مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 08

  این مجلد سیری است بر رویدادهای استان مازندران در مقطع زمانی 16 مهر تا10آبان 1357.  از مهم‌ترین رویدادهای این محدوده زمانی در سطح کشور باید به استقرار حضرت امام در نوفل‌لوشاتو و ناکارآمدی دولت «آشتی ملی» اشاره کرد. بسیاری از تحلیلگران روی کار آمدن یک دولت نظامی را آخرین حربه رژیم برای مهار انقلاب می‌دانستند؛ امری که در اسناد این مجلد به آن اشاره شده است. در سطح استان مازندران وضعیت همچنان متلاطم و همراه با زد و خوردهای پراکنده در اکثر شهرها بود.

 «برابر اعلام ژاندارمری مازندران روز 21 / 7 / 57 پس از خاتمه برگزاری ختم در مسجد توفیق نکاء در ساعت 18:00جمعیت 1000 نفر با تظاهرات ضد میهنی پس از گذشتن از خیابان شاه عباس به طرف چهار راه اصلی حرکت که مرتباً به تعداد تظاهرکنندگان افزوده می‌شد در نتیجه مأمورین پاسگاه محل برای متفرق کردن اخلال گران مبادرت به تیراندازی هوائی نمودند که جمعیت متفرق گردیدند»[1]

 اولین اسناد این مجلد به واکنش‌های مردمی به حوادث آمل و بابل در 15 مهر اشاره دارند. در سند زیر می بینیم که چگونه رژیم خود را برای مواجهه با مردم آماده می‌کرده است:

«وضع آمل به بهانه کشته‌شدگان اخیر از طرف عناصر برانداز رو به وخامت شدید می‌رود و احتمال آشوب و اغتشاشی که کنترل آن دشوار باشد متصور است به همین علت شهربانی استان مازندران برابر مصوبات شورای تأمین استان دو گروهان دیگر که با سه دستگاه نفربر زرهی تقویت می‌شود از فرماندهی نظامی منطقه درخواست نموده که قرار است در ساعات آتی وارد استان شوند و برابر نظر رئیس شهربانی استان در نظر است یک دسته از یگان مزبور به کمک مأمورین به آمل اعزام شوند.»[2]             

براساس اسناد ساواک در مراسم هفتم شهدای آمل «چهار هزار نفر از اهالی»[3] شرکت کرده و علیه رژیم پهلوی شعار داده‌اند.[4]

«برابر گزارش همکار ساعت 15:15 جاری جمعیتی حدود 1500 الی 2000 نفر در آمل به منظور شرکت در مراسم ختم دو نفر کشته‌شدگان دیگر وقایع اخیر آمل در بدو امر از ده متری خیابان نور به میدان ششم بهمن، خیابان ششم بهمن، و سه راهی دبیرستان پهلوی پل نو قدیم خیابان مهدیه از آنجا به سبزه میدان جهت رفتن به امامزاده ابراهیم در حالی که پلاکاتهائی]پلاکارد[ مشابه روز قبل در دست دارند و قرآن می‌خوانند در حرکت می‌باشند تظاهرات به صورت آرام انجام نتیجه متعاقباً[اعلام خواهد شد]»[5]

در مورخه 23 / 7 / 1357 در شهسوار نیز رژیم دست به کشتار و قتل‌عام مردم زد. دستگیری حجت‌الاسلام «محمدتقی عبدوس» نقش مهمی در برگزاری این تظاهرات داشت. درگزارشی از ساواک آمده است:

 «پس از دستگیری وی تعداد زیادی از مردم شهسوار تجمع و پس از سخنرانی شخصی به نام سید عبدالوهاب مومنی «تنکابنی بازداشت و سپس آزاد شده است» به خیابان ریخته و ضمن دادن شعارهای مضره شروع به شکستن شیشه مغازه‌ها نموده و به مأمورین حمله و در نتیجه تیراندازی چهار نفر کشته و 32 نفر از مردم زخمی می‌گردند»[6]

در سند دیگری در همین ارتباط آمده است:

