صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه شب دوشنبه مسجد جامع

تاریخ سند: 15 فروردین 1346


موضوع: جلسه شب دوشنبه مسجد جامع


متن سند:

به: 316 شماره: 32995 /20 ﻫ 3 از: 20 ﻫ 3 در ساعت 1920 روز 13 /1 /46 پس از خاتمه نماز جماعت در شبستان مسجد جامع چون شرکت‌کنندگان در مسجد بیش از 60 نفر نبوده و از طرفی آقای طاهری برای سخنرانی نیامده بود شیخ غلامحسین جعفری با ناراحتی شروع به سخنرانی نمود در ابتدا اظهار داشت با این که هفته گذشته در این‌جا اعلام شد که شب دوشنبه جلسه برقرار است باز هم کسی نیامده، دستگاه هم همین را می‌خواهد که این‌جا خلوت باشد.
با این حال باز هم یک سازمانی می‌فرستند که مقابل ما بنشیند که چیزی نگوییم آخر اگر هم حرفی بزنیم کسی نیست که بشنود با وجود 20 یا 30 یا 100 نفر جمعیت که نمی‌شود حرف زد این از خودمان و آن هم دستگاه که هر روز با کارهای خود، ما را ناراحت می‌کند ما با این کارهای دستگاه مخالفیم‌.
این موضوع حمایت خانواده که برخلاف قانون قرآن است و تشکیل این مجلس جدید (منظور مجلس مؤسسان ‌) و آن هم جریان قم، من صریحاً می‌گویم که با این سه کار مخالف هستیم.
این‌ها می‌خواهند حوزه علمیه قم را از بین ببرند و نابود کنند من روز دوشنبه گذشته در قم در حالی که حدود هزار یا دو هزار نفر سخنان مرا گوش می‌کردند این موضوع را گفتم بعد از من‌هم شنیدم آیت‌اله گلپایگانی1 و آیت‌اله نجفی 2 نیز در این باره سخنرانی کرده و مخالفت خود را اعلام داشته‌اند و آقای حاج صادق روحانی نیز سخنرانی کرده و شنیدم او را دستگیر کرده‌اند و هم‌چنین آیت‌اله قمی هم در مشهد راجع به این موضوع سخنرانی کرده است.
دو هفته پیش هم در همین مسجد جریان را به آقای رفیعی گفتم و ایشان هم در شب‌های جمعه گذشته در منبر خود این مطالب را گفته‌اند و با این لایحه ننگین مخالفت نموده‌اند.
به هر حال همه آقایان باید بکوشید وظیفه شما است که در همه جا این مطالب را بازگو کنید آن وقت شما می‌گویید که بزرگان دین باید حرف بزنند بزرگان که گفته‌اند شما چرا ساکت نشسته‌اید و مخالفت خود را ابراز نمی‌دارید تا نگویند که مخالفتی در کار نیست.
ما تا می‌آییم حرفی بزنیم چند نفر از بازاری‌ها می‌گویند صلاح نیست، آخر چرا صلاح نیست والله من حاضرم جمعیت باشد و من حرفم را بگویم اگر مرا بکشند چه بهتر مرگ برای من بهتر است من خود را برای مرگ آماده کرده‌ام در قم شخصی می‌گفت ما قمه را در زیر لباس می‌بندیم و من گفتم ما هم کفن از روی لباس می‌پوشیم.
ما که از مرگ ترسی نداریم این‌ها هم که کار خودشان را می‌کنند.
من نامه‌ای دیدم از آیت‌اله حکیم که برای آقای آشتیانی داده بودند و ایشان هم نمونه نامه آقای حکیم را برای روحانیون فرستاده‌اند و در مقابل روزنامه‌های ایران را که درباره لایحه حمایت خانواده مقالاتی نوشته‌اند برای آیت‌اله حکیم فرستاده‌اند مخالفت سختی در نجف آغاز شده است و یک طومار با هزار امضاء به تهران فرستاده‌اند شما وظیفه دارید مطالب را همه جا بگویید همان‌طور که قبلاً گفته‌ام ما با کارهای دستگاه مخالفیم و وظیفه ما است که در مقابل آن‌ها ایستادگی کنیم هر چند که کاری از دستمان برنمی‌آید ولی علی‌رغم آن‌ها که می‌خواهند به دنیا وانمود کنند که مخالفی ندارند مردم جهان خواهند فهمید که ملت ما با این کارها مخالف است.
