تاریخ سند: 19 آبان 1343
موضوع: جلسه دانشجویان در خانه ایران واشنگتن
متن سند:
شماره: 492 /315 تاریخ:19 /8 /1343
موضوع: جلسه دانشجویان در خانه ایران واشنگتن
ساعت دوازده ظهر روز یکشنبه دوم نوامبر 1964 (12 آبان 43) جلسه ناهار و سخنرانی بنا به دعوت عبدالحسین بنکدارپور. علی (منوچهر) شمس. حسن موسوی. لئون پطروسیان در محل خانه ایران واشنگتن برگزار گردید. در این جلسه علاوه بر نامبردگان فوق، احمد ملک محمدی. عباس آخوند صادق. رحیم شرکاء. دکترعلی تاجپور. دکتر پویا (خود را از تودهایهای سابق معرفی و طبق اظهار خودش قصد مراجعت به ایران را ندارد و گویا سابقاً افسر شهربانی بوده است). دکتر رجائی کارمند اداره امور اقتصادی ایران در آمریکا. احمد موسوی. حسین صاحب. فریدون قریب. مهرداد قریب. جهانسوز قریب. هرمز رامینه و عده دیگری که کوچکترین سابقه آشنایی با من نداشته و علیالظاهر از تازه واردین ایران بودند، حضور داشتند. ناگفته نماند که در بین جمع مزبور جوانی جلب توجه میکرد که لباس سربازی دریایی شاهنشاهی به تن داشت و بر جلو کلاهش عبارت «ناو شاهنشاهی نقدی» به چشم میخورد. او دارای قد متوسط، قیافه بهی، چشم و ابروی مشکی، پیشانی کوتاه بود. یکی از دوستان وی هنگام عکس گرفتن از حضار مورد اعتراض بنکدارپور و دکتر پویا قرار گرفت و فیلمشان سیاه گردید.
در ساعت 2 بعدازظهر آقای آندره وست وود که در سالهای 1956 - 1955 مشاور اداری شرکت نفت ملی ایران در پالایشگاه آبادان بوده، توسط بنکدارپور به حضار معرفی گردید. او ضمن تشکر از سخنران نامبرده خواست که مطالب خود را آغاز کند.
آندره وست وود که کارمند فعلی مؤسسه تحقیقاتی بینالمللی بروکینگ میباشد، ضمن مقدمه و تعارفات معمولی گفت قبل از اینکه ده سال قبل مسافرت خود را به ایران آغاز کنم تصور و تخیل دیگری از سیستم حکومت و آنچه که در ایران میگذرد داشتم، ولی وقتی که پای خود را به ایران گذاشتم دریافتم که تصوراتم باطل بود. حکومت فاسد و رژیمی که به پشتیبانی ارتش بر مردم حکومت میکند مسئلهای است که توجه هر سیاستمدار و خارجی تازه وارد به ایران را جلب میکند.
ادامه میدهد که تجربیات من در ایران ثابت میکند که در تاریخ معاصر ایران تنها کسی که از حمایت بیریای مردم تحصیلکرده و عامی برخوردار گردید، دکتر مصدق بوده است، بالنتیجه فکر میکنم که شاه در قلب ملت جایی ندارد. فکر میکنم که دولت متبوعم چنانچه در جریان 28 مرداد به ژنرال زاهدی کمک نمیکرد، مردم ایران به بهترین آرزوهای خود میرسیدند. فکر نمیکنم دیگر مردی مانند مصدق در عرصه سیاست ایران پای گذارد. او مرد ایمان و وفا بود. از طرفی در جریان 28 مرداد امریکا نمیتوانست جریان را به نفع خود مصدق خاتمه دهد زیرا در این صورت بزرگترین کشور همپیمان و حامی خود انگلستان را از دست میداد و این امر برای دولت امریکا ضرر فاحشی بود. من ضمن اظهار تأسف از آنچه که گذشته، میگویم که دولت من نمیبایست به رژیم شاه که از پشتیبانی مردم برخوردار نبود، کمک میکرد زیرا امریکا با کمک خود به شاه، محبوبیت خود را در قلب ملت ایران و سایر ملل عقب افتاده خاورمیانه از دست داده. آندره وست وود ضمن تمجید از اللهیار صالح[و]تقبیح چگونگی انجام انتخابات و اینکه به قوه و قدرت ساواک و پلیس انجام میگیرد، نقش جوانان را در آینده سیاست ایران که از مبارزات خود طی ادوار گذشته دست نکشیدهاند، اشاره نمود.
در این موقع سئوالات آغاز شد. رجایی یا دکتر رجایی که در اداره اقتصاد ایران در واشنگتن کار میکند در مورد منافع نفتی آمریکاییها در ایران سؤال نمود. وست وود جواب صحیحی نتوانست به سئوال وی دهد و او از ادامۀ سئوال در این مورد صرفنظر نمود.
دکتر بقاء یا دکتر سقاء گفت آقای آندره وست وود شما اشاره نکردید که نحوه کمکهای امریکا به شاه در سقوط دکتر مصدق چگونه بود، ولی میخواستم توجه شما را به این مطالب جلب کنم که آمریکاییها نه تنها به ژنرال زاهدیها در سقوط مصدق عزیز کمک کردند، بلکه چاقوکشان را تقویت نمودند تا با ایجاد وحشت و آدمکشی شاه را دوباره به سر کار بیاورند. از طرف احمد محمدی و رحیم شرکاء بنا بود سئوالاتی مطرح شود که این امر به واسطه اتمام وقت سخنرانی عملی نگردید.
نظریه مأمور. چنانچه در مورد دکتر علی تاجپور. دکتر پویا و عبدالحسین بنکدارپور که بیش از همه فعالیتشان مشهود است تصمیم عاجلی گرفته شود از نظر تاکتیکی کار بسیار مؤثر خواهد بود.1
هر گونه اقدام روی این اطلاعیه با نظر بخش 315 انجام گیرد.
در پرونده اللهیار صالح بایگانی شود. 315. 28 /8 /43
توضیحات سند:
1. در این ایام، لایحه مصونیت مستشاران امریکایی موسوم به کاپیتولاسیون در مجلسین شورای ملی و سنا به تصویب رسید، امام خمینی (ره) پس از وقوف از این مسئله، در پیامی خطاب به علماء و روحانیون فرمود: « آیا ملت ایران مىداند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ مىداند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتى واقع شد؟ مىداند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگى ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامى و ملى ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف هاى چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه هاى ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویبنامه دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهاى سرّى، رأى مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایىها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامى و غیر نظامى امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتى بکنند، هر خیانتى بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههاى ایران حق رسیدگى ندارند. چرا؟ براى آنکه امریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار!
به حسب این رأى ننگین، اگر یک مستشار امریکایى یا یک خادم مستشار امریکایى به یکى از مراجع تقلید ایران، به یکى از افراد محترم ملت، به یکى از صاحب منصبان عالى رتبه ایران، هر جسارتى بکند، هر خیانتى بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ حاکم ایران حق رسیدگى ندارد. ولى اگر به یک سگ آنها تعرضى بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگى نماید!...» صحیفه امام. ج1. ص 409
در این نوبت، در ساعات اولیه بامداد سیزدهم آبان سال 1343ش، نیروهای امنیتی رژیم، به بیت امام(ره) حمله کردند و پس از دستگیری و انتقال ایشان به تهران، قبل از طلوع آفتاب، ایشان را به ترکیه تبعید کردند.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 226