 «ساعت 15:00 روز 23 / 7 / 57 به انگیزه اعتراض به دستگیری شیخ عبده در شهرستان شهسوار طرفداران نامبرده به مسجد جامع شهر مذکور وارد و شیخ عبدالوهاب مؤمنی ضمن سخنرانی مردم را به اقدام علیه دولت و تظاهرات دعوت، پس از پایان مجلس با بیش از 500 نفر از افراطیون مذهبی از مسجد خارج و ضمن پرتاب سنگ و چوب به سوی مامورین و دادن شهارهای ضد ملی مردم را به بستن مغازه‌ها دعوت که در نتیجه مامورین شهربانی و ژاندارمری به منظور متفرق کردن جمعیت ضمن تیراندازی هوائی 20 نفر زخمی و یک نفر کشته که 66 نفر دستگیر گردیدند و در ساعت 19:00 آرامش کامل در شهر بر قرار گردید.»[7]

از دیگر اقدامات انقلابیون در این ماه برگزاری مراسم سالگرد ارتحال شهید آیت‌اله سیدمصطفی خمینی و برگزاری مراسم چهلم شهدای تهران[8] و تشکیل کمیته امداد برای کمک به حادثه‌دیدگان تظاهرات بود:

«برابر اطلاع تایید شده حاجی نصرت اسلامی برنج‌فروش، جواد فیروزی تاجر، ابوالقاسم توکل عطار، علی‌اکبر احمدی‌راد دبیر و معمم، رحمت نجفی بزاز کمیته امدادی به منظور جمع‌آوری اعانات برای مجروحین و مقتولین حادثه اخیر در منزل شخصی به نام نجفی واقع در قادی محله آمل تشکیل داده از اهالی تقاضای کمک می‌نمایند»[9]

بر اساس اسناد این مجلد در اکثر روزهای آبانماه در استان مازندران تظاهرات مردمی صورت گرفته‌است. در 4 آبان در شهرهای آمل، بهشهر، گلوگاه، رستم‌کلاه، قائم‌شهر و دیگر شهرها تظاهرات گسترده‌ای صورت گرفت. این تظاهرات که در پیشاپیش آنها روحانیون انقلابی حضور داشتند، از مساجد و امام‌زاده‌ها شروع و پس از ساماندهی به سطح شهر کشید می‌شد. از ویژگی‌های این تظاهرات، عام بودن آن است، به طور مثال در 5 / 8 / 57 تظاهرات‌کنندگان شهرآمل به شرح زیر بوده‌اند:

«حدود یکصد نفر از محصلین و افراد خردسال آملی از محل بازار آمل به سمت خیابان مهدیه به حرکت در آمده و قصد تظاهرات داشته‌اند که به محض رسیدن ماموران انتظامی بدون درگیری متفرق گردیده‌اند»[10]

در اسناد دیگری به حضور زنان در تظاهرات اشاره شده ‌است.

براساس اسناد به تدریج از دهه‌ی اول این ماه در برخی از شهرهای استان، نیروهای انقلابی کنترل خود را برشهر افزایش داده و حتی عبور و مرور را نیز کنترل می‌کردند:

«روز 8 / 8 / 1357 حدود 400 نفر چوب بدست کنترل عبور و مرور شهرآمل را از مسیر ورودی تا مسیر خروجی شهر در اختیار گرفته و ضمن بازرسی اتومبیل‌ها رانندگان را وادار به دادن شعارهائی له خمینی و علیه کار 66 نموده و اعلام کرده‌اند حکومت مردم بر مردم است و جوانان استان شهر را کنترل می‌نمایند»[11]

در سند دیگری در همین رابطه آمده است:

«همچنین عبورومرور و کنترل شهر را راساً به دست گرفته و موجب ارعاب و مخصوصاً ناراحتی مامورین را فراهم که برابر اظهار رئیس شهربانی استان ممکن است مامورین سلاح خود را زمین گذارده و به اغتشاش‌کنندگان ملحق شوند»[12]

در گزارش دیگر از ساواک روحیه‌ی مامورین نظامی در مواجهه با قدرت‌گیری و کنترل شهر به وسیله نیروهای انقلابی اینگونه توصیف شده است.

