تاریخ سند: 24 بهمن 1340
موضوع: انتشار متن تلگراف آیتاله بهبهانی به حضور اعلیحضرت همایونی
متن سند:
شماره: 7315/س ت تاریخ:24 /11 /1340
موضوع: انتشار متن تلگراف آیتاله بهبهانی به حضور اعلیحضرت همایونی
اخیراً متن تلگراف حضرت آیتالله بهبهانی به حضور اعلیحضرت همایونی به اضافه مقدمهای مفصل چاپ و منتشر شده است. در مقدمه نوشته شده که در تاریخ جمعه بیستم بهمن ماه، آقایان مشروحه زیر در منزل آقای بهبهانی جمع شده و آقای بهبهانی فی المجلس تصمیم به مخابره این تلگراف گرفتهاند.1
علیاصغر حکمت سردار فاخر حکمت . دکتر متیندفتری . منصورالملک2 . نجمالملک . سروری3 . تقیزاده4 . اللهیار صالح . فرامرزی5 . نقوی . وارسته6 . سیدجعفر بهبهانی و حضرات حججاسلام شیخ بهاءالدین نوری7 و حاج میرزا عبدالله تهرانی.8
در پایان مقدمه ذکر شده که چون دولت گستاخی و جسارت را به جایی رسانده که از چاپ این تلگراف در روزنامهها جلوگیری کرده است، لذا تلگراف را چاپ مینمائیم تا در دسترس هموطنان قرار گیرد.
ضمناً از برادران دینی خواسته شده که این اطلاعیه را پس از خواندن، در اختیار دیگران قرار دهند.
توضیحات سند:
1. این تلگراف در رابطه با وقایع اول بهمن ماه دانشگاه و اشاره به تأخیر در افتتاح مجلس بود.
2. رجبعلی منصور (منصورالملک)، فرزند علیاکبر آشتیانی در سال 1265ش به دنیا آمد. در تاریخ 10 مرداد 1300 کفیل وزارت داخله بود که با کلنل محمدتقی خان پسیان مذاکره کرد. در کابینه حسن مستوفی که در تاریخ 22 خرداد 1305 به رضاشاه معرفی شد. کفیل وزارت داخله شد. در 30 اسفند 1306 والی آذربایجان شد و در 30 دی 1309 که هدایت کابینه خود را به مجلس معرفی کرد علی منصور وزیر داخله گردید. در 8 شهریور 1311 علی منصور لایحه سلب مصونیت سردار عشایر، ناصر خان قشقایی را تقدیم مجلس کرد که این لایحه بلافاصله تصویب شد و رؤسای عشایر بازداشت و تحویل زندان قصر شدند که رئیس ایل قشقایی (اسماعیل صولت قشقایی) پس از این سلب مصونیت و زندانی شدن پس از چندی در زندان درگذشت! در 6 بهمن 1311 از وزارت داخله کنار رفته و به وزارت طرق و شوارع (وزارت راه) منصوب شد و در کابینه آخر مهدیقلی هدایت در 29 فروردین 1312 نیز همین سمت را عهدهدار بود. در تاریخ 26 شهریور 1312 که فروغی نخستوزیر شد در کابینه فروغی نیز وزیر راه ماند و در 13 آذر 1314 که محمود جم به نخستوزیری رسید همچنان این سمت را حفظ کرد. در 27 دی ماه همان سال به اتهام دو فقره رشوه و یک مورد سوء استفاده از کار برکنار شد و در تاریخ 10 مرداد 1315 محاکمه او در دیوان عالی کشور شروع شد ولی به محکومیت او منجر نشد. در 24 مرداد 1317 به وزارت پیشه و هنر منصوب شد. علی منصور در کابینه دکتر احمد متین دفتری در مورخه 5 آبان 1318 در همین سمت ابقا گردید و در 4 تیر 1319 به نخستوزیری رسید و با حفظ سمت وزارت پیشه و هنر را نیز سرپرستی میکرد در 3 شهریور 1320 به اتفاق جواد عامری کفیل وزارت خارجه در کاخ سعدآباد حضور یافته و رضاشاه را از حمله دو کشور شوروی و انگلیس به خاک ایران مطلع کرد و در 5 شهریور همان سال از سمت خود استعفا داد. در 18 /2 /1328 که عبدالرضا پهلوی سرپرست برنامه هفت ساله رژیم محمدرضا پهلوی شد، علی منصور جزء اعضای شورای برنامه گشت و در 3 /1 /1329 برای بار دوم نخستوزیر شد. در 10 آبان 1332 به سمت سفیرکبیر ایران در ترکیه تعیین گردید و در 14 آبان 1342 به جای سپهبد زاهدی به سمت سفیرکبیر و نماینده دایمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل معرفی شد و بالاخره در 17 آذر 1351 درگذشت.
