تاریخ سند: 2 آذر 1349
موضوع : سخنرانی سید احمد حسینی در مسجد جامع (گرمخانه جعفری)
متن سند:
به: 316 شماره: 65144 /20ه 3
از: 20 ﻫ 3
نامبرده بالا در ساعت 1300 روز 24 /8 /49 در مسجد جامع (گرمخانه شیخ غلامحسین جعفری) منبر رفت و درباره مسائل مذهبی صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت پادشاهی بود به نام آلپ ارسلان 1 این پادشاه کاخ بسیار زیبایی ساخته بود و هرکس از جلو کاخ عبور میکرد مأمورین او را میگرفتند و نزد شاه میبردند شاه از آنها میپرسید آیا شما عیبی از این کاخ که من ساختهام مشاهده میکنی آن بیچارهها از روی چاپلوسی میگفتند خیر قربان این کاخ عیبی ندارد و بسیار هم زیبا است.
تا این که پیرمردی دنیادیده و مبارز را نزد شاه بردند.
شاه مثل همیشه از پیرمرد سئوال کرد، ولی پیرمرد جواب داد قربان این کاخ دو عیب کلی دارد.
شاه تعجب کرد.
پرسید عیبش چیست.
پیرمرد جواب داد اولین عیب کاخ این که شما خواهید مرد.
دوم این که روزگار به مرور این کاخ زیبا را نابود خواهد کرد و خیلی از کاخهای زیبا در این دنیا وجود داشت و همه از بین رفتند.
گفتار مشارالیه در ساعت 1400 خاتمه یافت.
نظریه شنبه : شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : یکشنبه نظری ندارد.
ایادی نظریه چهارشنبه : نظری ندارد.
نگهبان
توضیحات سند:
1.
آلبارسلان: پس از وفات طغرل برادرزادهاش، آلب ارسلان، طبق نظر مجلس ریشسفیدان بر تخت سلطنت ایران نشست.
آلب ارسلان را پادشاهی باهیبت، خوبروی، ورزیده و دلاور دانستهاند که تیر او هرگز خطا نمیرفت.
آلب ارسلان پس از وفات خواجه عمیدالملک کندری، خواجه نظام الملک طوسی را به مقام وزارت برگزید.
خواجه نظام همانند کندری به رواج علم علاقه بسیار داشت و بدین سبب مدارس نظامیه را به پا نمود و در جهت ترویج زبان پارسی و تکثیر شاهنامه به دستور آلبارسلان خدمات بسیار نمود.
آلب ارسلان در (457 ق / 1065 م) رهسپار گرجستان و ارمنستان شد و در آنجا کر و فری کرد.
شهرهای دربند خزر و ایخاز را گرفت و با پادشاه گرجستان (بقراط پسر گریگور) به جنگ پرداخت و او را شکست داد.
گریگور با پادشاه ایران به سازش نشست و گروهی از بزرگان و امیران گرجی به اسارت درآمدند.
بقراط گریگور، دختر خود را به ازدواج آلب ارسلان درآورد و سلطان نیز حکومت گرجستان را دوباره به گریگور داد.
چندی بعد در ملاذگرد (= مناذکرت) واقع در ارمنستان ، در پیکار با (امپراتور روم) لشکر بیزانس را مغلوب نمود (ذیالعقده 463 ق/ اگوست 1071 م) و رومانوس دیوجانس، قیصر بیزانس را اسیر کرد.
دو سال بعد با دویست هزار سوار به جنگ با شمسالتکین پسر طمغاج (پادشاه ماوراءالنهر) از خراسان رهسپار آن سامان شد و از رود جیحون گذشت و دژ برزم را محاصره و پس از چندی آن را گشود.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 290