«افراد اخلالگر هم اکنون کنترل خیابان‌های اصلی آمل را که شاهراه بین استان‌های مازندران با خراسان، گیلان و تهران می‌باشد کماکان در دست داشته و تنها به سرنشین‌های اتومبیل‌های اجازه رفت و آمد می‌دهند که در حضور آنها به مقامات اهانت نمایند و حتی اتومبیل‌های مامورین انتظامی را نیز متوقف و درجه‌دارانی را که قصد سرکشی به خانواده خود را دارند از این موضوع ناراحت و عصبانی هستند. ضمناً آتش‌سوزی‌هایی درتعدادی از اماکن عمومی ایجاد نموده و مامورین انتظامی اظهار می‌دارند چون تیراندازی به طرف افراد اخلالگر منع شد و از طرفی اثرات گاز‌اشک‌آور را با سوزاندن مواد دود‌زا خنثی و از تیراندازی هوائی ابائی ندارند، لذا مامورین عملاً قادر به کنترل و انجام کاری نیستند. مضافاً اینکه افراد اخلالگر با تهیه سنگ و چوب با مامورین به مقابله پرداخته و تعدادی از مامورین را مجروح کرده‌اند، از این جهت روحیه مامورین انتظامی خراب و ممکن است دستورات را به نحو شایسته به مورد اجرا نگذارند»[13]

تغیر نام مدارس و خیابان‌ها و تخریب ویلاهای سران رژیم

از جمله اقدامات نمادین نیروهای انقلابی در سراسر کشور نامگذاری اماکن و خیابان‌ها به اسامی انقلابی بود. این اقدام در واقع به معنای پایان معنوی حکومت پهلوی، پیش از فروپاشی کامل سیاسی آن بود. در اکثر شهرهای استان مازندران تغییر نام میادین و خیابان‌ها دیده می‌شود.

«روز 9 / 5 / 1357 حدود 2000 نفر از فرهنگیان با دانش‌آموزان و اهالی شهسوار در دبیرستان حافظ اجتماع نموده و شخصی به نام عباسعلی فلاحی ضمن سخنرانی اظهار داشته بایستی دبیرستان پهلوی به نام خمینی تغییر نام داده شود»[14]

در سند دیگری به تغییرنام یکی از موسسات قائم‌شهر اشاره شده است:

«دانش‌آموزان هنرستان صنعتی کوروش کبیر شاهی با سایر دانش‌آموزان شاهد بعد از شکستن شیشه‌های هنرستان مبادرت به شکستن و پاره نمودن تمثال‌های مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران را نموده و بجای تابلو موسسه مزبور کلمات هنرستان مجاهد شریف واقفی را روی پارچه‌ای درج و نصب کرده‌اند. دبیرستان فرح را به نام محبوبه متحدین، دبیرستان بهشت را به نام طالقانی و سالن ورزشی آلاشت به نام تختی نامگذاری و با دخالت ماموران بدون درگیری متفرق شده‌اند»[15]

از دیگر میادین، اماکن و مدارسی که تغییرنام داده شده‌اند، می‌توان به دبیرستان شاهرودی بهشهر که به اسم امام خمینی (ره) تغییر یافته بود، اشاره کرد. در کنار تغییر نام خیابان‌ها، مردم در برخی موارد با حمله به ویلاها و منازل سران رژیم که در استان مازندران کم نیز نبود خشم خود را نسبت به آنها نشان می‌دادند.[16]

 

اعتصابات و شعارها

در این ماه اعتصابات همچنان در بسیاری از کارخانه‌‌ها و مدارس ادامه داشت.

