزینه‌اى نبود از جنبه‌هاى دیگر نیز بمراتب از دانشکده پیشنهادى ساواک قم بهتر بود معهذا لغو گردید بنابراین بنظر نمیرسد که پیشنهاد ساواک قم در وضع موجود قابل اجرا باشد.

آرى عدم مقبولیت رژیم شاه از سوى مردم و روحانیون هرگونه طرحى را به شکست مى‌کشانید و سردمداران رژیم را در مقابله با فیضیه ناکام مى‌کرد.

 

آخرین اقدامات ساواک

این جوشش مستمر فیضیه، ساواک را به این اندیشه واداشت که نهایتا فیضیه را مورد تهاجمى سنگین قرار دهد.

تظاهرات طلاب فیضیه در بزرگداشت واقعه 15 خرداد بهانه لازم را بدست رژیم داد تا در تاریخ 17 / 4 / 1354 با یورشى وحشیانه که توأم با ضرب و جرح و دستگیرى تعدادى از آنها و اعزام به زندان بود مدرسه را تعطیل کرد و ساواک خوشحال از این پیروزى طرح زیر را براى کنترل فیضیه تدارک دید. این طرح که در تاریخ 19 / 5 / 1354 به تهران ارسال شده حاوى نکات مهمى است که با هم مى‌خوانیم:

«همانطور که به کرات بعرض رسیده و مستحضرند مدارس فیضیه و دارالشفاء قم بدلایلى که در گزارشات تقدیمى قبلى بدان اشاره شده تبدیل به کانون فساد و مرکز بروز کلیه تشنجات و اغتشاشاتى است که طى چند ساله اخیر از جانب روحانیون انجام شده. حال که این مدارس تخلیه و در اختیار قرار دارد با توجه باینکه ملک آن متعلق به آستانه مقدسه است این ساواک پیشنهاد مینماید در صورت امکان تحویل سازمان اوقاف گردد تا با نظر سازمان مذکور حجرات آن به طلابى واگذار شود که بنحوى از انحاء با آن سازمان سر و کار دارند و طبعا از موافقین میباشند. چنانچه بدلائلى واگذارى آن به اوقاف به مصلحت نبوده و بایستى مجددا به روحانیون تحویل گردد براى جلوگیرى از هرج و مرج گذشته و ایجاد نظم و ضابطه لازم است مدارس را به یکى از آیات ثلاثه قم ـ شریعتمدارى. نجفى مرعشى یا گلپایگانى (بدون دخالت سایرین) مشروط به اینکه تعهدات ذیل را عملى سازد تحویل گردد.

1ـ عدم اسکان طلاب کمتر از سى سال.

2 ـ واگذارى حجرات به طلابى که از نظر شخص تحویل گیرنده موجه بوده و آیت‌اله مذکور ضمانت طلبه متقاضى را بکند.

3 ـ تشکیل دفتر منظمى مانند مدارس دولتى که کلیه مشخصات و هویت ساکنین حجرات مدارس مذکور در آن ثبت و آخرین عکس آنان نیز اخذ و نگهدارى گردد.

4 ـ صدور کارت شناسایى ملصق به عکس بعنوان طلبه مدرسه فیضیه یا دارالشفاء که گویاى کلیه مشخصات صاحب کارت باشد.

5 ـ جلوگیرى شدید از تجمع طلاب سایر مدارس حوزه که فاقد کارت شناسائى ذکر شده در بند 4 هستند.

6 ـ مشخص نمودن مدرسین مدرسه و تعیین ساعات تشکیل درس طبق ضوابط معین و مشخص.

در خاتمه بعرض میرساند موضوعى که امکان دارد اجراى بند 5 را دچار اشکال سازد وجود کتابخانه عمومى در داخل مدرسه فیضیه است که روحانیون براى آن اهمیت خاصى قائلند. لذا براى رفع این اشکال نیز پیشنهاد میشود که درب ورودى کتابخانه مذکور از طرف خارج از مدرسه که اخیرا در طرح شهرسازى در حریم رودخانه داخل شهر قرار گرفته و تبدیل به فضاى سبز خواهد شد باز و درب ورودى فعلى از داخل مدرسه مسدود و منحصر به تردد مسئول کتابخانه گردد.

رهبر عملیات: زند وکیلى رئیس ساواک قم

 معینى   

 

بازگشائى فیضیه

طلاب با بهره‌بردارى از فرصت‌هاى مختلف تلاش به بازگشایى فیضیه کردند یک مورد آن در پى درگذشت مرحوم میرزا ابوالفضل زاهدى قمى از علماى برجسته صورت گرفت که در تشییع جنازه وى درب مدرسه را باز نمودند.

