مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 4

کتاب حاضر، اسناد مهر 1357 را در بر دارد

آرامش مقطعى و نسبى بعد از حکومت نظامى در اصفهان و سایر شهرها این توّهم را در ذهن سران رژیم تقویت کرد که نظامیان کنترل اوضاع را در دست دارند و با بازشدن مدارس، دانش‌آموزان به کلاس‌ها خواهند رفت و دست و پاگیرترین بخش مقابله‌ها از صحنه حذف مى‌شود؛ اما بر خلاف تصور آنان مدارس و مراکز آموزشی از همان روز اول مهر  به کانون‌هاى تازه‌اى از بحران برای رژیم شاهنشاهی تبدیل گردیدند.

با فرا رسیدن پاییز و بازگشایی مدارس سیر تحولات نهضت اسلامی سیر صعودی یافت. در اولین روز بازگشایى مدارس، دانش‌آموزان بعضى از مدارس استان برنامه‌هاى شروع سال تحصیلى را به اعتراض به رژیم تبدیل و از رفتن به کلاس‌ها خوددارى و این عمل را در روزهاى بعد گسترش دادند:

«صبح 3 / 7 / 57 دانش‌آموزان در محیط دبیرستان پهلوى به چند دسته تقسیم شدند و شروع به دادن شعار در مورد آیت‌الله‌ خمینى یا مرگ یا خمینى و فرستادن صلوات به سلامتى امام خمینى در محیط دبیرستان بودند. پلیس شهربانى کاشان جلو دبیرستان اجتماع نمودند و با پرتاب گاز اشک‌آور به داخل دبیرستان دانش‌آموزان را وادار کردند که به دادن شعارهاى ضد مقامات مقدس از قبیل «مرگ بر شاه»، «مرگ به خاندان پهلوى» و «این حکومت یزیدى» [خاتمه دهند] و[لی آنان] دستهایشان را رو به پلیس مى‌کردند و شعار مى‌دادند.»[1]

«از دبیرستان سپهر «خدمات» از صبح تا ظهر 3 / 7 / 57 گاهى دانش‌آموزان در محیط دبیرستان شعار مى‌دادند و در موقع تعطیل شدن با گفتن شعارهاى مذهبىِ «ما جان نثار آیت‌الله‌ خمینى هستیم» «اى فرزند زهرا، اى امام خمینى» و با نظم و بدون این که شعارهاى ضد میهنى بگویند از دبیرستان به خیابان صبا و از جلو آموزش و پرورش عبور کردند. موقعى که پلیس در جلو کاخ شهردارى با چوب و غیره و با دادن جملاتى زشت به دانش‌آموزان [حمله کرد]، آنان شروع کردند به گفتن جملاتى مانند: «مرگ بر شاه» و متفرق شدند.

دبیرستان‌هاى دخترانه شاهدخت و لاجوردى؛ در داخل دبیرستان صلوات ختم مى‌کردند و موقع خروج جملاتى توهین‌آمیز به شاه و شهبانوى ایران مى‌گفتند.[2]

«به طور کلى در روز جارى در اکثر دبستان‌ها و دبیرستان‌ها و مراکز آموزشى عالى این شهر تحریکات و تظاهرات مضره‌اى دیده شد که شمّه‌اى از آن به عرض رسید.»[3]

ساواک وضعیت یکی از مهمترین دبیرستان‌های نجف آباد را چنین گزارش می‌کند:

«در روزهاى 2 - 3 و 4 مهر ماه جارى در دبیرستان پهلوى نجف‌آباد بعد از اجراى صبحگاه دانش‌آموزان شعار مضره داده و تظاهرات نموده‌اند.»[4]

درگذشت حجت‌الاسلام حاج سید مهدى گلپایگانى فرزند آیت‌الله‌ حاج سیدمحمدرضا گلپایگانى که در اثر تصادف اتومبیل در تاریخ 31 / 6 / 57 در راه عزیمت به محل زلزله زدگان طبس به وقوع پیوست، موجب شد مردم مراسم ختم برگزار و جلسات فاتحه را تبدیل به انتقاد از رژیم شاه نمایند. به دنبال آن، تظاهراتی خیابانى در گلپایگان به‌وجود آمد که به درگیرى با پلیس و دستگیرى عده‌اى انجامید.

