تاریخ سند: 2 بهمن 1350
موضوع: محمدجواد شرافت دبیر دبیرستان بابک کرج پیرو: 1468/20ﻫ ک ـ 24/9/50
متن سند:
از: 20ﻫ ک
به: 20ﻫ 15 شماره: 1709 /20ﻫ ک
ساعت 930 روز 20 /10 /50 آقای جواد شرافت دبیر دبیرستان بابک کرج با کلاس ششم ریاضی دبیرستان مزبور درس داشت .
در کلاس مذکور دانشآموزان ضمن صحبت با یکدیگر هر یک شخصی را مأمور سازمان امنیت معرفی می کرد و اظهار میداشت که اتفاقات کلاس را گزارش مینماید.
پس از اینکه آقای شرافت از موضوع مطلع گردید اظهار داشت:
بیخود بین خودتان جدائی نیندازید و به همدیگرتهمت نزنید چون من میدانستم چه کسانی این حرفها را به سازمان امنیت میبرد و من از اول او را شناخته بودم و میدانستم این کار را خواهند کرد و میدانستم روزی مرا خواهند خواست چون بنا به ضربالمثل معروف هر که خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند ولی تاکنون از هیچ مقامی نترسیدهام و نخواهم ترسید و تاکنون این حرفها را گفتهام و بازهم میگویم و در آینده هم خواهم گفت و هیچ کس هم نمیتواند جلوی مرا بگیرد من میدانم کسی هست و باید باشد تا جاسوسی کند و هیچ کشوری بدون جاسوس نیست .
یک انسان اگر بخواهد با آبرومندی زندگی کند و وجدان خود را نفروشد همیشه حقایق را خواهد گفت و آنها که میخواهند زندگی راحتی داشته باشند و سرشناس گردند جاسوسی هم میکنند و سپس اضافه کرد که من اگر بخواهم به گفته دیگران اعتنائی بکنم اصلاً نباید حرف بزنم.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: پس از اجرای امریه شماره9931/ﻫ 15 ـ 8 /10 /50 آقای جواد شرافت در کلاس اقدام به ایراد مطالب فوق الذکر می نماید .
باتوجه به اینکه به مشارالیه تذکر شدید داده شده، یاد شده به اعمال و رفتار سابق خود ادامه داده و اصلح است درصورت تصویب نسبت به تغییر شغل نامبرده به ترتیبی که تماس مستقیم با دانشآموزان نداشته باشد اقدام گردد.
امید
نظریه 20ﻫ ک: نظریه یکشنبه مورد تائید است.
درساعت 13 روز 9 /11 /50 به بخش 354 واصل گردید
در پرونده جواد شرافت بایگانی شود 9 /11 /50
منبع:
کتاب
شهید سید محمد جواد شرافت به روایت اسناد ساواک صفحه 198