مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 12

در نخستین روز از مهرماه سال 1357 در حالى که مجالس ختم فرزند آیت‌اللّه‌العظمى سیدمحمدرضا گلپایگانى در شهرهاى کوچک و بزرگ ایران برپا بود و آشکارا جنبه سیاسى و ضدحکومتى داشت، خبر محاصره خانه امام در شهر نجف به گوش ایرانیان رسید. طبق توافقى که بین دولتین ایران و عراق به عمل آمده بود، خانه امام به محاصره مأموران حکومت عراق درآمد. مجموعه اخبارى که از این اقدام منتشر شد، حکایت از آن دارد که این محاصره با این که در روز اول خود با جدیت اعمال گردید و از روزهاى بعد تخفیف پیدا کرد و شکل نامحسوس به خود گرفت، با این حال تأثیر شگرفى در ایران و تصمیمات بعدى امام خمینى گذاشت. اولین خبر محاصره، از نجف به آیت‌اللّه‌ محمد صدوقى رسید و ایشان با تماس‌هاى پى‌درپى خود با روحانیان دیگر شهرها، ضمن اطلاع، خواستار واکنش آنان شد.

نخستین عکس‌العمل روحانیان فرستادن تلگراف‌هاى متعدد به سفارت عراق در ایران و اعتراض به اقدام دولت عراق بود، اما تصمیم دیگر، تعطیل عمومى روز نهم مهرماه در سراسر ایران بود. براى حکومت شاه و دستگاه امنیتى پیش‌گیرى از این حرکت بسیار مهم تلقى مى‌شد، چرا که در صورت وقوع تعطیلى عمومى که نشان از اعتراضى همگانى داشت، هیمنه حکومت نظامى عملاً درهم مى‌شکست. ساواک تلاش کرد با رسانیدن این خبر به گوش مردم که محاصره منزل امام خمینى مرتفع شده، از بار سنگین این اقدام بکاهد. ولى روز نهم مهرماه تقریبا بازار همه شهرهاى بزرگ بسته و در شهرهاى کرمانشاه، دزفول، سمنان، سقز، زنجان، سراب، همدان، ایلام، ارومیه، فیروزآباد، خرم‌آباد و دورود تظاهرات صورت گرفت. در کرمانشاه مأموران حکومتى به روى مردم آتش گشودند و سه تن از اهالى را به شهادت رساندند و 33 نفر را زخمى کردند.

امام تصمیم به خروج از عراق را روز دوازدهم مهر عملى کردند و نجف را به سوى مرز کویت ترک نمودند. امام گفتند : «براى من جایز نیست که زنده باشم و سکوت اختیار کنم»؛ چیزى که دولت عراق از امام خواسته بود. با این که امام ویزاى ورود به کویت را داشتند، اما تبانى دولت ایران با کویت مانع از ورود ایشان به کویت شد. امام و همراهان به سوى بصره رفتند و شب را در این بندر سپرى کردند. در آنجا بود که امام پس از مشورت با حاج احمد خمینى، مهاجرت به فرانسه را بهترین گزینه در آن زمان دانستند. کاروان کم‌شمار امام روز سیزدهم به بغداد رفت و امام پس از زیارت حضرت موسى‌بن‌جعفر (ع) در کاظمین و گذراندن یک شب در بغداد، روز چهاردهم مهر به سوى پاریس پرواز کردند. اولین خبر را خبرگزارى فرانسه از ورود امام به پاریس به سراسر دنیا مخابره کرد. امام در بدو ورود پیامى به مردم ایران فرستادند و در آن با اظهار تأسف از این که در کنار ملت نیستند، نوشتند : «پیش من مکان معین مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهى مطرح است ؛ مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.»

این هجرت سرآغاز تحولى دیگر در روند انقلاب اسلامى بود. امام از محیطى خارج شدند که وقتى چهار خبرنگار خارجى مى‌خواستند روز سى‌ام شهریور 1357 با ایشان ملاقات کنند دستگیر شده بودند؛ و به محیطى وارد شده بودند که هر روز چندین روزنامه‌نگار و خبرنگاران شبکه‌هاى رادیویى و تلویزیونى منتظر گفت‌وگو با ایشان بودند. بى‌شک این هجرت صداى انقلاب را جهانى کرد. دولت فرانسه تمایلى به فعالیت سیاسى امام نداشت. روز ورود امام به پاریس، ژیسکاردستن با این که به برزیل سفر کرده بود، پیامى از طریق دفتر خود به سفیر شاه در پاریس فرستاد مبنى بر این که به امام اطلاع داده است از فعالیت سیاسى خوددارى کند. اما پاسخ همان بود که به مقامات دولت عراق داده شده بود.

