تاریخ سند: 26 خرداد 1342
موضوع : درباره منزل میلانی
متن سند:
ساعت 11 صبح روز 26 /3 /42 که اینجانب به عنوان زائر تهرانی جهت
دستبوسی و تقاضای استخاره رفتم خدمت آیت الله میلانی چند نفر از من سؤال
کردند از کجا آمده ای و چکار دارید و زیاد از بنده سؤال می گردید بالاخره
خدمت آیت الله در اطاق کوچک فوق رسیدم که سه نفر دیگر هم حضور داشتند
یک شیخ و یک نفر سید درشت اندام که بعدا معلوم شد پسر آیت الله می باشد و
یک مرد عرب با عمامه زرد رنگی که معروف به شال حاجیگی می باشد قد کوتاه
صورت زرد رنگ و محاسن او جوگندمی بود و عربی کامل صحبت می کرد
همه گی آیت الله و پسرشان و شیخ و مرد عرب چند دقیقه عربی صحبت و پس از
روبوسی با گرفتن دو پاکت که سر آن را آیت الله چسباندند خداحافظی کرد و عمدا
جواب بنده را ندادند که گویا منتظر خارج شدن مرد عرب بودند بعدا آیت الله
استخاره برایم نمودند که خوب است ان شاءاللّه و من هم دو مرتبه دستشان را
بوسیدم و گفتند التماس دعا و خارج شدم.
27 /3 /42
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 119