مقدمه - کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک

اعوذ بالله من‌الشیطان الرجیم « انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلوۀ و آتی الزکوۀ و لم یخش الا الله فعسی اولئک ان یکونوا من‌المهتدین: مساجد خدا را تنها کسی آباد می‌کند که ایمان به خدا و روز واپسین آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد، امید است چنین گروهی از هدایت یافتگان باشند.»

سوره توبه آیه 18

 

تأثیر شگفت‌انگیز مساجد در به وجود آوردن انقلاب اسلامی و هدایت و رهبری آن تا رسیدن به سر منزل مقصود و نقش حیاتی آن در پروراندن انسان‌های مؤمن، آگاه و مجاهد بر کسی پوشیده نیست. معجزه انقلاب اسلامی ایران از معجزه سازندگی این خانه‌های خداوندی نشأت گرفت، رشد کرد و بنیان رژیم شاهنشاهی را در هم کوبید و آن‌ها را از تخت‌های استکباری به زیر کشید. طومار حکومت غاصبانه و جائرانه آن‌ها را که بدون هیچ حق و لیاقتی،‌آن را ربوده بودند و با حمایت استعمارگران دوام آورده بودند و می‌پنداشتند نسلاً بعدالنسل هم‌چنان بر آن تکیه خواهند زد و بر این کشور حکم خواهند راند،‌ شکستند و سقف‌های کاخ‌های بنا شده از حقوق اولیه ملت بزرگ ایران را بر سرشان خراب کردند. توطئه‌ها و دسیسه‌های پی‌درپی آن‌ها برای غارت ثروت‌های مادی و معنوی این مردم را نقش بر آب کردند، در مقابل آن استوار ایستادند، مال و جان دادند و تسلیم نشدند و خداوند آنها را مأجور کرد به نصرتشان و موفق داشت به هدم و شکست دشمنانشان.

قرآن کریم چه زیبا فرمود:

« قد مکر الذین من قبلهم فاتی‌الله بنیانهم من القواعد فخّر علیهم السقف من فوقهم و اتاهم العذاب من حیث لا یشعرون: کسانی که قبل از ایشان بودند (نیز) توطئه‌ها کردند، ولی خداوند به سراغ شالودۀ (زندگی) آن‌ها رفت، و آن را از اساس ویران کرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت و عذاب (الهی) از آن جایی که نمی‌دانستند به سر وقتشان آمد.»[1]

«یا ایها الذین امنوا اِن تنصرو‌ا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.»[2]

چنین پایگاه و محلی، جای اعجازگری و اعجاز‌آفرینی است و قدر و منزلت آن حفظ و حراست از آنست. رهبر کبیر انقلاب اسلامی به همین مطلب اشاره کرده و می‌فرماید:

«شما باید هوشیار باشید که مسجدهایتان و محراب‌هایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق. شمایی که این معجزه را از مسجد دیدید، حالا باید بروید دنبال این مرکز معجزه،‌ نه رها کنید او را.»[3]

مسجد منزلگاه آغاز و فرجام پیامبران و اولیای الهیست. مرکز تربیت و پرورش، مرکز علم و حکمت، مرکز آگاهی و بصیرت، مدرسه تعلیم جهاد و ایثار، راهبر صراط مستقیم و مانع سبیل شیاطین. هر که به آن رو آورد هدایت یافت و آن که رو برگرداند خسارت دید. آن‌که به آن دل داد روشنی یافت و آن که دل برید در تاریکی ماند. مقام معظم رهبری بر همین نکته دست گذاشته و می‌فرماید:

«علت این‌که این انقلاب مبارک در ایران اسلامی پیروز شد، یکی از علل این پیروزی و سهولت این پیروزی لااقل این بود، مردم به مسجد اقبال پیدا کردند، جوان‌ها مساجد را پر کردند، علمای اعلام مساجد را به عنوان یک مرکزی برای تعلیم، برای تربیت، برای روشنگری افکار و اذهان مورد استفاده قرار دادند و مسجد شد مرکزی برای حرکت، برای آگاهی، برای نهضت، برای افشای اسرار زمام‌داران فاسد و خودفروخته رژیم طاغوت،‌در مشروطیت هم همین جور بوده است، در دوره ملی شدن صنعت نفت هم تا حدودی همین جور بود، در زمان انقلاب هم که این به احد اعلی رسید ... مسجد نه فقط در  زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامی ما، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاریخ، منشأ آثار بزرگ و نهضت‌های بزرگ و حرکات اسلامی بزرگ شده است. مثلاً در همین کشورهای آفریقا، کشورهای شمال آفریقا که مسلمان هستند، مثل کشور الجزایر و دیگر کشورهای که سال‌ها در زیر سلطه نظامی استعمار فرانسوی‌ها بودند، قیام این مردم از مساجد شروع شد، که به پیروزی هم رسید و کشورها استقلال پیدا کردند. آن روزی هم انقلاب در این کشورها رو به شکست رفت و استقلال خودشان را دوباره ملت‌ها از دست دادند که رابطه خودشان را با مساجد و با دین و ایمان مساجد قطع کردند ... مساجد را باید ملت ایران مغتنم بشمارند،‌ پایگاه معرفت و روشن‌بینی و روشنگری و استقامت ملی به حساب بیاورند ... هم مدرسه است، هم دانشگاه است، هم مرکز تفکر و تأمل است، هم مرکز تصفیه روح است، هم مرکز خلوص است، هم مرکز اتصال بنده به خداست. ارتباط زمین و آسمان است. جایی است که انسان خود را به منبع لایزال فیض و قدرت وصل می‌کند. به خدا انسان خود را در مسجد متصل می‌کند. بنابراین قدر مساجد را باید دانست. در مساجد حضور باید پیدا کرد.»[4]

تأثیر شگرف مسجد بر افراد و جامعه و نقش حیاتی آن در به وجود آوردن انقلاب اسلامی و هدایت و رهبری آن تا رسیدن به سر منزل مقصود از دید اندیشمندان خارج از کشور نیز پنهان نمانده و صریحاً به آن اعتراف دارند. مارسل بوازار در کتاب خود می‌نویسد:

« مسجد عامل نیرومندی در هم‌بستگی و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن را از این بابت نمی‌توان نادیده گرفت. مخصوصاً در روزگار معاصر که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگرباره از خود نشان می‌دهند. مساجد به صورت مراکز تربیت روحانی و پایگاه جنبش امت مسلمانان نسبت به ستمگران و سلطه‌جویان درآمده است. اندک اندک مساجد موقعیت سال‌های نخستین ظهور اسلام را به دست آورده‌اند، تأُسیس کتابخانه‌ها و تالار اجتماعات در درون مساجد این حقیقت را آشکار می‌سازد که مساجد در اسلام بدان‌گونه که بعضی پنداشته‌اند منحصراً‌ برای ادا‌ی فریضه نماز نیست و یقیناً یکی از مراکز سیاسی و فرهنگی مهم اسلام است. اقامه نماز جمعه وسیله‌ای برای گردهمایی مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسایل مهم اجتماعی و بحث و گفتگو در باب کمبودهای رفاهی و تصمیم‌گیریهای سیاسی و غیره. گردهمایی جمعه مخصوصاً در سال‌های اخیر و در ممالک آزاد شده اسلام که به سوی پیشرفت اقتصادی و حاکمیت سیاسی می‌روند، کارآیی بسیار داشته است. در این‌ سال‌ها علی‌رغم تفرقه و پراکندگی سیاسی، مردم و گروههای مسلمان ناخشنود از حکومت‌های فاسد در درون مساجد طرح قیام عمومی و مبارزه علیه ستمگران را ریخته و تزلزلی در ارکان فرمان‌روایی دست نشاندگان استعمار غرب پدید آورده‌اند،‌کاری که احزاب و گروههای سیاسی مخالف در ممالک غرب از انجام آن هنوز ناتوانند.»[5]

با این گفتار کوتاه به سراغ یکی از این مساجد سازنده و معجزه‌آفرین می‌رویم، تا با ترسیم دورنمایی از فعالیت‌ها و اثرات آن، با روشنی و آگاهی وارد اسناد و مباحث مربوط به آن گردیم.

 

تاریخ ساخت و بازسازی مسجد ارک[6] تهران

این مسجد در مرکز شهر در میدان پانزده خرداد (میدان ارک سابق) قرار دارد. از طرف شمال به مجتمع قضایی امام خمینی (ره) و خیابان داور[7] از طرف جنوب به ساختمان رادیو و دادسرای عمومی تهران و بازار خیابان پانزده خرداد (بوذر جمهری سابق) از طرف شرق به کاخ گلستان[8] و ساختمان شماره دو قوه قضائیه و از سمت غرب به خیابان خیام (جلیل‌آباد سابق) و صنف فروشندگان لوله و لوازم بهداشتی ساختمان منتهی می‌گردد. در اصلی آن رو به میدان پانزده خرداد باز می‌شود.

این مسجد با قدمت چندین سالۀ خود از مجموعۀ بزرگتری به نام ارک سلطنتی بود که در جنوب شرقی آن قرار داشت. بنیاد ارک سلطنتی و بعضی ساختمان‌های آن متعلّق به دورۀ صفویه بود و پس از آن‌که افغان‌ها توانستند دولت صفویه را براندازند و تهران را تصرف کنند، در شمال ارک پلی بستند و در جلوی آن دروازه‌ای به نام «دروازۀ ارک» ساختند، همان که بعدها «دروازه دولت» نامیده شد که در ابتدای خیابان الماسیۀ (باب همایون) کنونی قرار داشت. محدودۀ ارک هم‌چنان به حال اولیه باقی مانده بود تا این‌که کریم‌خان زند قلعه ارک را با کمک معماری به نام «عبدالله خان» در سال 1267 ه‍. ق تجدید بنا کرد.[9]

پس از آن‌که سلسلۀ زندیه به دست آقا محمدخان قاجار سقوط کرد (1200 ق)، خان قاجار پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت، ارک را محل اقامت خود قرار داد. علت این انتخاب هم گویا این بوده است که تهران به کوه نزدیک و بر سر راه استرآباد[10]، وطن قاجاریه بود. هم‌چنین آقا محمدخان که این شهر را پایتخت قرار داده بود، بر آن بود که در صورت بروز خطری به آسانی بتواند به استرآباد فرار کند.[11]

آقا‌ محمدخان پس از استقرار سلطنت بلافاصله پس از مدتی به قتل رسید و حکومت را برای فرزندش فتحعلی شاه به ارمغان گذاشت. اگرچه فتحعلی شاه، محمدشاه و رجال درباری ایشان در آبادی تهران و بنای عمارات و مساجد کوشیدند و روز به روز به شکوفایی آن بیشتر پرداختند،‌ اما مهم‌ترین گام در این راه، در عهد سلطنت 49 سالۀ ناصرالدین شاه برداشته شد. بنای بسیاری از مساجد از جمله مسجد ارک، میدان‌ها،‌ ابنیۀ سلطنتی و باغ‌ها، در دورۀ قاجاریه به ناصرالدین شاه منسوب شده است.[12] در دورۀ قاجاریه نیز هم‌چنان مسجد ارک در محدودۀ ارک سلطنتی قرار داشت. « فوریه » دربارۀ این محدوده می‌نویسد:

« ارک سلطنتی که همگان نمی‌توانستد از آن دیدن کنند، با دیوارهای چینه‌ای گلی و دوازده برج مراقبت، در حدود 1600 متر گسترده شده بود. این محدوده از شمال به خیابان مریض‌خانه (سپه سابق و امام خمینی (ره) فعلی) و میدان توپ‌خانه،‌ از جنوب به خیابان جبه‌خانه (بوذر جمهری سابق و پانزده خرداد فعلی)، از شرق به خیابان ناصریه (ناصر خسرو، نام ناصریه از اسم ناصرالدین شاه گرفته شده بود) و از مغرب به خیابان جلیل‌آباد کشیده شده بود و دو خیابان الماسیه و نایب‌السلطنه از شمال به جنوب و خیابان در اندرون از شرق به غرب آن می‌گذشت. از هر یک از این خیابان‌ها، چند نیروی نظامی حفاظت می‌کردند و وقتی در ارک بسته می‌شد، از سایر قسمت‌ها جدا می‌گردید. علاوه بر این، قلعۀ ارک قسمت قدیمی شهر به حساب می‌آمد و در داخل آن سربازخانه‌ها، وزارت خارجه، و سایر ادارت دولتی و قسمت عمدۀ کاخ سلطنتی و حرم‌سرای ناصرالدین شاه در آن‌جا قرار داشت.»[13]

« اوژن فلاندن » توصیف دیگری از قلعۀ ارک دارد و می‌نویسد:

«قسمت قابل توجه شهر،‌ارک بود که در مرکز شهر قرار داشت و از سایر قسمت‌ها به وسیلۀ دیواری مستحکم و خندق‌هایی که بر روی هر یک پل‌های دستی زده شده،‌ جدا می‌گردید و در این محل بود که شاه قصری ساخته و خود، اقوام نزدیک،‌ امرای بزرگ درباری و مستحفظینش زندگانی می‌کردند.»[14]

با توجه به آنچه گفته شد می‌توان به موقعیت حساس مسجد ارک پی برد. اکنون این سؤال در ذهن خواننده ترسیم می‌شود که چرا این مسجد در یک محدودۀ بسته که فقط عده‌ای خاص بتوانند از آن استفاده کنند ساخته شد؟ و به عبارت دیگر فلسفۀ ساخت مسجد ارک در محدودۀ ارک سلطنتی چه بوده است؟ هم‌چنان که گفتیم، مسجد ارک در عصر ناصرالدین شاه ساخته شد. این مسجد در ابتدا به نام مسجد « مادر شاه» نامیده می‌شد و قاسم‌خان[15] پدر مهدعلیا ـ مادر ناصرالدین شاه ـ این مسجد را به فرمان دخترش بنا کرد[16] و بعدها در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تجدید عمارت شد. مسجد در دو طبقه ساخته شده بود. طبقۀ اول مخصوص مادر شاه و زنان درباری بود و طبقۀ دوم به کنیزها و زنان درجۀ دوم اختصاص داشته است.[17] مهد علیا اگرچه در بسیاری از دسیسه‌های درباری به ویژه قتل امیرکبیر تأثیر عمده‌ای داشت و حتی متهم به مفاسد اخلاقی بود، اما در انجام فرایض دینی استوار بود و در ایام مذهبی، بانوان طراز اول حرم‌سرا بر سر سفرۀ افطار او گرد می‌آمدند و پس از افطار، برای انجام دادن اعمال شب‌های احیا و خواندن ادعیه به تالار مخصوص می‌رفتند. گفته شده که مهد علیا در «آهنگ حجاز» تلاوت قرآن می‌کرد و دعاها را با آواز خوش می‌خواند و همراه خانم‌های سلطنتی در مسجد نماز می‌خواند.[18] با توجه به توضیحات بالا می‌توان پنداشت که مادر شاه برای دور ماندن از عموم مردم و اختصاص دادن مکانی برای عبادت خویش و دیگر زنان شاه، دستور ساختن مسجد ارک را در چنین محدوده‌ای داده باشد.

در سال 1276 ق به دستور امیرکبیر قلعۀ ارک نوسازی شد و کوچه‌های آن برای حرکت کالسکه، شوسه شد و در همین زمان، تغییراتی در خیابان مسجد ارک داده شد. در سال 1268 ق نیز در داخل ارک، بناهای جدیدی به عمارت‌های سلطنتی قدیم اضافه کردند و دیوان‌خانۀ گلستان را از طرف شرق توسعه دادند.[19] چون زمین‌های ارک مجهول‌المالک بود و به جای آوردن نماز در آن، از جمله در مسجد ارک اشکال شرعی داشت، برای رفع این مشکل، اراضی ارک را از شیخ عبدالحسین اجاره کرده تا برای برپایی نماز مشکل شرعی نداشته باشد. روزنامۀ وقایع‌الاتفاقیه در مورخۀ 22 جمادی‌الاول 1272 ه‍. ق در این‌باره می‌نویسد:

«... جناب اشرف امجد صدراعظم افخم، مقرر داشتند که اراضی مجهول‌الحال ارک را از جانب مجتهد‌الزمان شیخ عبدالحسین برای حلیت و اباحۀ نماز اجازه کنند ... که برای جمیع مسلمین و مؤمنین حلیت داشته باشد ...»[20]

با توجه به رشد جمعیت در تهران و گسترش شهرنشینی و ایجاد مشاغل جدید و برخی صنایع و ورود خودروهای سواری و غیرسواری به تهران و ... شرایط زندگی در شهرها به تدریج تغییر یافت و بافت کهنه و قدیمی شهر جواب‌گوی نیازهای زمانه نبود. رضاشاه نیز که علاوه بر غرب‌گرایی خواستار تغییرات فوری در ظواهر برای دور نماندن از کشورهایی هم‌چون ترکیه بود، دستور تخریب برخی اماکن و خیابان‌ها و بازسازی و توسعه آن را داد. در سال 1300 ش اولین شهرداری تهران با نام بلدیۀ تهران[21] در میدان توپخانه (امام خمینی فعلی) راه‌اندازی گردید. اولین شهردار زمان او کریم آقا بوذرجمهری[22] بود. وی با متابعت از دستور رضاخان اقدام به تخریب چهرۀ سنتی شهر تهران نمود و برخی از آثار تاریخی دوران قاجار در این اقدامات از بین رفت.

