تاریخ سند: 16 شهریور 1337
موضوع: جلسه منزل رشیدیان
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 2381
عصر روز مزبور در حدود 15 نفر از مدیران و نویسندگان جراید عضو جبهه
مطبوعات متفق از جمله یمنی مدیر روزنامه آرام ـ تیموری مدیر روزنامه اراده
آسیا ـ محسن صالحی نویسنده و همچنین طباطبایی قمی نماینده مجلس
شورای ملی در منزل اسداله رشیدیان حضور داشته اند.
در این اجتماع طباطبایی
قمی به شدت به سازمان برنامه و آقای ابتهاج1 حمله نموده و سرانجام تصمیم
گرفته شده که طی هفته جاری عموما در جراید خود از سازمان تنقید و به آقای
ابتهاج حملاتی بنمایند.
در پرونده مربوط به اسداله رشیدیان بایگانی شود.
20 /6
19 /6 /37
12ر ـ ش
توضیحات سند:
1ـ ابوالحسن ابتهاج فرزند
ابراهیم در سال 1278 شمسی
در رشت متولد شد.
تحصیلات
مقدماتی را در این شهر گذراند
و برای ادامه تحصیل به پاریس
و بیروت رفت.
در سال 1295
به ایران بازگشت.
او در مدرسه
آمریکائی رشت به تحصیل
پرداخت و برای مدتی مترجم
انگلیسیها در رشت شد.
در
هنگام قیام جنگل بدست
جنگلیها دستگیر و سپس آزاد
گردید و با پیشروی روسها، از
رشت به تهران گریخت.
سپس به
استخدام بانک شاهی درآمد و
دو سال بعد به رشت انتقال
یافت.
دوباره در سال 1303 به
تهران آمد و به عنوان مترجم کل،
به معاونت بازرسی کل بانک
شاهی منصوب گردید و مسؤول
امور حقوقی و قضائی بانک
مزبور شد.
در تابستان سال
1310 برای وصول مطالبات
بانک شاهی به ترکیه رفت.
در
سال 1315 از بانک شاهی
استعفا کرد و با سمت کمیسر
مفتش دولت در بانک فلاحتی
ایران، همراه با نظارت بر بیش از
چهل شرکت دولتی به استخدام
وزارت مالیه (دارائی) درآمد.
سپس با ایجاد شورای اقتصاد و
موافقت رضاشاه، ابتهاج به
ریاست دبیرخانه آن شورا
برگزیده شد.
در تیر سال 1315
به سمت بازرس دولت در بانک
کشاورزی تعیین و در سال
1316 ش به معاونت بانک ملی
ایران منصوب و در خرداد ماه
1319 ریاست هیئت مدیره
بانک رهنی را به عهده گرفت.
او در دی ماه 1321 به جای
حسین علاء به مدیریت بانک
ملی ایران منصوب گردید.
در
سال 1322 به نمایندگی
امور مالی و اقتصادی ایران به
قاهره سفر نمود.
در خرداد 1323 به عنوان رئیس
هیئت نمایندگی ایران برای
شرکت در کنفرانس برتون وودز
«Bertton Woods» به
آمریکا رفت.
در جریان فرقه
دموکرات آذربایجان، با تشکیل
بانک آذربایجان توسط فرقه
دموکرات مخالفت و شعبه بانک
ملی در آذربایجان را تعطیل
اعلام کرد.
ابتهاج در همین سالها
دانشجویانی را برای تحصیل در
رشته بانکداری به انگلیس اعزام
نمود.
در 27 تیر 1329 با انجام
مصاحبه ای با خبرگزاری
آسوشیتدپرس، سهم بیشتری را
برای ایران از منافع شرکت نفت
ایران و انگلیس خواست و از
گرفتن وام کمکی از آمریکا ابراز
بی نیازی کرد.
در همین روز از
ریاست بانک ملی برکنار و در
شهریور همان سال سفیرکبیر
ایران در فرانسه شد.
او نمایندگی
ایران در اسپانیا و پرتغال را نیز
داشت.
ابتهاج در فروردین
1331 از آن سفارت عزل و پس
از مدت کوتاهی ابتدا مشاور
مدیر عامل صندوق بین المللی
پول و سپس به عنوان رئیس
اداره خاورمیانه آن صندوق
مشغول به کار شد.
در دوران
نخست وزیری مصدق با وی
مخالفت داشت.
در آن زمان او
برای سازمان جاسوسی انگلستان
فعالیت می کرد و از کسانی بود که
در کودتای 28 مرداد 1332
دست داشت.
پس از اتمام دوره
قراردادش با صندوق بین المللی
پول، در 1333 به ریاست
سازمان برنامه گمارده شد.
اما
پس از مدتی به دنبال دخالتهای
محمدرضا شاه در برنامه های
عمرانی، از ریاست سازمان
برنامه استعفا کرد و با انتقال همه
اختیارات مدیریت عامل سازمان
مزبور به نخست وزیر، از مقام
خود کناره گرفت.
در دی ماه
1338 با مساعدت چند تن از
دوستانش، بانک ایرانیان را
تأسیس کرد.
وی پس از مراجعت
از کنفرانس بین المللی صنعتی
سانفرانسیسکو، با دستور علی
امینی، نخست وزیر وقت به اتهام
سوءاستفاده و عدم توجه به
قانون، دستگیر شد.
ابتهاج در
سال 1341 پس از هشت ماه
زندان آزاد شد و به دعوت دولت
الجزایر برای راهنمایی و کمک
به تهیه برنامه عمرانی به آن
کشور رفت.
در سال 1353 با
مشارکت شرکت بیمه آمریکائی،
شرکت بیمه بین المللی ایران و
امریکا را در ایران پایه گذاری
کرد و خود به عنوان رئیس هیئت
مدیره آن تا سال 1357 مشغول
کار شد.
در سال 1356 سهام
بانک ایرانیان را با بالاترین
قیمت به هژبر یزدانی فروخت و
در اردیبهشت سال 1357 برای
معالجه چشم به فرانسه رفت.
وی
پس از مدتی فعالیت و نگارش
خاطرات خود، در سال 1371
درگذشت.
ر.ک : خاطرات ابوالحسن
ابتهاج، ج 1، مقدمه.
خاطرات دکتر علی بهزادی،
تهران، 1377.
نشر دانش، شماره 3، سال
1371، ص 50.
سالنامه دنیا، شماره 2، سال
1325، ص 97.
خاطرات سیاسی احمد آرامش،
سال 1369.
خاطرات سیاسی انورخامه ای،
سال 1372.
سپهبد ذبیح، ایران در دوره دکتر
مصدق، ترجمه محمد رفیعی
مهرآبادی، ج 2، سال 1370.
جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی
علی امینی، ج 2، سال 368.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،
ج1.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 150