اگر امام زمان ظهور کند و بگوید باید قیام کرد شما مردم چه می‌کنید لابد مردم می‌روند می‌گویند آقا حالا وقتش نیست این‌ها همه پیرو قرآن هستند حالا بگذارید برای بعد و مردم آقا را یاری نخواهند کرد مانند جنگ حضرت علی با معاویه وقتی لشگر اسلام به پیروزی نزدیک می‌شد لشگریان معاویه به دستور امر[عمرو] عاص قرآن‌ها را سر نیزه بلند کردند لشگریان علی دست از جنگ کشیدند و گفتند یا علی این‌ها همه که قرآنی هستند، نمی‌شود با آن‌ها جنگ کرد هر چه حضرت علی فرمود این‌ها حقه زده‌اند، مردم راحت‌طلب زیر بار نرفتند تا کار به جایی رسید که به حضرت گفتند اگر دست از جنگ نکشی خودت را خواهیم کشت.
حالا هم مانند همان زمان است وقتی کارشان گیر می‌کند متوسل به قرآن می‌شوند که ما مسلمانیم ما شیعه‌ایم و به سوی ائمه‌اطهار می‌روند ولی همین که اوضاع بر وفق مرادشان شد تمام مطلب را زیر پا می‌گذارند.
معلوم نیست با تشکیل این مجلس جدید می‌خواهند چه بلائی به سر ما بیاورند و چه نقشه‌هایی برای ما کشیده‌اند من صریحاً می‌گویم که با این کار مخالفم.
حضرت علی فرمود وای به آن کس که در رختخواب بمیرد یک مسلمان باید با شهادت از دنیا برود من که خود را برای همه کار آماده کرده‌ام ولی با کدام جمعیت می‌شود حرف زد لااقل باید جمعیتی باشد که ارزش داشته باشد همان طور که در ماه رمضان گفتم دعا کنید که آقای خمینی در نجف کنار جدش باشد (جعفری قبل از این که نام خمینی را ببرد از مردم خواست که صلوات نفرستند) آن‌جا باشد خیلی بهتر است اگر آقای خمینی به ایران بیاید چه خواهد گفت جز این که بگوید مردم قیام کنید و نگذارید با دین اسلام بازی کنند و قوانین قرآن را به هم بزنند مگر حرف دیگری هم می‌گوید.
همه می‌روند دست آقا را می‌بوسند و می‌گویند چشم هر کاری بگویید انجام می‌دهیم ولی موقع عمل همه کنار می‌روند مگر گفته آقای خمینی غیر از گفته روحانیت است ایشان هم اگر بیاید می‌گوید نباید این لایحه تصویب شود.
در زمان سابق وضعی درست کرده بودند که در مشهد فقط 15 نفر روحانی باقی‌مانده بود که آن‌ها هم بدون عمامه رفت و آمد می‌کردند و همه در منازل مخفی بودند حالا هم می‌خواهند همین کار را بکنند این زمان با آن دوره هیچ فرقی ندارد باز هم می‌گویم ما با این کارهای دستگاه که برخلاف قانون قرآن است مخالفیم و حرف دیگر نداریم‌.
ناطق در پایان سخنرانی خود هنگام دعا گفت در این سال نو امیدوارم که به همه مسلمانان خوش بگذرد و خواسته‌های مخالفین اسلام عملی نشود و هر منظوری که دارند برآورده نگردد.
نظریه رهبر عملیات : صحت گزارش فوق مورد تایید است‌.
15 /1 /46 اداره کل سوم 15 /1 /46

توضیحات سند:

1.
آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی: در هشتم ذیقعده 1316 (30 اسفند 1277 ش) در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان‌ دیده به جهان گشود.
هنوز 9 سال بیشتر نداشت که پدر عالم و فقیه خود آقا سید محمدباقر گلپایگانی را از دست داد.
آیت‌الله گلپایگانی در پنج سالگی به مکتب‌خانه رفت و سپس نزد آیت‌الله ملاّتقی گوگدی دروس مقدماتی را شروع کرد و نصاب‌الصبیان را نزد ایشان خواند.
سپس با اراده‌ای استوار و عزمی راسخ برای ادامه تحصیل راهی گلپایگان شد تا از علمای آن دیار نیز بهره گیرد.
در سال 1336 ق (1296 ش) به منظور ادامه تحصیل به اراک (سلطان‌آبادی آن روز) رفت و در محضر بزرگانی چون آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقا ضیاءالدین اراکی دوره سطح و مراحل عالیه فقه و اصول را خواند.
پس از آن که در 1340 ق (1300 ش) شیخ عبدالکریم حائری به قم آمد و حوزه علمیه این شهر را پایه‌ریزی کرد، آیت‌الله گلپایگانی نیز به تبع استاد خود به این شهر آمد و به تدریس دروس سطح پرداخت‌.
