تاریخ سند: 28 اسفند 1350
تلگراف
متن سند:
شماره: 8 /77 تاریخ: 28 /12 /1350
قزوین- تهران
تلگراف
تهران مقام منیع وزارت دربار شاهنشاهی حضرت آقای اسداله علم1 دام اجلاله العالی
نظر به یگانه2 بودن فرزند آقای محمد میهندوست که پدری پیرمرد و وطنپرست و شاهدوست و مورد توجه اهالی محترم قزوین است اهالی از پیشگاه مبارک ملوکانه در این ایام عید عفو علی میهندوست را که فرزند یگانه پدر و مادر وطنپرست و شاهدوست میباشند انتظار دارند و موجب خوشنودی خداوند و اهالی شهرستان قزوین خواهد بود.
الاحقر نصراله شهیدی3- سامت مهدوی- الاحقر ابوتراب4 - سیدجلیل زرآبادی- هادی باریکبین
مهر هیئت علمیه قزوین
ایام اجلال پاینده
توضیحات سند:
1. اسدالله علم در سال 1298 ﻫ ش در بیرجند متولد شد. پدرش محمدابراهیم علم معروف به شوکتالملک بود که این لقب و امیرى قائنات را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، از برادر بزرگترش امیراسماعیل خان علم به ارث برده بود. امیر شوکتالملک علم مانند برادر ارشد و اجدادش با انگلیسیها، که نسبت به ثبات و امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در مجاورت افغانستان و هند حساسیت زیادى نشان مىدادند، روابط نزدیک داشت و در جریان جنگ جهانى اول (1981 - 1914) نیز با نیروهاى انگلیسى که بخش مهمى از خاک ایران را تحت اشغال خود داشتند همکارى مىکرد. امیراسدالله علم به توصیه پدرش، در سال 1318، در سن 20 سالگى با ملک تاج دومین دختر قوامالملک شیرازى ازدواج نمود و از این ازدواج پسرى متولد نشد که بر مسند پدر جاى گیرد و علم تنها داراى دو دختر شد. امیراسدالله علم در سال 1321 از دانشکده کشاورزى کرج فارغالتحصیل شد و چون وضع تهران آشفته و تحت اشغال نیروهاى بیگانه بود، عازم بیرجند شد. امیر شوکتالملک که قبل از پسرش به بیرجند رفته بود در سال 1323 در همانجا درگذشت و علم اداره امور املاک وسیع پدرش را بهعهده گرفت. در اواخر سال 1324 علم ضمن مسافرتى به تهران به ملاقات قوامالسلطنه نخستوزیر رفت، که تازه از سفر مسکو به تهران بازگشته بود. قوامالسلطنه این جوان 26 ساله را ظاهرا به واسطه سابقه دوستى و آشنایى با امیر شوکتالملک و شاید هم به توصیه انگلیسیها که در آن زمان نقش حساسى در سیاست ایران داشتند، براى فرماندارى کل سیستان و بلوچستان در نظر گرفت. اسدالله علم که در سىام تیر ماه سال 1341 به نخستوزیرى برگزیده شد، اول کارى که کرد «دکتر باهرى»، «ناتل خانلرى»، «متقى» و «رسول پرویزى» را گرد خود جمع کرد. او نه کارى به احزاب موافق و مخالف و گروههاى سیاسى داشت و نه آدمى بود که به طور حاد در کارهاى سیاسى دخالت مستقیم نماید و فقط مجرى اوامر ملوکانه بود. اسدالله علم بسیار زود به وزارت رسید و نخستین بار در سن 29 سالگى در کابینه دوم ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) وزیر کشاورزى شد. او در کابینه على منصور (فروردین ـ تیر 1329) نیز این سمت را حفظ کرد و پس از آن در دولت رزمآرا (تیر ـ اسفند 1329) وزیر کار شد. در همین زمان بود که هنگامى که به اتفاق رزمآرا وارد مسجد شاه مىشد، نخستوزیر مقتدر و چهره آیندهدار استعمار غرب، مورد اصابت گلوله استاد خلیل طهماسبى قرار گرفت و معدوم شد. در سالهاى 1329 تا 1339، علم از نزدیکترین یاران محمدرضا پهلوى بود و در ماجراى 28 ـ 25 مرداد 1332 نقش فعالى ایفا نمود. علم وسیعترین باند را در کشور ایجاد کرد و در همه استانها داراى مهرهها و عوامل خود بود که آنها را به وکالت و یا مقامات عالى مىرساند. مهمترین پایگاه علم در خراسان و شرق کشور فارس بود؛ در خراسان و سیستان و بلوچستان به علت این که پایگاه اصلى خانوادهاش بود و در فارس بهعلت وصلت با خانواده قوام شیرازى. علم پیش از انقلاب در 15 فروردین 1357 به مرض سرطان در آمریکا درگذشت و روزهاى انقلاب را ندید. او در وزارت دربار 4 معاون داشت که یکى از آنها قائممقام و جانشین او محسوب مىشد و در غیاب علم وظایف او را انجام مىداد. این اولین بار بود که چنین سمتى در وزارت دربار ایجاد شد.
