بسمالله الرحمن الرحیم و به نستعین
سلام علیک و علیعبادالله [ناخوانا]
متن سند:
بسمالله الرحمن الرحیم و به نستعین
سلام علیک و علیعبادالله [ناخوانا]
حقیری به پیشگاه مرجع بزرگ و پیشوای مجاهد و رهبر عالیقدر خود درود میفرستد و آرزومند است عرض ارادتش به ساحت مقدّس آنحضرت مورد قبول واقع گردد.
از اینکه تاکنون توفیق زیارت و دستبوسی حاصل نگردید متأسف و متعذر و امید عفو دارم.
به مصداق «موجیم که آرامش ما عدم ماست
ما زنده برآنیم که آرام نگیریم1»
با توجه حضرت ولیعصرعج و توفیق از یزدان پاک بقدر استطاعت به انجام وظایف و تکالیف ساعی و کوشا میباشیم غرض از تصدیع خاطر درجه اول تجدید ارادت و در ثانی معرفی یکی از دوستان جدید که خودش را در طی نامهای جداگانه معرفی و تقاضای خود را نمودهاند میباشد توضیح اینکه مشارالیه همانطوری که خودشان اعتراف نمودهاند فردی لاابالی و از هیچگونه خلاف انسانیت ابا نداشتند ولی بحمدالله اخیراً تصمیم به ترک اعمال سابقه گرفته و فیالحال در جلسات خصوصی مشغول تعلیم و تربیت میباشد و از خدای بزرگ توفیق اطاعت و بندگی را مسئلت داریم. در پایان توفیق و سعادت و سیادت آن رهبر والا مقام را از خدای یکتا آرزومندم.
با تقدیم شایستهترین احترامات حبیبالله عمران 3 /5 /43
در پرونده روحانیون مازندران بایگانی شود. 13 /1
فیش به نام حبیباله عمران بررسی شود. 26 /9
توضیحات سند:
1. این شعر از سرودههای ابوطالب کلیم کاشانی متوفی 1061 ﻫ ﻕ است. اصل شعر به این صورت است:
«ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 30