مسجد ارک تهران نیز از این تغییر و تحول در امان نماند و برای گشایش خیابان‌های اطراف قسمت‌هایی از آن تخریب گردید و قسمتی از آن جزء وزارت پیشه و هنر گردید. ادارۀ اوقاف مبلغ 840 / 194 ریال بابت تصرف بخشی از مسجد توسط وزارت مذکور از آن وزارت دریافت نمود و به اداره حسابداری اوقاف تسلیم نمود که به حساب وجوه عمومی اوقاف به خزانه‌داری کل تحویل نمایند و سپس طبق مقررات به مصرف خرید رقبه دیگری برسد. ولی برحسب نامه رئیس کل اوقاف در سال 1323 ش وجوه مذکور به جای این‌که به حساب اداره اوقاف به خزانه تحویل شود برحسب امر وزیر وقت و بدون اطلاع اداره اوقاف به عنوان وام به مدرسه عالی سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری فعلی) پرداخت شده است. در 11 مرداد 1320 اداره حسابداری به مدرسه عالی سپهسالار نامه‌ای نوشت و خواستار بازگشت وام به حساب اوقاف شده است ولی موفق به وصول طلب مزبور نشده است. نهایتاً‌ آقای صدر نایب‌التولیه وقت مدرسه عالی سپهسالار در مهر یا آبان سال 1323 نامه‌ای نوشته و  عدم موافقت خود را با پرداخت طلب اداره اوقاف ابراز داشته است.[23]

در همین سال‌ها اگرچه عمده ساختمان مسجد به کلی ویران شده بود ولی هنوز قسمتی از آن وجود داشت. در سال 1327 تصمیم قطعی برای ویران کردن کامل مسجد ارک و الحاق آن به وزارت اقتصاد و دارائی (اقتصاد ملی آن زمان) اتخاذ می‌گردد. یکی از کارمندان متدین وزارت‌خانه یاد شده در این‌باره نامه‌ای نوشته و تصمیم قطعی برای تخریب مسجد را به اطلاع آیت‌الله بروجردی می‌رساند. این ماجرا و قضایای بعد از آن را مرحوم حجت‌الاسلام فلسفی که شخصاً‌ درگیر این موضوع بود چنین شرح می‌دهد:

« در محوطۀ مسجد ارک امروز، درگذشته مسجدی به نام مادر شاه قرار داشت که دربار قاجاریه آن را در کنار کاخ گلستان برای خانم‌های بیت سلطنتی ساخته بود. پشت وزرات دادگستری،‌وزارت‌خانه دیگری قرار داشت که مشرف به حیاط مسجد ارک بود. یکی از کارمندان آن وزارت‌خانه مطلع شده بود که می‌خواهند این مسجد را خراب کنند تا فضای آن ضمیمۀ وزارت‌خانه و یا ساختمان‌های دیگر شود. او که مرد متدینی بود نامه‌ای برای آیت‌الله بروجردی نوشت و جریان را شرح داد. ایشان در همان زمان (یعنی زمانی که توده‌ایها فعال بودند) برای دولت‌های وقت چند بار پیغام فرستادند تا از تخریب مسجد مادر شاه جلوگیری شود.[24] اما این درخواست بدون پاسخ گذارده شد تا این‌که به ایشان خبر رسید که تخریب مسجد شروع شده است. لذا در آذر ماه 1327 معظم‌له برای اینجانب نامه‌ای مرقوم فرمودند که شاه را ملاقات کنم وضمن علاقمندی ایشان به حفظ موقعیت مقام سلطنت،‌ تأثیر سوء‌ بی‌توجهی مقامات دولتی را نسبت به این امر که به ضرر مقام سلطنت نیز هست و اثر نامطلوب خواهد گذاشت، بگویم.[25] از دفتر مخصوص وقت ملاقات گرفتم و پیام آیت‌الله بروجردی را به شاه گفتم. او نیز به دولت دستور داد تخریب مسجد متوقف شود و آن را در اختیار معظم‌له قرار دهند. به دنبال این امر،‌ مسجد ارک کنونی در همان محوطه بنا گردید.[26] »

پس از ملاقات و دستور شاه به نخست‌وزیر، هیأت دولت به موجب تصویب‌نامه شماره 15271 مورخ 8 / 10 / 1327 امر مسجد ارک را به آیت‌الله بروجردی واگذار نمود و نامه‌ای در تاریخ 19 / 10 / 1327 برای ایشان ارسال کرد. متن نامه به این شرح است:

اداره کل اوقاف                         وزارت فرهنگ

شماره: 32108

تاریخ: 19 / 10 / 1327

جناب آقای آیت‌الله بروجردی

چون به موجب تصویب‌ نامه شماره 15271 مورخ 8 / 10 / 1327 هیئت وزیران مقرر گردیده که مدرسه [مسجد] مادر شاه واقع در خیابان ارک که سابقاً‌ به وزارت اقتصاد ملی برگذار شده بود به جناب عالی برگذار شود تا در امور مسجد به هر نحو که صلاح و مقتضی دانند عمل فرمایند. اینک خواهشمند است دستور فرمائید نماینده آن جناب برای تحویل مسجد مذکور به این اداره کل اوقاف مراجعه نماید.

سرپرست اداره کل اوقاف ـ محمدخان ملک

رونوشت برای اطلاع جناب آقای فلسفی واعظ محترم و دانشمند ارجمند فرستاده می‌شود.

سرپرست اداره کل اوقاف محمدخان ملک[27]

حجت‌الاسلام فلسفی در خاطرات خود به تصویب‌نامه یاد شده اشاره کرده و می‌گوید:

«چون زمین مسجد متعلق به دولت بود لذا هیأت دولت تصویب کرد که ابتدا مسجد را در اختیار اوقاف قرار دهند و بعد آن اداره طی نامه‌ای آن را در اختیار معظم‌له به عنوان حاکم شرع و مرجع عصر قرار دهد.[28] »

در تاریخ 30 / 10 / 27 نمایندگان آیت‌الله بروجردی: حجت‌الاسلام محمد تقی فلسفی و حاج رضا شاهپوری؛ نماینده وزارت اقتصاد ملی: دکتر مفخم؛ نماینده وزارت فرهنگ و اوقاف: محمدخان؛ معمار: حسین لرزاده و چند تن از کارمندان اداره اوقاف به نام: برهان‌الدین مهدوی، محمدخان محمدی،‌ حسن فرخ‌نظر، در اداره اوقاف جلسه‌ای تشکیل داده و مسجد ارک را تحویل نمایندگان آیت‌الله بروجردی دادند. متن صورت‌جلسه به قرار زیر است.

ادارۀ کل اوقاف                                 وزارت فرهنگ

شماره

تاریخ                                           

ضمیمه

صورت‌مجلس تحویل و تحول مسجد مادر شاه واقع در ارک

به موجب تصویب‌نامۀ شماره 15271 مورخ 8 / 10 / 327 [1327] هیأت محترم وزیران که طی شمارۀ 22573 مورخ 14 / 10 / 327 [1327] ادارۀ کل اوقاف ثبت گردیده در تاریخ 30 / 10 / 27 در حضور: جناب آقای شیخ محمدتقی فلسفی واعظ دانشمند و آقای حاج آقا رضا شاهپور[ی] نمایندۀ محترم جناب اجل حجت‌الاسلام آیت‌الله بروجردی (حسین طباطبایی) و جناب آقای دکتر مفخم نمایندۀ وزارت اقتصاد ملی و جناب آقای محمدخان نمایندۀ فرهنگ و اوقاف و هم‌چنین آقایان برهان‌الدین مهدوی،‌ محمدخان محمدی،‌حسن فرخ‌نظر، کارمندان ادارۀ کل اوقاف و آقای حسین لرزاده، معمار دربار محترم شاهنشاهی، مسجد فوق‌الذکر با حدود مشخصات زیر و نقشۀ پیوست بدواً،‌ تحویل نمایندۀ وزارت فرهنگ و سپس از طرف مشارالیه تحویل نمایندۀ جناب آقای بروجردی جناب آقا رضا شاهپور‌[ی‌] گردید.

توضیحات

1ـ حدود و مشخصات مسجد، طبق نقشۀ پیوست که به امضای نمایندۀ وزارت اقتصاد ملی و نمایندۀ وزارت فرهنگ رسیده،‌ به مساحت یک هزار و سیصد و دو متر است.

2ـ بین نمایندۀ وزارت اقتصاد ملی و وزارت فرهنگ موافقت حاصل گردید که به جای دو راهرو که سابقاً متعلق به مسجد نامبرده بوده (یکی از سمت غرب و دیگری از سمت شمال باز می‌شده) یک راهرو در مدخل جدید از سمت مشرق به عرض هشت متر مربع و به طول شانزده متر که جمعاً‌ مساحت آن یکصد و بیست و هشت متر مربع می‌باشد، به مسجد مزبور واگذار و در عوض دو راهروی نامبرده مسدود گردد، با مراتب مذکور؛ بنابراین کلیۀ مساحت مسجد با مدخل جدید یک هزار و چهار صد و سی متر مربع می‌باشد و توضیح آن‌که مدخل جدید به فاصلۀ بیست و دو متر از رأس شمال شرقی مسجد شروع خواهد شد.

3ـ جناب آقای دکتر مفخم نمایندۀ وزارت اقتصاد ملی متعهد شدند کلیۀ مصالح متعلق به ساختمان وزارت اقتصاد ملی را ... در ظرف مدت یک ماه، از محوطۀ مسجد نامبرده خارج نمایند.

4ـ نمایندۀ وزارت فرهنگ،‌ مسجد فوق‌الذکر را که بدین نحو تحویل گرفته است، عیناً‌ به وسیلۀ همین صورت مجلس، به نمایندۀ محترم جناب آقای بروجردی (حاج آقا رضا شاهپور) [شاهپوری] تحویل نمودند که بر طبق منویات ناب ایشان، در ساختمان آن اهتمام نمایند.

5ـ این صورت مجلس در پنج برگ تنظیم گردید؛ یک برگ جهت نمایندۀ وزارت اقتصاد ملی و یک برگ جهت نمایندۀ وزارت فرهنگ و یک برگ جهت ادارۀ کل اوقاف و یک برگ جهت آقای فلسفی و برگ پنجم عیناً به آقای حاج آقا رضا شاهپور [ی] نمایندۀ جناب آقای بروجردی تسلیم گردید.

محل امضای نمایندۀ اقتصاد ملی (تحویل دهنده)          محل امضای نمایندۀ وزارت فرهنگ

                     دکتر مفخم                                                     خان ملک

محل امضای نماینده                                     جناب آقای بروجردی (تحویل گیرنده)‌    

محل امضای جناب آقای فلسفی

  رضا              30 / 10 / 27

محل امضای کارمندان اوقاف      محل امضای کارشناس دربار شاهنشاهی و ادارۀ کل اوقاف

توضیح آن‌که در سطر دوازدهم این صورت مجلس کلمۀ «مربع» حذف شده است.[29] دکتر مفخم

بعد از تحویل گرفتن مسجد توسط آقای رضا شاهپوری و حجت‌الاسلام فلسفی مسئله ساخت مسجد مطرح بود. برای این کار مرحوم حاج محمد حسین کاشانی پیش‌قدم شد. حاج محمد حسین مرد محترمی بود و علاوه بر پرداخت حقوقی شرعی خود،‌در کار خیر نیز پیش‌قدم بود.[30] مرحوم حجت‌الاسلام فلسفی نیز به همین نکته در خاطرات خود اشاره نموده است.[31] حاج جواد کاشانی فرزند مرحوم حاج محمد حسین در این‌باره می‌گوید:

«در قضیۀ مسجد ارک زمانی که تصمیم گرفته شد بازسازی شود،‌ برای کمک به پدرم مراجعه کردند و ایشان یک چک نوشتند، بدون آن‌که مبلغ آن را تعیین کنند، وقتی از طرف اطرافیان در این‌باره مورد پرسش قرار گرفت، در جواب گفت: «من برای کمک به اهل بیت عینک نمی‌زنم.» ظاهراً منظور این بود که پدرم هنگامی که چیزی می‌نوشت از عینک استفاده می‌کرد، ولی در این مورد از عینک استفاده نکرده بود.»[32]

به هر حال با تلاش و کوشش آیت‌الله بروجردی، حجت‌الاسلام فلسفی، حاج رضا شاهپوری و کمک عده‌ای از افراد نیکوکار هم‌چون مرحوم حاج محمد حسین،‌ مسجد ارک دوباره توسط آقای لرزاده از معماران برجسته و مشهور بازسازی شد و مسجدی فعال گردید.

یکی از موضوعاتی که هرچه بیشتر به شکوه و عظمت مسجد می‌افزاید، سنگ‌های مرمرینی است که در دیواره‌های داخلی مسجد به کار رفته است، آقای حبیب‌الله عطایی در وصف این سنگ‌ها می‌گوید:

«آقای کاشانی [محمد حسین] خدمات فراوانی را برای حرم امام حسین (ع) انجام می‌دادند، من‌جمله عده‌ای از او درخواست فرستادن سنگ مرمر درجۀ یک از ایران به عراق می‌کنند. آقای کاشانی هم مبادرت به این کار می‌کند. از بین این سنگ‌ها مقداری را کنار می‌زنند و با آقای کاشانی در این‌باره تماس می‌گیرند و ایشان از آن‌ها می‌خواهد که سنگ‌ها را پس بفرستند و سنگ‌های فرستاده شده را برای به کارگیری در مسجد ارک در نظر می‌گیرد. لذا سنگ‌هایی که در مسجد ارک استعمال شده است از حرم حضرت امام حسین (ع) انتقال پیدا کرده است.»[33]

البته حجت‌الاسلام فلسفی با مقداری تفاوت در مورد سنگ‌های مرمر به کار رفته در دیواره‌های داخلی مسجد می‌گوید:

«... سنگ‌های مرمرهای اطراف شبستان مسجد ارک را پدر او [حاج محمد حسین کاشانی] برای حرم امام حسین (ع) تهیه کرده بود، اما چون بیش از حد احتیاج بود برای این مسجد مصرف شد.»[34]

مسجد ارک بعد از تلاشهای انجام شده روز سوم خرداد 1331 شمسی افتتاح گردید. این روز مصادف بود با شب اول ماه مبارک رمضان سال 1371 قمری و کشور در بحبوحه التهاب و شور و هیجان پس از ملی شدن صنعت نفت و در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق و تدارک سفر ایشان و هیأت همراه به دیوان بین‌المللی لاهه بود.[35]

حجت‌الاسلام فلسفی در این‌باره می‌گوید:

«بالاخره ساختمان مسجد ارک که با پافشاری مرحوم آیت‌الله بروجردی شروع گردید، چند سالی طول کشید تا ساخته شد.[36] قرار شده بود که یک شب قبل از شروع ماه رمضان سال 1331 شمسی افتتاح شود لذا جمعیت زیادی حضور پیدا کرده بودند. آن زمان بحبوحه ملی شدن نفت بود. دکتر مصدق هم برای دفاع از حق ایران در مسئله نفت قرار بود به دیوان بین‌المللی لاهه برود. من رفتم منبر و جریان تاریخی مسجد را شرح دادم و گفتم این مسجد با اقدامات آیت‌الله بروجردی ساخته شده و در اختیار مردم است. در آخر هم که دعا کردم. اسم دکتر مصدق و اسم آیت‌الله کاشانی را نبردم. فقط سربسته گفتم: خدایا کسانی که به نفع کشور و ملت ایران و به نفع اسلام هرگونه فعالیتی دارند، آنها را مؤید و منصور بدار، که این باعث ناراحتی سخت طرفداران مصدق و آیت‌الله کاشانی گردید.[37] »

بعد از افتتاح مسجد ارک و اقبال مردم به آن مشکل راه نداشتن مسجد به خیابان بیشتر نمود پیدا می‌کرد. حجت‌الاسلام فلسفی و حاج رضا شاهپوری مجدداً در این زمینه فعالیت خود را شروع نمودند تا قسمتی از عرصه ساختمان وزارت صنایع و معادن را به مسجد ملحق سازند تا این مشکل نیز مرتفع گردد. حجت‌الاسلام فلسفی موضوع را با وزیر کشور وقت دکتر منوچهر اقبال[38] مطرح می‌نماید. و در یکی از سخنرانی‌های خود در مسجد شاه (مسجد امام خمینی) که نخست‌وزیر وقت نیز حضور داشته مجدداً این مطلب را بیان می‌کند. از طرف دیگر سندی موجود است که نماینده مجلس سنا به نام رضا رفیع مشهور به قائم مقام‌الملک[39] نامه‌ای به وزارت اقتصاد ملی نوشته و خواستار واگذاری بخشی از زمین یاد شده برای احداث سر در مسجد گردیده و مساحت آن را نیز حدود بیش از دویست متر ذکر نموده است.

