صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فعالیت مخالفین دولت و عوامل و ایادی حاج آقا روح اله کمالوند

تاریخ سند: 27 خرداد 1342


موضوع : فعالیت مخالفین دولت و عوامل و ایادی حاج آقا روح اله کمالوند


متن سند:

فرستنده: ساواک لرستان گیرنده: مدیریت کل اداره کل سوم شماره: 1498 پیرو 1495 – 26 /3 /42 به استحضار می رساند وقایع 15 خرداد ماه با این که فوق العاده اسف انگیز و واقعاً موجبات تأثر مسلمانان واقعی از اعمال و تحریکات عده ای روحانی نما و سالوس بوده است، از جهتی هم نقاب از روی عده ای که قبلاً برای انتفاع به نام شاهدوستی و میهن پرستی از مزایای بسیاری بهره مند می گردیدند، برداشته است.
این عده قبل از تصویب لوایح ششگانه پیشنهادی شاهنشاه معظم که فقط به منظور نجات دهقانان و کارگران و نسوان از بردگی و استفاده از حقوق حقه مذهبی و بشری بوده است، خود را فدائی شاهنشاه و سرباز میهن می نامیدند و بدین وسیله به ناحق مقاماتی مانند نمایندگی مجلس و انجمن شهر و غیره را اشغال نموده و بدین وسیله بیشتر منتفع می شدند.
پس از تصویب و شروع به اجرای قانون اصلاحات ارضی این عناصر باز هم به امیدهای واهی در خفا مشغول به تحریکات و دسیسه بازی بوده اند، اما پس از تصویب ملی روز 6 بهمن 1341 1 افکار و اعمال پلید خود را علنی نمودند تا بالاخره وقایع ناگوار 15 خرداد امسال که با شرکت همین خائنین مذهبی و ملی ایجاد شد، علناً نیات شوم و افکار پلید آنان را آشکار کرد.
از جمله این اشخاص حاج آقا روح اله کمالوند است که سالیانه مبالغ هنگفتی از موقوفات و املاک خود با گریز از پرداخت مالیات های مقرره که در نظر هر فرد2 مسلمان واقعی وجوه بیت المال مسلمین است، منتفع می گردیده و همچنین حاج آقا روح اله قاضی زاده و کسان دیگر که شب و روز مشغول تلاش و فعالیت می باشند تا این منطقه را به آشوب و خونریزی بکشانند.
سه روز پیش با حضور اینجانب در فرمانداری به چند نفر از سرشناسان خرم آباد توصیه گردید که مانند سایر اهالی و دستجات شاهدوست و میهن پرست، آقایان هم تلگرافی مبنی بر تأیید لوایح ششگانه و ابراز انزجار از ارتجاع سیاه و عوامل مخرب خارجی3 به مرکز مخابره نمایند.
همچنین به آقای یحیی معینی رئیس انجمن شهر تذکر داده شد که ایشان هم با امضاء انجمن شهر تلگراف نمایند ( با این که آقای معینی به کرات چه در 6 بهمن 41 4و چه بعد از آن، مخصوصاً پس از جریان 15 خرداد 42 تلگرافات متعددی به پیشگاه مبارک شاهانه و دولت در تأیید نیات مبارک شاهنشاه که به تصویب ملی رسیده بود، مخابره کرده است) مع هذا دو شب قبل از انجمن دعوت نمود که برای تهیه تلگراف اقدام نمایند اما فقط خود و آقای جباری و یکی از اعضاء انجمن شهر تلگراف را امضاء نمودند.
پنج نفر دیگر که اسامی آنان به شرح زیر است: 1 .
عبدالرحمن قاضی عضو انجمن شهر و مدیر عامل شیروخورشید سرخ خرم آباد صراحتاً از امضاء تلگراف خودداری نمود.
2.
اکبر پور‌سرتیپ5 عموزاده فتح‌اله پورسرتیپ6نماینده انجمن شهر بعد از این که [متوجه شد] امضاء او سبب ناسزا و فحش شنیدن از سایر مالکین است از امضاء خوداری کرد.
3 .
حافظی7 هم گفته من در این کار نه نفعی دارم نه ضرری، اما عمه ام عیال حاج آقا روح اله کمالوند است و برادرم داماد حاج آقا عیسی جزایری، لذا امضاء نمی نمایم.
4 .
باقر ساکی هم گفت من با حاج آقا روح اله قاضی زاده و حاج آقا روح اله کمالوند مربوط هستم و امضاء نمی نمایم.
5 .
غلامشاه خاکی هم یک کاسب بازار است [گفت] از عوامل کمالوند و قاضی نگرانم، لذا امضاء نمی نمایم.
اینک ملاحظه می فرمائید اشخاص که نمایندگی انجمن شهر یا مدیرعامل شیروخورشیدسرخ را فقط به منظور استفاده های نامشروع و گرفتن پول از نانوا و قصاب و کنتراتچی ها یا دادن شیرخشک شیروخورشید به غیرمستحق و سوء استفاده از آردهای مؤسسه کاره اشغال نموده اند، در چنین مواقعی با مخالفین اصلاحات کشور همگام و مساعد می باشند.
با شرح مراتب بالا در صورتی که تفاوتی بین میهن پرستان و شاهدوستان واقعی منظور نگردد، مسلماً اثر بدی را روی افکار و روحیه مردمان پاک دل و شاهدوست و میهن پرست خواهد گذاشت.
علیهذا خواهشمند است به هر ترتیبی که میسر است اینگونه مشاغل و عناوین از چنین عناصر ناپاک و ناشایسته سلب گردد.
رئیس ساواک لرستان .
م .
قلقسه

