تاریخ سند: 19 بهمن 1342
موضوع: سید عباس ابوترابی1 فرزند حاج سید ابوتراب
متن سند:
از: مدیریت کل اداره سوم تاریخ:19 /11 /1342
به: تیمسار ریاست ساواک شماره: 25171
موضوع: سید عباس ابوترابی1 فرزند حاج سید ابوتراب
ساواک قزوین گزارش مینماید:
نامبرده بالا دارنده شماره شناسنامه45601 صادره از قزوین متولد1295 قزوین شغل مدرس در مسجد مرحوم آقای بروجردی در قم ساکن فعلی قم کوچه حرم منزل شخصی که اغلب اوقات ایام سوگواری و عزاداری و به خصوص ماههای محرم و رمضان به قزوین آمده و به روضه خوانی مشغول میگردد. در تاریخ1 /6 /42 در مسجد جامع قزوین و همچنین برابر گزارش شهربانی در ساعت13 روز1 /11 /42 در مسجد سلطانی هنگام ایراد وعظ ضمن امثله تندروییهایی نموده که بلافاصله احضار و با وی مصاحبه گردید. مشارالیه با قسمهایی پی در پی مورد اخیر را تکذیب نموده و ضمن تذکرات لازم تعهد سپرده است منبعد چنین کنایههایی که مورد سوء ظن مامورین را فراهم میکند ایراد ننماید. رئیس ساواک تهران . مولوی
فیش به نام سید عباس ابوترابی بررسی شود....20 /11 /42
چون پرونده ندارد در پرونده 19/ 1 بایگانی شود. صبری. 12 /11 /42
بخش 312 کمیته مذهبی. 19 /11 /42
توضیحات سند:
1. آیتالله حاج سید عباس ابوترابى فرد، فرزند ابوتراب در سال 1295 ﻫ ش، در نجف به دنیا آمد. در دوران کودکى همراه پدر که تحصیلات خود را در آن حوزه به پایان برده بود، به قزوین بازگشت. ابتدا به مدرسه دیانت رفت. پس از شش سال تحصیل به پیشنهاد پدر براى فراگیرى صنعت در کارخانهاى مشغول به کار شد و در ضمن درسهاى دوره متوسطه را هم خواند. سپس به مدرسه التفاتیه قزوین رفت و ادبیات عرب را فرا گرفت و در مدت پنج سال دوره سطح را آموخت. برخلاف میل پدر براى ادامه تحصیل علوم دینى به قم رفت و نزد اساتیدى چون سید محمد حجت کوه کمرى، آیتاللّه العظمی بروجردى و سید محمد داماد درس خواند و بعضا تدریسهاى ایشان را پس از کامل کردن به چاپ رساند. سید عباس ابوترابى از همراهان نهضت اسلامى بود و در این راه دردسرهایى را هم به جان خرید. ایشان در بهار سال 1379 زمانى که به همراه پسرش سید علىاکبر ابوترابى، آزاده شهیر دوران هشت سال دفاع مقدس عازم مشهد بود، در سانحه تصادف جان باخت و به دیدار باقى شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سید عباس ابوترابی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 47