حجت‌الاسلام فلسفی در این مورد می‌گوید:

«... ولی بعد متوجه شدیم که مسجد به خیابان راه ندارد، لذا با دکتر اقبال که در آن زمان وزیر کشور بود، موضوع را مطرح کردم. قرار شد در این مورد تصمیم بگیرند. بالاخره هیأت دولت موافقت کرد که مسجد به خیابان راه پیدا کند و درب آن به خیابان باز شود.[40]

آقای حاج حبیب‌الله عطایی نیز در مصاحبه خود با مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این‌باره می‌گوید:

«... تصمیم گرفتند که مسجد را وسعت دهند. جلوی مسجد زمینی بود که در اختیار ادارۀ دادگستری [وزارت صنایع و معادن] قرار داشت. این عده تلاش فراوان کردند که این را تصرف کنند و به مسجد ملحق نمایند. اما مساعی آنان بی‌نتیجه ماند. ناامید نشدند و نزد آیت‌الله بروجردی رفتند و ایشان نیز توصیه کردند که به آقای فلسفی مراجعه کنند، پس از مراجعه به آقای فلسفی، ایشان قول داد که پیگیری لازم را به عمل آورد. در مجلس ختمی که به نام یکی از افراد بزرگ بازار در مسجد شاه برگزار شده بود، آقای فلسفی شروع به سخنرانی کرد. در این مجلس نخست‌وزیر وقت هم حضور داشت. آقای فلسفی از این موقعیت استفاده کرد و از ایشان تقاضا نمود که چون مسجد کوچک است و با توجه به موقعیت مسجد، ایشان اقداماتی فراهم آورند تا آن قطعۀ زمین به مسجد اهدا شود تا با کمک آن حیاط و صحن مسجد وسعت داده شود. ایشان هم قول لازم را دادند و زمین به مسجد اهدا شد و ‌آقایان شروع به ساختن مسجد کردند[41]...»

نامه رضا رفیع نیز همین مطلب را در بردارد که برخی از کلمات این نامه ناخوانا است و متن آن چنین می‌باشد.

« وزارت محترم اقتصاد

مسجد ارک که علاوه از یکصد [و] چند سال است احداث شده به واسطه خرابی که از طرف شهرداری چند سال قبل در شهر به عمل آمد، به عنوان زمین بی‌مالک به تصرف آن وزارت‌خانه در آمده است. با اقدامات مجدانه در دو کابینه اسبق فقط محل مسجد مسترد و ملحقات آن هنوز به مسجد برگشت نکرده، صاحب‌دلان از جناب اردلان خواهش‌مندند که معاینه محلی فرمایند به صدق اظهارات متوجه خواهید شد، که هنوز بعد از چند سال محل تنظیف و وضوء معلوم و مشخص است. عجالتاً مسجد عالی بنا شده ...

حاجی محمد حسین و حاجی محمود وحاجی علیقلی شهابی، باید عرض نمود که به امر و تصویب محترم آیت‌الله‌ العظمی آقای بروجردی، یک هم چو بنایی در جوار کاخ گلستان و عمارات دادگستری و دارایی و کشور ساخته که اسباب ... و سرافرازی است. مقدار دویست [و] چند متر زمین در جنب مسجد که متعلق به مسجد است، برای ساختن سر درب این مسجد لازم و حتمی است که ... به طور دلخواه به اتمام برسد. خواهشمندم همان‌طوری که وزارت دارایی موافقت نموده و اراضی مسجد را ... داشت آن وزارت‌خانه هم این زمین‌ها را ... که با مبارکی شروع به ساختمان سرداب شده و بر عظمت محل افزوده گردد. برای معاینه محلی هر موقعی که بفرمایید به اثبات عرایض، در محل حاضر خواهم بود.             رضا رفیع آذر 34[42]

در پی این تلاشها و زحمات نتیجه مطلوب حاصل شد و هیأت وزیران در تاریخ 20 / 9 / 34 قطعه زمین مورد نظر به مساحت 95 / 218 را به مسجد واگذار نمود. متن مصوبه به شرح زیر است.

تاریخ: 23 / 9 / 1334                              نخست‌وزیر

شماره: 13997 / 1148                        وزارت صنایع و معادن

هیأت وزیران در جلسه 20 / 9 / 34 بنا به پیشنهاد شماره 3492 ـ 15 / 1 / 34 وزارت صنایع و معادن و با موافقت‌نامۀ شماره 52137 مورخ 14 / 9 / 34 وزارت دارایی تصویب نمودند که یک قطعه زمین دولتی به مساحت 95 / 218 که از زمین‌های کاخ وزارت صنایع و معادن به واسطۀ ساختمان مسجد در نقشه ساختمان مجزی شده، در ضلع شرقی طبق نقشه پیوست به مسجد واگذار گردد.

تصویب‌نامه در دفتر نخست‌وزیر است.

از طرف نخست‌وزیر[43]

رونوشت برای اطلاع جناب آقای میر سید علی بهبهانی فرستاده می‌شود.

 

فعالیت‌های سیاسی مسجد ارک از قیام سی تیر 1331 تا 1340

قیام سی تیر 1331 نقطه عطفی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت و یکی از جنبش‌های اصیل سیاسی، اجتماعی تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی ارادۀ مستقیم مردم در تأسیس دولت مبتنی بر خواست ملت بود. این قیام یک سال و چند ماه پس از به ثمر نشستن نهضت ملی شدن صنعت نفت رخ داد. مصدق به علت کارشکنی‌های دربار مجبور به استعفا گردید و در تاریخ 25 تیر طی نامه‌ای استعفای خود را به شاه داد. بعد از او احمد قوام به نخست‌وزیری رسید و در تاریخ 27 تیر اعلامیۀ شدید اللحنی صادر کرد. آیت‌الله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد ... مردم روز 30 تیر به خیابان‌ها آمدند و خواستار برکناری قوام شدند و درگیری شدید بین مردم و نیروهای انتظامی و نظامی پیش آمد. شاه که موقعیت خویش را در خطر می‌دید، دولت قوام را در غروب روز 30 تیر برکنار کرد و مجبور شد فرمان نخست‌وزیری مصدق را صادر کند.

با توجه به این‌که سازمان ساواک در سال 1335 تشکیل شد، سندی در مورد فعالیت مسجد ارک در این سالها موجود نیست ولی در تاریخ شفاهی مسجد ارک طی چند مصاحبه، مطلعین و افراد قدیمی و پرسابقه مسجد ارک مطالبی را عنوان نموده‌اند که به آن اشاره می‌کنیم.

حسن خوانساری در این‌باره می‌گوید:

«اصناف اصلی بازار با تعطیل مغازه‌ها در مرکز اصلی بازار گرد آمده بودند و از آن‌جا که مسجد ارک هم نزدیک میدان ارک بود، عده‌ای در خیابان داور مقابل مسجد و در همین میدان ارک تجمع کرده بودند و شعار یا مرگ یا مصدق سرمی‌دادند،‌ مأموران رژیم به مردم هجوم آوردند و عده‌ای برای نجات جان خود به درون مسجد فرار کردند.[44] »

یکی از خادمین مسجد نیز در این‌باره می‌گوید:

« عده‌ای با چوب کف خیابان می‌زدند و می‌گفتند: با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق. برادر شاه، علیرضا که در سانحۀ هوایی فوت کرد، در حالی‌که تیراندازی می‌کرد به سوی مسجد می‌آمد و آن روز نزدیک به 70 نفر دستگیر شدند و عده‌ای هم کشته شدند.[45] »

آقای عطایی نیز با  اشاره به فعالیت نهضت ملی و تأثیر مسجد ارک در حوادث سی تیر و پس از آن چنین می‌گوید:

« همۀ راهپیمایی‌ها به میدان بهارستان ختم می‌شد. از جلوی مسجد ارک و مساجد دیگر راهپیمایی‌هایی شروع می‌شد و گروهی زنده‌باد و مرده‌باد می‌گفتند. در خیابان 15 خرداد که نزدیک مسجد ارک بود، تجمع‌های زیادی صورت می‌گرفت.[46] »

در 12 مرداد 1332 نیز که از سوی دولت مصدق رفراندومی برای انحلال مجلس شورای ملی برگزار شد[47]، مسجد ارک فعالانه عمل می‌کرد. در این روز در تهران، بسیاری به پای صندوق‌های رأی رفتند. آقای رضازاده که خود ناظر این حوادث بود،‌می‌گوید:

« انتخاباتی که از سوی دولت مصدق انجام گرفت از طرف او صندوقی نیز برای رأی‌گیری در این مسجد ارک گذاشته شده بود، البته شعبان بی‌مخ[48] هم جلوی مسجد آمده بود[49] و ...»

فعالیت سیاسی مسجد ارک از کودتای 28 مرداد 1332 وارد مرحلۀ نوینی شد و مسجد ارک به عنوان یکی از مراکز فعالیت‌های سیاسی ضد رژیم پهلوی نقش به سزایی داشت و به روشنگری می‌پرداخت. علت مرکزیت قرار گرفتن مسجد ارک چند امر بود.

1ـ مسجد ارک مرکزی برای برگزاری مجالس ختم از سوی نیروهای ضد رژیم، نشان گردید. برای این نیروها بهترین مرکز نشان دادن میزان مخالفت با هیأت حاکمه تجمع در این مسجد بود و این موضوع در برگزاری مجالس ختم افراد مشهور یا مهم جلوه می‌نمود.

2ـ موقعیت جغرافیایی مسجد ارک دارای اهمیت فوق‌العاده بود. زیرا این مسجد در کنار بازار تهران و مرکز شهر قرار داشت و همه روزه مخصوصاً‌ در وقت نماز ظهر و عصر عدۀ زیادی از بازاریان و مردم به این مسجد روی می‌آوردند و مخالفان و مبارزین سعی می‌کردند از این امتیاز نهایت بهره را ببرند. بالاخص این‌که وزارت‌خانه‌ها و مراکز دولتی مهمی چون: وزارت اقتصاد و دارائی،‌دادگستری، وزارت صنایع و معادن، ادارۀ رادیو و کاخ گلستان در این محل واقع شده بود. از همین روی مأمورین شهربانی و ساواک، مجالس و رفت و آمدهای این مسجد را کنترل می‌نمودند و به آن حساسیت نشان می‌دادند.

3ـ همین موقعیت جغرافیایی موجب شده بود که افراد مبارز آن را محلی برای رد و بدل کردن اعلامیه‌ها، کتاب‌ها و جزوات سیاسی قرار داده و از این مکان برای نشر آن اقدام نمایند.

اولین سخنرانیهایی که در این مسجد انجام گرفته و در ساواک دارای گزارش می‌باشد مربوط به سال 1337 است.

مرحوم حجت‌الاسلام عباسعلی اسلامی از سخنرانان سال 37 این مسجد بود. ساواک گزارش می‌دهد که:

«شیخ عباسعلی اسلامی ... گفت: امروز عصر در مسجد ارک مجلس ترحیمی از [طرف] خانواده موسوی اصفهانی بوده است که خیلی از شخصیت‌های تهران از جمله حاج قائم مقام‌الملک رفیع سناتور و دکتر مؤید حکمت آمده بودند و من هم دیگر آبرویی برای دستگاه از لحاظ روز سیزده بدر و دستگاه تبلیغات و رادیو نگذاشتم ... والله اگر این مملکت چه دولت و ملت به همین منوالی که می‌بینم رفتار شود، به آینده این مملکت هیچ‌گونه امیدوار نمی‌توان بود[50] ...»

«... در مسجد ارک مجلس ختم مرحوم حاج حسین شالچیان که از مؤسسین جامعه تعلیمات اسلامی می‌باشد ... شیخ عباسعلی اسلامی گفت: آقایان انگلیسها خیلی نقشه‌ها کشیدند که نخست‌وزیر سابق انگلستان در پارلمان گفت یا ما باید در دنیا باشیم یا قرآن و مسلمان‌ها، خلاصه همان‌ها باعث شدند تفرقه به وجود آوردند [آید] و حکومت‌ها عمامه‌ها را از سر ما برداشتند و هر ساعت برای از بین بردن ما نقشه‌ها کشیدند ... آقایان همه‌تان می‌ دانید وضع عمومی مردم خراب است. فرهنگ ما که هیچ در فکر تربیت دینی نیست[51] ...»

«... آقایان من قوام‌السلطنه را در حالت اقتدار دیدم و در اواخر عمر هم دیدم که مرد زبونی و بیچاره شده بود ... این قدرت‌های دنیا موقتی است. آخر این چه وضعی است درست شده است، آقایان در این شب عید یک عده در شمال شهر به کیف‌ها و عیش‌ها مشغولند و یک عده دیگر هم آه ندارند با ناله سودا کنند ... وضع فرهنگ ما هم که معلوم است، روزبه‌روز درس بی‌عفتی و بی‌ناموسی به جوانان مملکت یاد می‌دهند. وضع زمام‌داران ما هم که معلوم هست[52] ...»

در پی این سخنرانی‌ها و سخنرانی مورخ 23 / 3 / 38 نامبرده در مسجد ارک، ساواک دستور دستگیری او را می‌دهد.[53]

مشارالیه در سال 39 نیز در مسجد ارک سخنرانی داشته و در منبر مورخ 29 / 6 / 39 که به مناسبت مجلس ترحیم احتجاب الشریعه امام شیرازی برگزار گردیده بود، می‌گوید: «... یک عده می‌خواهند به هر حقه بازی که شده بر گرده مردم سوار بشوند چنانچه امسال در انتخابات[54] ما دیدیم یک عده مردم بی‌شخصیت که معلوم نبود که از کجاها آب خورده‌ اند می‌خواستند وکیل بشوند، در حالی که خودشان درآمدهای زیادی داشته‌اند و می‌‌خواستند برای دو هزار و پانصد تومان در ماه برگرده این ملت بیچاره سوار بشوند و به مجلس بروند، آن وقت حق مردم بیچاره این مملکت را پایمال کنند[55] ...»

مرحوم اسلامی در آبان و آذر همین سال نیز سخنرانی‌هایی در این مسجد انجام داده و از کثرت زندانیان سیاسی و اوضاع بد اجتماعی و اقتصادی مردم انتقاد تند و صریح نموده است.[56]

حجت‌الاسلام فلسفی نیز علاوه بر سخنرانی در سال 31 (افتتاح مسجد ارک) از سال 37 به بعد یکی از سخنرانان تقریباً مستمر مسجد ارک بوده است. او در سخنرانیهای خود ضمن بازگو کردن مسایل مهم اعتقادی، از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز یاد کرده و گاه صریحاً و گاه به صورت کنایه انتقادهایی در این موارد می‌نمود و با مقایسه حکومت‌های ظالم شاهنشاهی کهن ایران و برخی از رجال عصر اموی و عباسی، سعی داشت که آنان را با وضع آن وقت جامعه ایران و حکومت پهلوی تطبیق دهد. مثلاً در تاریخ 14 / 10 / 37 اشاره‌ای به روز هفده دی سال روز کشف حجاب کرده و می‌گوید: «... مردم، نباید شهوت را حمایت کرد[57]...» در شهریور 39 خطاب به دولت مردان می‌گوید: «... آقای صدرالاشراف و آقایان سناتورها، حالا هم شما و هم من پیرمرد شده‌ایم و لب گور نشسته‌ایم. بیایید در این آخر عمری قدم‌هایی برای این ملت و مملکت بیچاره برداریم ... صدی نود و پنج دانش‌آموزان این مملکت بی‌سواد هستند ... یکی از مدیران جراید آمد تا نظر مرا درباره کثرت طلاق استفسار کند در جواب به آن روزنامه‌نویس گفتم جواب به این مسئله یک کلمه مختصر می‌باشد و آن تعداد زیاد این فاحشه‌ خانه‌ها و این زنان بی‌حجاب است[58]...»