هم‌چنین وی از مهاجرت علماء و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1341 ق (1301 ش) کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند محدود از محضر درس برخی از آنان هم‌چون آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی‌، آیت‌الله نائینی و غروی اصفهانی بهره‌مند گردید.
با درگذشت آیت‌الله حائری‌، آقای گلپایگانی مسئولیت‌های سنگین‌تری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظم‌له در مسجد اعظم قم یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود.
در پی درگذشت آیت‌الله بروجردی، بخش اعظم وظایف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار گردید.
آیت‌الله گلپایگانی توجه و اهتمام خاصی به حفظ جایگاه و شأن حوزه علمیه داشت‌.
با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام (ره‌)، ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود.
در ذیلِ بیشتر اعلامیه‌های مراجع، امضای ایشان نیز مشهود است و در جلساتی که اوایل نهضت علمای قم تشکیل می‌دادند، شرکت می‌کرد.
هم‌گام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه تحریم کردند و پس از دستگیری حضرت امام در خرداد 1342 به اتفاق دیگر مراجع برای آزادی معظم‌له تلاش کردند و بعد از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز از این اقدام رژیم ابراز ناخشنودی کرد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیه‌هایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد : «هرکس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مقاطع حساس، شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودیم‌.
در طول جنگ تحمیلی همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند.
در تمام انتخابات‌ در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن می‌کرد.
ایشان علاوه بر آثار تألیفی مانند: حاشیه بر عروه‌الوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، کتاب فقه و اصول؛ در انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس‌، بیمارستان‌ها و سایر خدمات عام‌المنفعه پیش‌قدم بود و چندین اثر از خود به یادگار گذاشته‌اند.
حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در 18 آذر 1372 در تهران از دنیا رفت و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه (س‌) به خاک سپرده شد (روزنامه اطلاعات مورخه 18 /11 /57، روزنامه رسالت‌، شماره 2298 مورخه 27 آذر 1372، صفحه 4 و صفحه 10 ویژه‌نامه‌، روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 9 /10 /1360) 2.
آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی: در سال 1315 ق (1276 ش) در نجف به دنیا آمد.
پدرش آیت‌الله سیدشمس‌الدین محمود مرعشی (1279 ق.
ـ 1338 ق) از فقها و مدرسان علوم اسلامی نجف بود.
آیت‌الله مرعشی نجفی دوران کودکی را در آغوش پر مهر خانواده سپری نمود و با تربیت اسلامی بزرگ شد.
پس از یادگیری خواندن و نوشتن، در نوجوانی به کسوت روحانیت درآمد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت.
ادبیات عرب، فقه، اصول، حدیث، درایه، رجال و تراجم و ...
را نزد استادان برجسته حوزه علمیه نجف فرا گرفت و سپس در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله آقا ضیاء عراقی متوفای 1373 ق ـ 1332 ش، آیت‌الله شیخ احمد کاشف‌الغطاء (متوفای 1373 ق) و شماری از مراجع تقلید و مدرسان برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد.
آیت‌الله مرعشی چنان علاقه‌ای به یادگیری داشت که سر از پا نمی‌شناخت.
سال‌های دراز در درس دَه‌ها استاد شهیر حوزه علمیه نجف شرکت کرد و از خرمن دانش آن‌ها بهره‌ جست.
مدتی نیز نزد علمای زیدیه و علمای اهل تسنن به فراگیری علم حدیث پرداخت و از آنان اجازه نقل حدیث گرفت.
تلاش شبانه‌روزی وی سرانجام در 27 سالگی به ثمر نشست و به درجه اجتهاد نایل شد.
کوشش خستگی‌ناپذیر او برای تحصیل دانش ستودنی است.
خودش در این باره می‌گوید: «هیچ‌گاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم.
همیشه در پی تحصیل علم بودم به صورتی که شبانه‌روز بیش از چند ساعت نمی‌خوابیدم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی که مفید تشخیص می‌دادم، می‌یافتم لحظه‌ای در رفتن به نزد استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمی‌کردم.
» آیت‌الله مرعشی در نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، تهران و قم نزد بیش از صد استاد زانوی ادب به زمین زد و از دانش و تقوای آنان استفاده کرد.
وی از ابتدای تحصیل به پشتکار عالی، همت بلند، تقوا، نبوغ و دیگر فضایل اخلاقی شهره بود.
ایشان از بسیاری از مراجع شیعه اجازه اجتهاد گرفتند.
برخی از آن‌ها عبارتند از: 1ـ آیت‌الله العظمی آقا ضیاءالدین عراقی (متوفای 1373 ق ـ 1332 ش).