علی منصور یکی از وابستگان و سرسپردگان رژیم پهلوی بود. او نیز مانند دیگر نخستوزیران و وزرای رژیم پهلوی از فراماسونهای سوگند خورده بود که در بسیاری از مواقع مأموریتهای محوله این سازمان مخوف و استعماری را با جان و دل به انجام میرسانید.
3. محمد سرورى در به سال 1276 ش در تهران متولد شد. وی که در استخدام وزارت امور خارجه بود به قسمت بازرسى وزارت دادگسترى منتقل شد. از 1311 ﻫ ش دادستان تهران، دادستان دیوان کیفرى و دادستان محاکم مالیه بود. وی در سالهای 1314 و 1315 مدیر کل وزارت مالیه شد و تا دو سال بعد از آن در رأس هیئتى به کشورهاى اروپائى رفت. در 1318 معاون وزارت عدلیه شد و چندى کفالت آن را در کابینه احمد متیندفترى به عهده داشت. در کابینه مرتضى قلىبیات در 1323 وزیر کشور و در کابینه حکیمى در سال 1326 وزیر دادگسترى شد. در 1330 عضو هیأت مختلط بر نظارت در امر خلع ید بود و یک سالى هم ریاست دیوان عالى کشور را عهدهدار شد. در 1328 به عنوان نماینده دوره اول مجلس سنا از تهران برگزیده شد و در 1335 ریاست دیوان عالى کشور را به دست گرفت. وى در 1370 درگذشت. (مجله گنجینه اسناد شماره 2، 3، ص 75 ـ 84)
4. سیدحسن تقیزاده، فرزند سیدتقی اردوبادی در شهریور 1256 ش در تبریز به دنیا آمد. در دارالفنون تهران تحصیل کرد و از جوانی رشتههای مختلف تحصیلی را در کنار زبانهای عربی و انگلیسی فراگرفت. او با عضویت در تشکیلات فراماسونری و با توجه به نفوذ گستردهی آن در بین منورالفکران ایرانی و خصوصاً مشروطهخواهان در جنبش مشروطه نقش فعالی را ایفا کرد. تقیزاده در اکثر دورههای اولیهی مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد. وی از عوامل دستگیری و محاکمه و شهادت شیخ فضلالله نوری بود. تا قبل از مشروطه وی سفرهای زیادی به اروپا داشت و در خلال جنبش مشروطه مجری سیاست انگلستان شد. هنگام به توپ بستن مجلس توسط نیروهای محمد علیشاه به سفارت انگلیس پناه برد و چون رژیم محمد علیشاه قصد جان وی را کرده بود، مسئولان سفارت او را تحت نظر از کشور خارج کردند. تقیزاده ابتدا به قفقاز و سپس به وین، پاریس، لندن و دیگر شهرهای اروپا رفت. پس از سرنگونی حکومت محمد علیشاه، به تهران بازگشت و در انتخابات دورهی دوم مجلس به وکالت برگزیده شد. وی در آن زمان در مجلس به حزب دموکرات که طرفدار سیاست اصلاحات و محو نفوذ روسیه در ایران بودند، پیوست. این حزب که مورد حمایت انگلیس بود، نقش مؤثری در مبارزه با نفوذ روحانیت در داخل و خارج مجلس ایفا کرد. تقیزاده یک بار نیز در مجلس دوم از سوی مراجع نجف تکفیر شد. او به دلیل جاهطلبی مورد نفرت رهبران نهضت مشروطه قرار گرفت و در سالهای قبل از جنگ جهانی اول به دلیل تنفر عمومی مردم از ایران خارج شد و به کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، هلند و آلمان غربی رفت. تقیزاده پس از انقراض سلسلهی قاجاریه و اوایل حکومت رضاخان در 1307 والی خراسان شد و تا تیر ماه سال بعد در این سمت ماند. سپس از شهریور 1308 تا فروردین 1310 سفیر رضاخان در انگلیس شد. وی در مرداد 1310 به سمت وزیر دارایی منصوب شد و در این سمت با امضای «قرارداد دارسی» در خرداد 1312 سلطه بریتانیا را بر منابع نفتی و سرمایههای ایران استمرار بخشید. این معاهده وی را به شدت بدنام ساخت، به گونهای که از دی همان سال با سمت سفیر ایران در فرانسه از ایران خارج شد و تا مرداد سال بعد در این سمت باقی ماند. او تا سال 1320 سرپرستی هیاتهای اعزامی ایران به کنفرانسها و مجامع اروپایی و جهانی را عهدهدار گردید. در زمان محمدرضا پهلوی بار دیگر به عنوان سفیر ایران عازم لندن شد و تا سال 1326 در این سمت باقی ماند، سپس به تهران بازگشت و وارد مجلس پانزدهم شد. تقیزاده با تاسیس مجلس سنا در 1328 ریاست آن را به عهده گرفت و در جریان حوادث ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از بریتانیا و انحلال شرکت نفت ایران و انگلیس در 1329 بیش از پیش چهرهی وابسته خود را به مردم نشان داد. با سرنگونی حکومت مصدق در کودتای 28 مرداد 32 و بازگشت شاه به کشور، مجدداً مجلس سنا تأسیس و تقیزاده به ریاست آن برگزیده شد.