گزارش جالب و خواندنى مشروح این واقعه را ساواک چنین نگاشته است:

روز 12 / 1 / 37 میرزا ابوالفضل زاهدى که از علماء قم بود فوت کرد و باین مناسبت حوزه علمیه و بازار و اکثر مغازه‌هاى خیابانهاى اطراف بازار قم تعطیل شد و عده کثیرى در حدود ده هزار نفر در تشییع جنازه وى شرکت کردند جنازه را از مسجد سلماسى واقع در خیابان ارم کوچه آقا زاده حرکت داده و در مسیر خیابان ارم تا سه راه بازار و چهار راه بازار و خیابان آستانه بطرف حرم تشییع کردند بیشتر جمعیت مشایعین بجاى اینکه پشت جنازه باشند در جلو جنازه حرکت میکردند، جمعیت وقتى جلو مسجد امام رسید عده‌اى که جلو جنازه حرکت میکردند میگفتند باید فیضیه را تحویل بگیریم و ضمنا شعارهائى از قبیل اسلام پیروز است، زنده و جاوید باد نام شهیدان ما، یزد خونین است، تبریز خونین است، علما زندانند، درود بر خمینى و اللّه‌اکبر میدادند تا رسیدند جلو مدرسه فیضیه در اینجا دستها را رو به مدرسه فیضیه گرفته و فریاد میزدند فیضیه، فیضیه در این وقت بطرف مدرسه هجوم کردند و درب چوبى اول را شکستند و چند نفر از درب آهنى دومى بالا رفته واز داخل درب را باز کردند و جمعیت درحالیکه جنازه را هم همراه داشتند به داخل فیضیه رفتند وقتى به مدرسه حمله کردند آیات ثلاثه که در تشییع شرکت داشتند ناراحت شده و بمنازل خود رفتند فقط سید صادق روحانى همراه جمعیت بود ولى ابتدا داخل مدرسه نشده و به صحن حرم رفت جمعیت میگفتند نماز میت باید داخل مدرسه خوانده شود و هرکس واسطه میشد که جنازه را به حرم ببرند مردم قبول نمیکردند و در این وقت فرزند زاهدى به نام حاج آقا محمود زاهدى به مدرسه آمده و براى بردن جنازه پدرش متوسل به نیرنگ شده جمعیت را امر به سکوت کرد و بعد خطاب به جنازه پدرش گفت پدرجان تو در مدرسه چشم به جهان گشودى و جنازه تو هم سبب شد که مدرسه را تحویل بگیرند صبح با آب تربت امام حسین بدنت را غسل دادیم و الآن هم آب مدرسه فیضیه را بر بدنت میریزیم و مقدارى آب از جوى فیضیه برداشت و روى جنازه پدرش ریخت و خطاب به طلاب گفت آقایان پدرم چهار سال بود که مریض و خانه‌نشین بود و به حرم نرفته بود وصیت کرده که جنازه او را در حرم طواف بدهند شما اجازه بدهید پدرم را ببرم و طواف بدهم عده‌اى مخالفت کردند ولى او مجددا گفت شما همه اهل علم هستید من وصى پدرم هستم و باید وصیت او را عمل کنم و با این نیرنگ جنازه را تحویل گرفته و به حرم برد ولى جمعیت در مدرسه باقیمانده و شروع به تظاهرات کردند زیلوها را از انبار بیرون آورده حجرات و صحن مدرسه را فرش کردند تا اینکه ظهر شد و سید صادق روحانى به مدرسه آمد و اقامه نماز جماعت کرد حدود دو هزار نفر پشت سر روحانى نماز خواندند و پس از نماز عده‌اى رفتند نان و پنیر و تخم مرغ و شیرینى خریده و بین مردم تقسیم کردند و ناهار خورده شد و آماده براى مجلس ترحیم شدند تاساعت 5 بعد از ظهر مجلس فاتحه برقرار شد و از آیات فقط نجفى مرعشى شرکت کرد و بقیه نماینده فرستاده بودند و خود شرکت نکرده بودند در پایان مجلس محسن قرائتى کاشانى منبر رفت و سخنرانى کرده و اعلام کرد که هیچگونه شعارى ندهند، بدیوارها چیزى ننویسند پس از سخنرانى وى شخصى به نام شریف اظهار داشت مدرسه زیر نظر مراجع قم است و از طرف آقایان مراجع هیئت امنا تعیین خواهد شد لحظه‌اى بعد فیض مشکینى پیشکار شریعتمدارى آمد و اظهار داشت آقایان امشب کسى در مدرسه نخوابد بما خبر داده‌اند که امشب مدرسه را تخلیه خواهند کرد و احتمالاً خطر هست در این موقع اعتراض شروع شد عده‌اى میگفتند بیرون نمیرویم ما زحمت کشیدیم تا مدرسه را تحویل گرفتیم ولى مشکینى گفت ما مشغول اقداماتى هستیم و تا فردا مدرسه را تحویل میگیرم و با ملایمت بالاخره مردم را بیرون کرد و درب مدرسه بسته شد.

 

انقلاب اسلامى، سرانجام فیضیه

سالیان تلخ در بدرى، ضرب و شتم، اهانت به دین و مراجع یکى پس از دیگرى گذشت و سرانجام در پى باز خیزش مردم در سال 1357 فیضیه بازگشایى گردید و به صاحبان اصلیش یعنى روحانیون دردمند و طلاب انقلابى و وفادار به اسلام انقلابى تحویل گردید تا وعده الهى تحقق یابد که :

«و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»

و تا فیضیه همچنان به خدمات خود به اسلام استمرار بخشد

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.