2ـ آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (متوفای 1365 ق ـ 1325 ش).
3ـ آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حایری یزدی (متوفای 1355 ق ـ 1315 ش).
آیت‌الله مرعشی پس از رحلت پدر در سال 1338 ق (1299 ش) برای ادامه تحصیل به کاظمین، سامرا و کربلا رفت و سال‌ها در حوزه‌های علمیه آن دیار از محضر استادانی برجسته استفاده نمود و سرانجام در سال 1342 ق (1302 ش) برای زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) به ایران آمد.
پس از زیارت مرقد امام رضا (ع) به تهران رفت و در حوزه علمیه تهران نزد آیت‌الله شیخ عبدالنبی نوری (متوفای 1344 ق ـ 1304 ش) آیت‌الله آقا حسین نجم‌آبادی (متوفای 1347 ق ـ 1307 ش) آیت‌الله میرزا طاهر تنکابنی (متوفای 1360 ق ـ 1320 ش) آیت‌الله میرزامهدی آشتیانی فیلسوف برجسته معاصر (متوفای 1372 ق ـ 1331 ش) و ...
به فراگیری فقه، اصول، فلسفه و کلام پرداخت.
سال بعد برای زیارت مرقد حضرت معصومه (س) به قم رفت.
به دستور آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حایری یزدی در این شهر ماندگار شد.
ایشان مدتی در درس آیت‌الله حائری و شماری از استادان حوزه علمیه قم شرکت جست و از دانش آنان بهره برد.
آیت‌الله مرعشی به دستور آیت‌الله حائری به تدریس پرداخت.
ایشان علوم ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه را برای طلاب جوان تدریس می‌نمود.
آیت‌الله مرعشی پس از رحلت آیت‌الله حائری (1355 ق)به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.
در طول بیش از هفتاد سال تدریس ایشان در حوزه علمیه قم دانشمندان بسیاری تربیت شد که شماری از آنان از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کردند.
نام برخی از شاگردان وی عبارتند از حضرات آیات و حجج الاسلام: شهید حسین غفاری، شهید حاج آقا مصطفی خمینی، شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر محمد مفتح، شهید دکتر سیدمحمد بهشتی، شهید محمد صدوقی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، سید محمود طالقانی، شیخ شهاب‌الدین اشراقی، شیخ مرتضی حائری، حاج میرزاجواد آقا تهرانی، شیخ حسن نوری همدانی، آقا موسی صدر، قدرت‌الله وجدانی فخر، سیدمرتضی عسکری، مصطفی اعتمادی، محمد امامی کاشانی، میرزاجواد تبریزی، شیخ حسین نوری، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، شیخ علی پناه اشتهاردی، محمد‌تقی ستوده، شیخ محمدرضا مهدوی کنی.
آیت‌الله مرعشی در دوران جوانی که در حوزه علمیه نجف مشغول تحصیل بود به گردآوری کتب خطی پرداخت.
وی که شاهد به غارت رفتن منابع اسلامی و نسخ خطی بود، تاب نیاورد و با شهریه ناچیز طلبگی به خرید کتاب خطی پرداخت تا این میراث فرهنگی را از دستبرد بیگانگان حفظ نماید.
گاه شب‌ها در یک کارگاه برنج‌کوبی کار می‌کرد، روزها روزه استیجاری می‌گرفت و نماز استیجاری می‌خواند تا هزینه خرید کتب را تهیه نماید.
وی پس از مهاجرت به قم کتب خطی را همراه خود به ایران آورد.
در قم نیز به خرید نسخ خطی و کتب ارزنده اقدام کرد.
پس از مدتی به دلیل کمبود جا، کتاب‌ها را از منزل به کتابخانه مدرسه مرعشیه انتقال داد.
پس از چندی طبقه سوم این مدرسه به‌عنوان کتابخانه ساخته شد که در نیمه شعبان 1386 ق (28 /8 /1345 ش) با بیش از ده هزار جلد کتاب چاپی و دو هزار جلد کتاب خطی افتتاح گردید.
استقبال روز‌افزون طلاب و علما برای مطالعه، کمبود فضای مناسب برای کتابخانه و خرید کتاب‌های جدید موجب شد تا ایشان کتابخانه بسیار بزرگی (کتابخانه فعلی) را تأسیس نماید که در نیمه شعبان 1394 ق (12 /6 /1353 ش) با حدود شانزده هزار جلد کتاب چاپی و خطی افتتاح گردید.
کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی اکنون با مسؤولیت حجت‌الاسلام دکتر سیدمحمود مرعشی نجفی (فرزند ایشان) در خدمت طلاب، فضلا، دانشجویان، دانش‌آموزان، محققان و نویسندگان می‌باشد.