از جمله سخنرانان مسجد ارک در سال‌های پیش از دهۀ چهل که در اسناد ساواک گزارشی از آن‌ها درج گردیده می‌‌توان از شیخ اشرف، شیخ باقر نهاوندی، مرتضی انصاری قمی، وحید و مهاجرانی نام برد.[59] هم‌چنین در 24 / 9 / 39 مرحوم سید ابوالقاسم کاشانی با صدور اطلاعیه‌ای که در همان تاریخ در روزنامه کیهان به چاپ رسید مجلس بزرگداشتی جهت تجلیل از ارواح شهدای ملت قهرمان الجزایر در تاریخ جمعه 25 آذر در مسجد ارک اعلام داشت. این مجلس باشکوه با حضور پنج هزار نفر از علما،‌ سفرای کشورهای عراق، لبنان، عربستان، اردن و مخبرین جراید خارجی و داخلی از ساعت 8 بامداد شروع شد و در ساعت 12 به پایان رسید. در این مجلس شعارهایی علیه دولت فرانسه و به طرف‌داری از ملت مسلمان الجزایر داده شد و مهاجرانی سخنرانی نمود و با تشریح مبارزات مردم الجزایر، سیاست استعماری دولت فرانسه را شدیداً محکوم نمود و در بخشی از سخنرانی خود گفت: «دنیای امروز دیگر زیر بار ظلم و زور و قلدری و بی‌دادگری نمی‌رود و ملت‌های اسیر مدتهاست که زنجیر اسارت را پاره نموده‌اند، اما در عصری که موشک جهان پیما ساخته می‌شود، با وجود سازمان ملل متحد، فرانسوی‌ها ملت مسلمان الجزایر را به خاک و خون کشیده‌اند. هفت سال است که مردم الجزایر را کشتار می‌کنند[60] ...»

سند آخر مربوط به سخنرانی مرحوم شیخ حسین خندق‌آبادی در مسجد ارک به تاریخ 2 / 8 / 39 است. سخنران در این مجلس ضمن تشریح وضع بهائیت در ایران در مورد سابقۀ آن‌ها سخن می‌گوید و بخشی از کتاب بیان سید علی محمد باب را می‌خواند و شنوندگان را به قضاوت درباره آن دعوت می‌کند. وی در تاریخ 6 / 8 / 39 نیز در مسجد ارک دربارۀ ظهور حضرت حجت (عج) و چگونگی زیارت ایشان در حال غیبت سخنرانی می‌نماید.[61]

 

مسجد ارک از سال 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی

با رحلت آیت‌الله بروجردی در دهم فروردین 1340 غم سنگینی بر قلوب مردم مسلمان ایران نشست و آنها مجالس ختم متعددی در تهران و شهرستانها و خارج از کشور برگزار کردند.[62] شاه بلافاصله در همان روز تلگراف تسلیتی برای آیت‌الله محسن حکیم به نجف مخابره کرد و با این عمل ضمن القای نظر خود دربارۀ مرجعیت بعد از آیت‌الله بروجردی، خواست که به نوعی موقعیت مرجعیت را به خارج از ایران یعنی عراق انتقال دهد تا از بار فشار مرجعیت بر اعمال و کردار حکومت خویش بکاهد و این سد محکم تشیع را از ایران رانده و در حاشیه بسته حکومت نظامیان در عراق قرار دهد. غافل از آن‌ که وجود شخصیتی سترگ چون حضرت آیت‌الله روح‌الله خمینی چنین اجازه‌ای به او نخواهد داد و حتی برخی از ملاحظات آیت‌الله بروجردی را نیز رعایت نخواهد نمود و در مقابل ظلم بی‌حد و حصر این رژیم با قدرت و صلابت خواهد ایستاد و با درایت و روشن‌بینی خاص خود مردم را آگاهی خواهد بخشید و آن‌ها را برای احقاق حقوق از دست رفته و ثروت غارت شده و دین پایمال گشته به خیزش و قیام فراخواهد خواند.

نقش مساجد و از آن جمله مسجد ارک در این آگاهی بخشی و قیام، ممتاز و مثال زدنی بود و از اولین حرکت انقلابی حضرت امام در مخالفت با لایحۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی تا آخرین روزهای پیروزی انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ایران، این نقش پایدار و پرخروش بود.

منابر انقلابی و سیاسی سخنرانان این مسجد در بازگو کردن حقایق و انتقادهای تند و صریح از نظام شاهنشاهی در برگ برگ اسناد درج شده به وضوح مشاهده می‌شود.

برای آشنایی بیشتر با این حرکتها اسامی برخی سخنرانان و وقایع مربوط به آن را به صورت اجمال و اختصار ذکر می‌نمائیم.

 

رحلت آیت‌الله بروجردی (10 / 1 / 1340)

بعد از درگذشت آیت‌الله بروجردی مجالس متعددی در مسجد ارک تهران برگزار گردید. در تاریخ 16 / 1 / 40 مجلس ختم آن مرحوم با سخنرانی شیخ عباسعلی اسلامی برگزار گردید. در روز 17 / 1 / 40 جامعه تعلیمات اسلامی به سرپرستی شیخ عباسعلی اسلامی مجلسی در مسجد ارک برگزار نمود و دانش‌آموزان دبستانی و دبیرستانی مدارس وابسته به آن جامعه با نظم خاصی در آن شرکت جستند. در 20 / 1 / 40 نیز دو مجلس ترحیم برگزار شد و شیخ عباسعلی اسلامی از عدم توجه رجال و ثروتمندان ایران به مذهب انتقاد نمود. مجلس دوم بعدازظهر تشکیل شد. این مجلس به دعوت وعاظ تهران تشکیل یافته بود و حجت‌الاسلام فلسفی در آن به سخنرانی پرداخت و در مورد تأثیر روحانیت در استقلال مملکت سخن گفت.

وی در بخشی از سخنرانی می‌گوید: «آقایان اگر بخواهید امنیت و استقلال این مملکت حفظ گردد و بتوانید آزادانه زندگی کنید باید به قرآن، منبر، دین و علماء و وعاظ احترام بگذارید و الا نابود خواهید شد. ببینید امشب در این مسجد چه غلغله ایست، فقط برای فوت یک نفر مجتهد یعنی نوکر حسین[63] ...»

 

انتقاد و حمله به دولت علی امینی (17 / 2 / 1340 تا 27 / 4 / 1341)

آقای فلسفی در پی اعتصاب معلمین در تاریخ 14 / 2 / 40 شدیداً به وزیر فرهنگ وقت حمله کرده و انتخاب یک پزشک زنان و زایمان (جهانشاه صالح) را به این سمت تقبیح می‌نماید و تقصیر چنین انتخابی را متوجه دولت امینی و شخص او می‌داند و در مجلس ختم شوشتری که علی امینی نخست‌وزیر نیز شرکت داشت مجدداً اظهار می‌‌دارد: «آقای نخست‌وزیر، وزیر فرهنگ شما سواد ندارد ...»

سید عبدالرضا حجازی نیز با افشاگری در مورد اسرائیل، انفعال دولت امینی را در برابر حرکت تحقیرآمیز آنان در ارسال پنیر گندیده و فاسد برای سیل‌زدگان مورد حمله قرار داده و از دریافت وام خارجی توسط دولت انتقاد می‌نماید و مردم را به حرکت علیه ظالمان فرا می‌خواند. در تاریخ 30 / 3 / 41 با پرداختن به موضوع مؤسسات استعماری، مؤسسه روزنامه اطلاعات و نشریات آن را مثال زده و با تشریح برنامه‌های استعمار برای به یوغ کشیدن ملت می‌گوید: « از جامعه‌ای که تحت استعمار قرار گیرد، برای این که ملت آن نتوانند بر علیه استعمار قیام کنند دو چیز را می‌گیرند یکی اقتصاد و دیگری فرهنگ ...» وی در این سخنرانی به افزایش شراب‌خواری اعتراض کرده و مردم را به مبارزه علیه فساد دعوت می‌کند.[64]

 

لایحۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی (16 / 7 / 1341 تا آذر همان سال)

یکی از پرشورترین مبارزات مردمی بعد از سال 40، مقابله با توطئه و دسیسه عوامل استعمار، بهائیان و افراد غرب‌گرا در تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دولت امیر‌ اسدالله علم بود. مسجد ارک با سخنرانی‌های آتشین حجت‌الاسلام فلسفی و با حضور چندین هزار نفر از مردم تهران، شدت این مبارزه را بیشتر می‌کرد. مرحوم فلسفی به نمایندگی از طرف جامعه روحانیت و حوزه‌های علمیه و مراجع عظام و بالاخص حضرت امام خمینی (ره) با منطقی استوار و زبانی فصیح و بلیغ، ابعاد این توطئه را آشکار نمود و مردم را به مبارزه و مقابله با این طرح خواند. در سخنرانی 6 / 9 / 41 در بخشی از سخنرانی خود می‌گوید: «آیا این عمل درست است که با تعطیل مجلسین چند نفر دور هم بنشینند و تصویب‌نامه‌ای تنظیم کرده و به مردم تحمیل نمایند. آن هم تصویب‌نامه‌ای که با شئونات دین مبین اسلام و قرآن مغایرت دارد ... بازاریان، کارمندان، دانشجویان، دانش‌آموزان، کارگران غیرتمند ایران قیام کنید و با این بی‌دینان و بهائی مسلکان مبارزه کنید و ریشه آنها را برکنید تا ثابت شود که علی زنده است، پیغمبر زنده است و دین اسلام زوال‌پذیر نیست. بیش از این اجازه ندهید این دولت غیرقانونی دین اسلام را خوار کند ... در این مبارزه دینی که علماء و روحانیون در صف اول قرار دارند همت نمائید ...»

و روز بعد در تاریخ 7 / 9 در منبر می‌گوید: «دولت باید بداند که با سرنوشت مردم و ملت نمی‌شود بازی کرد. با حبس کردن نفس در سینه مردم و خفقان عمومی و با دستگیری چندین نفر کاری از پیش نمی‌رود ... پدران ما آزادی را با نثار خون خود به دست آوردند، کشته‌ها دادند تا نهال آزادی را به بار آوردند و چرخ‌های ظلم و ستم و فساد و دیکتاتوری را درهم شکستند ...»

در سخنرانی 9 / 9 نیز ایشان می‌گویند: «... ای مردم همه می‌دانید در مملکت ما آزادی وجود ندارد. مجلس در مرگ عمیق فرو رفته، نماینده مردم در بین نیست. تاجر و بازاری‌ ناراضی است ... کارمند ناراضی است ... کارگر ناراضی است ... قانون اساسی لجن مال شده ... برای این‌که نفس‌ها در سینه حبس است و خفقان عمومی در ملت حکم فرماست ... نگذارید مثل انتخابات سال‌های قبل نمایندگان سفارشی به مجلس راه یابند، از علماء و روحانیون طرف‌داری نمایید ... نیروی عظیم ملت حامی و پشتیبان آنان است و مشاهده نمودید که چطوری و با چه وضع مسخره‌آمیزی از کرده خود پشیمان و دستور لغو تصویب‌نامه را صادر کردند[65] ...»

 

انقلاب سفید شاه و حادثه خونین مدرسۀ فیضیه (19 / 10 / 1341 تا 13 / 3 / 42)

هنوز چند هفته از لغو تصویب‌نامۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی نگذشته بود که شاه در 19 دی ماه 1341،‌ اصول شش‌گانه انقلاب سفید را اعلام نمود و به دنبال آن دولت علم اعلام کرد که 6 بهمن همان سال لوایح شش گانه به رفراندوم گذاشته خواهد شد. انقلاب سفید شاه مشتمل بر شش اصل بود: الغای رژیم ارباب رعیتی، ملی کردن جنگل‌ها، فروش سهام کارخانه‌های دولتی، سهیم کردن کارگران در منابع تولید و صنعتی، لایحۀ اصلاحی قانون انتخابات، ایجاد سپاه دانش.

این لوایح شش‌گانه و برگزاری رفراندوم در مورد آن از نظر مراجع خلاف قانون اساسی، نامفهوم، دارای ابهام، مقدمه از بین بردن کشاورزی کشور و مقدمه یک سلسله کارهای خلاف شرع توسط رژیم بود.[66]

مخالفت مراجع و امام خمینی و تحریم رفراندوم، موج دیگری از مبارزه با رژیم بود. انعکاس آن در مسجد ارک نیز وجود داشت و در جلسه شب‌های جمعه که در مسجد ارک مجلس موعظه و ذکر مصیبت بود، عده‌ای از علما درباره آن به بحث و تبادل نظر می‌پرداختند. ساواک در گزارش مورخ 18 / 12 / 41 خود شرح این مذاکرات را چنین نوشته: «... غلامحسین می‌گفت: ... مخصوصاً به خمینی از روزی که این اعلامیه‌های تند و تیز را صادر کرده است، سهم امام و خمس زیاد داده می‌شود و اضافه نمود از لحن تلگراف سریع وزیر کشور به استانداران و فرمانداران درباره مخالفین مواد شش‌گانه معلوم است وضع شهرستانها خوب نیست و تشنج زیادی در فارس و آذربایجان وجود دارد. وضع فیروزآباد فارس خیلی نگرانی برای دولت به وجود آورده است که سپهبد مالک فرمانده ژاندارمری شخصاً‌ به فارس رفته است. شریعتمدار طالقانی می‌گفت: ... در آذربایجان و فارس و خراسان تشنجات زیادی وجود دارد ...»

در پی این مخالفتها، امام خمینی و برخی از مراجع تقلید عید نوروز آن سال (1342) را تحریم کردند و مجلس عزاداری به مناسبت شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) در مدرسه فیضیه برگزار نمودند. رژیم با یک عملیات طراحی شده به مدرسه حمله کرده و جمع زیادی از طلاب را به خاک و خون کشید. در پی این حادثه مسجد ارک نیز به عنوان مرکزی برای مبارزه فعال بود و اعتصابات بازار و اطلاعیه‌های مربوطه در ‌آن مکان به نوعی شکل می‌یافت و پخش می‌شد. در این مورد ساواک چنین گزارش می‌دهد: « به منظور اعتصاب روز شنبه 10 / 1 / 42 ... افراد مزبور قرار بود ساعت 7 در مسجد ارک حاضر شوند و عده‌ای از افراد مزبور حاضر و عده‌ای دیگر حاضر نگردیدند ... در اثر اجتماع مجدد افراد فوق در مسجد ارک، چون خبر رسید که مأمورین انتظامی در تعقیب آنها می‌باشند، لذا افراد در خیابان خیام مقابل سید نصرالدین اجتماع ....»

با توجه به کنترل شدید ساواک و نیروی انتظامی برای جلوگیری از برگزاری مراسم ختم شهدای مدرسه فیضیه، در تاریخ 15 / 1 / 42 به بهانۀ مجلس ترحیم سید ضیاء‌الدین سید جوادی، مجلسی در مسجد ارک برگزار شد. ابتدا نامۀ تسلیت‌آمیز آیت‌الله میلانی قرائت شد و سپس یک دانشجو مطالب شدیداللحنی را بیان کرد. شدت مطالب با مجلس ترحیم فرد یاد شده هم‌خوانی نداشت. سپس حجت‌الاسلام شجونی سخنرانی نموده و در بخشی از بیانات خود گفت: «... افراد مضر اگر بر جامعه تسلط پیدا کردند باید به خاطر جامعه با تمام قدرت برای قطع و نابودی آن وجود مضر کوشید و اجازه نداد جامعه را به نابودی و بیچاره‌گی بکشند ...» در این مجلس اعلامیه‌های مختلف از جمله اعلامیه آیت‌الله خمینی پخش گردید. تبادل اطلاعات و اخبار مخصوصاً در مورد حادثه فیضیه و حوادث بعد از آن و پخش اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها در مسجد ارک ادامه داشت. ساواک در 21 / 2 / 42 گزارش می‌کند که بناست مجلس فاتحه در مسجد ارک برگزار شود و سپس به طرف بازار تظاهراتی صورت گیرد. ولی در روز مذکور مسجد تعطیل گردید و در آن قفل شد و پلیس در اطراف مسجد مستقر گردید. جمعیت به صورت موضعی در اطراف مسجد جمع و اقدام به تظاهرات می‌نمودند که به وسیله پلیس پراکنده می‌شدند. در این تظاهرات یک سرهنگ مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفته و مجروح می‌شود ... سید عبدالرضا حجازی نیز در تاریخ 13 / 3 / 42 در مسجد ارک به منبر می‌رود و می‌گوید: « ما آزادی نداریم، تا کی باید نفس‌ها را در سینه حبس کنیم. روحانیون ما را لگدکوب کرده‌اند[67] ...»

 

واقعه پانزده خرداد 1342

خرداد ماه سال 42 مصادف با آغاز محرم بود. با توجه به فاجعه مدرسه فیضیه هیجان خاصی در بین مردم وجود داشت. حرکت امام خمینی موجی از شور و مبارزه در مردم پدید آورده بود و جنایات رژیم این حرکات را تشدید نموده بود.

