تاریخ سند: 31 مرداد 1328
حزب استقلال و حزب ایران و اتحادیه ... مطابق اصول صحیح تشکیلاتی به دکتر مصدق و سیدابوالقاسم کاشانی1 و اللهیار صالح رأی خواهند داد.
متن سند:
تاریخ:31 /5 /1328
حزب استقلال و حزب ایران و اتحادیه ... مطابق اصول صحیح تشکیلاتی به دکتر مصدق و سیدابوالقاسم کاشانی1 و اللهیار صالح رأی خواهند داد. حائریزاده2 و مکی3 هم برای اینها فعالیت مینمایند و دستجات فوقالذکر ممکن است با دستههای دیگر هم ائتلاف نمایند.
اللهیار صالح . بایگانی
توضیحات سند:
1. آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی، فرزند سید مصطفی در سال 1264 ش در تهران متولد شد. پدر ایشان شهید آیتالله سیدمصطفی کاشانی از علمای بزرگ و مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود که در انقلاب 1920م عراق از پیشوایان نهضت به شمار میرفت.
آیتالله کاشانی(ره) در سال 1280ش، در سن 16 سالگی همراه پدر به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد. در نجف علاوه بر استفاده از درس پدر از استادان درجه اول دیگری چون آیات عظام: محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی بهره برد و در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید. در سال 1285 به عنوان مشاور آیتالله آخوندخراسانی سهم مهمی در تهیه اعلامیههای مشروطه داشت. وقتی انگلیسیها به عراق حمله کردند، در منطقه کوتالعماره حدود 18 ماه علیه متجاوزین جنگید. در سال 1920 م کاشانی با کمک مراجع دیگر جمعیت اسلامی عراق را تشکیل داد و برای مبارزه با سلطه انگلیس در عراق دست به انقلابی زد که به انقلاب 1920 عراق مشهور شد. پس از آن به ایران آمد و مبارزات خود را در ایران علیه انگلیس ادامه داد. پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بازداشت شد و یک سال در اراک، رشت و کرمانشاه زندانی گردید. آیتالله کاشانی هیچگاه از مسائل جهان اسلام غافل نبود، از این رو در سال 1326 شمسی که تأسیس دولت غاصب اسرائیل اعلام گردید، اعلامیهای خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد و مسلمانان را جهت مخالفت دعوت به تظاهرات و اعتراض نمود و از آنان خواست تا تمام کوشش خود را برای ریشهکن کردن این غده سرطانی به کار گیرند و خود نیز در تهران با بیش از سی هزار نفر به تظاهرات پرداخت، که منجر به دستگیری ایشان شد. پس از آزادی باز هم به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل در زمان قوامالسلطنه دوباره دستگیر و 18 ماه به قزوین تبعید شد. بعد از ترور شاه و متهم کردن آیتالله کاشانی به دست داشتن در این ترور در 15 خرداد 1327 به قلعه فلکالافلاک خرم آباد و پس از مدتی نیز به لبنان تبعید شد که 18 ماه به طول انجامید. پس از بازگشت از لبنان در سال 1329 به نمایندگی از مردم تهران، به مجلس راه یافت و رهبری نیروهای مذهبی را در مجلس پانزدهم به عهده گرفت. از جمله اقدامات آیتالله کاشانی، جلوگیری از انعقاد قرارداد گس ـ گلشائیان و متحد کردن نیروهای مذهبی و ملی برای ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم بود. در آن زمان، رهبری گروه ملی را دکتر مصدق بر عهده داشت. مصدق اعلام کرد که قرارداد دارسی و قرارداد 1933 را به رسمیت نمیشناسد و در روز 20 مهر 1329 دولت را استیضاح کرد و روز چهارم آذر همان سال پیشنهاد ملی شدن نفت مطرح شد. در این هنگام آیتالله کاشانی به حمایت از مصدق پرداخت تا سرانجام در 24 اسفند 1329 نفت ملی شد و در 29 اسفند همان سال به تصویب سنا رسید. با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیتالله کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. در پی این سخن، روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند و شاه سریعاً قوام را برکنار کرد و مصدق روی کار آمد. پس از واقعه سیتیر 1331 و روند خاص حکومت جبهه ملی و سیاستهای متضاد آن، بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی روی داد که منجر به جدائی گردید. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و قرارداد استعماری کنسرسیوم، علیه دولت و عاقدان قرارداد بیانیهای صادر و پس از دستگیری فدائیان اسلام به دادگاه نظامی احضار و حکم اعدام وی صادر گردید که البته تلاش و کوشش علمای بزرگ، به خصوص آیتالله بروجردی(ره)، موجب لغو حکم مزبور شد. اما شیوه و شگرد ساواک و دربار باعث منزوی گردیدن ایشان شد و از سوی دیگر روشهای غیراصولی و شایعهپراکنی و تحریف حقایق از سوی به اصطلاح ملیون، بر این انزوا افزود. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به برکناری مصدق شد، آیتالله کاشانی که میدید دوباره رابطه با انگلیس شروع شده، به مبارزه با انگلستان پرداخت و در سال 1335 دستگیر و زندانی شد. حضرت امام خمینی (ره) در مورد مرحوم آیتالله کاشانی که چندین سال اداره بزرگترین حوزه علمیه در تهران را بر عهده داشت، فرمودهاند: «آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار. آن وقت البته انگلستان بود، مبارزه با او. در ایران هم که آمدند، تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را میشناختم».