افزون بر اقدامات یادشده، مردم از هر مناسبتی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کردند:

«روز پنجشنبه 6 / 7 / 57 مطابق با روز رحلت حضرت امام جعفر صادق(ع) مردم در منزل آیت‌الله‌ مدنى براى عزادارى جمع شدند و در ساعت 12 از منزل مشارالیه بیرون آمدند از خیابان بابا افضل و میدان کهنه و به سوى گذربابا ولى رفتند و این جمعیت تقریباً یک هزار نفر بودند و شعارهایى در مورد آیت‌الله‌ خمینى و شعارهاى ضد میهنى از قبیل: «مرگ بر این حکومت یزیدى»،«ما خواهان استقلال، آزادى، حکومت اسلامى مى‌باشیم» و «تا آخرین لحظه عمر مى‌کوشیم تا حکومت اسلامى را برقرار کنیم».»[5]

با گسترش اعتراضات دانش‌آموزان و سرایت آن به دبستان‌ها، نیروهاى فرماندار نظامى علیرغم شدت عمل و به کارگیرى کلیه نیروها، عاجز از جلوگیرى از تظاهرات دانش‌آموزان شدند.

در تاریخ 8 / 7 / 57 نیز مأموران رژیم شاه در اقدامی جنایتکارانه به دانش‌آموزان یکى از دبیرستان‌های کاشان حمله کردند و بسیارى از دانش‌آموزان را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند؛ به طوری که تعدادى از آنان راهى بیمارستان شدند و در این مرحله پیشرو نهضت دانش‌آموزان کشور گشتند:

«ساعت هشت و سى دقیقه روز 8 / 7 / 57 دانش‌آموزان دبیرستان پهلوى به کلاس رفتند و تقریبا 50 نفر از رفتن به کلاس خوددارى نمودند و چند دانش‌آموز هم از درب دبیرستان وارد شدند و ضمن دادن شعارهایى براى خمینى... گفتند: «[اینجا] دبیرستانِ امام خمینى مى‌باشد نه پهلوى»؛ ناگهان سه اتومبیل پلیس وارد و مأمورین مسلح با چوب وارد دبیرستان شدند و دانش‌آموزان را در میان گرفتند، آن قدر آنها را زدند که بعضى روى زمین افتادند و خون از سر و صورتشان مى‌ریخت و قابل حرکت نبودند. بعد وارد کلاس‌هاى درس شدند و دبیران و دانش‌آموزان را با چوب مجروح کردند. به دبیرخانه دبیرستان رفتند و چند کارمند را با چوب و قنداق تفنگ زدند. بنا به اظهار مستخدم دبیرستان 2 کلاس درس را خون فرا گرفته بود که توسط مأمورین، مستخدمین احضار و اثرات خون را با آب از بین بردند... مأمورین بعد از دبیرستان به فروشگاه تعاونى فرهنگیان رفتند و دو کارمند و دو فروشنده را با چوب زدند. نتیجه این حادثه ناراحتى مردم کاشان را برانگیخته است.»[6]

این جنایت مأمورین رژیم، باعث شد روحانیت و مردم کاشان با اعلامیه‌های متعدد، مراتب اعتراض خود اعلام نمودند.

به دنبال توافق رژیم شاه با رژیم بعثی عراق جهت محاصره منزل رهبر انقلاب اسلامى، حضرت امام خمینى(ره) در نجف اشرف و ایجاد محدودیت در ملاقات‌ها و تماسها، آیت‌الله‌ سید حسین خادمى، روحانى بزرگ اصفهان، تلگرامى از طرف حوزه علمیه اصفهان به عراق ارسال و مراتب اعتراض خود را به این عمل رژیم بعثى عراق اعلام کرد.