 «برابر اعلام سازمان بابل از ساعت 0945 روز جاری حدود 300 نفر دانش‌آموز دبیرستان‌های دکتر معین و شاهپور بابل به علّت عدم حضور مدرّسین در کلاس از سبزه‌میدان به طرف مسجد جامع شهدا، چهارسوق، اجابن، سرحمام و مسجد کاظم‌بیک ضمن دادن شعارهای زنده‌باد خمینی، مرگ بر 66 و پرتاب سنگ به سوی مأمورین شهربانی حرکت که به تدریج بر تعداد آنها افزوده می‌شد، یادشدگان به کلیه کسبه در مسیر اعلام داشتند تا مغازه‌هایشان را تعطیل نمایند وضعیت کسبه در حال حاضر نیمه تعطیل می‌باشند ضمناً تظاهرکنندگان در ساعت 1015 به سنگ پل وارد که با دخالت، مأمورین انتظامی‌متفرق گردیدند پیگیری ادامه دارد. »[17]

 در تاریخ:21 / 7 / 1357 رانندگان اتوبوس‌های مسافربری ساری دست به اعتصاب زدند:       

«از صبح روز 21 / 7 / 1357 رانندگان بنگاههاى مسافربرى واقع در سارى به انگیزه پشتیبانى از رانندگان اتوبوسهاى مسافربرى تهران اعتصاب و از پذیرفتن و انتقال مسافرین خوددارى مى‌نمایند.»[18]

در  7 / 8 / 57 کارگران کارخانه چیت‌سازی بهشهر اعتصاب کرده و برادامه‌ی اعتصاب خود تاکید کردند.[19] ازجمله گروه‌هایی که در انجام اعتصاب پیشتاز بودند باید به قضات و وکلای استان اشاره کرد. این قشر علاوه بر همراهی با مردم در اعتصاب ها نیز شرکت می‌کرد. 8 آبان در حمایت از اعتصاب فرهنگیان کشور به مدت یک هفته معلمان استان اعلام اعتصاب کردند.[20] سند زیر نشان می دهد که در ساری اعتصاب معلمان از چند روز قبل شروع شده است:

 «صبح روز 6 / 8 / 1357 دبیران و آموزگاران محصلین را نپذیرفته و به آنها گفته‌اند مدارس تا دستور ثانوى تعطیل است سپس تعدادى از معلمین و دانش‌آموزان به خانه فرهنگ رفته و ساعت 1000 حدود 200 نفر از آنان از خانه فرهنگ خارج و ضمن راهپیمائى در خیابانها شیشه محل حزب رستاخیز ملت ایران را شکستند که وسیله مأموران پلیس متفرق گردیدند.

ساعت 1600 حدود 4000 نفر از فرهنگیان و دانش‌آموزان و عده‌اى از اهالى در حالى که پلاکاردهائى حاوى عکس خمینى و مجلات مذهبى با خود حمل مى‌کردند از هنرستان صنعتى سارى واقع در حوزه استحفاظى ژاندارمرى به شهر آمده و ضمن راهپیمائى در خیابانهاى شهر ساعت 1800 به مسجد جامع وارد و اقامه نماز نموده و سپس از مسجد خارج و متفرق شده‌اند.»[21]

در 14 آبان اعتصابات دامنه‌ی وسیع‌تری پیدا کرد:

«مورخه 14 / 8 / 57 بیست نفر از 40 نفر کارمندان شورای عالی هماهنگی و نظارت برتوسعه مناطق ساحلی بحرخزر و کارمندان هواپیمایی ملی ایران و 60 نفر کارگران شهرداری بوشهر در اعتصاب بوده و بازار نیز تعطیل است»[22]

اعتصاب و تظاهرات کارکنان نیروگاه حرارتی نکاء،[23] از دیگر موارد نقش‌آفرینی کارگران در روزهای پرالتهاب انقلاب است. فرهنگیان اما همچنان در این زمینه نقش برجسته‌تری داشتند. آنها به دلیل تاثیرگذاری بیشتر با برگزاری تجمع‌های سازماندهی شده و پرجمعیت، نسبت به حوادث کشور اعلام موضع کرده و در همبستگی با آنها دست به اعتصاب می‌زده‌اند. در گزارش های ساواک مواردی از اعتصاب غذای زندانیان نیز گزارش شده است:

 «برابر اعلام شهربانی بابل:‌ 8 نفر از زندانیان بابل به علّت عدم رسیدگی به کار آنها از 14 / 7 الی 24 / 7 / 1357 اعتصاب غذا نموده و خواستار مذاکره با دادستان شهرستان بابل گردیدند و پس از حضور دادستان در زندان خواسته‌های خود را در 33 مورد به وی ارائه و نامبرده قول داد که به خواسته‌های آنان جامه عمل بپوشاند.»[24]

در کنار اعتصابات، نوع شعارهای مردم در این ماه نیز جالب است و نشان دهنده ماهیت کاملاً دینی قیام می‌باشد. در تمام تظاهرات شعاردهندگان خواستار تشکیل حکومت اسلامی به وسیله حضرت امام بودند:

«روز جاری حدود 150 الی 200 نفر از اهالی بخش چابکسر از توابع رودسر با در دست داشتن پلاکاردهایی از خمینی و شعارهای پارچه‌ای به مضمون ما حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی می‌خواهیم به طور پیاده به طرف رامسر در حرکت می‌باشند»[25]

در سندی دیگر به برپائی نماز جماعت به وسیله تظاهرات کنندگان در بهشهر در 6 / 8 / 57 اشاره شده است.

«حدود 10000 نفر از محصلین و فرهنگیان و اهالی بهشهر در دبیرستان‌های شرافت و هشترودی بهشهر اجتماع و با همراه داشتن پلاکاردهائی مضمن [متضمن] عکس خمینی و شعارهای مذهبی ـ سیاسی در خیابان‌ها به راهپیمائی پرداخته و بعد از گذراندن نماز حاجات در خیابان ششم بهمن تعداد 3000 نفر از آنان به راهپیمایی ادامه داده [اند]»[26]

در تظاهرات دیگری در همین روز در رامسر دانش‌آموزان و معلمان مدارس دخترانه و پسرانه شهرستان پس از راهپیمایی «وارد مسجد صاحب‌الزمان گردیده»[27] و به سخنرانی وعاظ گوش داده‌اند.

 

پیشگامی روحانیت و همراهی سایر اقشار

در اسناد این مجموعه به خوبی پیشگامی روحانیت استان در تظاهرات و همراهی سایر اقشار با آنها مشهود است. این موضوع بیانگر ماهیت مذهبی نهضت امام (ره) و خواسته‌های دینی اقشار مختلف کشور است.

در سند دیگری به همبستگی همه اقشار در برگزاری تظاهرات اشاره شده است:

«درحدود چهار هزار نفر از دانش‌آموزان، بازاریان و اهالی چالوس و نوشهر و حومه در حالی که توسط عده‌ای از روحانیون چالوس همراهی می‌شوند با دردست داشتن پلاکاردهای مختلف و دادن شعارهای مذهبی به نفع خمینی از مسجد جامع چالوس خارج و دست به تظاهرات زدند.»[28]

    این مقدمه را با بخشی از اعلامیه مورخه 19 / 7 / 57 «جامعه روحانیت آمل» درخصوص وقایع جاری استان به پایان می‌بریم:

«با اظهار تأسف از کشتارهای خونین روزهای 15 و 16 مهر ماه شهرستان آمل به اولیاء هشدار داده می‌شود که هر چه زودتر به اعمال خشونت بار خود خاتمه داده و با اخراج قوای مسلح از این شهر مذهبی، آتش خشم و نفرت ملت مسلمان را عموماً و مردم غیور آمل را خصوصاً بیش از این مشتعل نسازند. عاملین و آمرین این قتلها و حوادث دلخراش را که به نظر جامعه روحانیت جز ایادی رژیم نخواهد بود بر اساس قوانین اسلامی به دست مجازات بسپارند. بدیهی است که عواقب مسئولیت ناشی از عدم توجه به مسائل فوق‌الذکر صرفاً متوجه رژیم حاکم خواهد بود.» [29]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سند مورخه: 22 / 7 / 1357 شماره: 3587 /  2 ﻫ 1 همین مجلد

[2]. سند مورخه: 23 / 7 / 57 شماره: 3613 /  2 ﻫ 1 همین مجلد

[3]. سند مورخه: 23 / 7 / 57 شماره: 3613 ـ 2ﻫ 1. در سند دیگری تعداد تظاهرات‌کنندگان 20 هزار نفر نوشته شده است. سند مورخه: 24 / 7 / 57 شماره: 688ـ2ـ 501 همین مجلد

[4]. در سندی به تاریخ 26 / 7 / 57 شماره: 70ـ277ـ 5 ـ 51 از شهربانی آمل گزارش مفصلی راجع به حوادث آمل برای مرکز ارسال شده است.

