تاریخ سند: 3 اردیبهشت 1346
اخیراً تعداد 60 جلد کتاب به نام حسین بن علی را بهتر بشناسیم
متن سند:
از: قم تاریخ:3 /2 /1346
به: مدیریت کل اداره سوم شماره: 405 /21
اخیراً تعداد 60 جلد کتاب به نام حسین بن علی را بهتر بشناسیم1 به قلم محمد یزدی که حاوی مطالب تحریکآمیز میباشد وسیله پست به شهرستانها ارسال که فعلا در اداره پست این شهرستان موجود میباشد. مقرر فرمایند در مورد ارسال کتاب به مقصد نظریه اعلام دارند.
مهران2
اداره کل سوم این کتاب بررسی و نظریه ارسال شود.
11484
توضیحات سند:
1. آیتالله شیخ محمد یزدی در مورد تالیف این کتاب میگوید: در خلال روزهایی که در آنجا بودم، به وضع مجالس روضهخوانی دقت کردم و آنچه به عنوان نقطه ضعف و انتقاد در کیفیت برگزاری این محافل به نظر میرسید، روی کاغذ آوردم. یادداشتهای پراکندهای جمع شد که همان مایه اصلی کتاب «حسین بن علی علیه السلام را بهتر بشناسیم» بود. به تدریج به یادداشتهایم شکل منسجمی دادم. در مقدمه این کتاب، بانیان، مستمعان و ذاکران مجالس را به نقد کشیدهام و بیانم حالت تند و صریح دارد. در مدت ده روزی که تا عاشورا باقی بود، شبها در منزل یکی از بستگان یزدی به سر میبردم و در فرصتی که داشتم، کتاب را تدوین میکردم. کم کم به زمان انقلاب هم نزدیک میشدیم و من تصمیم گرفتم کتابم را به دوستان معرفی کنم و نظرخواهی نمایم.
آقایان نظرات مختلفی داشتند، ولی در مجموع، مرا تشویق به ادامه کار میکردند. من در صدد چاپ کتاب بودم و وقتی در آستانه انقلاب قرار گرفتیم، ترجیح دادم که کتاب را به زبان انقلاب درآورم. رعایت این نکات و تناسب کتاب با مسائل اجتماعی باعث شد که این کتاب به فاصله اندکی، هشت الی نه بار تجدید چاپ شود.
کتاب «حسین بن علی را بهتر بشناسیم» بعد از چاپ، مورد استقبال خوبی قرار گرفت. ساواک وقت با کتاب برخورد کرد و اگر در حجره طلبهها یافت میشد، به عنوان مدرک جرم به حساب میآمد. بعضی از ناشرها قصد داشتند کتاب را پس از حذف بعضی از قسمتهایش به چاپ برسانند و من شدیداً با این کار مخالفت کردم و گفتم :«ارزش کتاب، به خاطر همین قسمتهایش است.» قسمتهای مزبور، به داستان سلیمان صرد و مسلم بن عقیل مربوط میشد که عوامل حکومت از طریق جاسوسی، او را به دام انداختند. من این مقطع از تاریخ خونبار اسلام را با زبان خاصی بیان کرده بودم که به اوضاع زمان شاه هم ربط پیدا میکرد. من اعلام کردم که «با حذف کتاب موافق نیستم و اگر این اتفاق بیفتد، من اعلام جرم خواهم کرد.» بعد از پیروزی انقلاب، امتیاز کتاب را به سازمان اوقاف و امور خیریه واگذار کردم و این سازمان هم در چند مناسبت به چاپ آن اقدام کرد.
(خاطرات آیتالله محمد یزدی ،همان ، ص 105)
2. احمد مهران، فرزند میرزاسلیمان در سال 1296 ﻫ ش در شهر اصفهان به دنیا آمد. او که دوران ابتدایى را در دبستانهاى گلبهار و اقدسیه و متوسطه را در دبیرستانهاى صارمیه و نظام در شهر محل تولد سپرى کرده بود، در سال 1316 به دانشکده افسرى رفت و در سال 1318 با درجه ستوان دومى فارغالتحصیل شد. مشارالیه پس از پایان دانشکده افسرى نام خانوادگى خود را از شیخالاسلامى به مهران تغییر داد و به خدمت ارتش شاهنشاهى درآمد.
محل خدمت وى در سال 1332 هنگ 18 اردبیل بود که در آن زمان، فرماندهى گردان سوم مرزى رضى (مرز ایران و شوروى) را به عهده داشت.
احمد مهران در تاریخ 20 /6 /40 به ساواک آمد و در 16 /7 /40 با شماره کارمندى 2831 به عنوان رئیس بخش یک دبیرخانه اداره کل تقسیم مشغول به کار شد و 4 ماه بعد براى راهاندازى ساواک شهرستان دزفول به آنجا رفت و رئیس ساواک دزفول شد.
وى در تاریخ 21 /8 /42 به خرمشهر رفت و ریاست ساواک آن شهرستان را به عهده گرفت و در همین سال به علت اینکه پدرش تاجر و ملاک بود به عنوان مخالف لایحه نشر مادهاى معرفى شد که این گزارش پس از بررسى، وى را فردى شاهدوست معرفى کرد ـ ظاهرا علت انتقال وى از دزفول به خرمشهر نیز همین گزارش بوده است ـ مشارالیه در سال 1345 براى مدت 5 ماه به مرکز آمد و در تاریخ 6 /10 /1345 به عنوان رئیس ساواک به شهر قم رفت. احمد مهران که در سال 1338 به درجه سرهنگ دومى ارتقا یافته بود و در سال 1342 درجه سرهنگى ستاد داشت، نشانهاى مختلفى از جمله: نشان 28 مرداد، نشان رستاخیز و نشان خدمت دریافت کرد. از سوءاستفادههاى مشارالیه گزارشهای مختلفى در سابقه وى بوده است. احمد مهران در تاریخ 24 /8 /1352 به اداره کل سوم ساواک منتقل شد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 107