در تاریخ 9 / 7 / 57 نیز در اعتراض به محاصره منزل امام خمینى(ره) در نجف اشرف، اعتصاب عمومى برگزار و حوزه‌های علمیه، مؤسسات آموزشی، بازار و کارخانجات تعطیل و اعلامیه‌هایى در محکومیت اقدام رژیم بعثى عراق و رژیم شاه منتشر گردید. این اعتراض همگانى، هیمنه حکومت نظامى را عملاً در هم شکست.

در این زمان مجالس و تظاهراتی نیز برگزار شد که دستگیری عده‌ای را در پی داشت. علیرغم حضور مأموران فرماندار نظامى و حکومت نظامى پخش اعلامیه و شعارنویسی‌ها به صورت گسترده‌اى انجام می‌شد و با وسعت یافتن موج اعتراضات مردمی، دستگیری‌ها زیاد و زندان‌ها پر شدند. لذا ساواک مرکز برای کاستن فشار و نیز پیشگیری از بحرانهای جدید طی ابلاغیه‌ای خواستار آزادی تدریجی زندانیان شد:

«در‌باره آن دسته از زندانیان ضد امنیتى تحت قرارى که قبلاً آزادى آنان وسیله آن سازمان بلامانع اعلام گردیده مقرر است به تدریج ( هر هفته یک چهارم ) نسبت به تبدیل قرار آزادى آنها اقدام [شود] به نحوى که قبل از چهارم آبان همگى آزاد [شده باشند] و از نتیجه این اداره کل را آگاه سازند.»[7]

در پی ایجاد محدودیت‌هایی که به سفارش رژیم شاه، توسط رژیم بعث عراق برای حضرت امام(ره) بوجود آمده بود، ساواک به سازمانهای تابعه چنین دستور داد:

«سریعاً با همکارى مراجع انتظامى پیش‌بینى و مراقبت لازم معمول و هرگونه اقدامى در این مورد را به موقع خنثى و نتیجه را گزارش نمایند.»[8]

در دومین هفته از سال تحصیلى در حالى که دانش‌آموزان مخالفت خود را با رژیم شاه به منصه ظهور گذاشته بودند؛ اعلامیه‌اى منتشر شد که در آن از دانش‌آموزان خواسته شده بود به مدت یک هفته از رفتن به کلاس خوددارى کنند. دانش‌آموزان نیز هر روز پس از حضور در مدرسه از رفتن به کلاس خوددارى می‌کردند و به تظاهرات در مدارس و خیابان‌ها مى‌پرداختند. شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینى» تمام فضاهاى آموزشى را فراگرفته بود. در این زمان بود که رضا ناجی فرماندار نظامی اصفهان از مدیرکل آموزش و پرورش خواست از اقدامات معلمان و دانش آموزان جلوگیری نماید:

«برابر اطلاعات رسیده دبیرستان‌هاى ادب، حکیم سنائى و دبستان مهر و دانش اخیراً جولانگاه خائنین به ملک و ملت قرار گرفته و اشخاصى اخلالگر قصد نفوذ در بین دبیران و آموزگاران شریف و محصلین بى‌گناه را داشته‌اند. علیهذا لازم مى‌داند قبل از آنکه این فرماندارى مبادرت به شدت عمل در اجراى قوانین موضوعه بنماید مفاد بند 2 ماده 310 و ماده 320 قانون دادرسى و کیفر ارتش را برابر پیوست الف اعلام نماید. دستور فرمایید مفاد مواد قانونى را به کادر محترم آموزشى و دانش‌آموزان عزیز ابلاغ و از هرگونه اخلالگرى در محیط مقدس آموزش و پرورش جلوگیرى بنمایند و اعلامیه‌هاى شماره 43 و 44 فرماندارى نظامى (پیوست ب) را در مراسم صبحگاه در کلیه مدارس قرائت و به دانش‌آموزان و نوجوانان تفهیم و نتیجه را اعلام نمایند. »[9]

