تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1357
تلگراف رمز
متن سند:
از: ساری تاریخ: 25 /2 /37 13570225
به: 312 شماره: 936 /2 ﻫ 1
تلگراف رمز
پیرو: 891 /2 ﻫ 1 - 21 /2 /37
به قرار اطلاع شیخ عبداله نظری از تهران وسیله شیخ مفید روحانیزاده1 پیغامی فرستاده بود که چون آیتاله خوانساری در تهران نماز را تعطیل کرده در ساری نیز نماز را تعطیل نماید. به دنبال این موضوع از ساعت 1600 مورخ 24 /2 جاری عدّهای از روحانیون ساری به اسامی شیخ مصطفی صدوقی،2 شیخ علی شریعتی، شیخ عبدالوهاب قاسمی، شیخ حسین آهنگری، شیخ حسین اکبری، شیخ عبداله دارابی3 پیشنماز مسجد سالخورده، شیخ مفید روحانیزاده، شیخ هادی روحانی از بابل، سیدحسین [حسن] طائبی پیشنماز مسجد جامع، شیخ [حسین] علی شفائی پیشنماز مسجد مصطفی خان، شیخ صالح مفیدی و چند نفر دیگر با قرار قبلی جلسهای در منزل عباس ولینژاد4 پیشنماز مسجد امام صادق تشکیل و تصمیمی اتخاذ گردید مبنی بر اینکه تا مورخهی 28 /2 /37 در مساجد نماز برگزار نشود که این تصمیم از شب 24 /2 اجرا گردید. در این جلسه عنوان شد که شیخ نظری در مورد وقایع اخیر اعلامیّهای تهیه و منتشر نموده است. در صورت صحت نمونه اعلامیّه با پیک تقدیم خواهد شد. رخشا
25 /2 /37
توضیحات سند:
1ـ حجتالاسلام شیخ مفید روحانىزاده قادیکلائى، فرزند صالح، در سال 1309 ﻫ ش در قائمشهر به دنیا آمد. وى از مخالفین و مبارزین رژیم گذشته بود و بعد از انقلاب امام جمعه قائمشهر بود. یکى از فرزندانش به نام صالح روحانىزاده دو دوره متوالى نمایندگى مردم قائمشهر را در مجلس شوراى اسلامى به عهده داشت.
2ـ مرحوم آیتالله شیخ مصطفى صدوقى، فرزند شیخ مرتضى، در سال 1322 قمرى (1279 ﻫ.ش) در نجفاشرف در خانوادهاى روحانى بدنیا آمد. ایشان اصالتاً اهل روستاى آهنگرکلاى قائمشهر بود. سالهاى اولیه تحصیل را در محضر پدر بزرگوارش مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضى صدوقى کسب فیض کرد و سپس براى ادامهی تحصیل به حوزهی علمیّهی مشهد مقدس مشرف شد. در آنجا در محضر اساتید بزرگى همچون مرحوم آیتالله حاج میرزامهدى اصفهانى و مرحوم آیتالله علّامه دامغانى به تحصیل پرداخت.