آیتالله کاشانی در 23 اسفند 1340 به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) به خاک سپرده شد. ر. ک: آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد ساواک.
2. سید ابوالحسن حائرىزاده یزدى، فرزند آقامیرزا سیدعلى در سال 1271 ش در شهر مشهد متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مشهد به پایان رسانده و به همراه پدرش به یزد رفت و نزد مدرسان آن زمان، فقه، اصول، ریاضیات و علم هیأت را خواند. حایرىزاده در طول حیات سیاسى خود ده دوره به نمایندگى از مردم یزد، مشهد و تهران به مجلس برگزیده شد. حایرىزاده در سال 1325 از طرف قوامالسلطنه مأمور تشکیل کمیته حزب دموکرات قوام در خراسان شد. وى همواره مخالف شدید سیاست انگلستان بود، اما به جز ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان که با شوروی مخالفت کرد، هرگز با سیاست بلوک شرق ضدیتی نداشت. در سندى از ساواک به تاریخ آبان ماه سال 1341 آمده است: «نامبرده قبل از قیام 28 مرداد 32 از اعضاى جبهه ملى و از طرفداران دکتر مصدق بوده ولى بعدا به اتفاق دکتر بقائى علیه حکومت مصدق فعالیتهاى شدید مىنموده است. ضمنا نامبرده در همان تاریخ، با فدائیان اسلام و جمعیت هواداران صلح نیز ارتباط داشته است و اکنون هم رهبر حزب خلق مىباشد که جلسات آن بعضا به اتفاق آقایان عبدالقدیر آزاد و حسین مکى تشکیل که در آن جلسات نسبت به اوضاع کشور بحث و مذاکره مىشود.» حائریزاده در سال 1351 درگذشت.
اسناد ساواک . پرونده انفرادی
3. سید حسین مکی فرزند سید محمدباقر میبدی، در ۱۲۹۰ش در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، در آموزش و پرورش یزد به تدریس مشغول شد. پس از دو سال برای خدمت سربازی راهی تهران شد و تحصیلات خود را به صورت خصوصی ادامه داد. با تشکیل نیروی هوائی ارتش، با درجه استواری در آنجا مشغول به فعالیت شد که پس از چندی کنار گذاشته شد. پس از آن در اداره راهآهن اشتغال یافت و تا سمت مدیرکلی این اداره ارتقاء یافت.
پس از شهریور1320ش، به روزنامهنگاری روی آورد و در سال 1322ش در تشکیل حزب ایران نقش ایفا کرد و در سال 1324ش، معاون شهرداری تهران شد. در سال 1325ش، به حزب دموکرات قوامالسلطنه پیوست و در کمیته تشکیلات حزب به فعالیت پرداخت. در همین موقع، به عنوان نمایندهی اراک در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، راهی مجلس گردید و در سال 1326ش، با قرارداد گس . گلشائیان مخالفت نمود. در دوره شانزدهم با حمایت مصدق، نماینده تهران شد و در تأسیس جبهه ملی شرکت کرد و به عنوان دبیر جبهه به فعالیت پرداخت.
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، فعالیت چشمگیر داشت و به شهرت رسید و در دوره هفدهم مجلس نیز، به عنوان نماینده تهران برگزیده و مشاور دکتر مصدق شد؛ ولی پس از قیام سیام تیرماه سال 1331ش، به جرگهی مخالفین مصدق پیوست و پس از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332ش با تصویب کابینه فضلالله زاهدی، به عضویت شورایعالی نفت انتخاب شد. در سال 1334ش، به اتهام شرکت در قتل رزمآراء، به مدت حدود یک ماه زندانی شد. در سال 1339ش، همراه با مظفر بقائی، سازمان نگهبان آزادی را راهاندازی نمود و پس از آن، از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و به تحقیق و تدوین در عرصهی تاریخ معاصر ایران مشغول شد.
حسین مکی، در سال 1378ش، از دنیا رفت و در مقبره هنرمندان به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 3