با گسترش تظاهرات و مخالفت‌ها با رژیم شاه، برای جلوگیری از اقدامات انقلابیون از ساواک‌های تابعه درخواست جمع آوری هواداران شاه را نمود:

«ضمن تماس با فرماندارى و سایر مراجع دولتى و انتظامى محل ترتیبات لازم را جهت بسیج و تجهیز این نیروهاى قابل ملاحظه و غیرمتشکل به ویژه کارگران، کشاورزان، اصناف، فرهنگیان و سایر طبقات فراهم و آمادگى منطقه را براى انجام تظاهرات میهنى اعلام تا دستور مقتضى داده شود.[10]

پس از بازگشایی دانشگاه‌هاى اصفهان تظاهراتى برگزار و به جز معدودى کلاس، بقیه کلاس‌ها به علت تحریم دانشجویان برگزار نگردید.

«روز 15 / 7 / 57 تعداد زیادى از دانشجویان دانشگاه اصفهان که داراى افکار افراطى مذهبى هستند در دانشگاه اصفهان اجتماع و تظاهراتى برپا و شعارهاى مضره مى‌دادند. شعارهاى داده شده عبارت بود از: «رهبر ما خمینى است»، «ما همگام با خلق تحت لواى رهبرى امام خمینى.»[11]

دانشجویان نه تنها خیال رفتن به کلاس‌ها و به فراموشى سپردن انقلاب را نداشتند بلکه مدارس را ستاد عملیات خود قرار دادند.

هجرت تاریخى حضرت امام(ره) از عراق به فرانسه سرآغاز تحوّلى دیگر در انقلاب اسلامى گردید.

اعتصاب در تعدادى از ادارات و کارخانجات ضربه دیگرى به پیکر نظام شاهنشاهى وارد کرد که در ماه‌هاى بعد بر عمق آن افزوده گشت.

از تاریخ 16 / 7 / 1357 دانشجویان دانشگاه اصفهان به مدت یک هفته کلاسها را تعطیل و ضمن حضور در دانشگاه، اقدام به برگزاری تظاهرات کردند:

روز 19 / 7 / 57 تعدادى از دانشجویان گروه مذهبى دانشگاه اصفهان تظاهراتى در دانشگاه بر پا و شعار آزادى، استقلال، حکومت اسلامى تنها راه آزادى جنگ مسلحانه است را داده و سپس اضافه مى‌نمودند رهبر یعنى روح الله. آبادان، فلسطین فداى آمریکا شد.[12]

دامنه اعتصابات به کارخانه ذوب آهن و تعدادی از ادارات دولتی و کارخانجات ریسندگی و بافندگی رسید و آنها را به تعطیلی کشاند:

«در روز جاری کلیه کارگران کارخانه ذوب آهن به جز کوره بلند و کنورتور و همچنین کارگران و کارمندان در محل آریاشهر دست به اعتصاب زده‌اند.»[13]

از میان معلمان 75 نفر انتخاب شدند تا ابتکاری را به کار بندند که باعث تشدید فعالیت فرهنگیان شود:

«در جلسه‌ای که بعدازظهر روز 17 / 7 / 1357 گروه 75 نفری منتخبین معلمین اصفهان در دبیرستان نشاط تشکیل دادند، تصمیم گرفتند طی اعلامیه‌ای که تکثیر خواهند نمود به کلیه معلمین اصفهان اطلاع دهند که از روز یکشنبه اعتصاب همچنان ادامه یابد و به بازاریان نیز اطلاع دهند که فرزندان خود را به مدارس نفرستند و اگر هم معلمین در مدارس حاضر شدند از تدریس خودداری نمایند. ضمناً روز عید قربان به اتفاق بازاریان و دیگر طبقات و دانشگاهیان در راه پیمایی و نماز عید قربان شرکت کنند.»[14]

در مدارس آموزش و پرورش اعتراضات و پخش اعلامیه سرعتی فوق‌العاده یافته بود. به طوری که سیستم اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم را در مقابله با این تحرکات به زانو درآورده بود و ساواک اصفهان برای جلوگیری از این روند چند پیشنهاد ارائه داد!