در تاریخ 13 / 3 / 42 نیز در مسجد ارک مراسم سوگواری برقرار بود. سید عبدالرضا حجازی سخنران این مجلس با اشاره به درس‌های مکتب حسین (ع) گفت: «کارشناسان و جاسوسان اسرائیلی را در این مملکت مصدر کار نموده‌اند و تا جان در بدن داریم با این‌ها مبارزه می‌کنیم و نمی‌گذاریم که بر یک کشور مسلمان مسلط شوند ...» او با اشاره به حادثه مدرسه فیضیه گفت: «پلیس مخرب و نیروی کماندو به این مکان مقدس ریختند و چند گلیم و حصیر پوسیده طلبه را آتش زدند و با چوب و چماق به جان آنها افتادند ولی همین جنایت‌کاران باید بدانند که این عمل جنایت کارانه تا 200 سال دیگر هم فراموش نمی‌شود ...»

با وجود اعتراضات گسترده به جنایت رژیم شاه و هراس و وحشت نظام پهلوی از گسترش این اعتراضات، تصمیم گرفتند که امام خمینی را دستگیر نموده و به تهران انتقال دهند تا رهبریت حرکت را از مردم جدا نموده و در سرکوب نهضت توفیقی به دست آورند. لذا سحرگاه 15 خرداد 42 نیروهای امنیتی ایشان را دستگیر کردند و به پادگان عشرت‌آباد بردند.

خبر دستگیری امام، موجی تازه و شدیدتر به وجود آورد و دستگاه پهلوی نیز با انجام جنایاتی دیگر آن را پاسخ داد.سید عبدالمهدی آل طعمه[68] در مصاحبه‌ای با مرکز اسناد انقلاب اسلامی دربارۀ وقایع 15 خرداد و نقش مسجد ارک می‌گوید: « زمانی که جرقۀ انقلاب زده شد جمعیت زیادی از میدان (ارک) به سرکردگی طیب و رضایی که از سرکرده‌های میدان بودند، شروع شد. جمعیت زیادی در بازار به سوی مسجد آمدند. دولت که هجوم مردم را دید قشون را وارد کرد. زد و خورد عجیبی رخ داد و تعداد زیادی مجروح شدند[69] ...»

آقای عطایی نیز دربارۀ حوادث 15 خرداد می‌گوید: حوادثی که در 15 خرداد 1342 شروع شد از مسجد ارک آغاز گردیده بود و کسانی که در این حوادث کشته شدند، ختم آنان در این مسجد برگزار گردید.[70] »

حسن خوانساری که از شرکت کنندگان در این مراسم بوده است با اشاره به روز مزبور می‌گوید: «در این روز سربازان در جلوی مسجد ارک ایستاده بودند و تظاهرکنندگان را می‌زدند.[71] »

در سندی به تاریخ 15 / 8 / 42 ساواک گزارش می‌دهد که: « به طوری‌که در بازار شایع است بازاران تصمیم دارند روز چهارشنبه 15 / 8 / 42 برای طیب و حاج اسماعیل رضایی در مسجد ارک مجلس ختمی برگزار نمایند.» البته سند دیگری در مورد برگزار شدن یا جلوگیری از برگزاری مراسم در اسناد مسجد ارک ملاحظه نمی‌گردد.[72]

اگرچه رژیم در این روز عده‌ای از افراد بی‌گناه را قتل عام کرد و تعدادی را دستگیر نمود و جو پلیسی شدیدی در کشور حاکم کرد و مساجد سیاسی تهران را تحت کنترل قرار داد، اما با پافشاری علمای سراسر کشور و مهاجرت عده‌ای از آنان به تهران از جمله آیت‌الله میلانی، و سیل نامه‌ها و تلگراف‌های اعتراض‌آمیز نسبت به دستگیری امام، شاه ناچار شد حبس امام را به حصر در یکی از منازل تبدیل نماید. به همین سبب در 12 مرداد 1342 امام و آیت‌الله قمی به منزلی تحت‌نظر انتقال یافتند. همین پافشاری‌ها موجب شد که امام در فروردین 1343 آزاد شود و به قم مراجعت نماید. این آزادی دیری نپایید و با افشاگری حضرت امام در چهارم آبان همان سال و دستگیری و تبعید ایشان در 13 آبان به ترکیه، انقلاب اسلامی مرحله جدیدی را آغاز کرد. مرحله‌ای که در آن رهبریت نهضت دور از وطن و با وسایل موجود، طلاب و روحانیون و عموم مردم را به آگاهی، مبارزه و صبر و استقامت فرا می‌ خواند و آنها را به پیروزی نزدیک علیه دشمنان نوید می‌داد.

از تبعید امام خمینی تا شهادت حاج آقا مصطفی مسجد ارک شاهد فعالیت‌های متنوع دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود. ما در عنوان زیر به نحو اختصار و به صورت فهرستی به آن می‌پردازیم.

 

از تبعید امام خمینی تا شهادت حاج آقا مصطفی خمینی (13 / 8 / 43 تا 1 / 8 / 1356)

در طول این سیزده سال افراد زیر در موضوعات ذکر شده در مسجد ارک سخنرانی نمودند.

محمد تقی فلسفی: 1ـ تفاوت اسلام و علمای اسلام با مسیحیت و کشیشان. 2ـ اهمیت رجال یک کشور برای حفظ مملکت. 3ـ انتقاد از غرب‌زدگی و لزوم عمل به احکام اسلامی. 4- سیره حکومت علی (ع). 5- موانع ظهور امام زمان (عج). 6- آتش زدن مسجد الاقصی. 7ـ نقد تقلید کورکورانه از غرب. 8- نیاز جامعه انسانی به روحانیت. 9ـ تحلیل جنگ‌ها و جنگ ویتنام. 10ـ قانو‌ن‌پذیری. 11ـ فساد در غرب. 12ـ شرح زندگی و سیره هود پیامبر (ع). 13ـ انتقاد از شیوع مراکز فساد. 14ـ شرح زندگی و سیره نوح پیامبر (ع). 15ـ شرح زندگی و سیره لوط پیامبر (ع). 16ـ انتقاد از آموزش ناصحیح جوانان. 17ـ شرح زندگی و سیره شعیب پیامبر (ع). 18ـ افتخارآفرینی علماء برای کشور در تاریخ. 19ـ انتقاد از جو خفقان در کشور. 20ـ حمله به جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی. 21ـ حمله به تبلیغ و ترویج باستان‌گرایی توسط حکومت. 22ـ نماز باران آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری. 23ـ شریک ظالم بودن و عقاب آن. 24ـ جنگ جمل و شهادت دروغ. 25ـ نشانه‌های بندگان خوب خداوند. 26ـ انتقاد از تبلیغ بهائیان در دانشگاهها.

شیخ حسین نوری همدانی: 1ـ عدم جدایی دین از سیاست. 2ـ انتقاد به رادیو و تلویزیون.

سید عبدالرضا حجازی: 1ـ انتقاد از وابستگی اقتصادی کشور. 2ـ انتقاد از فرهنگ غیر دینی در کشور. 3ـ حمله به مجله‌ها و روزنامه‌ها که در گسترش فساد فعالند. 4ـ نقش بانکها در عدم پیشرفت اقتصاد. 5- دروغ‌گویی قدرت‌های بزرگ در مورد صلح. 6- مقایسه حکومت علی (ع) با حکومت‌های رایج. 7ـ ریاست بهائیان بر رادیو و تلویزیون و اقتصاد. 8- استقلال روحانیت از بودجه کشور. 9ـ کنگره عظیم حج برای رفع مشکلات مسلمانان و انتقاد از وضعیت آموزش و پرورش. 10ـ رشوه‌خواری در کشور. 11ـ قضاوت در اسلام و ایران. 12ـ فعالیت تبشیری مسیحیان در ایران. 13ـ ترغیب جوانان به حفظ اسلام. 14ـ غارت نفت کشور. 15ـ اهمیت ماه رمضان. 16ـ لزوم قانون‌گذاری توسط مجتهدین جامع‌الشرایط. 17ـ فعالیت یهودیان در ایران برای تسلط بر اقتصاد. 18ـ علل انحراف جوانان. 19ـ آزادی و اهمیت آن. 20ـ ورود مواد مخدر برای نابودی نسل جوان. 21ـ احتیاج جهان به اسلام و علمای اسلام. 22ـ تساوی حقوق زن و مرد و دروغ‌گویی مسئولین در این مورد برای ایجاد فحشاء و فساد. 22ـ تفسیر قرآن. 23ـ حمله به بهائیت. 24ـ شراب‌خواری و وضعیت آن در ایران و اثرات منفی آن. 25ـ زندان و شکنجه در ایران. 26ـ انتقاد از لایحه حمایت خانواده. 27ـ انتقاد از جو سانسور. 28ـ استعمار. 29ـ صفات تاریخی یهود. 30ـ عدالت‌گرایی حضرت علی (ع). 31ـ مناقب امام زمان (عج). 32ـ عقب‌افتادگی ایران. 33ـ تولید فیلم‌های مستهجن توسط یهودیان. 34ـ نقد آراء مارکس، فروید‌ و داروین و اثرات اجتماعی آرای آنان. 35- ازدواج دو پسر در تهران و درخواست ورود دادستان در این مسئله. 36ـ تشریح جنایات اسرائیل. 37- تشریح برخی قوانین مجازات اسلامی. 38ـ انتقاد از وضع زنان شاغل. 39ـ نقد غرب‌زدگی. 40ـ نقد باستان‌گرایی و عرب‌ ستیزی. 41ـ ارتباط دین و سیاست. 42ـ نقد نظریه لامارک و داروین. 43ـ دزدی در شرکت واحد اتوبوس‌رانی. 44ـ روزه‌خواری در اداره‌های دولتی. 45ـ شرایط قاضی و قضاوت. 46ـ صلح امام حسن (ع). 47ـ جنگ اسرائیل با اعراب و مسلمانان. 48ـ وضعیت فساد در غرب. 49ـ جنگ‌های صلیبی. 50- مقایسه تبعیض در بین مردم و طبقاتی شدن آنها. 51- شرح خدمات روحانیت به کشور. 52- تمجید از اهالی خمین و از امام خمینی. 53- حمله به تلویزیون به خاطر تمسخر روحانیت. 54- مسابقه فوتبال بین تیم ملی ایران و اسرائیل.

علی‌اصغر مروارید: 1ـ نقد تبلیغ آئین کهن و سنتی ایران و تبلیغ آن برای جوانان. 2ـ زلزله خراسان و عدم رسیدگی دولت و مقایسه آن با زلزله فکری در جامعه امروز. 3ـ گرایش به مادی‌گرایی.

محمد مهدی ربانی املشی: 1ـ صفت پیغمبر و عدم اتحاد مسلمین.

عباسعلی اسلامی: 1ـ انتقاد از وضع آموزش عالی و اعزام دانشجو به خارج. 2ـ نقد آموزش و پرورش و گرایش تعلیمی و تربیتی این وزارت‌خانه به غرب

شیخ مرتضی انصاری قمی: 1ـ نقش روحانیت در جلوگیری از نفوذ کمونیستها در ایران و جلوگیری از تجزیه آذربایجان. 2ـ حمله به تمسخر روحانیت در تلویزیون. 3ـ حمله به کثرت شراب‌‌فروشی و قمارخانه‌ها.

نجم‌الدین اعتماد زاده: 1ـ حمله به امریکا به خاطر جنگ ویتنام.

علی‌اکبر ناطق نوری: 1ـ ارتباط رهبر خوب و ملت خوب در تأمین سعادت جامعه. 2- مقایسه حکومت معاویه با شرایط روز جامعه.

علی گلزاده غفوری: 1ـ سخنرانی در زمینه مرگ و زندگی. 2ـ غفلت مسلمین و توطئه دشمنان.

جعفر جوادی شجونی: 1ـ وظایف روحانیون در هدایت جامعه. 2ـ توطئه‌های صهیونیسم. 3ـ درگیری ایران و عراق.

سید عبدالرسول حجازی: 1ـ دشمنی یهودیان با اسلام. 2ـ آتش زدن مسجدالاقصی.

ناصر مکارم شیرازی: 1ـ پاسخ به سئوالات مذهبی. 2ـ پیدایش مذهب. 3ـ ضعف مسلمین در تبلیغات. 4ـ منع دخالت در سیاست در مذهب بهایی و دستور به آن در اسلام. 5ـ نقد مارکسیست. 6ـ سکوت در برابر ظلم و نتایج آن. 7ـ حمایت اسلام از فقرا. 8- مبارزه اسلام با سرمایه‌داری. 9ـ علت عقب‌افتادگی مسلمانان. 10ـ ولایت تکوینی و تشریعی. 11ـ نقد حسینیه ارشاد. 12ـ تجلیل از آقای فلسفی. 13ـ شرح قیام امام حسین (ع) و فلسفه عزاداری. 14ـ نقد اعتقاد به جبران گناهکاری توسط شفاعت. 15ـ صلح امام حسن (ع). 16- رابطه اسلام و سیاست. 17- شرح فرازهایی از عهدنامه مالک اشتر در نهج‌البلاغه. 18- تبعیض و نمونه‌های آن در ایران. 19- دین‌داری و دنیا‌پرستی. 20- سرگرم کردن جوانان به واسطه استعمار. 21- بحثی در موردکاپیتالیسم و سوسیالیسم. 22ـ خودباختگی در برابر غرب. 23ـ مکتب الهی و مادی‌گرایی. 24ـ ستم‌های معاویه به حضرت علی (ع) و شیعیان او. 25ـ انتقاد از شیوع دروغ‌گویی در بین مسلمانان. 26- مقایسه اسلام و مسیحیت. 27ـ حمله به سقط جنین. 28ـ وضع کتاب و کتاب‌خوانی در ایران. 29- جامع بودن دین اسلام. 30ـ قضاوت و قاضی. 31ـ قوانین جزایی ما. 32ـ نحوه سوادآموزی در ایران. 33- وظایف حکومت از نظر علی (ع). 34ـ چگونگی حمله اعراب به ایران و استقبال مردم از آنان. 35ـ دروغ بودن کتاب‌سوزی اعراب در ایران 36ـ اهمیت افکار عمومی در عهدنامۀ مالک اشتر. 37- مبارزه با تبعیض در فرمان علی (ع) به مالک اشتر. 38- سازمان ملل و حق وتو. 39- اهمیت مشورت و افراد صلاحیت‌دار برای مشورت. 40ـ تملق و چاپلوسی. 41ـ تشویق و تنبیه. 42ـ مسئله فلسطین. 43ـ تبعیض در جهان. 44- انتقاد به ازدیاد سن ازدواج در پسران و دختران. 45- خداشناسی. 46ـ علت افزایش جرم و جنایت. 47ـ رشوه‌خواری. 48ـ تأسیس صندوق قرض‌الحسنه در مسجد ارک. 49ـ اهمیت نیروی انسانی. 50- فرار مغزها از ایران. 51- توصیه حضرت علی (ع) درباره کارمندان به مالک اشتر. 52- احتکار. 53- عذاب غیر مسلمان از نظر اسلام. 54- انواع نظام طبقاتی 55- افزایش جمعیت و از بین بردن جنین. 56ـ اثرات شراب‌خواری. 57- اثر تبلیغ در هدایت مردم. 58- زیارت قبور. 59- بلیط بخت‌آزمایی. 60- اندلس و علم مسلمانان. 61- اهرام مصر و ظلم بر طبقه مستضعف.

شیخ احمد کافی: 1ـ دعا نکردن به شاه.

محمد امامی کاشانی: 1ـ دین و آخرت. 2ـ اهمیت حجاب زنان.

موسوی واعظ: 1ـ کمونیزم بین‌الملل. 2ـ مقام مادر.

محمدرضا فاکر: 1ـ فانی بودن دنیا. 2ـ برابری انسان‌ها در برابر خداوند.

عبدالغفار سجادی (میرغفار سجادی‌نژاد): 1ـ خبر فوت دکتر علی شریعتی.

سید حسین اختری: 1ـ ذکر مصیبت[73].