مرحوم شیخ مصطفى صدوقى سپس براى تکمیل تحصیلات خود عازم حوزهی علمیّهی نجفاشرف شد. در نجف در جلسات درس مراجع بزرگوار و آیات عظام مرحوم نائینى و سید ابوالحسن اصفهانى و آقا ضیاءالدین عراقى و آیتالله میرزاباقر زنجانى شرکت نمود و موفق به اخذ اجازات اجتهاد از این مراجع بزگوار شد. همچنین در حضور مرحوم قاضى بزرگ به کسب عرفان اشتغال پیدا کرد و بعد به واسطه عارضه چشم مجبور به مراجعت به سوى ایران شد و به مازندران بازگشت. در مازندران بعد از رفع اختناق رضاخانى و سالهاى سخت حکومت رضاشاه در سال 1322ش اقدام به تأسیس حوزهی علمیّهی شهرستان سارى نمود. ایشان مبارزه جدى و موفقیتآمیز با بهائیت در ماهفروجک سارى آرامگاه بهائیان ایران داشت. برابر گزارش ساواک مازندران در 17 /12 /43: «نامبرده از روحانیون و وعاظ منطقه مىباشد که در مجالس و منابر ضمن بحث و تبلیغ در امور مذهبى سخنانى نیز خارج از حدود مذهب ایراد نموده و بعضاً نیز با کنایات و اشارات موضوعاتى را مطرح نمودهاند که مصلحت نبود.» مرحوم آیتالله صدوقى در شکلگیرى انقلاب اسلامى در سطح مازندران سهم بسیار داشتند و از طرف حضرت امام خمینى (ره) نیز سرپرستى جامعهی علماى مازندران به عهده ایشان نهاده شد. و حضرت امام (ره) در تاریخ 7 /2 /58 طىّ نامهاى خطاب به علماى محترم شهرستان سارى مرقوم فرمودند: «آقایان علماى محترم شهرستان سارى - دامت تأییداتهم مقتضى است آقایان محترم به شهر سارى مراجعت نموده و همانگونه که تا به حال وظیفه ارشاد اهالى اشتغال داشتهاید باز هم انجام وظیفه نمایید و تحت سرپرستى حجتالاسلام آقاى حاج شیخ مصطفى صدوقى و با همکارى مردم محترم و متدیّن محل بر امور جاریّه و کمیته انقلاب اسلامى آنجا نظارت داشته باشید و سعى کنید ترتیبى فراهم شود تا به حول و قوه الهى جمیع مشکلات حل گردد و انتظار مىرود که تمام اهالى خصوص جوانان عزیز از همکارى با آقایان محترم کوتاهى ننمایند. ایشان در اول اسفند سال 1359 در سن 80 سالگى در تهران دار فانى را وداع گفت و به جوار رحمت حق پیوست و جنازهی ایشان به طرز باشکوهى توسط مردم ولایتمدار مازندران و روحانیت این استان تشییع و با اقامه نماز توسط فرزندشان آیتالله شیخ مرتضى صدوقى مازندرانى در جوار امامزاده یحیى سارى به خاک سپرده شد.
اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى و زندگىنامه ارسالى از سوى بیت ایشان.
3ـ آیتالله حاج شیخ عبدالله دارابی در سال 1304 ش در روستای دارابکلا از توابع شهرستان ساری متولد شد. بعد از رسیدن به سن جوانی بخاطر علاقه به تحصیل علوم دینی و با تشویق مادرش عازم شهرستان ساری شد و در مدرسهی علمیهی رضاخان سعادتیه نزد مرحوم آیتالله حاج شیخ مصطفی صدووقی (اولین امام جمعه ساری بعد از انقلاب اسلامی) مشغول به فرا گرفتن ادبیات عرب شد. بعد از یک سال جهت تکمیل ادبیات عرب عازم حوزهی علمیّهی مشهد مقدس شد و نزد استاد ادبیات عرب مرحوم ادیب نیشابوری ادبیات عرب را فراگرفت و سپس عازم حوزهی علمیّهی قم شد و در آن حوزه کتب سطح را نزد اساتید و فضلای حوزه از جمله مرحوم آیتالله سلطانی طباطبایی و مرحوم آیتالله مشکینی آموخت و پس از اتمام سطح در درس خارج حضرت آیتالله العظمی بروجردی شرکت کرد بعد از فوت آیتالله بروجردی در سال 1341 و اقدام حکومت شاه در تصویب قوانین ضداسلامی در مجلس شورای ملّی که اعتراض علماء و مراجع تقلید از جمله حضرت امام خمینی (ره) را در پی داشت و متعاقب آن مخالفت و راهپیمائی مردم متدیّن شروع شد آیتالله دارابی در همهی حوادث شرکت داشت از جمله در حادثهی یورش مأمورین و دژخیمان رژیم شاه به مدرسهی فیضیه در روز شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام در سال 42، آیتالله دارابی