تاریخ سند: 5 شهریور 1330
گزارش
متن سند:
مأمور ویژه گزارش می دهد شب گذشته جلسه فداییان اسلام در منزل علی
میرزایی واقع در خیابان خراسان تشکیل و بعد از قرائت قرآن شیخ رضا نیک نام
شروع به صحبت کرده که حکومت باید حق باشد نه این که هنگام قرائت قرآن
مردم را با سرنیزه مجروح کند و مانع اجرای احکام اسلام گردد حکومت دین
مافوق حکومت ها است بعد اظهار داشت رفقا نگذارید روزنامه ما تعطیل شود
چون حقایق را به تمام دنیا می فهماند بر هر کس واجب است که وجه اشتراک آنرا
مرتبا بپردازد.
در این موقع سید عبدالحسین واحدی1 غلام جعفری ـ مهدی
عراقی و کاظم عراقی وارد شده و واحدی ضمن سخنرانی مذهبی علاوه نمود
امروز در دادگستری دادستان فوق ـ العاده می ترسید چون می داند که ما از زندان
نمی ترسیم و ایمان داریم سپس اظهار داشت فردا دسته جمعی بروید به
دادگستری اگر کار شما را درست کردند فبها والا به وظیفه دینی خود عمل کنید ما
باید احکام اسلام را جزء به جزء به دست نواب صفوی اجرا کنیم و بیرق سبز
اسلام را در تمام دنیا برافراشته سازیم و ساعت 30 /22 جلسه خاتمه یافته است.
خلیلی
توضیحات سند:
1ـ شهید عبدالحسین واحدی
فرزند سید محمدرضا به عنوان
مرد شماره 2 فدائیان اسلام
مطرح بود.
و در راستای اهداف
فدائیان اسلام به سخنرانی
می پرداخت.
در جریان اختلاف فدائیان اسلام
با آیت الله کاشانی، اعتقاد به
نزدیکی فدائیان اسلام با آیت الله
کاشانی داشت، و در تاریخ
15 /3 /32 در سخنرانی مسجد
جامع گفت: «قریب 25 روز
است از نواب صفوی کناره گیری
کرده ام...
من شاگرد نواب
صفوی هستم ولی استعفا کردم
تنها به مبارزه ادامه دهم.
»
در این اثنا بود که خبر تشکیل
جمعیت فرزندان قربانی اسلام
توسط طلاّب مدرسه مروی به
رهبری عبدالحسین واحدی به
دستگاه امنیتی شاه واصل شد.
در جریان دستگیرهای گسترده
فدائیان اسلام در ساعت 18
روز 29 /8 /1334 سید
عبدالحسین واحدی نیز در
اهواز دستگیر و به تهران اعزام
شد.
و چند روز بعد گزارش
ساختگی شهادت وی به شرح
زیر تنظیم گردید:
7 /9 /34 : در ساعت419 بعد از
ظهر به موجب اعلام تلفنی
سرهنگ به آفرید به دادسرای
نظامی رفته و به اتفاق سرهنگ
به آفرید و سرهنگ امجدی به
جاده قدیم کرج، پل کن در سمت
جنوبی جاده از ارتفاع 4 متری
پایین رفته به فاصله 30 متری
جاده مردی به حالت چمباتمه
روی زمین افتاده و چون از
بدنش خون جاری بود چون در
معاینه هنوز آثار حیات در او
مشهود بود بوسیله آمبولانس به
بیمارستان شماره 2 ارتش برده
شده ولی در حین ورود به
بیمارستان در آمبولانس معاینه
شد آثار حیات نداشت و مرده
بود.
[امضا نا مشخص ]
نویسنده کتاب زندگینامه زعیم
بزرگ عالم تشیع ـ آیت الله
بروجردی در ص 380
می نویسد : واحدی را که
می خواست به عتبات فرار کند
در اهواز دستگیر کردند و به
تهران آوردند و چون سپهبد
آزموده دادستان ارتش در
حضور سپهبد بختیار به وی
دشنام می دهد صندلی را بر
می دارد و بر سر آزموده می زند.
آزموده هم با کلت او را هدف
قرار می دهد و شهید می کند.
بعد
نوشتند که در راه آوردن وی به
تهران از چنگ مأمورین
گریخت و با شلیک چند تیر به
قتل رسید.
منبع:
کتاب
شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 16