تاریخ سند: 23 خرداد 1357
مکالمات سوژه از ساعت 1340 سه شنبه 23/3/37 تا ساعت 1125 چهارشنبه 24/3/37
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 1340 سه شنبه 23 /3 /37 تا ساعت 1125 چهارشنبه 24 /3 /37
سیفی از قم تماس گرفت و بعد از احوالپرسی گفت: شما به آقای خاتمی گفتید؟
محمدعلی: بله. 0323
سیفی: خود آقای خاتمی هم تماس گرفته است، ولی قراره تا 10 امشب جواب قطعی بدن.
محمدعلی: شما قم هستید یا تهران؟
سیفی: قم.
محمدعلی: قرار بود تهران باشید؟
سیفی: فردا، چون آقای کرباسی گفته امروز نیا، چون بنا شده صبح خبر بدن، ندارن و خود آقای خاتمی هم با آقای کرباسی تماس گرفته و گویا خلاص است.
محمدعلی: کار ما چی شد؟
سیفی: فردا میرم دنبالش. شما به آقای خاتمی بگویید که کارشان تمام است و اگر میخواهند برایشان بلیط بگیرم و گذرنامه شان اگر تمام شده باشه، هوایی است. شما قم نمیآیید؟
محمدعلی: چرا شاید بیایم. سپس خداحافظی
*****
مطیعی با رجبعلی صحبت کرد و پرسید: آنهایی که قرار بود بیاد، آمد؟
رجبعلی: نه.
مطیعی: خیلی است، صبح هم من صحبت کردم و گفتند همه جا را پخش کردند، چطور نرسیده است؛ من صبح با سید ابوالقاسم در قم هم صحبت کردم، او رفته است مشهد. سپس خداحافظی کردند.
*****
مسعودی1 از قم تماس گرفت.
صدوقی: از انارک رفتید قم؟
مسعودی: بله؛ عرض کنم که آقا را از انارک به فریدون منتقل کردند2.
صدوقی: فریدون کجاست؟
مسعودی: والله ما هم نمیدانیم، در نقشه که نگاه کردیم فریدون کنار داریم، ولی فریدون نداریم میخواستم عرض کنم شما آنجا(مکالمه ناگهان قطع شد.)
*****
سوژه با نائین با شخصی صحبت کرد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: از قم با من تماس گرفتن که آقای پسندیده را از انارک به فریدون منتقل کردهاند؛ میخواستم ببینم شما میدانید چطور است؟ کجا است؟
ناشناس: دیروز آقای شرعی3 و آقای کرمانی آمدند و گفتند مقدمات انتقال ایشان را داشتند فراهم میکردند.
صدوقی: که ببرند فریدون، فریدون کجاست؟
ناشناس: الان عرض میکنم. بعد من با فرماندار تماس گرفتم و ایشان گفتند فریدن اصفهان است و علت وضع مزاجی ایشان است.
صدوقی: چیزی است، یه مقدار چیزهایی که ما فرستادیم از قبیل پنکه و کولر ضبطش کنید که تصاحب نشه. راستی همه را بردند یا فقط ایشان را؟
ناشناس: گویا ایشان را.
صدوقی: پس وسایل را اگر مدرسه نیاز دارید، ببرید مدرسه.
ناشناس: آقای خسروشاهی4 اینها که هستن چی؟
صدوقی: اگر آقای خسروشاهی و آقایان دیگه هستن، وسایل پیش آنها باشه؛ ولی اگر همه را بردند وسایل را به مدرسه منتقل کنید، در ضمن عصای ما هم یادتان نرود.
ناشناس: عصای شما پیش آقای اعرافی5 هست. سپس خداحافظی
*****
شخصی از یزد تماس گرفت و گفت: من اقبالی6 هستم و از قم آمدهام، منزل هستید میخواستم خدمت برسم؟
صدوقی: بله.
(گویا اعلامیههای ذکر شده را با خود آورده است).
*****
ناشناس: من منتظر جناب سرگرد هستم و پهلوی جناب سروان اینها نشستهام و گویا تیرانداری اینها داشتهاند و ساعت 1130 میآیند.