 

از شهادت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی تا پیروزی انقلاب اسلامی

آیت‌الله حاج مصطفی خمینی روز اول آبان 1356 مطابق با نهم ذی‌القعده 1398 ق در نجف به طور ناگهانی و مرموزی جان به جان آفرین تسلیم کرد. در پی رسیدن خبر این حادثه تأسف‌بار به ایران، موجی از اندوه و غم قلوب مؤمنین و دوستداران امام را فراگرفت. از طرف دیگر تنفر و انزجار نسبت به رژیم شاه و عزم مبارزه با او و حکومتش خون تازه‌ای به حرکت نهضت اسلامی و انقلاب امام خمینی داد. مجالس متعدد و پرشوری با شرکت جمعیت فراوانی در تهران و شهرستانها در مساجد برگزار گردید. یکی از پررنگترین این مراسم در مسجد ارک تهران به وقوع پیوست. در تاریخ 6 / 8 / 56 در بازار مراسم ختمی برگزار شد و سخنران آن مجلس شیخ محمد تقی عبدوس اعلام کرد که مجلس ترحیم حاج آقا مصطفی در تاریخ 8 / 8 / 56 در مسجد ارک برگزار خواهد شد. اعلامیه‌هایی نیز در این خصوص چاپ شده بود و در میادین و اکثر مساجد تهران و شمیرانات پخش گردید. حدود سه هزار نفر از طلاب و مردم قم نیز با اتوبوس و وسایل دیگر خود را به تهران رساندند. حجت‌الاسلام حسن روحانی در ساعت 16 روز 8 / 8 / 56 به منبر رفته و سخنرانی مهیج، پر محتوا و تاریخی خود را ایراد نمود و برای اولین بار حضرت آیت‌الله خمینی را امام امت و مردم خواند. این مجلس آن‌قدر با عظمت، باشکوه، مهم و کوبنده بود که ساواک گزارش‌های متعدد از آن به مسئولین ارائه کرد و تحلیل‌های مختلف از آن نمود و اعتراف کرد که: «... روی هم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بین قاطبه مردم بسیار مؤثر بوده است.[74] »

با شهادت آیت‌الله حاج مصطفی خمینی حصار ترس و اختناق رژیم شکست و مردم متدین با شجاعتی وصف‌ناپذیر شراره‌های نجات‌بخش انقلاب را روزبه‌روز مشتعل‌تر و فروزان‌تر نمودند، به طوری‌که در مراسم‌های بعدی در مسجد ارک و مساجد دیگر سخنرانان با صراحت بیشتر به افشاگری علیه رژیم و محکومیت او پرداختند. در همین رابطه مجالس ختم پدر علی‌اکبر ناطق نوری، حسین لباسچی، ایام فاطمیه (س)، سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی، شیخ احمد کافی و ملاعلی معصومی همدانی[75] و ... صحنه رویارویی مردم انقلابی و رژیم سلطنتی گردید و صحنه‌های شورانگیز و به یادماندنی از این حوادث در تاریخ ضبط و ثبت گردید.

در این مراسم‌ها سخنرانان مسجد ارک عبارت بودند از:

حسن روحانی

حمیدزاده

حسین اعتمادی

قاسم شجاعی

حسن کافی

سید احمد حسینی همدانی

سید جواد شاهرخی[76]

 

پیشنمازهای مسجد ارک

از بازسازی و افتتاح مجدد مسجد ارک در سال 1331 تاکنون افراد زیر به ترتیب امام جماعت مسجد مزبور بوده‌اند.

1ـ مرحوم آیت‌الله سید ابوطالب مدرسی یزدی، وی از علمای سرشناس تهران بود و پس از فراگرفتن مقدمات و سطح به نجف اشرف رفت و از محضر آیات عظام نائینی و آقا ضیاء‌الدین عراقی و دیگران استفاده کرد. سپس به قم آمد و به تدریس درس خارج پرداخت. پس از فعالیت مجدد مسجد ارک به دستور آیت‌الله بروجردی به امامت مسجد ارک تهران منصوب شد. آقای محمد حسین رضازاده خادم مسجد ارک در این‌باره می‌گوید: «پس از این‌که مسجد ساخته شد، مردم از آیت‌الله بروجردی خواستند که پیش‌نمازی برای مسجد تعیین کند، لذا ایشان حاج سید ابوطالب مدرسی را به پیش‌نمازی مسجد تعیین کردند. او مدتی در مسجد ارک خطبه و نماز خواند و کلاس درس داشت.»

آیت‌الله سید ابوطالب مدرسی در سال 1380 ق (1339 ش) در تهران درگذشت. پیکرش را به قم منتقل کرده و به خاک سپردند.[77]

2ـ مرحوم آیت‌الله شیخ محمود یاسری فرزند حجت‌الاسلام حاج ملاعباس یاسری در سال 1306 ق (1267 ش) در تهران متولد شد. بعد از اکمال تحصیلات و فوت آیت‌الله مدرسی به امام جماعت مسجد ارک منصوب شد و تا زمان فوت در سال 1355 در این مسئولیت انجام وظیفه می‌کرد. آیت‌الله مکارم شیرازی سلسله درس‌های خود را در زمان امامت ایشان در مسجد ارک آغاز کرد و او را مردی باصفا و علم‌دوست می‌داند. محمد شریف رازی نیز در کتاب خود او را عالمی باتقوا و مورد اعتماد مردم تهران معرفی می‌نماید.[78]

3ـ حجت‌الاسلام مستجابی، ایشان در زمان امامت آیت‌الله یاسری در شبستان شمالی مسجد ارک اقامه نماز می‌نمود.[79]

4ـ آیت‌الله حاج شیخ مهدی حائری تهرانی فرزند مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عباس حائری تهرانی (1320 ـ 1259 ش) در سال 1304 ش مصادف با ولادت امام صادق (ع) در کربلا به دنیا آمد. او تحت تربیت پدر مقدمات علوم را فراگرفت. در سال های بعد در قم و تهران، تحصیلات خود را ادامه داد. در شانزده سالگی پدر را از دست داد ولی هم‌چنان به تحصیلات خود ادامه داد. در تهران از محضر اساتیدی مانند: آیت‌الله محمد حسین زاهد، آیت‌الله سید صدرالدین جزایری، آیت‌الله میرزا محمد باقر آشتیانی و میرزا مهدی آشتیانی استفاده کرد. در همین سال‌ها وارد دانشکده الهیات شد و موفق به اخذ دکتری در رشته معارف اسلامی گردید. وی در سال 1327 ش برای طی مدارج علمی بالاتر و استفاده از محضر علمای حوزه علمیه قم، عازم این شهر شد و از درس آیت‌الله بروجردی، گلپایگانی، مرعشی نجفی، شیخ مرتضی حائری، اراکی، امام خمینی و علامه طباطبایی بهره برد. در سال 1335 ش به عراق سفر کرد و از آیات عظام سید جمال گلپایگانی و سید عبدالهادی شیرازی اجازه اجتهاد دریافت نمود و علامه آقا بزرگ تهرانی نیز اجازه نقل روایت به ایشان داد. آیت‌الله حائری تهرانی سپس به قم بازگشت و مشغول تدریس و خدمات اجتماعی گردید. او در فعالیت‌های سیاسی دهۀ چهل و پنجاه شرکت داشت و به گفته خود جلساتی دربارۀ مبانی حکومت در اسلام و ریشه‌های انقلاب تشکیل دادند و در چاپ و تکثیر اطلاعیه‌های حضرت امام نقش داشتند. در این جلسات علمایی چون: شهید بهشتی، قدوسی، ربانی شیرازی و ... شرکت می‌کردند. وی با امضای بیانیه‌ها و ارسال نامه‌هایی همراه مبارزین حوزه علمیه قم و تهران بود که از جمله آن می‌ توان موارد زیر را یاد کرد.

ـ امضای نامه‌ای خطاب به آیت‌الله طالقانی و تقدیر از مبارزات ایشان (7 / 6 / 1342)

ـ دستگیری و بازداشت به همراه 29 نفر دیگر از روحانیون در وقایع پانزده خرداد سال 1342[80]

ـ امضای نامه‌ای خطاب به نخست‌وزیر وقت، جهت آزادی امام و علما در اسفند سال 1342.

ـ بیانیه‌ای در اعتراض به بازداشت امام در تاریخ 8 / 7 / 1343.

ـ ارسال نامه به مراجع تقلید در مورد وظیفه مبلغان و وعاظ نسبت به اعتراض به دولت وقت درباره رفتار ‌آنان با امام خمینی در دی ماه 1343.

ـ صدور بیانیه‌ای در اعتراض و محکومیت جسارت روزنامه اطلاعات به امام خمینی در سال 1356.

در زمان امامت آیت‌الله یاسری، وی برخی اوقات در مسجد ارک اقامه نماز جماعت می‌نمود و بعد از فوت آیت‌الله یاسری وی امام جماعت مسجد ارک شد و نماز مغرب و عشاء را نیز در مسجد الغدیر خیابان میرداماد اقامه می‌نمود.

مرحوم حائری تهرانی به امور فرهنگی، آموزشی، خیریه و احداث بناهای مذهبی مانند مساجد اهتمام وافر داشت.

تأسیس بنیاد فرهنگی امام مهدی (عج) در قم و تأسیس کتابخانه‌ای به نام امام مهدی در مسجد ارک، تأسیس کتابخانه تخصصی حضرت ولی عصر (ع) با همکاری مسجد جمکران در خیابان آذر قم، کتابخانه بنیاد فرهنگی امام مهدی (ع) در مشهد، تأسیس چهارده کتابخانه کوچک در روستاهای اطراف شیراز، تأسیس مدرسۀ فاطمیه و تجدید بنای مدرسه رضویه در قم، تأسیس مدارس امام باقر (ع)، بقیه‌الله و امام مهدی (ع) در مشهد، بنیان‌گذاری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شمال تهران و ریاست این دانشکده، ساخت مسجد حضرت سجاد (ع) و مسجد ولی‌الله الاعظم (ع) در تهران، تأسیس بیمارستان امام سجاد (ع) در شهرک کاروان تهران، احداث 500 واحد مسکونی برای محرومان در شرق تهران، بنیاد ازدواج کوثر مشهد، صندوق قرض‌الحسنه‌های متعدد و ...

ایشان اگرچه فعالیت وسیعی در امور اجتماعی داشت ولی از تألیف کتاب‌های سودمند نیز غافل نبود، آثار آن بزرگوار به شرح زیر است:

1ـ تاریخ علوم قرآن. 2ـ تاریخ فقه. 3ـ تاریخ ادیان. 4ـ تاریخ فلسفه. 5- تاریخ و سیر کتابخانه. 6ـ یک دوره فقه برای تربیت معلم و مبلغ تهران. 7ـ یک دوره اصول لفظیه و عقلیه برای تربیت معلم و مبلغ تهران. 8ـ یک دوره فلسفه و حکمت نظری و عملی برای تربیت معلم و مبلغ تهران. 9ـ یک دوره درس اخلاق نظری و عملی. 10ـ یک دوره درس علوم قرآن. 11ـ بنیادهای اخلاق اسلامی که همراه با اخلاق مرحوم شبّر چاپ شده است. 12- شخصیت انسان از نظر قرآن و عترت. 13ـ اصول عقاید و آفریدگار جهان. 14ـ راز خوشبختی. 15ـ پندهای معصومین (ع). 16- منتخب ادعیه و زیارات. 17ـ بشارات غیبی. 18ـ اخلاق از نظر قرآن. 19ـ تقریرات دروس مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی و هم‌چنین مقالات متعدد در مجلات مکتب اسلام، مکتب تشیع و معارف جعفری، از دیگر آثار مرحوم حائری است. گفتنی است که اکثر کتاب‌های ایشان را بنیاد فرهنگی امام مهدی (ع)، به چاپ رسانده است.

آیت‌الله حائری عالمی فرهیخته و متواضع بود که شخصیت‌های بزرگی با کلماتی زیبا و بلند او را توصیف کرده‌اند. آیت‌الله جعفر سبحانی دربارۀ او گفته: «واقعاً یک انسان ارزنده‌ای بود، عواطفش مرز نداشت، انسانی وارسته و در اخلاص در درجه بالا بود. در خدمت کم‌نظیر بود و هیچ‌گاه به درخواست کسی، نه نمی‌گفت. اگر کسی کاری را ارجاع می‌داد و توانایی انجامش را داشت، طرف را بی‌جواب رد نمی‌کرد.» و ...

آیت‌الله حائری تهرانی امام جماعت مسجد ارک پس از سال‌ها تلاش خستگی ناپذیر و خدمت به جامعه‌ اسلامی و ارشاد و هدایت و یاری مردم، روز جمعه 30 دی ماه 1379 (24 شوال 1421) شب شهادت حضرت امام صادق (ع) در اثر سکته قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و پس از تشیع باشکوه از جلوی مسجد ارک به قم انتقال یافت و روز شهادت امام صادق (ع) در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تسلیت درگذشت این عالم جلیل‌القدر پیامی به شرح زیر صادر فرمودند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالم پرتلاش و خدوم مرحوم حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین آقای حاج مهدی حائری تهرانی اعلی‌الله مقامه را به ملت شریف و فرزندان مکرم ایشان تسلیت می‌گویم. از خداوند متعال مسألت می‌کنم که روح آن مرحوم را به پاداش یک عمر خدمات فرهنگی و اجتماعی مشمول رحمت و مغفرت و رضوان خود بفرماید و به خانواده محترم و بازماندگان ایشان اجر جزیل عنایت کند.

والسلام‌علیکم و رحمه‌‌الله و برکاته

سید علی خامنه‌ای 4 / 11 / 79[81]

5ـ آیت‌الله سید علی غیوری نجف‌آبادی فرزند مصطفی، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در هلال احمر شهر ری پس از درگذشت آیت‌الله حائری تهران، امام جماعت مسجد ارک شد و در حال حاصر نیز این وظیفه خطیر را عهده‌دار است.[82]

 

پرکشیدگان و میهمانان سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

جا دارد در پایان مقدمه یاد کنیم از اقامه‌کنندگان نماز، آبادکنندگان مسجد، پرکشیدگان به سوی معبود، عاشقان و میهمانان اباعبدالله الحسین (ع) که در حادثه جان‌گذار آتش‌سوزی مسجد ارک در تاریخ 26 / 11 / 1383 برابر با پنجم محرم‌الحرام 1426 قمری در هنگام خواندن نماز مغرب جان خود را از دست دادند یا زخمی و مصدوم شدند. در این آتش‌سوزی تأسف‌آور که به طور ناگهانی از سرایت آتش بخاری شروع شد 78 نفر زن و مرد که بیش از بیست نفر آنان کودک بودند، جان خود را از دست دادند و بیش از 250 نفر زخمی و مصدوم گردیدند. این حادثه تلخ قلوب بسیاری از مردم کشور را جریحه‌دار نمود و پیام‌های تسلیت متعددی از سوی علما و شخصیتهای مملکتی صادر شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت جان باختن دهها نفر از هم‌وطنان مؤمن و صالح در حادثه آتش‌سوزی مسجد ارک تهران، بر لزوم به کارگیری تمام توان در تسریع و رسیدگی و درمان مصدومان این حادثه دلخراش تأکید کردند.

متن پیام به این شرح است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا‌‌ الیه راجعون

حادثه جان‌گداز آتش‌سوزی در مسجد ارک تهران که به کشته شدن دلخراش و فجیع ده‌ها نفر از بندگان مؤمن و صالح و مصدوم شدن تعداد بیشتری از آنان منجر شد موجب تألم شدید اینجانب گردید. به یقین آنان که در حال اقامه نماز در وقت فضیلت و جماعت بودند و برای برپایی عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌ السلام و فراگیری معارف و تعظیم شعایر دین در خانه خدا گرد آمده و مشغول بهترین عبادات بودند اینک به جوار رحمت حق پرکشیده و میهمان سرور و مولای خویش‌اند و عمری یا لیتنا کنا معک را اینک ادراک کرده و عندالله متنعم‌اند. ان‌ شاء‌الله.

اینجانب این مصیبت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه و همه مصیبت‌دیدگان این ضایعه مؤلمه و مردم عزیز تهران و ملت شریف ایران تسلیت می‌گویم و برای اصحاب مصیبت از حق تعالی صبر و شکیبایی و اجر و پاداش وافر رحمانی مسئلت می‌کنم و برای قربانیان این واقعه رحمت و مغفرت و رضوان الهی را استدعا دارم و شفای عاجل و سلامتی کامل و شامل را برای همه مصدومان و مجروحان و آسیب‌دیدگان از حضرت احدیت طلب می‌کنم.

لازم می‌دانم ضمن تشکر از همه مسئولان، امدادرسان و متصدیان درمان بر لزوم به کارگیری تمام توان در تسریع و رسیدگی به درمان این عزیزان تأکید کنم.[83]

والسلام علیکم

سید علی خامنه‌ای

27 بهمن 1383

پیکر پاک این عزیزان روز 28 / 11 / 83 با حضور جمعیت انبوه تشیع‌کنندگان، ریاست مجلس شورای اسلامی وقت آقای حداد عادل و امام جماعت مسجد ارک آیت‌الله غیوری و برخی از شخصیت‌ها از جلوی مسجد ارک تشیع گردید و در قطعه ویژه عزاداران حسینی در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

اسامی و عکس جان باختگان عزاداران حسینی در مسجد ارک در بخش عکس‌ها درج گردیده است.[84]

فعالیت‌ها و کارکردهای مسجد ارک هم‌چنان ادامه دارد. نمازهای جماعت ظهر، عصر، مغرب و عشاء در این مسجد با حضور مردم اقامه می‌شود و در ماه‌های پرفیض رمضان و محرم و صفر مراسم‌های مختلف در آن برگزار می‌گردد.