او سپس به دلیل افشا شدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایران توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ انگلیس و تقویت نفوذ آمریکا صورت گرفت، به بهانهی کهولت سن خانهنشین شد. وی که از اعضای فعال فراماسونری و از مؤسسان لژ بیداری ایرانیان بود، سرانجام در 17 بهمن 1348 در 92 سالگی درگذشت. سید حسن تقیزاده از طرفداران وابستگی ایران به سیاستهای انگلستان در جریان مشروطیت و پس از آن به حساب میآید.
ر. ک: سیدحسن تقیزاده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی و مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، ص 131
5. عبدالرحمن فرامرزی، فرزند عبدالواحد در سال 1280ش متولد شد. وی از مردم جنوب ایران و منسوب به «فرامرزان» بود که بخشی است میان لارستان و بندر لنگه. فرامرزی از 1315 تا 1318 معاون اداره راهنمای نامهنگاری در شهربانی بود که سانسور مطبوعات را همراه با علی دشتی برعهده داشت و از 1318 تا شهریور 1320 رئیس آن اداره بود. پس از شهریور 1320 که مطبوعات آزاد شدند، او هفتهنامه «آینده ایران» را منتشر ساخت، ولی پس از چند ماه تعطیل شد، سپس هفتهنامه «بهرام» را منتشر کرد که آن هم بیش از چند ماه نپایید. فرامرزی در آغاز سال 1321 امتیاز روزنامه «کیهان» را گرفت. در این دوران مصطفی مصباحزاده، رئیس تبلیغات، مدیر و سردبیر کیهان بود. کیهان پس از رویداد خشونتبار هفدهم آذر 1321 (به بهانه کمبود نان در زمان نخستوزیری قوام السلطنه) به همراه دیگر مطبوعات توقیف شد و در انتشار مجدد، امتیاز کیهان را مصباحزاده گرفت. فرامرزی در دورههای 15، 16، 17، 18 و 20 نماینده مجلس بود و از آن پس جواز وکالت دادگستری گرفت. فرامرزی از سال 1346 بر اثر کسالت، در کار کیهان چندان دخالت نداشت و نام او به عنوان سردبیر در صفحه اول یا دیگر صفحات کیهان دیده نمیشد، ولی رابطه او با کیهان هرگز قطع نشد. به گفتهی خودش تمام هزینه زندگی و نیازهای مالی او از سوی مؤسسه کیهان تامین میشد. فرامرزی که در مواضع سیاسی . اجتماعی مدافع منافع انگلیسها بود، در 24 مرداد ماه سال 1351 درگذشت.