«در مورد جلوگیرى از تأثیر تبلیغات سوء به نظر مى‌رسد بهتر است مرتباً جلسات سخنرانى در پادگان‌ها تشکیل و با بیان ساده و عمیق پرسنل را توجیه و پوشالى بودن مطالب این اعلامیه‌ها و شب نامه‌ها را به آنان گوشزد نمایند.

در مورد اهانت به مقام 66 مقرراتى وضع شود، فرزند هر کس که در سنین کمتر از سن قانونى جسارتى بکند والدین او تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. ضمناً چندین نفر را به همین اتهام از خواندن درس در سطح کشور محروم نمایند و یا اجازه بدهند تعدادى از پرسنل نظامى با لباس سیویل در مقابل این قبیل دستجات قرار گرفته و با ترکه‌هاى تر، آنان را تنبیه نموده و از ادامه این رویه جلوگیرى نمایند.»[15]

در تاریخ 18 / 7 / 1357 به یکی از مهمترین مراکز فساد و تجمع آمریکاییان حمله گردید:

«ساعت 1600 تعدادى از دانش‌آموزان ضمن دادن شعار با سنگ شیشه‌هاى باشگاه آمریکاییان واقع در خیابان بزرگمهر تخت جمشید را شکسته‌اند.»[16]

در تاریخ 19 / 7 / 1357 در اعتراض به حضور آمریکاییان در مراکز حساس، اتوبوس حامل مستشاران نظامى آمریکایى، شاغل در شرکت بل هلى‌کوپتر مورد حمله قرار گرفت که در جریان آن تعدادى از آنان مجروح شدند. به دنبال این حمله تمامى نیروهاى نظامى و انتظامى بر حفاظت هر چه بیشتر از اتباع بیگانه ملزم شدند.[17]

در همین تاریخ در یکی از خیابان‌های مرکز شهر اصفهان که نیروهای حکومت نظامی حضوری چشمگیر داشتند تظاهرات دختران و زنان انقلابی شکل گرفت:

«مقارن ساعت 1200 تعداد 150 الى 200 نفر از دختران و زنان که چادر مشکى به سر داشتند در خیابان چهارباغ پایین (از دروازه دولت به طرف میدان ششم بهمن) حرکت و اقدام به تظاهرات نمودند که بلافاصله توسط مأمورین فرماندارى نظامى متفرق گردیدند.»[18]

در همین روز تظاهرات و اعتصاب کارمندان ایرانی شاغل در شرکت‌های آمریکایی در صدر اخبار فرماندار نظامی قرار گرفت:

«کارگران ایرانى شرکت جى اچ پى و بل هلیکوپتر واقع در شاهین‌شهر دست به تظاهرات و اعتصاب زدند.»[19]

با فرا رسیدن سالگرد شهادت فرزند ارشد حضرت امام(ره) حاج آقا مصطفى خمینى(ره) مراجع و روحانیون تعطیل عمومی اعلام کردند و مراسم‌هاى بزرگداشت در سرتاسر استان برگزار و پس از پایان تعدادی از مجالس، تظاهراتى انجام که منجر به برخورد نظامیان با تظاهرکنندگان شد.