مسجد ارک هنوز هم بعد از گذشت 58 سال از بازسازی مجدد آن محلی برای برگزاری مجالس ختم و ترحیم شخصیت‌ها و رجال مملکتی است و از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون بسیاری از مجالس ختم شهداء، علماء، خطباء، وعاظ، رجال سیاسی و فرهنگی کشور، مدیران و کارکنان دولت و بازاریان متدین و خیر در آن به انجام رسیده است.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . سورۀ نحل آیه 26

[2] . سورۀ محمد (ص) آیه 8

[3] . صحیفه نور، جلد 12، صفحه 334

[4] . سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 19 / 10 / 1375، مجله مسجد،‌ شماره 69 مرداد و شهریور 1382، صفحه 9، مرکز رسیدگی به امور مساجد

[5] . مساجد در جهان، ایران و تهران، میکائیل جواهری، مجله الکترونیکی دوران،‌شماره 49 آذرماه 1388 به نشانی: www.dowran.ir

[6] . ارک در لغت به هر قلعه‌ای که مسکن پادشاه باشد، یا درون قلعه‌ای دیگر باشد گفته می‌شود این لفظ را بعضی به ضمتین (اُرُک) نوشته‌اند و بعضی به زیادت الف گفته‌اند و در رشیدی و جهانگیری نوشته که ارک به فتح اول و سکون ثانی هر قلعه‌ای که درون شهر باشد. ارک: قلعه کوچکی باشد که در میان قلعه‌ای بزرگ سازند. دز در دز، قلعه،‌حصار (لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا) از آن‌جا که این مسجد مکانی برای انجام دادن مناسک مذهبی خانواده‌های سلطنتی بوده است به همین مناسبت اطلاق کلمۀ ارک به مسجد مذکور با توجه به معنای اول صحیح‌تر است. علاوه بر این،‌ بعضی از کتب مقدم دورۀ قاجاریه نیز از واژۀ ارک استفاده کرده‌اند. به عنوان نمونه می‌توانید به ناسخ‌التواریخ محمد تقی‌خان لسان‌الملک سپهر به اهتمام جمشید کیانفر صفحه 967 مراجعه نمایید. (تاریخ شفاهی مسجد ارک، تدوین سلیمان حیدری، صفحه 21، مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول سال 1385)

[7] . نام قدیم این خیابان نایب‌السلطنه بود، زیرا عمارت کامران میرزا نایب‌السلطنه (وزیر جنگ ناصرالدین شاه) در این خیابان قرار داشت. پس از بنای کاخ دادگستری، این خیابان به نام داور نام‌گذاری شد. (همان)

[8] . مجموعه کاخ گلستان، یادگاری به جای مانده از ارک تاریخی تهران محل اقامت شاهان سلسله قاجار و از زیباترین و کهن‌ترین بناهای پایتخت دویست ساله ایران می‌باشد. این بنا روزگاری همانند نگینی در میان این ارک می‌درخشید. سابقه تاریخی ارک سلطنتی در میدان پانزده خرداد (ارک) به زمان صفویه بازمی‌گردد. شاه طهماسب اول صفوی (930 ـ 984 ق) نخستین پادشاهی بود که در سفرهای خود به قصد زیارت مقبره حضرت عبدالعظیم (ع) دستور داد بارویی به طول یک فرسخ به دور قصبه تهران احداث شود. پس از او شاه عباس صفوی در قسمت شمالی حصار طهماسبی چهار باغ و چنارستانی احداث نمود که بعدها دیوار بلندی گرد آن بنا کرد و عمارات مقر سلطنتی را در داخل آن ساخت و آن را ارک نامیدند. در اواخر عهد صفوی، تهران گاهی مقر موقت دربار شاهان صفوی قرار می‌‌گرفت و حتی شاه سلیمان (1077 ـ 1105ق) کاخی در این شهر برای خود بنا نهاد. ولی امروز اثری از بناهای دوره صفوی باقی نمانده است. کهن‌ترین بناهای موجود در مجموعه گلستان، ایوان تخت مرمر و خلوت کریمخانی متعلق به دوران کریمخان زند است. وی در نبردهای خود بر ضد محمد حسن‌خان قاجار در سال 1172 ق تهران را مرکز اردوکشی خود قرار داد و پس از پیروزی در این جنگ در دیوان‌خانه قدیم تهران که در زمان شاه سلیمان ساخته شده بود بار عام داد و با عنوان وکیل‌الرعایا حکومت ایران را در دست گرفت. به فرمان او در تابستان همان سال حصار ارک مجدداً احیاء شد و یک دست حرم‌خانه و خلوت‌خانه و عمارت دارالحکومه در داخل آن بنا گردید و در تابستان سال بعد (1173 ق) که اردوی خود را به چمن سلطانیه (زنجان) منتقل نمود، دستور داد یک دست عمارت خاصه و دیوان‌خانه بزرگ به سبک ساسانی و باغی در جنب آن بنا نمایند. پس از مرگ کریمخان زند در 1193 ق آقا محمد خان قاجار در 1200 ق تهران را به پایتختی برگزید، ولی به دلیل لشکرکشیهای دائمی کمتر در مقر حکومت خود به سر می‌برد،‌ و برای عمارت و آبادانی چندان فرصت نداشت. تا آن‌که فتحعلی شاه در سال 1211 ق بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد، از آن زمان به بعد با گسترش دستگاه اداری و تشریفات سلطنتی، بناهای متعددی در داخل ارک تهران عمدتاً‌ در زمان فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار احداث شد. در دوران رضا شاه پهلوی، بخشهای بزرگی از ارک تهران، از جمله حصار دور آن، سر در باب عالی، ساختمان دفتر استیفا، نگارخانه، تکیه دولت، نارنجستان، باغ گلشن و ساختمانهای اندرونی تخریب شد. محل سکونت شاه به سعدآباد و سپس در دوران محمدرضا شاه پهلوی به نیاوران منتقل و مجموعه گلستان به محل پذیرایی از میهمانان خارجی تبدیل گردید. پس از انقلاب مجموعه گلستان هم‌چون اغلب عمارات سلطنتی دیگر به صورت موزه درآمد تا همگان بتوانند از آن دیدن کرده و از تماشای زیباییهای حاصل فکر و دست هنرمندان و صنعتگران ایرانی بهره برند. بخشهای مختلف این مجموعه در حال حاضر عبارت است از: ایوان تخت مرمر، خلوت کریمخانی، اتاق موزه (تالار سلام) و حوض‌خانه آن، تالار آینه، تالار عاج یا سفره‌خانه، تالار برلیان یا سفره‌خانه، تالار برلیان یا تشریفات، ساختمان کتابخانه،‌عمارت شمس‌العماره، عمارت بادگیر و حوض‌خانه وسیع آن، تالار الماس، کاخ ابیض، چادرخانه. (سایت کاخ گلستان به نشانی: www.golestanpalace.ir)

[9] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، سلیمان حیدری،‌صفحه 22 به نقل از المآثر و الآثار، محمد حسن خان اعتماد‌ السلطنه به کوشش ایرج افشار، صفحه90،‌ انتشارات اساطیر، سال 1363

[10] . اَستَرآباد نام کهن شهرستان کنونی گرگان در سده‌های نخستین اسلامی و مرکز ایالتی به همین نام در دورۀ صفویه، قاجار و اندکی پس از آن است.‌ (دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد هشتم)

[11] . سه سال در دربار ایران، فوریه، ترجمه عباس اقبال،‌صفحه 108، نشر علمی، چاپ دوم سال 1363

[12] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 23 به نقل از: تهران درگذرگاه تاریخ ایران،‌ ح.م.زواش،‌صفحه 46، نشر اشاره،‌ چاپ اول سال 1370

[13] . سفرنامه،‌ بنجامین، ترجمۀ محمد حسین کرد بچه، صفحه 63، انتشارات جاویدان، سال 1369

[14] . تاریخچه ساختمان‌های ارک سلطنتی تهران، یحیی ذکاء، صفحه 21، انجمن آثار ملی، سال 1346

[15] . امیر قاسم‌خان قوانلو قاجار پسر امیر سلیمان‌خان اعتضاد‌الدوله (دایی آقا محمدخان قاجار) داماد فتحعلی شاه و پدر مادری ناصرالدین شاه است.

[16] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 24 به نقل از شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد،‌ جلد چهارم، صفحه 327،‌ انتشارات زوار، سال 1371

[17] . همان، صفحه 25 به نقل از تهران قدیم،‌جعفر شهری، جلد اول، صفحه 88 ، چاپ معین، سال 1370

[18] . همان، به نقل از یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه،‌ دوست علی‌خان معیرالممالک، صفحه 89،‌ نشر تاریخ ایران، چاپ سوم سال 1373

[19] . همان، صفحه 26، به نقل از تاریخچه ساختمان‌های ارک سلطنتی تهران، یحیی ذکاء

[20] . همان به نقل از روزنامه وقایع‌الاتفاقیه، پنجشنبه 22 جمادی‌الاول 1272، شمارۀ 261‌

[21] . ایجاد سازمان شهرداری تهران با عنوان بلدیه، پس از استعفای میرزا نصرالله خان مشیرالدوله به عنوان نخستین کابینه قانونی و مطابق خواست مجلس، که وزیران باید مسئول و جواب‌گوی دولت باشند،‌ در 29 اسفندماه سال 1285 ش، در مجلس اول مطرح شد. در آن دوران، سلطان علی‌خان وزیر افخم، با این که عنوان ریاست وزرایی نداشت، عملاً‌ وظایف شهردار را انجام می‌داد. در سازمان‌دهی ابتدایی، اداره بلدیه جزو تشکیلات وزارت کشور منظور گردید و متعاقب آن نظام نامه بلدیه تقدیم مجلس شد. این نظام‌نامه در 20 ربیع‌الثانی سال 1325 ق (10 / 3 / 1286 ش)، در پنج فصل و 108 ماده به تصویب نمایندگان رسید. هدف از تأسیس بلدیه حفظ منافع شهرها و برآورده کردن حوایج شهرنشینان بوده است، مثل اداره کردن اموال منقول و غیرمنقول و سرمایه‌هایی که متعلق به شهر است، تسهیلاتی برای دسترسی آسان مردم به مواد غذایی،‌ پاک نگه داشتن کوچه‌ها، میدان‌ها و خیابان‌ها، روشن کردن شهر، پاکیزگی حمام‌ها،‌ بیمه بناهای متعلق به شهر در برابر حریق و ... از سال 1300 ه‍. ش با کودتای رضاخان میرپنج سردار سپه و با تثبیت‌ وی سیمای شهر تغییر یافت. ساختمان شهرداری یا بلدیه سابق که در ضلع شمالی میدان توپ‌خانه واقع بود، هرچند نماد تهران مدرن در اواخر دوره قاجاریه به حساب می‌آمد، در تغییرات اساسی و تخریب بناهای میدان ‌توپ‌خانه از سوی رضاشاه در امان نماند و به بهانه گسترش میدان، تخریب شد و از میان رفت. در دوران حکومت محمدرضا شاه، روند توسعه تهران با ایجاد شهرکهای تهران پارس و نارمک در شرق، شهرآرا و تهران ویلا و گیشا در غرب ادامه یافت. صنایع و فرودگاه در غرب،‌صنایع و تأسیسات حمل و نقل در جنوب رو به توسعه گذاشت. در این دوره تهران به یک کلان شهر بین‌المللی تبدیل شد. احداث اتوبانهای پارک وی، شاهنشاهی،‌ افسریه و ایوبی و هم‌چنین احداث شهرکهای جدید اکباتان، لویزان،‌شهرک غرب، شهرک شوش و دهها کوی مسکونی دیگر در این دوره انجام شد. روی دیگر سکه گسترش زاغه‌نشینی، تخریب کشاورزی و مهاجرت بی‌رویه روستاییان به این شهر بود که خود علت پدید آمدن معضلات و مفاسد فراوان اقتصادی و اجتماعی گردید. (برگرفته از کتاب اول و تهران پایتخت قاجاریان، پهلوی و جمهوری اسلامی نوشته سعیدنیا)

[22] . کریم آقاخان بوذرجمهری، آدم کم سوادی بود که در سال 1299 ش درجه‌اش گروهبانی بود ولی با حمایت رضاخان به درجه امیرلشکری رسید و فرمانده یکی از دو لشکر مهم کشور (لشکر یک) شد. هم‌چنین او در شهریور 1320 مسؤول نگهداری کلیه سوخت دو لشکر مستقر در مرکز بود و در آن زمان که بنزین نایاب بود،‌وی این مسئولیت را داشت. در جریان خروج رضاشاه از ایران،‌ او حاضر نشد که از 80 هزار حلب بنزینی که در اختیارش بود حلب به رضاخان بدهد که وی خود را به اصفهان برساند تا این‌که با خواهش‌های محمدرضا این عمل را ا نجام داد. ضمناً‌ وی مسؤول اداره املاک رضاخان بود که در شمال آن‌ها را با وضعیت ناهنجاری اداره می‌کرد. زمینهای مردم شهریار را به نفع خود تصاحب نمود و بعد از مرگ برای دو پسرش به ارث گذاشت. کریم آقا بوذرجمهری وکیل مادر محمدرضا در خرید املاک بود که وی برای راضی کردن او مقادیر فراوانی زمین و تعداد قابل توجهی خانه را از صاحبان آنها به بهای ارزان و تقریباً‌ به حالت زور خرید و بدین ترتیب املاک و مستغلاتی برای همسر رضا شاه فراهم آورد. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،‌ارتشبد فردوست،‌جلد اول،‌ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و اشرف از سرای سنگلج تا سریر سلطنت، خسرو معتضد، جلد اول،‌ صفحه 93،‌ نشر پیکان)

[23] . تصویر این سند در ضمایم آمده است.

[24] . بسیاری از دولت‌های دهه بیست عمر کوتاهی داشتند به طوری‌که از دی ماه 1326 تا آبان ماه 1327 شمسی سه دولت تشکیل شد.

[25] . این نامه در تاریخ 4 صفر 1368 قمری برابر با 15 آذر 1327 شمسی خطاب به حجت‌الاسلام فلسفی نوشته شد. متن نامه به شرح زیر است: بسم‌الله الرحمن‌الرحیم به عرض می‌رساند، از قرار مسموع شروع به تخریب بناء مسجد مادر شاه شده، چند دفعه در این موضوع با دولی که روی کار آمده‌اند حقیر پیغاماتی فرستاده بودم. معلوم می‌شود تأثیری نداشته. خواهشمند است جناب عالی وقت بخواهید و حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب شوید و از جانب حقیر پس از ابلاغ سلام،‌ سوء‌تأثیر این معنی که در مرکز مملکت اسلام مساجد و معابد مسلمین را علناً‌ خراب کنند و بعد محلی را که بعض فرق ضاله به عنوان معبد بناء می‌کنند با نهایت تجلیل با آنها عمل شود؛ گوشزد و عرض نمائید. حقیر به مقام سلطنت و حفظ انتظام مملکت علاقه‌مند هستم و به این جهت مایل نیستم اموری که مضر به مقام سلطنت و نظام مملکت است از بعض وزارت‌خانه‌ها مشهود شود. والسلام علیکم و رحمۀ‌الله و برکاته 4 صفر 1368 حسین الطباطبایی. تصویر این نامه در ضمایم آمده است.

[26] . خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی،‌ صفحه 114 و 115، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،‌چاپ اول سال 1376

[27] . تصویر این نامه در ضمایم درج گردیده است.

[28] . همان،‌ صفحه 148

[29] . تصویر سند در بخش ضمایم درج گردیده است.

