تاریخ سند: 11 دی 1354
موضوع: کشف اعلامیه مضره
متن سند:
شماره: 1006 تاریخ:11 /10 /1354
موضوع: کشف اعلامیه مضره
ساعت 11 روز 10 /10 /1354 یکبرگ اعلامیه خطی تحت عنوان پیام قائد بزرگ اسلام آقای خمینی 1 از سرسرای مسجد شاه قزوین کشف شده است که نسبت به شناسایی و دستگیری عاملین اقدام لازم به عمل آمده است.
ارزیابی: کشف اعلامیه صحت دارد.
گیرنده: دفتر ویژه اطلاعات.
آقای خوانساری
اداره یکم. به ساواک قزوین ارسال تا نسبت به توزیع کنندگان اقدام کند. 14 /10
توضیحات سند:
1. متن اعلامیه امام خمینی(ره) به شرح زیر است:
پیام قائد بزرگ اسلام مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیتاله العظمی خمینی به ملت شجاع و آزاده ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران ایدهم الله تعالی
اخبار واصله از ایران به دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید با آنکه موجب کمال تاسف و تاثر است مایهی امید طلیعه درخشان آزادی است. تاسف از آنکه در عصری که ملتها یکی پس از دیگری از زیر تیغ استعمار خارج میشوند و استقلال و آزادی خود را به دست میآورند ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یکی از مرتجعترین افراد و یکی از عمال بیچون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناکترین استبداد وحشیانه برسرتاسر کشور از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند. سازمان امنیت ایران به دستور شاه به صورت اداره تفتیش عقاید قرون وسطایی درآمده و با مخالفان حزب تحمیلی شاه که اکثریت قاطع ملت متدین است با انواع تهدیدها و اهانتها و ضربها و شکنجههای وحشیانه رفتار میکنند. ملت ایران ازعلماء دین تا دانشگاهی و بازاری تا زارع و از کارگر تا اداری و کارمند باید معتقد به عقیده شاه باشند. گرچه برخلاف اسلام و مصالح مسلمین و ملت باشد گرچه استقلال ملت و آزادی همه را بر باد دهد و در صورت تخلف سرنوشت آنها ضرب و شتمها و شکنجهها و محرومیتها از حقوق انسانی است و متخلفین مرتجع سیاه و بیوطن سرخاند و باید سرکوب شوند. تاسف از سرکوب کردن ملت مظلوم و هجوم به دانشگاههای سراسر کشور. تاسف از واقعه جان سوز 17 خرداد54 مدرسه فیضیه و دارالشفاء که فاجعه قتل عام 15خرداد42 را زنده کرد و یورش بیرحمانه و مسلحانه عمال استعمار به مدارس دینی که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن کریم و نظام سازنده اسلام کاری ندارند و شکستن سر و دستها و در و پنجرهها و کوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب کردن جوانان بیپناه از پشت بامها به جرم اظهار عقیده بر خلاف حزب شاهی به جرم سوگواری برای مقتولین 15خرداد که به حسب نقل بعضی از مطبوعات خارجی عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین بسیار است که در بیمارستانها پذیرفته نشدهاند. بیش از 300 نفر در زندانها به سر میبرند که سرنوشت آنها معلوم نیست. این است وضع کشور مترقی این است معیار دموکراسی شاه!! این است حال مملکت از مردان و از زنان. تاسف از وضع مطبوعات ایران که مستقیماً زیر نظر سازمان امنیت اداره میشوند و هرچه دیکته کنند مینویسند و هر تهمتی خواستند به هر مقامی میزنند. ولی با همه مصیبتها بیداری ملت مایهی امید است. مخالفت دانشگاههای سرتاسر ایران(بر حسب اعتراف شاه) و مخالفت علماء اسلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدریها طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه نمونه بیداری و پیروزی است. اینجانب به ملت بزرگ عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبتهای دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت علیهم اسلام و تسلیت در واقعه 15خردا 42و 17خرداد54 تبریک میگویم. بر این روشن فکری و آزادمنشی تبریک میگویم. بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن. سلام من بر مصدومین و مظلومین15 خرداد. سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد.سلام من بر طبقات اهل علم و خطباء محترم. سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاههای ایرانی. سلام من بر مومنین و مسلمین سراسر کشور که با عدم شرکت در حزب تحمیلی و انتخابات غیر قانونی مشت محکم بر دهان یاوهسرایان زدند و وفاداری خود را به اسلام و مسلمین ثابت کرده. سلام من به جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانی خارج از کشور که با کوشش ارزنده خود را به اسلام و برادران مسلم خدمت میکنند و فجایع استعمار و عمال آن را برملا میکنند. من در این لحظههای آخر عمر نگرانیهای فراوان دارم. خوف آن دارم که این شخص که به هر حیلهای متشبث شد. مواجهه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد. بیش از این مبتلای به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاک و خون کشد و با تهمت مرتجع سیاه و بیوطن سرخ علمای اسلام و دانشمندان و روشن فکران را قتل عام کند. به خداوند متعال از شر عناصر خبیثه پناه میبرم و قطع ایادی اجانب را مسئلت مینمایم.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته اول رجب 1395
روحاله الموسوی الخمینی
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 226