این کتابخانه نخستین کتابخانه کشور به لحاظ حجم عظیم نسخه‌های خطی کهن دینی و سومین کتابخانه جهان اسلام است که 65000 عنوان نسخه خطی به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، اردو، لاتین و سانسکریت و برخی خطوط قدیم دیگر در موضوعات علوم اسلامی و غیره در آن نگهداری می‌شود که بعضاً در نوع خود منحصر به فرد است.
نخستین رساله‌های عملیه ایشان به نام «نخبۀ الاحکام» و «سبیل‌النجاۀ» بین سالهای 1366 ق (1326 ش) تا 1373 ق (1332 ش) چاپ شد و از همان سال‌ها مرجعیت تقلید ایشان آغاز شد.
آیت‌الله مرعشی پس از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی (1340 ش) به‌عنوان یکی از مراجع تقلید طراز اول شیعیان جهان به شمار می‌آمد.
در طول سالیان درازِ عمر با برکت خویش کتاب‌ها و مقاله‌های زیادی درباره علوم قرآنی، ادبیات عرب، حدیث، دعا، فقه، اصول، منطق، لغت، تاریخ، رجال و تراجم، انساب و ...
نوشت که متأسفانه بیشتر آن‌ها هنوز چاپ نشده است.
شمار آثار ایشان به 148 کتاب، رساله و مقاله می‌رسد.
بازسازی مرقد علامه مجلسی در اصفهان، به امر آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی صورت پذیرفت.
اهدای کتاب‌های فقهای شیعه برای دانشمندان شیعه، سنی، مسیحی و دانشگاه‌های جهان نیز از فعالیت‌های فرهنگی ایشان است.
وی برای تألیف زندگینامه‌های علما، سادات و امامزاده‌ها گاه به قبرستان‌های کهن می‌رفت و به خواندن نبشته‌ قبرهای علما، ادبا، شعرا، سادات و امامزاده‌ها می‌پرداخت.
نهضت امام خمینی در سال 1341 با پشتیبانی مراجع تقلید همراه بود.
آیت‌الله مرعشی نجفی همواره از نهضت امام خمینی حمایت کرد.
بارها اعلامیه داد و به افشاگری پرداخت.
در پی دستگیری امام خمینی در سال 1342 با ارسال اعلامیه شدید‌اللحنی علیه رژیم پهلوی خواستار آزادی امام خمینی شدند.
ایشان همراه مراجع تقلید و علمای طراز اول کشور برای آزادی امام خمینی به تهران سفر نمود و در این راه زحمت فراوانی متحمل شد.
وی در سال 1342 در پاسخ‌نامه جمعی از طلاب می‌فرماید: «چنان‌ چه کراراً این جانب عقیده خود را اظهار کرده‌ام، باز هم به موجب این سؤال عرض می‌کنم که حضرت آیت‌الله خمینی (دامت برکاته) یکی از مراجع تقلید عالم تشیع هستند و از اساطین روحانیت اسلام و از مفاخر عالم تشیع» آیت‌الله العظمی مرعشی نامه‌ها و تلگراف‌های فراوانی در جهت حمایت از امام خمینی برای مراجع تقلید شیعه مقیم ایران و عراق می‌فرستاد.
پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها این عمل رژیم پهلوی را محکوم می‌نماید و برای شهدای 15 خرداد، مجلس یادبود برپا می‌دارد.
وی همواره از انقلاب اسلامی پشتیبانی و جنایت‌های رژیم پهلوی را افشا می‌نمود.
پس از شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی در سال 1356 برای وی مجلس ترحیمی در حسینیه خویش برپا می‌کند که پایان این مجلس به سردادن شعارهای کوبنده علیه رژیم پهلوی و دستگیری شماری از مردم پیوند می‌خورد.
وی در طول سال‌های تبعید امام خمینی با ایشان در ارتباط بودند و با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 همراه مراجع تقلید شیعه با فرستادن اعلامیه‌ها به هدایت نهضت می‌پردازد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ایشان همواره از نظام جمهوری اسلامی حمایت کرد و در مناسبت‌های مختلف با ارسال پیام‌ها به تقویت نظام پرداختند.
سرانجام مرجع بزرگ تقلید شیعه، در روز چهارشنبه 7 /6 /1369، در 96 سالگی دار فانی را وداع گفت و به اجداد مطهرش پیوست و پیکر پاکش با حضور انبوه مردم عزادار در جوار کتابخانه‌اش به خاک سپرده شد.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 6



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.