تاریخ سند: 1 آبان 1346
موضوع : مسعود اردلان لیسانسیه معقول و منقول
متن سند:
از : 11/ ه
به : 323 شماره : 1056 /11 ه
نامبرده بالا یکی از دبیران شاغل در دبیرستان معقول و منقول زاهدان
می باشد.
فردی است متعصب مذهبی با تحقیقاتی که منبع در اطراف وی به عمل
آورده چنین نتیجه گرفته شد که مشارالیه در خارج از ساعت رسمی عده ای از
دانش آموزان را به دور خود
جمع می نماید و خارج از
برنامه درسی با آنها به بحث
و گفتگو می پردازد در
تماسی که منبع در محل
دبیرستان با وی به عمل
آورده ضمن بحث در مورد
خداشناسی و عقاید مختلف
درباره وجود خدا همچنین
ادیان مختلف اظهار داشته
است که چند سال قبل شیخ
شلتوت1 پیشوای اهل
تسنن در مصر نامه ای به
مرحوم آیت الله بروجردی2
نوشته و از ایشان خواسته
بود که برای رفع اختلافات
بین شیعه و سنی با ایشان به بحث و تبادل افکار بپردازد مرحوم آیت الله هم با این
امر موافقت نمود ولی از آنجایی که سران مملکت ما همیشه می خواهند که این
اختلافات مابین باشد و حاضر نیستند که حق جای باطل را بگیرد و به این
نابسامانی ها خاتمه داده شود موجباتی فراهم نمودند که این امر جامه عمل
نپوشد.
نظریه رهبر عملیات :
1ـ نامبرده بالا در روزهای جمعه عده ای از دانش آموزان دبیرستان را همراه خود
به منزل امیرتوکل کامبوزیا که کتابخانه مجهزی دارد می برد ضمنا سوابق
امیرتوکل کامبوزیا قبلاً به بخش 316 منعکس شده است.
2ـ مشارالیه در کلاس درس سال چهارم ریاضی دبیرستان مهران که تدریس
می کرده ادعای الوهیت نموده و گفته است من درویشم و جزئی از خدا می باشم.
3ـ مشخصات و بیوگرافی ملصق به عکس آقای مسعود اردلان در ساواک
موجود می باشد که در صورت لزوم تقدیم خواهد شد.
4ـ با توجه به موقعیت منبع اطلاعیه فوق الذکر مقرون به صحت می باشد.
نظریه رئیس بخش امنیت
داخلی :
چون اخیرا مشاهده شده
بود که این شخص با
کامبوزیا تماسهای زیادی
دارد و با توجه به سوابق
کامبوزیا و شغل نامبرده
فوق لازم بود به منبع که در
دبیرستان مربوطه تدریس
می کند آموزش داده شود که
مراقب اعمال و رفتار وی
باشد لذا چگونگی
مراقبت های دائم فوق
متعاقبا گزارش می گردد.
به پرونده کامبوزیا الصاق و
بایگانی گردد.
2 /8 /46
توضیحات سند:
1ـ شیخ محمود شلتوت در
23آوریل 1893 متولد شد.
از
سال 1906 در دانشگاه مذهبی
اسکندریه به تحصیل علم
پرداخت و با موفقیت کامل در
تمام دروس در سال 1918
فارغ التحصیل و رتبه اول آن
دانشگاه شد و به اخذ تصدیق
جهانی نایل گشت.
در سال 1937
عضو جمعیت علمای اعلام گردید.
در سال 1950 سرپرست مباحثات
فرهنگی اسلامی دانشگاه الازهر
شد و در سال 1957 مستشار
موتمر اسلامی گردید و در سال
1958 به ریاست دانشگاه الازهر
مصر انتخاب شد وی در 26 رجب
1383 (12 دسامبر 1963) به
جوار رحمت حق پیوست.
شیخ
محمود بیشتر عمر خود را با سایر
علمای مذاهب اسلامی در راه
وحدت و همبستگی مسلمین
صرف کرد یکی از اقدامات وی
فتوا بر جواز پیروی از مذهب
شیعه امامی بوده است.
از ایشان
سوال گردیده آیا شما موافقید که
پیروی از مکتب امامیه
اثنی عشری مغایرتی با دین
ندارد؟
شیخ محمود نیز پاسخ داد: مکتب
جعفری معروف به مذهب امام
اثنی عشری، مکتبی است که
شرعا پیروی از آن مانند پیروی
از مکتبهای اهل سنت جایز است.
جمعی از نویسندگان، کتاب
وحدت، تهران، وزارت ارشاد
اسلامی، 1362، صص 9 ـ 378
2ـ آیت الله العظمی حسین
طباطبایی بروجردی در سال
1292 هجری قمری در بروجرد
دیده به جهان گشود.
علوم
مقدماتی را در حوزه علمیه نزد
پدرش و دیگر استادان بروجرد
آموخت، آنگاه در سن 18
سالگی به اصفهان برای
ادامه تحصیل سفر نمود.
برای
تکمیل فقه و اصول و رشته اجتهاد
به حوزه درس آخوند ملا
محمدکاظم خراسانی و شریعت
اصفهانی در نجف حضور یافت و
به دریافت اجتهاد از این دو استاد
نایل آمد.
پس از بازگشت به
ایران در حوزه علمیه قم رحل
اقامت افکند و به تدریس فقه و
اصول مشغول گردید.
با فوت
آیت الله اصفهانی مرجع بزرگ
شیعیان، ایشان از سوی علما و
مردم به مرجعیت پذیرفته شدند
مرحوم بروجردی علاقه و اهتمام
فراوانی به مسئله وحدت اسلامی
بین مذاهب اسلامیه داشت.
در
این راستا با ارتباط گیری با شیخ
محمود شلتوت ـ بزرگترین
روحانی اهل سنت مصری ـ اقدام
به نوشتن نامه هایی برای وحدت
دنیای اسلام نمود که در نهایت
شیخ شلتوت اقدام به فتوای
تاریخی خود «رسمیت شناختن
مکتب شیعه» نمود.
محمدجواد صائبی.
اندیشه
اصلاحی در نهضت های اسلامی
.
تهران : کیهان، 1370، صص 3
ـ 212
همچنین شیخ شلتوت در یکی از
نامه های خود به مرحوم
بروجردی (19 مه 1960) با
اشاره به تلاشها و حمایت های
ایشان از وحدت اسلامی
نوشت: «گامهای شما در راه
تقریب، گامهایی که می دانم در
راه تایید کامل آن بر می دارید و
از آن پشتیبانی می کنید ...
مایه
رستگاری و سیر به سوی
خداوند است ...
»
سید احمد موثقی.
استراتژی
وحدت در اندیشه سیاسی
اسلام، جلد دوم.
قم : مرکز
انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،
1371، ص 216.
منبع:
کتاب
امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک صفحه 109