صدوقی: پس آقایان میآیند آنجا؟
ناشناس: نه، نه، من میآیم، چیزهایی که دیشب فرمودید من عیناً بهشان میگویم.
صدوقی: اجازه تا 4000 نفر کشتن را هم گویا داشته باشند.
ناشناس: من همه چیز را می گویم.
(منظور از جناب سرگرد، جناب سرگرد سمیعی میباشد.)
*****
پسر رضوی با سوژه تماس گرفت و سوژه گفت: پدرتان کجاست؟ ما منتظرشان هستیم.
پسر رضوی: یزد هستن.
صدوقی: ما الان کارشان داریم، کجا هستن؟
پسر رضوی: منزل هستن، شما به 25556 منزل آقای اخوان، همسایهمان هستن. در ضمن حاجی آقا برای شنبه برنامهای هست؟
صدوقی: بله، بله.
پسر رضوی: چه جوری است؟
صدوقی: همان اعتصاب.
پسر رضوی: مسجد یا در خانه بنشینند؟
صدوقی: نه، نه، در خانه بنشینید.
پسر رضوی: شنبه یا یکشنبه؟
صدوقی: شنبه.
پسر رضوی: چه جوری شده؟ قرار بود یکشنبه بشود.
صدوقی: دستوری است که از قم دادهاند و آقایان شنبه را قرار دادهاند. سپس خداحافظی کردند.
توضیحات سند:
ـ
1. آیتالله علی اکبر مسعودی خمینی، فرزند غلامعلی در سال 1310ﻫ ش در شهر خمین به دنیا آمد. تحصیلات خود را با ورود به مکتبخانهی شیخ ابوالقاسم خمین، آغاز کرد و وارد مدرسهی ابتدایی خمین شد و تحصیلات ابتدائی خود را به پایان رساند. جامع القدمات را نزد سیدعلی اکبر اراکی فراگرفت و سپس به شهر اراک رفت و کتاب حاشیه و معالم را نزد شیخ قنبرعلی، از روحانیون اراک به پایان رسانید و پس از آن عازم شهر قم شد. در حوزهی علمیهی قم ابتدا مطوّل و قسمتی از معالم را از آیتالله جعفر سبحانی فرا گرفت و سپس لمعه را از محضر امام موسی صدر آموخت. کتاب حج و نکاح و طلاق لمعه را نیز از شیخ عبدالجواد تبریزی و آیتالله مجاهدی فراگرفت و در رسائل و مکاسب از شاگردان آیتالله علی مشکینی بود. دروس کفایه و نیز بخشی از مکاسب را از محضر عبدالجواد جبل عاملی و رسائل را از آیتالله بهاءالدینی آموخت. منظومه و نیز منطق را از آیات رضا صدر، ملکوتی و سیدجلال الدین آشتیانی فراگرفت و اسفار و شفا را در محضر علامه طباطبائی خواند و سپس به دروس خارج فقه و اصول پرداخت. ابتدا در درس خارج آیتالله العظمی بروجردی حاضر شد و سپس به محضر حضرت امام(ره) رسید و از دروس فقه و اصول خارج معظم له بهره مند شد. پس از آن درس خارج مکاسب را از آیتالله العظمی گلپایگانی فراگرفت و پس از آن مدت هشت سال در دروس خارج فقه و اصول آیتالله بهجت حاضر شد. وی از امام خمینی(ره) و آیات عظام گلپایگانی و اراکی و آیتالله بهجت اجازاتی در امور حسبیه گرفت.
ایشان مبارزات سیاسی خود را هم زمان با آغاز نهضت اسلامی حضرت امام(ره) آغاز کرد و به خصوص در چاپ رسالهی حضرت امام(ره) در 1341 نقش زیادی داشت. بعد از 15 خرداد 1342 جهت تبلیغ دین و نیز آشنائی مردم با نهضت اسلامی به زادگاهش بازگشت، ولی به خاطر فعالیت در این زمینه توسط شهربانی خمین دستگیر شد و سپس به زادگاهش ممنوعالورود شد. وی با تبعید حضرت امام به عراق، فعالیتهای سیاسی خود را تداوم داد و در 1346 جهت زیارت امام به عراق رفت ودر محضر درس معظم له حاضر شد؛ ولی چندی بعد به کشور بازگشت و به دستور امام به سیرجان رفت و در آن شهر رحل اقامت افکند.