[30] . مصاحبه با حبیب‌الله عطایی، نیمۀ اول سال 1380، تاریخ شفاهی مسجد ارک،‌ صفحه 32 ـ «حبیب‌الله عطایی» در سال 1316 ش در تهران به دنیا آمد. در 7 سالگی، دوران ابتدایی را در مدرسۀ «رازی» شروع کرد و پس از آن به مدرسۀ «لرزاده» رفت و در همین مدرسه، گواهینامۀ پایان تحصیلات ابتدایی را گرفت و وارد بازار شد. ایشان هم‌زمان با فعالیت در بازار به مسجد ارک نیز رفت و آمد داشت و از نزدیک شاهد بسیاری از حوادث بود. سخنان وی دربارۀ آغاز بنای مسجد، تأٍثیر حاج محمد حسین کاشانی در بازسازی مسجد،‌ حوادث سال‌های 1332 ش، 15 خرداد 1342، شنیدنی و با اهمیت است. (همان، صفحه 125)

[31] . خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی،‌ صفحه 148

[32] . مصاحبه با جواد کاشانی، نیمۀ دوم سال 1381، تاریخ شفاهی مسجد ارک،‌ صفحه 32 ـ «حاج جواد کاشانی» فرزند مرحوم محمد حسین کاشانی «واقف» مسجد ارک است. جواد کاشانی در سال 1297 ش در تهران متولد شد. دوران ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند و برای ادامۀ تحصیل قصد سفر به انگلستان را داشت که به علت جنگ جهانی دوم و دگرگونی اوضاع میسر نشد، به همین سبب پس از آن‌که دیپلم گرفت، در کنار پدرش به کار تجارت پرداخت. حاج محمد حسین تا زمانی که زنده بود،‌ بیشتر هزینه‌های مسجد را پرداخت می‌کرد و پس از وی، فرزندش ـ حاج جواد ـ این سنت حسنه را ادامه می‌دهد. (همان، صفحه 123)

[33] . همان،‌ صفحه 33

[34] . خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی،‌ صفحه 149

[35] . در تاریخ 7 خرداد 1331 دکتر مصدق نخست‌وزیر به اتفاق همراهان خویش با هواپیمای هلندی برای حضور در دیوان لاهه از فرودگاه مهرآباد عزیمت نمود. همراهان نخست‌وزیر عبارت بودند از: اللهیار صالح، دکتر غلامحسین مصدق، دکتر بقائی،‌ دکتر سنجابی، مهندس حسیبی،‌ دکتر عبدالحسین علی آّبادی و هم‌چنین آقایان حسن صدر و دانشپور منشی و مترجم از مطبوعات،‌ حسینقلی مستعان از تهران مصور به علاوه نمایندگان روزنامه اطلاعات، کیهان، باختر امروز و سیاست. مردم تهران با شور و هیجان خاصی نخست‌وزیر را مشایعت  نمودند. در فرودگاه لاهه دادستان دیوان مذکور از دکتر مصدق استقبال کرد. (روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاقلی،‌ جلد اول،‌ صفحه 464 و 465)

[36] . از تاریخ 30 / 10 / 1327 تا 3 / 3 / 1331 دقیقاً سه سال و پنج ماه و سه روز، ساخت مسجد به طول انجامید.

[37] . خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، صفحه 149

[38] . در سال 1327 در دولت محمد ساعد، منوچهر اقبال ابتدا وزیر بهداری بود و سپس در تاریخ 21 آذر همان سال علاوه بر وزارت بهداری سرپرست وزارت کشور شد و در تاریخ 21 اسفند وزیر کشور شد و تا دی ماه 1328 در این سمت بود تا این‌که به وزارت راه منصوب شد. (روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاقلی، جلد اول، حوادث‌ سال 1327 و 1328). با توجه به این‌که منوچهر اقبال تا آخر عمر دیگر وزیر کشور بودن را در کارنامه خود ندارد و با توجه به حافظه قوی مرحوم فلسفی، به نظر می‌آید درخواست مذکور از همان اوایل تحویل گرفتن مسجد ارک مطرح بود تا این‌که بالاخره در سال 1334 نتیجه داد و فضای آن توسعه پیدا کرد و دسترسی آن به خیابان فراهم شد.‌

[39] . رضا رفیع مشهور به قائم مقام‌الملک در سال 1266 یا 1267 به دنیا آمد. وی فرزند حاج ملا مهدی شریعتمدار و نوه حاج ملا رفیع شریعتمدار رشتی است. تحصیلات علوم دینی را تا حد اجتهاد فرا گرفت و سپس به سیاست روی آورد. در چند دورۀ مجلس شورای ملی و دو دورۀ مجلس سنا نماینده بود. وی از هم‌فکران و یاران نزدیک رضاخان به شمار می‌رفت و اولین نماینده‌ای بود که در سال 1305 تغییر لباس داد و کت و شلوار به تن کرد. تا موقعی که رضاشاه سرکار بود، او وکیل می‌شد. در اواخر سلطنت رضاخان مورد بی‌مهری قرار گرفت، از او سلب مصونیت شد و چندی هم به زندان افتاد ولی مجدداً مورد محبت قرار گرفت و به سرکار خود بازگشت. در دورۀ هفدهم مجلس که اختلاف شاه و مصدق بالا گرفت، ابتدا به عنوان میانجی در صدد التیام روابط برآمد و چون توفیق نیافت، جانب مصدق را گرفت. بعد از سال 1332 یک بار به مجلس سنا راه یافت ولی سناتوری او در دور بعد تجدید نشد. او مخالف جدی اصلاحات ارضی محمدرضا شاه بود و آن را برخلاف شرع می‌دانست و آشکار و پنهان شاه را از این عمل برحذر می‌داشت. این‌گونه دخالت‌ها موجب شد تا شاه دستور دهد او را به دربار راه ندهند. رفیع نیز راه خود را تغییر داد و جانب مردم را گرفت و با سران جبهه ملی رفت و آمد برقرار کرد. قائم مقام علاوه بر مقام علمی، فوق‌العاده با هوش و فراست و به مبانی مذهبی پای‌بند بود. به علماء احترام می‌‌گذاشت و با آنان حشر و نشر داشت. از برخی نیازمندان دستگیری می‌کرد. چند بار در سال مراسم روضه‌خوانی با شکوه در منزل خود برقرار می‌کرد و گاهی شاه و درباریان در این مجلس شرکت می‌کردند. او در سال 1343 در تهران درگذشت. (شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی، جلد دوم، صفحه 734 تا 736)

[40] . خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، صفحه 148

[41] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 31 و 32

[42] . تصویر نامه یاد شده در ضمائم درج گردیده است.

[43] . در 16 فروردین 1334 سپهبد زاهدی نخست‌وزیر از سمت خود به فرمان محمدرضاشاه استعفا داد. فردای آن روز شاه، حسین علاء را به نخست‌وزیری منصوب کرد و در تاریخ 19 فروردین وی کابینه خود را معرفی نمود. در کابینه او امیر اسدالله علم وزیر کشور، علی امینی وزیر دارائی، دکتر علیقلی اردلان وزیر صنایع و معادن و عمادالدین میرمطهری کفیل وزارت دادگستری شدند. در تاریخ 29 مرداد همان سال دکتر محمد سجادی به جای علی امینی وزیر دارایی گردید. در تاریخ 3 دی 1334 دکتر علیقلی اردلان به سمت وزیر امور خارجه و غلامحسین فروهر به وزارت صنایع و معدن منصوب شدند. (روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاقلی، جلد دوم، حوادث سال 1334 شمسی). تصویر سند مذکور در ضمایم آمده است.

[44] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 42

[45] . همان، مصاحبه با محمد حسین رضازاده، صفحه 42 ـ «محمد حسین رضازاده» اولین خادم مسجد ارک تهران پس از بازسازی آن است. او در سال 1306 ه‍. ش در روستای «سلطان‌آباد» از توابع اراک به دنیا آمد. ایشان تا 18 سالگی در تلگراف‌خانۀ اراک به فعالیت مشغول بود و پس از آن به تهران مهاجرت کرد. آقای رضازاده زمانی به تهران مهاجرت کرد که گام‌های اولیه برای بازسازی مسجد آغاز شده بود. به همین علت پس از بازسازی و تکمیل مسجد به همت آیت‌الله بروجردی و حاج محمد حسین کاشانی به عنوان خادم مسجد انتخاب شد. از آن‌جا که آقای رضازاده اولین شخصیتی است که از نزدیک شاهد واقعه‌های مسجد ارک بوده است، مطالب مهمی دربارۀ بازسازی مسجد، قیام سی تیر، حوادث 15 خرداد و ... به خاطر دارد. (همان، صفحه 126، 127) البته در مصاحبه این مرکز با آقای حاج اسماعیل فرمانی خادم فعلی مسجد ارک، نامبرده خادم اول مسجد را فردی به نام مشهدی میرزا آقا کشوری می‌داند و می‌گوید: « اولین خادم مسجد ارک او بود و آقای رضازاده در آن زمان جوانی بود که در کنار مشهدی میرزا به خدمت در مسجد می‌پرداخت.»هم‌چنین در اسناد ملاحظه خواهید کرد که از محمد‌حسن توسلی به نام خادم مسجد ارک یاد می‌گردد. البته ایشان خادم به معنی مصطلح نبودند بلکه کارهای اجرایی و هماهنگی‌های لازم در خصوص مجالس منعقده در مسجد ارک را عهده‌دار بود. (مصاحبه این مرکز با حاج اسماعیل فرمانی در تاریخ 23 / 10 / 89)

[46] . همان، صفحه 42

[47] . در تاریخ 5 مرداد 1332 دکتر مصدق طی یک پیام رادیویی موضوع رفراندوم دربارۀ تعطیل مجلس هفدهم را مطرح کرد و در 12 مرداد در تهران این موضوع به آراء عمومی ارجاع گردید و مردم به انحلال مجلس رأی دادند. در شهرستانها نیز روز 19 مرداد آراء قابل ملاحظه‌ای به دست آمد. در 25 مرداد دکتر مصدق اعلامیه انحلال مجلس شورای ملی را انتشار داد. (روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاقلی، جلد اول، صفحه 489 و 490)

[48] . شعبانعلی جعفری فرزند غلامعلی در سال 1300 در تهران متولد شد. وی معروف به «شعبان بی‌مخ» از سردستگان اوباش تهران بود. او در تظاهرات ضد دولتی سالهای 32 ـ 1331 و نیز سرکوب مخالفان شاه و زاهدی پس از کودتا دست داشت و جنایات زیادی مرتکب شد. پس از پیروزی انقلاب سال 1357 از ایران فرار کرد و در آمریکا مقیم شد. از آغاز حکومت دکتر مصدق تا دی ماه 1331، شعبان جعفری با دار و دسته‌اش در سخنرانیها و تظاهرات خیابانی با جبهه ملی همکاری داشت و بعضی اوقات کنار دکتر فاطمی به عنوان محافظ دیده می‌شد. اوایل بهمن ماه، خط خود را عوض کرد و در جریان نهم اسفند 1331 به اتهام حمله به خانه نخست‌وزیر (مصدق) بازداشت و محاکمه گردید. شعبان بی‌مخ پس از کودتای 28 مرداد 1332 به نام «سرهنگ تاج بخش» لقب گرفت. او از قهرمانان کشتی بود و سالهای زیادی از عمر خود را در زورخانه گذراند. وی باشگاهی به اسم « باشگاه جعفری» تأسیس کرده بود و خود مدیر آن بود. در جریان رفراندوم دکتر مصدق برای انحلال مجلس هفدهم، در مرداد سال 1332 و انتخابات مجلس هجدهم که در اسفند 1332 انجام گرفت، چاقو کشان شعبان بی‌مخ دوش به دوش پاسبانان و مأموران فرمانداری نظامی جلوی شعبه‌های اخذ رأِی ایستاده و رأی کسانی را که می‌خواستند رأی دهند می‌گرفتند و اگر از جبهه ملی کسی را نوشته بود او را زده و یا بازداشت می‌کردند و رهگذران را به زور وادار می‌کردند اسم نامزدهای دولت را به صندوق بریزند. این جریان در روزنامه‌های غربی منعکس شد و حتی مجله تایم مطلبی تحت عنوان «ژنرال بی‌مخ» چاپ و بر بی‌آبرویی دولت زاهدی و شاه افزود ... شعبان جعفری در سن هشتاد و پنج سالگی و در روز 28 مرداد، 1385!! (سالگرد کودتای 28 مرداد) در شهر لوس آنجلس واقع در ایالات متحده آمریکا درگذشت. فاعتبروا یا اولی الابصار

[49] . همان، صفحه 44

[50] . سخنرانی شیخ عباسعلی اسلامی در تاریخ 16 / 1 / 37، تصویر این سند در بخش ضمائم آمده است. هم‌چنین رک: حجت‌الاسلام شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک، صفحه 53، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1383

[51] . همان، صفحه 62 تا 64، سخنرانی نامبرده در تاریخ 5 / 3 / 37

[52] . همان، صفحه 73 تا 75، سخنرانی نامبرده در تاریخ 28 / 12 / 37

[53] . همان،‌ صفحه 87

[54] . اشاره به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی دارد که در مورخه 26 مرداد 1339 برگزار گردید.

[55] . همان، صفحه 134 تا 136

[56] . همان، صفحه 139، 140، 143 و 161

[57] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت‌الاسلام محمد تقی فلسفی،‌صفحه 36، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1378، در ضمن یک برگ سند مربوط به سخنرانی ایشان در تاریخ 3 / 6 / 1337 برای نمونه در ضمائم درج گردیده است.

[58] . همان، صفحه 102 و 103

[59] . برای نمونه سند مربوط به سخنرانی مرحوم شیخ مرتضی انصاری قمی به تاریخ 4 / 5 / 39 در بخش ضمائم درج گردیده است. هم‌چنین رک به: قیام 15 خرداد به روایت اسناد، زمینه‌ها، جلد اول، صفحه 214، 215، 220 و 222 از انتشارات این مرکز سال 1378.

[60] . همان، صفحه 235 تا 238

[61] . به ضمائم مراجعه شود.

[62] . در مورد کثرت و عظمت و همه جانبه بودن مراسم آن مرجع بزرگ در جهان اسلام و حتی غیر مسلمانان ن‌ک: هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی، جلد اول، صفحه 50 تا 57. اسناد اولیه این کتاب نیز مؤید همین مطلب است.

[63] . اسناد، صفحۀ 1 تا 13

[64] . اسناد، صفحۀ 14 تا 28

[65] . اسناد، صفحۀ 29 تا 84

[66] . با تلخیص از کتاب نهضت روحانیون ایران،‌ علی دوانی، جلد سوم صفحه 185 تا 187، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، سال 1377

[67] . اسناد، صفحۀ 85 تا 100

[68] . سید عبدالمهدی آل طعمه در سال 1302 ش در تهران به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسۀ شرف محمدی به پایان رسانید و برای ادامۀ تحصیل به مدرسۀ پهلوی (لقمان) رفت و تحصیلات خود را تا پایان در این مدرسه ادامه داد. وی سپس وارد بازار کار شد و در همان دوران نوجوانی به واسطۀ آشنایی با امام جماعت مسجد ارک رفت و آمد خویش را در مسجد آغاز کرد و تا آن‌جا پیش رفت که به عضویت هیأت امناء مسجد ارک انتخاب شد. (تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 123)

[69] . همان، صفحۀ 76

[70] . همان، صفحه 77

[71] . همان

[72] . اسناد صفحۀ 101 تا 112 ـ البته مجلس ختمی در مسجد فروتن واقع در خیابان خراسان در تاریخ 12 / 8 / 42 برای آن دو شهید برگزار شد ولی از برگزاری ترحیم در مسجد انبار گندم و حاج ابوالفتح در تاریخ 13 / 8 / 42 جلوگیری به عمل آمد. شب هفتم نیز در مقبره مرحوم طیب در شهر ری در تاریخ 16 / 8 / 42 انجام گرفت. رک: آزادمرد، شهید طیب حاج رضایی به روایت اسناد ساواک، صفحه 193، 196، 216 و 221، از انتشارات این مرکز در سال 1378

[73] . اسناد، صفحۀ 113 تا 573

[74] . سند شماره 23790 ـ 15 / 8 / 36 صفحه 590

[75] . اسناد، صفحۀ 574 تا پایان کتاب

[76] . همان

[77] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، صفحه 59 و خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، صفحه 175

[78] . شرح مختصری از زندگی او در پاورقی‌ صفحه 227 درج گردیده است. هم‌چنین رک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، جلد چهارم و تاریخ شفاهی مسجد ارک صفحه 111

[79] . سند شماره 22074 ـ 15 / 5 / 47 صفحه 242 و سند صفحه 243 بدون شماره و تاریخ.

[80] . اسامی دستگیرشدگان از جمله آیت‌الله حائری در ضمائم آمده است.

[81] . رک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، جلد دوم، صفحه 129 و تندیس خدمت، مهدی سلیمانی آشتیانی و تاریخ شفاهی زندگانی و خدمات اجتماعی، فرهنگی آیت‌الله حائری تهرانی، تدوین رحیم‌نیک‌بخت،‌مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1388 و مصاحبه این مرکز با حاج اسماعیل فرمانی در تاریخ 23 / 10 / 89

[82] . شرح مختصری از زندگی‌ ایشان در پاورقی شماره 2 سند شماره 25071 ـ 14 / 10 / 45 صفحه 164 و 165 آمده است.

[83] . روزنامه جمهوری اسلامی، 28 / 11 / 83 شماره 7423

[84] . برای مطالعه این حادثه و آشنایی با زندگی ایشان و گزارش و مصاحبه با مجروحان می‌توانید به کتاب عرشیان ارک، یادنامه شهدای مسجد ارک، انتشارات آرام‌دل، چاپ اول، سال 1384 مراجعه نمایید.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.