علاوه بر تظاهرات شعار نویسی و پخش اعلامیه روز بروز فراگیرتر می‌شد:

«شب گذشته مقداری شعار مضره و ضد ملی میهنی روی دیوارها و نقاط مختلف شهر نوشته شده که وسیله مأمورین پاک کرده [شده] و ضمناً 40 برگ اعلامیه مضره نیز در شهر پخش که جمع‌آوری گردیده [است]. در مورد نویسندگان شعار و عاملین پخش اعلامیه تحقیق [انجام شده ولی کسی] مورد شناسایی قرار نگرفته است.»[20]

گسترش تظاهرات در مدارس، دانشگاه‌ها و خیابان‌ها باعث هرچه وخیم‌تر شدن اوضاع شده بود:

«روز جارى اکثر دبیرستان‌ها و هنرستان‌های اصفهان تعطیل و دانش‌آموزان در نقاط مختلف شهر تظاهرات نموده که با دخالت مأمورین متفرق گردیده‌اند که تعداد 22 تیر هوایى به وسیله مأمورین شهربانى جهت تفرقه دانش‌آموزان که در خیابان ابن‌سینا ضمن جلوگیرى از عبور و مرور وسائط نقلیه مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهاى مضره مى‌نمودند تیراندازى گردید.»[21]

با ورود حضرت امام(ره) به فرانسه تلگرافاتی از سوی روحانیون سراسر کشور به رئیس جمهور فرانسه مخابره شد:

در تاریخ 22 / 7 / 57 آیت‌الله‌ سیدحسین خادمى تلگرافى به عنوان ریاست جمهورى فرانسه به پاریس مخابره و در آن از اینکه خمینى به فرانسه عزیمت نموده به وى تبریک گفته و از ایشان خواسته شده نهایت احترام به خمینى معمول گردد.[22]

در تاریخ 23 / 7 / 57 سرلشگر منوچهر خسروداد فرمانده هوانیروز در پایگاه اصفهان حاضر شد و در جمع افسران هوانیروز و مستشاران و کارمندان آمریکایى طی سخنانی خطاب به پرسنل آمریکایى گفت:

«علت اصلى این اغتشاشات و تظاهرات اخیر این است که به علت آزادى بیش از حد داده شده که به نظر و عقیده من هنوز زود بود و زود است زیرا طرز فکر و سطح فرهنگ مردم هنوز به آن حد نرسیده که آزادى کامل داشته باشند.»[23]

در تاریخ 24 / 7 / 1357 به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور تهران، بازارهاى اصفهان و شهرهای تابعه یکپارچه تعطیل شد:

«روز جارى کلیه دکاکین و بازار به استثناء ارزاق عمومى شهرستان‌هاى نائین، نجف‌آباد، شهرضا، همایونشهر و گلپایگان بسته بوده است.»[24]

«کلیه مغازه‌هاى بازار اصفهان و بازارهاى شهرستان‌هاى تابعه و نیز 90% مغازه‌هاى خیابان‌هاى شهرها تعطیل مى‌باشد.» [25]

در این ایام کثرت گزارش حاکی از تعطیلی کلاس‌های درس دانش آموزان و دانشجویان و تظاهرات در محیط‌های آموزشی و خیابانها در حضور مأموران حکومت نظامى به صورت پراکنده در شهر اصفهان و شهرهای تابعه دارد.

رانندگان شرکت‌های مسافربری نیز از تاریخ 25 / 7 / 1357 به جمع اعتصابیون پیوستند و روز به روز بر اعتصابیون اضافه شد:

«طبق اطلاع واصله استادان دانشگاه اصفهان از تاریخ 26 / 7 / 57 دست به اعتصاب زده و در کلاس‌هاى مربوطه حاضر نخواهند شد و عصر روز 25 / 7 / 57 نیز قطعنامه‌اى صادر و رونوشت آن را به نخست‌وزیرى و روزنامه‌هاى کیهان و اطلاعات مخابره نمودند.»[26]

همچنین روز 25 / 7 / 57 تظاهراتی به رهبری چند روحانی در مرکز شهر اصفهان اتفاق افتاد:

«آقاى محمدعلى صادقى یکى از رهبران و گردانندگان اصلى جمعیت تظاهرکننده در خیابان شیخ بهائى بوده که از بدو حرکت جمعیت از مبدأ (چهارسوق علیقلى آقا) و تا خیابان شیخ بهائى تظاهرکنندگان را رهبرى و تشویق به دادن شعار مضره ضد رژیم و قانون اساسى مى‌نموده. نامبرده که به اتفاق چند طلبه دیگر این عمل را انجام مى‌داد وسیله مأمورین اکیپ شناسایى و تحت نظر واقع و پس از متفرق شدن جمعیت وسیله عوامل آن فرماندارى نظامى در حالى که شتابزده فرار مى‌نموده در محل خلوتى در خیابان شهناز دستگیر ولى در موقع سوار شدن به اتومبیل به اظهارات مأموران توجه نکرده و شدیداً مقاومت مى‌نموده است.»[27]

سیر تحولات سریع در جامعه ایران موجب گشت دختران دانش آموز دو دبیرستان مهم اصفهان که در سالهای قبل با وضعیتی بسیار نامناسب برای رژه و مراسم‌های رژیم شاه به خیابانها و میادین شهر برده می‌شدند امروز با حجاب کامل در همان خیابانها به حرکت درآمده، علیه رژیم شاه شعار دهند:

«سه روز متوالی است که دختران دبیرستانهای 25 شهریور و بهشت آیین در ساعات 11.30 الی 16.30 موقعی که از دبیرستان خارج می‌شوند به دستجات 100 الی 200 نفری تقسیم شده و شروع به راهپیمایی و دادن شعارهای مضره می‌نمایند.... و جملگی با چادرهای مشکی از دبیرستان به طرف دروازه دولت حرکت و از آنجا به طرف چهارباغ پایین در حرکت بودند.»[28]

سرلشگر رضا ناجی پس از دریافت این گزارش چنین دستور داد:

«1- برابر مقررات حکومت نظامی با هرگونه تجمع و تظاهرات با شدت رفتار و منکوب گردد.

2- اقدامات مربوط به جلوگیری تجمعات دختران یاد شده با شدت ادامه یابد.»[29]

در تاریخ 27 / 7 / 1357 زندانیان سیاسى زندان اصفهان نیز اعتصاب غذا کردند:

«زندانیان ضد امنیتى محکوم که در بند 2 زندان شهربانى اصفهان دوران محکومیت خود را طى مى‌نمایند، ظهر روز جارى (27 / 7 / 57) از گرفتن غذا خوددارى و خواسته‌هایى... مطرح نموده‌اند.»[30]

«با گسترش تظاهرات و تهدیدات امنیتی که برای آمریکاییان به وجود آمده بود آنان فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند:

با توجه به اینکه اخیراً تعدادى از آمریکاییان به خاطر شنیدن شایعات، ایران را به قصد آمریکا ترک نموده‌اند، مستدعى است مقرر فرمایید اوامر عالى را در مورد حفاظت خارجیان در محلهاى (خانه اصفهان ـ شاهین شهر ـ محلهاى تجمع آمریکاییان ـ روابط عمومى‌ ـ شرکت بل) به مسئولین امر ابلاغ نمایند.»[31]

گسترش تظاهرات خیابانی، اعتصاب ادارات دولتی و کارخانجات اصفهان و حمله به مراکز آمریکاییان، مسئولین اطلاعاتى امریکا را مجبور ساخت به اصفهان مسافرت و اوضاع را از نزدیک مشاهده و مورد بررسى قرار دهند:

«قرار است در تاریخ 30 / 7 / 1357 ـ رئیس اداره اطلاعات مرکزى آمریکا از واشنگتن به تهران مسافرت و از اماکن مختلف آمریکایى که زیر نظر اداره اطلاعات آمریکا اداره مى‌شوند بازدید نماید. به همین منظور قرار است نامبرده سه روز بعد از ورود خود به اتفاق شلمرگر (رئیس اداره اطلاعات آمریکا در تهران) به اصفهان مسافرت و ضمن ملاقات با مشارالیه و مک کافى (کنسول آمریکا در اصفهان) از انجمن مزبور دیدار نماید.»[32]

