تاریخ سند: 16 بهمن 1342
موضوع: مجلس وعظ شیخ حسین نوری همدانی در تاریخ 13/11/42
متن سند:
تاریخ: 16 /11 /1342
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: مجلس وعظ شیخ حسین نوری همدانی در تاریخ 13 /11 /42
در ساعت 1430 روز 13 /11 /42 شیخ حسین نوری همدانی در مسجد ارک به منبر رفته و پس از صحبت در اطراف مسائل دینی در خاتمه گفتارش ضمن اشاره به مقاله روزنامه اطلاعات درباره کنکور دانشگاه مطالبی به شرح زیر گفته است.
در این روزنامه نوشته شده بود که در موقع امتحان، دختران شرکتکننده، سالن امتحان را به صورت یکی از سالنهای نمایش مد درآورده بودند و هرکدام با یک لباس زننده و آرایش مو که به سبک هنرپیشگان خارجی درست شده بود، در سر امتحان حاضر شدند و پسران هم دست کمی از آنها نداشتند.
آیا باید جوانان یک کشور اسلامی چنین باشند؟ از همه بدتر روش تعلیم و تربیت غلط ما است که وزارت فرهنگ مسبب اصلی آن میباشد و باید سرزنش شود. شاهد زنده من هم سئوالات امتحانی دانشگاه است که از طرف فرهنگ برای شرکتکنندگان در کنکور آماده شده بود. حال چند سئوال را برایتان مطرح میکنم.
1. کدام یک از هنرپیشگان سینما را دوست دارید؟ 2. به کدام یک از کارگردانهای سینما علاقه دارید و روش و سبک فیلمهای او را میپسندید؟ 3. آیا این مشکلات موجود بین دختران و پسران که وجود دارد خوب است یا نه؟ 4. آیا مایلید چند ساعت از وقت بازی قمار خود را صرف تماشای تلویزیون کنید؟
آیا این ننگ نیست که فرهنگ یک کشور که مردم آن مسلمان هستند بازی قمار را به رسمیت شناخته و درباره آن از شرکتکنندگان در کنکور بپرسند؟ آیا این طرز تفکر و فرهنگ ما به کجا خواهد رسید که از پسران جوان ما بپرسند که کدام یک از هنرپیشگان زن را دوست دارید و میزان علاقه شما با او چقدر است و یا اینکه از دختران سئوال کنند که کدام مرد هنرپیشه را دوست میدارید.1 ای مردم، جوانان ما را فساد فراگرفته است. ای پدران و مادران، مواظبت کنید و نگذارید گمراه شوند، آنها را به دین برگردانید. شما باید سعادت فرزندانتان را بخواهید و اِلاّ دیگران چنین دلسوزی و تصمیمی برای سعادت بچههای شما ندارند و روز به روز سعی آنها بیشتر است که فرزندان ما را به فساد و گمراهی بکشانند و وسیله آن را با بازکردن سینماها و مشروب فروشیها و مراکز فساد از هرجهت و هرحیث فراهم کردهاند. شما باید هوشیار باشید که گول نخورند و برای بهتر فهمیدن از اینکه چطور فرزندان خود را تربیت کنید، کتاب نوشته دانشمند محترم جناب آقای فلسفی2 را که استخراج ایشان در راه تربیت بچهها است تهیه کرده و بخوانید و دستورات آن را عمل کنید.
نظریه . نامبرده احضار و به وی تفهیم گردید که در موقعیت کنونی صلاح نیست در این مورد صحبت شود.
گیرندگان . تیمسار قائم مقام . تیمسار معاونت . اداره کل سوم
کمیته مذهبی 20 /11
در پرونده نامبرده فوق بایگانی شود...
توضیحات سند:
1. بخش 321 ساواک پس از دریافت این گزارش، طی نامهای به تاریخ 21 /11 /42 خطاب به بخش 322، تحقیق پیرامون وجود چنین سئوالاتی در کنکور سال 1341 و 1342 را خواستار شده است. بخش ضمائم که بخش 325 طی نامه 713 /325- 22 /11 /42 در پاسخ مینویسد: «با بررسیهائی که در روزنامهها و مجلات سال 41 و 42 به عمل آمد، پیرامون سئوالهای مورد نظر در کنکور دانشگاه تهران مطلبی دیده نشده است.» بخش ضمائم و این درحالی است که با توجه به نوع سئوالات مطروحه در گزارش فوق، به خوبی روشن است که این پرسشها، در قالب یک فرم نظرسنجی به شرکتکنندگان در کنکور ارائه شده است.
به همین دلیل است که بخش 322 چند روز بعد در پاسخ بخش 321 مینویسد: «به طوری که از انتظامات دانشگاه کسب اطلاع شده، موضوع طرح سئوالات سهگانه به شرح نامه ارسالی در کنکور دانشگاه تهران صحت دارد.» بخش ضمائم
2. حجتالاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را از سن شش سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند گردید. وی نخستین بار در سن 15ـ 16 سالگی در مسجد محل(فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجتالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمعآوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتشپرستی بود، گردید. در پی غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی(ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد. آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و دو روز در زندان قزلقلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر میبرد، تدریس فن خطابه را برای علاقهمندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهای خود را پیامهای حضرت امام قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت. پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت دو سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید. آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی(ره) به وطن، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.» حجتالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیۀالکرسی میباشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر. ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 13