تاریخ سند: 15 شهریور 1357
برابر اعلام سازمان قزوین روز جاری پس از نماز جماعت ظهر و عصر میرزا رحیم و سید علی اصغر علوی1 در مسجد شاه قزوین اعلام نمودهاند
متن سند:
شماره: 2243 /25ﻫ تاریخ:15 /6 /1357
از: سازمان اطلاعات و امنیت زنجان
به: مدیریت کل اداره سوم 312
برابر اعلام سازمان قزوین روز جاری پس از نماز جماعت ظهر و عصر میرزا رحیم و سید علی اصغر علوی1 در مسجد شاه قزوین اعلام نمودهاند که به دستور مراجع قم فردا(16 /6 /57) بازار تعطیل است و از ساعت 9 صبح جهت کشته شدگان وقایع اخیر مجلس ختمی در مسجد مزبور برگزار میگردد و از مردم دعوت نمودهاند که در این مراسم شرکت نمایند. ضمناً بازار زنجان هم به همین مناسبت تعطیل خواهد شد.
مراقبت ادامه دارد و هر گونه اطلاع بعدی به موقع منعکس خواهد شد. شفیعی
گوینده- زهرائی
گیرنده- رجایی
جهت مخابره- 18.15
در بولتن درج شود. 16 /6 /37
در بولتن درج گردید. جهت بهره برداری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد. 18 /6 /57
به عرض مقام مدیریت کل رسید فرمودند در بولتن به طور کلی درج و مطرح گردیده است.
رجایی15 /6 /57
129344 بایگانی شود. 19 /6 /57
توضیحات سند:
1. حجت الاسلام سیدعلی اصغر علوی، فرزند آیتالله سیدمحمد باقر قزوینی در سال 1306 ﻫ ش در شهر قم به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی، تحصیل علوم دینی مشغول شد. در حوزهی علمیه قم از محضر آیات عظام: بروجردی(ره) و امام خمینی(ره) بهره برد و در سال 1346 به قزوین بازگشت و در سنگر تبلیغ و تدریس و اقامهی جماعت در مسجد شاه، به فعالیت مشغول شد. مشارالیه که دارای روحیهای آرام بود، در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی، به میزانی فعال شد که ساواک، وی را تحت تأثیر آیتالله سیدعباس ابوترابی و فرزندان ایشان، معرفی نمود و دربارهی او نوشت: « در تاریخ 19 /5 /1357 در حسینیه ابوترابی در قزوین گفته است : از فعالیتهای خود در این دوران انقلاب لذت میبرم.» ایشان که در تاریخ 14 /3 /57 مردم را به بستن مغازهها در 15 خرداد، تشویق نموده بود، به اتهام اظهارات تحریکآمیز، در شهریور و مهرماه همان سال دو مرتبه دستگیر گردید که در مرتبه اول به مدت دو روز و مرتبه دوم، به مدت حدود 24 روز در زندان به سر برد. حجتالاسلام علوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسجدالنبی قزوین به اقامه جماعت و نشر معارف دینی پرداخت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 393