[5]. سند مورخه: 22 / 7 / 1357 شماره:5157 / 2 ﻫ ب همین مجلد

[6]. گزارش فاقد شماره: و تاریخ بوده و در همین مجلد آمده است.

[7]. سند مورخه: 23 / 7 / 57 فاقد شماره: همین مجلد

[8]. سند مورخه: 24 / 7 / 57 شماره: 780 همین مجلد

[9]. سند مورخه: 23 / 7 / 57 شماره: 39ـ277ـ 5 ـ 51 همین مجلد

[10]. سند مورخه: 5 / 8 / 1357 شماره: 815 همین مجلد

[11]. سند مورخه: 10 / 8 / 1357 شماره: 11 / 1-151 همین مجلد. همچنین نگاه شود به سند مورخه: 8 / 8 / 57 شماره: 1006 که نشان می‌دهد نیروهای انقلابی کنترل بازار و دادگستری آمل را نیز در اختیار داشته‌اند.

[12]. سند مورخه: 9 / 8 / 57 شماره: 3921 / 2ﻫ1، و سند مورخه: 10 / 8 / 57 شماره: 860 همین مجلد

[13]. سند مورخه: 10 / 8 / 1357. در گزارش دیگری در تاریخ 13 / 8 / 57 آمده‌است:«عناصر اخلال‌گر چماق به دست در معابر ورودی و خروجی شهر آمل اتومبیل‌ها و وسایل نقلیه را متوقف و به آنان کارت‌هایی به نام کارت عبور که حاوی اشعار مضره‌ای بوده و تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشباران را در حال گریه نشان می‌دهد تحت عنوان اشک شاهانه تحویل و در معبر خروجی مسترد می‌گردد. 23 / 8 / 57 شماره: 4212 / 2 ﻫ 1 مجلد نهم از همین مجموعه

[14]. سند مورخه: 9 / 8 / 57 شماره: 1006 همین مجلد

[15]. سند مورخه: 14 / 8 / 57 شماره: 906 جلد نهم از همین مجموعه

[16]. سند مورخه:  6 / 8 / 57 شماره: 38437 / 2 هـ 1ک همین مجلد و همچنین نک: سند مورخه: 25 / 8 / 57 و 21 / 8 / 57 شماره: 1006 مجلد نهم از همین مجموعه

[17]. سند مورخه:23 / 7 / 1357 شماره: 5291 / 2 ﻫ 2 همین مجلد

[18]. سند مورخه:  21 / 7 / 1357 شماره: 740 همین مجلد

[19]. سند مورخه: 7 / 8 / 57 شماره: 836 همین مجلد

[20]. سند مورخه: 8 / 8 / 57 شماره: 1896 / 5 ﻫ همین مجلد

[21]. سند فاقد تاریخ و شماره: در همین مجلد

[22]. سند مورخه: 14 / 8 / 57 شماره: 1950 / ن ﻫ جلد نهم از همین مجموعه

[23]. سند مورخه: 17 / 8 / 57 شماره: 4088 / 2ﻫ1 جلد نهم از همین مجموعه

[24]. سند مورخه: 26 / 7 / 1357 شماره:‌ 5347 / 2ﻫ 2 همین مجلد

[25]. سند مورخه: 5 / 8 / 57 شماره: 3828 / 2ﻫ1 در همین مجموعه

[26].  سند مورخه: 6 / 8 / 57 شماره: 820 همین مجلد

[27]. سند مورخه: 6 / 8 / 57 شماره: 825 همین مجلد

[28]. سند مورخه: 10 / 8 / 57 شماره: 1911 /  ن هـ همین مجلد

[29]. متن اعلامیه در همین مجلد آمده است.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.