توضیحات سند:

1ـ اصل :1342 2ـ اصل : فر 3ـ یکی از ترفندهای رژیم شاهنشاهی برای مقابله با نهضت امام خمینی، توسل به فریب و صحنه سازی برای وابسته قلمداد کردن آن به سیاست خارجی بود که در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
حجت الاسلام سیدحمید روحانی در این باره می نویسد: « در زمانی که صدای ضد صهیونیستی امام خمینی در آسمان ایران و بخشی از خاورمیانه طنین افکنده بود و مبارزات پیگیر ایشان علیه اسرائیل و عمال آن در ایران موجی پدید آورده بود و افراد برجسته ی ملی و سیاسی از ایران و خارج به حضورش بار یافته از موضع انقلابی و ضد صهیونیستی ایشان ستایش و پشتیبانی به عمل می آوردند، شخصی که خود را دیپلمات مصری در لبنان معرفی می نمود، با وساطت و توثیق یک مقام روحانیِ ایران با امام خمینی ملاقات کرد و اظهار داشت که از طرف شخص جمال عبدالناصر مأمورم که مراتب سپاسمندی و قدردانی ایشان را از مبارزاتی که علیه اسرائیل در ایران به عمل می آورید، به حضور شما ابلاغ نمایم و ضمناً به [اطلاع] شما برسانم که رئیس جمال عبدالناصر آماده اند که هرگونه کمک و مساعدتی که در این راه بدان نیازمند باشید اعم از پول، اسلحه و غیره در اختیار شما قرار دهند و شما را در ادامه ی این راه مقدس تا رسیدن به پیروزی یاری و مدد نمایند.
امام خمینی – بنا به اظهار خودِ ایشان – با آنکه در آن ملاقات هیچگونه شک و تردیدی در اصالت و راستگوئی شخص مزبور نداشت، روی عقیده ی مترقیانه ی اسلامی و شیوه ی آزادمنشانه ی خود، پاسخ داد که: « مبارزات ما مربوط به امور داخلی کشور ما است و در ادامه و انجام آن ما را هیچگونه نیازی به مساعدت، دخالت و یاری دیگران نیست.
شما نیز متقابلاً سلام مرا به آقای رئیس جمال عبدالناصر ابلاغ نمائید و به ایشان از طرف من بگوئید که شما، اگر احساس وظیفه می کنید ما را در مبارزه علیه اسرائیل در ایران یاری دهید، خوب است اعلامیه ها و نظریات ما را از طریق دستگاه های تبلیغاتی که در اختیار دارید، منعکس سازید و به دنیا برسانید و ما جز این، انتظاری از شما نداریم.
» (تقریباً به این مضمون) امام خمینی گویا بعدها – در اوانی که در زندان و تحت نظر قرار داشت – به دست آورده بود که شخص مزبور که خود را دیپلمات مصری معرفی کرده بود، احتمالاً فرستاده ی رژیم شاه و دستگاه جاسوسی ایران بوده است که به منظور ارزیابی روحیه، طرز فکر ایشان و جهت به دست آوردن سوژه ای برای پرونده سازی علیه قائد بزرگ به ملاقات [با] ایشان مأموریت داشته که خوشبختانه بی نتیجه و دست خالی، بازگشته است.
» بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی .
چاپ یازدهم .
ص 425 4ـ اصل: 42 5ـ اکبر پورسرتیپ از نوادگان مهرعلیخان سرتیپ و از خوانین منطقه بود که در جریان اختلاف و درگیری ملکی با بیرانوندها در سال 1327 ش مورد حمایت وزارت جنگ قرار گرفت.
انقلاب اسلامی در لرستان .
ج 1، ص 216 6ـ فتح اله پورسرتیپ فرزند شیرمحمد در سال 1286 ش در خرم آباد به دنیا آمد.
به علت وابستگی به ایلِ سگوند بودند، در ابتدا نام خانوادگی « سگوند » داشت که این شهرت به علت آن که پدربزرگش – مهرعلیخان – مشهور به « سرتیپ » بود، بعدها به « پورسرتیپ » تغییر یافت.
فتح الله پورسرتیپ، داماد حبیب الله خان یمن الملک و از آغاز دهه ی سی در لژ همایون عضویت داشت و ضمن چند دوره نمایندگی مجلس شورای ملی و داشتنِ مقام نایب رئیسی، به عنوان مشاور عالی وزارت کشور، مدیرکل شهرداری ها در وزارت کشور .
نماینده تام الاختیار وزارت کشور در سازمان برنامه .
فرمانداری برخی از شهرها مانند: محلات .
شوشتر .