روزنامه اطلاعات از قول نزدیکان امام در پاریس نوشت : «چنانچه محدودیتى از نظر ملاقات‌ها، مصاحبه‌ها و بیان نظریات براى ایشان از سوى مقامات فرانسه به وجود آید فورا این کشور را ترک خواهند کرد.» شاید آن چه که موجب گردید دولت فرانسه جدیتى در خواست خود نشان ندهد، تلگراف‌هاى پى‌درپى روحانیان و دیگر عناصر مخالف حکومت شاه به ژیسکاردستن بود که در آن‌ها به آزادى‌هاى موجود در کشور فرانسه و این که به واسطه انقلاب کبیر 1789 میلادى، این کشور مهد دمکراسى خوانده مى‌شود تاکید شده بود.

امام با گذرنامه ایرانى خود مى‌توانستند سه ماه در فرانسه بسر برند. اما روشن نیست چرا ژیسکاردستن بعدها در کتاب خاطرات خود نوشت که هنگام ورود امام به فرانسه کشورش به ایشان پناهندگى سیاسى داده است! چه بسا بیان این موضوع، عکس‌العملى تاریخى براى نشان دادن پشیمانى رئیس جمهور وقت فرانسه از آنچه که در طول ماه‌هاى آینده در این کشور رخ داد، بوده باشد.

هجرت امام از نجف به پاریس مهمترین حادثه نیمه اول مهرماه 1357 بود. اما در این دوره کوتاه، اعتصابات دانش‌آموزى، کارگرى و کارمندى ضربه دیگرى به پیکر نظام شاهنشاهى وارد کرد که در ماه‌هاى بعد بر عمق آن افزوده گشت. دانش‌آموزان کاشان پیشرو نهضت دانش‌آموزى بودند. حکومت گمان مى‌برد با گشایش مدارس حجم قابل توجهى از تظاهرات و اعتراض‌ها خاموش خواهد شد، اما آنچه رخ داد روى دیگر این سکه بود. روز سیزدهم مهرماه سه دانش‌آموز در خرم‌آباد به شهادت رسیدند. هم‌آوایى فرهنگیان با دانش‌آموزان، اعتصاب سراسرى روز پانزدهم مهر را در پى داشت. دیگر آن که تهدیدات کارگران صنعت نفت به اعتصاب، اول مهرماه شکل عملى به خود گرفت و به دنبال آن کارگران شرکت کشت و صنعت کارون در شوشتر، کارگران کارخانه‌هاى لوله‌سازى اهواز، زمینه اعتصاب‌ها را همه‌گیر کرد. با آغاز اعتصاب شرکت مخابرات گروه‌هاى کارمندى نیز رفته‌رفته دست از کار کشیدند. بولتنى که ساواک از حجم اعتصابات در روز پانزدهم مهرماه (آخرین سند این کتاب) از سطح استان‌ها تهیه کرد، حجیم‌ترین گزارش کتاب دوازدهم است.

 

و اما چند توضیح :

1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مى‌شد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهره‌بردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشته‌اند مگر در این موارد :

الف ـ سندهاى تکرارى .

ب ـ بین اسناد دست‌نویس و تایپ شده که مشابه هم بوده‌اند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دست‌نویس استفاده شده است.

ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصه‌اى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شده‌اند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقى‌ها مورد استناد قرار گرفته است.

د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشته‌اند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.

ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.

و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشته‌اند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....

2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثه‌اى که سند درباره آن گزارش مى‌دهد، مورد نظر بوده است.

3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.

4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.

5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقى‌هاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقى‌هاى شماره‌دار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقى‌هاى ستاره‌دار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مى‌کند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مى‌کند، یاد شده‌اند.

6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مى‌نوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مى‌شوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.

7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است: نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و رى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مى‌توانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:

1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بوده‌اند.

همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.

اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مى‌شد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.

اجزا اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.

اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :

320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.

اجزاء اداره کل سوم شامل :

330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.

اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :

340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 ( بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیه‌هاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زارعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتى‌هاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.

اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :

350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.

اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:

360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.

9ـ توضیح اعلام در پاورقى‌ها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیت‌اللّه‌ العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.

10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوه‌ها و کتاب‌ها، ضبط نامه‌هاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریه‌هاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پرونده‌ها نگهدارى مى‌شوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتاب‌ها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفته‌اند و یا در بخش ضمیمه کتاب.

11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 7 / 57 تا 15 / 7 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهش‌هاى تازه­درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.