تاریخ سند: 29 آبان 1348
موضوع : شیخ فضل اللّه محلاتی
متن سند:
از : 20 ه 3
به : 316 شماره : 16691 /20 ه 3
ساعت 1925 در مسجد امام حسن عسگری، محل سیمان، شهرستان ری
بعد از اتمام نماز جماعت شیخ فضل اللّه محلاتی به منبر رفت و ضمن صحبت
درباره امنیت و آزادی اظهار داشت : فاصله بین آزادی و ظلم چند وجب است.
بابا تو خیابان راه می رود دستش روی جیبش است که مبادا او را لخت نمایند.
سرمایه دار تا صبح خواب
راحت ندارد اما یارو کارگره
صبح تا غروب کار کرده اگر
گوشه خیابان هم بخواب
برود و صد تریلی از کنار
سرش عبور کنند، بیدار
نمی شود، چرا؟ برای اینکه
دارائی ندارد که از ترس آن
خوابش نبرد.
علت
چیست؟
بابا امنیت و آزادی نداریم.
دنیا آزادی ندارد.
دو قطب
کمونیزم و امپریالیزم چنگال
تیز نموده اند تا همدیگر را
پاره کنند.
گرگها هم وقتی
چیزی گیرشان نیاید دور هم
جمع می شوند و به چشم یکدیگر نگاه می کنند هر کدام که چشمش روی هم افتاد
همگی می ریزند و پاره اش می نمایند.
انسان هم همینطور شده راحتی و آسایش
ندارد، چرا؟ برای اینکه آزادی و امنیت ندارد، چرا؟ برای اینکه ایمان به خدا
ندارد، آدم نمی تواند حرف بزند زیرا برای انسان دردسر درست می شود.
آخر این
شد وضع.
صبح از خواب بلند شو شب برو بخواب و دنبال علم برو.
یارو قدری که
سواد یاد می گیرد می گوید که بس است، پس از مدتی نماز را هم کنار می گذارد.
عده ای می روند و می شوند درویش و خودشان را وابسته به علی می دانند در
صورتی که علی از اول صبح تا شب دست از راز و نیاز با خدا برنمیداشت.
چرا ما
اینقدر بیچاره شده ایم برای اینکه ایمان نداریم.
دنیای بزرگ دور هم جمع
می شوند برای حل و فصل کارهای مردم و در ظاهر با هم می گویند و می خندند
ولی در باطن می خواهند کلاه سر هم بگذارند و همه اش دم از آزادی می زنند.
در
صورتی که اعتماد در بین نیست و آزادی را از همه مردم گرفته اند و ما مردم
بیچاره شده ایم.
چرا؟ برای اینکه ایمان نداریم و به غیر از خدا روی آورده ایم و
این راه درست نیست.
در این موقع (ساعت 2030) شیخ فضل اللّه از منبر پائین
آمد و پیش سید علی
غیوری نشست و پس از
صرف چای از مسجد
خارج گردید.
پشت سر
ایشان احمدعلی نجفی که
قبلاً در کوچه چشمه علی
سکونت داشت ولی در حال
حاضر مقیم تهران می باشد
از کسانی که مسجد را ترک
می نمودند سئوال می کرد
آقای محلاتی کجا تشریف
بردند.
نظریه منبع : احمدعلی
نجفی قصد داشت شیخ
فضل اللّه محلاتی را با
تاکسی شماره 28321
تهران به تهران ببرد.
احمدعلی نجفی از فعالین باند خمینی می باشد و کسی است
که اکبر هاشمی1 رفسنجانی را از شمیران به خیابان سیمان شهرری (برای رفتن
به منبر در مسجد قائمیه) می آورده و اغلب دکتر باهنر را نیز می آورد.
نجفی چون
در محیط کوی سیمان شهرری شناخته شده بود به تهران رفته ولی اکثرا در
جلساتی که در این محل تشکیل می شود شرکت می نمایند.
نظریه رهبر عملیات : به گزارش و نظریه منبع می توان اعتماد نمود.
توضیحات سند:
1ـ آیت الله اکبر هاشمی
رفسنجانی در سال 1313 ه ش
در یکی از بخشهای رفسنجان
به نام «نوق» در خانواده ای
متوسط و کشاورز به دنیا آمد.
از پنج سالگی به مکتبخانه رفت
و چندین سال در مکتبخانه
درس خواند.
در سال 1327 با
تصمیم و توصیه خانواده جهت
تحصیل علوم دینی روانه قم شد
در حوزه علمیه قم به تحصیلات
خود ادامه داد و تابستانها در
مدرسه علوی تهران به تحصیل
علوم جدید پرداخت.
دوران
مقدمات و سطح را نزد مدرسان
حوزه علمیه قم از جمله آیات
مشکینی، مجاهد سلطانی و...
گذراند و در دوره خارج فقه و
اصول از آیت الله منتظری،
آیت الله بروجردی، استفاده کرد؛
اما بیشترین بهره را از درس
حضرت امام خمینی(ره) برد.
و
حدود هفت سال از شاگردان
نزدیک حضرت امام بود و هر
روز به درس ایشان حاضر
می شد.
معروفترین دوستان
طلبگی هاشمی رفسنجانی
عبارت بودند از : آیات سیدعلی
خامنه ای، ربانی املشی و دکتر
محمد جواد باهنر و آقای محمد
جواد حجتی کرمانی.
هاشمی
رفسنجانی در سال 1336 ش با
همکاری شهید باهنر و دیگران
سازمان انتشاراتی مکتب تشیع
را تأسیس کردند.
هاشمی
رفسنجانی سوابق مبارزاتی
خود را به سه دوره تقسیم
می کند.
دوره اول را شرکت در
نهضت ملی شدن صنعت نفت از
طریق شرکت در جلسات
سیاسی، مذهبی و پخش اعلامیه
بر می شمارد.
دوره دوم را در
فاصله بین نهضت ملی نفت تا
آغاز نهضت اسلامی در سال
1341 می داند که مبارزه از
طریق سخنرانی و آگاهی دادن به
مردم بود و دوره سوم را که
مبارزه مستقیم نام نهاده از
1341 تا 1357 به طول
انجامید.
در این دوره پنج بار
دستگیر، محاکمه و زندانی شد.
ابتدا در سال 1342 ش به
منظور اعزام به خدمت سربازی
دستگیر شد.
بعد از دو ماه فرار
در سال 1343 دوباره دستگیر
شد و مدت چهار ماه بازجویی و
شکنجه گردید.
وی متهم به
شرکت در ترور منصور بود.
اما
در واقع به دلیل نگارش کتاب
«کارنامه سیاه استعمار» دستگیر
شده بود.
در سال 1346 بار
دیگر دستگیر و به سه ماه زندان
محکوم گردید.
در سال 1354
به دلیل ایجاد یک خط سالم
برای جلوگیری از انحراف افراد
سازمان مجاهدین خلق برای
چندمین بار گرفتار شد و مدت
سه سال در زندان رژیم بود (به
نقل از زندگینامه خود نگاشته
مندرج در کتاب تشکل فراگیر،
اثر عبداللّه جاسبی، ج 4، صص
310 ـ 313)
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 469