تاریخ سند: 20 مرداد 1357
متن سند:
شماره : 33 /1 /66 /401
از : ستاد لشگر 16 زرهی (رکن دوم)
به: جناب آقای دادشزاده فرماندار محترم شهرستان قزوین
وجود ناراحتی و ناامنی در منطقه قطعاً خارج از انتظار فرماندهان عالی است.
در منطقه استحفاظی لشکر با وجود و حضور رؤسای سازمانهای کارآزموده موجود باید وقوع چنین حوادث پیشبینی و پیشگیری شود.
در این زمینه همکاری سازمانهای اطلاعاتی و انتظامی و اداری به صورت توأم حیاتی است.
چون امکان دارد مجدداً امشب وضعیت غیرمنتظره از نظر سوء استفاده از اجتماعات به وسیله عوامل شناخته و ناشناخته منجمله سیدعباس ابوترابی پیش آید به منظور جلب توجه سازمانهای اطلاعاتی و انتظامی جهت پیشگیری از بروز حوادث ناگوار مراتب اعلام میگردد.
در ضمن بایستی برابر مفاد شورای هم آهنگی مربوط به ماه مبارک رمضان اقدامات لازم معمول و از منبر رفتن عوامل نامطلوب جلوگیری به عمل آید.
فرمانده لشگر 16 زرهی قزوین .
سرتیپ نعمت اله معتمدی 1
گیرندگان
1 .
ریاست ساواک شهرستان قزوین
2 .
ریاست شهربانی شهرستان قزوین
3 .
فرماندهی هنگ ژاندارمری قزوین
باتوجه به دستوراتی که قبلاً در این باره داده شده مورد مراقبت امنیت داخلی قرار گیرد.
ساعت 20 روز 20 /5 /37
آقای عربی به تدریج عوامل اجرائی روحانیون قزوین بایستی شناخته شوند.
مسلماً در بین این عده هستند کسانی که با خرابکاران متواری در ارتباط میباشند که با مطالعه پروندههای متواریان منطقه و سایر پروندههای مربوط به فعالیتهای مذهبی میتوان این سرنخها را پیدا کرد.
علیالاصول اینطور استنباط میگردد که کلیه گروههای برانداز به این نتیجه رسیدهاند که بهترین فعالیت، عملیات در پوشش مذهبی است لذا مراقبت در حول و حوش این هدف هرچه دقیقتر و بهتر منجر به یافتن سرنخهای خوب خواهد شد و مسلّم است که وقوف بر اعمال این گونه دستجات تسلط و تفوق بر آنان را هموار میسازد.
فعلاً تا جائی که به نظر من این افراد شناخته شده و عوامل اجرائی هستند عبارتند از محمدحسن ابوترابی فرزند آسیدعباس و حسین کاشیان2 که هم سن و سال محمدحسن و داماد آسیدعباس ابوترابی است.
ضمناً با بهره کشیمنطقی و مستمر در مورد قدرتالله چگینی 3 و همچنین عزت الله چگینی وسیله منبع عطری و تماس مرتب با شیروخورشیدی و سایر عوامل مشابه، راه رسیدن به آن هدف را ساده تر میکند.
راجی 21 /5/
توضیحات سند:
1.
سرتیپ نعمتالله معتمدی، فرزند عطاءالله، متولد سال 1306ش در سنندج بود.
او که در ردههای مختلف نظامی به رژیم شاهنشاهی خدمت کرده و نشان تاج نیز دریافت داشته بود، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و به اتهام خیانتهایی که به مردم مسلمان ایران نموده بود، محاکمه و در تاریخ سی ام بهمن ماه سال 1357، اعدام شد.
اسناد ساواک .
پرونده موضوعی کلاسه 12301
2.
منظور اکبرکاشیان است که به اشتباه نام او را حسین نوشته اند.
3.
قدرتالله چگینی، فرزند غلامرضا در سال 1326ش در قزوین به دنیا آمد.
او که از دوران نوجوانی اذان گوی مسجد بود، پس از تحصیلات مقدماتی، به دانشگاه تهران رفت و در سال 1349 ش، رشتهی ادبیات عرب، از دانشکده ادبیات، لیسانس گرفت و سربازی را با درجه ستوان دومی در فروردین سال 1351 به پایان رساند.
او که دبیر فقه و ادبیات آموزش و پرورش بود، به علت فعالیتهای مذهبی و نقشی که در ارشاد جوانان در هیئات مختلف محلی، مانند: انصارالقائم(عج).
کانون نشرحقایق .
جان نثاران حسینی ایفا مینمود، در تیرماه سال 1351 به ساواک احضار شد و مورد تذکر قرار گرفت.
در اسفند ماه سال 1351 از طرفداران جدّی امام خمینی(ره) معرفی شد و به همین دلیل با استخدام وی در آموزش و پرورش مخالفت گردید و در نهایت تصمیم گرفته شد تا با استخدام او در مشاغل غیرآموزشی موافقت شود که این تصمیم، منجر به استخدام ایشان در آموزش و پرورش اصفهان شد؛ ولی محل خدمت او، به الیگودرز تغییر یافت.
سخنرانیهای مذهبی و تفسیر انقلابی آیات قرآن، موجب شد تا در مهر ماه سال 1352 در الیگودرز دستگیر و به تهران منتقل شود.
در این موقع، ارتباط او با طراحی و تدوین اعلامیهای که علیه برگزاری جشن اسرائیلیها در قزوین تهیه شده بود، معلوم شد.
علی رغم این مسئله، در 30 /8 /1352 تبرئه شد و به الیگودرز بازگشت.
دورران سه ماهه تعطیلی تابستان، فرصتی بود که وی و همسرش، که همچون خودِ او فردی مذهبی و انقلابی و پرتلاش بود، با مراجعت به قزوین، جلسات تبلیغی خود را دایر کنند و به آن رونق دهند، که همین مطلب، همواره مورد حساسیت ساواک قرار داشت.
(اسناد ساواک .
پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
آیتالله سید عباس ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 176