وی در سازماندهی مبارزات مذهبی شهر سیرجان نقش زیادی داشت و به خاطر فعالیتهای ضدرژیم و تبلیغ نهضت اسلامی، توسط ساواک سیرجان احضار و بازداشت شد و در نهایت ممنوع المنبر گردید.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای مختلفی را عهده دار شد، از جمله: در سال 1371 از طرف مقام معظم رهبری به سمت تولیت آستانهی مقدسهی حضرت فاطمه معصومه(س) منصوب شد. علاوه بر این سمت، وی از اعضای فعال جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم میباشد.
خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381
2. تبعید آیتالله پسندیده(ره) به انارک ، موجب شد تا گروه قابل توجهی از مردم و روحانیون برای دیدار با ایشان و دیگر تبعیدی ها، راهی انارک شوند. به همین علت، تغییر محل تبعید ایشان در دستور کار قرار گرفت و در تاریخ 23 /3 /57 به داران اصفهان منتقل شد. گزارش زیر، نمونهای از این حرکت گسترده است:
« به علت تبعید چهار نفر از روحانیون افراطی به انارک نائین از توابع اصفهان، عده زیادی از مردم، که اکثر آنها روحانی و اهل قم و یزد میباشند، با اتومبیلهای شخصی به انارک رفت و آمد نموده و حتی چند نفر از تجار یزد مبالغ زیادی وجه نقد و وسائل زندگی در اختیار محکومین قرار داده اند.» روزشمار یزد . ج 3. سند شماره: 8027 /10 ﻫ 1- 23 /3 /37
3. آیتالله محمد علی شرعی، فرزند غلامحسین در سال 1314 ﻫ ش در شهرستان داراب به دنیا آمد. صرف و نحو و منطق و معانى بیان را در شهر محل تولد فرا گرفت و سپس عازم قم شد. در پانزدهم خرداد سال 1342 در حالى که براى سخنرانى به مشهد اردهال، رفته بود، به اتهام اهانت به مقامات مملکتى، دستگیر و به مدت یک ماه در زندان به سر برد.
آقاى شرعى که در مدرسه رضویه قم فقه و اصول را فرا گرفته و جزو مدرسین حوزه بود، در تاریخ 21 /8 /1346 به همراه 112 برگ اعلامیه امام(ره) و دو حلقه نوار سخنرانى معظمله دستگیر و به دو ماه زندان محکوم شد، ولى در تاریخ 30 /11 /46 آزاد گردید.
وی که در توزیع تحریرالوسیله حضرت امام(ره) نیز نقش داشت، ضمن اقامه جماعت در مسجد رضویه، مدیریت مدرسه رضویه قم را نیز به عهده داشت در اسفند ماه سال 1354 چنین معرفى شد:
«نامبرده از روحانیون ناراحت و از طرفداران سرسخت خمینى بوده که تاکنون چندین بار به اتهام تهیه و توزیع نوارهاى سخنرانى و کتب و جزوات مضره خمینى تحت پیگرد قرار گرفته... این فرد رویه خلاف خود را تاکنون حفظ کرده است».
آقاى شیخ محمدعلى شرعى که در جریان انقلاب اسلامى، در سال 1357 از محرکین تعطیل بازار قم معرفى شده بود، پس از انقلاب، به عنوان هیئت مدیره بنیاد ارشاد و رفاه امام صادق(ع) و عضو شوراى عالى تبلیغات و سازمان تبلیغات اسلامى و همچنین در سنگر مجلس شوراى اسلامى انجام وظیفه کرده است.