 

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]. متن کتاب سند مورخ: 3 / 7 / 1375

1. متن کتاب سند مورخ: 3 / 7 / 1375

[3]. سند تاریخ: 3 / 7 / 57  شماره: 402 - الف  /  5

[4]. متن کتاب سند مورخ: 5 / 7 / 1357

[5]. متن کتاب سند مورخ: 6 / 7 / 1357

[6]. متن کتاب سند مورخ: 18 / 7 / 57 شماره: 4387 / 21ﻫ

[7]. متن کتاب سند مورخ:9 / 7 / 57 شماره: 734 / 353

[8]. متن کتاب سند مورخ: 10 / 7 / 57 شماره: 10653 / 10ﻫ 1

[9]. متن کتاب سند مورخ: 13 / 7 / 1357 شماره: 88 / 1 / 1 / 201

[10]. متن کتاب سند مورخ: 13 / 7 / 57 شماره: 10730 / 10ﻫ 3

[11]. متن کتاب سند مورخ: 16 / 7 / 57 شماره: 10957 / 10ﻫ 2

[12]. متن کتاب سند مورخ: 1 / 8 / 57 شماره: 11300 / 10ﻫ 2

[13]. متن کتاب سند مورخ: 17 / 7 / 1357 شماره: 18- 29- 201- 31- 16- 7- 57

[14]. متن کتاب سند مورخ: 18 /  7 /  57 شماره: 11928 / 10ﻫ 2

[15]. متن کتاب سند مورخ: 18 / 7 / 57 شماره: 11022 / 10ﻫ 3

[16]. متن کتاب سند مورخ: 18 / 7 / 57

[17]. متن کتاب سند مورخ: 19 / 7 / 57 شماره: 7287

[18]. سند گزارش نوبه‌اى شماره 61 فرماندارى نظامى اصفهان و حومه مورخ: 19 / 7 / 1357

[19]. سند گزارش نوبه‌اى شماره 61 فرماندارى نظامى اصفهان و حومه مورخ: 19 / 7 / 1357

[20]. متن کتاب سند مورخ: 20 / 7 / 1357 شماره: 5050 / 143

[21]. متن کتاب سند گزارش نوبه‌اى شماره 62 فرماندارى نظامى اصفهان و حومه مورخ 20 / 7 / 1357

[22]. متن کتاب سند شماره: 11228 / 10ﻫ 1 مورخ: 27 / 7 / 57

[23]. متن کتاب سند شماره: 11587 / 10ﻫ مورخ: 3 / 8 / 57

[24]. متن کتاب سند مورخ: 24 / 7 / 1357 شماره: 443ـ 5 ـ 51

[25]. متن کتاب سند مورخ: 24 / 7 / 57 شماره: 11078 / 10ﻫ 2

[26]. متن کتاب گزارش نوبه‌اى شماره 67 فرماندارى نظامى اصفهان و حومه تاریخ 25 / 7 / 1357

[27]. متن کتاب گزارش مربوط به تاریخ  25 / 7 / 1357

[28]. متن کتاب سند مورخ: 26 / 7 / 1357 شماره: 278 / 1-95-401-952

[29]. متن کتاب سند مورخ: 26 / 7 / 1357 شماره: 278 / 1-95-401-952

[30]. متن کتاب سند مورخ: 27 / 7 / 57 شماره: 11171 / 10ﻫ

[31]. متن کتاب سند مورخ: 30 / 7 / 57 شماره: 242 / 616 / 510

[32]. متن کتاب سند مورخ: 23 / 7 / 57 شماره: 1281 / 10 و

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.