6. محمدعلی وارسته، فرزند میرزا مهدی خان تفرشی در 1273 در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در خارج از مدرسه و علوم سیاسی را در مدرسه عالی سیاسی گذراند و درجه لیسانس گرفت و به استخدام وزارت مالیه درآمد. ابتدا رئیس دارایی همدان، سپس معاون ریاست دارایی قزوین و ریاست دارایی زنجان شد. وارسته مدتی نیز ناظر وزارت مالیه در وزارت پست و تلگراف و ریاست دارایی اراک و کرمانشاه را به عهده گرفت، در زمان تقیزاده به ریاست اداره کل مالیات ایالتی تهران منصوب شد. سپس رئیس اداره کارگزینی وزارت دارایی، ناظر دولت در بانک کشاورزی، پیشه و هنر ایران و رئیس اداره کل بازرسی وزارت دارایی شد. در کابینه جم مدیرکل وزارت دارایی و در سال 1320 معاونت وزارت کشور را به عهده گرفت. در 1321 معاون و بعد کفیل وزارت دارایی شد. چند سالی نیز به استانداری اصفهان، فارس و کرمان انتخاب گردید. در 1325 به مدت چند ماه در انتظار خدمت ماند و در دی ماه 1326 وزیر پست و تلگراف شد و در مهرماه سال بعد وزیر دارایی گردید، لیکن چندی بعد از مقام خود استعفا کرد. در زمان نخستوزیری محمد مصدق دوباره وزیر دارایی شد. وارسته در دوره هفدهم مجلس شورای ملی از طرف مردم تهران به مجلس راه یافت. وی همچنین نماینده انتصابی مجلس سنا از تهران بود. وی در شورای سلطنت محمدرضا پهلوی نیز عضویت داشت. محمدعلی وارسته در سال 1367 در تهران درگذشت.
7. حجتالاسلام بهاءالدین نبوی نوری، فرزند حاج شیخ عبدالنبى در سال 1265ش در تهران متولد شد. پس از طى دوران تحصیل در نجف اشرف به تهران مراجعت و امامت جماعت مسجد مرحوم حاج شیخ عبدالنبى در سرچشمه تهران را عهدهدار گردید. وی بعدها جامعه روحانى تهران معروف به هیئت علمیه را پایهگذارى کرد. در سال 1343 طى نامهاى به ملک فیصل پادشاه سعودى تقاضاى تجدید بناى قبور ائمه بقیع را نمود. بنابر گزارش ساواک، وی در جلسات علماى تهران براى جلوگیرى از اعدام قاتلین حسنعلی منصور شرکت میکرده است. در جریان جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى در جلسهاى گفته بود: «این تعزیه چه بود که درست کردند. خواستند جشنها بهتر بشود خرابترش کردند. تازه چه نتیجهاى از این جشن گرفتند؟» پیشینه سیاسى او از ارتباطش با دستگاه پهلوى جهت حل مشکلات زندانیان و مردم خبر مىدهد و خود در سندى به تاریخ 14 /1 /1339 مىگوید: «اصولاً روحانیون و شخص ایشان کارى با دستگاههاى دولتى ندارند و اگر گاهى اوقات براى رفع گرفتارى مردم و مراجعهکنندگان به دستگاههاى دولتى توصیهاى مىکنند، دلیل بر این نیست که احتیاجى به این دستگاهها دارند.» وی پیش از انقلاب اسلامی در قم درگذشت.
8. آیتالله میرزا عبدالله سعید تهرانى معروف به آیتالله چهلستونى، فرزند آیتالله حاج میرزا مسیح در سال 1254ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در تهران نزد میرزا محمد تنکابنى، حاج شیخ مسیح طالقانى، میرزا هاشم شفتى و دیگران شروع کرد و در سال 1289 ش در بازگشت از مکه به نجف رفت و چند وقتى از محضر آیات نائینى، شریعت اصفهانى، آقاضیاءالدین عراقى و حاج سید احمد کربلایى استفاده برد. وی در سال 1293 ش به تهران بازگشت و پس از فوت پدرش در سال 1294 ش چند سالى امامت مسجد جامع تهران را عهدهدار بود. پس از بازگشت و در واقع تبعید آیات حائرى و حاج ابوالقاسم کبیر به قم رفته و از محضر آنها استفاده برد و پس از فوت آیتالله حائرى در سال 1315 ﻫ ش به تهران بازگشت. آیتالله چهلستونی هرچند فردی آرام و به دور از مسائل سیاسی بود ولی از شروع نهضت امام خمینی(ره)، با نظر موافق در برخی وقایع آن دوران تا سال 1347 ش همکاری و مشارکت داشت. وی در 23 دى ماه 1350 ﻫ ش دار فانى را وداع گفت. جنازهاش را به شهررى حمل کردند و به طور امانت به خاک سپردند تا در وقت مقتضى به نجف انتقال یابد. برخى از آثار او حاشیه بر مکاسب ـ اصول فلسفه، رسالهاى در مشتق، سنن النبى(ص) و هفت رساله در مبدأ و معاد و جمع کتاب و سنت و عقل و تفسیر مىباشد.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 335