4. حجتالاسلام سید هادى خسروشاهى، فرزند آیتالله سید مرتضی در سال 1317 ﻫ ش در شهر تبریز متولد شد. مقدمات دروس را در زادگاه به پایان رسانید سپس عازم حوزه علمیه قم شد.و از محضر اساتیدی چون آیتالله العظمی بروجردی، امام خمینی(ه) و علامه طباطبایی بهرهمند شد. با آغاز نهضت امام خمینی(ره) در مسیر مبارزه قرار گرفته و چندین بار بازداشت، زندانی و تبعید گردید. آخرین بار به سه سال تبعید در انارک یزد محکوم گردید که با پیروزی انقلاب اسلامی خاتمه یافت. ایشان در کنار تحصیل به تألیف و ترجمه و تحقیق مشغول شد. تألیفات و ترجمههاى ایشان افزون از شصت مجلد مىباشد که از سالهاى 1340 تاکنون به عنوان کتب ارزشمند مورد استقبال نسل جوان قرار گرفته و امروز به عنوان منابع و مأخذ انقلاب اسلامى مىباشد.
حجتالاسلام خسروشاهى از سال 1362 به مدت 5 سال نماینده ایران در واتیکان بود. پس از بازگشت فصلنامه فرهنگ و تاریخ معاصر ایران را منتشر نمود. ایشان در سال 1352 « مرکز بررسیهای اسلامی قم» را تأسیس و به ثبت رساند که تاکنون دهها اثر ارزشمند را منتشر ساخته است. از آثار ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. اسلام و صلح جهانى 2. ما چه مىگوییم 3. گفتارى در باب استعمار 4. امام على(ع) صداى عدالت انسانیت 5. شخصیت موعود(عج) 6ـ انقلاب اسلام / کلیم صدیقى 7. فدائیان اسلام 8. امام موسى صدر 9. آیتاللهکاشانى10. شیخ محمد خیابانى. ایشان هماکنون به امر تحقیق و پژوهش اشتغال دارد.
5. آیتالله شیخ محمد ابراهیم اعرافی( مشهور به اعرافی شورکی و اعرافی میبدی ) فرزند ملاعباس یزدی شورکی در سال 1290 ش در شورک که در 60 کیلومتری یزد قرار دارد، به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، در سن 13 سالگی وارد حوزه علمیه یزد شد و در سال 1308ش راهی مشهد گردید و به مدت 5 سال از محضر اساتید حوزه علمیهی مشهد بهره برد و در سال 1313ش به قم آمد و به مدت 5 سال نیز در قم از محضر آیات عظام: حائری یزدی، سدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر و... بهره برد. ایشان که در درس خارج فقه و اصول امام خمینی(ره) نیز شرکت داشت، در حالی که به تدریس اشتغال داشت، به اصرار مردم میبد، به زادگاه خود بازگشت و سالها در سنگر تبلیغ و تدریس به ارشاد مردم همت گماشت. آیتالله اعرافی از روحیهای انقلابی برخوردار بود و از آغاز نهضت امام خمینی(ره)، در مواقع مختلف به افشاگری علیه رژیم ستمشاهی اقدام مینمود. در بحبوبهی انقلاب اسلامی در سال 1357ش، یکی از کسانی بود که در تدارک راهپیمائیها علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت تا جائی که در سوم شهریورماه، حدود 200 نفر از اهالی شورک را با پای پیاده به میبد آورد و شهر را تحت تأثیر راهپیمائی خود قرار داد. این فعالیتها موجب شد تا در 24 شهریورماه همان سال، در جریان راهپیمائی در میبد دستگیر شود که این دستگیری با واکنش تند و تهدید رژیم توسط آیتالله شهید صدوقی همراه شد و همین مسئله منجر به آزادی او گردید. آیتالله اعرافی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سنگر امامت جمعه شهرستان میبد به خدمت مشغول شد. ایشان در شهریورماه سال 1371ش از دنیا رفت و در گلزار شهدای شهیدیّه میبد به خاک سپرده شد. اسناد ساواک . پرونده انفرادی و دانشنامه مشاهیر یزد . ج 1. ص 137
6. حجتالاسلام اقبالیان، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی با نام مستعار کاشانی در یزد و زارچ فعالیت داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان قم بود.
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 75