به همراه فرزند خردسالش در حجرهی آیتالله سید حسن شجاعی کیاسری (نماینده چند دوره مردم ساری در مجلس شورای اسلامی) حضور داشت که از تعرّض و توهین مأمورین شاه در امان نماند. پس از تبعید امام خمینی ره در سال 43 به ترکیه به دلیل اعتراض به قانون کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران آمریکا در ایران آیتالله دارابی برای ادامهی تحصیل عازم حوزهی علمیّهی نجف اشرف شد و در درس خارج اساتید بزرگ نجف آیتالله العظمی سید محمود شاهرودی و آیتالله العظمی میرزا باقر نجاتی شرکت کرد. پس از ورود حضرت امام خمینی (ره) به نجف اشرف در سال 44 و علیرغم جو منفی که در حوزهی نجف نسبت به مسائل سیاسی و همچنین نسبت به حضرت امام (ره) وجود داشت آقای دارابی در درس فقه حضرت امام (ره) که صبحها در مسجد شیخ انصاری برگزار میشد شرکت میکرد تا اینکه در زمستان 1350 که حکومت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانیان از عراق نمود آیتالله دارابی نیز به همراه خانواده عازم ایران شد و در شهر مقدس قم ساکن شد. در تابستان سال 1351 به دعوت مردم و علماء شهرستان ساری از جمله حضرت آیتالله نظری خادم الشریعه و حجتالاسلام زمانی کیاسری عازم شهرستان ساری شد و امامت مسجد سالخورده را بر عهده گرفت و علاوه بر امامت جماعت و تبلیغ مسائل دینی چندین سال در مدرسهی مصطفی خان و سپس در مدرسهی رضاخان (سعادتیه فعلی) به تدریس علوم حوزوی پرداخت. در سال 53 و پس از فوت حضرت آیتاللهالعظمی شاهرودی که اکثر مردم مازندران مقلّد آن مرجع بودند آیتالله دارابی به همراه حضرت آیتالله نظری خادمالشریعه و شهید حجهالاسلام والمسلمین قاسمی اولین نمایندهی مردم ساری در مجلس شورای اسلامی نام حضرت امام خمینی (ره) را در کنار حضرت آیتالله العظمی خوئی و حضرت آیتالله العظمی خوانساری مطرح کردند و مردم را به ایشان ارجاع دادند.
بعد از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1356 آیتالله دارابی همگام با سایر علماء و متدیّنین با آن همراهی نمود و پس از پیروزی انقلاب در همراهی انقلاب و حمایت همهجانبه از آن از هیچ کوششی فروگزار نکرد، سرانجام در تاریخ 23 اردیبهشت 1389 آیتالله دارایی دعوت حق را لبیک گفتند و پس از اقامه نماز بر پیکر آن مرحوم توسط حضرت آیتالله نظری خادمالشریعه و پس از تشییع جنازه باشکوه از مسجد سالخورده تا مسجد جامع ساری پیکر آن مرحوم حسب وصیت او جهت دفن به شهر مقدس قم منتقل و در قبرستان شیخان بخاک سپرده شد.
4ـ حجتالاسلام شیخ عباس ولىنژاد لالیمى، فرزند فرج، در سال 1322 در لالیم سارى به دنیا آمد. براساس سند بیوگرافیک ساواک: «مشارالیه از 1340 تا 1342 در مشهد طلبه بوده و در مدرسهی خیراتخان اشتغال به تحصیل داشت و سپس در سال 43 براى ادامه تحصیل به نجف رفت و تا اول فروردین ماه سال 45 در آنجا بود و به منظور ازدواج به ایران آمد وى از مقلّدین آیتالله حکیم و علاقمند به آیتالله خمینى بود که حتى هنگام مسافرت خمینى به نجف جزء مشایعتکنندگان بود و دو سه بار نیز به منزل ایشان در نجف رفت «ساواک خراسان نیز در 7 /7 /42 به نقل از یکى از همکاران افتخارى خود گزارش نمود: «نامبرده به نفع روحانیون مخالف فعالیت نموده و اعلامیّههاى مربوط به آنان را توزیع کرده است. در تاریخ 15 /3 /48 در بغداد علیه دولت ایران و به نفع کشور عراق مطالبى اظهار داشت و دولت ایران را متجاوز قلمداد نمود.» نامبرده در سال 63 کاندیداى مجلس شوراى اسلامى بود و بعد از انقلاب داراى مشاغلى در جهاد سازندگى و سازمان حج و زیارت مازندران بود. اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى و اسناد بعد از انقلاب.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 132