(ر. ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، جلد اول خاطرات حسین فردوست ص 258، تاریخ معاصر ایران از کودتاى 28 مرداد تا اصلاحات ارضى نوشته پیتر آورى، ترجمه محمد رفیعى مهرآبادى ص 9، بازیگران عصر پهلوى، ج اول، ص 643، از سیدضیاء تا بازرگان نویسنده ناصر نجمى ج 1 و 2 ج دوم از کودتاى سوم اسفند 1299 تا آذر 1358 ص 1570، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، صص 238 و 255)
2. در اصل: بیگانه
3. آیتالله میرزا نصرالله شهیدی، فرزند هدآیتالله در سال 1290 ﻫ ش در شهرستان قزوین به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. بخش عمدهای از آموختههای دینی خود را از محضر بزرگان حوزه علمیه نجف اشرف فراگرفته و به درجه اجتهاد نائل آمد. وی پس از مراجعت به شهر خود به اقامه جماعت و نشر و گسترش معارف دینی پرداخت. همزمان با شروع نهضت امام خمینی(ره) وی یکی از پیشگامان نهضت بود. در قیام پانزده خرداد وی شرکتی فعال داشت و در روز 15 خرداد 1342 به همراه عدهای از روحانیون و بازاریان قزوین قصد ارسال تلگراف در طرفداری از امام خمینی(ره) را داشتند، که توسط مأموران رژیم از این کار جلوگیری و وی نیز احضار شد. همچنین اهالی منطقه در اعتراض به دستگیری امام خمینی(ره) با کسب تکلیف از ایشان به بستن مغازهها و دکاکین خود اقدام کردند. وی در تاریخ 14 /5 /42 مجلس جشنی به مناسبت آزادی امام خمینی(ره) برپا کرد که به همین دلیل توسط شهربانی بازداشت، و پس از چند روز آزاد شد. آیتالله شهیدی مجدداً در تاریخ 26 /5 /42 به جهت سخنرانی علیه شاه تحت تعقیب قرار گرفت و در تاریخ 4 /6 /42 دستگیر و زندانی شد. با تلاش و پیگیریهای مداوم علمای قزوین، ساواک نهایتاً وی را در تاریخ 8 /8 /42 آزاد کرد. آیتالله نصرالله شهیدی در 15 فروردین 1357 دار فانی را وداع گفت.
4. آیتالله حاجی سیدابوتراب حسینی ابوترابی فرد، فرزند سید حسین در سال 1257ﻫ ش در شهرستان قزوین به دنیا آمد. ایشان از طرف ساواک، چنین معرفی شده است: «در قزوین نفوذش خوب است و از سکنه شهر و دهات مقلد و طرفدار دارد و نفوذش در اثر زهد و تقوای اوست ظهرها در مسجد سلطانی و شبها در مسجد جامع قزوین اقامه جماعت میکند و مرجع تقلید است. در قزوین و نجف تحصیل کرده، رساله عملیه او چاپ و منتشر شده است. در امضای تلگراف سال 1341 [انجمنهای ایالتی و ولایتی] و در وقایع خرداد شرکت داشته است» آیتالله سیدابوتراب حسینی معروف به سکاکی و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در فروردین سال 1352ﻫ ش به رحمت ایزدی پیوست.
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 40