رشت و در مقطعی معاون استانداری اصفهان نیز اشتغال داشت و در کنار آن، مقاطعه کار نیز بود.
در گزارشی در باره ی او نوشته شده است: « فتح الله پورسرتیپ از سران عشایر خرم آباد.
نامبرده از نمایندگان مجلس دوره بیست ساله است که به مناسبت سوءظنی که شاه سابق به پدر و عموی نامبرده پیدا کرد، از فتح اله سلب مصونیت کرده و از جلوی مجلس شورای ملی او را به زندان قصر بردند که تا پس از شهریور بیست بازداشت بود.
پس از شهریور 20 از کسانی بود که برضد رژیم بیست ساله قیام کرد و هنوز هم در هرجا که فرصت پیدا کند، ماهرانه دربار را می کوبد.
سپس با رزم آرا همکاری می کرد، اما در پارلمان موفق نشد.
در دوره 17 وکیل مجلس گردید و تا اواخر با مصدق همراهی داشت.
نامبرده با آنکه از منتقدین به رژیم جمهوری است اما به دلیل موجه یا غیرموجهی با مصدق به هم زد.
خانواده نامبرده همیشه با انگلیس ها همکاری کرده اند.
در زمان مصدق السلطنه به عنوان معاون استانداری اصفهان چند روزی در کادر دولتی رفت.
نامبرده مورد احترام اهالی و علاقه فامیل خود است.
بسیار سخی و با گذشت و دارای عمیق ترین احساسات و عواطف ایلی و عشایری است.
ادراکات سیاسی او بسیار عالی و دارای نظر شخصی در مسائل است.
به اضافه اینکه نظریات خود را متأسفانه در برابر سیاست خارجی فراموش می کند.
سوابق سوء اخلاقی و غیره ندارد.
» تحصیلات او را غیرِ منظم و در حدّ علوم قدیمه نوشته اند.
وی از کسانی است که در جریان کودتای 28 مرداد سال 1332 ش با میراشرافی همکاری و با حسین مکی در سرسرای مجلس شورای ملی درگیری فیزیکی داشته است.
پدرش – شیرمحمد – در جریان درگیری های عشایر در دوران رضاخان توسط سرلشگر خزاعی اعدام شده و برادرش – محمد پورسرتیپ – از اعضای عالی رتبه ی وزارت امورخارجه بوده و دیگری به نام محمود پورسرتیپ در زمانی که تیمور بختیار در عراق به فعالیت های علیه رژیم ایران اشتغال داشته با او تماس داشته و در کار آوردنِ اسلحه از عراق و فروش آن نیز بوده است.
فتح الله پورسرتیپ در جریان اصلاحات ارضی، تماس هایی با برخی از مالکین منطقه داشته، که برای جلوگیری از تحریکات وی، تصمیم به اعزام او به عنوان مأمور به خراسان گرفته شده؛ هر چند نوشته اند در این زمان، پیشنهاد تقسیم املاک خود و طایفه اش در بخش زاغه ، روستاهای باده و بابامحمود را داده است.
وی نیز مانند دیگر کسانی که در دیوانسالاری رژیم شاهنشاهی مشغول بودند، عضویت در احزاب مختلف را تجربه کرده و زمانی نیز عضو حزب ملیون بوده و مدال درجه 1 رستاخیز را بعد از کودتای 28 مرداد دریافت نموده است.
در سوابق او هم فعالیت برای آبادانی منطقه و هم درگیری های ملکی با مالکین منطقه و هم درگیری های قومی منجر به قتل وجود دارد.
اسناد ساواک .
پرونده انفرادی 7ـ علی اصغر حافظی فرزند عزیزالله در سال 1306 ش در خرم آباد به دنیا آمد.
تحصیلات وی در حدود سیکل اول دبیرستان بود.
وی که از بازاریان شهر خرم آباد و از اقوام سببی آیت الله کمالوند بود، با اینکه زمانی در انجمن شهر هم عضویت داشت، ولی در جریانات سیاسی موجود همواره در جهت حمایت از روحانیت گام برمی داشت که این شیوه در زمان حضور آیت الله شهید مدنی در شهر خرم آباد نیز ادامه داشت.
آیت الله شهید مدنی به روایت اسناد ساواک .
ص 231 البته به علت حضور در جریانات شهری و عضویت در احزاب ایران نوین و رستاخیز، در این دو هدف با ساواک نیز همکاری هایی داشت.
احداث کارخانه ی آرد و ریاست هیئت مدیره ی آن، از جمله فعالیت های او می باشد.
اسناد ساواک .
پرونده انفرادی

منبع:

کتاب آیت‌الله روح‌الله کمالوند به روایت اسناد ساواک صفحه 94



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.